فرزندی را به تنهایی بزرگ کردن، دردسرهای خاص خودش را دارد، در مورد چالشهای تک والدی در مقالات قبلی به شکل مفصل توضیح داده شد. اینکه زن و مرد مکمل هم هستند و نبود یکی از آنها، در کنار سایر مشکلات، باعث عدم نقشپذیری یکی از والدین در فرآیند جامعهپذیری فرزندان میشود. این پدیده باعث میشود که درون فرزندان خلأهای عاطفی ناشی از نبود یکی از والدین اتفاق بیفتد. اگر در این فرآیند مادر ازدسترفته باشد جنسیت فرزندان بیشتر به سمت جنسیت مردگونه حرکت میکند و اگر پدر ازدسترفته باشد جنسیت فرزندان به سمت جنسیت زنگونه میرود. دلیل این اتفاق این است که فرد با الگوهای جنسیتی زنانه یا مردانه در خانواده آشنا نیست، همچنین اگر میزان تعهد والد به خانواده دچار خلل شود و به دلیل نیازهای عاطفی و جنسی تمایل به مرد یا زن دیگری پیدا کند، این فرآیند در الگوگیری زندگی اجتماعی فرزندان تأثیر منفی خواهد داشت. چون نقشهای پدری و مادری نقشهای متفاوتی است و اگر والد مادر باشد و بخواهد نیازهای مالی فرزندان را هم برآورده کند خودبهخود زن باید نقش مرد خانواده را هم ایفا کند، بنابراین میزان رسیدگی به حوزههای تربیتی فرزندان هم با مشکل مواجه میشود. با وصف این موارد، ممکن است به این بیندیشید که تک والد بهتر است ازدواج مجدد کرده تا این گونه خانوادهها بهتر مدیریت شوند و فرزندان نه تنها از وجود هر دو بهرمند شوند که تربیت درستی را نیز کسب کنند اما نکته اساسی همینجاست، اینکه اگر در چنین خانوادههایی، تک والد؛ پدر یا مادر تصمیم به ازدواج مجدد بگیرند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ تحقق این امر ممکن است به آسانی گفتن آن نباشد، زیرا در نخست این فرزندان هستند که با این تصمیم والد روبه رو شده و احتمالا مخالفت کرده و اعتراض کنند. اگر تعداد فرزندان بیشتر از یکی باشد و سن آنها نیز بزرگ، ممکن است دو حالت رخ دهد؛ یا والد را درک کرده و با ازدواج مجدد موافقت میکنند و یا بشدت مخالفت کرده و نسبت به آن اعتراض میکنند. البته در اینجا، سن والد نیز میتواند چالش دیگری باشد، در صورتی که والد به لحاظ سنی در دورهی جوانی، میانسالی و یا هم کهنسال باشد، هر دورهی سنی، چالشهای خاص خودش را دارد. و نکتهی دیگر اینکه، اگر والدی که ازدواج میکند پدر و یا مادر باشد و یا همسر قبلی به دلیل فوت یا طلاق از همدیگر جدا شده باشد، نیز میتواند فاکتورهای دیگری باشند که میتواند در پذیرش کودکان نقش داشته باشد. وجود پدر و یا مادر ناتنی، ممکن است به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و یا عاطفی کمک حال خانواده باشد اما کنار آمدن فرزندان با این موضوع، خود چالش دیگری است که باید ازدواج مجدد کرده باشید تا آن را درک کنید. در مطلب حاضر به چیستی ازدواج مجدد و ویژگیهای چنین خانوادهها خواهیم پرداخت. اگر شما در حال حاضر خانوادتان را به تنهایی سرپرستی میکنید و تصمیم به ازدواج مجدد دارید، این مطلب را ازدست ندهید. خانواده حاصل از ازدواج مجدد خانواده حاصل از ازدواج مجدد زمانی تشکیل میشود که طلاقی انجام شود یا یکی از دو همسر فوت کند. در این صورت، زن یا شوهر با ازدواج با فرد دیگری که او هم طلاق گرفته یا ازدواج نکرده، خانوادهای تشکیل میدهد که خانواده حاصل از ازدواج مجدد نامیده میشود. خانوادهی حاصل از ازدواج مجدد ترکیب جدیدی از افرادی است که در مقایسه با گذشته، با مشکلات و تعاملهای ویژهای روبه رو است. این خانوادهها با وظایف جدیدی مواجه میشوند که با دیگر خانوادهها متفاوت است. آنها به صورت نظامداری با شبکههای پیچیده خویشاوندی سر و کار دارند، باید هدفهایی نامشخص را تعیین کنند، الگوهای تعاملی را در جهت کمک به پیوستگی خانواده به وجود آورند، و به هدفهای توافقی دست یابند. [caption id="attachment_10381" align="aligncenter" width="646"] عکس: شبکههای اجتماعی[/caption] ترکیب خانواده حاصل از ازدواج مجدد عبارتند از: زن و شوهر بدون فرزند زن و شوهر با فرزند از دو طرف (زن دارای فرزند از شوهری دیگر و مرد دارای فرزند از زنی دیگر) زن و شوهر با فرزند شوهر زن و شوهر با فرزند زن زن و شوهر با فرزندان تنی و ناتنی این خانوادهها با هر ترکیبی، با شرایط جدیدی متفاوت با خانواده قبلی رو به رو هستند که باید با موقعیت و وضعیت جدید سازگار شوند. ویژگیهای خانوادههای حاصل از ازدواج مجدد از ویژگیهای اعضای خانوادههایی که در اثر ازدواج مجدد شکل میگیرند، مثبت اندیشی زوجین در زمینه چگونگی زندگی خانواده است. دو هستهای بودن، ویژگی دیگر چنین خانوادههاست، به این معنی که چنین خانوادهای زیر مجموعههای متعددی دارند که خویشاوندان دو خانواده پیوند یافته را در بر میگیرد که از جمله آنها دخترها یا پسرهای کاکا، عمهها، ماماها، یا خالهها و پدر و مادر متعلق به ناپدری و پدر و مادر متعلق به نامادری قابل ذکراند. خانوادههایی که به این ترتیب به وجود میآیند به علت عدم اعتماد ناشی از ازدواج اول، از سرمایهگذاری در روابط اکراه دارند. زن و شوهر این گونه خانوادهها هر یک با افرادی متعلق به دو خانواده (خانواده قبلی و خانواده جدید) با فرهنگهای متفاوتی رو به رو هستند و حصول توافق با آنها مستلزم قبول مشکلات جدید است. فرزندان این خانواده که از دو خانواده با قواعد و سبکهای زندگی متفاوت زیر یک سقف قرار گرفته اند، اغلب در تعارضاند و شاهد تعارض والدین خود نیز هستند. در بسیاری از موارد، بین فرزند خواندهها مشکلاتی به صورت همچشمی یا حسادت پیش میآید یا بین مادر واقعی و مادر خوانده رقابتهایی به وجود میآید که زندگی خانوادگی را تحت الشعاع قرار میدهد. رشد این خانوادهها در طی مراحلی انجام میگیرد که هر مرحله مستلزم توافق مجدد و سازماندهی یا شبکه ارتباطی پیچیده است و احتمالا سالها طول میکشد تا خانواده به وحدت و یکپارچگی برسد. باید تذکر داده شود که برای تشکیل روابط جدید، به هیچ وجه نباید وفاداریهای گذشته به خانواده پیشین فراموش شود. بسیاری از افراد خانواده جدید ممکن است چنین تصور کنند که دیگر نباید در مورد زندگی گذشته خود فکر کنند و بهتر است آن را فراموش کنند. این سرکوبی به جای سازگاری، موجب تنفر، محرومیت، انزوا و افسردگی میشود. نکته مهم در این مورد آن است که خانواده به جای آنکه دفع کننده باشد، باید جذب کننده باشد. یکی از راههایی که اعضای خانواده را به هم نزدیک و مرتبط میسازد این است که آنان تشویق شوند در برنامههایی مثل: رفتن به تفریح، بازیهای دسته جمعی، و دید و بازدید شرکت کنند و از شرکت در کارهای تعاملی و تعاونی استقبال کنند. توصیه اکید این است که ناپدری و نامادری باید در مورد فرزندان تنی و ناتنی عدالت و تساوی را رعایت کنند و به همه آنها به یک چشم نگاه کنند. بنابراین، والد ناتنی باید قبل و بعد از ازدواج مجدد، مشکلات حول و حوش روابط گذشته و نحوه تأثیرگذاری آنها را بر روابط خانواده جدید بررسی کند و مورد بحث قرار دهد. فراهم کردن امکان تحصیل برای کمک به خانوادههای حاصل از ازدواج مجدد به انطباق، سازگاری و رشد اعضای منجر میشوند. والد ناتنی اغلب در مورد منضبط بار آوردن بچههای همسر خود مردد و نامطمئن است. به طور کلی اگر ازدواج به شکل صحیح انجام شود برای کودکان قابلپذیرش است، اما درهرحال وجود پدر یا مادر ناتنی باعث تغییرات زیادی در خانواده میشود که گاه این تغییرات مثبت و گاهی منفی هستند. مثلا وقتی ناپدری وارد زندگی کودکان میشود، کودکان احساس آسودگی اقتصادی میکنند اما ممکن است وجود ناپدری در زندگی برخی کودکان باعث ایجاد مشکلاتی شود، چراکه منجر به عدم سازگاری، تغییر در نقش و رفتار کودک، رقابت در جهت کسب محبت از مادر، سردرگمی در هویتیابی و دشواری در شکلگیری رفتار طبیعی میشود و علاوه بر اینها ممکن است آسیبهای اجتماعی پنهان دیگری را نیز را در پی داشته باشد لذا در اینگونه خانوادهها، ازدواج مجدد باید با توجه به نوع جنسیت و سن فرزندان، همچنین زمان انجام این امر (با توجه به فاصله زمانی از دست دادن یکی از والدین تا ازدواج مجدد) انجام شود تا راحتتر از سوی کودکان موردپذیرش قرار گیرد. بنابراین، از همسران تقاضا میشود تا همه جوانب را سنجیده و اقدام به ازدواج مجدد کنند.
برچسب: کودکان
هوای این روزهای کابل سرد و جنب و جوش مردمانش گرم است. مردمی که از هرسو در پی یافتن لقمهای نان است و نانی که نایاب شده و هیچجایی یافت نمیشود. راستش را بخواهید با دیدن حال و هوای این روزهای کابل و مردمانش، آدم خود را وسط سرزمینی ناشناخته و ناشناس میبیند. بین مردمی که به جز نان، به چیز دیگری فکر نمیکنند. انگار نداشتن نان و گرسنگی، توان فکر کردن را از آدمهای کابل گرفته است. هیچ روزی در کابل عادی نیست؛ روزها و هفتهها متفاوت ازهم اند. همهچیز در این شهر زود عوض میشود، بهجز گرسنگیای که روی یک دایره در حال چرخش است و هیچ زمانی این شهر و آدمهایش را ترک نمیکند. اگر یک روز در شهر و یا گوشهای از آن و یا هم حاشیه شهر کابل چند دقیقهای پیاده قدم بزنید، با بیش از ده تا پانزده نفر سر میخورید که دستش به سوی عابران دراز است و گردنش بهطور عجیبی کج و زبانش بهقدری التماسانه درخواست کمک میکند که قلب هر رهگذری را نرم و به درد میآورد. این آدمها از هر طیف، سن و جنسیتی هستند. بیشترینشان اما زنان هستند. کودکان در رده دوم و مردان در ردههای بعدی. روش درخواست کمک هر کس، هر جنس و هر طبقه، منحصر به فرد است و متفاوت. تکدیگران سالمند، برای خودشان یک روش دارند، میانسالها روش دیگری و خردسالان روش متفاوتتر و بهروزتری نسبت به گروههای دیگر. زنان التماس میکنند و بیسرپرست بودن و یتیم داشتنشان را بهانه میکنند و کودکی که روی زمین و یا روی زانویشان خوابانده اند را گواه میگیرند. کودکانی که همیشه قربانی ماجراهای از این دست هستند: در اول قربانی هوسهای زن و مرد و حالا طعمهای برای نان و حتی بعضی وقتها، سودایی برای فروش و دلیلی برای سیر کردن شکم بقیه اعضای خانواده. روش مردان تکدیگر متفاوتتر از زنان است. عدهای از این مردان کج و کوله راه میروند و یا عصا بهدست میگیرند و یا هم نسخه و چند برگ کاغذ را با چند بوتل شربت و تابلیت (قرص) درون یک پلاستیک انداخته و به بهانه بیماری و نداشتن توان تداوی، درخواست کمک میکنند. رهایی یافتن از حقه و نیرنگ جوانترها و آنانیکه سن و سال کمتری دارند، آسان نیست. آنان خودشان را به دست و دامن رهگذران گلاویز میکنند و تا کمکی از طرف مقابل دریافت نکنند، رهایش نمیکنند. فرقی نمیکند چه مسافتی را باید اینگونه بپیمایند و یا هم با ترشرویی آدمها روبرو شوند. این جمع و جماعت را بیشتر دختران و پسران خردسالی تشکیل میدهد که اکنون از مادر و پدر تکدیگرشان، استقلال کار گرفتهاند و با کولهباری از تجربه وارد بازار تکدیگری شدهاند. عصر یکی از روزهای سرد فصل پاییز است. محل کارم را به مقصد یکی از مراکز آموزش زبان، ترک میکنم. فاصلهای بین محل کارم و مرکز آموزش زبان، ده دقیقه پیادهروی بیشتر نیست. در این فاصلهی زمانی و مسیر ناپیموده، کم از کم با سه مورد روبرو میشوم، هر کدام از پسران خردسال به روش خودش، از رهگذران خیرات (کمک) میطلبند. دختران خردسالی که پیش روی یکی از شیرینی فروشیهای پلسرخ ایستادهاند، پاپیچ هر رهگذری تا چندمتری فروشگاه میشوند و از هر طریقی میکوشند تا سکهای یا چیزی از فرد مورد نظر بگیرند. چیزی در کیسه داشتن و ندادن به این جماعت، کار آسانی نیست. با مورد دومی در چندمتری دختران سر میخورم. روبروی کتابفروشی امیری، پسر بچهای روی پیادهرو نشسته است. ترازوی برقی وزنسنج پیش روی خود گذاشته و دو سه خریطه «ماسک» هم در کنار دستش قرار دارد. با گردنی کج و دستی دراز، با چنین جملاتی از رهگذران پول میخواهد: «امروز هیچ کار نکدیم، یک دهی خو بتی. خیر است کاکا بخدا گشنه استم. چاشت چیزی نخوردیم.» چند قدم پیشتر، پیشروی موترفروشیای، پسربچهای همسن و سال و همقد پسری که ترازو داشت، روی زمین پیادهرو نشسته است. کار او متفاوت از دیگران است و روش صدا کردنش هم با بقیه فرق دارد: «اینه، اینه او کاکا، جوراب نمیگیری؟ بگی که زمستان میشه. ارزان ارزان میفروشم! یک دانه خو بگی.» و اشاره میکند به بستهی جورابهای پیشرویش. او این حرفها را به هرکسی میگوید. فرقی ندارد؛ زن، مرد، پیر و یا جوان. چند قدم دورتر از این پسر، مردی سر چهارراه ایستاده است. چهارراهی پایینتر از چهارراهی شهید. این مرد موی پرپشت، ریش منظم و جثهای بزرگ دارد. او نیز با آن جثه و ظاهر منظماش از رهگذران خیرات میطلبد: «بیادر یک کمک خو بکو. بخدا اولاد دار استم. مریض استم، کار نمیتانم. از خیرت یک کمک خو بکو.» اگر در کابل زندگی کنید و جیبتان هم خالی باشد، باید نشنیدن، ندیدن و آسان رد شدن از کنار آدمها را یاد بگیرید. باید یاد بگیرید حرفهای این چنینی را پشت گوش بیاندازید و به دیدن صحنههای این چنینی عادت کنید. دیدن این صحنهها و شنیدن این حرفها کار هر روزهی مردمان کابل است. نویسنده: ضیا جویا
بخش بزرگ زیبایی زندگی همین است که در سایهی پدر و مادری زندگی کنید که همدیگر را دوست دارند، به همدیگر احترام میگذارند و مهمتر، در آن خانواده، زندگی به شکل زیبایی جریان دارد. میتوان ادعا کرد که همه دوست دارند چنین زندگی دوسداشتنیای را تجربه کنند، هم مردان، هم زنان و هم فرزندان. اما نکته اینجاست که همیشه زندگی بر وفق مراد دلمان پیش نمیرود، گاهی یکی از همسران سر سازگاری ندارد و جدا میشود، یا یکی از همسران به هر دلیلی فوت میکند، یا دخالت اطرافیان و یا حتی دلایل مادی و... سبب میشود، خانواده با یک ستون (یا مرد یا زن) به حیاتش ادامه دهد و فرزندان از برکت وجود تنها یکی از والدین بهرمند باشند. به چنین خانودهای تک والد میگویند و چالشهای خاص خودش را دارد. در مقاله قبلی، به چیستی خانوده تک والد، چالشهای والدین و فرزندان به شکل مفصل پرداختیم، در این مقاله به این موضوع میپردازیم که اگر پدر یا مادر به تنهایی تصمیم به پرورش فرزند و یا فرزندان بگیرند، بهترین شیوهی تربیتی در چنین خانوادههایی چیست و چگونه باید فرزندانی تربیت کرد که در آینده افرادی با شخصیت سالم بزرگ شوند. البته باید این نکته را هم ذکر کنیم که مطالعات و همچنین بسیاری از گزارشات نشان میدهد که بهتر است کودکان با خانواده تک والد زندگی کنند تا خانواده متاهلی که درگیری مداوم دارند. اما باید ذکر کرد که خانواده تک سرپرست هم بسته به شرایطی که دارد، میتواند خوب باشد. بزرگ کردن فرزندان آن هم به تنهایی به خودی خود، نه تنها برای سرپرست بلکه برای فرزندان هم دردآور و تلخ است، اما زندگی چنین خانوادههایی میتواند بیش از آن هم تلخ شود، اگر کارشیوهی درست رفتاری و تربیتی بین اعضای خانواده وجود نداشته باشد. زیرا کودکان تک سرپرست در صورت تربیت غلط، ممکن است دچار مشکلات روانی و یا هم افسردگی شوند و این یعنی آنها در مسیر موفقیت باچالشهای بسیاری مواجه خواهند شد. نباید بترسید زیرا خبر خوب این است که با مطالب روانشناسی کودکان تک والد و تجربیاتی که میتوانید از دیگران بدست آورید، با رعایت آنها به راحتی میتوانید محیط شاد و سالمی برای فرزندان خود ایجاد کرده و آینده آنها را کاملا تضمین کنید. بنا اگر شما نیز یک خانواده تک والد هستید، توصیه میشود ادامه مقاله را از دست ندهید. [caption id="attachment_10323" align="aligncenter" width="563"] عکس: شبکههای اجتماعی[/caption] به فرزندان خود عشق بورزید: ازدست دادن یکی از والدین، ضربه روحی بدی به کودک وارد میکند. در چنین شرایط کودک را بغل کنید، ببوسیدش تا احساس فقدان پدر و یا مادر را نکند. این کار سبب میشود کودک احساس امنیت داشته باشد. بیاد داشته باشید حتی در دشوارترین روزها عشقتان را از فرزندانتان دریغ نکنید. ممکن است بوسیدن و یا در آغوش گرفتن آنها بیشتر از ده دقیقه طول نکشد، اما تاثیرات مثبتی که بر روان کودکان بر جای میگذارد یک عمر خواهد بود. فرزندتان را تشویق کنید تا احساسات خشمگین یا ناامید خود را در قالب کلمات بیان کنند و نشان دهید که به او گوش میدهید. شما میتوانید این احساسات را بدون پذیرش رفتار نامناسب بپذیرید. به عنوان مثال هنگامی که فرزند شما بشدت عصبانی است به او بگویید: «من میبینم که عصبانی هستی، میتوانم درکت کنم، اما فریاد زدن بر سر من اشکالی ندارد، بهتر است به آرامی مشکل را حل کنیم.» بعد از آن از فرزندتان بخواهید با شما یکجا چند نفس عمیق بکشد و بعد در مورد آن مشکل حرف بزنید. از افراد فامیل کمک بگیرید: از افراد فامیل مانند: پدربزرگ و مادربزرگ، خاله، ماما کمک بگیرید. زیرا شما نمیتوانید تمام وقت خود را صرف مراقبت از کودک کنید؛ از طرفی کودک باید بتواند با دیگران روابط اجتماعی برقرار کند و بتواند با هرکسی زمانی را سپری کند. پس بهتر است زمانی را نیز دور از خانه، در کنار فامیلها سپری کند. تفریح را هرگز از زندگیتان حذف نکنید: حتما با فرزند خود شوخی کنید و بگذارید با شما راحت و صمیمی باشد. هفتهای یک بار به تفریح بروید و اوقات تعطیلات را با یکدیگر بگذرانید. ثبتنام در کلاسهای فوق برنامه برای کودکان مفید است: فرزندانتان را در کلاسهایی مانند: ورزش، آموزشی، هنر و زبان ثبتنام کنید تا با دوستان جدیدی آشنا شوند و ذهن خود را درگیر مسائل دیگر سازند و با پیدا کردن دوستان جدید، ارتباطات بهتری را تجربه کنند. این کار سبب میشود که مهارت اجتماعی در کودکان تقویت شود. پس انداز کنید: در خانوادههای تک سرپرست خصوصا مادران، ممکن است تامین هزینههای زندگی دشوار باشد، بنابراین به کودکان خود پس انداز کردن و کاهش هزینههای غیر ضروری را آموزش دهید. این کار نه تنها در زندگی مشترکتان تاثیر مثبتی دارد بلکه یک درس بزرگ برای فرزندتان خواهد بود. منفینگر نباشید: زندگی با یک پدر یا یک مادر روحیات منفی را خود به خود جذب میکند. بهترین کار این است که از افراد منفینگر دوری کنید، به اخبار منفی توجه نکنید، با افراد منفینگر ارتباطتان را محدود کنید و در مقابل افراد شاد و پر انرژی را وارد زندگیتان سازید. کودکانتان را تشویق کنید: اگر فرزندتان حرکت مثبتی انجام میدهد تشویقش کنید. برای مثال در امتحانات نمرات خوبی میگیرد یا در کارهای خانه شما را همراهی میکند. این کار سبب افزایش اعتماد به نفس در کودکان میشود و همیشه کودک به دنبال راهی برای جلب رضایت شما خواهد بود. بنا تشویق کنید تا او برای انجام کارهای خوبش پاداش دریافت کرده و در آینده بهتر عمل کند. به یاد داشته باشید! پاداش و تشویق کودک لزوما همیشه با دادن هدیه یا پول انجام نمیشود، همینکه او را تنگ در آغوش بگیرید و ببوسید و برای کار خوبش از او تشکری کنید، میتواند بهترین پاداش باشد. با لحن مناسب صحبت کنید: هیچ موقع بر سر کودکان تک والد فریاد نکشید. به طور کلی فریاد زدن برسر کودکان عوارض منفی را در پی خواهد داشت. بنابراین در مقابله با کارهای نادرست کودک، خونسردی خود را حفظ کرده و با او با لحن جدی و هشداردهندهای صحبت کنید. کودک را مسئولیت پذیر بار بیاورید: در کارهای روتین خانه به کودک مسئولیتهایی بدهید. برای مثال در تمیز کردن خانه، خریدهای خانه و یا آشپزی از کودک کمک بگیرید. این کار سبب میشود زمان بیشتری را باهم سرگرم شوید و سپری کنید از طرفی استرس را نیز کاهش دهید. آموزش خداشناسی به کودک: کودکان را با خدا بیشتر آشنا کنید، به آنها بیاموزید که در تنهاییها و مشکلات چگونه به خدا توکل کنند و از خدا کمک بخواهند. بیشک کسانی که با خدا انس میگیرند، هیچ وقت تنها نیستند و زندگی شاد و سالمتری دارند. به خاطر داشته باشید که هر شرایطی میتواند نکات مثبت خودش را داشته باشد، حتی خانواده تک والد. ممکن این هراس را داشته باشید که فرزندانتان در مسیر نادرستی قرار گیرند، اما این نگرانی نزد تمام خانوادههاست، حتی خانوادههایی که پدر و مادر هر دو در تربیت فرزندان سهیم هستند. بهتر است بجای نگرانی، خوشبین باشید و با انرژی مثبت به زندگی ادامه دهید. حتی اگر این نوع خانواده و این شکل زندگی، انتخاب خود شما و یا تحمیلی از سوی دیگران و یا شرایط باشد، همه چیز به شما بستگی دارد؛ میتوانید همه چیز را سخت بگیرید و زندگی را با غم بیشتری سپری کنید و یا آن را بپذیرید و زیبا سازید.
وزارت صحت عامه حکومت سرپرست اعلام کرده است که کارزار تطبیق واکسن پولیو یا بیماری فلج کودکان در کشور امروز (دوشنبه، ۹ دلو) به صورت رسمی آغاز شده است. وزارت صحت عامه با نشر اعلامیهای گفته است که این کارزار برای چهار روز ادامه خواهد داشت. تلویزیون ملی که تحت کنترل حکومت فعلی قرار دارد، به نقل از این وزارت نوشته است که در این کارزار ۷.۵ میلیون کودک واکسن پولیو دریافت خواهند کرد. براساس معلومات موجود، در حال حاضر افغانستان و پاکستان تنها کشورهای در جهان هستند که بیماری فلج کودکان در آنها به صفر نرسیده است. سازمانهای بینالمللی اعلام کردهاند که در سال گذشتهی میلادی شش مورد مثبت بیماری فلج کودکان در افغانستان ثبت شده که همه در ولایت ننگرهار است. موارد محیطی این ویروس در برخی از ولایتهای دیگر، از جمله زابل نیز شناسایی شده است. از سویی هم، دفتر محو فلج کودکان افغانستان از نیز آغاز دور جدید واکسن پولیو در کشور خبر داده است. این نهاد از مردم خواسته است که با واکسیناتوران همکار باشند تا کودکانشان را واکسن کنند. هرچند از ولایتهایی که در آن روند واکسیناسیون آغاز میشود، نام برده نشده است.
مسوولان در فرماندهی پولیس ولایات کابل و لغمان میگویند که در اثر وقوع دستکم ۱۵ رویداد ترافیکی در مسیر شاهراه کابل-جلالآباد، حدود ۳۳ تن جان باخته و ۱۶ تن دیگر زخمی شدند. خالد زدران، سخنگوی فرماندهی پولیس کابل در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که ۱۷ تن بهشمول دو کودک و چهار زن در ۱۰ رویداد جداگانه در مربوطات ولسوالی سروبی جان باخته و ۱۰ تن دیگر زخمی شدند. همچنین فرماندهی پولیس لغمان با نشر خبرنامهایی گفته است که در اثر وقوع چهار رویداد ترافیکی در مسیر شاهراه کابل-جلالآباد از مربوطات این ولایت، ۱۵ تن جان باختهاند. در خبرنامه آمده است که در یک رویداد دیگر در این ولایت یک تن جان باخته است و شش تن دیگر زخمی شدند. مسوولان در فرماندهی پولیس کابل پیشتر شمار قربانیان این رویدادها را ۱۷ تن اعلام کرده بودند. مسوولان در مورد دلیل و علت این رویدادهای ترافیکی چیزی نگفتهاند. قابل ذکر است که حوادث ترافیکی در سراسر افغانستان سالانه جان دهها نفر را میگیرد و دهها زخمی و معلول برجای میگذارد. این در حالی است که وزارت داخلهی حکومت سرپرست چند روز قبل اعلام کرده بود که در شش ماه گذشته حوادث ترافیکی جان یک هزار و ۲۹ نفر را در کشور گرفته است. این وزارت گفته بود که در این مدت دو هزار و ۲۸۸ حادثهی ترافیکی در شاهراهها و شهرهای کشور رخ داده است. بیاحتیاطی رانندگان، عدم رعایت قوانین ترافیکی از سوی رانندگان، خرابی و کمعرض بودن جادهها از دلایل عمدهی وقوع حادثات ترافیکی عنوان میشود.
در ادامهی وضع محدودیت بر ارائه خدمات صحی برای زنان و دختران، اینبار لیو دپنگ، نماینده سازمان صحی جهان برای افغانستان اعلام کرده است که سیاستهای محدودکننده حکومت سرپرست موانع جدی را در زمینه ارائه خدمات صحی به مردم بهویژه برای زنان در کشور ایجاد کرده است. دیدبان سیاست سلامت با نشر اعلامیهای گفته است که دپنگ این موضوع را در نشستی که بههدف پرداختن به نابرابریهای جهانی در سلامت مادر، نوزاد و کودک برگزار شده، مطرح کرده است. لیو دپنگ تاکید کرد: «آشفتهگی سیاسی، فروپاشی اقتصادی، و سیاستهای محدودکنندهی حکومت فعلی موانعی را برای خدمات ضروری مراقبتهای صحی بهویژه برای زنان افغان ایجاد کرده است.» او در ادامه گفت که این تصمیمات حکومت فعلی زندگی میلیونها زن و کودک در افغانستان را با خطر روبرو کرده است. دپنگ افزود: «ما نمیتوانیم در برابر چنین بحران انسانی ناظر منفعل بمانیم.» همچنین تدروس آدهانوم گبریسوس، رییس سازمان صحی جان نیز در این نشست گفته است که کشورهای با درآمد کم و متوسط با نرخ بالای مرگومیر مادران روبهرو است. گبریسوس تاکید کرد: «پیشرفت متوقف شده است و هنوز هم هر دو دقیقه یک زن میمیرد.» این در حالی است که پس از تسلط دوباره حکومت فعلی بر افغانستان بخش صحی در کشور با چالشها جدی از جمله کمبود کادرهای صحی و پرسنل روبهرو شده است.
مسوولان محلی حکومت فعلی در ولایت بغلان میگویند که در پی انفجار یک سرگلولهی بهجا مانده از جنگ در این ولایت، دو کودک کشته و هفت کودک دیگر زخمی شدند. خبرگزاری باختر که تحت کنترول حکومت سرپرست قرار دارد، به نقل از شیراحمد برهانی، سخنگوی فرماندهی پولیس بغلان نوشته است که این رویداد دیروز (چهارشنبه، ۲۷ جدی) در روستای «کهنه قلعه»ی از مربوطات ولسوالی بغلان مرکزی رخ داده است. او تاکید کرد که این انفجار ناشی از یک سرگلولهی نوع هاوان باقیمانده از زمان جنگ در این منطقه بوده است. وی افزود که کودکان این سرگلوله را از جای نامعلومی پیدا کرده بودند که هنگام بازی با آن، منفجر شده است که در نتیجه دو کودک کشته شده و هفت کودک دیگر نیز زخم برداشتهاند. سخنگوی پولیس ولایت بغلان در مورد هویت، سن و سال، جنسیت و وضعیت قربانیان زخمیهای این رویداد چیزی نگفته است. پیش از این هم در ولایات مختلف کشور انفجار ماینها و مهمات بهجا مانده از زمان جنگ، تلفاتی بر جای گذاشته است. افغانستان یکی از آلودهترین کشورها به ماین است که در سراسر کشور پراکنده شده و همه ساله قربانیان زیادی از غیرنظامیان به ویژه کودکان میگیرد. براساس آمارهای موجود بیش از ۶۰۰ کیلومتر مربع خاک افغانستان ملوث به ماین و مهمات انفجاری است. با این وجود کمیته صلیب سرخ نیز گفته بود که در جریان سال گذشتهی میلادی ۹۹۵ نفر در نتیجهی انفجار ماین و مهمات منفجرناشده در افغانستان کشته یا زخمی شدهاند. از این میان، ۹۷ درصد غیرنظامیان و ۵۶ درصد از مجموع کل آنان، کودکان هستند که در پی ۴۵۰ انفجار ماین و مهمات منفجرناشده در افغانستان کشته یا زخمی شدهاند. همچنین گفته شده که ۱۳ درصد از نفوس افغانستان از معلولیت رنج میبرند.
یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد اعلام کرده است که با حمایت کوریای جنوبی ۹۵۰ صنف آموزشی جامعهمحور را در افغانستان ایجاد میکند. یونیسف امروز (چهارشنبه، ۲۷ جدی) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که در این صنفها، زمینهی آموزش برای ۱۴۰ هزار کودک فراهم خواهد شد. صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد در افغانستان تاکید کرد که این صنفهای آموزشی، فضایی برای یادگیری، الهامبخشیدن و ساختن آینده است. یونیسف پیش از این هم برای دسترسی کودکان، از جمله دختران به آموزش صنفهای آموزشی در کشور ایجاد کرده است. در حالی این نهاد از ایجاد ۹۵۰ صنف آموزش جامعهمحور در افغانستان خبر میدهد که بیش از دو سال میشود که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاهها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند. علیرغم واکنشها و محکومیتهای جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیمشان دربارهی آموزش زنان و دختران عقبنشینی نکردهاند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.
یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد برای افغانستان اعلام کرده است که با گذشت بیش از سه ماه، تاثیر زمینلرزههای هرات همچنان ادامه دارد و بسیاری از خانوادهها با وجود سرمای شدید هنوز در خیمه یا در فضای باز زندگی میکنند. یونیسف امروز (دوشنبه، 25 جدی) با نشر اعلامیهای گفته است که زلزلههای پیهم در ولایت هرات، دستکم ۹۶ هزار کودک را به شدت متاثر کرده است و اگر حمایتها صورت نگیرد و خدمات مناسب ارائه نشود، زمستان سخت زندگی آنان را تهدید میکند. این نهاد خواستار حمایت بیشتر برای رسیدگی به وضعیت این کودکان شده است. فران اکیزا، نمایندهی صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد در افغانستان میگوید: «حتی ۱۰۰ روز پس از زلزله در غرب افغانستان که خانوادهها مطلقاً همه چیز را از دست دادند، فضای این روستاها مملو از درد و رنج است. کودکان هنوز در تلاش هستند تا با فقدان و آسیبهای روحی کنار بیایند.» او تاکید کرد، مکاتب و مراکز صحی که کودکان به آنها وابستهاند، آسیب دیده یا بهطور کامل تخریب شدهاند. آقای اکیزا افزود که در زمستان جاری کودکان و خانوادهها در شرایط خطرناکی زندگی میکنند و هیچ راهی برای گرمکردن سرپناههای موقت خود ندارند. براساس گزارش سازمان ملل متحد، در پی زمینلرزه پیهم هرات یک هزار و 500 تن جان باختند و بیش از ۱۱ هزار تن دیگر زخمی شدند. اداره انکشافی سازمان ملل متحد گفته بود که این رویداد طبیعی به ۲.۲ میلیون تن آسیب رساند، طوری که حدود هشت هزار و ۵۰۰ منزل مسکونی با خاک یکسان شد و بیش از ۱۷ هزار منزل مسکونی دیگر آسیب دید.
ملا عبدالحق همکار، معین مبارزه با مواد مخدر وزارت امور داخلهی حکومت سرپرست میگوید که یک مرکز ترک اعتیاد برای درمان زنان و کودکان در شهر فیض آباد، مرکز ولایت بدخشان ایجاد شده است. آقای همکار در مراسم افتتاح این مرکز ترک اعتیاد گفته است که حکومت فعلی خود را در امر نابودی و محو کشت و مصرف مواد مخدر در سراسر افغانستان مصمم و متعهد میداند. او تاکید کرد که به همین دلیل تلاشهای جدی برای ریشهکن کردن این پدیده شوم که به جان مردم افغانستان افتاده است، وجود دارد. وی افزود: «روند ایجاد و فعالیت مراکز ترک اعتیاد طی برنامه خاص ادامه دارد و تا زمان درمان تمام افراد مبتلا به موادمخدر، این تلاش وجود خواهد داشت چون نجات مردم از این پدیده اولویت ما میباشد.» معین مبارزه با مواد مخدر وزارت داخله با اشاره به اعمار و افتتاح یک مرکز درمانی زنان مبتلا به موادمخدر در شهر فیض آباد، گفت که این مرکز ترک اعتیاد برای درمان و بستری کردن زنان و کودکان خورد سال ساخته شده است و ظرفیت ۵۰ بستر را همزمان دارد. آقای همکار میگوید که هزینههای درمانی و تغذیوی این مرکز ترک اعتیاد توسط مدیریت مبارزه با مواد مخدر وزارت داخله پرداخت میشود. براساس معلومات موجود در سطح ولایت بدخشان حدود ۵۳ هزار معتاد وجود دارد که ۳ هزار آن را زنان و کودکان تشکیل میدهند. این در حالی است که حکومت سرپرست اعلام کرده است که حدود پنج میلیون نفر در افغانستان معتاد به مواد مخدر هستند. هبتالله آخوندزاده، رهبر حکومت فعلی در فرمانی کشت، خرید و فروش مواد مخدر را ممنوع اعلام کرده است. همزمان گزارش میشود که کشت مواد مخدر همچنان ادامه دارد.