همزمان با روز جهانی «دختران در فناوری اطلاعات و ارتباطات»، بخش زنان سازمان ملل متحد اعلام کرده است، در حالی که جهان تلاش میکند دختران بیشتری به این عرصه بیایند، افغانستان به گورستان امیدهای دختران بدل شده است. سازمان ملل با نشر پیام در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که بخش زنان ملل متحد در کنار دختران و زنان افغانستان میایستد. بخش زنان سازمان ملل تاکید کرده است که به رغم ممنوعیت آموزش، دختران و زنان افغانستان تسلیم نخواهند شد. این سازمان افزود که در کنار دختران و زنان افغانستان در مبارزه برای حق آموزش میایستد. باید گفت که روز جهانی «دختران در فناوری اطلاعات و ارتباطات» همه ساله در پنجشنبه چهارم ماه اپریل تجلیل میشود. این روز به خاطر آگاهیدهی، مشارکت و تقویت رهبری زنان در این عرصه نامگذاری شده است. در حالی از روز جهانی «دختران در فناوری اطلاعات و ارتباطات» تجلیل میشود که حکومت سرپرست پس از تسلط دوبارهشان بر افغانستان، آموزش دختران بالاتر از صنف ششم را منع کرده است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند. علیرغم واکنشها و محکومیتهای جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیمشان دربارهی آموزش و کار زنان و دختران عقبنشینی نکردهاند.
برچسب: دختران و زنان
نجیبه نوری اهل افغانستان برای نخستینبار در دومین مرحله مسابقات «اوشن گلوب» با قایق میدن (Maiden)، سفر دریایی را که ۱۵۴ روز قبل آغاز کرده بود، به پایان رسانده است. نجیبه نوری در ماه فبروری در صفحه فیسبوکش درباره این سفر نوشت: «خوشحالم در این سفر باورنکردنی که به سراسر جهان است، پیام مهمی درباره اهمیت تحصیل دختران منتقل میکنیم.» وی تاکید کرده است که اشتراک در این سفر پرچالش نشان داد که دختران افغانستان نیز میتوانند تاثیرگذار و شجاع باشند. خانم نوری افزود: «با بزرگ شدن در میان کوههای باشکوه افغانستان، دورنمای قایقرانی با میدن یک چرخش غیرمنتظره و هیجانانگیز در سفر زندگی من هست.» قایق میدن که نوری با آن سفر کرد، با ۱۲ خدمه زن به کشورهای مختلف جهان، از بریتانیا الی نیوزیلند سفر کرد تا پیام توانمندسازی زنان از طریق آموزش را برجسته کند. نجیبه نوری در این سفر عکسی با پرچم ملی افغانستان گرفت که اکنون با بیرق سفید حکومت سرپرست تعویض شده است. او در روی قایق میدن یک تخته سفید را در دست گرفت که در آن نوشته است: «نوروز مبارک، به امید آزادی افغانستان و زنان کشورم.» باید گفت که نجیبه نوری دختری هزاره و اهل بامیان افغانستان است که اکنون در بیرون از کشور زندگی میکند. او در مهاجرت فرصت این را یافته که با گروهی از زنان از کشورهای مختلف سفر کند. اما دختران و زنان مانند او در افغانستان، تنها با محدودیتهای شدید از خانه بیرون میشوند و نمیتوانند درس بخوانند و کار کنند. قایق میدن یکی از ۱۴ قایقی بود که در ۱۰ سپتامبر سفر خود را از بریتانیا آغاز کرد. میدن پس از طی کردن بیش از ۴۳ هزار کیلومتر به عنوان پنجمین قایق به خط پایان رسید. میدن نام قایق تریسی ادواردز است. او رهبری نخستین قایقی به نام میدن را که تمام خدمه آن زن بود، در سالهای ۱۹۸۹-۱۹۹۰ در «مسابقه جهانی ویتبرد روند» به عهده گرفت. بهرغم مخالفتهای شدید و تبعیض جنسیتی، تریسی و تیم او با پشتسر گذاشتن سختترین مسابقه در دنیای قایقرانی، مقام دوم را کسب کردند. پس از آن، میدن تبدیل به نماد و سفیر جهانی برای توانمندسازی دختران از طریق آموزش در سراسر جهان شد و برای برنامههای آموزش دختران در سراسر جهان پول جمعآوری میکند.
با وجود وضع محدودیت و سرکوب زنان و دختران توسط حکومت سرپرست، انتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا میگوید که حکومت فعلی مانع تحصیل و کار دختران و زنان میشوند و این رفتار آنان خلاف خواست مردم افغانستان میباشد. آقای بلینکن امروز (سهشنبه، ۸ حوت) این اظهارات را در نشستی زیر عنوان «ائتلاف برای مقاومت اقتصادی زنان افغانستان» مطرح کرده و گفته است که جامعهی جهانی مصمم است تا از زنان و دختران افغانستان حمایت کند. او در این نشست تاکید کرد: «ما در دو سال اخیر ائتلاف توانایی اقتصادی زنان را گستردهتر کردهایم.» وی افزود، حکومت فعلی زنان و دخترانی که اعتراض میکنند را سرکوب کرده، اما زنان و دختران افغان نیز بهرغم محرومیت و سرکوب توسط حکومت مشتاق آموزش، کار و فعالیتهای اجتماعی هستند. وزیر خارجه آمریکا تاکید کرد: «دختران و زنان افغان میخواهند تحصیل و کار کنند، اما حکومت فعلی همچنان مانع آموزش و کار آنها میشوند و جلوگیری از تحقق تواناییهای زنان به ضرر افغانستان است.» باید گفت که این نشست از سوی وزارت خارجه آمریکا و دانشگاه بوستون در حال برگزاری است. در این اجلاس، نمایندگانی از بخش خصوصی، جامعه مدنی، دانشگاهها و حکومتها گردهم خواهند آمد و درباره استراتیژیهای سرمایهگذاری، توانمندسازی و آموزش زنان و دختران افغان گفتوگو میکنند. شب گذشته نیز نمایندگان ۱۱ کشور عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد در یک اعلامیهی مشترک، تداوم تبعیض جنسیتی و ستم سیستماتیک حکومت فعلی بر زنان و دختران در افغانستان را محکوم کردهاند.
خیلی وقت است که باخود کلنجار میروم، نمیدانم چه کردهام که تاواناش اینقدر سنگین و چون مرگ دردناک است. بیش از سن و سالم درد را تجربه کردهام. میدانی چه دردی؟ از همان دردهایی که یک شبه پیرت میکنند. آه! اگر باز لب به سخن باز کنم، گریههایم تا آخر یاریام میکنند. میدانی؟ از این حجم از بیرحمیها در قلبم شعلههای آتش روشن میشود و ذره ذره مرا چون شمعی آب میکند. حس میکنم به بنبست خوردهام، گویا تنها نیستم، همه آنانی که برایم عزیز هستند هم با من گیر افتادهاند. میخواهم راه نجات را پیدا کنم اما گویا کاری از دستم بر نمیآید. حس زندانیای را دارم که دستهایش را از پشت بسته و منتظر اجرای حکم اعداماش است. نکند این گیتی مرا به استهزا گرفته است؟ با خود میگویم چرا ما را آسوده نمیگذارند؟ میخواهم دستهایم را باز کنم اما گرهها چنان محکماند که گویی فردی آن را با دستانش گرفته باشد. با خود میگویم مگر محدودیتها چقدر میتوانند سنگین باشند؟ ذهنم پرواز میکند به سمت خاطراتی که حالم خوب بود. روزگاری که میتوانستم لبخند بزنم، اما حالا حس سربازی را دارم که کشورش در دست دشمن افتاده و خودش اسیر شده است. همان قدر ناامید و خسته از وقایع پیش آمده. راستش را بخواهید دختر بودن، نه هرجا، تنها در افغانستان، کم از وضعیت آن اسیر جنگی نیست. ما را به اسارت درآوردند و چنان محدودمان کردند که از جنسمان خسته شدهایم. وقتی در صنف یکی از آموزشگاهها بودم، معلممان از آرزوهایمان پرسید. هیچ یک دستش را بلند نکرد تا در مورد آرزوهایش حرف بزند. آخر دختر باشی و در افغانستان کنونی هم زندگی کنی، مگر میتوانی آرزویی هم داشته باشی. در همین فکر بودم که صدای یکی از دختران بلند شد که گفت از اینکه دختر است و در افغانستان بهدنیا آمده، پشیمان است. من حس او را میفهمیدم، بغض نهفته در پس گلوی او را درک میکردم. آخر من نیز یک دختر هستم که در همین جغرافیا تولد شدهام. هنوز بغض حرفهای دختر اولی را هضم نکرده بودم که صدای دختر دیگری بلند شد که میگفت: «من خیلی خسته شدم، دختر بودنم مانع آرزوهایم شده، گناه ما چیست که اینقدر در حق ما ظلم میشود؟ بخدا که دیگر خسته شدم.» چه کسی باور میکرد که به روزگاری برگردیم که از دختربودنمان پشیمان شویم؟ این حجم از تنفر از جنس زن از کجا ناشی میشود؟ حس میکنم به دورانی بازگشتهایم که پدران و مادران از تولد فرزند دختر رنج میبردند و آن را چون ننگی، زنده زنده در دل خاک دفن میکردند. خواستم به صنفیهایم امید بدهم. اما مگر حقیقت تغییر میکند؟ ما تنهاییم، هیچ کسی تاکنون پشت ما و آرزوهایمان نایستادهاست. ما تنهاییم در اوج ظلمت همانند گنهکاران بیجرم روزگار. معلممان گفت که همهچیز یک روز، خوب میشود، شاید موانع تحصیل ما برداشته شود، شاید دختران بتوانند بِدون کدام هراسی در آموزشگاهها، مکاتب و دانشگاهها حضور پیدا کنند. یکی از دختران گفت اگر آنروز ما در این دنیا نباشیم چی؟ اگر باشیم و اشتیاقی برای ادامهدادن نباشد چی؟ دروغ چرا این دقیقا همان هراسی است که در قلب همه دخترانِ افغانستان نفوذ کرده است، او کاملاً پرسشهای درستی را بیان کرد و من از تمام این امیدهای واهی خسته هستم. من در بحبوحهی همه اتفاقات زندگی سردرگم شدهام، درمقابل آرزوهایم احساسِ شرمندگی میکنم، نزد آن کودک درونم کم آوردهام که آنقدر آرزوهای بلند و آینده درخشان را برایش وعده داده بودم. از کودکی عاشق دانشگاه کابل و تحصیل در رشتهی طب بودم، قبولی در رشته طب در دانشگاه کابل یکی از خواستنیترین آرزوهایم بود. آه! که چه قشنگ بود این رویا، یک داکتر نامدار و کوشا. خود را میانِ آن جمع دختران فارغالتحصیل با چپنهای فارغالتحصیلی در حالی که دارند کلاههایشان را به هوا پرت میکنند، احساس میکردم، حتی وقتی سند فراغتم را اخذ میکردم با تشویقهای زیاد همراه میشدم، حتی خیالش مرا خُرسند میسازد چه رسد به حقیقت. اما حیف این آرزوها، آرزو باقی ماندهاند. تاحال نتوانستم مکتبم را به اتمام برسانم، سهسال تمام است که در بیسرنوشتی بهسر میبرم. روزهایم بدون کوشش به آرزوهایم، سپری میشوند، اگر امسال مکتب را به اتمام میرساندم سال جدید فرصت رفتن به دانشگاه کابل را میداشتم، هیچ فرصتی برای تحقق آرزوهایمان وجود ندارد، اگر هم باشد کسانی هستند که آن را از راه ما برمیدارند، نمیگذارند زندگی به کام ما شیرین شود. چرا؟ چون دختر هستیم. در افغانستان دختر بودن جرم است، در اینجا ممکن است زنده به گورمان نکنند، اما در عوض هر روز زنده زنده شکنحه میشویم و میمیریم. هرلحظه زیستنما در خوف میگذرد، هر روز از جوانیهای ما کاسته میشود. حالا من، خود را آن دختری نمییابم که آرزویش را داشتم، چون آرزوهایم و حق تحصیل از من سلب شد، تنها زندگی بهجا مانده را ادمه میدهم. بدور از تحصیل و آرزوهایم، همین... آرزو دارم که دخترانِ بعد از من، حداقل بتوانند با آرزوهایشان زندگی کنند، از تقدیر خود خوشنود و خُرسند باشند، حضورشان در جامعه باعث بیمشان نشود، در حسرت آرزوها نمانند و نسوزند. نسل ما بیصداهایی هست، که غمانگیزترین فریادها را در برابر ظلم دارند. نویسنده: مژده قیومی
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجهی آمریکا میگوید که تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان فصل «فوقالعاده تاریک» برای دختران و زنان است و امید و هدف دختران به آینده نابود شده است. آقای بلینکن این اظهارات را در یک سخنرانی در جمعی از جوانهای کشور آلبانیا مطرح کرده و به دیدارش با یک خانوادهی افغان در آلبانیا اشاره کرد که آماده سفر به آمریکا میشدند، گفت که مادر این خانواده اصرار داشته که پنج کودکش که از رفتن به مکتب در افغانستان محروم شده بودند، به هر طریق ممکن باید به یادگیری ادامه دهند و وی در جستجوی راهی برای این کار است. او تاکید کرد که دو دختر دوگانهگی چهارده سالهی این خانواده در جریان یک سال ماندن در آلبانیا، زبان انگلیسی یاد گرفتند و یکی از آنها آرزو داشته در افغانستان طراح لباس شود و خواهرش تجارت کند. وی با اشاره به رویاهای این کودکان افغانستانی، گفت که با آمدن به آلبانیا، امیدی در آنها دوباره متولد شد که در «فصل فوقالعاده تاریک افغانستان» نابود شده بود. وزیر خارجهی آمریکا در این سخنرانی، از تلاشهای آلبانیا در خصوص انتقال خانوادههای افغانستان که از دست حکومت سرپرست گریختند، ستایش کرد. او خطاب به جمعی از جوانان اهل آلبانیا گفت: «شما با کمک به این خانوادهها، صادقانه و قدرتمندانه تعهد خود را در قبال حمایت از افراد آسیبپذیر نشان دادید.» این در حالی است که حکومت سرپرست در افغانستان محدودیتهای گستردهای در حوزههای مختلف زندگی زنان و دختران افغانستان وضع کرده است و زنان در این کشور با محدودیتهای روز افزون مواجه هستند. بیش از دو سال میشود دختران بالاتر از صنف شش از رفتن به مکتب محروم هستند.
اوچا یا دفتر هماهنگکنندهی کمکهای بشردوستانهی سازمان ملل متحد اعلام کرده است که دسترسی کامل و برابر زنان و دختران به آموزش، نه تنها در توسعهی اقتصادی یک کشور، بلکه در تمامی جنبههای جامعه نقش مهمی دارد. اوچا این موضوع امروز (یکشنبه، ۲۲ دلو) در حساب کاربری ایکس خود مطرح کرده و خواستار دسترسی زنان و دختران افغانستان به آموزش، فناوری و نوآوری از سوی حکومت سرپرست شده است. دفتر هماهنگکنندهی کمکهای بشردوستانه سازمان ملل متحد امروز (۱۱ فبروری) را بهنام روز جهانی زنان و دختران افغانستان یاد کرده و تاکید کرده است که زنان و دختران افغانستان باید درس بخوانند. این در حالی است که این نهاد پیش از این در یک کارزار ۱۶ روزه برای پایان دادن به خشونت علیه زنان و دختران نیز خواستار دسترسی زنان به آموزش، کار و تحصیل شده بود. اوچا تاکید کرده بود که در تلاش است تا از آموزش، تحصیل و اشتغال زنان و دختران در افغانستان حمایت و دفاع کند. در حالی اوچا از دسترسی زنان و دختران به آموزش و تحصیل دفاع میکند که بیش از دو سال میشود که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاهها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند. علیرغم واکنشها و محکومیتهای جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیمشان دربارهی آموزش زنان و دختران عقبنشینی نکردهاند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.