اهمال کاری یعنی به تعویق انداختن وظایف تا لحظهی آخر یا انجام دادنشان پس از موعد مقرر.هرچقدر هم که منظم باشید باز احتمالش وجود دارد که به جای انجام کارهایتان چندین ساعت را با انجام کارهای بیهوده مثل تماشای تلوزیون ویا گشتن در شبکههای اجتماعی هدر دهید. شاید یک پروژهی کاری را به تعویق بیندازید، تکالیفتان را دیر انجام دهید یا کارهای خانه را نادیده بگیرید؛ طرحوارهی اهمال کاری در هر جنبه ای از زندگی ممکن است اثر منفی زیادی بر شغل، مفیدیت کارها و زندگی شما بگذارد که در ادامه به معرفی ابعاد مختلفی از ازین موضوع میپردازیم. علل طرحواره اهمال کاری: تا به حال شده تصور کنید برای انجام یک پروژه یک هفته فرصت دارید ولی متوجه شوید که موعد تحویل آن روز بعد بوده است؟ ما اغلب تصور میکنیم پروژهها زودتر از آن چیزی که زمان میبرند تمام میشوند و این باعث میشود تصور کنیم که هنوز زمان زیادی برای انجام همان فعالیت داریم و در نتیجه نوعی احساس امنیت کاذب به ما دست میدهد. یکی از مهم ترین عواملی که منجر به طرحوارهی اهمال کاری میشود این تصور است که برای انجام کاری بخصوص حتما باید انگیزهی داشته باشیم یا چیزی به ما الهام شود. واقعیت این است که اگر شما برای انجام وظایف خود صبر کنید تا از لحاظ ذهنی در شرایط ایده آل قرار بگیرید به خصوص آن وظایفی که دلخواه شما نیستند، احتمالا زمان مناسب هیچوقت فرا نمیرسد و آن کار هیچوقت انجام نمیشود. در ادامه به سایر عوامل میپردازیم: دانش آموز یا دانشجو بودن: محققان میگویند که احتمال اهمال کاری در میان محصلان رواج بیشتری دارد، تحقیقات حاکی از این بوده اند که هشتاد تا نود و پنج درصد از دانشجویان روزانه اهمال کاری میکنند به خصوص زمانی که پای تکمیل پروژههای و تکالیف شان در میان باشد. به اعتقاد محققین برخی تحریفات شناختی باعث طرحوارههای اهمال کاری تحصیلی میشوند؛ به عنوان مثال: زمان باقیمانده برای اجرای فعالیتهارا بیش از حد در نظر میگیرند. زمان لازم برای برخی فعالیتها را کم در نظر میگیرند. به اشتباه در نظر دارند که برای تکمیل یک پروژه باید به لحاظ ذهنی در شرایط کاملا ایده آل قرار داشته باشند. افسردگی: ممکن است گاهی اهمال کاری از تبعات افسردگی نیز باشد، ناامیدی، درماندگی و کمبود انرژی شروع کردن و به پایان رسانیدن ساده ترین کارها را هم مشکل میکند. افسردگی همچنین ممکن است باعث احساس شک به خود نیز شود زمانی که نمیدانید چطور برای انجام پروژه ای دست به کار شوید در این حالت یعنی به تواناییهایتان اطمینان ندارید و به خودتان نیز شک دارید و حتی ممکن است به این نتیجه برسید که پشت گوش انداختن آن کار بسیار راه آسانتری است. اختلال وسواس جبری (OCD): اهمال کاری در بین افرادی که اختلال وسواس جبری دارند نیز بسیار معمول است زیرا این عارضه اغلب با کمالگرایی ناسازگار همراه میشود که زمینه ساز ترس از ارتکاب اشتباهات جدید، شک به اینکه آیا کاری را به درستی انجام میدهید یا نه و نگرانی دربارهی انتظارات دیگران از خودتان است.افراد مبتلا به اختلال وسواس جبری اغلب به بلاتکلیفی گرایش دارند که باعث میشود بجای تصمیم گیری وعملکرد قاطعانه دچار طرحوارهی اهمال کاری شوند. اختلال کمبود توجه بیش فعالی (ADHD): بسیاری از بزرگسالان دچار اختلال کمبود توجه بیش فعالی با اهمال کاری دست و پنجه نرم میکنند. وقتی محرکهای بیرونی و افکار درونی خودتان حواستان را پرت میکند شروع یک کار برایتان بسیار سخت میشود مخصوصا درصورتی که آن کار برایتان جدید باشد و یا جذابیتی نداشته باشد. آیا اهمال کاری نوعی بیماری روانی است؟ اهمال کاری نوعی بیماری روانی نیست اما در برخی موارد ممکن است نشانهی نوعی از بیماری زمینهای مانند افسردگی، اختلال وسواس جبرییا اختلال ADHD باشد. چرا اهمال کاری میکنیم؟ ما اغلب برای توجیه رفتارهای خود بهانههای زیادی میتراشیم. به گفتهی محققان چند دلیل اصلی اهمال کاری در نزد مردم موارد زیر میباشند: ندانستن اینکه چه کاری باید انجام شود؛ ندانستن شیوهی انجام کار؛ بی میلی به انجام کار؛ اهمیت ندادن به تمام شدن یا نشدن کار؛ اهمیت ندادن به زمان انجام شدن کار؛ نداشتن حس و حال انجام کار؛ عادت داشتن به صبر کردن تا لحظهی آخر؛ اعتقاد فرد به اینکه تحت فشار بهتر کار میکند؛ تصور فرد از خودش اینطور که در لحظهی آخر میتواند کار را انجام دهد نداشتن انگیزهی شروع کار فراموش کردن مقصر دانستن بیماری یا ضعف جسمانی منتظر زمان مناسب ماندن نیازمند بودن به زمانی برای تفکر درمورد کار به تعویق انداختن یک کار برای انجام کار دیگری اسکات یانگ در کتاب "بیش یادگیری" میگوید: بیشتر تعللها ناخودآگاه اند، تعلل میکنید اما آن را به شکل تعلل نمیبینید در عوض آن را استراحتی که واقعا نیاز است یا خوش گذراندن چون زندگی همیشه کار نیست می بینید. مشکل این دو طرز فکر نیست مشکل زمانی است که از آنها برای پوشاندن رفتار واقعیتان استفاده میکنید.نمیخواهید کاری را که باید روی آن متمرکز شوید انجام دهید به این دلیل که از آن کار متنفرید یا کار دیگری هست که بیشتر دلتان میخواهد انجام دهید؛ اولین قدم برای جلوگیری از تعلل تشخیص آن است. ادامه دارد... نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»
برچسب: اختلال
در دهههای اخیر، تکنولوژی بهطور گستردهای در زندگی انسانها نفوذ کرده و تمامی جنبههای زندگی اجتماعی، اقتصادی و حتی خانوادگی را دستخوش تغییرات بنیادین قرار داده است. امروزه تلفنهای هوشمند، رایانهها، تبلتها و شبکههای اجتماعی به بخش جداییناپذیری از زندگی روزمره تبدیل شدهاند و استفاده از آنها تأثیرات گستردهای بر روابط خانوادگی داشته است. از طرفی، تکنولوژی ارتباطات سریعتر و آسانتر را ممکن ساخته است و از طرف دیگر، گاهی باعث کاهش ارتباطات واقعی و ایجاد فاصله عاطفی میان اعضای خانواده میشود. در این مقاله، به بررسی تأثیرات مثبت و منفی تکنولوژی بر روابط خانوادگی پرداخته و راهکارهایی برای استفاده بهینه از آن در خانوادهها ارائه خواهیم کرد. تکنولوژی و تسهیل ارتباطات خانوادگی یکی از مهمترین مزایای تکنولوژی، تسهیل ارتباطات میان اعضای خانواده است. با استفاده از تلفنهای هوشمند و شبکههای اجتماعی، اعضای خانواده میتوانند بهراحتی و در هر زمانی با یکدیگر در ارتباط باشند. این ویژگی بهویژه برای خانوادههایی که به دلایل مختلفی مانند مهاجرت، مسافرت یا کار در نقاط مختلف جهان زندگی میکنند، بسیار ارزشمند است. با استفاده از تکنولوژیهای ارتباطی مدرن، مانند ویدیوکالها و پیامرسانها، افراد میتوانند فاصلههای جغرافیایی را کاهش داده و ارتباطات عاطفی خود را حفظ کنند. علاوه بر این، تکنولوژی به اعضای خانواده امکان میدهد که لحظات خاص و مهم زندگی خود را از طریق ارسال تصاویر و ویدیوها با یکدیگر به اشتراک بگذارند. از سوی دیگر، والدین میتوانند با استفاده از ابزارهای تکنولوژیک مانند پیامرسانها و برنامههای نظارت والدین، در هر زمانی با فرزندان خود در ارتباط باشند و از موقعیت آنها آگاه شوند. این امر به والدین کمک میکند تا کنترل بیشتری بر فعالیتهای فرزندان خود داشته باشند و از امنیت آنها اطمینان حاصل کنند. برای مثال، والدین میتوانند با استفاده از نرمافزارهای مکانیاب، موقعیت جغرافیایی فرزندان خود را در لحظه بررسی کنند و در مواقع اضطراری به آنها کمک کنند. تأثیر منفی تکنولوژی بر ارتباطات خانوادگی اگرچه تکنولوژی بهطور کلی باعث تسهیل ارتباطات شده است، اما یکی از مهمترین نگرانیهای مربوط به آن، کاهش تعاملات حضوری و واقعی میان اعضای خانواده است. افزایش استفاده از تلفنهای هوشمند و شبکههای اجتماعی گاهی منجر به این میشود که افراد به جای صحبت کردن رودررو و تعامل عاطفی، بیشتر وقت خود را در دنیای مجازی سپری کنند. این پدیده میتواند به تدریج باعث کاهش کیفیت ارتباطات خانوادگی و ایجاد فاصله عاطفی میان اعضای خانواده شود. مطالعات نشان میدهد که استفاده بیش از حد از تکنولوژی، بهویژه در زمانهایی که اعضای خانواده در کنار یکدیگر هستند، میتواند به کاهش همدلی و توجه به نیازهای یکدیگر منجر شود. برای مثال، والدینی که در زمان غذا خوردن یا گذراندن وقت با فرزندان خود مشغول استفاده از تلفن همراه هستند، فرصتهای طلایی برای برقراری ارتباط عمیقتر با فرزندانشان را از دست میدهند. این عدم توجه به نیازهای عاطفی فرزندان میتواند منجر به ایجاد احساس تنهایی و انزوا در آنها شود و به تدریج به اختلال در روابط والدین و فرزندان منجر گردد. علاوه بر این، شبکههای اجتماعی نیز میتوانند باعث ایجاد مقایسههای نادرست و انتظارات غیرواقعی در بین اعضای خانواده شوند. افراد با مشاهده زندگیهای دیگران در فضای مجازی ممکن است احساس کنند که زندگی آنها به اندازه کافی خوب نیست و این موضوع میتواند منجر به نارضایتی و کاهش رضایت از زندگی خانوادگی شود. این نوع مقایسهها بهویژه در نوجوانان و جوانان تأثیرات مخربی دارد و میتواند به اضطراب و افسردگی منجر شود. نقش تکنولوژی در تربیت فرزندان تکنولوژی نه تنها بر روابط میان والدین و فرزندان تأثیر میگذارد، بلکه نقش مهمی در تربیت فرزندان نیز دارد. در دنیای امروز، کودکان و نوجوانان بهطور روزافزونی با تکنولوژی در تعامل هستند و بخش بزرگی از زمان خود را در فضای مجازی و با استفاده از تلفنهای هوشمند و تبلتها میگذرانند. این پدیده چالشهای جدیدی را برای والدین در زمینه تربیت فرزندان به وجود آورده است. والدین باید علاوه بر کنترل زمان استفاده از تکنولوژی، به محتواهایی که فرزندانشان در معرض آنها قرار میگیرند نیز توجه کنند. از سوی دیگر، تکنولوژی میتواند ابزاری مفید در فرآیند تربیتی باشد. والدین میتوانند از برنامههای آموزشی و اپلیکیشنهای مناسب برای تقویت مهارتهای فرزندان خود استفاده کنند. برای مثال، اپلیکیشنهای آموزشی و بازیهای تعاملی میتوانند به کودکان کمک کنند تا مهارتهای علمی و هنری خود را بهبود بخشند. همچنین، والدین میتوانند با استفاده از ابزارهای کنترل والدین، فعالیتهای آنلاین فرزندان خود را مدیریت کرده و از آنها در برابر خطرات فضای مجازی محافظت کنند. راهکارهایی برای مدیریت استفاده از تکنولوژی در خانواده برای بهرهگیری از مزایای تکنولوژی و در عین حال جلوگیری از تأثیرات منفی آن بر روابط خانوادگی، نیاز است که خانوادهها از رویکردی متعادل استفاده کنند. اولین قدم در این راستا، تعیین زمانهای مشخصی برای استفاده از تکنولوژی است. خانوادهها میتوانند زمانهایی را مانند زمان صرف غذا، تماشای فیلم یا انجام فعالیتهای خانوادگی، بدون تلفن همراه و وسایل تکنولوژیک سپری کنند تا فرصت برقراری ارتباطات عمیقتر و افزایش تعاملات حضوری فراهم شود. یکی دیگر از راهکارهای مهم، آموزش فرزندان درباره استفاده صحیح از تکنولوژی و فضای مجازی است. والدین باید به فرزندان خود توضیح دهند که چگونه میتوانند از اینترنت بهعنوان یک ابزار مفید و آموزشی استفاده کنند و در عین حال از محتواهای مخرب دوری کنند. همچنین، آموزش مهارتهای انتقادی به فرزندان میتواند به آنها کمک کند تا محتواهایی که در فضای مجازی با آن مواجه میشوند را بهتر تحلیل کرده و از اطلاعات نادرست و خطرناک پرهیز کنند. از سوی دیگر، والدین باید خود بهعنوان الگو در استفاده از تکنولوژی عمل کنند. اگر والدین زمان زیادی را در فضای مجازی سپری کنند، احتمالاً فرزندان نیز از آنها الگوبرداری خواهند کرد. بنابراین، والدین باید سعی کنند تا با مدیریت زمان استفاده از تلفن همراه و شبکههای اجتماعی، فرهنگ صحیح استفاده از تکنولوژی را به فرزندان خود منتقل کنند. تکنولوژی به عنوان یکی از بزرگترین پیشرفتهای بشری، تأثیرات مثبت و منفی فراوانی بر زندگی خانوادگی داشته است. اگرچه استفاده از تکنولوژی میتواند به تسهیل ارتباطات میان اعضای خانواده کمک کند و امکانات جدیدی برای یادگیری و آموزش فراهم آورد، اما استفاده نادرست و بیش از حد از آن میتواند باعث کاهش تعاملات واقعی و ایجاد فاصله عاطفی در خانوادهها شود. بنابراین، ضروری است که خانوادهها با استفاده از راهکارهای مدیریت صحیح تکنولوژی، از مزایای آن بهرهمند شوند و از تأثیرات منفی آن جلوگیری کنند.
اختلال عملکرد جنسی زنان چیست؟ اختلال عملکرد جنسی زنان (Female Sexual Dysfunction) یک نارضایتی ذهنی است که منجر به ناراحتی قابل توجهی از سطح یا ماهیت فعالیت جنسی میشود. اختلال عملکرد جنسی در زنان یک مشکل رایج است و میتواند به طور قابل توجهی بر روابط و کیفیت زندگی تأثیر بگذارد. مشکل اغلب چند عاملی است. عوامل بیولوژیکی، روانشناختی، اجتماعی-فرهنگی و روابط ممکن است همه نقش داشته باشند و پیری نیز عامل مهمی است. عوامل خطر مشابه عوامل مربوط به اختلال نعوظ در مردان است. مشکلات مداوم و مکرر با پاسخ جنسی، میل، ارگاسم یا درد که شما را ناراحت میکند یا رابطه شما با شریک زندگیتان را تیره میکند، از نظر پزشکی به عنوان اختلال عملکرد جنسی شناخته میشود. برخی از زنان در بازهای از زندگی با مشکلاتی در عملکرد جنسی مواجه میشوند و برخی در طول زندگی خود با مشکلاتی مواجه میشوند. اختلال عملکرد جنسی زنان ممکن است در هر مرحله از زندگی رخ دهد. این میتواند فقط در موقعیتهای جنسی خاص یا در همه موقعیتهای جنسی رخ دهد. پاسخ جنسی شامل تعامل پیچیدهای از فیزیولوژی، احساسات، تجربیات، باورها، سبک زندگی و روابط است. اختلال در هر جزء میتواند بر میل جنسی، برانگیختگی یا رضایت جنسی تأثیر بگذارد و درمان اغلب شامل بیش از یک رویکرد است. علائم اختلالات جنسی اختلال عملکرد جنسی زنان زمانی است که یک زن مشکلات مداوم مربوط به موارد زیر را تجربه میکند: تغییرات فیزیکی یا شرایطی که بر صمیمیت تأثیر میگذارد. داشتن درد در حین فعالیت جنسی اختلال میل جنسی کم که باعث پریشانی میشود. کاهش یا برانگیختگی بیش از حد اندامهای تناسلی اختلال ارگاسم زنان - کاهش یا عدم ارگاسم در طول فعالیت جنسی که باعث ناراحتی میشود. کاهش رضایت کلی از عملکرد جنسی علل زمینهای شایع میتواند شامل بارداری، جراحی، سرطان، دیابت، تغییرات یائسگی، اضطراب، افسردگی، تروما و حتی داروها باشد. شرایط مختلفی وجود دارد که میتواند منجر به مشکلاتی در عملکرد جنسی شود. علائم بسته به نوع اختلال عملکرد جنسی که تجربه میکنید، متفاوت است. علت اختلال عملکرد جنسی مشکلات جنسی اغلب زمانی ایجاد میشوند که هورمونهای شما فعال هستند، مانند بعد از بچه دار شدن یا در دوران یائسگی. بیماریهای مهم مانند سرطان، دیابت یا بیماریهای قلبی و عروقی (قلبی عروقی) نیز میتوانند به اختلال عملکرد جنسی کمک کنند. عوامل اغلب مرتبط با یکدیگر که به نارضایتی یا اختلال عملکرد جنسی کمک میکنند عبارتند از: فیزیکی: شرایط پزشکی، از جمله سرطان، نارسایی کلیه، مولتیپل اسکلروزیس، بیماری قلبی و مشکلات مثانه، میتواند منجر به اختلال عملکرد جنسی شود. برخی داروها: از جمله برخی از داروهای ضد افسردگی، داروهای فشار خون، آنتی هیستامینها و داروهای شیمی درمانی، میتوانند میل جنسی و توانایی بدن شما برای تجربه ارگاسم را کاهش دهند. هورمونی: سطوح پایین استروژن پس از یائسگی ممکن است منجر به تغییراتی در بافتهای تناسلی و پاسخ جنسی شما شود. کاهش استروژن منجر به کاهش جریان خون در ناحیه لگن میشود که میتواند منجر به کاهش حس تناسلی و همچنین نیاز به زمان بیشتری برای ایجاد برانگیختگی و رسیدن به ارگاسم شود. پوشش واژن نیز نازکتر و انعطافپذیرتر میشود، به خصوص اگر از نظر جنسی فعال نباشید. این عوامل میتوانند منجر به مقاربت دردناک شوند. میل جنسی نیز با کاهش سطح هورمونی کاهش می یابد. سطح هورمونهای بدن شما نیز پس از زایمان و در دوران شیردهی تغییر میکند که میتواند منجر به خشکی واژن شود و بر تمایل شما به رابطه جنسی تأثیر بگذارد. معضلات روانی و اجتماعی: اضطراب یا افسردگی درمان نشده، میتواند باعث اختلال در عملکرد جنسی شود یا به آن کمک کند، همانطور که استرس طولانی مدت و سابقه سوء استفاده جنسی نیز ممکن است. نگرانیهای مربوط به بارداری و خواستههای جدید مادر بودن ممکن است اثرات مشابهی داشته باشد. درگیریهای طولانی مدت با شریک زندگی خود در مورد رابطه جنسی یا سایر جنبههای رابطه شما میتواند پاسخ جنسی شما را نیز کاهش دهد. مسائل فرهنگی و مذهبی و مشکلات مربوط به تصویر بدن نیز می تواند در این امر موثر باشد. عوامل خطر برخی از عوامل ممکن است خطر ابتلا به اختلال عملکرد جنسی را افزایش دهند: افسردگی یا اضطراب بیماری قلبی و عروقی شرایط عصبی، مانند آسیب نخاعی یا مولتیپل اسکلروزیس شرایط زنان و زایمان، مانند آتروفی ولوواژینال، عفونت یا لیکن اسکلروزوس برخی داروها مانند داروهای ضد افسردگی یا داروهای فشار خون بالا استرس عاطفی یا روانی، به ویژه با توجه به رابطه شما با شریک زندگی خود سابقه سوء استفاده جنسی چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟ اگر مشکلات جنسی بر روابط شما تأثیر میگذارد یا شما را نگران میکند، برای ارزیابی با پزشک خود قرار ملاقات بگذارید. چگونه اختلال عملکرد جنسی زنان را باید تشخیص داد؟ (FSD) توسط یک متخصص تشخیص داده میشود. ارزیابی مناسب شامل یک تاریخچه پزشکی عمومی برای شناسایی عوامل خطر بالقوه برای (FSD)، یک معاینه فیزیکی از جمله معاینه لگنی و یک سابقه جنسی شخصی شامل تجزیه و تحلیل عملکرد جنسی پایه شما. ممکن است پزشک شما تصمیم بگیرد که آیا کار آزمایشگاهی یا تصویربرداری بیشتری برای تشخیص دقیق مورد نیاز است یا خیر. زمانی که به پزشک مراجعه میکنید سعی کنید حتما در مورد سابقه جنسی و پزشکی خود صحبت کنید. ممکن است از صحبت کردن با پزشک خود در مورد چنین مسائل شخصی راحت نباشید، اما تمایلات جنسی شما بخش مهمی از رفاه شما است. هرچه بیشتر در مورد سابقه جنسی و مشکلات فعلی خود آگاه باشید، شانس بیشتری برای یافتن راهی موثر برای درمان آنها خواهید داشت. درمان اغلب، بیش از یک عامل در ایجاد (FSD) نقش دارد.FSD) ) یک رویکرد چند رشتهای شامل آموزش، تغییر سبک زندگی و مشارکت پزشکان و درمانگران توصیه میشود. بسته به نوع (FSD) که تجربه میکنید، درمانهای زیادی وجود دارد. از آنجایی که اختلال عملکرد جنسی زنان علائم و علل احتمالی زیادی دارد، درمان متفاوت است. برای شما مهم است که نگرانیهای خود را بیان کنید و همچنین بدن خود و پاسخ جنسی طبیعی آن را درک کنید. همچنین، اهداف شما برای زندگی جنسی برای انتخاب درمان و ارزیابی اینکه آیا برای شما مفید است یا خیر، مهم هستند. زنان با نگرانیهای جنسی اغلب از یک رویکرد درمانی ترکیبی سود میبرند که به مسائل پزشکی و همچنین روابط و عاطفی میپردازد. درمان غیر پزشکی برای اختلال عملکرد جنسی زنان: برای درمان اختلال عملکرد جنسی، پزشک ممکن است توصیه کند که با این راهکارها شروع کنید: صحبت کن و گوش کن. ارتباط آزاد با شریک زندگیتان دنیای متفاوتی در رضایت جنسی شما ایجاد میکند. حتی اگر عادت به صحبت در مورد علایق و موارد ناخوشایند خود ندارید، یادگیری این کار و ارائه بازخورد به روش صمیمی زمینه را برای صمیمیت بیشتر فراهم میکند. عادات سبک زندگی سالم را تمرین کنید. الکل را محدود کنید. نوشیدن بیش از حد میتواند پاسخ جنسی شما را کمرنگ کند. از نظر بدنی فعال باشید. فعالیت بدنی منظم میتواند استقامت شما را افزایش دهد و خلق و خوی شما را بالا ببرد و احساسات عاشقانه را تقویت کند. راههای کاهش استرس را بیاموزید تا بتوانید روی تجربیات جنسی تمرکز کنید و از آن لذت ببرید. به دنبال مشاوره باشید: با یک مشاور یا درمانگر متخصص در مشکلات جنسی و رابطه صحبت کنید. درمان اغلب شامل آموزش در مورد چگونگی بهینهسازی پاسخ جنسی بدن، راههایی برای افزایش صمیمیت با شریک زندگیتان و توصیههایی برای خواندن مطالب یا تمرینهای زوجی است. از روان کننده استفاده کنید. اگر خشکی واژن یا درد در حین رابطه جنسی داشته باشید، روان کننده واژن ممکن است در حین مقاربت مفید باشد. تحقیقات نشان داده شده است که آموزش مبتنی بر شواهد در مورد عملکرد جنسی طبیعی، لذت زنانه و بهبود ارتباطات جنسی باعث بهبود عملکرد جنسی میشود. کتابهای زیادی در این زمینه وجود دارد که به خوبی توضیح داده اند. از پزشک خود بخواهید تا در این زمینه کتابهای آموزش را برای شما معرفی کند. نویسنده: داکتر معصومه پارسا
در بخش اول مقاله به معرفی و توضیح اختلال اضطراب اجتماعی پرداختیم و حال در این بخش قصد داریم تا عوامل بوجود آورندهی آن، علائم و راهکارهای درمانی این اختلال را به بحث بگیریم، پس در ادامه با ما همراه باشید تا با آگاهی در این باره به علم بیشتری در این زمینه دست یابیم. عوامل بوجود آورندهی اضطراب اجتماعی در افراد مختلف متفاوت است ولی معمولا میتواند شامل موارد زیر باشد: ملاقات با افراد ناآشنا صحبت با دیگران در محل کار و سایر محیطهای اجتماعی سخنرانی در حضور جمع خوردن غذا و یا آشامیدن در حضور دیگران اجرای برنامه و یا نمایش در حضور دیگران متاسفانه بسیاری از این افراد به علت عدم آگاهی از این موضوع به دنبال حل این اختلال نیستند زیرا گمان میکنند این موضوع بخشی از شخصیت آنهاست در حالی که ممکن است برای مسائل دیگری همچون افسردگی یا سایر موارد از یک مشاور و یا کارشناس کمک بگیرند. علائم اضطراب اجتماعی اختلال اضطراب اجتماعی تاثیرات زیادی بر جسم و روان افراد دارد و باعث بروز علائم جسمانی، عاطفی و رفتاری میشود. این علائم که در برخی شرایط اجتماعی بروز میکنند، میتوانند شامل موارد زیر باشند: علائم جسمانی شامل (سرخ شدن صورت، تعریق، لرزیدن، حالت تهوع، افزایش ضربان قلب و خالی شدن ذهن.) احساس وحشت و یا حملات پنیک ترس و خجالت شدید از تجربهی احساس اضطراب در مقابل دیگران ترس شدید از مورد قضاوت قرار گرفتن احساس ترس و وحشت در موقعیتهایی که باید با فرد ناآشنایی صحبت کنند توجه بیش از حد به جزئیات رفتاری و پوششی خود و تجربهی احساس خجالت مشکل در صحبت در حضور دیگران اجتناب از حضور در موقعیتهایی که ریسک اضطراب را به همراه داشته باشد حالت صاف و خشک بدنی مشکل در برقراری تماس چشمی و یا حفظ تماس چشمی حساسیت به انتقاد عزت نفس پایین و گفتگوی درون ذهنی منفی با خود این علائم میتوانند بر ابعاد مختلفی از زندگی افراد همچون تحصیل، کار و روابط او تاثیر بگذارند و حتی گاهی آنها را به شدت مختل کند. درصورت درمان نشدن این اختلال، فرد ممکن است نتواند تواناییهای خود را در زندگی فردی، شغلی و تحصیلی خود شکوفا کند زیرا به صورت معمول از شرکت در هرنوع فعالیتی که حضور دیگران را به همراه داشته باشد، اجتناب میکند و از توسعهی روابط با دیگران باز میماند. در حالات شدید و یا مزمن، اختلال اضطراب اجتماعی میتواند منجر به سایر مشکلات همچون افسردگی و یا سوءمصرف مواد شود. در کودکان این علائم معمولا در هنگام تعامل با بزرگسالان غریبه و همسالان ظاهر میشود و احساس اضطرابشان را به صورت رفتارهای زیر نشان میدهند: گریه کردن رفتار پرخاشگرانه و پرتاب کردن اشیاء سکوت محض و بیتحرکی چسبیدن به والدین و یا فرد مراقب جمع شدن به سمت درون بدن خودداری از صحبت در موقعیتهای اجتماعی راهکارهای درمانی برای اختلال اضطراب اجتماعی روشهای مختلف درمانی میتواند به بهبود و مدیریت علائم این اختلال، کسب اعتماد به نفس و توانایی غلبه بر حالات اضطرابیشان کمک کند که در صورت عدم تشخیص و شناسایی این علائم میتواند در تمام طول عمر فرد وی را همراهی کند. هرچند با توجه به شرایط محیطی و ذهنی فرد میتواند شدت آن کمتر و یا بیشتر شود. برای درمان این اختلال از دو روش روان درمانی، دارو درمانی و درصورت لزوم از تلفیق هردوی آنها استفاده صورت میگیرد. روان درمانی: در روش روان درمانی با توجه به رویکردهای متفاوتی که هر درمانگر مورد استفاده قرار میدهد اغلب با تغییر در الگوهای ذهنی و فکری مراجع به تغییر رفتار و بهبود جوانب بیماری او پرداخته میشود. درمان شناختی رفتاری و یا CBT (Cognitive Behavior Therapy) یک روش درمانی رایج برای کمک به بهبود بیماران میباشد. هدف از این روش درمانی کمک به افراد در مسیر شناخت و تغییر افکار یا عقاید منفی دربارهی موقعیتهای اجتماعی است. و هدف بعدی آن تغییر رفتار و واکنشهای فرد نسبت به موقعیتهایی است که باعث بوجود آمدن اضطراب در او میشوند. درمان شناختی رفتاری به فرد کمک میکند تا متوجه شود که افکار خود اوست که میتواند نحوهی رفتار او را تعیین کند نه رفتار و قضاوت دیگران و اینکه بسیاری چیزها صرفا زادهی ذهن خود او هستند و هیچ نوع وجود خارجی ندارند. روش مواجه درمانی یا غرقه سازی نیز یکی از روشهای کمک کننده برای درمان این اختلال میباشد. با این رویکرد فرد به تدریج با شرایطی که از آن میترسد، روبرو میشود. البته این رویارویی با همکاری و کمک یک درمانگر و در یک محیط امن صورت میگیرد تا از آسیب و عوارض احتمالی جلوگیری شود. دارو درمانی: برای درمان علائم اختلال اضطراب اجتماعی از طیف وسیعی از داروها استفاده میشود که شامل سه دسته از داروهای ضد اضطراب، ضد افسردگی و مسدود کنندههای بتا هستند که با توجه به تخصص درمانگر و با توجه به نیاز و وضعیت مراجع میتوانند توصیه و تجویز شوند. نکاتی برای غلبه بر اضطراب اجتماعی دامنهی تعاملات خود را به تدریج افزایش دهید برای فعالیتهای آرام بخش وقت بگذارید افکار خودتان را بازنگری کنید از مصرف موارد و الکل خودداری کنید برای تشخیص و درمان از یک فرد کارشناس کمک بگیرید سخن پایانی: اختلال اضطراب اجتماعی یک اختلال نسبتا شایع در حوزهی سلامت روان میباشد که درصورت درمان نشدن میتواند باعث بروز سایر مشکلات روحی روانی در فرد شود و همچنان عدم تشخیص و درمان آن میتواند زندگی یک انسان در ابعاد مختلف دچار مشکل کند. پس با آگاهی از این اختلال میتوانیم در مسیر بهبود و درمان خود و اطرافیانمان عملکرد بهتر و کارآمدتری داشته باشیم. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»
اضطراب اجتماعی یا SAD ( Social Anxiety Disorder)، در واقع نوعی ارزیابی شخصیتی در موقعیتهای مختلف اجتماعی میباشد. و اما این اختلال درمورد زنان تا حد زیادی وابسته به هنجارها و معیارهای فرهنگی و اجتماعی یک جامعه میباشد و میتواند این قشر را بیشتر در معرض ابتلا و آسیب قرار دهد؛ زنانی که دچار اضطراب اجتماعی میشوند از رویارویی با سایرین و ازینکه چگونه مورد ارزیابی و داوری قرار بگیرند واهمه دارند. آنها اینگونه احساس میکنند که در هر جایی افرادی وجود دارند که به محض روبرو شدن با او، ویژگیهای شخصیتی و رفتارش را مورد تحلیل و وارسی قرار میدهن.د بنابراین تا حد زیادی سعی میکنند تا از قرار گرفتن در چنین موقعیتهایی دوری کنند. این افراد علاقهای به حضور در محیطهای جمعی از خودشان نشان نمیدهند چون برخوردهای اجتماعی را صحنهی ارزیابی و نقد خود تلقی میکنند. برای مثال قرار گرفتن و صحبت کردن در مقابل کتلهی عظیمی از شنوندگان و بینندگان برای این افراد سخت خواهد بود. البته که ممکن است اکثر افراد از قرار گرفتن در چنین موقعیتی دچار اضطراب شوند اما برای افرادی که دچار اضطراب اجتماعی باشند، ترسی غیر معقول به همراه خواهد داشت. افرادی با اضطراب اجتماعی از سوی اطرافیان ممکن است به عنوان انسانهایی کمرو تلقی شوند و از این واژه برای توصیفشان استفاده صورت بگیرد که البته جوامع و خانوادهها با فرهنگهای مختلف برای کم رویی تعاریف متفاوتی به کار میبرند و همانطور که اشاره کردیم مسائل برمیگردد به ارزشهای یک جامعه و تصویری که در رابطه به موضوعی دارند. اغلب کسانی که به لحاظ اجتماعی و روانشناسی فردی کمرو و غیراجتماعی تلقی میشوند در یک جامعه و یا فرهنگ ممکن است تحت عنوان انسانی ساکت، مودب و متین در نظر گرفته شوند و همینطور در جوامع سنتیتر این رفتار را برای زنان و دختران صفتی مورد قبول و مثبت در نظر میگیرند و حتی آنان را مورد تمجید و تشویق قرار میدهند اما از سوی دیگر ممکن است همین رفتار را برای پسران به منزلهی ناتوانی او در نظر بگیرند. خویشتن داری و سکوت معنادار و منطقی، یک ویژگی متعالی میباشد درحالی که کمرویی پدیدهای غیر ارادی، ناخوشایند، ناشی از اعتماد به نفس ناکافی و نوعی معلولیت اجتماعی است که برای هردو جنس زن و مرد امری نامطلوب به حساب میآید. جوامع و خانوادهها باید تفاوت این دو موضوع را درک کنند و بدانند خویشتن داری و رفتار سالم ارتباطی با عدم حضور معنادار در اجتماع نداشته و هر جامعه نیاز به حضور فعال زنان و دختران در تمامی عرصهها دارد. خانوادهها و نحوهی پرورش فرزندان توسط والدین نقش مهمی در یادگیری فعالیت و حضور اجتماعی دارد و اینکه یک خانواده با چه دیدگاه و چه طرز تفکری کودک را پرورش میدهد؛ در شکل دهی شخصیتشان به شدت اثر گذار خواهد بود. الگوهای رفتاری بزرگسالان ، برنامههای رسانهای، نحوهی رفتار و میزان رفتارهای عاطفی و کلامی بزرگسالان در جامعه بیشترین تاثیر را در رفتار اجتماعی و جایگاه اجتماعی کودکان خواهد داشت و میتواند آنان را افرادی با روحیهی اجتماعی قوی و یا افرادی مستعد ترس از جامعه به بار بیاورد. در خصوص دختران انتظارات نامعقول خانواده و یا جامعه همچون حضور در مهمانیها، رفتارهای مصنوعی، طرز پوشش، طرز رفتار در هنگام صحبت کردن و غذا خوردن ، و ... . سختگیری بیش از حد و توقعات غیرضروری تنبیه و یا تشویقهای نادرست و یا افراطی از جمله اولیه ترین و پایه ترین دلایل زمینه ساز رشد معیوب اجتماعی به شمار میرود. در زمینهی اضطراب اجتماعی هیچگاه به صورت میراثی و از طریق ژنها چیزی به فرزندان به ارث نمیرسد بلکه هر آنچه از والدین به فرزند انتقال مییابد در نتیجهی رفتارها و سبک فرزندپروری آنها میباشد. ترس نیز یکی از عوامل این موضوع به شمار میرود؛ اینکه کودک در ابتدا چیزی نمیداند همه چیز و همه کس در نظرش ناآشنا و غریبه میآیند امری طبیعی است و همه چیز برمیگردد به نحوهی یاددهی والدین برای برطرف شدن این احساس ترس و اینکه چطور باید از اضطراب حضور در بین افرادی به غیر از خانواده جدا شود و چگونه باید در شرایط مختلف با دیگران برخورد کند، چگونه یاد بگیرد تا در نتیجۀ ارتباط و معاشرت بر ترس از سایرین غلبه کند. که البته خلاف این موضوع نیز میتواند بر تشدید و احتمال بروز اضطراب و ترس از جامعه دامن بزند. اضطراب اجتماعی و ترس از برقراری ارتباطات بین فردی در بین تک فرزندان بیشتر به چشم میخورد این موضوع زمانی به صورت جدی مطرح میشود که والدین توانایی کافی برای ایجاد زمینۀ ارتباطات اجتماعی و رشد اجتماعی مطلوب کودک را دارا نباشند . فرزند اول و یا تک فرزند معمولا خود را با بزرگترها مقایسه میکند و خود را با آنان همانندسازی میکند. یا تمایل بیشتر به برقراری ارتباط با آنها نسبت به ارتباط با همسالان خود نشان میدهد و یا به عبارتی تک فرزندها در ارتباط با همسالان خود بیشتر دچار مشکل میشوند و این موضوع به نحوی زمینه ساز رشد نادرست آنها میشود. از سویی دیگر انتظارات بالای والدین و آرمان خواهی فراوان از فرزندشان و احساس ناتوانی در فرزندان در تحقق بخشیدن به این انتظارات فرزندان را دچار احساس بیکفایتی میکند و باعث میشود خودپندارۀ ضعیف نسبت به خودشان داشته باشند که در نتیجه کمرویی و اضطراب زیاد در شخصیت کودک پدیدار میشود. مدارس و محیطهای آموزشی میتوانند به عنوان مکانی برای پرورش ارتباطات اجتماعی و مشوقی برایشان باشد. اما با تاسف فراوان به علت عدم آگاهی در چنین محیط ها افرادی را که دچار معلولیت ارتباط اجتماعی هستند به عنوان الگویی برای دیگران قرار میدهند و عملا باعث میشوند تا افرادی که پتانسیل کافی برای برقراری ارتباطات سالم را دارا اند در دام رفتارهای بیمارگونه و ناسالم بیفتند. زمانی که افراد دارای معلولیت اجتماعی مدام تایید و تشویق شوند در ابتدا خود آن فرد به سمت تقویت رفتار به اصطلاح مودبانه سوق پیدا میکند و آنها را تقویت میکند و از طرف دیگر باعث میشود تا دیگر کودکان با سرمشق قرار دادن او از او الگو بگیرند. این مسئله زمانی مشکل ساز میشود که فردی به دلیل کمبودهای عاطفی، تعارضات خانوادگی و یا سایر مشکلات روحی و رفتاری تمایل به مورد تایید قرار گرفتن توسط سایرین داشته باشد و با تایید شدن و اعمال فشارهای روانی و اخلاقی، انضباط خشک و جدی و افراطی، تحقیر و تهدید، اعمال محدودیت های شدید، هدایت به سوی تسلیم پذیری محض و رفتارهای دیکتاتور منشانه زمینه ساز اضطراب و دوری از اجتماع در افراد خواهد شد. این افراد در نهایت قادر به برقراری ارتباط با سایرین نخواهند بود و نمیتوانند احساسات خوشایند و یا ناخوشایند را منتقل و یا دریافت کنند و مدام دچار احساس تنهایی میشوند و به تدریج از ارتباطات آنان کاسته شده و ویژگی افراد دارای اضطراب اجتماعی را به خود میگیرند. احساس تنهایی به صورت موقت و گذرا در زندگی همهی ما موضوعی تجربه شده میباشد اما اگر این احساس به صورت عمیق شکل بگیرد میتواند در زندگی مان تاثیرات جدیای را به دنبال داشته باشد پس با این اوصاف میدانیم حضور ما در اجتماع و توانایی ما در برقراری ارتباط و معاشرت با سایرین چقدر در زندگی مان حائز اهمیت میباشد و اینکه چقدر خانواده و جامعه در شکل دهی ابعاد شخصیتی افراد و نقش دارند. در مقالۀ بعدی به معرفی علائم اضطراب اجتماعی و راهکارهای درمانی آن خواهیم پرداخت. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»
جلب توجه و تمرکز کودکان کار آسانی نیست و به نظر میرسد که بسیاری از والدین با آن مشکل دارند. بازی گوشی و عدم تمرکز در کودکان ممکن نگران کننده به نظر برسد اما مسئلهای است که تقریبا در درصد زیادی از کودکان وجود دارد. صرف نظر از اینکه دلایل زیادی در پس عدم تمرکز کودکان وجود دارد و در این مطلب به گونهی مفصل به آن خواهیم پرداخت، باید بگوییم که شمار زیادی از خانوادهها هنگامی که کودکان آنان نمیتوانند روی موضوعی تمرکز کنند، کودک را مورد سرزنش قرار میدهند و حتی دست به لت و کوب و یا تنبیه کودک میزنند. به طور کلی عدم تمرکز در کودکان به معنای درست فکر نکردن، تمرکز نکردن روی کارها یا توجه نکردن به آنهاست. البته کودکانی که به اختلال عدم تمرکز مبتلا هستند، نشانهها و ویژگیهای مشخصی دارند که شما با توجه به رفتارهای آنان میتوانید آن را تشخیص دهید. اختلال عدم تمرکز مشکلات زیادی را برای کودک به همراه دارد، این مشکل میتواند روی توانمندیهای کودک در انجام فعالیتهایش در مکتب و یا فعالیتهای ذهنی که نیاز به تمرکز دارد، تاثیر بگذارد. علائم عدم تمرکز در کودکان از مهمترین علائم اختلال عدم تمرکز کودکان میتوان به موارد زیر اشاره کرد: وقتی کودک حادثهای را روایت یا داستانی را تعریف میکند، اغلب بدون اینکه متوجه شود، رشته کلام از دستش پاره شده و به سراغ بحث غیر مرتبط دیگری میرود. اگر کسی حرف او را قطع کند، به سختی به یاد میآورد درباره چه چیزی صحبت میکرده است. کودک هنگام انجام فعالیت مانند تکالیف مکتب یا کارهای خانه، از پنجره به بیرون یا به آسمان نگاه میکند و ممکن دقایق طولانی سرگرم تماشای آسمان، اشیای داخل اتاق و یا حتی زل زدن به دیوار شود. هنگام انجام یک کار، اگر کودک حواسش پرت شود، باید بارها و بارها به او یادآوری کنید که باید چکار کند. هنگام صحبت کردن، به نظر میرسد کودک به چیزهای دیگری نگاه میکند و به آنچه شما میگویید واکنش نشان نمیدهد. کودک به سه برابر معمول زمان بیشتر برای انجام یک کار نیاز دارد. زمانی که فرزند شما سعی دارد چندین کار را در یک زمان انجام دهد، اما قادر به انجام یک کار هم نیست. حتی نمیتواند یک کار را در یک زمان مشخص انجام دهد. زیرا بار بار تمرکزش را از دست میدهد. هنگامی که تکالیف مکتب را انجام میدهد و یا کتابی را مطالعه میکند، اصلا یک جا نمینشیند و بیقرار است. چه مواردی سبب عدم تمرکز در کودک میشود؟ موارد زیادی وجود دارد که میتواند ذهن کودک شما را تحریک کرده و تمرکز را از او بگیرد. اما هرچه زودتر شما علت عدم تمرکز کودکتان را بفهمید، سریعتر به نتیجه میرسید و میتوانید با استفاده از راهکارهای موجود، تمرکز را به کودکان باز گردانید. درصورتیکه وظایف فرزند شما برایش بسیار سخت یا چالش برانگیز باشد، نمیتواند به خوبی روی آنها تمرکز کند. کارهای بزرگ را به کارهای کوچکتر تقسیم کنید که برای فرزندتان سادهتر به نظر برسد و مطمئن شوید که مناسب سن او هست. ضمنا نباید از کودکتان توقع زیاد از حد توانش داشته باشید. رفتارهای منفی روشی رایج بین کودکان است تا بتوانند توجه والدینشان را جلب کنند. انجام ندادن درست کارها و عدم تمرکز آنها اغلب راهی برای جلب توجه والدین است. بهتر است به فرزندتان وقت بگذارید تا او برای جلب توجه شما دست به دامن روشهای نامناسب نشود. تغذیه نامناسب و حذف صبحانه میتواند علت عدم تمرکز در کودکان باشد. آنچه شما میتوانید در این زمینه انجام دهید. یک رژیم غذایی متعادل را به صورت روزانه برای آنها در نظر بگیرید که صبحانه بهعنوان یک وعده غذایی در آن جای بگیرد. بهترین حالت برای کودکان این است که حداقل هشت تا دوازده ساعت در شب بخوابند. کسانی خواب کافی را دریافت نمی کنند، طبیعتاً نمیتوانند به خوبی روی کارهایشان تمرکز کنند. خواب کافی و مناسب کودک از اصول اولیه و مهم جهت درمان عدم تمرکز در کودکان است. اطمینان حاصل کنید که کودک شما روال خواب خوبی دارد و اجازه ندهید شبها تا دیروقت بیدار بماند. وقتی بچهها به چیزی علاقهمند نباشند، در تمرکز روی آن مشکل خواهند داشت. اگر موضوعی هست که کودک شما باید آن را بیاموزد، تلاش کنید راهی برای حفظ انگیزه و علاقه فرزندتان به موضوع مورد نظر پیدا کنید. اگر کودک شما بهقدر کافی تمرین بدنی نداشته باشد، کودک شما احتمالاً تنبل، بیحوصله و بیحال میشود و قدرت تمرکز او نیز کاهش مییابد. نگذارید که تمام سرگرمی فرزند شما استفاده از گوشیهای هوشمند و یا نشستن پای تلویزیون باشد و هیچ گونه تحرک بدنی نداشته باشد. اگر اتفاق ناخوشایندی مانند مرگ یکی از عزیزان در خانواده رخ داده، میتواند باعث افسردگی شده و بر تمرکز فرزندتان تاثیر منفی بگذارد. بنابراین، بیشتر مراقب روحیه او باشید. گاه جنگ و دعوای والدین و یا محیط پر تنش خانه سبب میشود تا کودکان اغلب ذهنشان درگیر این موارد باشند و نتوانند روی موارد ضروری تمرکز لازم را داشته باشند. بهتر است کودکان را در زمان دعوا، مشاجره از محیط خانه دور نگه دارید و یا زمانی که آنان به خانه برگشتند، به گونهای رفتار نکنید که اتفاق بزرگی افتاده است. اجازه دهید که کودکان، غرق در دنیای کودکانه خودشان باشند و آنها را درگیر موضوعات بزرگسالان نسازید. شماری از کودکان در محیط خانه، مکتب یا در مسیر راه، مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و این سبب میشود اکثر اوقات ذهنشان درگیر ترسی باشند که متواتر از سوی افراد بدست میآورند. سعی کنید در هر حالت امنیت لازم را برای کودکانتان فراهم کنید. در مطلب بعدی به راهحلهایی خواهیم پرداخت که سبب افزایش تمرکز در کودکان میشود.
دلایل و سبب شناسی اختلال بدشکلی بدن دلایل خاص اختلال بدشکلی بدن ناشناخته است و همچون سایر اختلالات حاصل عوامل گوناگون درونی و محیطی میباشد، مانند: ساختار ژنتیک و تجارب زندگی آسیبهای گذشته مانند بیتوجهی و یا سوءاستفاده انتقادات درمورد بدن از سوی دیگران فرهنگ و استانداردهای جامعه برای زیبایی احساس ناکافی بودن و عدم خودپذیری و خوددوستی در دوران کودکی شخصیتهای خاص با ویژگیهایی مانند اضطراب یا کمال گرایی افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن نگران کدام نواحی از بدنشان هستند؟ مناطق مختلفی از بدن وجود دارد که افراد در هنگام ابتلا به (BDD) افکار یا احساسات منفی را درمورد آن نواحی تجربه میکنند که بعضی مناطق مشترک بین این افراد موارد زیر میباشد: پوست: این افراد میتوانند در مورد این قسمت از بدنشان دچار احساسات منفی باشند به خصوص اگر آکنه و یا لکی وجود داشته باشد. صورت: معمولا این اختلال بر نحوهی تفکر افراد درمورد چهرهشان تاثیر میگذارد، این افراد بصورت عموم نگران اندازه و شکل صورتشان هستند و با قسمتهای خاصی از آن از جمله دهان، بینی، چشمها یا ابروها دچار مشکل میشوند. معده: این افراد بصورت غیر معمول نگران اندازه و شکل و شمایل شکم خود نیز هستند. افراد بر اساس جنسیت ممکن است (BDD) را بصورت متفاوتتری از یکدیگر تجربه کنند از جمله: مو ( بالخصوص درمورد موهایی که با جنسیت تایید شدهی شما مطابقت نداشته باشد و ریزش یا رویش غیر معمول تری از خود نشان دهد.) اندام تناسلی ( درمورد معیارهای پذیرفته شده و تایید شده در این مورد برای هر جنسیت.) برای درمان (BDD) چه کارهایی میتوان انجام داد؟ از روشهای روان درمانی و درمان دارویی میتوان برای بهبود این اختلال استفاده کرد که در درمان دارویی با تمرکز بر جذب مجدد سروتونین به عنوان یک مهار کنندهی نتیجهی سریعتری دریافت خواهد شد. بخصوص اگر فرد به دلیل این اختلال در معرض خطر و آسیب به خود قرار داشته باشد. و در زمینهی رفتار درمانی از رویکرد (CBT) میتوان استفاده کرد که نتیجهی مطلوبی را به همراه نیز دارد زیرا این درمان با تغییر در الگوهای تفکر شما بر تغییر رفتار شما تمرکز میکند. خودیاری برای بهبود (BDD) دو روش در این بخش وجود دارد که به عنوان مکمل یکدیگر کار میکنند و اگر هر دو را در برنامهی فعالیتهای روزانهی خود قرار دهید میتواند بخشی از روتین روزانهتان شود و با این تغییر در سبک زندگی به نتایج مطلوبی دست خواهید یافت. تمرکز: بسیاری از ما وظایف خانه را بصورت خودکار و ناخوداگاه انجام میدهیم. در وقت شستشوی ظروف و یا مسواک زدن دندانها. آیا واقعا به چگونگی و یا ماهیت آن عمل فکر میکنید؟ یا ذهنتان سرگردان است؟ برای روزتان برنامه ریزی میکنید و یا خیر؟ به این روش، روش تمرکز و یا ذهن آگاهی گفته میشود و اگر زمانی احساس کردید ذهنتان در حال لغزش و انحراف از مسیر مورد نظرتان است بجای سرزنش سعی کنید تا ذهنتان را برگردانید. این تمرین به شما کمک میکند تا تمرکز شما از بدن تان دور شود و از هرگونه جدال و گفتگوی منفی با خودتان فاصله بگیرید. مراقبت: اگرچه ممکن است طبیعی به نظر نرسد اما مدیتیشن با تمرین و تمرین آسانتر میشود، در ادامه به توضیح اجرای این روش میپردازیم: وضعیت نشستۀ پیدا کنید که بدنتان در حالت راحتی قرار بگیرد و عضلاتتان تحت فشار و یا درد نباشند. از خودتان سوال بپرسید، من به چه چیزی فکر میکنم؟ احساسات درون من چیست؟ و چند لحظهای را به جمع آوری این اطلاعات از خودتان اختصاص دهید بدون اینکه به چگونگی آنها و یا عمل به آنها فکر کنید. چشمانتان را ببنید و توجهتان را به سمت چگونگی دم و بازدم تنفستان هدایت کنید. ذهنتان را از صداها خالی کنید، چه صداهای بیرونی و چه صداهای درون سر خودتان. افکار همچون هوایی مه آلود از درون سرتان عبور خواهند کرد. به مدت یک تا دو دقیقه این کار را ادامه دهید. سپس به سایر اعضای بدنتان آگاه شوید، بدون فکر کردن فقط خودتان را احساس کنید. اگر متوجه شدید که روی برخی احساسات یا افکار متمرکز شده اید و حواستان را جمع موضوعی کرده اید با تکرار «رها باش» و یا «آرامش» به آزادسازی ذهن تان کمک کنید و سپس ادامه دهید. بدانید هدف رها سازی و ذهنتان و دور شدن از افکار و سروصداهای درون سرتان درمورد ظاهر و بدن تان میباشد. پژوهشهای اخیر درمورد اختلال بدشکلی بدن یا (BDD) زنانی که برای عملهای زیبایی اقدام میکنند بیشتر از سایر زنان دچار این اختلال و یا اختلال اضطراب اجتماعی بوده اند و بصورت کل جوامعی که عملهای زیبایی بیشتری انجام میشود افراد بیشتری در معرض ابتلا به (BDD) قرار میگیرند. افرادی با هوش شخصی و هوش بدنی پایینتر بیشتر در زمینهی عملهای زیبایی اقدام میکنند و بین هوش شخصی و اختلال بدشکلی بدن رابطه ی معنادار وجود دارد. مشغولیتهای ذهنی درمورد بدن میتواند باعث ایجاد یک تصویر تحریف شده درمورد فرد برای خودش بشود که وی را مستعد ابتلا به این اختلال میسازد. افراد مبتلا به (BDD ) علاقهی زیادی به برقراری ارتباط ندارد و این مورد میتواند عامل پیش بینی کنندهی برای تشخیص باشد. خودپندارههای منفی و دیدگاه منفی نسبت به خود میتواند تصورات غلط از خود برای افراد به بار بیاورد. نحوهی برخورد والدین با کودک و برخورد والدین با دیگران در زمینهی نواقص ظاهری و تاکید بر کامل بودن (به لحاظ بدنی و زیبایی) باعث تغییر نگرش در کودک میشود و تاثیر در احتمال ابتلای او به (BDD) دارد. این اختلال ۲.۴% از بزرگسالان، حدود ۲.۵% از زنان و حدود ۲.۲% از مردان را تحت تاثیر قرار میدهد. (BDD) اغلب در نوجوانی و بزرگسالی شروع میشود. بسیاری از افراد (BDD) و (OCD) را بصورتت همزمان تجربه میکنند. سخن پایانی: تمامی ما به عنوان یک انسان خالی از نقص نیستیم، چه به لحاظ رفتاری، افکار و یا ظاهرمان ممکن است نواقصی به نظر خودمان و یا دیگران داشته باشیم و درصورتی که این نواقص قابل حل و واقعی باشند در زمینهی رفع آن میتوانیم اقدام کنیم ولی اگر این موارد غیر واقعی و صرفا زادهی ذهن ما و یا دیگران باشد، پس باید در مقابل این دست افکار مزاحم درمورد این نواقص فرضی خودمان را مقاوم کنیم و اجازه ندهیم تا مسائل غیرمهم و بیهوده اخلال در زندگیمان ایجاد کنند، خودمان را دوست داشته باشیم و برای انسان بهتری شدن تلاش کنیم اما نباید اجازه دهیم تا دیدگاههای ایده آل گرایانهی غیر واقعی زندگی را به کاممان تلخ کند. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»
اختلال بدشکلی بدن یاBDD ( Body Dysmorphic Disorder) نوعی اختلال روانی است که فرد در آن به شدت نگران نقصی خیالی یا بسیار کوچک در بدن خود میشود و دائما به آن فکر میکند. این نقص معمولا خیالی است و یا اگر هم بصورت فیزیکی واقعا وجود داشته باشد، افراد مبتلا آن را بسیار بزرگنمایی خواهند کرد به طوری که مبدل به نوعی وسواس و ناراحتی میشود. در دنیا، زنان همیشه به دلیل معیارهای تعریف شده از سوی جامعه، سعی داشته اند تا ظاهر خودشان را در بهترین حالت حفظ کنند و اغلب این حفظ آراستگی ظاهری برایشان فشارهای روانی و جسمی زیادی نیز به همراه داشته و وقت زیادی از آنان میگیرد. با این وجود زنان به این باوراند که ایده آل بودنشان به لحاظ ظاهری و آراستگی کاملشان نوعی باید و اجبار در زندگیشان میباشد و برای دستیابی به آن تلاشهای فراوانی انجام میدهند. جراحیهای زیبایی، ویرایش تصاویر، دنیای مد و تعیین ملاکهایی که صورت میگیرد، تلقین جامعه، باورهای کلیشهای به جسم و ظاهر زنان و همهی اینها مواردی هستند که باعث شده اند زنان به شدت در مورد ظاهر خود دچار درگیری باشند و در جستجوی عیوب و ایرادات و رفع آنها باشند. این باورها گاهی باعث بروز اختلالهایی همچون وسواس و یا بدشکلی بدن در زنان میتواند شود که البته این اختلال مختص زنان نبوده و نمیباشد؛ صرفا بنا به دلایل ذکر شده زنان در معرض ابتلای بیشتر به آن قرار دارند. تا به حال برایتان پیش آمده که زمان زیادی را جلوی آینه به وارسی جزئیات بدنی خود صرف کنید؟ آیا افکار آزار دهنده و ناشی از نارضایتی به سراغتان میآید؟ آیا این افکار تاثیر منفی بر جوانب مختلف زندگیتان گذاشته است؟ همهی ما در زندگیمان روزهایی را از سرمیگذارنیم که ممکن است نسبت به جنبههای خاصی از ظاهر خود احساس ناامنی داشته باشیم یا فکر کنیم به اندازهی کافی خوب نیستیم. اما اگر میبینید که وقت زیادی را صرف وسواس، پنهان کردن، یا اصلاح نقصی در خود میکنید، ممکن است به اختلال (BDD) مبتلا شده باشید. اختلال بدشکلی بدن یا (BDD) اختلالی نسبتا شایع است و اختلالی است که شامل مشغلههای فکری ناراحت کننده و مختل کننده است. این وضعیت مردان و زنان را در هر سنی میتواند درگیر کند. گرچه بیشتر موارد از همان دوران بلوغ شروع میشود. اگر مبتلا به اختلال بدشکلی بدن هستید ممکن است احساس کنید که بین تصور شما از بدن و آنچه که دیگران میگویند شکاف غیرقابل عبوری وجود دارد. اگر چه برخی جنبههای ظاهری خود را زشت یا بد میدانید و یا احساس غیرطبیعی بودن نسبت به آن دارید. اما واقعیت این است که دیگران شما را آنگونه نمیبینند. در حالی که ممکن است افرادی که این را به شما میگویند، کاملا بنظرتان افراد معتمدی باشند اما نمیتوانید این حرفهایشان را باور کنید و از استرس و اضطراب نسبت به بدنتان فرار کنید. بدشکلی بدن یک اختلال روانشناسی است که میتواند با راهکارهای درمانی بهبود پیدا کند اما نخستین قدم شناسایی درست علائم آن میباشد. ویژگی افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن در این اختلال هربخشی از صورت یا بدنتان میتواند شما را به بازی «من نقص دارم.» بکشاند و باورهای شما را نسبت به خود واقعیتان به چالش بکشد، اما با توجه به آمارها، بیشترین مواردی که مردم با آن درگیر هستند موارد زیر میباشد: ویژگیهای صورت و جزئیات آن (اندازهی لب، بینی، چشمها و...) حساس بودن به پوست (رنگ پوست، جوش یا آکنه، خال و...) اندازهی عضلات بدن اندازه و شکل دستگاه تناسلی و پستانها مو ( موهای بدن و صورت) ممکن است این حس را داشته باشید که نسبت به نواقصی (نواقص فرضی خودتان) هیچ کاری از دستتان برنمیآید تا برطرفشان کنید و احساس بهتری داشته باشید؛ گاهی فکر میکنید یک عمل جراحی شاید بتواند مشکلات را حل کند یا به طرز معجزه آسایی ظاهرتان دگرگون شود اما بدانید با به کار گیری تکنیکهایی از جمله؛ کنار آمدن با خودتان، تماشای خودتان از بیرون و تغییر زاویهی دیدتان و با مشاهدهی کلیتری از خودتان میتوانید به نتایج بهتری دست یابید. اینکه به صورت کلی با جوشهای صورتمان یا اندازهی پاهایمان مشکل داشته باشیم، موضوع نگران کنندهای نیست؛ اما اگر این مسائل بصورت یک پریشانی قابل توجه در زندگی روزمره تاثیر بگذارد، نشان میدهد که با مشکل بزرگتری روبرو هستیم. موارد زیر را در خودتان بررسی کنید: بصورت افراطی و مکرر از آینه استفاده میکنید و یا از آن دوری میکنید؟ نگاه به آینه برایتان حالت اجبار دارد؟ یا آن سر قضیه قرار دارید و از آینهها دوری میکنید تا از رویارویی با نقصهای احتمالیتان سر باز زنید؟ خودتان را در انزوا قرار میدهید تا دیگران از نقصهای بدنیتان مطلع نشوند؟ از رفتن به مکانهای اجتماعی به خاطر ترس از دیده شدن اجتناب میکنید؟ برای انجام امور، ساعات خلوت و مکانهای خلوت را ترجیح میدهید؟ وقت و انرژی زیادی را صرف پوشاندن نقصهای درک شده از سوی خودتان صرف میکنید؟ لباس و آرایشهای خاصی را برای پوشاندن ناحیهی مورد نظرتان استفاده میکنید؟ وقتی در عکسهای دسته جمعی قرار میگیرید زمان زیادی را صرف آماده شدن میکنید تا جا بمانید و حضور نداشته باشید؟ آیا عکسهایتان را مدام ویرایش میکنید و باز هم احساس نارضایتی دارید؟ برای رفع نقص درک شده توسط خودتان گاهی بیش از یکبار تحت عمل جراحی قرار گرفته اید؟ البته باید توجه داشته باشیم که موارد ذکر شده صرفا با موضوع اختلال (BDD) مدنظر قرار داده شوند زیرا اگر احتمالات دیگری را در نظر بگیریم ممکن است رفتار معقولی باشند به عنوان مثال اگر فردی برای انجام امورش ساعات خلوتی از روز را انتخاب میکند ممکن است به دلیل داشتن تمرکز بیشتر باشد و نمیتوان صرف در نظرداشت همین مورد به او برچسب ابتلا به اختلال بدشکلی بدن را زد. در بخش دوم این مقاله به توضیح دلایل ابتلا به اختلال بدشکلی بدن و معرفی راهکارهای درمانی آن خواهیم پرداخت. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»