نویسنده: مهدی مظفری
عوامل مؤثر در كارآفرينی زنان را میتوان در چهار بعد فردی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بررسی کرد. در شماره پیشین عوامل فردی مؤثر بر اشتغال زنان مورد بررسی قرار گرفت. بیان شد که توجه به انگیزهها، ویژگیهای شخصیتی و مشخصات جمعیتی زنان در حوزه اشتغال حائز اهمیت است و همۀ آن مؤلفهها شرایط و بستر لازم برای حضور زنان در عرصه کار را فراهم میکنند یا موانعی را بر سر راه آنان ایجاد مینمایند. در این شماره مقاله، به عوامل پیشرفت و پسرفت فرهنگی مؤثر در اشتغال زنان افغان را پی میگیریم.
تأثیر مخرب فرهنگ اقتدارگرا و مردسالار بر جامعه زنان: واکاوی ابعاد مختلف
فرهنگ اقتدارگرا و مردسالار، ریشه در باورهای سنتی و کلیشههای جنسیتی دارد که از دیرباز بر جامعه افغانستان سایه افکنده است. این فرهنگ، با تسلط نگاهی نابرابر بر دختران از دوران کودکی، مسیر تربیت و اجتماعی شدن آنها را منحرف میکند و پیامدهای مخربی را بر اعتماد به نفس، هویت و تواناییهای آنها به جای میگذارد.
تربیت در سایه مردسالاری: زخمی بر پیکر هویت و توانایی دختران
مردسالاری که به تار و پود فرهنگ افغانستان ریشه دوانده، نه تنها بر ساختارهای اجتماعی و سیاسی سایه افکنده، بلکه در ظریفترین لایههای تربیت و پرورش کودکان نیز نفوذ کرده و پیامدهای ناگواری بر دختران این کشور برجای گذاشته است. در ادامه به برخی از این پیامدها میپردازیم:
۱. تضعیف اعتماد به نفس: از نخستین سالهای زندگی، القائات تحقیرآمیز و محدودکننده به دختران در مورد جایگاه و تواناییهایشان آغاز میشود. این باورهای مخرب که از طریق خانواده، مدرسه و جامعه به آنها منتقل میشود، عزت نفس دختران را خدشهدار میکند و مانع از شکوفایی استعدادها و تواناییهای ذاتی آنها میشود. دخترانی که در معرض چنین القائاتی قرار میگیرند، خود را باور ندارند و جرأت ابراز وجود و دنبال کردن علایق و اهدافشان را از دست میدهند.
۲. تعمیق حس حقارت و خودکمبینی: تبعیضهای جنسیتی که در رفتارها و گفتار اطرافیان نسبت به دختران نمود پیدا میکند، به تدریج درونی شده و حس حقارت و خودکمبینی را در آنها پرورش میدهد. القاب تحقیرآمیز، مقایسههای نابرابر با پسران و محدودیتهای اعمالشده در زمینههای مختلف، عزت نفس دختران را جریحهدار میکند و مانع از رشد و بالندگی آنها در عرصههای مختلف تحصیلی، اجتماعی و شخصی میشود. این حس حقارت نه تنها مانع از پیشرفت دختران میشود، بلکه میتواند زمینهساز افسردگی، اضطراب و سایر مشکلات روحی و روانی در آنها نیز باشد.
۳. محدودیت در انتخابها: فرهنگ مردسالار با تحمیل نقشهای از پیش تعیینشده برای دختران، آزادی و حق انتخاب را از آنها سلب میکند و مسیر زندگی آنها را به قهقرا میکشاند. در این جوامع، از دختران انتظار میرود که صرفاً وظایف خانهداری و مراقبت از فرزندان را بر عهده بگیرند و از دنبال کردن علایق و استعدادهای خود در سایر زمینهها محروم میشوند. این محدودیتها نه تنها مانع از شکوفایی استعدادهای دختران میشود، بلکه به ضرر کل جامعه نیز خواهد بود، چرا که از نیمی از تواناییها و خلاقیتهای بشری برای پیشرفت و توسعه استفاده نمیشود.
تربیت در سایه مردسالاری، زخمی عمیق بر پیکر هویت و توانایی دختران است. برای رهایی از این آسیبها و ساختن جامعهای عادلانه و برابر، ضروری است که با تبعیضها و باورهای مردسالارانه مبارزه کنیم و به دختران فرصت دهیم تا در فضایی آزاد و بدون محدودیت، استعدادها و تواناییهای خود را شکوفا کنند.
تبعیضهای ریشهدار در اشتغال زنان
در دنیایی که داعیهی برابری و عدالت سر میدهد، تبعیض جنسیتی در اشتغال در برخی کشورها (مثل افغانستان) همچنان ریشهای عمیق و گرهای کور به شمار میرود. نگاهی ظلمآلود به جنسیت، تمام فرصتهای شغلی را به دو دسته تقسیم میکند و زنان را از نیمی از حق و حقوق طبیعی خود محروم میکند.
این تبعیض، گویی پرده ظلمت ضخیمی بر چشمان کارفرمایان میکشد و شایستگیها و تواناییهای زنان را نادیده میگیرد. استعدادها در سایهی تعصبات جنسی نهفته میمانند و نیمی از جامعه از فرصت شکوفایی و بالندگی محروم میشوند.
عده کثیری از زنان افغان از اشتغال و کسب معیشت محروم اند. آن اقلیتی از زنان افغان هم که در چرخه اشتغال مشغول هستند، با تبعیض آشکار روبرو هستند. ستم مضاعف بر زنان شاغل، در تبعیض آشکار در زمینه حقوق و مزایا خود را نشان میدهد. دستمزدهای نابرابر، مزایای ناچیز و شرایط شغلی نامناسب، زخمی عمیق بر پیکرهی عدالت شغلی میزنند و حقوق اولیهی زنان را پایمال میکنند.
این تبعیض، ظلمی آشکار است که نه تنها معیشت و رفاه زنان را به خطر میاندازد، بلکه ارزش و احترام آنان را نیز در جامعه خدشهدار میکند.
مبارزه با موانع پیشرفت در اشتغال زنان
مسیر پیشرفت و تعالی برای زنان شاغل، مملو از موانع نامرئی است. گویی سقف شیشهای در بالای سرشان وجود دارد که مانع از پرواز و اوجگیری آنان میشود.
تعصبات جنسی، فرصتهای برابر برای رشد و ارتقا را از زنان سلب میکند و آنان را در وضعیتی ناعادلانه قرار میدهد. استعدادها و تواناییهایشان نادیده گرفته میشود و موانعی نامرئی بر سر راه پیشرفتشان تراشیده میشود.
تبعیض جنسیتی در اشتغال، چالشی عمیق و ریشهدار است که عدالت، شایستهسالاری و حقوق اولیهی زنان را نشانه گرفته است. تا زمانی که این نگاه نابرابر حاکم باشد، نیمی از جامعه از فرصتهای برابر محروم خواهند ماند و بالندگی و شکوفایی جامعه نیز در سایهی این تبعیض، به مخاطره خواهد افتاد.
راه درازی در پیش است و برای ریشهکن کردن این معضل نیازمند عزم و ارادهای راسخ و همتی بلند از سوی آحاد جامعه، کارفرمایان، قانونگذاران و دولتمردان هستیم.
ترویج فرهنگ برابری، اجرای قوانین حمایتی و ایجاد فرصتهای برابر، گامهایی اساسی در جهت از بین بردن تبعیض جنسیتی در اشتغال و احقاق حقوق زنان خواهد بود.
آموزش و آگاهیرسانی: ارتقای سطح آگاهی و دانش زنان در زمینه حقوق خود، هویت و تواناییهایشان، گامی اساسی در جهت توانمندسازی آنها و رهایی از قیدوبندهای فرهنگ مردسالاری است.
حمایت از تشکلهای زنان: تقویت و حمایت از تشکلهای صنفی و مدنی زنان، بستری برای مشارکت فعال آنها در عرصههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی فراهم میکند و صدای آنها را به گوش جهانیان میرساند.
تغییر نگرشها: تغییر نگرشهای سنتی و مردسالارانه در خانواده، مدارس و جامعه، نیازمند تلاش جمعی و همهجانبه است تا دختران و زنان بتوانند در فضایی عاری از تبعیض و نابرابری، به شکوفایی استعدادها و تواناییهای خود بپردازند.
رهایی از فرهنگ مردسالار، نه تنها ضرورتی انکارناپذیر برای زنان، بلکه گامی حیاتی در جهت ساخت جامعهای عادلانه، توسعهیافته و انسانی برای همه آحاد جامعه است.
همه باید دست در دست هم دهیم تا زمینههای شکوفایی و بالندگی تمام اعضای جامعه، فارغ از جنسیت، فراهم شود و شاهد افغانستانی باشیم که در آن عدالت و برابری حرف اول را میزنند.