برچسب: فرهنگ

3 هفته قبل - 85 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری اخیراً، وزارت معارف حکومت سرپرست با صدور لایحه‌ای جدید، مقررات جدیدی را در خصوص «نوع پوشش» «دانش‌آموزان پسر» و «معلمان مرد» در مکاتب سراسر کشور وضع کرده است. بر اساس این لایحه که به‌تازگی به مرحله اجرا گذاشته شده، دانش‌آموزان پسر از مقطع ابتدایی تا متوسطه موظف به پوشیدن «لباس‌های سنتی» هستند. دانش‌آموزان صنف اول تا نهم باید پیراهن و شلوار به رنگ آبی آسمانی به همراه کلاه سفید یا عمامه بر سر داشته باشند، درحالی‌که دانش‌آموزان صنوف دهم تا دوازدهم باید پیراهن و شلوار سفید به همراه عمامه بر سر کنند. این لایحه همچنین برای «معلمان مرد» نیز نوعی پوشش سنتی را الزامی دانسته است. معلمان مکاتب دولتی موظف‌اند پیراهن و شلوار به همراه عمامه یا حداقل کلاه بر سر داشته باشند و معلمان مکاتب دینی نیز ملزم به پوشیدن پیراهن و شلوار و عمامه هستند. این طرح جدید در حالی اعمال می‌شود که پیش از این نیز محدودیت‌های فراوانی در زمینه‌ی پوشش دانش‌آموزان و معلمان اعمال شده بود، اما این لایحه با تعیین جزئیات دقیق‌تر، محدودیت‌ها را تشدید می‌کند. مهم‌ترین نکته در این لایحه، تعیین مشخصات دقیق لباس و تأکید بر ممنوعیت استفاده از لباس‌های کوتاه، بلند، تنگ، چسبان و نازک است. این امر نشان می‌دهد که علاوه بر اعمال محدودیت در نوع پوشش، هدف اصلی این قانون، کنترل و نظارت بر رفتار و ظاهر دانش‌آموزان و معلمان مرد نیز است. این اقدام حکومت «نگرانی‌های جدی» را در مورد «نقض» «حقوق بشر»، «آزادی‌های فردی» و «حق آموزش برای همه»، بدون تبعیض جنسیتی و مذهبی، به وجود آورده است. انتقادهای جهانی به سیاست‌های حکومت سرپرست در زمینه‌ی آموزش‌وپرورش، به‌ویژه در مورد محدودیت‌های اعمال‌شده بر دختران، روزبه‌روز افزایش میابد. جامعه‌ی جهانی و سازمان‌های حقوق بشری، حکومت را به لغو این قوانین دست‌وپاگیر و احترام به حقوق اساسی شهروندان افغانستان، از جمله حق دسترسی به آموزش باکیفیت و بدون تبعیض فرامی‌خوانند. «توجیه رسمی و واکنش‌های مردمی» وزارت معارف حکومت سرپرست، هدف از تصویب لایحه الزام به پوشیدن لباس سنتی برای دانش‌آموزان پسر و آموزگاران مرد را، ایجاد نظم و انضباط، تقویت روحیه‌ی آموزش و اطاعت، ایجاد احساس همبستگی میان دانش‌آموزان از خانواده‌های ثروتمند و فقیر، تمایز دانش‌آموزان از سایر افراد و تقویت فرهنگ لباس اسلامی اعلام کرده است. این لایحه که پیش‌تر با عنوان کلی «لباس شرعی» منتشر شده بود و به تأیید هبت‌الله آخوندزاده، رهبر حکومت نیز رسیده است، در نسخه‌ی نهایی خود گرچه عبارت «شرعی» را حذف کرده، اما همچنان هدف اصلی آن را «تقویت فرهنگ لباس اسلامی» عنوان می‌کند. با این حال، توجیه رسمی این گروه با واکنش‌های گسترده‌ی شهروندان افغانستانی مواجه شده است. بسیاری از شهروندان این لایحه را نه مرتبط با مفاهیم اسلامی، بلکه نمادی از «تحمیل فرهنگ قبیله‌ای» می‌دانند. انتقاد اصلی شهروندان افغانستانی این است که لباس تعیین‌شده برای دانش‌آموزان و معلمان، در واقع لباس سنتی عشایر و روستائیان پشتون در مناطق جنوبی افغانستان است و هیچ‌گونه انطباقی با تنوع فرهنگی و قومی غنی افغانستان ندارد. کارشناسان و فرهنگیان با اشاره به تنوع فرهنگی و پوشش‌های متفاوت در ولایات مختلف افغانستان، این اقدام حکومت را به معنای تحمیل فرهنگ یک قوم بر کل کشور می‌دانند و خواستار احترام به تنوع فرهنگی و پوشش‌های محلی شده است. آنان به‌طور مثال به تفاوت‌های فرهنگی و پوششی میان مردم بدخشان، بامیان و کابل با ساکنان ولایات جنوبی اشاره می‌کند و معتقد است که تحمیل لباس‌های سنتی مناطق جنوب بر کل کشور، اقدامی نادرست و مغایر با تنوع فرهنگی افغانستان است. نظرات مشابهی از سوی شهروندان معمولی نیز در خبرگزاری‌ها ابراز شده است. محمد داوود، بر ماهیت چندملیتی افغانستان و وجود فرهنگ‌های متنوع لباس پوشیدن در هر قوم و منطقه تأکید می‌کند و می‌گوید که تحمیل یک فرهنگ بر کل کشور، عملی غیر قابل قبول است. عبدالرحمان کامل نیز با اشاره به سابقه‌ی دو دهه ممانعت گروه‌های حکومتی از تحصیل در برخی مناطق جنوبی افغانستان، تصویب این لایحه را اقدامی برای تحمیل فرهنگ و سرکوب اقوام و فرهنگ‌های متنوع در افغانستان می‌داند. این واکنش‌ها نشان می‌دهد که این اقدام حکومت نه‌تنها با مخالفت گسترده در میان مردم افغانستان روبروست، بلکه به‌مثابه نمادی از نادیده گرفتن تنوع فرهنگی و اعمال سیاست‌های قبیله‌ای تفسیر می‌شود. این امر موجب تشدید نگرانی‌ها در مورد نقض حقوق فرهنگی و ایجاد تفرقه بیشتر در جامعه‌ی افغانستان شده است. «ترویج افراط‌گرایی به‌جای توسعه‌ی علمی» انتقادها از الزام به پوشیدن لباس سنتی برای دانش‌آموزان و معلمان در افغانستان، فراتر از بحث پوشش به نقد سیاست‌های آموزشی حکومت سرپرست در عصر پیشرفت‌های تکنولوژیکی و علمی گسترده نیز تعمیم یافته است. شماری از شهروندان افغانستانی، این اقدام را در تضاد آشکار با تلاش‌های جهانی برای پیشرفت و توسعه و به‌ویژه در عصر هوش مصنوعی و برنامه‌ریزی‌های بلندپروازانه برای سفر به مریخ، نشانه‌ای از عقب‌گرد و بی‌توجهی به نیازهای روزآمد آموزش‌وپرورش می‌دانند. آنها معتقدند این سیاست، نه‌تنها کمکی به پیشرفت و هویت ملی نمی‌کند، بلکه ابزاری برای سرکوب آزادی‌های فردی و تحمیل تفکرات واپس‌گرا است. امید سروری، یکی از شهروندان افغانستانی، با بیان اینکه آموزش نیازمند دانش، آزادی و تفکر انتقادی است، نه انجماد در سنت‌های کهنه، این اقدام حکومت را به قربانی‌کردن نظام آموزشی برای ایدئولوژی خود متهم می‌کند. عبدالرحمان قاسمی، شهروند دیگری، با انتقاد از تمرکز حکومت بر جنبه‌های ظاهری آموزش، این پرسش را مطرح می‌کند که اگر هدف از تحمیل لباس‌های سنتی، ایجاد برابری است، چرا این برابری فقط در لباس خلاصه شده و به دیگر ابعاد آموزش، از جمله امکانات، کیفیت درس، و فرصت‌های شغلی پس از تحصیل، تسری پیدا نمی‌کند؟ وی با بیان اینکه اگر حکومت می‌خواهند فرهنگ اسلامی را تقویت کنند، باید از اخلاق، عدالت و آموزش باکیفیت شروع کنند، نه از تحمیل لباس سنتی، می‌گوید تمرکز بر توسعه‌ی زیرساخت‌های آموزشی مانند کتابخانه‌ها و آزمایشگاه‌ها، به‌مراتب ضروری‌تر از تحمیل لباس سنتی است. به باور وی، تمرکز حکومت بر روی مسائل ظاهری و سطحی نشان‌دهندهٔ فقدان برنامه‌ی آموزشی جامع و رویکردی مدرن و کارآمد در امر آموزش است. شهروندان افغانستانی معتقدند که برای پیشرفت و توسعه‌ی کشور، اتخاذ روش‌های مدرن آموزشی ضروری است و تحمیل روش‌های سنتی، نه‌تنها به پیشرفت کمک نمی‌کند، بلکه به انحطاط بیشتر می‌انجامد. آن‌ها شیوه‌های آموزشی حکومت، از تحمیل لباس سنتی گرفته تا محتوای آموزشی، را بخشی از پروژه ترویج افراط‌گرایی در افغانستان می‌دانند و نسبت به پیامدهای این اقدامات هشدار می‌دهند. به باور این شهروندان، این رویکرد سنتی نه‌تنها با پیشرفت‌های جهانی همسو نیست، حتی افغانستان را از مسیر توسعه و پیشرفت در عرصه‌های مختلف، به‌ویژه در علم و تکنولوژی، دور می‌کند. این نوع رویکرد آموزشی می‌تواند در درازمدت به افزایش بی‌سوادی، فقر، و ناامنی منجر شود و افغانستان را از جامعه جهانی عقب نگه دارد.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 114 بازدید

بانو سپهر، به عنوان فعال مدنی و عضو نهاد جوانان افغانستان، متولد کابل بوده و سند کارشناسی از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دارد. دو سال به صفت آموزگار تجوید در دارالحفاظ هرات ایفای وظیفه نموده است و اکنون در جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک فعال فرهنگی مشغول همکاری با بنیاد جهانی سبزمنش، طراحی لباس و سرایش شعر می‌باشد. وی در زمینه‌ی چگونه‌گی سرایش شعر چنین بیان می‌دارد: از آن‌جایی‌که شعر کلامی‌ست که سِحر می‌کند و آهنگش بر همه‌ی دل‌ها اثر می‌گذارد؛ این کلام سحر‌آمیز در دوران نوجوانی به من اثر کرد و شعر‌ها را از کتاب‌ها می‌خواندم و لذت می‌بردم، ترانه‌های را که می‌شنیدم آرام بخش و تسکین دهنده بود. همین‌طور که زمان می‌گذشت متوجه شدم که واژه‌ها به در و دیوارِ دلم می‌کوبید، قلم برداشتم و نوشتم؛ دوستانم هم تشویقم کردند و این‌جا بود که با تشویق دوستانم سرودن شعر را آغاز کردم، سال‌هاست می‌سرایم؛ اما به‌طور جدی شش سال می‌شود. حضرت مولانای بلخی، سعدی شیرازی، حافظ شیرازی، سمین بهبهانی، فروغ فرخزاد، فاضل نظری، حسن منزوی و فرامرز عرب عامری از شاعرانی اند که بر روح شاعرانه وی اثرگذار بودند. نخستین گزینه‌ی شعری بانو (مریم سپهر) یکی از اعضای فعال بنیاد جهانی سبزمنش زیر عنوان(خورشیدماندگار) چاپ و راهی بازار کتاب شد. وی در پیوند به نام‌گذاری این مجموعه بیان می‌دارد: مادر حتا اگر به حق پیوسته باشد باز هم در روح و روان و قلب‌مان برای همیشه ماندگاراند و خورشید ماندگار را به‌خاطر مادرم نام‌گذاری کردم و در اولین صفحه ، اولین غزلم هم برای مادرم است. خورشیدماندگار شامل ۱۴۳ غزل است که اکثریت غزل‌هایش کلاسیک است؛ دقیقا مانند اسم مجموعه‌. این کتاب در ۱۵۴ برگ با ویراستاری محترم میرویس هروی و طرح جلد آقای عبدالله نیازی، بعد از طی مراحل قانونی و گرفتن شابک بین المللی، رده بندی کنگره، رده بندی دیویی و شماره کتابشناسی‌ملی، در قالب غزل با محتویات(اجتماعی و عاشقانه) که رنگ‌وبوی زنانگی و دفاع از ارزش‌های والای زنان که در آن آشکار است، اقبال چاپ یافته که نخستین گام‌های شاعر را در حوزه شعر و ادبیات به نمایش می‌گذارد. زن عطر عشق و نکهت گل‌هـا زن است بــاعـث آرامــش دنــیــا زن است رنـگ بـویِ زنـدگی در چشم اوست بـی‌گمان شان و فـرِ اینجا زن است روی زن مـهـتـاب و قلبش بیکـران لاله روی دامــن صـحــرا زن است در مـیــان شعرهـای مــانـــدگـار‌ بیت شیرین، بیت بی‌همتـا زن است سیر افــکـارِ بـلـندش سهل نیست معنی عشقِ فـلـک‌پـیـمـا زن است نیست مـانندش در ایــن دنیا، قسم بـا ظـرافت، نازک و زیـبـا زن است زنـدگی گیر است دیـگـر، در جهان تا زن‌ا‌ست و تا زن‌است و تا زن ‌است با مطالعه این مجموعه به استعداد بانو سپهر پی‌برده و درمی‌یابیم که با احساس درونی و علاقه مفرطی که به شعر و ادبیات دارد قلم بدست گرفته و چکیده‌های ذهنش را روی کاغذ ریخته و در نهایت کتاب زیبایی را مرقوم نموده که امروز بدست علاقمندان شعر و ادبیات قرار گرفته است. هرچند این اثر نخستین مجموعه‌ی شعری خانم سپهر می‌باشد، اما با پشت کار و توانمندی توانسته از هر چمن سمنی را در کنار هم قرار دهد تا مجموعه‌ی ماندگاری را بوجود بیاورد، شاعر با احساس پاک شاعرانه‌اش از مادر، وطن، عشق، محبت، شادی، امید و دردهای که سرزمینش تحمل نموده بسراید، او در هر شعر توانسته در عمق آن قدم بگذارد و طوری بسراید که خواننده خودش را در آن حس کند، گویا از زبان او سروده شده باشد. او که خود مادر است، در مورد مقام مادر چنین می‌گوید: مادرم عشق  و  پیام  زندگی ست مادرم  یعنی   تمام   زندگی ست قوت وقلب و دل وجانِ من است مادرم   والا   مقامِ   زندگی ست مریم سپهر شاعر خداداد است که بسیاری از زنان سخن‌سرا از آفرینش‌های بدیعی و هنری دل انگیز او، رشک می‌برند. مگر نمی‌دانند که به قول حافظ ( قبول خاطر و لطف سخن خدا داد است). گاهی در شعر با محبوب، بی باکانه و با شجاعت منحصر به فردش، راز دل می‌کند و رعایت جامعه‌ی زن‌ستیز را نمی‌کند و پروای افترا‌سازی حسودان تنگ نظر و مردان شاعر ستیز را ندارد. از دید سپهر یک شاعر تازه کار باید از کارها و تجربیات شاعران گذشته و معاصر استفاده کند کارهای جدید و تغییرات در شعرها را شناخته، اوضاع اجتماعی-فرهنگی را در شعر جا داده و مشکل‌های جامعه را باید بشناسند، از واژه‌ها و ساختارهای معاصر به شکل بیش‌تر و خوب‌تر استفاده کنند. به طور مثال عشقری از واژه‌های ساده استفاده کرده؛ اما شایق جمال یا قهار عاصی با واژه‌های بهتر تغییرات آورده، باید جوانان این‌گونه پشت‌کار را داشته باشند. بانو سپهر با صداقت و اعتماد به نفس سخنش را چنین آغاز می کند: ” بنام آنکه انسان را آفرید و در وجود او تخم عشق را کاشت که از آن شعر جوانه می‌زند! حس درونی انسان با شاهکارهای زیبا و بی‌نظیر به وجد می‌آید و یکی از آن شاهکارها شعر است و من با قلم به دستانی که شعر را روح طبیعت نامیده اند کاملاً موافق‌ام. چون شعر در حقیقت همان ذوق و عشق است که رنگ آمیزی شده و در مقابل چشم ما گذاشته می‌شود، طوری که با مروز زمان با وجود این که این سلسه بی روح نمی‌شود برعکس بر جلایش آن افزوده می‌شود. شعر وقتی در وجود آدمی جاری می‌شود توانایی های بی شماری می‌آفریند که آدمی را قادر می‌سازد اثری خلق کند که تسکین دل هر دل شکسته‌ای باشد، هر شعر خواندنی و هر شاعر دوست داشتنی است‌، اما هر نوشته‌ی شعر و هر نویسنده‌ی شاعر نمی‌شود، شاعر وقتی می‌تواند اثرش را به شاهکار زنده تبدیل کند که عشق را مقدس و قابل اعتماد بپندارد، وقتی به عشق و صاحب عشق پناه می‌برد نیروی جسمی و فکریش چند برابر می‌شود و اصل شعر را هم همین سادگی‌ها تشکیل می‌دهد . “ نمونه‌ شعری: فضای نو بـهـار و سبز و رنگین است آزادی چــه طعمی دارد و بسیار شیـرین است آزادی غـلامی تا بـه کی، برخیز در سنگر عبادت کن کـه بـر آزاد‌گان ایمان و هم دین است آزادی کنون که هیچ کس را نیست امکان چرا گفتن کـدامین قـریـه آزاد و کـدامین است آزادی؟ تعصب می‌زنــد مــوج از دهـان بـردگـان اما علم بـردار عشق و جشن گل‌چین است آزادی بـه پا و دست او همواره زنجیر است، می‌گویم هميشه بــرده مي‌باشم اگــر اين است آزادی یقین دارم کــه بعد از سال‌هــای دور می‌آید اگــر آیینه یا عشق است و نفرین است آزادی نویسنده: قدسیه امینی

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 102 بازدید

نهاد همیاری زنان افغانستان از عملکرد حکومت سرپرست افغانستان برای سرکوب رسم و رواج‌ها در کشور به شدت انتقاد کرده و می‌گوید که فرهنگ و هویت مردم این سرزمین غیرقابل نابودی است. این نهاد (یک‌شنبه‌شب، ۲ جدی) این اظهارات را در بیانیه‌ای به مناسبت شب یلدا ابراز کرده و گفته است: «شب یلدا یکی از کهن‌ترین جشن‌های این منطقه، نمادی از دوام و استقامت در برابر تاریکی است.» نهاد همیاری زنان افغانستان تاکید کرد که حکومت فعلی تلاش دارند هویت‌های فرهنگی مردم افغانستان را نابود کنند، اما ایستادگی زنان و تجلیل با شکوه از این شب تاریک و دراز نشان‌دهنده تعهد در برابر هرگونه تاریکی است. در بیانیه آمده است که با زنده نگه‌داشتن این جشن، زنان افغانستان به حکومت فعلی و دنیا نشان دادند که نمی‌توانند نور فرهنگ، امید و همبسته‌گی را خاموش کنند. در ادامه آمده است که زنان و دختران در هر نقطه از جهان که باشند هویت و فرهنگ افغانستان را می‌توانند به نسل‌های بعدی انتقال دهند. نهاد همیاری زنان افغانستان به این باور است که فرهنگ یک گنجینه زنده است و باید حفظ شود. این زنان می‌افزایند هر محدودیتی که بر آن‌ها تحمیل شود، انگیزه‌ای برای مبارزه بیش‌تر و ایستادگی در برابر ظلم خواهد بود. این جنبش در ادامه بیان داشته که در تاریخ افغانستان، زنان نقش برجسته‌ای داشته‌اند و این روند ادامه خواهد داشت.

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 213 بازدید

اضطراب اجتماعی یا SAD ( Social Anxiety Disorder)، در واقع نوعی ارزیابی شخصیتی در موقعیت‌های مختلف اجتماعی می‌باشد. و اما این اختلال درمورد زنان تا حد زیادی وابسته به هنجارها و معیارهای فرهنگی و اجتماعی یک جامعه می‌باشد و می‌تواند این قشر را بیشتر در معرض ابتلا و آسیب قرار دهد؛ زنانی که دچار اضطراب اجتماعی می‌شوند از رویارویی با سایرین و ازینکه چگونه مورد ارزیابی و داوری قرار بگیرند واهمه دارند. آن‌ها اینگونه احساس می‌کنند که در هر جایی افرادی وجود دارند که به محض روبرو شدن با او، ویژگی‌های شخصیتی و رفتارش را مورد تحلیل و وارسی قرار می‌دهن.د بنابراین تا حد زیادی سعی می‌کنند تا از قرار گرفتن در چنین موقعیت‌هایی دوری کنند. این افراد علاقه‌ای به حضور در محیط‌های جمعی از خودشان نشان نمی‌دهند چون برخورد‌های اجتماعی را صحنه‌ی ارزیابی و نقد خود تلقی می‌کنند. برای مثال قرار گرفتن و صحبت کردن در مقابل کتله‌ی عظیمی از شنوندگان و بینندگان برای این افراد سخت خواهد بود. البته که ممکن است اکثر افراد از قرار گرفتن در چنین موقعیتی دچار اضطراب شوند اما برای افرادی که دچار اضطراب اجتماعی باشند، ترسی غیر معقول به همراه خواهد داشت. افرادی با اضطراب اجتماعی از سوی اطرافیان ممکن است به عنوان انسان‌هایی کم‌رو تلقی شوند و از این واژه برای توصیف‌شان استفاده صورت بگیرد که البته جوامع و خانواده‌ها با فرهنگ‌های مختلف برای کم رویی تعاریف متفاوتی به کار می‌برند و همانطور که اشاره کردیم مسائل برمی‌گردد به ارزش‌های یک جامعه و تصویری که در رابطه به موضوعی دارند. اغلب کسانی که به لحاظ اجتماعی و روانشناسی فردی کم‌رو و غیراجتماعی تلقی می‌شوند در یک جامعه و یا فرهنگ ممکن است تحت عنوان انسانی ساکت، مودب و متین در نظر گرفته شوند و همینطور در جوامع سنتی‌تر این رفتار را برای زنان و دختران صفتی مورد قبول و مثبت در نظر می‌گیرند  و حتی آنان را مورد تمجید و تشویق قرار می‌دهند اما از سوی دیگر ممکن است همین رفتار را برای پسران به منزله‌ی ناتوانی او در نظر بگیرند. خویشتن داری و سکوت معنادار و منطقی، یک ویژگی متعالی می‌باشد درحالی که کم‌رویی  پدیده‌ای غیر ارادی، ناخوشایند، ناشی از اعتماد به نفس ناکافی و نوعی معلولیت اجتماعی است که برای هردو جنس زن و مرد امری نامطلوب به حساب می‌آید. جوامع و خانواده‌ها باید تفاوت این دو موضوع را درک کنند و بدانند خویشتن داری و رفتار سالم ارتباطی با عدم حضور معنادار در اجتماع نداشته و هر جامعه نیاز به حضور فعال زنان و دختران در تمامی عرصه‌ها دارد. خانواده‌ها و نحوه‌ی پرورش فرزندان توسط والدین نقش مهمی در یادگیری فعالیت و حضور اجتماعی دارد و اینکه یک خانواده با چه دیدگاه و چه طرز تفکری کودک را پرورش می‌دهد؛ در شکل دهی شخصیت‌شان به شدت اثر گذار خواهد بود. الگوهای رفتاری بزرگسالان ، برنامه‌های رسانه‌ای، نحوه‌ی رفتار و میزان رفتارهای عاطفی و کلامی بزرگسالان در جامعه بیشترین تاثیر را در رفتار اجتماعی و جایگاه اجتماعی کودکان خواهد داشت و می‌تواند آنان را افرادی با روحیه‌ی اجتماعی قوی و یا افرادی مستعد ترس از جامعه به بار بیاورد. در خصوص دختران انتظارات نامعقول خانواده و یا جامعه  همچون حضور در مهمانی‌ها، رفتارهای مصنوعی، طرز پوشش، طرز رفتار در هنگام صحبت کردن و غذا خوردن ، و ... . سختگیری بیش از حد و توقعات غیرضروری تنبیه و یا تشویق‌های نادرست و یا افراطی از جمله اولیه ترین و پایه ترین دلایل زمینه ساز رشد معیوب اجتماعی به شمار می‌رود. در زمینه‌ی اضطراب اجتماعی هیچگاه به صورت میراثی و از طریق ژن‌ها چیزی به فرزندان به ارث نمی‌رسد بلکه هر آنچه از والدین به فرزند انتقال می‌یابد در نتیجه‌ی رفتارها و سبک فرزندپروری آن‌ها می‌باشد. ترس نیز یکی از عوامل این موضوع به شمار می‌رود؛ اینکه کودک در ابتدا چیزی نمی‌داند همه چیز و همه کس در نظرش ناآشنا و غریبه می‌آیند امری طبیعی است و همه چیز برمی‌گردد به نحوه‌ی یاددهی والدین برای برطرف شدن این احساس ترس و اینکه چطور باید از اضطراب حضور در بین افرادی به غیر از خانواده جدا شود و چگونه باید در شرایط مختلف با دیگران برخورد کند، چگونه یاد بگیرد تا در نتیجۀ ارتباط و معاشرت بر ترس از سایرین غلبه کند. که البته خلاف این موضوع نیز میتواند بر تشدید و احتمال بروز اضطراب و ترس از جامعه دامن بزند. اضطراب اجتماعی و ترس از برقراری ارتباطات بین فردی در بین تک فرزندان بیشتر به چشم می‌خورد این موضوع زمانی به صورت جدی مطرح می‌شود که والدین توانایی کافی برای ایجاد زمینۀ ارتباطات اجتماعی و رشد اجتماعی مطلوب کودک را دارا نباشند . فرزند اول و یا تک فرزند معمولا خود را با بزرگترها مقایسه می‌کند و خود را با آنان همانندسازی می‌کند. یا تمایل بیشتر به برقراری ارتباط با آن‌ها نسبت به ارتباط با همسالان خود نشان می‌دهد و یا به عبارتی تک فرزندها در ارتباط با همسالان خود بیشتر دچار مشکل می‌شوند و این موضوع به نحوی زمینه ساز رشد نادرست آن‌ها می‌شود. از سویی دیگر انتظارات بالای والدین و آرمان خواهی فراوان از فرزندشان و احساس ناتوانی در فرزندان در تحقق بخشیدن به این انتظارات فرزندان را دچار احساس بی‌کفایتی می‌کند و باعث می‌شود خودپندارۀ ضعیف نسبت به خودشان داشته باشند که در نتیجه کم‌رویی و اضطراب زیاد در شخصیت کودک پدیدار می‌شود. مدارس و محیط‌های آموزشی می‌توانند به عنوان مکانی برای پرورش ارتباطات اجتماعی و مشوقی برای‌شان باشد. اما با تاسف فراوان به علت عدم آگاهی در چنین محیط ها افرادی را که دچار معلولیت ارتباط اجتماعی هستند به عنوان الگویی برای دیگران قرار می‌دهند و عملا باعث می‌شوند تا افرادی که پتانسیل کافی برای برقراری ارتباطات سالم را دارا اند در دام رفتارهای بیمارگونه و ناسالم بیفتند. زمانی که افراد دارای معلولیت اجتماعی مدام تایید و تشویق شوند در ابتدا خود آن فرد به سمت تقویت رفتار به اصطلاح مودبانه سوق پیدا می‌کند و آن‌ها را تقویت می‌کند و از طرف دیگر باعث می‌شود تا دیگر کودکان با سرمشق قرار دادن او از او الگو بگیرند. این مسئله زمانی مشکل ساز می‌شود که فردی به دلیل کمبودهای عاطفی، تعارضات خانوادگی و یا سایر مشکلات روحی و رفتاری تمایل به مورد تایید قرار گرفتن توسط سایرین داشته باشد و با تایید شدن و اعمال فشارهای روانی و اخلاقی، انضباط خشک و جدی و افراطی، تحقیر و تهدید، اعمال محدودیت های شدید، هدایت به سوی تسلیم پذیری محض و رفتارهای دیکتاتور منشانه زمینه ساز اضطراب و دوری از اجتماع در افراد خواهد شد. این افراد در نهایت قادر به برقراری ارتباط با سایرین نخواهند بود و نمی‌توانند احساسات خوشایند و یا ناخوشایند را منتقل و یا دریافت کنند و مدام دچار احساس تنهایی می‌شوند و به تدریج از ارتباطات آنان کاسته شده و ویژگی افراد دارای اضطراب اجتماعی را به خود می‌گیرند. احساس تنهایی به صورت موقت و گذرا در زندگی همه‌ی ما موضوعی تجربه شده می‌باشد اما اگر این احساس به صورت عمیق شکل بگیرد می‌تواند در زندگی مان تاثیرات جدی‌ای را به دنبال داشته باشد پس با این اوصاف می‌دانیم حضور ما در اجتماع و توانایی ما در برقراری ارتباط و معاشرت با سایرین چقدر در زندگی مان حائز اهمیت می‌باشد و اینکه چقدر خانواده و جامعه در شکل دهی ابعاد شخصیتی افراد و نقش دارند. در مقالۀ بعدی به معرفی علائم اضطراب اجتماعی و راهکارهای درمانی آن خواهیم پرداخت. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»

ادامه مطلب


1 سال قبل - 226 بازدید

سایت علمی فوربس نوشته است که با توجه به پیشرفت روزافزون هوش مصنوعی مولد، بسیاری از پژوهشگران معتقدند این فناوری می‌تواند به هوشمند شدن شهرها کمک کند، اما باید دید آیا شهرهای جهان آماده پذیرش هوش مصنوعی مولد هستند. در گزارش آمده است که شهرها که قطب‌های تپنده تمدن بشری به شمار می‌روند، با چند بحران روبرو هستند. این بحران‌ها عبارتند از فشارهای رو به ‌رشد جمعیت، انتشار گازهای گلخانه‌ای، زباله، ترافیک و سروصدا، زیرساخت‌های فرسوده و قدیمی، مقرون‌به‌صرفه بودن مسکن، اشتغال و نیاز همیشگی به پایداری آب‌وهوا. بیشتر سیاست‌ها، روش‌ها، برنامه‌ریزی‌ها و ایده‌های مهندسی شهری اواسط قرن بیستم که در مقیاس جهانی بودند، شکست خورده‌اند و تقریبا همه شهرها را به یک مسیر ناپایدار و آسیب‌پذیر سوق داده است. بیش از نیمی از جمعیت جهان در حال حاضر در شهرها زندگی می‌کنند و این تعداد در ۲۵ سال آینده به ۸۰ درصد افزایش خواهد یافت که نیازمند میلیاردها تن مواد جدید و حضور گسترده شهری است. تغییرات مورد نیاز برای جلوگیری از تشدید بحران، بسیار بزرگ و فوری هستند. شهرها ساختمان، جاده یا سیستم انرژی نیستند، بلکه مردم، فرهنگ، رفتار، قدرت و سیاست را در بر دارند. نمی‌توان به استفاده کردن از روش‌های مشابه ادامه داد و انتظار نتایج متفاوت را داشت. باید یک راهبرد جدید ارائه شود. فناوری «هوش مصنوعی مولد شهر» در راه است. این یک فناوری نوظهور و متحول‌کننده است که می‌تواند برنامه‌ریزی شهری، طراحی و مدیریت شهر را به طور اساسی تغییر دهد. طرح‌بندی‌های شهری، شکل ساخت، انرژی، آب، حمل‌ونقل، زباله و سیستم‌های اجتماعی بهینه‌سازی‌شده را تصور کنید. در نظر بگیرید که سیستم‌های یکپارچه، خدمات عمومی شخصی‌سازی‌شده را در یک مکان ارائه ‌دهند. این امکانات واقعا شگفت‌انگیز هستند زیرا داده‌ها را هدایت می‌کنند و صنایع را توسعه می‌دهند. مانند جدیدترین مدل‌های تبدیل متن به ویدیو مانند «سورا»(Sora) شرکت «Open AI»، اکنون می‌توانید محیط شهری ایده‌آل خود را توصیف و ایجاد کنید و خیابان‌های قابل پیاده‌روی، فضاهای سبز و ترکیبی پرجنب‌وجوش از مغازه‌ها و خانه‌ها را در آن جای دهید. پلتفرم‌های جدید هوش مصنوعی مولد شهر با ده‌ها یا صدها سناریو برای بررسی و انتخاب می‌توانند در چند ثانیه از دید به واقعیت برسند. هوش مصنوعی عمومی به طور ویژه، امکان تغییر عمده را در برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری و طراحی شهرها فراهم می‌کند. تصمیم‌های پیشگیرانه مبتنی بر داده‌ها شهرها یک گنجینه از داده‌ها هستند که الگوهای رشد و سفر، مصرف انرژی و نیازهای شهروندان را منعکس می‌کنند. با وجود این، آن‌ها معمولا تک هستند، پیوندی ندارند و در قالب‌های گوناگونی رخ می‌دهند. جمله «هیچ هوش مصنوعی بدون داده وجود ندارد» برای شهرها کاملا صدق می‌کند. هوش مصنوعی مولد فقط می‌تواند داده‌هایی را بهینه‌سازی و تحلیل کند که در قالب قابل استفاده هستند. این موضوع ثابت شده که هوش مصنوعی چه توانایی‌هایی دارد و توانایی آن در بهینه‌سازی زیرساخت‌های شهری، جابه‌جایی افراد و کالاها، پیش‌بینی نقاط ازدحام و پیشنهاد بهبود زیرساخت‌ها هنوز آغاز راه است. بسیاری از شرکت‌ها، راه‌حل‌های مبتنی بر هوش مصنوعی شهری را برای پیش‌بینی احتمال تأثیرات آب‌وهوا بر زیرساخت‌های شهر، شدت برخورد خودرو، بهینه‌سازی تعمیر و نگهداری زیرساخت و شبیه‌سازی‌های برنامه‌ریزی شهری محلی ارائه می‌کنند. این روش مبتنی بر داده، امکان برنامه‌ریزی فعال، صدور مجوز و کاهش مشکلات را پیش از بروز آنها فراهم می‌آورد و یک حکمرانی شهری پاسخگو، شفاف و فراگیر را ایجاد می‌کند. توانمندسازی شهروندان با دموکراتیک کردن فرآیندهای شهر برنامه‌ریزی شهری به طور سنتی، یک امر از بالا به پایین بوده است. هوش مصنوعی مولد می‌تواند شرایط را تغییر ‌دهد و با باز کردن روزنه‌های جدید به روی مشارکت شهروندان، افزایش شفافیت و مشارکت مردمی، بوروکراسی‌های اغلب پیچیده را دموکراتیک ‌کند. ساکنان می‌توانند از فناوری‌های مبتنی بر هوش مصنوعی مانند چت‌بات‌ها، برای پاسخ دادن به پرسش‌های خود، از رمزگشایی پیچیده منطقه‌بندی و کدهای ساختمانی گرفته تا پیمایش قوانین مهندسی و مقررات برنامه‌ریزی اغلب متناقض استفاده کنند. بسیاری از شرکت‌ها از واقعیت مجازی و هوش مصنوعی همه‌جانبه برای تجسم محیط‌های شهری آینده استفاده می‌کنند. این کار به شهروندان امکان می‌دهد تا فرآیند برنامه‌ریزی را به یک روش معنادار درک کنند و در آن مشارکت داشته باشند. پیشرفت هوش مصنوعی مولد شهری بیشتر شهرها در آغاز سفر هوش مصنوعی مولد خود هستند و سعی دارند بهترین شیوه‌ها را به کار بگیرند. بسیاری از شهرها، آزمایش کردن مفاهیم هوش مصنوعی را آغاز کرده‌اند. آن‌ها از انواع گوناگون هوش مصنوعی، از بینایی رایانه‌ای گرفته تا یادگیری ماشینی استفاده می‌کنند و برخی از آن‌ها نیز برنامه‌هایی را با استفاده از هوش مصنوعی مولد آغاز کرده‌اند. چالش‌ها و ایده‌ها در حال حاضر یک موج از پذیرش هوش مصنوعی را به صورت عمومی در هر صنعتی می‌بینیم و برنامه‌ریزی شهری نیز از این قاعده مستثنی نیست. اگرچه پتانسیل هوش مصنوعی مولد بسیار زیاد است، اما چالش‌ها همچنان وجود دارند. سوگیری داده‌ها می‌تواند به خروجی‌های تبعیض‌آمیز منجر شود که نیاز به توسعه مسوولانه و ملاحظات اخلاقی را برجسته می‌کنند. نظارت انسان و شفافیت در توسعه مدل هوش مصنوعی مهم است. علاوه بر این، تأثیرات اجتماعی و اقتصادی پذیرش هوش مصنوعی شهری باید به دقت مورد توجه قرار بگیرند، زیرا در صورت عدم کنترل می‌توانند نابرابری‌ها را تشدید کنند. تغییرات بیشتر می‌شوند و هوش مصنوعی مولد در حال توسعه است. اگرچه پتانسیل هوش مصنوعی مولد برای بهینه‌سازی شکل شهر، جاده‌ها، انرژی، انتشار گازهای گلخانه‌ای، زباله، ارتباطات و خدمات عمومی غیرقابل انکار است، اما این پرسش پیش می‌آید که آیا برنامه‌ریزان، مهندسان و مدیران شهری آماده حرکت در این موج انقلابی هستند. مجموعه مهارت‌ها مستلزم ارتقای تجربیات و تعاملات در زمینه‌های گوناگون هستند؛ از طراحی و مدیریت داده گرفته تا تجزیه و تحلیل شهر، تسلط بر کدنویسی و چارچوب اخلاقی برای هوش مصنوعی. دانشگاه‌ها تازه آموزش نسل بعدی برنامه‌ریزان شهری را آغاز کرده‌اند و جوامع برای ایجاد اعتماد، به تعامل و آموزش دیدن با مدل‌های هوش مصنوعی مولد نیاز دارند. این بهتر از آن چیزی است که امروز وجود دارد و مانند یک موزاییک تکه‌تکه از مجموعه داده‌ها، سیاست‌ها، بوروکراسی‌ها و بخش‌های متفاوت در سطوح گوناگون محلی، ایالتی و فدرال است. در هر حال، این هدف دست‌نیافتنی نیست. آمادگی برای هوش مصنوعی عمومی شهری، نیازمند یک رویکرد سه‌جانبه است که عبارتند از مشارکت شرکت‌های هوش مصنوعی، ارتقاء مهارت نیروی کار با مشارکت واقعی جامعه و ایجاد چارچوب‌های اخلاقی و حاکمیت داده‌های هوش مصنوعی. نقطه آغاز این کار، ایجاد آگاهی در میان کارکنان است تا روی حل مشکل تمرکز داشته باشند، مشکلات کلیدی شهر را شناسایی کنند که به کمک پروژه‌های مرتبط با هوش مصنوعی قابل حل شدن هستند، با بخش خصوصی مشارکت داشته باشند و با احتیاط پیش بروند. شرکت‌ها باید یک چارچوب قوی را برای خط مشی هوش مصنوعی به وجود بیاورند که مواردی را مانند شرایط استفاده یا عدم استفاده کارمندان از هوش مصنوعی، چگونگی محافظت جوامع از حریم خصوصی خود، چگونگی پایبند ماندن به یک چارچوب امنیت سایبری و چگونگی سروکار داشتن با مسائل اخلاقی، سوگیری و انصاف مشخص می‌کند. برنامه‌ریزان با پذیرش این چالش‌ها و مدیریت مسئولانه آنها می‌توانند پتانسیل هوش مصنوعی را برای ایجاد شهرهای انعطاف‌پذیر و هوشمند آینده کشف کنند. با همکاری بیشتر می‌توان آینده‌ای را ساخت که در آن، هوش مصنوعی مسئولانه مناظر شهری بهتری را برای همه شکل دهد.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 159 بازدید

رحمت‌الله نبیل، رییس عمومی امنیت ملی در حکومت پیشین به ادامه‌ی بازداشت زنان و دختران از سوی حکومت سرپرست در شهر کابل واکنش نشان داده و می‌گوید که خاموشی برخی از سیاسیون، سران قومی و علمای دین، خلاف «موازین اخلاقی» و «ناموس‌داری افغانی» است. آقای نبیل با بازنشر بیانیه‌ای «جنبش زنان برای صلح و آزادی» در حساب کاربری ایکس خود، این بازداشت‌ها را «اختطاف» نامیده و گفت که خاموشی در این باره نوعی از «خیانت به وطن و مردم» است. او تاکید کرد: «خاموشی بعضی از سیاسیون، سران قومی و علمای دین در مورد اختطاف دختران و زنان توسط حکومت فعلی، نه تنها شریک بودن در این جنایت تاریخی، بلکه نوعی خیانت به وطن و مردم افغانستان است.» وی افزود که این بازداشت‌ها خلاف تمام موازین اخلاقی، انسانی، اسلامی و ناموسداری افغانی است. رییس عمومی امنیت ملی در حکومت پیشین می‌گوید: «کجا رفت آن غیرت افغانی که از گهواره تا گور در گوش اولادهای مان زمزمه می‌کردیم؟» این در حالی است که حکومت سرپرست در روزهای اخیر ده‌ها دختر جوان را از منطقه‌ی دشت برچی در غرب کابل «به بهانه‌ی عدم رعایت حجاب» بازداشت کرده‌اند. چندین منبع در این منطقه در صحبت با رسانه گوهرشاد تایید کرده‌اند که روند تازه‌ی بازداشت دختران جوان روز دوشنبه (۱۱ جدی) آغاز شده است. همچنین ریچارد بنت، گزارشگر ویژه حقوق‌بشر سازمان ملل در امور افغانستان هم گفته است که بازداشت زنان به‌دلیل «بدحجابی» در کابل بیانگر محدودیت‌های بیشتر حکومت سرپرست بر آزادی زنان و تضعیف حقوق آنان است.

ادامه مطلب