نویسنده: گوهرشاد

2 سال قبل - 423 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری ولادت با سعادت دخت پیغمبر خاتم حضرت زهرا را تبریک و تهنیت عرض می‌داریم. اینروزها که حرف از حقوق زنان و دختران در کشور ما سخن روز است، شایسته بل بایسته است رفتارهای پیامبر با دخترش حضرت زهرا(س) را با مداقه مطالعه کنیم و با تآمل و دقت به آن بیاندیشیم. سپس از آن نتیجه‌یی بدست آوریم. نتیجه‌یی که انتظار می‌رود مدعیان پیرو حضرت ختمی مرتبت(ص)، آنرا چراغ راه مدیریتی خود قرار دهند. قبل از شرح رفتار پیامبر(ص) با دخترش فاطمه(س)، بهتر است نظری بر رفتار جاهلان عرب با دختران در عربستان قبل از اسلام بیاندازیم. اینطوری بهتر برخورد و رفتار خودمان و سیاستمداران و مدیران جامعه‌مان را در قبال دختران قضاوت خواهیم کرد. با مقایسه برخورد جاهلان عرب با رفتار نظری و عملی حضرت محمد با دختران، پی خواهیم برد که ما امروزی‌ها اعم از مردانی که فقط پدرند و مردانی که هم پدر اند و هم سیاستمدار و مدیر جامعه، در برخورد با دختران، در کدام طرف قرار خواهیم گرفت. آیا برخورد ما با دختران جامعه بیشتر شبیه برخورد جاهلان عرب قبل از ظهور اسلام است یا رفتارمان با دختران، پیامبرگونه می‌باشد؟. جامعه جاهلیت شبه جزیره عربستان آنطوری که تاریخ‌نویسان و نویسندگان گفته‌اند در جهل مطلق به سر می‌بردند. عرب‌های جاهل چیزی که از سفرهای صحرایی و گذشتگانشان آموخته بودند این جمله بود: «برای اینکه زنده بمانی بکش.» عرب‌های جامعه جاهلی همه‌چیز و تمام زندگی‌شان را بر محور جنگ و خونریزی تنظیم می‌کردند. با تولد فرزند پسر خوشحال می‌شدند؛ چون در کودکی نگهبان شتر و در بزرگی همیار و همرزم در میدان جنگ بود. با ولادت دختر، اما رنگ از رخساره پدران جاهل می‌پرید و آه از اندرونشان برمی‌خواست که «چه بدبختی و بدیمنی بزرگی!»؛ بلی، برای دختران و زنان هیچ حقی قائل نبود آنان را مایۀ ننگ می‌پنداشتند. چونکه در جنگ‌ها در معرض اسارت بودند. در چنین محیطی حضرت ختمی مرتبت، طبیب جان‌ها ظهور می‌کند و رو به مردان عرب طنینی سر می‌دهد: ای بيابانگردان تيره روز! آن چه از صحرا آموخته‌ايد درست نيست! صحرا آموزگاري بد آموز است. شما بايد از خدا درس بگيريد! شعار شما آن نيست كه به آن خو گرفته‌ايد! شما خليفه خداييد و خدا نور، محبت، زندگي، لطف و رحمت است. هر یک از شما براي ديگري زنده‌ايد و همه براي خداييد. آن درس ديگري را هم كه سينه به سينه يا با تقليد از رفتار پدرانتان آموخته‌ايد فراموش كن! آنان نيز معلمان خوبي نبودند! بايد بدانيد كه درس را تقليدي نبايد آموخت! دختر نيز مانند پسر است! هر دو به كارتان مي‌آيند! هر دو نعمت خدايند! همه نعمت‌هاي خدا را بايد سپاس گفت و نبايد يكي را بر ديگري برتري داد! مردم! شما چرا با دختران‌تان چنين رفتاري مي‌كنيد؟ چرا به ديده كالاي بي‌ارزش به آنها مي‌نگريد؟ شما را چه كسي‌زاده و پرورده است؟ مگر شما در دامان همين دختران كه مادر شده‌اند پرورش نيافته‌ايد؟ بدانيد كه چون دختري در خانه‌اي به دنيا مي‌آيد، خداوند ملائكه را مي‌فرستد تا بگويند: «اي اهل خانه سلام بر شما! سپس آن دختر را با پرهاي خود مي‌پوشانند و دست‌هاي خويش را بر سر او مي‌كشند و مي‌گويند كسي كه نگاهباني او را بر عهده بگيرد تا روز رستاخيز ياري خواهد شد.» «كسي كه دختري داشته باشد و او را زنده به گور نكند، خوار نسازد و پسر را بر او ترجيح ندهد، خدا او را به بهشت خواهد رساند.» اما اين تعليمات آسماني كه گاه با آيات قرآن و گاه به زبان حديث برگوش‌هاي گران آن مردم دير فهم خوانده مي‌شد، بايد با آموزش‌هاي عملي نيز همراه باشد تا اثر آن بيشتر شود و نمونه اعلاي آن نحوۀ برخورد و رفتار پیامبر با دخترش فاطمه(س) است. درباره ابراز محبت بیش از حدّ پیامبر(ص) به دخت گرامی‌اش زهرا(س) نقل‌ها و حدیث‌های بسیاری است. ما با نقل یک سخن از عايشه همسر پيامبر(ص) بسنده می‌کنیم: «هرگاه فاطمه به خانه پيامبر وارد مي‌شد، پيامبر به او خوش‌آمد مي‌گفت و به استقبال او مي‌رفت و او را مي‌بوسيد و او را در جاي خودش مي‌نشاند.» و اين نمونه كوچكي از رفتار پيامبر با دخترش بود. رفتاري كه براي خانواده‌ها، به خصوص مردان آموزنده است. نه تنها براي مردم عصر پيامبر(ص) بلكه براي همه عصرها و نسل‌ها. و ما اهالی افغانستان به ويژه رهبران ديني و حکومتی جامعه چه سخت به اين آموزه‌ها نياز‌منديم! برخوردها و رفتارهای مردان حکومتی و برخی از پدران با دختران جامعه چنان بد و دل‌آزده است که آدم را به یاد دوران جاهلیت میاندازد. در جامعه می‌بینیم و از رسانه‌ها می‌شنویم که مسئولین چه رفتارها و برخورهایی با زنان و دختران دارند. از زمانی که حکومت خودخوانده اسلامی بر اریکه قدرت تکیه زد بیش از دو سال می‌گذرد و در تمام این مدت هر روز شاهد نادیده انگاشتن حقوق دختران از سوی این حکومت هستیم. آن هم حقوق حداقلّی که پسران از آن برخوردار اند و دختران نه. از نقطه نظر مسئولان دولت فعلی، پسران حق تعلیم و تحصیل و ایفای وظیفه دارند و دختران اما چنین حقی ندارند. البته تصمیم‌گیران حکومتی همۀ تصمیم‌ها و اقداماتشان را ادعا می‌کنند که مطابق شریعت اسلامی است و پیامبر از این کارشان خشنود اند. به نظر من، اما این تصمیم‌ها و رفتارهای آپارتایدی بیشتر شبیه کردارها و گفتارهای مردان عرب زمان جاهلیت است تا شبیه رفتار پیامبر عظیم الشأن اسلام.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 213 بازدید

با وجود ادامه‌ی منع آموزش دختران در مکاتب بالاتر از صنف ششم و دانشگاه‌ها، مولوی عبدالکبیر، معاون سیاسی ریاست‌الوزرای حکومت سرپرست در تازه‌ترین اظهار نظرش گفته است که در چارچوب وزارت معارف کشور، به مدرسه‌های دینی «توجه خاص» شود. آقای عبدالکبیر این اظهارات را در دیدار با اعضای «شورای عالمان و شماری از استادان مدرسه‌های دینی کابل» مطرح کرده است. او تاکید کرد که بالای نصاب مدرسه‌های دینی کار صورت گرفته و زمینه همکاری بیشتر با آن فراهم شده است. وی افزود: «نصاب مدارس یک بخش مهم است که هنوز هم به کار مسلکی نیاز دارد و ضمن آموزش دینی به طلبه‌ها، علوم عصری نیز تدریس گردد.» این در حالی است که اخیراً دیدبان حقوق بشر با نشر گزارشی درباره وضع مکاتب پسرانه در افغانستان زیر اداره حکومت سرپرست منتشر کرد که در گزارش آمده است که اقدامات حکومت فعلی مبنی‌ بر اخراج معلمان زن، تنبیه بدنی دانش‌آموزان و تغییرات واپس‌گرایانه در نصاب آموزشی، مکاتب پسرانه را نیز با شکست مواجه کرده است. در این گزارش آمده که محدودیت‌های حکومت فعلی در پیوند به آموزش از زمان به قدرت رسیدن این گروه، علاوه بر آموزش دختران، به پسران نیز آسیب رسانده است. در حالی معاون سیاسی ریاست‌الوزرای حکومت سرپرست بر توجه خاص بالای مدرسه‌های دینی تاکید می‌کند که بیش از دو سال می‌شود که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده‌ است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند. علی‌رغم واکنش‌ها و محکومیت‌های جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیم‌شان درباره‌ی آموزش زنان و دختران عقب‌نشینی نکرده‌اند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 210 بازدید

مسوولان دانشگاه آنلاین «پیپل» در آمریکا و  دانشگاه «اوپن» در بریتانیا اعلام کرده‌اند که وضع محدودیت‌های آموزشی و تحصیلی از سوی حکومت سرپرست بر دختران و زنان در افغانستان سبب شده است تا آنان به برنامه‌های آموزشی آنلاین دانشگاه‌های خارجی رو بیاوردند. روزنامه فایننشال تایمز در تازه‌ترین گزارش خود نوشته است که طی یک سال گذشته درخواست‌های زیادی را از سوی دختران و زنان افغان برای دوره‌های آموزشی آنلاین دریافت کرده‌اند. این روزنامه به نقل از مسوولان این نهادهای تحصیلی نوشته است که در سال ۲۰۲۳ میلادی، دست‌کم ۲۱ هزار دانش‌جو برای آموزش آنلاین در دانشگاه پیپل آمریکا ثبت‌نام کرده‌اند. در گزارش آمده است که از این میان، سه هزار و ۱۰۰ تن آنان در رشته‌های تجارت، کمپیوتر و علوم صحی ثبت‌نام کرده‌اند. روزنامه فایننشال تایمز تاکید کرده است که این دانشگاه به‌منظور حفظ هویت و عدم شناسایی دانش‌جویان از سوی حکومت سرپرست، به آنان اجازه داده است تا با نام مستعار در مراکز آموزشی آنلاین این نهاد تحصیلی شرکت کنند. همچنین شبکه آموزش آنلاین‌ «فیوچرلاین» که حدود دو سال پیش از سوی دانشگاه «اوپن» بریتانیا راه‌اندازی شد، از ثبت‌نام  ۳۳ هزار دانش‌جو در این دانشگاه خبر داده‌اند. مسوولان این شبکه آموزشی آنلاین گفته‌اند که شمار زیادی از متقاضیان را دختران تشکیل می‌دهند. در ادامه آمده است که این نهاد زمینه دسترسی رایگان آموزش را به درخواست‌کنندگان زن فراهم کرده است. این دانشگاه تاکید کرد که در بیش از یک سال گذشته یک هزار و ۲۰۰ دوره‌ آموزشی آنلاین را در بخش‌های مختلف به‌ویژه آموزش زبان انگلیسی به متقاضیان ارائه کرده است. در گزارش آمده است که نبود انترنت مورد نیاز دانش‌جویان در افغانستان از چالش‌های اصلی در روند آموزش آنلاین می‌باشد. در حالی دختران افغان بر آموزش آنلاین تاکید دارند که بیش از دو سال می‌شود که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده‌ است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند. علی‌رغم واکنش‌ها و محکومیت‌های جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیم‌شان درباره‌ی آموزش زنان و دختران عقب‌نشینی نکرده‌اند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 260 بازدید

در ادامه‌ی تشدید روند اخراج مهاجرین اهل افغانستان از پاکستان  ایران، مجید شجاع، فرمانده مرزبانی خراسان رضوی ایران می‌گوید که این کشور در ۹ ماه گذشته، ۵۲۰ هزار «تبعه‌ی غیرمجاز» افغانستان را از طریق مرز دوغارون در تایباد اخراج کرده است. خبرگزاری ایرنا به نقل از آقای شجاع نوشته است که این تعداد مهاجر اهل افغانستان از سراسر ایران شناسایی و اخراج شده‌اند. وی تاکید کرد: «ورود و حضور اتباع (شهروندان مهاجر افغانستان) در کشور مشکلاتی به همراه دارد، لذا حضور اتباع باید با مجوز قانونی باشد. در غیر این‌صورت آنان شناسایی و به کشورشان بازگشت داده می‌شوند.» او چهار روز پیش نیز گفته بود که در یک ماه اخیر ۶۰ هزار و ۳۸۰ نفر از مهاجران افغانستانی را اخراج کرده‌اند. ایران در ماه‌های اخیر روند بازداشت و اخراج مهاجران اهل افغانستان را افزایش داده‌ است. این در حالی است که مقام‌های ایرانی در سال جاری خورشیدی بارها تاکید کرده‌اند که مهاجران «غیرمجاز» را شناسایی، بازداشت و اخراج می‌کنند و روند «سامان‌دهی» مهاجران دارای اسناد را روی دست می‌گیرند. این کشور محدودیت‌های گسترده بر حضور مهاجران افغانستان نیز وضع کرده و در ماه‌های اخیر حضور آنان را در ۱۶ ولایت خود کاملا ممنوع کرده است. اخراج و بازگشت اجباری مهاجران از پاکستان نیز جریان دارد و تا اکنون نیم‌میلیون نفر به افغانستان برگشته‌اند. همچنین با تسلط حکومت فعلی بر افغانستان موج تازه‌ای از مهاجرت شکل گرفت که بیشتر این افراد به ایران و پاکستان مهاجر شدند. ترکیه یکی از مسیرهای اصلی مهاجران افغان برای رسیدن به اروپا بوده است. بیشتر این مهاجران از طریق ایران وارد ترکیه می‌شوند.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 227 بازدید

در ادامه‌ی وضع محدودیت و سرکوب شدید زنان و دختران، این‌بار وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست به باشندگان و کارمندان صحی ولایت پروان دستور داده است تا حجاب مورد نظر حکومت فعلی را رعایت کنند. این وزارت امروز (سه‌شنبه، ۱۲ جدی) با نشر اعلامیه‌ای در حساب کاربری ایکس خود گفته است که محتسبان این وزارت در ولسوالی‌های بگرام و سیدخیل ولایت پروان از بازارها و مراکز صحی این ولایت نظارت کرده‌اند. در اعلامیه آمده است: «عزت زنان در مراعات کردن حجاب شرعی می‌باشد و افرادی که از این احکام الهی سرپیچی کنند، مورد عذاب الهی قرار خواهند گرفت.» براساس معلومات موجود، ماموران وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست در این ولسوالی‌ها به زنان گفته‌اند که حجاب مورد نظر را رعایت کنند. این در حالی است که حکومت فعلی پیش از این برقع یا چادری را بخشی از فرهنگ افغانی و بهترین نمونه حجاب دانسته‌اند. قابل ذکر است که حکومت سرپرست از زمان تسلط دوباره‌شان بر افغانستان، محدودیت‌های سخت‌گیرانه‌ای را بر زنان وضع و زنان را از حقوق‌های اساسی‌شان محروم کرده‌اند. در حال حاضر دختران و زنان از رفتن به مکتب و دانشگاه محروم شدند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند. علی‌رغم واکنش‌ها و محکومیت‌های جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیم‌شان درباره‌ی آموزش زنان و دختران عقب‌نشینی نکرده‌اند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 238 بازدید

هنگامی که به هوش آمدم متوجه شدم همان جایی هستم که بی‌هوش شده بودم و جمعیت زیادی از همسایه‌ها دور‌مان حلقه زده‌اند. صداها زیاد بود؛ یکی خطاب به پدرم می‌گفت همین دختربیچاره‌ات که هیچ کاری انجام نداده است چرا همیشه او را می‌زنی؟ دیگری از اینکه هر شب پدرم مشکلی ایجاد می‌کرد و خانواده‌اش را لت و کوب می‌کرد و معرکه‌ای به راه می‌انداخت، شکایت داشت. هنوز درست و حسابی به حال نیامده بودم؛ نه آنقدر که بتوانم از جایم بلند شوم. همین موقع آن مرد عصا بدست آمد و مجددا عصایش را روی سینه‌ام فشرد و گفت: «حالا که نیامدی باز من بعدا با تو کار دارم، حالا مثل سابق نیست همه چی فرق کرده.» به دلیل اعتراض همسایه‌ها مجبور شد از آنجا فرار کند، سوارسه­چرخه شد و از آنجا رفت. پدرم ما را کشان کشان به خانه برد و همسایه‌ها کم کم به ‌خانه‌های‌شان رفتند. مادرم دستم را گرفت و من با زحمت بسیار تنها توانستم جسم لت و کوب شده‌ام را به خانه برسانم و همینکه وارد خانه شدم، همان دم دروازه‌‌ی خانه بی‌حال یک گوشه افتادم. پدرم فوری رفت و کارد و ساطور بزرگی را آورد و ما را تهدید کرد که امشب همه‌‌تان را می‌کشم. آن شب با تهدید‌ها و لت و کوب پدرم گذشت. پرونده‌ی ما در دادگاه در حال بررسی بود. هنگامی که زمان دادگاه ما فرا رسید، در مورد شکنجه‌های پدرم مخصوصا آن شب حرف زدیم. همسایه‌ها نیز تمام چشم دید‌شان را مکتوب کردند و به دادگاه ارائه دادند. درد آور بود که در دادگاه نیز از من می‌خواستند یکی از حضار را انتخاب کرده و ازدواج کنم. هیچ کدام شان به این موضوع نمی‌‌اندیشیدند که تمام آنچه من می‌خواهم یک زندگی آرام و بدون شکنجه آن هم به همراه خواهر، برادر و مادرم هست. درک چنین موضوعی به این سادگی چرا برای شان دشوار بود؟ نمی‌دانم. قاضی در نهایت پس از بررسی تمام جوانب حکم داد که تنها من از سرپرستی پدرم خارج شوم و مادر، خواهر و برادرکوچکم همچنان با پدرم زندگی کنند. از اعماق وجودم برای مادرم، خواهر و برادر کوچکم که چون من زجرکش شده بودند، ناراحت بودم. دلم نمی‌خواست آن‌ها را تنها بگذارم اما ناچار بودم. از دادگاه مستقیم به خانه‌ی پدربزرگم رفتم. چند روز بعد دادگاه مجددا پرونده‌ی ما را بررسی کرد. قاضی از پدرم خواست تا یا مادرم را طلاق دهد و یا بدون شکنجه و آزار و اذیت از زن و فرزندانش به خوبی مراقبت کند. پدرم اما هیچ یک را نمی‌پذیرفت. همچنان تکرار می‌کرد که زنش را طلاق نمی‌دهد و مرا نیز دختر حرام‌زاده می‌دانست و از پذیرش من امتناع می‌ورزید. هنگامی که قاضی از پدرم پرسید خوب با این حرف‌ها چه کنیم؟ پدرم پاسخ داد که هر کاری دوست دارید انجام دهید. قاضی اینگونه حکم داد که تا فیصله‌ی نهایی دادگاه همه‌ی ما نزد پدربزرگم زندگی کنیم. ما اکنون در خانه‌ی پدربزرگم زندگی می‌کنیم. مردی که با تمام وجود از ما حمایت کرد و در تک تک لحظه‌ها پشت‌مان ایستاد. عشق پدرانه‌ی او تنها دل خوشی من، خواهر و برادرم هست. از او عشقی دریافت کردیم که باید پدرم برای‌مان می‌داد. او یک تنه جای همه را برای‌مان پر کرد. عشق و مهربانی‌های بی‌توقع او سبب شد تا ما درک کنیم که مرد‌ها همیشه نمادی از شکنجه، خشونت، جنگ و ظلم نیستند؛ بلکه می‌توانند قهرمان زندگی، نمادی از ایستادگی، استقامت، صبر و بردباری باشند. پدربزرگم برای‌مان یاد داد که این خود مرد است که تصمیم می‌گیرد که مردانه عشق بورزد و عشق دریافت کند یا با افساری دریده زندگی خود و اطرافیانش را نابود سازد. مادربزرگ و خاله‌ام در تمام سال‌های زندگی‌ام جز محبت برای مان چیزی نداد. من بهترین آموزه‌های اخلاقی را از مادربزرگم یاد گرفتم. هنوز یادم است؛ در کودکی هنگامی که موهایم را شانه می‌کرد و می‎بافت و یا شب‌هایی که با حرف‌های قشنگ او در آغوشش به خواب می‌رفتم، بهترین درس‌های زندگی را از او آموختم. آغوش مهربانی او برای تمام درد‌های من جای داشت. با اینکه پدربزرگم بازنشسته بود و حقوق بازنشستگی‌اش را دریافت می‌کرد اما آن پول هرگز کفاف زندگی همه‌ی مان را نمی‌کرد. در تمام این سال‌ها خاله‌ام (مهتاب) کارمی‌کرد. او بود که هزینه‌های وکلای مدافع که برای پرونده‌ی ما گرفته می‌شد و درمان برادرم و حتی مادرم را پرداخت. اما متاسفانه خاله‌ام در اثر بیماری سرطان معده بعد از مدت­ها تداوی در سن جوانی از دنیا رفت. غم از دست دادنش برای همه ما مخصوصاً پدربزرگم کمر شکن بود؛ خاله مهتاب نه تنها که مثل مادرم به ما محبت می­کرد بلکه برای من دوست خوبی نیز بود. او برایم الگوی یک دختر موفق بود که همیشه خانواده‌اش را حمایت­ می­کرد و با مهربانی­هایش زندگی مرا زیباتر ­ساخت. هنوز جای خالی­اش مرا اذیت می­کند و تا ابد هیچ­کس برای من شبیه او نخواهد شد. هنگامی که خاله‌ام را از دست دادیم، وضعیت اقتصادی ما خیلی خراب شد. با آن هم از اینکه قرار نیست در شکنجه‌گاهی بنام خانه‌ی پدرم زندگی کنیم، راضی هستیم. پایان این سرنوشت هنوز مشخص نیست. هنوز هنگامی که تلفن‌ام زنگ می‌خورد، یا زنگ دروازه‌ی حویلی به صدا در می‌آید و یا هنگامی که در خیابان راه می‌روم، وحشت تمام تنم را دربر می‌گیرد. ترس از پدرم همیشه و همه جا چون سایه تعقیبم می‌کند و بسیار زمان خواهد برد که این ترس‌ها از ذهن و روحم دست بردارد، شاید تا پایان عمر با من همراه باشد. هنگامی که به خانواده‌ام می‌‎نگرم به این فکر می‌کنم که چگونه یک مرد توانست اینگونه چندین انسان را از زندگی کردن بی‌زار سازد و زیستن را به کام‌شان تلخ کند. تصاویری از اولین دیدارم با آن مرد (پدرم) در ذهنم مرور می‌شود. چقدر آن روز ذوق و شوق داشتم. دیگر نه تنها از آن شوق و ذوق خبری نیست که جایش را نفرت پر ساخته است. ما آدم‌ها می‌توانیم پیوند‌ها را بسازیم، ترمیمش کنیم و یا برای همیشه نابودش کنیم. همه چیز با عملکرد ما شکل می‌گیرد. این روز‌ها تنها به خانواده و درسم فکر می‌کنم. دوست دارم درس بخوانم، آگاه شوم و علیه تمام بی‌عدالتی‌هایی که علیه زنان و کودکان جریان دارد، مبارزه کنم. دوست دارم این سرنوشت را تغییر دهم. اگرچه خوب شروع نشد اما من تمام تلاشم را می‌کنم که خوب به پایان برسد. تک تک ما سزاوار یک آینده‌ای عاری از درد، شکنجه و آزار و اذیت هستیم. سرنوشت یک زندگی مالآمال از خوشی و خوشبختی را به ما بدهکار است. آرزو دارم در عمری که برای مان باقی مانده آن را جبران کند. نویسنده: طیبه مهدیار بازنویسنده: علیزاده

ادامه مطلب


2 سال قبل - 239 بازدید

سازمان داکتران بدون مرز در تازه‌ترین مورد اعلام کرده است که اولین نوزاد متولدشده در سال ۲۰۲۴ در شفاخانه‌های این نهاد در افغانستان، در ولایت خوست به دنیا آمده است. این نهاد امروز (سه‌شنبه، ۱۲ جدی) با نشر پستی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که نام‌ این نوزاد «زبیر» است و در ساعت ۱۲:۲ دقیقه‌‌ی بامداد اول جنوری به دنیا آمده است. سازمان داکتران بدون مرز تاکید کرد که یک نوزاد پسر که هنوز نامی برایش انتخاب نشده در ساعت ۱۲:۱۰ دقیقه‌ی بامداد اول جنوری و دو دختر دوقلو به‌نام‌های «پامیدا» و «حمیده» نیز در ساعت ۱۲:۴۸ دقیقه‌‌ی بامداد اول جنوری در هلمند به دنیا آمده هستند. قابل ذکر است که در افغانستان معمولاً کم‌تر ساعت و تاریخ دقیق تولد نوزادان ثبت می‌شود، اما شماری از مراکز صحی، ساعت و تاریخ دقیق تولد نوزادان را ثبت و در مناسبت‌های چون سال‌ نو اعلام می‌کنند. این در حالی است که نخستین نوزاد سال ۲۰۲۳ در افغانستان در پنجشیر متولد شده بود. پیش از این، سازمان جهانی صحت اعلام کرده بود که روزانه به‌طور اوسط ۱۶۷ نوزاد در افغانستان جان خود را از دست می‌دهند. این سازمان برای نجات جان مادران و نوزادان خواستار اقدامات فوری شده بود. همچنین چندی پیش سرپرست وزارت صحت عامه از کمبود داکتران زن در کشور پرده برداشت و این اتفاق زمانی افتاد که وزارت تحصیلات عالی حدود یک سال پیش دانشگاه‌های کشور را به روی دانشجویان دختر مسدود کرده و به داوطلبان دختر در سال جاری اجازه‌ی اشتراک در آزمون کانکور را ندادند. حکومت سرپرست همچنان به دختران اجازه اشتراک در آزمون تخصصی شورای طبی را ندادند. در کنار آن، بیش از دو سال حاکمیت خود بر کشور، مکاتب دخترانه را به‌روی دختران بالاتر از صنف ششم مسدود کرده است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. حکومت سرپرست علی‌رغم واکنش‌ها به این اقدام، تاکنون هیچ تمایلی به بازگشایی مکاتب دخترانه از خود نشان نداده است.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 228 بازدید

اوچا یا دفتر هماهنگ‌کننده‌ی کمک‌های بشردوستانه سازمان ملل متحد اعلام کرده است که افغانستان در سال ۲۰۲۳ میلادی، حدود ۵۳ میلیون دلار کمک مالی از صندوق مرکزی واکنش اضطراری سازمان ملل متحد (CERF) دریافت کرده و با این مبلغ به دومین دریافت‌کننده بزرگ کمک مالی این صندوق در سطح جهان شناخته شده است. این نهاد با نشر گزارشی به طور نمونه به ماه مارس ۲۰۲۳ اشاره کرده و گفته است که افغانستان با یکی از بالاترین میزان گرسنگی در جهان، حدود ۱۸ میلیون دلار از صندوق اضطراری سازمان ملل دریافت کرده است. در گزارش آمده است که در آن زمان، ۱۷.۲ میلیون نفر در افغانستان نمی‌دانستند وعده غذایی بعدی‌شان از کجا خواهد آمد. از این میان، حدود ۳.۸ میلیون نفر در سطح اضطراری ناامنی غذایی قرار داشتند. دفتر هماهنگ‌کننده‌ی کمک‌های بشردوستانه سازمان ملل می‌گوید که با تامین بودجه لازم، در سال ۲۰۲۳ حدود ۳۹۰ هزار نفر در ولایت‌های بادغیس، دایکندی، غور و ارزگان از کمک‌های نقدی و غیرنقدی صندوق اضطراری سازمان ملل بهره‌مند شدند و توانستند نیازهای غذایی فوری‌شان را برطرف و حمایت‌هایی برای تامین معیشتی و تاب‌آوری‌ دریافت کنند. اوچا تاکید کرد که از زمان تامین بودجه صندوق اضطراری سازمان ملل، چشم‌انداز امنیت غذایی در افغانستان اندکی بهبود یافت و پیش‌بینی می‌شود تعداد افرادی را که بین نوامبر ۲۰۲۳ تا مارس ۲۰۲۴ با گرسنگی حاد مواجه شوند، از ۱۸.۳ میلیون نفر به ۱۵.۸ میلیون نفر کاهش دهد. در گزارش آمده است که در کنار تخصیص بودجه صندوق مرکزی واکنش اضطراری سازمان ملل متحد برای رسیدگی به وضعیت بشری در افغانستان، صندوق امانی بشردوستانه افغانستان نیز در سال ۲۰۲۳ بزرگ‌ترین کمک حمایتی‌اش به مبلغ ۱۰۹ میلیون دلار را به افغانستان اختصاص داد. در ادامه آمده است که این بودجه بیشتر برای جلوگیری از خطر قحطی در طول زمستان و بهبود امنیت غذایی مردم و همچنین رسیدگی به بحران گرسنگی و تغذیه که پس از اوت ۲۰۲۱ و هم‌زمان با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان شکل گرفت، تمرکز دارد. باید گفت که بر اساس آمارهای سازمان ملل در بخش حمایت و فعالیت‌های بشردوستانه و رسیدگی به آسیب‌دیدگان بلایای طبیعی در افغانستان، از ابتدای سال ۲۰۲۳ تا اکنون، حدود ۱۸۸میلیون دلار شامل ۵۳ میلیون بودجه صندوق اضطراری سازمان ملل متحد و ۱۳۵ میلیون دلار بودجه صندوق امانی بشردوستانه به افغانستان تخصیص یافته است.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 260 بازدید

با وجود ادامه‌ی وضع محدودیت‌های آموزشی و کار بر زنان و دختران از سوی حکومت سرپرست، منابع محلی می‌گویند که وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت فعلی به مسوولان آموزشگاه‌ها در شهر کابل هشدار داده‌اند که از ورود دخترانی که حجاب اسلامی را رعایت نمی‌کنند، به مراکز آموزشی خودداری کنند. دست‌کم سه منبع از شهر کابل در صحبت با رسانه گوهرشاد گفت که در روزهای اخیر نیروهای وزارت امر به معروف فشارها بر آموزشگاه‌ها را در مورد رعایت حجاب دانش‌آموزان دختر افزایش داده‌اند. منبع گفت که نیروهای این وزارت به شماری از آموزشگاه رفته و به آنان در مورد ورود دختران بی‌حجاب هشدار داده‌اند. به گفته‌ی منبع، نیروهای وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست به مدیران آموزشگاه‌ها در شهر کابل دستور داده‌اند تا از ورود دختران به آموزشگاه که حجاب‌ را رعایت نمی‌کنند، خودداری کنند. منبع تاکید کرد که آنان به مسوولان آموزشگاه هشدار داده است که اگر کسی از این دستور سرپیچی کنند، به شدت مجازات خواهند شد. باید گفت که قبل از این نیز شماری از آموزشگاه‌های کابل چنین هشدارهای دریافت کرده بودند. این در حالی است که حکومت سرپرست پس از تسلط دوباره‌شان بر افغانستان، رفتن دختران بالاتر از صنف ششم به مکتب و همچنان تحصیل زنان و دختران در دانشگاه‌ها را ممنوع کرده‌اند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند. علی‌رغم واکنش‌ها و محکومیت‌های جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیم‌شان درباره‌ی آموزش زنان و دختران عقب‌نشینی نکرده‌اند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 413 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری در دو شماره قبلی، واژه‌های کلیدی مقاله را تعریف کردیم و پیشینه علمی افغانستان را با هم مرور نمودیم. حال، در این شماره به فصل سوم و موضوع اصلی مقاله «توقف توسعه علمی و عوامل آن در افغانستان» می‌پردازیم. ۳. توقف توسعه علمی و عوامل آن از پیشینه علمی افغانستان که پیشتر سخن رفت، چنین نتیجه می‌گیریم: سیر توسعه علمی در افغانستان از زمان ورود اسلام در این کشور تا آغاز قرن بیست، وضعیتی ثابت داشت. این دورۀ طولانی دورۀ پربار و درخشان از حیث پیشرفت دانش سنتی در کشور بود؛ طوریکه هیچ حکومتی و سیاستی مانع علم‌آموزی و علم‌پروری نبود و حتی برخی از حاکمان و حکومت‌ها از پیشرفت دانش سنتی حمایت‌های همه‌جانبه می‌کردند. امّا با آغاز قرن بیست و مطرح شدن تحصیلات عالی و تعلیم و تربیه مدرن، سیر قطار دانش در افغانستان به نوسان افتاد. به حالتی که گاهی این قطار از حرکت می‌ایستاد و گاهی هم شروع به حرکت می‌کرد. نگاهی به وضعیت علمی-آموزشی در افغانستان از قرن بیست به این‌سو نشان می‌دهد که پیشرفت علمی کشور در این دوره هرگز پیشرفت خطی نبوده، بلکه یک پیشرفت چرخه‌ای با نوساناتی بوده است که تمام افراد جامعه اعم از زن و مرد قربانیان این نوسانات قرار گرفته‌اند. تغییرات رژیمی سریع و خشن، معمولا با ایدئولوژی کاملا متضاد، آموزش را در چند دهه گذشته سیاسی کرده است و سقوط خشن حکومت‌های سیاسی منجر به تغییرات شدید در برنامه‌های علمی و آموزشی کشور شده است زیرا رژیم‌های مختلف مرتبط با ایدئولوژی‌های متفاوت همیشه سعی داشته‌اند ایده‌آل‌های خود را از طریق علم و آموزش ترویج دهند. اگر چه پروژه توسعه علمی در افغانستان در شروع قرن ۲۱ کلیک خورد و در دوره بیست‌ساله «جمهوریت»، زیرساخت‌های علمی-آموزشی کشور مستحکم شد ولی با سقوط این دولت در ۱۵ اوت ۲۰۲۱، دوباره سیستم آموزشی-علمی کشور دستخوش تغییرات شدید سیاسی شد. مطالعه وضعیت علمی کشور از سال ۲۰۲۱م به این‌سو نشان می‌دهد که پروژه توسعه علمی در کشور -در خوش‌بین‌ترین حالت- متوقف مانده است. این مدعا، در ادامه، ذیل عوامل توقف توسعه علمی استدلال خواهد شد. ۳.۱. مهاجرت بی‌رویه و بی‌بازگشت نخبگان مهاجرت نخبگان از مسائل مهم کشورهای توسعه‌نیافته، در حال توسعه و حتی توسعه‌یافته در چند دهۀ اخیر بوده است. برای کشورهایی که شاهد خروج نیروهای انسانی توانمند خود می‌باشند، فرار مغزها (Brain Drain) و برای کشورهای مهاجرپذیری که آغوش خود را به روی آن‌ها باز می‌کنند، دستیابی و بهره‌مندی از مغزها (Brain Gain) تعبیر می‌شود (کلکین، ۱۳۹۹ش). این دو تعبیر را در یک جمله می‌توان توضیح داد: «آنچه یک کشور قدردان آن نبوده و از آن به بهترین حالت استفاده نکند، دیگری آن را به چنگ آورده و در مسیری درست از آن بهره می‌برد» (همان). مهاجرت نخبگان، می‌تواند در جوامع مبدأ (توسعه‌نیافته) و مقصد(توسعه‌یافته) آسیب‌ها و فرصت‌هایی را ایجاد کند. اما آنچه که نصیب کشورهای ضعیف از این نوع مهاجرت می‌شود، همانا محرومیت از علم و تخصص و پیشرفت است. زیرا نخبگان، عامل مؤثری در رشد و توسعه یک کشور تلقی می‌شود. مهاجرت نخبگان از افغانستان بیشتر در چهار دهۀ اخیر دیده می‌شود. اولین خروج چشم‌انگیز افغان‌ها از کشور در سال ۱۹۷۹ بود، زمانی که شوروی سابق به افغانستان حمله نظامی کرد. دهۀ دوم مهاجرت خیل عظیم افغانستانی‌ها مربوط به مستقر شدن حکومت نخست طالبان در سال ۱۹۹۶ است. در سال ۲۰۰۱ هنگامی که افغانستان شاهد جنگ آمریکا با طالبان بود، دور سوم مهاجرت از کشور اتفاق افتاد. البته پس از این جنگ، بسیاری از مهاجران افغان (حدود ۵.۳ میلیون نفر)  به شمول متخصصان و نخبه‌گان به کشور بازگشتند و در پروژۀ بازسازی کشور سهم گرفتند. اما این اقامت بیش از دو دهه دوام نیاورد که طالبان دوباره حکومت را در ۱۵ اوت ۲۰۲۱ به‌دست گرفت و سبب مهاجرت دوباره و بی‌رویه اهالی افغانستان مخصوصا متخصص‌ها و تحصیل‌کرده‌ها از کشور شد. این را دور چهارم مهاجرت می‌نامیم. هر چند، افغان‌هایی که از کشور در طول این چهار دهه خارج شدند، از طیف‌های مختلف جامعه بوده‌اند. امّا گزارش‌های خبرگزاری‌ها حاکی از آن است که شمار تحصیل‌کرده‌ها و تجارت‌پیشه‌گان در این مهاجرت‌ها کم نبودند و طیف وسیعی از پناهندگان افغان را تشکیل می‌دهند. بر اساس یافته‌های بی‌بی‌سی در طی کم‌تر از یک سال پس از تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، شمار ۲۲۹ استاد از دانشگاه‌های کابل، هرات و بلخ از کشور خارج شدند. اکثر این استادان، درجه‌های تحصیلی ماستر و دکترا داشته‌اند. به همین ترتیب مهندسان، داکتران، نخبگان بخش تکنولوژی و... که آمار دقیق و موثق از تعدادشان تا حال در دسترس نیست، بعد از حاکمیت طالبان کشور را ترک کرده‌اند (داوودپور، ۱۴۰۱). ۳.۱.۱. عوامل مهاجرت نخبگان از افغانستان برای تحلیل و تبیین دقیق‌تر عوامل مهاجرت نخبگان، مناسب است که از برخی از نظریه‌های مهاجرت استفاده کنیم. الف) دافعه‌های جامعۀ افغانستان و جاذبه‌های کشورهای مقصد: اورت.سی.لی، در نظریۀ «جاذبه و دافعه» بیان می‌کند که افراد مهاجر غالبا تحت تأثیر عوامل «جاذب» نقاط مهاجرپذیر به عبارتی «خواستگاه» و عوامل «دافع» نقاط مهاجرفرست به عبارتی «کوچگاه» اقدام به مهاجرت می‌کنند (حسینی و همکاران، ۱۳۹۹، ۵۴). شکی نیست که دافعه‌های جامعۀ افغانستان برای نخبگان بسیار بوده‌‌اند. به‌نظر می‌رسد که دولت‌های نخبه‌گریز، ساختارهای شکننده، فرهنگ قبیله‌ای، بی‌ثباتی سیاسی، جنگ‌های دومدار و خشونت‌های قومی، جغرافیای کوهستانی و بعضاً خشن و مشارکت‌نیافتن نخبگان در ساختارهای مدیریتی و اجتماعی ‌از دافعه‌های اصلی این کشور برای نخبگان به حساب می‌آید. ب) محرومیت نسبی: این نظریه براساس مقایسه افراد با دیگران بنا شده است. مطابق این نظریه، استارک (۲۰۰۲) معتقد است خانوارها نه تنها در جهت بهتر شدن درآمدشان فعالیت می‌کنند، بلکه می‌خواهند درآمدشان را نسبت به درآمد دیگران در اجتماع ترفیع دهند. اگر خانوارها درآمدشان پایین باشد، بطور نسبی و مطلق احساس محرومیت می‌کنند و در نتیجه انگیزه مهاجرت به همان میزان بالاتر خواهد رفت. چون منابع لازم در خارج از سازمان اجتماعی وجود دارد، افراد گزینه مهاجرت را انتخاب می‌کنند (ذاکر صالحی، ۱۳۸۳). مهاجرت نخبگان از افغانستان نیز با این نظریه قابل تبیین است. نخبه‌های افغانستان مخصوصا کسانی که وظیفۀ تأمین نفقه عیال را به‌عهده دارند، به‌خاطر تأمین حدّاقل نیازمندی‌ها مجبور به خروج از وطن می‌شوند. برخی از فارغ‌التحصیلان درجه‌های لیسانس و بعضا فوق لیسانس پس از نیافتن وظیفه در وطن، برای تهیۀ مخارج خانواده راه مهاجرت را پیش می‌گیرند. ج) نظریۀ نوگرایی: نظریه‌پردازان این تئوری معتقدند که نفوذ ارزش‌های غربی و اشکال مصرف در کشورهای عقب‌مانده، سبب ایجاد آرمان‌ها و آرزوهایی می‌شود که برای رسیدن به آن، حرکت به‌سوی شهرهای بزرگ را رقم می‌زند. این ارزش‌ها می‌تواند در قالب مواردی چون: آزادی، برابری، علم و دانش، سهولت‌های زندگی و … معنا پیدا کند (لهسائی‌زاده، ۱۳۹۸). مهاجرت نخبگان از افغانستان به غرب تاحدی تابع این وضعیت نیز بوده است. حکومت بیست‌ساله جمهوریت که برابری و آزادی نسبی را در جامعه افغانستان حاکم کرده بود و سهولت نسبی را در جامعه فراهم آورده بود، با سقوطش، مردم عادی و نخبگان به غرب رو آوردند. عبدالقادر کمالی، نویسنده و پژوهشگر افغانستانی در یک جمله عوامل فرار مغزها را جمع کرده است. او می‌گوید: «بی‌توجهی حاکمان به علم و دانش، بی‌توجهی جامعه به پژوهش و تحقیق، وضعیت بد اقتصادی جامعه و نبود ردیف بودجه‌ای بر آن در ساختار حکومتی، عدم توجه به شایسته‌سالاری و در نهایت تلاش بیگانگان برای تهی کردن افغانستان از نخبگان و عالمان از جمله دلایلی است که پدیدۀ فرار مغزها را در کشور رقم زده است» (کلکین، ۱۳۹۹). ۳.۲. سیاست‌ها و قوانین سیاست‌ها و قوانین مصوّب دولت‌ها و سازمان‌ها، قوی‌ترین موتور پیشرفت و توسعه در تمام زمینه‌ها شمرده می‌شود. توسعۀ اقتصادی، فرهنگی و علمی جوامع، همه و همه تابع سیاست‌های حاکم و قوانین تصویب‌شدۀ دولت‌ها است. سیاست‌ها و قوانین، مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها هستند که نحوۀ عملکرد یک سازمان یا یک دولت را تعیین می‌کنند (Daly, Moore, 2021). سیاست‌ها و قوانین حاکم، می‌توانند تأثیرات مثبت و منفی بر بخش‌های گوناگون از جمله بر بخش علمی جوامع داشته باشند. از یک‌سو، عملکردهای قدرتمندان و قوانین مصّوب دولت‌ها می‌توانند به حمایت از دانش و توسعه کمک کنند. از سوی دیگر، سیاست‌ها و قوانین می‌توانند مانع نوآوری و پیشرفت علمی شوند. قانون‌گذاران و صاحبان قدرت، جهت رشد و توسعۀ علمی، لازم است قانون‌هایی را تصویب کنند که تعلیم و تربیه را آسان می‌کنند و مسیر تحقیق و توسعه را هموار. قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان، در پنج ماده حرف از تعلیم و تربیه به میان آورده و تمام قد از علم و توسعه حمایت کرده است. این قوانین، از مادۀ چهل‌وسوم تا ماده چهل‌وهفتم را شامل می‌شود. در عمل، دولتمردان نظام جمهوری در دودهه، تقریباٌ مطابق قوانین مصوّبۀ‌شان در حمایت از تعلیم و تربیه عمل کردند. بیشترین بودجه دولت را به وزارت تعلیم و تربیه اختصاص دادند (8صبح، ۱۳۸۸) و از این طریق مکاتب و دانشگاه‌های بسیاری را تأسیس کردند. پس از سقوط دولت جمهوری و روی‌کار آمدن امارت اسلامی افغانستان، نوبت به حکومت‌داری و قانون‌گذاری طالبان رسید. متأسفانه بسیاری از قوانین مصوّب این گروه، جنبۀ تسهیل‌گری در انتقال علم و دانش را ندارد و سیاست‌گذاری‌هایشان درمورد دانش متأسفانه بدتر از قوانین سخت‌گیرانه به چشم می‌خورد. کمیسیون تعلیم-تربیه و تحصیلات عالی این گروه در قوس ۱۳۹۹ نصاب تعلیمی را به‌کلّی دگرگون کرد؛ به‌گونه‌ای که بعضی از مضامین را حذف و محتویات برخی دیگر را کم و زیاد نمود (بهش، ۱۴۰۱). بالآخره با این حذف و تغییر، نظام آموزشی مدرن موجود در مکاتب و دانشگاه‌ها را به نظام آموزشی مذهبی تبدیل کردند. همچنین این گروه از بدو روز اول، زنان را از کار کردن در اداره‌جات آموزشی و غیر آن و دختران را از تعلیم و تحصیل منع نمودند (عارفی، ۱۳۹۸، ۲۵۰). ۳.۳. تعلیق همکاری‌های بین‌المللی: همکاری‌های علمی دانشگاه‌ها و سازمان‌های بین‌المللی با دانشگاه‌ها و وزارت‌های تعلیم-تربیه و تحصیلات عالی افغانستان، نقش مهمی در بهبود وضعیت علمی این کشور داشته است. این همکاری‌ها شامل مواردی چون: کمک‌های مالی، ارسال کاشناسان و تجهیزات، و برگزاری دوره‌های آموزشی می‌شود. یکی از مهمترین حوزه‌هایی که همکاری‌های بین‌المللی در آن نقش داشته، آموزش عالی است. کشورهای زیادی با افغانستان برای ساخت دانشگاه‌ها، آموزش دانشجویان و تأمین تجهیزات آموزشی همکاری کرده‌اند. از این کشورها می‌توان به ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، آلمان، هند، چین و ژاپن اشاره کرد. این ممالک با تأمین بودجه‌های پروژه‌های کلان انکشافی علمی و برگزاری موفقیت‌آمیز دوره‌های آموزشی، کمک شایانی در عرصه توسعه علمی افغانستان کرده‌اند. (جزئیات پروژه‌های انکشافی علمی را می‌توانید در سایت تحصیلات عالی افغانستان ببینید.) در حوزه تحقیقات نیز، همکاری‌های بین‌المللی نقش مهمی در بهبود وضعیت علمی افغانستان داشته است. جمهوری اسلامی ایران و دیگر کشورها با افغانستان برای انجام پروژه‌های تحقیقاتی، تأمین تجهیزات پژوهشی و آموزش محققان همکاری کرده‌اند. دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه یکی از نهادها و سازمان‌های بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران است که هم در ایران شماری زیادی از دانش‌پژوهان افغانستان را تحت آموزش قرار داده و هم در داخل کشور با ایجاد نمایندگی در کابل به افزایش کمی و کیفی آموزش عالی در افغانستان، کمک شده است (قیام، ۱۳۹۷). همچنین نمایندگی این دانشگاه در کابل، هر چند ماه یک‌بار همایش علمی برگزار می‌کند؛ به این طریق، قلم‌به‌دستان و پژوهش‌گران افغانستانی را به تحقیق علمی وامی‌دارند. در هر همایشی که از سوی این دانشگاه برگزار می‌شود، ده‌ها دانشجوی افغان وارد حوزۀ تحقیقاتی شده، فکر و قلم خود را در راه توسعه علمی افغانستان به‌کار می‌گیرند. هرچند که در طی۲۰سال، گام‌های جدی در زمینۀ توسعۀ علمی برداشته شد و بسیاری از کشورهای جهان همگام با دولت افغانستان، کمک‌های قابل تقدیری در این زمینه به افغانستان کردند. اکنون اما، دوران تازه‏ و دل‌آزرده‌ای در تاریخ افغانستان رقم خورده است و روابط علمی این کشور با کشورهای بزرگ و نیز همسایگانش، به دلیل سیاست داخلی و خارجی طالبان، به مشکل برخورده است. برخی از کشورهای جهان مانند ایران، پاکستان و روسیه اعلام کرده‌اند که همکاری خود را با افغانستان در زمینه‌های مختلف، از جمله علم و فناوری، ادامه خواهند داد. با این حال، کشورهایی چون: ایالات متحده، اتحادیه اروپا و کانادا، همکاری خود را با افغانستان به حالت تعلیق درآورده‌اند. ۳.۴. شکست پروژۀ فرهنگ علمی: یکی دیگر از چیزهایی که موتور علم و دانش را در مسیر توسعه و پیشرفت نگهمیدارد و گه‌گاهی هم به آن سرعت می‌بخشد، وجود فرهنگ علمی در جامعه است. فرهنگ علمی به مجموعه‌ای از ارزش‌ها، باورها و رفتارهایی گفته می‌شود که از طریق آنها مردم با علم تعامل می‌کنند. این شامل نگرش‌ها و انتظارات مردم از علم، نحوۀ استفاده آن‌ها از علم و نحوه ارتباط آن‎ها با نخبگان و دانشمندان است. فرهنگ علمی در یک جامعه زمانی جا میافتد که تبدیل به فرهنگ عمومی شود (سریع‌القلم، بی‌تا، ۲۵). به عبارت دیگر، آنچه که ارزش‌های علمی تلقی می‌شود، مورد پسند عامۀ مردم جامعه قرار بگیرد. نخبگان و اربابان علم و دانش تنها کسانی هستند که سعی می‌کنند ارزش‌های علمی را در جوامع انسانی، تبدیل به فرهنگ عمومی کنند. طی ۲۰ سال حکومت جمهوری، به اقرار فرهنگیان و نخبگان، در افغانستان فرهنگ علمی در حال جا افتادن بود. نویسندگان، پژوهش‌گران، کتابخانه‌دارها و فروشندگان کتاب تمام این افراد از فعالیت‌های‌شان در طول این دو دهه خشنود بودند. به گفتۀ حجت الله ضیا، نویسنده و روزنامه‌نگار افغانستانی، در این سال‌ها اهالی افغانستان مشتاقانه و رضایت‌مندانه با کتاب تعامل می‌کردند؛ عدّه‌ای از افغان‌ها کتاب‌خوان‌های مشتاقی بودند که دنیای بدون کتاب و کتاب‌خوانی را وحشتناک می‌دانستند؛ عدّه‌ای از افغان‌ها هم فکر و قلم‌شان -به‌دلیل مقبولیت آثارشان در جامعه- تیزتر و قلم‌زنی‌هایشان بیشتر شده بود. در این میان هم، تجارت کتاب‌خانه‌دارها و فروشندگان کتاب رونق گرفته بود (Zia,2023). سخنان این نویسنده در حوزۀ کتاب و کتاب‌خوانی در افغانستان نشان می‌دهد که فرهنگ علمی در افغانستان در حال تبدیل شدن به فرهنگ مردمی بود. ادامۀ سخنان آقای ضیا درمورد وضعیت ترویج‌دهندگان کتاب و کتاب‌خوانی در افغانستان در زمان حکومت جدید نگران‌کننده است. ایشان می‌گوید که در سایه حکومت طالبان کارهای علمی-فرهنگی از رونق افتاده است. کتاب‌های نویسندگان و ناشران -به دلیل همسو نبودن با ایدئولوژی طالبان- به نشر نمی‌رسد. در این میان کتاب‌خانه‌های سراسر کشور نیز خوانندگان خود را از دست داده‌اند، باشگاه‌های مختلف کتاب، انجمن‌های ادبی و ابتکارات کتابخوانی نیز فعالیت خود را اغلب متوقف کرده‌اند (همان). آقای ضیا در خاتمه یادداشت خود در یک جمله وضعیت اسفناک علم را در جامعه امروزی افغانستان اینگونه بیان می‌کند: «در واقع دیگر در افغانستان داشتن، خواندن یا نوشتن کتاب به عنوان یک ارزش تلقی نمی‌شود».   نتیجه‌گیری توسعه علمی در یک جامعه زمانی تحقق میابد که چهار فرایند آن به موفقیت طی شود: ۱. اساس‌گذاری آموزش پایه و عالی در مراکز علمی و آکامیک: در قدم نخست، دانش‌آموزان و محصلان در مکاتب و دانشگاه‌ها از سطح پایه تا عالی آموزش داده شود. ۲. ترویج تحقیق و توسعه با ایجاد مراکز اختصاصی علمی-تحقیقاتی: این فرایند، باعث تولید دانش نو و کاربردی شده، جامعه را در حل مشکلات عدیده سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یاری می‌رساند. ۳. انتقال دانش و فناوری: عمومیت‌سازی مطالب بدست‌آمده از دانش و فناوری، یکی دیگر از مهمترین مراحل توسعه علمی است. ۴. تسهیل‌گری: تسهیل‌گری فرایند ایجاد شرایط مناسب برای توسعه علمی است. تسهیل‌گری تحقق نمیآبد مگر اینکه از تحقیقات علمی حمایت‌های همه‌جانبه مادی و معنوی شود. افغانستان پس از پشت‌سر گذاردن دودهه جنگ (۱۹۷۹-۲۰۰۱) و ایجاد دولت متمرکز و برقراری امنیت نسبی، با حمایت‌های عظیم جهانی توانست مسیر توسعه علمی را پیش گیرد. برای شروع، در این دو دهه روی سیستم علمی-آموزشی کشور کار شد و در استحکام‌سازی و مدرن‌سازی آن تلاش و تقلای بسیاری صورت گرفت. بی‌شک اگر این مسیر، همچنان پیش گرفته می‌شد و پله‌های دیگر پیشرفت علمی در کشور یکی پس از دیگری طی می‌شد، افغانستانی‌ها در آینده نه چندان دور شاهد شکوفایی علمی در سرزمین‌شان بودند. امّا افسوس که بخت، یار همیشه‌گی افغانستان و اهالی‌اش نیست. موتور توسعه علمی در این کشور پس از دو دهه فعالیت، در ۱۵ اوت ۲۰۲۱ از حرکت ایستاد و پروژۀ پیشرفت علمی در کشور در پله نخستش متوقف ماند. این توقف زادۀ عواملی چون: مهاجرت بی‌رویه و بی‌بازگشت نخبگان، سیاست‌ها و قوانین، تعلیق همکاری‌های بین‌المللی و شکست پروژۀ فرهنگ علمی در افغانستان است. برای برون‌رفت از وضعیت نامطلوب علمی کشور، پیشنهاد می‌شود که دولت حاکم اقدامات زیر را انجام دهد: کدر علمی و متخصص جامعه را در حوزه مدیریتی و اجتماعی کشور به‌کار گیرد و از آنان در سوق دادن کشور به‌سوی ترقی نظرخواهی شود؛ در برگزیدن مسؤولین مؤسسات علمی و آکادمیک و مراکز مهم کشور، نسبت به سواد و تخصص افراد حساسیت خرج شود؛ سیاست‌ها و قوانین مصوّب می‌بایست مروّج آزادی و برابری در تمام عرصه‌ها باشد، مخصوصا در حوزه علم و فرهنگ تا شهروندان کشور برای تعلیم و تحصیل مجبور به مهاجرت نشوند؛ برای تولید دانش جدید و کاربردی در حل مشکلات مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نیاز به ایجاد مراکز علمی-تحقیقاتی است. چرا که مشکلات خُرد و کلان جامعه رفع نمی‌شود مگر اینکه اولاً تشخیص داده شود و ثانیاً برای رفع آن راهکار ارائه گردد. کارهای پژوهشی مؤسسات علمی_تحقیقاتی علاوه بر تولید دانش‌کاربردی و فناوری‌های جدید، سبب بهبود دانش‌های قبلی و فناوری‌های موجود در جامعه نیز می‌شود. لذا برای خلاص‌سازی کشور از ورطۀ مشکلات، دولت باید مراکز پژوهشی تأسیس کرده و بودجه مشخصی را به امر تحقیق و پژوهش اختصاص دهد؛ کشور، متأسفانه از تجهیزات روزآمد علمی برخوردار نیست، برعلاوه، برای مدرن‌سازی مؤسسات آکادمیک و ایجاد مراکز تحقیقاتی کشور، نیاز به راهنمایان کاربلد است که تجربه خوب در طی طریق علم و پیشرفت داشته‌اند. لذا دولت از اعلان همکاری دانشگاه‌ها و نهادهای بین‌المللی دریغ نورزد و همیاری آن‌ها را با جان و دل بپذیرد؛ فعالیت فرهنگیان و نخبگان کشور با حمایت‌های مادی و معنوی قدر نهاده شود، چرا که آنان سعی می‌کنند ارزش‌های علمی را در جامعه، تبدیل به فرهنگ عمومی کنند.   منابع الف) منابع فارسی ۱. آریان‌پور، ر.ک. (۱۳۵۷). «زمینه‌شناسی جامعه‌شناسی». ناشر: شرکت سهامی کتاب‌های حبیبی. ۲. ازكيا، مصطفی، (۱۳۸۱). «جامعه‌شناسي توسعه و توسعه‌نيافتگي روستايي ايران»، انتشارات اطلاعات. ۳. اصطخری، ابراهیم، (۱۳۸۱). «المسالک و الممالک»، ترجمه سعید خاکرند، تهران: مؤسسه مطالعات و انتشارات تاریخی میراث و ملل؛ مؤسسه فرهنگی حنفاآ. ۴. بهش، حسیب، (۱۴۰۱). «جزییات نصاب آموزشی طالبان؛ خون و نفرت به کتاب‌ها باز می‌گردد»، سایت: روزنامه ۸صبح. ۵. تودارو، مایکل، )۱۳۶۸(. «توسعه اقتصادي در جهان سوم»، ترجمه غلامعلی فرجادی، تهران: سازمان برنامه و بودجه. ۶. حبیبی، عبدالحی، (۱۳۶۷). «تاریخ افغانستان بعد از اسلام»، ناشر: دنیای کتاب، چ۳. ۷. حسینی، سیدخلیل؛ صبوری خسروشاهی، حبیب؛ معدنی، سعید، (۱۳۹۹، تابستان). «عوامل مؤثر بر گرایش نخبگان فرهنگی به مهاجرت به کشورهای توسعه‌یافته»، مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، ش۳، صص۵۱-۶۷. ۸. دانشیار، امیراعتماد، (۱۳۷۱). «جنگ افغانستان و شوروی عامل فروپاشی جهانی کمونیسم»، ج۱، مؤسسه انتشارات بهینه. ۹. داوودپور، سیف‌الله، (۱۴۰۱ش). «فرار مغزها و پیامدهای اقتصادی آن در افغانستان»، سایت روزنامه ۸صبح. ۱۰. دهخدا، علی‌اکبر، (۱۳۴۵). «لغت‌نامه دهخدا»، ج۱۵، تهران: دانشکده ادبیات، چاپ اول. ۱۱. ذاکر صالحی، غلام‌رضا، (۱۳۸۳). «مهاجرت نخبگان علل و راهکارها»، انتشارات سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی. ۱۲. سروش، عبدالکریم، (۱۳۷۸). «سنت و مدرنیسم»، کیان، ش۵۴، صص ۳۲-۳۷. ۱۳. سریع‌القلم، محمود، (بی‌تا). «فرهنگ علمی و فرهنگ عمومی»، سیاسی-اقتصادی، ش ۸۷ و ۸۸، صص۲۴-۲۷. ۱۴. عارفی، مهدی، (۱۳۹۸، زمستان). «سیاست خارجی طالبان»، اندیشه معاصر، ش۱۸، صص ۲۳۷-۲۶۴. ۱۵. علی‌احمد، علی‌رضا، (۱۳۷۷). «مدیریت تحقیق تا توسعه تکنولوژی»، تهران: انتشارات مرکز علمی دانشگاه آزاد اسلامی، چاپ اول. ۱۵. عمید، حسن، (۱۳۸۴). «فرهنگ عمید»، ج۱، تهران: امیر کبیر، چاپ دهم. ۱۶. غبار، میرغلام‌محمد، (۱۳۹۱ش). «افغانستان در مسیر تاریخ». انتشارات محسن. ۱۷. فنی، زهره، (۱۳۹۳). «توسعه، پایداری و جهانی شدن»، انتشارات مرکز ملی جهانی شدن، چاپ دوم. ۱۸. کامگار، جمیل‌الرحمان، (۱۳۷۷). تاریخ معارف افغانستان (۱۷۴۷-۱۹۹۲)»، ناشر: مرکز نشراتی میوند، چ‍۱. ۱۹. قیام، محمدهاشم، (۱۳۹۷). «نقش انقلاب اسلامی ایران در توسعه آموزش عالی در افغانستان؛ مطالعه موردی جامعه المصطفی العالمیه-کابل»، بازخوانی آثار علمی و فرهنگی انقلاب اسلامی ایران، صص ۵۶۴۸-۵۶۷۱. ۲۰. لهسائی‌زاده، عبدالعلی، (۱۳۹۸). «نظریات مهاجرت»، شیراز: انتشارات نوید. ۲۱. معین، محمد، (۱۳۸۳). «فرهنگ فارسی معین»، ج۱، تهران: امیر کبیر، چ۲۱. ۲۲. مژده، وحید، (۱۳۸۲). «افغانستان و پنج سال سلطۀ طالبان»، تهران: نشر نی. ۲۳. موثقی، سید احمد، (۱۳۸۲، بهار). «توسعه؛ سیر تحول مفهومی و نظری»، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ش۶۳، صص ۲۲۳-۲۵۲. ۲۴. مؤمنی، احمد، (۱۳۷۷). «تنگناهای آموزشی تکنولوژی در ایران»، تهران: انتشارات موسسه مطالعات و برنامه ریزی آموزشی سازمان گسترش. ۲۵. میرجعفری، حسین، (۱۳۸۸). «تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دورۀ تیموریان و ترکمانان»، ویراست 2، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت)، چ۸. ۲۶. یسنا، یعقوب، (۲۰۲۰م). «وضعیت علم در دانشگاه‌های افغانستان». نشانی: سایت خامه. ۲۷. (۱۳۰۲ش). «نظامنامه اساسی دولت عالیۀ افغانستان». ۲۸.  (۱۳۹۹). «فرار مغزها گریزی ناگزیر برای نخبگان و نیروی انسانی متخصص در افغانستان»، سایت کلکین. ۲۹. (۱۳۸۹). «وضعیت تعلیم و تربیت در افغانستان در سال۱۳۸۸»، سایت: 8صبح.   ب) منابع (انگلیسی) Ahmadi, M. H. (2022). "Higher Education of Afghanistan under the Taliban Rule". yaarberlin.de. Daly, J & Moore, J. (2021). Human resource management (12th ed.). McGraw-Hill. Easar, F, Azizi, H., Rahmani, K., Moradi, M., Taieb, R., & Faqiryar, W. N. (2023). "Education in Afghanistan since 2001: Evolutions and Rollbacks." (Research Series of Rumi Organization for Research, 1). Rumi Organization for Research. https://nbn-resolving.org/urn:nbn:de:0168-ssoar-85341-7 ISC World Universities Ranking NESP I. (2006). National Education Strategic Plan for Afghanistan (2006-2010). https://planipolis.iiep.unesco.org/sites/default/files/ressources/afghanistan_nesp_national_educa tion_strategic_plan.pdf. NESP II. (2010). National Education Strategic Plan for Afghanistan (2010-2014). http://planipolis.iiep.unesco.org/upload/Afghanistan/Afghanistan_NESP_II_2010-2014_draft.pdf. NESP III. 2017. National Education Strategic Plan for Afghanistan (2017-2021). Ministry of Education of Afghanistan. https://moe.gov.af/sites/default/files/2019-12/NESP III English.pdf. Sarvarzade, S, & Wotipka, C. (2017). "The Rise, Removal, and Return of Women: Gender Representations in Primary-Level Textbooks in Afghanistan, 1980–2010." Comparative Education 53 (4): 578–99. https://doi.org/10.1080/03050068.2017.1348021. Welch, A, & Wahidyar, A. (2020). "Quality Assurance in Afghan Higher Education: -Achievements and Challenges." Asian Education and Development Studies 9 (4): 479–93. https://doi.org/10.1108/AEDS-09-2018-0146. World University Rankings 2023 | Times Higher Education (THE) Zia, H. (2023). Books are losing value in Afghanistan- this scares me. Information website: Books are losing value in Afghanistan – this scares me | Arts and Culture | Al Jazeera.

ادامه مطلب