نویسنده: مهدی مظفری
در ادامه بررسی موانع تکریم زنان در افغانستان، به موضوع وابستگی اقتصادی آنان میپردازیم. همانطور که در شمارههای پیشین این سلسله مقالات اشاره شد، عوامل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی متعددی مانع از دستیابی زنان افغان به جایگاه شایسته خود در جامعه شدهاند. در این میان، وابستگی اقتصادی زنان یا عدم مشارکت آنان در فعالیتهای اقتصادی، نقشی کلیدی در تشدید این موانع دارد.
وابستگی اقتصادی زنان به معنای اتکای کامل یا بخشی از معیشت آنان به حمایت مالی مردان، اعم از همسر، پدر یا برادر است. این وابستگی ریشه در باورهای سنتی و ساختارهای مردسالارانه جامعه افغانستان دارد که نقش زنان را به امور خانهداری و مراقبت از فرزندان محدود میکند.
ارتباط مشارکت اقتصادی زنان با کرامت ایشان و توسعه کشور
مشاركت اقتصادي جزء لاينفك توسعه اقتصادي است و عدم بسترسازي براي مشاركت، علاوه بر نظام اقتصادي، نظام اجتماعي را نيز به چالش ميكشد. از حيث كاركردي، مشاركت اقتصادي را ساز و كاري براي بقا، توسعه و تعالي نظام اجتماعي ميدانند. از اينرو، امروزه كمتر نوشتهاي را در ادبيات توسعه ميتوان يافت كه از مشاركت و به صورت خاص مشاركت اقتصادي به عنوان موتور محركة توسعه، بحثي به ميان نياورده باشد.
در اين ارتباط، جايگاه زنان به عنوان نيمي از جمعيت جوامع، سرمايه انساني نيروي كار و كنشهاي اقتصادي آنان مهم است. تا به حدي كه در دنياي امروز يكي از نشانههاي توسعه يافتگي جوامع، مشاركت زنان در نظام اقتصادي بوده و دسترسي آنان به فرصتهاي اقتصادي و اشتغال، بيان كننده موقعيت اجتماعي زنان در كشورهاي مختلف است.
علاوه بر اينكه از حيث كاركردي، مشاركت زنان در بازار كار نقش كليدي در توسعه دارد، از حيث شهروندي و اين يک حق است؛ حقي كه استقلال، رفاه، سلامت رواني، اعتماد به نفس، بهبود كيفيت زندگي و… را براي ايشان به ارمغان ميآورد و در سطح كلان، رشد و توسعه اقتصادي، سلامت اقتصادي، كاهش هزينههاي اجتماعي، جلوگيري از تضاد و… را به دنبال دارد.
محرومیت تاریخی زنان از حقوق مالی و طلوع عدالت با اسلام
در اعصار گذشته، زن در بسیاری از جوامع از حقوق مالی اولیه محروم بود. این ستم نه تنها او را از بهرهمندی از دستاوردهای اقتصادی باز میداشت، بلکه او را به عنوان “مِلک” یا “کالایی” در اختیار دیگران قرار میداد. زن نه تنها از ارث و مهریه سهمی نداشت، بلکه حتی حاصل دسترنج خود نیز متعلق به او نبود. این باور نادرست و فرهنگ تبعیضآمیز، ریشه در تار و پود جوامع داشت و قرنها بر سرنوشت زنان سایه افکنده بود. گویی زنان از حقوق انسانی اولیه، از جمله استقلال اقتصادی، محروم بودند.
اما اسلام با طلوع خود، انقلابی در جایگاه و حقوق زن ایجاد کرد. اسلام از همان ابتدا، با ردّ قاطعانهی باورهای غلط و رسوم ظالمانه، سیمای حقیقی زن را به تصویر کشید و غبار اوهام و خرافات را از چهره او زدود. اسلام، کرامت و منزلت زن را به رسمیت شناخت و استقلال اقتصادی او را به عنوان حقی مسلم تأیید کرد. با احکام و تعالیم روشن اسلام، زن نه تنها از حقوق مالی مانند ارث و مهریه برخوردار شد، بلکه حق مالکیت مطلق بر دسترنج و اموال خود را نیز به دست آورد. «وَلَا تَتَمَنَّوۡاْ مَا فَضَّلَ ٱللَّهُ بِهِۦ بَعۡضَكُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٞ مِّمَّا ٱكۡتَسَبُوا وَلِلنِّسَآءِ نَصِيبٞ مِّمَّا ٱكۡتَسَبۡنَ وَسۡـَٔلُواْ ٱللَّهَ مِن فَضۡلِهِۦٓ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٗا»؛ و آنچه را كه خدا به وسيلۀ آن برخى از شما را بر برخى ديگر برترى داده است آرزو نكنيد.[زيرا] براى مردان از آنچه به دست آوردهاند بهرهاى است و براى زنان [نيز] از آنچه به دست آورده اند بهرهاى است، و از فضل [بيكران] خدا درخواست كنيد؛ زيرا خدا به هر چيزى داناست. (نساء،۳۲)
اسلام با اعطای این حقوق، زن را از قیدوبند وابستگیهای مالی رها ساخت و به او قدرت انتخاب و اختیار در مسیر زندگیاش عطا کرد. زن مسلمان با اتکای به تواناییهای خود و با بهرهمندی از حقوق اقتصادی، میتوانست در عرصههای مختلف جامعه حضور یابد و نقشآفرینی کند. این تحول عظیم، گامی بلند در جهت عدالت و انصاف بود و زمینهای را برای شکوفایی استعدادها و تواناییهای زنان فراهم کرد.
نظام فعلی و طرد زنان از اقتصاد افغانستان؛ زخمی بر پیکر کرامت انسانی
حکومتداران فعلی افغانستان با قدرتیافتن دوباره در سال ۲۰۲۱ بار دیگر نیمی از جمعیت انسانی افغانستان را به محدودیت کشاند و دریچههای مشارکت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و از همه حائز اهمیتتر دریچه مشارکت اقتصادی را به روی زنان در افغانستان بست. این اقدام نه تنها معیشت و استقلال مالی زنان را هدف قرار داد، بلکه تار و پود زندگی میلیونها زن را از هم گسست و توهینی آشکار به کرامت انسانی آنان نمود.
زنان افغانستان در سالهای اخیر، با تلاش و پشتکار، گامهای بلندی در عرصه اقتصاد برداشته بودند. آنها کارآفرینان موفقی شده بودند، مهارتهای خود را ارتقا داده بودند و در زمینههای مختلف اقتصادی فعالیت میکردند. اما با سقوط نظام جمهویت و روی کار آمدن نظام فعلی، همه این دستاوردها از بین رفت.
ممنوعیت کار زنان در بسیاری از مشاغل، محدودیتهای شدید برای فعالیتهای اقتصادی آنها و فضای خفقانآور حاکم بر جامعه، زنان را از عرصه اقتصاد رانده است. این امر، فقر و ناامیدی را در میان خانوادهها گسترش داده و آیندهای تاریک را برای زنان افغانستان رقم زده است.
طرد زنان از نظام اقتصادی افغانستان، پیامدهای ناگوار و جبرانناپذیری به همراه دارد:
- از دست رفتن فرصتهای شغلی و افزایش بیکاری در میان زنان
- وابستگی مالی زنان به مردان و از بین رفتن استقلال آنها
- فقر و گرسنگی در خانوادهها، به ویژه کودکان
- محروم شدن جامعه از نیمی از نیروی کار و استعدادهای زنان
- سرکوب خلاقیت و نوآوری و ایجاد رکود اقتصادی
نظام فعلی با طرد زنان از اقتصاد کشور، نه تنها حقوق اولیه آنها را نقض کرده است، بلکه به کرامت انسانی آنها نیز توهین کرده است. زنان افغانستان، حق دارند در انتخاب مسیر زندگی خود آزاد باشند، استعدادهای خود را شکوفا کنند و در پیشرفت جامعه خود سهیم باشند.
جامعه جهانی، فرهنگیان و… باید در قبال این ظلم سکوت نکنند و برای احقاق حقوق زنان افغانستان و حمایت از مشارکت آنها در اقتصاد تلاش کنند. آزادی و استقلال زنان، پایه و اساس یک افغانستان توسعهیافته و صلحآمیز است.