نویسنده: گوهرشاد

1 سال قبل - 235 بازدید

گروه بین‌المللی بحران (ICG) با نشر گزارشی در خصوص روابط افغانستان با کشورهای همسایه و منطقه پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، گفته است که کشورهای منطقه‌ای هیچ تمایلی به تاکید بر حقوق زنان و دختران افغان ندارند. این گروه امروز (سه‌شنبه، ۱۰ جدی) با نشر گزارشی گفته است که کشورهای منطقه در روابط خود با حکومت فعلی «خویشتن‌داری» می‌کنند. در ادامه آمده است که پس از به قدرت رسیدن حکومت فعلی، به دلیل محرومیت زنان و دختران از حقوق اساسی‌شان توسط حکومت، در حال حاضر دست‌کم، فرصت به‌رسمیت شناختن حکومت سرپرست از سوی سازمان ملل متحد و دیگر سازمان‌های بین‌المللی از دست رفته است. در گزارش آمده است: «حتی زمانی که دیپلمات‌های غربی ملاقات‌های خود را با حکومت فعلی لغو کردند، بازیگران منطقه‌ای به‌دنبال معاملات بیشتر با کابل بودند. برخی رفتار حکومت فعلی با زنان و دختران، به‌‌ویژه ممنوعیت آموزش دختران را محکوم کرده‌اند، اما در مجموع مقام‌های منطقه‌ای تمایلی به تاکید بر حقوق زنان و دختران ندارند.» گروه بین‌المللی بحران افزود که کشورهای اطراف افغانستان در تلاش هستند تا برای رفع نیازهای امنیتی و ثبات اقتصادی‌شان با حکومت فعلی در تماس باشند. این گروه گفت: «سیاست‌های کشورهای منطقه در قبال حکومت سرپرست بسیار متفاوت است، هرچند همه معتقدند که تماس با این حکومت ضروری است، اما تا کنون تعامل آن‌ها محدود است.» باید گفت که این گزارش یک روز پس از نشست «ابتکار همکاری‌های منطقه‌ای افغانستان» به میزبانی وزارت امور خارجه‌ی حکومت سرپرست در کابل منتشر شده است. در این نشست افزون بر نمایندگان ویژه روسیه، چین و ایران برای افغانستان، سفیران و دیپلمات‌های شماری از کشورهای همسایه از جمله هند، اندونیزیا و ترکیه نیز حضور داشتند.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 284 بازدید

در ادامه‌ی بازداشت و سرکوب زنان و دختران توسط نیروهای حکومت سرپرست، یک نهاد حقوق‌ بشری موسوم به «فمنا» خواستار آزادی منیژه صدیقی، فعال حقوق زن که از سه ماه به این طرف در زندان حکومت فعلی به‌سر می‌برد، شده است. این نهاد امروز (سه‌شنبه، ۱۰ دلو) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که منیژه صدیقی سه ماه پیش به دلیل اعتراض و مطالبه‌ی حقوق‌اش، توسط نیروهای حکومت سرپرست ربوده شده است. نهاد حقوق بشری فمنا تاکید کرده است که تا اکنون محل نگهداری و وضعیت سلامت منیژه صدیقی مشخص نشده است. این نهاد افزود که حکومت فعلی هرچه زودتر اقدامات زن‌ستیزانه‌ی خود را علیه مدافعان حقوق زن و فعالان حقوق بشر متوقف کنند. نهاد حقوق بشری فمنا از جامعه‌ی جهانی خواسته که برای آزادی خانم صدیقی وارد عمل شده و حکومت فعلی را تحت فشار قرار دهند تا او را آزاد کنند. این در حالی است که منیژه صدیقی (روز دوشنبه، ۱۷ میزان) از ساحه‌ی «کارته نو» شهر کابل توسط نیروهای استخبارات حکومت از نزدیکی خانه‌اش بازداشت شد. پیش از این، نوار صوتی منتسب به مادر منیژه صدیقی به رسانه‌ها فرستاده شده بود که در آن از انتقال منیژه به زندان پل‌چرخی خبر داده بود. مادر منیژه صدیقی گفته بود، درحالی‌که وضعیت صحی منیژه اصلا مناسب نیست، نیروهای حکومت فعلی او را به زندان پل‌چرخی منتقل کرده‌اند. باید گفت که حکومت فعلی ندا پروانی، ژولیا پارسی و پریسا آزاده را نیز از ساحات مختلف شهر کابل بازداشت کرده و پس از مدتی آنان آزاد کردند. مسوولان حکومت فعلی نیز تا اکنون در این مورد اظهار نظری نکرده‌اند.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 332 بازدید

سازمان بین‌المللی مهاجرت (IOM) برای افغانستان اعلام کرده است که برای یک هزار و ۵۴۶ خانواده‌ی زلزله‌زده در ولایت هرات کمک نقدی توزیع کرده است. این نهاد با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که کمک‌های سازمان بین‌المللی مهاجرت؛ آنان (مردم زلزله‌زده) را قادر می‌سازد تا با زمستان سخت مقابله کنند. سازمان بین‌المللی مهاجرت تاکید کرد که به کمک خود به زلزله‌زدگان هرات ادامه می‌دهد. این سازمان بین‌المللی مقدار کمک توزیع‌شده برای هر خانواده را ذکر نکرده است. این در حالی است که زمین‌لرزه‌های پیاپی در اواسط ماه میزان سال جاری خورشیدی هرات در غرب کشور را لرزاند. بر اساس آمار سازمان جهانی صحت، در این زمین‌لرزه‌ها حدود یک هزار و ۴۸۲ نفر جان باختند و دو هزار و ۱۰۰ نفر دیگر زخمی شدند. باید گفت که در این زمین‌لرزه‌ها صدها خانه کاملاً ویران و هزاران نفر در چندین ولسوالی و شهر هرات آواره شدند. همچنین اداره انکشافی سازمان ملل متحد گفته بود که این رویداد طبیعی به ۲.۲ میلیون تن آسیب رساند، طوری که حدود هشت‌ هزار و ۵۰۰ منزل مسکونی با خاک یکسان شد و بیش از ۱۷ هزار منزل مسکونی دیگر آسیب دید.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 630 بازدید

فرح ناز مصطفوی فرزند محمدرحیم « حصارمل» در یک خانواده علم دوست در ناحیه سوم شهر فیض‌آباد، مرکز بدخشان در ماه اردیبهشت که دامان چمن پر از لاله‌ها بود، به کاروان زنده‌گان این هستی اضافه شد. پدرش، محمد‌رحیم حصارمل معاون تدریسی پیشین معارف بدخشان، نام این نوزاد را فرح با اضافه‌ای ناز گذاشت؛ شاید می‌خواست تولد بانوی مفرحِ را از آغاز تولدش بشارت دهد. فرح آوان کودکی‌اش را در شهر فیض‌آباد گذرانید. در سن پنج ساله‌گی از شوق مکتب؛ با پای برهنه، خودش را شامل صنف اول ساخت و از لیسه مخفی فارغ گردید. شعرهای آن زمانش به قول خودش کودکانه بودند، بعدها در میان محافل فرهنگی_ادبی بدخشان، فرح! خود را سراینده‌ای یافت و جوهره‌ای شعر را در احساس خودش به بینش گرفت. از درد بانوان میسرایید، از محرومیت سرباز، از عشق عصیانگر و از مهرماهرانه! شعر‌هایش قوام از سپید، نیمایی، غزل و مثنوی است. فرح با انگشتان هنرمندش نگارند‌گی و نوازند‌گی گیتار را به بار تجربه گرفت. برخلاف هنرش او چهارسال را در رشته‌ای سیاست تحصیل کرد و اول نمره‌ای صنف خودش بود و دیپلوم خود را از رشته‌ای حقوق وعلوم سیاسی اخذ کرد. مقطع کارشناسی ارشد را در دانشکده‌ای پنجاب به پایان رسانده و کارشناسی ارشد را در دانشگاه طباطبایی تهران به مراحل نهایی رساند. ( از دور دست‌ها آغاز می‌شوم) اولین مجموعه‌ای شعری و ( تنیده است روی پروانه گی... برای اینکه پرواز کند را و نفس بکشد عشق را!) دومین مجموعه‌ای شعری فرح را تشکیل می‌دهند. فرح در مورد کارکرد‌‌هایش چنین بیان می‌دارد : مراحل بسیار ابتدایی که نوجوان بودم فعالیت‌های اجتماعی را به‌عنوان معلم صلح در همکاری با یکی از موسسات داخل آغاز کردم، تجربه معلم صلح برایم فرصتی بود تا نخست رابطه مستقیم با مردم و جوامع روستایی در بدخشان داشته باشم، سفرهای گاه و بیگاه به ولایات همجوار و کابل آغاز آشنایی با ساختارهای اجتماعی_سنتی افغانستان بیشتر در شمال‌شرق بود. همکاری و برنامه‌های آگاهی‌دهی در زمینه‌ای انتخابات و رای‌دهی که در سال‌های نخست نوع امید برای مردم خسته از جنگ بود. در میان سال‌های 2007 تا 2009 میلادی جمع آمد کوچک از جوانان نویسنده و اهل شعر را در همکاری با دوستان ساختیم که تجربه عالی در زمینه حرکت اجتماعی نوگرا در بدخشان بود. گردانندگی هفته‌نامه‌ای (ابتهاج) که انتشار تمرین‌های نخستین نویسندگان و شعرا ‌جوان بدخشان را نشر می‌کرد. همزمان مسول پروژه میدیوتیک افغانستان در بدخشان بودم که بیشتر معطوف به برنامه‌های صلح اجتماعی بود. بعد از ختم تحصیلات در سال 2019 میلادی، همکاری با میدیوتیک را دوباره به‌عنوان مسوول فرهنگی آغاز کردم و در این دوره مسوولیت سه بخش را بدوش داشتم، نای و نوا که برگذارکننده شب شعر و برنامه‌های فرهنگی در افغانستان بود. سفیران صلح جوان که گروه‌های تبلیغ صلح در ولایات را بدوش داشت و گفتمان فرامرزی و منطقوی که شامل کشورهای پاکستان، تاجیکستان و مرحله بعد ایران می‌شد. ( از دور دست‌ها آغاز می‌شوم) در سال 2020 توسط انتشارات امیری به زیور چاپ آراسته شد. در این مجموعه غزل، دوبیتی، رباعی و تجربه‌هایی هم از سپید و نیمایی موجود است. به روایت تاریخ یک عده از شعرها، بانو فرح دست کم ده سال می‌شود که با سرایش سر و کار دارد و نتیجه این تلاش‌ها مجموعه شعری است که اکنون ما در باره‌اش حرف می زنیم. بانو فرح، در این مجموعه به عنوان انسانی از این جامعه، صاحب دردها و درک‌هایی است که در دل و دنیای هر صاحب درد این سرزمین وجود دارد. او به عنوان یک زن در این مجموعه، حرف‌هایی برای گفتن دارد که تنها از زبان یک زن اندیشمند، شنیدنی است. اندیشه ورزی بارزترین مسأله در این مجموعه است و این مزیت وقتی بیشتر می‌شود که می‌بینید شاعر تلاش دارد تا با امکانات و ظرفیت‌های که در شعر وجود دارد حرفش را بگوید. نکته دیگر این اثر، سبک و زبان منحصر به فرد شاعر است. اگر در این مجموعه غزل است یا شعر سپید، اگر دوبیتی است یا نیمایی، نشان می‌دهد که از یک قلم تراوش کرده است و ریشه و خون مشترک دارند. بسیار اتفاق افتاده که شاعری تمام عمر از سایه‌ای تأثیرپذیری دیگران برون شده نتوانسته ولی هرچه بوده فرح مصطفوی توانسته به این امر مهم دست یابد و این دست‌آورد، کمی در کار و بار شعر نیست. اشعار فرح گاه و بی گاه به دلیل سهل‌انگاری در سرایندگی مورد نقد قرار می‌گیرد و اما خودش عاشقانه و از روی الهامی که به وی بخشیده شده شعر می‌گوید که در ادامه نمونه‌ای از کلام او را در نوشته ذکر می‌کنیم. سخن از غایت تنهایی یک سنگ شود تا کسی همدم یک بیکس دلتنگ شود حال عادت شده چند رنگ نباشی، قطعا زندگی قصد ندارد که هماهنگ شود دیده ای پهلوی یک ابر کسی خنده زند؟ آفتاب ابژهٔ یک کرکم هفت رنگ شود قصه‌ای سرمدِ،آئینه شدن فاجعه است تاکه آیینه شدی دیر و فلک سنگ شود راستی «کوله‌سفر»بسته،محالست جهان سر به فرمان دل آدم یک رنگ شود عشق رسوای غریبست در آن شهرکبود که خدا در وسط سینه‌ای آژنگ شود دیدم از شرطهٔ آن بادیه در نقصانیم لاجرم رسم ریا-لوحه ای ارژنگ شود شرف ات آید و رقصیده و آیینه بدست تخت و بختی زند و بیت شباهنگ شود نویسنده: قدسیه امینی

ادامه مطلب


1 سال قبل - 303 بازدید

یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد در افغانستان اعلام کرده است که در سال جاری میلادی برنامه دارد تا سه میلیون و ۶۰۰ هزار نفر، از جمله کودکان را درباره‌ی خطرات مهمات انفجاری آموزش دهد. این سازمان امروز (سه‌شنبه، ۱۰ دلو) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که افغانستان یکی از آلوده‌ترین کشورهای جهان به مواد منفجره است. صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل تاکید کرده است که با آموزش افراد درباره‌ی خطرات مهمات انفجاری، آنان می‌دانند چگونه از صدمات و مرگ ناشی از بقایای مواد منفجره جلوگیری کنند. براساس معلومات موجود به‌دلیل چندین دهه جنگ، اراضی افغانستان آلوده به ماین و مهمات به‌جامانده از جنگ است. طبق گزارش‌های سازمان‌ ملل متحد، سه میلیون نفر در افغانستان در شعاع یک کیلومتری ماین‌ها، بمب‌های دست‌ساز و بقایای مواد منفجره‌ی به‌جامانده از جنگ زندگی می‌کنند. براساس آمارهای موجود بیش از ۶۰۰ کیلومتر مربع خاک افغانستان ملوث به ماین و مهمات انفجاری است. با این وجود کمیته صلیب سرخ نیز گفته بود که در جریان سال گذشته‌ی میلادی ۹۹۵ نفر در نتیجه‌ی انفجار ماین و مهمات منفجرناشده در افغانستان کشته یا زخمی شده‌اند. از این میان، ۹۷ درصد غیرنظامیان و ۵۶ درصد از مجموع کل آنان، کودکان هستند که در پی ۴۵۰ انفجار ماین و مهمات منفجرناشده در افغانستان کشته یا زخمی شده‌اند. همچنین گفته شده که ۱۳ درصد از نفوس افغانستان از معلولیت رنج می‌برند.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 285 بازدید

زنان معترض و شماری از زنان موسوم به جنبش «چتر اتحاد ملی زنان افغانستان»، از دعوت نمایندگان زنان معترض در نشست چند روز آینده‌ی سازمان ملل متحد در دوحه، پایتخت قطر با حضور نمایندگان کشورها برای افغانستان در مورد وضعیت کشور استقبال کردند. این جنبش با نشر اعلامیه‌ای گفته است: «از تصمیم سازمان ملل متحد در مورد حضور زنان در نشست روزهای  ۱۸ و ۱۹ فبروری در دوحه استقبال و قدردانی می‌کنیم.» آنان می‌گویند که مردم افغانستان و به‌ویژه زنان و دختران، در وضعیت نفس‌گیر و خفقان‌آور حقوق بشری قرار دارند. در اعلامیه آمده است که سازمان ملل متحد و جامعه‌ی جهانی باید در نشست پیش‌رو (نشست دوحه)، فیصله‌ی عملی و قطعی علیه جنایات فعلی اتخاذ نماید. جنبش چتر اتحاد ملی زنان افغانستان حکومت فعلی را مسوول تمامی فجایع و بحران‌های جاری کشور عنوان کرده است. آنان سازمان ملل متحد می‌خواهند که با «قاتلان مردم و زنان افغانستان» تعامل نکنند و نه تنها حکومت فعلی را به‌رسمیت نشناسند، بلکه از طریق اعمال فشار بیش‌تر، تعزیرات جدید و شدیدتری در برابر حکومت وضع کنند. زنان معترض از تمامی‌ نهادهای کیفری بین‌المللی خواسته‌اند که حکومت فعلی را به‌خاطر ارتکاب جنایات جنگی، آپارتاید جنسیتی، نقض گسترده‌ی حقوق بشری، حذف سیستماتیک زنان از جامعه و سلب حقوق و آزادی‌های آن‌ها به محاکمه بکشانند. باید گفت که در تازه‌ترین مورد سازمان ملل متحد اعلام کرده است که قرار است به تاریخ ۱۸ و ۱۹ فیبروری ماه آینده، نشستی در دوحه در مورد وضعیت افغانستان با حضور نمایندگان زنان کشور برگزار شود. سازمان ملل متحد گفته است که در این نشست دو روزه، نمایندگان کشورها برای افغانستان و نهادهای بین‌المللی شرکت و درمورد وضعیت افغانستان بحث خواهند کرد. در حالی قرار است، این نشست در ماه آینده برگزار شود که بیش از دو سال می‌شود که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده‌ است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند. علی‌رغم واکنش‌ها و محکومیت‌های جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیم‌شان درباره‌ی آموزش زنان و دختران عقب‌نشینی نکرده‌اند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 303 بازدید

اسما، دانش‌آموزیست که تا دوسال پیش، بر صندلی صنف دهم یکی از مکاتب ولایت غور نشسته و مشغول آموزش بود، او اکنون یکی از هزاران دانش‌آموز دختر بازمانده از آموزش و تحصیل است. از اسما می‌خواهم که از روزهایش برایم بگوید. از او می‌پرسم که چند روز است مکتب نرفته است؟ آیا آخرین درس را یادش مانده است؟ با اندوهی بسیار در جوابم می‌گوید: «مگر ممکن است آن روز سیاه را یادم برود؟ سه شنبه بود، در آخرین زنگ درسی، مضمون ریاضی داشتیم. معلم‌مان کارخانگی را به روی تخته نوشت و از صنف خارج شد. مکتب رخصت شد. همین‌طور که آن شب داشتم کارخانگی‌ام را انجام می‌دادم، خبر بسته شدن مکاتب به روی دانش‌آموزان دختر بالاتر از صنف ششم را از تلویزیون شنیدم. باورم نشد، رفتم نزدیک و صدای تلویزیون را بلند کردم، زیرنویس خبر را خواندم. دنیا بر سرم آوار شد، پاهایم سست شد و به اتاق دیگر رفتم، در تنهایی و در تاریکی گریستم. آن‌ شب مادرم و بقیه هرچه اصرار کردند، من لب به غذا نزدم.» اسما حرف‌هایش که تمام شد، رفت و دفترچه ریاضی‌‌اش را از بین کتاب‌هایش آورد. کارخانگی نیمه تمام درس ریاضی‌اش را نشانم داد. در تمام مدت چنان اندوهی با او همراه بود که گویا هرگز قرار نیست لبخندی مهمان صورتش شود. در صفحه‌ی بعدی کتابچه‌اش، تاریخ‌هایی که دور آن‌ها با خط سرخ، حلقه کشیده شده بود‌، دیده می‌شد. چند صفحه را پر از عدد کرده و دور آن‌ها را حلقه‌ی سرخ کشیده بود، قبل از آنکه از اعداد و چیستی آن بپرسم، خودش آخرین عدد حلقه شده که عدد ۸۵۰ بود را نشانم داد و گفت بر اساس روزشمار او، ۸۵۰ روز است که مکتب نرفته‌است. اسما همچنان که مشغول صحبت بود، عدد جدیدی در ادامه‌ی اعداد نوشت و دور آن حلقه‌ای ترسیم کرد. اندوه او که اینگونه هر روز، روزهای محروم شدنش از مکتب را می‌شمارد، وصف کردنی نیست. اسما ادامه داد که با شروع هر هفته، بالای تپه‌ی پشت خانه‌‌‌شان بالا می‌شود و از آن‌جا به مکتب‌اش نگاه می‌کند. روزهای گذشته را به خاطر می‌آورد. خنده‌های هم‌کلاسی‌هایش یادش می‌آید. زنگ مکتب و ساعت‌های انشا، ریاضی، تاریخ، تفریح، ورزش، میز و کتاب و... حتی حالا که زمستان است و دمای هوای چندین درجه زیر صفر را نشان می‌دهد، اسما، طبق هر هفته از لابلای برف‌ها گذشته و خود را بالای تپه‌ی پشت خانه‌شان می‌رساند و ساختمان مکتب‌اش را نظاره می‌کند. مکتبی که باز شدن دروازه‌ی آن، تنها آرزوی این روزهای اوست. او به مکتب چشم می‌دوزد، به دروازه‌ی بسته‌ و پنجره‌های آن، به تک تک جای‌هایی که از آن خاطره‌ای در ذهن دارد، چاه آب، میدان ورزش، به جای خالی‌ بیرق سه‌رنگ که حالا تک‌رنگ شده است و دروازه‌ای که مشخص نیست چه زمانی باز خواهد شد. نگاه او هنوز رنگ امید دارد؛ امیدی که مشخص نیست چه زمانی به حقیقت بپیوندد. اسما می‌گوید علی‌رغم اینکه شب خبر بسته شدن مکاتب به روی دختران را شنیده بود، به مکتب رفته است. او می‌گوید: « صبح وقت به مکتب رفتم، به ما گفتند بروید و یک هفته بعد بیایید. یک هفته تعطیلی‌شان، یک ماه شد و یک ماه از چندماه هم گذشت. حالا به سال رسیده. نمی‌فهمم تا کی باید صبر کنیم؟ از این پس به‌جای حضرت ایوب، دختران مکتب را باید نمونه‌ی صبوری بخوانند.» از اسما می‌پرسم اگر دروازه‌های مکاتب هم‌چنان به روی دختران بالاتر از صنف ششم بسته بماند، برنامه‌اش برای آینده چیست؟ توقع داشتم باز اسما شروع به حرف زدن کند اما این بار فقط سکوت است و بغضی که در نهایت می‌شکند و  اشک‌‌هایش چکه چکه روی صورت‌اش خط می‌اندازد. در حالی که هنوز اشک‌هایش روان است می‌گوید: «حتی تصور اینکه دروازه‌ی مکتب باز نشود، مو به تن آدمی سیخ می‌کند. چه رسد به این‌که واقعا این اتفاق رخ بدهد. از شدت افسرد‌گی و خانه‌نشینی روانی خواهم شد.» دوباره سکوت می‌کند گویا دردهایش بیش از آن است که با گریه تسکین یابد. او پس از مکثی نسبتا طولانی ادامه می‌دهد: «هر شب به این امید می‌خوابم که فردا دروازه‌‌ مکتب بر روی ما باز می‌شود. می‌رویم که درس مان را بخوانیم و به آرزوهای‌مان نزدیک شویم، ولی این‌طور که پیداست این روزهای سگی تمام شدن ندارد. این کابوس دست از سرمان برنمی‌دارد. کاش این بدبختی‌ها تمام شود، زشتی‌ها هرچه زودتر پایان یابد.» دردهای اسما یکی دوتا نیست؛ حالا او از نظر اطرافیانش بالغ شده، قد کشیده و اکنون که از مکتب رفتن هم محروم شده، فرصت خوبی است که ازدواج کند. در مهمانی‌ها و در جمع فامیل، از این و آن شنیده که درباره او و شوهر کردنش حرف زده‌اند. گویا خانواده اسما نیز با اطرافیانش هم نظر است و او را تحت فشار ازدواج قرار داده است. اسما می‌گوید: «دختر نیستی که بفهمی چه روزهایی را سپری کرده‌ام. بارها تحقیر شده‌ام. برادرم سرم داد و فریاد کرد که چرا شوهر نمی‌کنی. پدرم با من قهر کرد و تا مدت‌ها از من روی‌گردان شد.» او نه گفتن‌هایش به خواستگارانش و یک‌تنه ایستادن در مقابل خواسته‌های دیگران را نوعی مبارزه‌ می‌داند. در این دو سال و چندماه، چندین خواستگار را جواب رد داده‌ و به قول خودش آخرین مورد که از قضای روزگار فامیل هم بوده، برایش جواب رد داده است. او می‌گوید: «عمه‌ام با پسرش خانه‌ی ما خواستگار آمد. زمانی که شنید جواب من منفی است، رویش را طرف پدرم چرخاند و گفت که خوب اولاد تربیت کرده‌ای که روی حرف تو، حرف می‌زند و با گفتن این حرف‌ها از خانه‌ بیرون شد.» اسما ادامه داد: «از آن پس فشارها مبنی بر عروس شدن من زیاد شد، پدر و عموهایم زیاد پافشاری می‌کردند که پسر عمه‌ام را قبول کنم ولی من پا را در یک موزه کردم که می‌خواهم درس بخوانم و در آینده داکتر شوم. عمه‌ام که دید این وصلت انجام شدنی نیست، برای پسرش دختر دیگری را گرفت.» اسما به این قسمت داستان زندگی‌اش که رسید خندید و ادامه داد: «روز عروسی پسر عمه‌ام به خانه‌شان رفتم. عمه‌ام که مرا دید، با نیشخند گفت که منتظر بنشین تا مکتب‌ها باز شود و تو بروی درس بخوانی، با لگد به بخت خود زدی.» او با گفتن این جمله، به فکر فرو رفت، خنده‌ از روی لب‌هایش محو شد و حالا اوست که از من می‌پرسد چه زمانی به ما اجازه داده می‌شود که مکتب برویم؟ آینده‌ی ما چه خواهد شد؟ تا چه زمانی باید صبر کنیم و این وضعیت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ نویسنده: ضیا جویا

ادامه مطلب


1 سال قبل - 236 بازدید

با وجود گسترش فقر و بیکاری در افغانستان، برنامه جهانی غذا اعلام کرده است که ۱۰ میلیون نفر در این کشور از کمک‌های غذایی محروم شدند. این برنامه امروز (دوشنبه، ۹ دلو) این موضوع را در حساب کاربری ایکس خود مطرح کرده و گفته است که آن‌ها مجبورند بین غذا دادن و گرم کردن فرزندان‌شان یکی را انتخاب کنند. پیش از این برنامه جهانی غذا گفته بود که این سازمان مجبور است از بین کسانی که گرسنه‌اند و کسانی که شدیداً از گرسنگی رنج می‌برند، یکی را انتخاب کند. همچنین این سازمان گفته بود که برای زمستان امسال به یک میلیارد دالر نیاز است که به ۱۵ میلیون افغان نیازمند کمک کند. براساس آمار ارائه شده توسط برنامه جهانی غذا، در حال حاضر بیش از ۸۲۸ میلیون نفر در جهان هرشب گرسنه می‌خوابند، در حالی که راه حل‌ برای آن وجود دارد. در عین حال، یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد هم پیشتر اعلام کرد که حدود ۹.۵ میلیون نفر در افغانستان در مناطقی زندگی می‌کنند که به امکانات بهداشتی دسترسی ندارند. پس از تسلط حکومت فعلی بر افغانستان، میزان فقر و بیکاری نیز در کشور افزایش یافته است. درحال حاضر بیش از ۹۰ درصد مردم افغانستان زیر خط فقر قرار دارند و بیشتر به کمک‌های بشردوستانه وابسته هستند.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 502 بازدید

در ادامه‌ی سرکوب و بازداشت زنان و دختران هزاره در کابل، حزب وحدت اسلامی افغانستان به این اقدام نیروهای حکومت سرپرست واکنش نشان داده و اعلام کرد که «زنان محجبه» هزاره برخلاف اصول شرعی و قانونی هتک حرمت و بازداشت می‌شوند. این حزب با نشر اعلامیه‌ای از اعتراضات اخیر فعالین مدنی در پیوند به نسل‌کشی هزاره‌ها و بازداشت زنان و دختران استقبال نموده و هشدار داد که رفتار غیرانسانی با هزاره‌ها، «پیامد سنگینی برای افغانستان خواهد داشت» و مسوولیت آن به عهده حکومت سرپرست خواهد بود. حزب وحدت به رهبری کریم خلیلی، معاون سابق رییس‌جمهور افغانستان گفته است که از زمان بازگشت حکومت فعلی به قدرت «در کنار تداوم حملات تروریستی علیه هزاره‌ها و شیعیان، این مردم از ساختار حقوقی، قضایی و سیاسی کشور حذف و آموزش فقه جعفری در دانشگاه‌ها و مکاتب ممنوع» شده است. در اعلامیه آمده است: «علمای شیعه به شمول مناطق شیعه‌نشین از شورای علما تجرید و کتاب‌ها و منابع علمی فقه جعفری از مکان‌های اکادمیک جمع‌آوری شده است.» این در حالی است که فعالان مدنی و حقوق بشر افغانستان در روز (یکشنبه، ۱ دلو) گردهمایی‌ها و راهپیمایی‌های هماهنگی را در چندین شهر جهان در اعتراض به بازداشت‌های بی‌سابقه زنان و دختران که حکومت فعلی در افغانستان به بهانه حجاب به راه‌ انداخته‌اند، برگزار کردند. «توقف نسل‌کشی هزاره‌ها» نیز از دیگر خواست‌های معترضان در چندین شهر جهان بود. حزب وحدت اسلامی افغانستان با استقبال از برگزاری این تظاهرات‌ها گفته است: «در یک چنین وضعیتی که از یک طرف فشار حملات تروریستی به مقصد نابودی مردم هزاره ادامه دارد و از جانب دیگر ماموران اداره نام‌نهاد امر به معروف هر روز به طور غیرقانونی و با خشونت و وحشت دختران محجبه و مومنه بخش‌های خاص از جامعه را بازداشت و زندانی می‌کنند، اعتراض و دادخواهی، حق مشروع و انسانی مردم است.» در ادامه آمده است که «نسل‌کشی هزاره‌ها» ممکن است برای «عاملان و حلقات متعصب، بی‌ریشه و اجیر» یک موضوع ساده و غیر مهم پنداشته شود. این حزب از سازمان‌ها و مراجع مسوول بین‌المللی خواسته است که طبق معاهدات بین‌المللی وضعیت آسیب‌پذیری هزاره‌ها را به طور جدی مورد بررسی قرار داده، در چارچوب اصول و ارزش‌های بشری برای حفاظتِ هزاره‌ها اقدام و برگروه حاکم فشار وارد نمایند که با تداوم سیاست‌های نابرابر و ضد ملی، موجب آسیب رساندن به امنیت جمعی و حرمت شکنی بیشتر مردم، به ویژه زنان، نگردند.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 236 بازدید

سایت علمی بیزنس اعلام کرده است که نتایج تحقیقات جدید نشان داد که هوش مصنوعی هنوز برای جایگزینی بیشتر مشاغل انسانی پرهزینه است. این سایت علمی با نشر گزارشی گفته است که محققان از دست دادن شغل ناشی از هوش مصنوعی را کمتر از ریزش شغل کنونی در بازار می‌دانند. در ادامه آمده است که بر اساس نتایج تحقیق موسسه فناوری ماساچوست، هوش مصنوعی (AI) هنوز برای جایگزینی بیشتر مشاغل انسانی پرهزینه است. در گزارش آمده است که عبارت «ماشین‌ها مشاغل ما را می‌دزدند» احساسی است که اغلب در زمان تغییرات سریع فناوری بیان می‌شود. چنین اضطرابی با ایجاد مدل‌های زبانی بزرگ (مانند چت بات ChatGPT، Bard، GPT-۴) که مهارت قابل‌توجهی در کارهایی که قبلا فقط انسان‌ها در آنها مهارت نشان می‌دادند، دوباره ظهور کرده است. سایت علمی بیزنس می‌گوید که تحقیقات نشان داده است که تنها ۲۳ درصد از جبران خسارت کارگرانی که در معرض توانایی رایانه‌ای هوش مصنوعی قرار می‌گیرند، به دلیل هزینه‌های اولیه بالای سیستم‌های هوش مصنوعی، برای شرکت‌ها مقرون‌به‌صرفه است. برعکس، در صورتی که یک سیستم فقط در سطح شرکت قابل استفاده باشد، ۷۷ درصد از وظایف برای خودکارسازی مقرون به صرفه نیستند. در گزارش آمده است که این تضاد روشن می‌کند که مقرون به صرفه بودن مدل‌های هوش مصنوعی احتمالا نقش مهمی در گسترش فناوری ایفا می‌کند. این تحقیق می‌گوید حتی اگر سیستم رایانه‌ای هوش مصنوعی ۱۰۰۰ دلار قیمت داشته باشد، باز هم وظایفی وجود دارد مانند مشاغل کم دستمزد و کار در شرکت‌های کوچک که جایگزینی آن‌ها با هوش مصنوعی از نظر اقتصادی جذاب نیست. این موسسه افزود هوش مصنوعی می‌تواند از طریق کاهش هزینه گسترش یا افزایش مقیاسی که در آن پیشرفت انجام می‌شود، جذاب‌تر شود. در گزارش آمده است که به‌طور کلی، مدل ما نشان می‌دهد که از دست دادن شغل ناشی از توانایی رایانه‌ای هوش مصنوعی، حتی فقط در مجموعه وظایف آن، کمتر از انحراف شغلی موجود در بازار خواهد بود بنابراین جایگزینی نیروی کار بیشتر تدریجی تا ناگهانی خواهد شد.

ادامه مطلب