برچسب: گلخانه

3 هفته قبل - 138 بازدید

در حاشیه‌ی شهری کوچک، جایی که بوی نم و رطوبت با خاک درآمیخته، گلخانه‌ای قدیمی برپاست. سقفش از پلاستیک‌های نیمه‌پاره پوشیده شده و قطرات باران از میان شکاف‌ها به‌آرامی فرو می‌چکد. در آن‌جا، دختری به نام ریحانه کار می‌کند؛ دختری که در سکوت گل‌ها، داستانی عمیق‌تر از زندگی نهفته دارد. ریحانه هر روز پیش از آن‌که خورشید از پشت کوه‌ها سر بزند، از خواب برمی‌خیزد. هوا هنوز تاریک است و سرمای سحر استخوان‌سوز. چادر کهنه‌اش را به دور شانه می‌پیچد، نان خشکی در بقچه می‌گذارد و راهی می‌شود. مسیر گلخانه طولانی‌ست و پاهایش اغلب تا زانو در گل فرو می‌رود، اما دلش لبریز از امید است. در گلخانه، با دستانی کوچک اما پرتوان، گل‌ها را می‌چیند، خاک را نرم می‌کند و شاخه‌های پژمرده را می‌برد. مزدش اندک است، آن‌قدر که گاهی حتی برای نان و چای هم بسنده نمی‌کند. با این حال، ریحانه هیچ‌گاه شکایتی ندارد، چون می‌داند همین اندک، امید خانواده‌اش به فرداست. خانه‌ی ریحانه در انتهای کوچه‌ای خاکی قرار دارد؛ اتاقی کوچک با دیوارهای نم‌زده و سقفی که هنگام باران چکه می‌کند. در آن خانه، چهار نفر زندگی می‌کنند: ریحانه، پدرش، مادرش و برادر خردسالش. پدر، زمانی کارگر ساختمانی بود، اما سال‌هاست که بیمار و زمین‌گیر شده. سرفه‌های خشک و پی‌درپی‌اش شب‌ها سکوت خانه را می‌شکند و گاه از شدت درد حتی توان برخاستن ندارد. مادر نیز بینایی‌اش ضعیف شده؛ روزها را در تاریکی نیمه‌روشنی می‌گذراند، و تنها صدای ریحانه است که به او دلگرمی می‌دهد. برادر کوچک‌تر، «امین»، هنوز کودک است؛ پر از رویا و ناآگاه از تلخی‌های زندگی. ریحانه با همان مزد اندکش، برای پدر دارو می‌خرد، نان بر سر سفره می‌آورد و اگر چیزی باقی بماند، مداد و دفتری کوچک برای امین تهیه می‌کند تا درس بخواند. همیشه با لبخند می‌گوید: «امین باید درس بخواند، نباید مثل من بین گل و خاک بزرگ شود.» اما زندگی همیشه مهربان نیست. چند سال پیش، زمانی که فقر از طاقت گذشت، پدر تصمیم گرفت ریحانه را به عقد مردی مسن از روستا درآورد؛ مردی پولدار، اما بی‌دل و بی‌رحم. ریحانه با شنیدن این خبر، اشک ریخت، اما سکوت نکرد. برای نخستین‌بار در برابر پدر ایستاد و با صدایی لرزان، اما مصمم گفت: «پدرجان، من هنوز رؤیا دارم. نمی‌خواهم خریده شوم و فروخته. بگذار کار کنم، بگذار با امید خودم زنده بمانم.» پدر، در برابر این حرف چیزی نگفت؛ شاید از درون می‌دانست که دخترش حق دارد. از همان روز، ریحانه بار زندگی را بر دوش کشید. او دیگر فقط دختر خانواده نبود؛ نان‌آور بود، پناه بود، تکیه‌گاه مادر و چراغ کم‌نور خانه. شب‌ها، وقتی خانه در سکوت فرو می‌رود، ریحانه کنار چراغی کم‌سو می‌نشیند، دفترچه‌ای کهنه را باز می‌کند و آرام می‌نویسد: «روزی می‌رسد که دیگر نگران نان نباشیم؛ پدر لبخند بزند، مادر دوباره نور را ببیند، و امین مدرسه‌اش را تمام کند.» اما صبح که می‌شود، ریحانه آرزوهایش را در دل پنهان می‌کند و دوباره به‌سوی گلخانه می‌رود؛ همان راه گل‌آلود، همان بوی خاک نم‌خورده، همان امید پنهان در جانش. گاهی میان گل‌های سرخ می‌ایستد و با نگاهی آرام به آن‌ها خیره می‌شود. با خود می‌گوید: «چقدر شبیه من‌اند؛ زیبا، اما پرخار. همیشه می‌درخشند، حتی وقتی زیر آفتاب و باد می‌سوزند.» ریحانه یاد گرفته است که زندگی، با همه‌ی تلخی‌هایش، ارزش جنگیدن دارد. او هرگز از سختی‌ها فرار نکرده؛ حتی وقتی دستانش تاول زده یا از خستگی بی‌هوش شده است. همیشه می‌گوید: «هرکس قهرمان خودش است، اگر تسلیم نشود.» پیرزن صاحب گلخانه گاهی با نگاهی مهربان به او می‌گوید: «دخترم، تو مثل گل‌های منی؛ اما گل من، تو از فولاد ساخته شده‌ای.» سال‌ها می‌گذرد و ریحانه همچنان همان است؛ ساده، خسته، اما با نوری عجیب در چشمانش. امین حالا بزرگ‌تر شده و به مدرسه می‌رود. پدر هنوز بیمار است، اما وقتی ریحانه را می‌بیند، لبخند می‌زند. مادر هم، با اینکه دیدش کم شده، می‌گوید: «من روشنایی را در وجود تو می‌بینم، دخترم.» ریحانه هرگز قهرمان تلویزیون‌ها یا کتاب‌ها نیست. کسی نامش را نمی‌داند. اما در میان گل‌های بی‌صدا، او قهرمانی خاموش است؛ زنی که با درد می‌جنگد و با امید زنده می‌ماند. شاید روزی کسی داستانش را بنویسد، شاید روزی درختی در گلخانه، به یاد او شکوفه دهد. اما تا آن روز، ریحانه هنوز با دستان زخم‌خورده‌اش گل می‌کارد، بی‌صدا لبخند می‌زند و در دل زمزمه می‌کند: «من شکست نمی‌خورم... چون هنوز ایمان دارم؛ روزی، گل زندگی‌ام خواهد شکفت.» نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب


8 ماه قبل - 272 بازدید

برنامه‌ی توسعه‌ی سازمان ملل متحد بخش افغانستان اعلام کرده است که از ساخت ۱۰ گل‌خانه در روستاهای افغانستان حمایت کرده که از این طریق فرصت درآمدزایی را برای جوامع محلی از جمله زنان فراهم کرده است. برنامه‌ی توسعه‌ی سازمان ملل متحد با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که این گل‌خانه‌ها را با حمایت مالی جاپان ایجاد کرده است. در ادامه آمده است که این گل‌خانه‌ها که بخشی از راه‌کارهای «هوش‌مند اقلیمی» هستند، نه تنها به ترویج کشاورزی پایدار در شرایط اقلیمی دشوار کمک کرده‌اند؛ بلکه زمینه‌ی اشتغال و درآمدزایی را برای بسیاری از زنان فراهم کرده‌اند. در پیام آمده است: «زنانی که پس از محدود شدن شدید فرصت‌های شغلی در بخش‌های آموزشی، رسانه‌ای و ادارات دولتی، راهی جز فعالیت‌های کشاورزی و مشاغل کوچک ندارند.» برنامه‌ی توسعه‌ی سازمان ملل متحد بخش افغانستان تاکید کرده است: «در کنار تقویت امنیت غذایی و تاب‌آوری اقتصادی جوامع محلی، این ابتکار، گامی مهم در جهت بازگشت تدریجی زنان به فعالیت‌های اقتصادی به شمار می‌رود؛ امری که در وضعیت کنونی افغانستان بیش از هر زمان دیگری ضرورت یافته است.» قابل ذکر است که حکومت سرپرست کار زنان در بسیاری از بخش‌ها را ممنوع کرده است. صنایع‌دستی، کشاورزی و کارهای خصوصی از محدود راه‌های باقی مانده‌ی کاری برای زنان و دختران می‌باشد. همچنین ملل متحد پیش از این نیز بارها از حکومت سرپرست خواسته بود که محدودیت‌های آموزشی بر دختران و زنان را لغو کنند، اما این ممنوعیت‌ها همچنان پابرجاست. با این حال از محرومیت دختران بالاتر از صنف ششم از مکتب بیش از ۱۳۰۰ روز گذشته است. حکومت فعلی دختران را از رفتن به دانشگاه و فراگیری آموزش‌های طبی نیز محروم ساخته‌اند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 285 بازدید

سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل متحد اعلام کرده است که به هدف توان‌مندسازی زنان کشاورز در نورستان، ۲۵۰ گل‌خانه را برای ۲۵۰ خانواده‌ی تحت سرپرستی زنان ساخته است. این نهاد با نشر اعلامیه‌ای در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که این گل‌خانه‌ها در ۵۶ روستا در ولسوالی‌های برگیمتال، دوآب، کامدیش و ماندل ساخته شده است. در اعلامیه آمده است که این گل‌خانه‌ها افزون بر افزایش تغذیه و تنوع غذایی، به بهبود وضعیت معیشتی این خانواده‌ها کمک کرده و امکان تولید سبزی‌های خارج از فصل را فراهم می‌کنند. سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل متحد تاکید کرده است که زنان کشاورز با کار در این گل‌خانه‌ها می‌توانند درآمد خود را افزایش داده و در برابر چالش‌های اقتصادی و تغذیه‌ای مقاوم‌تر شوند. قابل ذکر است که نورستان، یکی از ولایت‌های کوهستانی و نسبتاً دورافتاده‌ی افغانستان، با چالش‌های زیادی در زمینه‌ی کشاورزی روبرو است. شرایط سخت جغرافیایی، تغییرهای آب‌وهوایی، کم‌بود زمین‌های حاصل‌خیز و محدودیت در دسترسی به بازارها، همواره مانعی برای کشاورزان این منطقه بوده است. قابل ذکر است که پیش از این نیز، نهادهای مختلف سازمان ملل متحد از جمله برنامه‌ی جهانی غذا اعلام کرده بود که برای کشاورزان زن در ولایت‌های مختلف، برنامه‌های آموزشی برگزار کرده است. در حالی‌که کار زنان در افغانستان در بسیاری از بخش‌ها ممنوع شده، این نهادها تلاش دارند که بر توان‌مندسازی زنان در بخش‌های باقی‌مانده کار کنند. در کنار آن، حکومت سرپرست پس از تسلط دوباره بر افغانستان، دختران بالاتر از صنف ششم را از رفتن به مکتب منع کردند و سپس درهای دانشگاه‌ها را نیز به‌روی دختران بستند. همچنان در تازه‌ترین اقدام، تحصیل دختران در انستیتوت‌های طبی را نیز منع کرده‌ است و به این ترتیب دختران را به‌صورت کامل از دسترسی به آموزش رسمی محروم کرده است. این اقدام حکومت فعلی افغانستان باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بمانند. در کنار آن زنان و دختران از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان نیز منع شده‌اند.

ادامه مطلب