برچسب: همسر

1 ماه قبل - 78 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری در پرتو آیات نورانی قرآن کریم، زن به عنوان مظهر آرامش و سکون معرفی شده است. چنانکه در سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۸۹ می‌خوانیم: «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیسْکنَ إِلَیهَا»؛ خداوند متعال، زن و مرد را از یک گوهر واحد آفرید و همسر را از جنس او قرار داد تا در کنار یکدیگر به آرامش و سکون برسند. این آرامشی که در سایه ازدواج پدیدار می‌شود، بنیان خانواده را استوار می‌سازد و نقش زن در تحکیم بنیان خانواده، نقشی بی‌بدیل و انکارناپذیر است. زن با قلبی دریایی و روحی لطیف، آرامش را به خانه هدیه می‌دهد و در سختی‌ها، همدلی و همراهی بی‌نظیری را به نمایش می‌گذارد. در این مقاله، سفری به ژرفای قلب خانواده می‌کنیم و نقش بی‌بدیل زن در تحکیم آن را مورد واکاوی قرار می‌دهیم. در این مسیر، به ویژگی‌های زنانی که خانواده‌ای شاد و استوار می‌سازند، می‌پردازیم و با چالش‌هایی که در این راه با آن روبرو هستند، آشنا می‌شویم. خوش‌زبانی زن؛ قوام خانواده سخن نیکو، گویی گلی خوش‌بو است که طراوت و شادابی را به زندگی می‌بخشد و روح انسان را جلا می‌دهد. زندگی بی‌زبان خوش، همچون باغی است بی‌گل، بی‌طراوت و بی‌روح. در مقابل، بدزبانی، زهر تلخی است که شیرینی زندگی را می‌زداید و تاریکی و کدورت را به ارمغان می‌آورد. نقش خوش‌زبانی زن در تحکیم بنیان خانواده انکارناپذیر است. زن خوش‌زبان، با سخنان دلنشین و محبت‌آمیز، آرامش و صمیمیت را به خانه هدیه می‌دهد و در دل همسر و فرزندان مهر و محبت می‌کارد. گرمای این محبت، لانه‌ی خانواده را از گزند تفرقه و جدایی در امان نگه می‌دارد و فرزندان را در مسیر درست، تربیت و پرورش می‌دهد. هشدار پیامبر (ص) به زنان بدزبان؛ در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: «هر زنی که با زبان، شوهرش را آزار دهد، خداوند از او نه توبه و نه کفاره و نه هیچ عمل خیر دیگری را نمی‌پذیرد تا آنکه رضایت شوهرش را جلب کند، حتی اگر روزها را روزه بگیرد و شب‌ها را به عبادت بپردازد و در راه خدا برده آزاد کند.» این حدیث، گویای آن است که بدزبانی زن، گناهی بس بزرگ و نابخشودنی است که می‌تواند تمام اعمال نیک او را بر باد دهد. بدزبانی، همچون تیری زهرآگین، قلب‌ها را مجروح می‌کند و بنیان زندگی را سست می‌‌کند. در مقابل، خوش‌زبانی، گلی خوش‌بو است که عطر دل‌انگیز آن، زندگی را سرشار از طراوت و شادابی می‌کند. زن، آفریدگار مهر و محبت در خانواده مهرورزی و محبت دیدن، از جمله نیازهای اساسی و فطری انسان‌هاست که در وجود تک تک افراد، به اشکال مختلف، ریشه دارد. این نیاز، نقشی محوری در سلامت روان، آرامش و تعادل عاطفی انسان ایفا می‌کند و فقدان آن می‌تواند منجر به بروز مشکلات و آسیب‌های روحی و روانی متعددی شود. در میان اعضای خانواده، زن به عنوان همسر و مادر، وظیفه‌ای خطیر در برآورده کردن این نیاز عاطفی بر عهده دارد. زن با عشق و محبتی که به همسر و فرزندان خود ابراز می‌کند، فضایی امن و گرم را در خانه پدید می‌آورد که در آن، افراد خانواده احساس آرامش، امنیت و پذیرفته شدن می‌کنند. قرآن کریم و روایات معصومین (ع) نیز بر اهمیت مهرورزی و محبت در خانواده تأکید فراوانی کرده‌اند. در آیه ۲۱ سوره روم، خداوند متعال به خلقت همسران از جنس خود انسان به عنوان یکی از آیات الهی اشاره می‌کند و می‌فرماید: «و از نشانه‌های قدرت اوست که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و میان شما مهر و محبت برقرار شود. در این امر، نشانه‌هایی برای متفکران وجود دارد.» امام علی (ع) نیز در حدیثی نورانی می‌فرمایند: «هرگاه به خانه می‌آمدم و به چهره فاطمه (س) نگاه می‌کردم، تمام غم و اندوهم برطرف می‌شد.» این حدیث، به نقش بی بدیل محبت و آرامش بخشی زن در خانواده اشاره دارد و نشان می‌دهد که چگونه مهر و محبت یک زن می‌تواند التیام بخش غم‌ها و مشکلات همسر و فرزندان باشد. در واقع، مهرورزی و محبت، بنیان و اساس خانواده‌ای سالم و موفق را تشکیل می‌دهد. با پرورش این فضیلت در خانواده، می‌توان بستری امن و آرام برای رشد و شکوفایی اعضای آن فراهم کرد و زمینه را برای سعادت و خوشبختی آنان مهیا نمود. زن نیکوکار و خوش‌اخلاق؛ معمار خانواده‌ای شاد و سعادتمند زن به عنوان رکن اصلی خانواده، نقشی محوری در حفظ و تقویت بنیان این نهاد مقدس ایفا می‌کند. اخلاق نیکو و رفتار پسندیده او، همچون گوهری گران‌بها، صیقل دهنده زندگی مشترک و پیونددهنده اعضای خانواده است. زنی که در پرتو فضایل اخلاقی مانند صداقت، احترام، گذشت، مهربانی و انصاف گام برمی‌دارد، گویی نوری فروزان در تاریکی اختلافات و تنش‌ها روشن می‌کند و مسیر صلح و صفا را هموار می‌سازد. پیامبر اکرم (ص) در این باره می‌فرمایند: «در روز قیامت، آن کس از شما به من نزدیک‌تر می‌نشیند که خوش‌خوتر شما باشد و برای خانواده‌اش، بهترین کس باشد.» این سخن گهربار، گویای اهمیت اخلاق نیکو در تحکیم خانواده و جلب رضایت الهی است. امام زین‌العابدین (ع) نیز در این زمینه می‌فرمایند: «چهار خصلت است که در هر کس وجود داشته باشد، ایمانش کامل است، گناهانش از او پاک می‌شود و پروردگارش را در حالی دیدار می‌کند که از او راضی است: کسی که به تعهدات خود در برابر مردم وفا کند؛ زبانش با مردم راست باشد؛ در حضور خدا و مردم، از هر زشتی‌ای شرم کند و با خانواده‌اش، اخلاق خوش داشته باشد.» این چهار خصلت، نقشه راهی برای رسیدن به سعادت و رستگاری در دنیا و آخرت ترسیم می‌کند و نشان می‌دهد که زن با پایبندی به اخلاق نیکو، نه تنها به تحکیم بنیان خانواده کمک می‌کند، بلکه مسیر کمال و تعالی خود را نیز هموار می‌سازد. امام علی (ع) نیز در این باره می‌فرمایند: «با اخلاق نیک، زندگی خوش می‌شود.» و پیامبر اکرم (ص) جهاد زن را در میدان زندگی، همسرداری نیکو می‌دانند. در جایی دیگر، حق مرد بر زن را چنین بیان می‌فرمایند: «حق مرد بر زن این است که زن ملازم خانه او باشد و به شوهرش دوستی و محبت و دلسوزی کند و از خشم وی دوری گزیند و آنچه را مورد رضایت اوست انجام دهد و به پیمان و وعده وفادار باشد.» این احادیث و روایات، به روشنی نقش زن در استحکام خانواده و وظایف او در قبال همسر و فرزندان را تبیین می‌کنند. زنی که با اخلاق نیکو و رفتاری پسندیده، آرامش و صفا را به خانه و خانواده هدیه می‌دهد، بی‌شک در مسیر سعادت و رستگاری گام برمی‌دارد و به عنوان الگویی نیکو برای فرزندان خود، نقشی اساسی در تربیت و پرورش نسل آینده ایفا می‌کند.

ادامه مطلب


5 ماه قبل - 127 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری در سایه‌سار آموزه‌های آسمانی، ظلم و ستم به هر موجودی، ناپسند و گناهی نابخشودنی دانسته شده است. اما ظلم به همسر، جایگاهی بس هولناک‌تر در منظومه اخلاقی اسلام دارد. چرا که این ستم، نه تنها به یک فرد، بلکه به بنیان مقدس خانواده و آرامش روحی و روانی فرزندان نیز آسیب می‌رساند و بذر تباهی را در باغ زندگی می‌کارد. در برخی آیات نورانی قرآن کریم و احادیث شریف پیغمبر اکرم (ص) و اهلبیت ایشان با لحنی قاطع، ظلم به همسر نکوهش شده است و نسبت به پیامد وخیم آن هشدار داده‌اند. ظلم به همسر چه معنایی دارد؟ ظلم به همسر، هر نوع رفتاری است که حقوق او را نادیده گرفته و او را آزار دهد. این رفتار می‌تواند شامل موارد زیر باشد: خشونت جسمی: کتک زدن، هل دادن، سیلی زدن و هر نوع رفتار خشونت‌آمیز دیگر؛ خشونت روحی: توهین، تحقیر، فحاشی، تهدید، بدگمانی و حسادت؛ بی‌توجهی: غفلت از نیازهای عاطفی و روحی همسر، عدم تمایل به گذراندن وقت با او و بی‌اعتنایی به احساسات او؛ خیانت: برقراری رابطه عاطفی یا جنسی با فردی غیر از همسر؛ پیامدهای خشونت با همسر ظلم به همسر، پیامدهای ناگوار و جبران‌ناپذیری به همراه دارد. از عینک روان‌شناسی و تربیتی، برخی از این پیامدها از این قرار اند: از بین رفتن عشق و احترام: زمانی که ظلم و ستم جایگزین عشق و احترام شود، بنیان زندگی مشترک سست شده و عشق و محبت میان زوجین از بین می‌رود. ایجاد اضطراب و افسردگی: آزار و اذیت همسر، می‌تواند منجر به اضطراب، افسردگی،PTSD و سایر مشکلات روحی و روانی در او شود. آسیب به فرزندان: زندگی در محیطی پر از خشونت و تنش، به طور مستقیم بر سلامت روان و تربیت فرزندان نیز تاثیر منفی می‌گذارد. تجزیه و فروپاشی زندگی مشترک: در نهایت، ظلم به همسر می‌تواند منجر به جدایی، طلاق و فروپاشی زندگی مشترک شود. غیر از پیامدهای روحی-روانی، ظلم، پیامدهای دیگری نیز دارد. برخی آموزه‌های دینی درمورد مسائل خانواده به این پیامد که آنرا «تاوان ظلم به همسر» می‌نامیم اشاره دارد. قرآن کریم و احادیث پیغمبر تاوان ظلم را بیشتر متوجه همسر «ظالم» می‌داند. قرآن کریم در (آیه ۳) سوره مجادله درمورد تاوان ظلم به همسر اینگونه آورده است: «وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ۚ ذَٰلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ؛ و کسانی که با زنان‌شان ظهار می‌کنند، سپس از آنچه گفته‌اند برمی‌گردند، باید پیش از آمیزش با هم، برده‌ای [در راه خدا] آزاد کنند. این [حکمی] است که به آن اندرز داده می‌شوید، و خدا بر آنچه انجام می‌دهید، آگاه است. این آیه که روی سخنش به مردان مسلمان است، می‌گوید نباید همانند مردان جاهل عصر جاهلیت به همسران‌تان ظلم کنید. شما این حق را ندارید که حتی با گفتار نسبت به همسرتان ستم روا دارید و سخن رکیک‌تان مایه پریشانی آنان شود. اگر هم مثلا از روی عصبانیت و اضطرار چنین خطایی را مرتکب شدید و البته بعدا از گفته‌تان پشیمان و شرمسار گشتید؛ «ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا»، در این صورت کفاره بپردازید. و آن آزاد کردن یک انسان برده است. پیغمبر اکرم(ص) نیز در روایتی تاوان اخروی ظلم به همسر را اینگونه نقل می‌کند: «هر مردى که ‏به صورت همسرش سیلى بزند. خدا به فرشته مأمور دوزخ دستور می‌دهد که در دوزخ هفتاد سیلى بر صورتش بزند.» راه‌های جلوگیری از ظلم به همسر برای جلوگیری از ظلم به همسر، اقدامات زیر از سوی مرد و زن می‌تواند مؤثر افتد: تقویت عشق و احترام: با ابراز محبت، قدردانی و احترام به همسر، عشق و صمیمیت را در زندگی مشترک تقویت کنید. ارتباط مؤثر: با همسر خود به طور شفاف و صادقانه صحبت کنید و به حرف‌ها و احساسات او با دقت گوش فرا دهید. حلّ و فصل اختلافات: در صورت بروز اختلاف، به جای بحث و جدل، به دنبال راه حلی مسالمت‌آمیز و مبتنی بر احترام متقابل باشید. توجه به نیازهای همسر: به نیازهای عاطفی، روحی و جسمی همسر خود توجه کنید و برای برآورده کردن آن‌ها تلاش کنید. گرفتن کمک در صورت نیاز: اگر در حلّ مشکلات خود با همسرتان ناتوان هستید، از مشاوره روانشناس یا متخصصان مسائل خانواده استفاده کنید. زندگی مشترک، هدیه‌ای ارزشمند است که باید قدر آن را دانست. ظلم به همسر، این هدیه را لکه‌دار کرده و آن را به زخمی عمیق تبدیل می‌کند. با احترام، عشق و درک متقابل می‌توان از ظلم به همسر جلوگیری کرد و زندگی مشترکی شاد و پایدار ساخت. به یاد داشته باشید که ظلم به همسر، هرگز توجیه‌پذیر نیست و با توجه به آموزه‌های اسلامی، تاوانی سنگین برای ظالم به همراه خواهد داشت.

ادامه مطلب


6 ماه قبل - 133 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری ازدواج، یکی از مهم‌ترین تصمیمات زندگی هر فرد است که می‌تواند مسیر آینده او را به طور کلی تغییر دهد. انتخاب همسر مناسب، نه تنها به خوشبختی و سعادت فرد در ازدواج و زندگی مشترک می‌انجامد، بلکه در تربیت نسل آینده و سلامت جامعه نیز نقش اساسی دارد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که در جامعۀ سنتی افغانستان بیشترین پیوندها، پیوندها و ازدواج‌های ناموفقی بوده اند. این مدعا بدین معنی نیست که اکثر ازدواج‌ها در جامعه افغانستان به طلاق و جدایی ختم می‌شود؛ بلکه دامنه معنایی سخن فوق فراتر از این است. چه بسا آمار طلاق در افغانستان نسبت به دیگر کشورها پایین‌تر باشد؛ با این وجود، ازدواج زوج‌های افغان، ناموفق به حساب می‌آید. ناموفق به این معنی که زوج‌ها (به‌ ویژه دختر) از پیوندشان راضی نباشند و همدیگر را زیر یک سقف بنابر دلایلی تحمل کنند. اینکه چرا ازدواج‌ها در جامعۀ افغانستان ناموفق از آب درمی‌آید، دلایل و مشکلات گوناگونی دارد. یکی از این مشکلات و عوامل در بیشتر جوامع، مخصوصا جامعۀ سنتی افغانستان، همانا خودسرانه عمل کردن در امر ازدواج است. خودسرانه عمل کردن به نظر نگارنده، مادر مشکلات در عقد ازدواج است. اگر والدین در ازدواج دختر یا پسرشان خودسرانه عمل کنند و بدون مشورت با فرزندشان، او را پیوند دهند، بدون شک فرزند در زندگی زناشویی به مشکل جدی برخواهد خورد. از سوی دیگر، دختر یا پسر اگر بدون مشورت با والدین، همسری را برگزیند و به ازدواج با او اقدام کند؛ این(پیوند) نیز به احتمال زیاد با مشکلات جدی روبرو خواهد شد. بهتر این است که والدین و فرزندان در انتخاب همسر و عقد ازدواج، طریق هم‌اندیشی را پیش گیرند. خوشبخاته در دنیای امروز، با افزایش آگاهی و استقلال فرزندان، شاهد تغییر و تحولات زیادی در این زمینه هستیم. به این معنی که نقش افراطی والدین در انتخاب همسر آینده برای فرزندان‌شان کم‌رنگ شده است. امروزه، دختران و پسران جوان تمایل بیشتری دارند تا در انتخاب همسر، خود نقشی فعال داشته باشند و نظرات و خواسته‌های خود را به طور صریح بیان کنند. از سوی دیگر، والدین نیز به این نتیجه رسیده‌اند که دیکته کردن همسر به فرزندان‌شان، نه تنها راه‌گشا نیست، بلکه می‌تواند به بروز مشکلات و چالش‌های زیادی در زندگی مشترک آن‌ها منجر شود. اهمیت هم‌اندیشی والدین و فرزندان در گزینش همسر هم‌اندیشی والدین و فرزندان در گزینش همسر، فرصتی مغتنم برای تبادل نظر و گفتگوی صمیمانه بین دو نسل است. در این گفتگو، فرزندان می‌توانند از تجارب و آموخته‌های والدین خود بهره‌مند شوند و با دیدگاه‌های مختلف در مورد ازدواج و زندگی مشترک آشنا شوند. از سوی دیگر، والدین نیز با شناخت بهتر علایق، نیازها و توقعات فرزندشان، می‌توانند در انتخاب همسر مناسب، به او یاری رسانند. در کل، دلایل ذیل هم‌اندیشی والدین و فرزندان را در انتخاب همسر، یک امر الزامی تلقی می‌کند: حفظ کرامت و احترام فرزند: اسلام بر حفظ کرامت و احترام به استقلایت فرزندان بالغ تأکید فراوان دارد. در انتخاب همسر، نظر و خواسته فرزند باید به طور کامل در نظر گرفته شود و او به هیچ وجه مجبور به ازدواج با فردی که تمایلی به او ندارد، نشود. هم‌اندیشی با فرزند، نشان‌دهنده احترام به شخصیت و جایگاه او در خانواده است. تجربه و دیدگاه والدین: والدین به واسطه تجربه زندگی مشترک، می‌توانند دیدگاه‌های ارزشمندی در مورد انتخاب همسر ارائه دهند. آن‌ها می‌توانند با شناختی که از فرزند خود دارند، به او در انتخاب فردی مناسب و هم‌کفو کمک کنند. احساس امنیت و حمایت: هم‌اندیشی با والدین به فرزند این احساس را می‌دهد که در انتخاب همسر تنها نیست و از حمایت آن‌ها برخوردار است. این امر می‌تواند اضطراب و نگرانی‌های او را در این پروسه مهم و حساس کاهش دهد. شناسایی نقاط قوت و ضعف: در خلال هم‌اندیشی، والدین و فرزند می‌توانند نقاط قوت و ضعف فرد مد نظر را بهتر بشناسند. این امر البته به انتخابی آگاهانه‌تر و پایدارتر می‌انجامد. تقویت روابط: هم‌اندیشی در مورد گزینش همسر، فرصتی برای گفتگوی صمیمانه و تبادل نظر بین والدین و فرزند ایجاد می‌کند. این امر می‌تواند به تقویت روابط و صمیمیت بین آن‌ها کمک کند. نکاتی برای هم‌اندیشی والدین و فرزندان در گزینش همسر اقدامات ذیل سبب می‌شود هم‌اندیشی در گزینش همسر و عقد ازدواج، موفقانه عمل کند: ایجاد فضای صمیمی و گفتگوی آزاد: اولین قدم برای هم‌اندیشی، ایجاد فضایی صمیمی و گفتگوی آزاد بین والدین و فرزندان است. در این فضا، فرزند باید بدون هیچ گونه واهمه و حتی نگرانی‌ای، نظرات و خواسته‌های خود را بیان کند و از ابراز آن‌ها هیچ امتناعی نورزد. پدر و مادر نیز با صمیمیت، دیدگاه‌ها و تجربیات خود را با فرزندشان شریک سازند. گوش شنوا و درک متقابل: والدین باید با صبر و حوصله به صحبت‌های فرزندشان گوش فرا دهند و سعی کنند نظرات و احساسات او را درک کنند. از سوی دیگر، فرزندان نیز باید به تجارب و دیدگاه‌های والدین خود احترام بگذارند و به نصایح آن‌ها توجه کنند. معرفی معیارهای صحیح انتخاب همسر: والدین می‌توانند با معرفی معیارهای صحیح انتخاب همسر، به دختر یا پسرشان در تصمیم‌گیری درست کمک کنند. این معیارها می‌تواند شامل مواردی مانند اخلاق و معنویات، تناسب فرهنگی و اجتماعی، بلوغ عاطفی و روانی، تناسب سنی و تحصیلی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی باشد. معرفی افراد مناسب: والدین بایستی با معرفی افراد مناسب از طریق دوستان، آشنایان و یا فعالیت‌های اجتماعی، به فرزندشان در یافتن همسر مناسب کمک کنند. اجتناب از تحمیل و اجبار: در نهایت، والدین باید به یاد داشته باشند که انتخاب همسر، یک تصمیم شخصی است و آن‌ها حق تحمیل و اجبار نظر خود را به فرزندان ندارند. ازدواج، سفری مشترک برای دو نفر است. هم‌اندیشی والدین و فرزند در گزینش همسر، مانند نقشه‌ای، راه‌گشا است که این سفر را هموارتر و دل‌انگیزتر می‌کند و منتج به ازدواجی آگاهانه و انتخابی مشترک می‌شود که البته اینگونه انتخاب و اینطور ازدواج ضامن خوشبختی و سعادت فرزندان در زندگی مشترک است.

ادامه مطلب


6 ماه قبل - 272 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری ازدواج، شروع سفر پرفراز و نشیبی‌ست که با عشق آغاز می‌شود و با اعتماد و تعهد به ثمر می‌نشیند.  ازدواج، عقد و تعهدی است که در سایه‌ی آن دو روح برای رسیدن به کمال به پیوند هم در می‌آیند. در این پیوند، زن و شوهر دو رکن اصلی است و دیگران بایستی صرفا مشاوران نیکو برای آن دو باشند و هیچ خدشه‌‌ای به آزادی انتخاب هر یک از مرد و زن وارد نسازند. انتخاب همسر، حق طبیعی هر انسان است که باید با آزادی و اختیار کامل صورت گیرد. هیچ فردی نباید انسان‌ها را به اجبار و اکراه به همسری خود و یا دیگری دربیاورد. زندگی‌ای که با اجبار، تلخی و خشونت پیوند خورد، نه تنها به خوشبختی و سعادت نمی‌انجامد، بلکه منتج به فروپاشی و نابودی خانواده می‌شود. اسلام به عنوان دین فطرت و عدالت می‌گوید که زن و مرد هر دو در امر خطیر ازدواج، صاحب حق و اختیار هستند. از دید اسلام، دختر و پسر هر دو انسانی‌ست دارای عواطف و احساسات و شیوه‌ی برخورد با انسان دیگری؛ هر دو این حق را دارند که در تمام امور شخصی بالأخص ازدواج، آزاد باشند. هر دختر و پسری حق این را دارد که فرد مناسبی را برای تشکیل زندگی زناشویی انتخاب کند. دختر حق دارد که انسان متناسب با فرهنگ و خلقیات خویش را انتخاب کند؛ همانطور که پسر این حق را دارد. آیات متعددی در قرآن کریم به موضوع انتخاب همسر از سوی دختر و پسر تاکید دارند. به عنوان نمونه، آیه ۲۲۱ سوره بقره به استقلالیت انتخاب آنان اشاره دارد: «وَلاَ تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلاَ تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّىٰ يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ ۚ تِلْكَ دَعْوَاهُمْ إِلَىٰ الْجَحِيمِ ۖ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَىٰ الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ ۖ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ» این آیه، مرد و زن را مخاطب قرار می‌دهد و از آنان می‌خواهد که با افراد باایمان ازدواج کنند. همچنین در سیره و سخنان پیغمبر اکرم (ص) به فراوانی دیده می‌شود که ایشان به آزادی انتخاب همسر حرمت نهاده است. در تاریخ سیره آورده‌اند: «زنی از انصار همسر مردی از انصار(شهروندان مدینه) بود. شوهرش در جنگ «اُحُد» به شهادت رسید و از وی فرزندی داشت. در این حین عموی بچه‌اش (برادر شوهر) و مردی دیگر او را از پدرش خواستگاری کردند. پدر خانم، قصد این را کرد که دخترش را به ازدواج مرد بیگانه درآورد و برادر شوهر سابق دخترش را کنار گذارد. دختر نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: پدرم مرا به ازدواج مردی درمی‌آورد که او را نمی‌خواهم. پیامبر اکرم (ص) پدر را فراخواند و فرمود: آیا دخترت را به ازدواج فلان مرد درخواهی آورد؟ پدر گفت: بلی. حضرت پیامبر فرمود: تو اختیاردار ازدواج دختر نیستی و رو کرد به دختر و فرمود برو با همان که می‌خواهی ازدواج کن.» نقل تاریخی فوق به وضاحت نشان می‌دهد که پیامبر هیچگاه به ازدواج‌های اجباری زنان امتش، راضی نبوده و این امر را مغایر با کرامت و حیثیت زن می‌داند. ایشان (ص) در جایی می‌فرماید: «زن‌ها را پیش از مشورت با آنان، شوهر ندهید.» همچنین فقیهان و عالمان دین از سیره و سنت پیامبر دریافته‌اند که اگر زنی بدون رضایت خود به نکاح درآید، حق فسخ نکاح را دارد. البته این بدان معنا نیست که والدین از منظر شریعت اسلامی هیچگونه دخالتی در امر ازدواج و مراسم خواستگاری دخترشان ندارند. مجموعه معارف اسلامی در صدد آن است که مناسب‌ترین شریک زندگی نصیب دختر و پسر شود. اسلام برای والدین در امر تربیت و خانواده حق نظارت و مدیریت را داده است. به همین خاطر در متون روایی پدران و مادران مورد مخاطب بسیار قرار گرفته اند تا مناسب‌ترین افراد را برای همسری فرزندان‌شان برگزینند. در این باره در یادداشت بعدی در حوزه «زن در اندیشۀ دینی» بیشتر خواهیم پرداخت. با وجود نگاه پرحساس و پرتأکید اسلام نسبت به گزاره‌ی ازدواج، در جامعه افغانستان، امر ازدواج با بی‌مبالاتی بسیار صورت می‌گیرد و ازدواج اجباری یک امر مرسوم و مرقوم است. در بین بیشتر خانواده‌های افغان معمول است که دختر، بدون مشورت به همسری داده شود. البته این امر(ازدواج دختران بدون مشورت با آنان) به خودی خود در جامعه افغانستان جای نگرفته است، بلکه عوامل متعددی باعث شده که خانواده‌ها دختران را به اجبار به ازدواج درآورند. بارزترین و مؤثرترین این عوامل از این قبیل اند: جنگ: این گزاره به عنوان يك پديده شوم و ويرانگر، سال‌هاي زيادي است كه به‌گونه‌هاي مختلف از مردم افغانستان و به‌ويژه زنان، قرباني گرفته و روال عادي زندگی را براي زنان و دختران غيرممكن ساخته است؛ سرنوشت دختران يتيم و زنان بيوه، از اثر جنگ‌ها روی دیگر فاجعه است. عمق فاجعه زماني است كه در اثر جنگ زنان مجبور شوند از حقوق و ارزش‌هاي‌شان بگذرند، به فروش برسند، تن به نكاح‌ اجباري دهند و مورد خشونت و تجاوز قرار گيرند. فقر: از فقر مي‌توان به‌عنوان عامل تحریك‌کننده خشونت و ازدواج اجباري در افغانستان نام برد. بيكاري، كم‌كاري و عدم توانايي پيشبُرد حيات براي خانواده‌هاي فقير در افغانستان، از اسباب اصلي ازدواج‌هاي اجباري، ازدواج‌هاي قبل از وقت (كودك‌همسري) و حتا فروش دختران و زنان می‌باشد. بي‌سوادي و سلب حق آموزش از دختران: بي‌سوادي خود فاجعه است. در افغانستان به دليل جنگ‌هاي ۴۰ ساله، زنان زيادي بي‌سواد و يا كم‌سواد مانده‌اند. در سرزميني كه زنان و مردانش دانش مطالعه و فهم احكام شرعي و قوانين را نداشته باشند و گروه حاكم نیز در بي‌سوادي مطلق به سر ببرد، مردم چه مي‌دانند كه ازدواج چه است و چه هدفی دارد؟ باور آن‌ها این است كه زن، ابزاری براي تقاضاي جنسي مردان، توليد مثل و ادامه نسل بشر است. زن از خود نبايد اراده داشته باشد، حق و حقوق داشته باشد، آزادي داشته باشد ویا حق انتخاب همسر داشته باشد. سنت‌هاي غلط: افغانستان يك كشور سنتي است. با وجود تاكيد‌هاي مكرري كه در رابطه به ممنوعيت ازدواج‌هاي اجباري وجود دارد، هنوز عرف ناميمون و سنت‌هاي غلط بر اين امر حكمروايي می‌کند. باورها و عقايد غلطی كه نسبت به زنان وجود دارد، رسوم و شيوه‌هاي اشتباه در امر ازدواج دختران را تحكيم بخشیده و دختران را واداشته است در صورتي‌كه خانواده‌ها (به خصوص مردان) بر سرنوشت‌شان مُهر تاييد زدند، آن‌ها حق ندارند واکنش نشان دهند؛ حتا اگر پای زندگی‌شان در میان باشد. در پایان، بایستی خاطر نشان کرد که ریشه‌کن کردن عموم سنت‌های غلط از جمله ازدواج اجباری رسالت انسانی و اسلامی بر تک‌تک افراد جامعه افغانستان است. از عالمان دین، صاحبان دانش و اندیشه گرفته تا فرهنگیان و توسعه‌دهندگان اجتماعی. بدون شک ازبین بردن ازدواج اجباری از جامعه به شدت سنتی افغانستان یک فرآیند زمان‌بر و نیازمند تعهد و تلاش همه افراد جامعه است. امّا با افزایش آگاهی، تقویت قوانین، حمایت از زنان و دختران، جلب مشارکت جامعه، و همکاری بین المللی می‌توان به گام‌های بلندی در جهت ریشه‌کن کردن این معضل اجتماعی دست یافت. همچنین مدیران و سیاست‌گذاران کشور با خاموش‌سازی آتش جنگ و معرکه و با به حداقل رساندن آمار فقر و بی‌سوادی در کشور خدمت بزرگی به زنان و جامعه افغانستان خواهند کرد.

ادامه مطلب


7 ماه قبل - 192 بازدید

از مسائل بسیار مهم و چالش برانگیز جوامع بشری از قدیم تا عصر حاضر، مسئله «خشونت علیه زنان» بوده است. از ادوار گذشته تا دوره فعلی بی‌توجه به سرشت انسانی، آدم‌های قوی و زورگو، آدم‌های ضعیف و ناتوان را مورد آزار و اذیت و خشونت قرار می‌دادند. با اینکه ادیان مختلف و پیامبران و معلمان اخلاق، بشریت را از این امر قبیح که به دور از انسانیت است، منع می‌کردند، اما باز هم آدمیزاد پی خوی وحشی و خشونت را می‌گرفتند. در این میان کسانی که آزار و اذیت بیشتری را متحمل می‌شدند، زنان بودند. در عصر ما که این دوره به مدنیت شهره است و مردمانش هم مدرنیسم شناخته می‌شوند، دور از انتظارر اما همچنان ردپاهای خشونت دیده می‌شود. با اینکه نهادهای بشری و حقوقی قوی و فراوانی در دوره مدرن ما وجود دارد، ولی خشونت علیه انسان‌ها به ویژه زنان از خانه و جوامع رخت بر نبسته بلکه به گونه‌های دیگر و متنوع‌تری ادامه یافته است. خشونت علیه بشریت در کشورهای توسعه یافته، متفاوت‌تر از خشونت در کشورهای در حال توسعه است و خشونت‌هایی که در کشورهای جهان سوم اتفاق می‌افتد، هیچ شباهتی با خشونت در دو نوع کشور قبلی ندارد. البته آزار و اذیت‌ها و خشونت‌هایی که ملموس‌تر است و همه از آن حرف می‌زنند، همین خشونت علیه بشریت در کشورهای عقب مانده و جهان سوم است. خشونت و نادیده گرفتن حقوق بشری انسان‌ها در کشورهای جهان سوم مثل افغانستان خیلی شبیه به خشونت در زمان قدیم است. شاید به همین دلیل باشد که آزار و اذیت‌ها و خشونت‌ها در کشورهای جهان سوم دیده و تحت ذره‌بین قرار می‌گیرند اما از خشونت‌هایی که در کشورهای توسعه یافته و نیمه پیشرفته اتفاق می‌افتد، هیچ ذکری نمی‌شود. ما هم در این نوشتار به آن خشونت‌هایی اشاره داریم که علیه زنان در کشور سنتی افغانستان اتفاق می‌افتد. در حال حاضر تعاریفی که جامعه‌شناسان و حقوق‌دانان از خشونت علیه زن ارائه کرده‌اند، بیشتر شامل آن خشونت‌هایی است که در کشورهایی چون افغانستان اتفاق می‌افتد. فقدان تعریف مشخص از خشونت نسبت به زنان موجب شده که از اواخر دهه هشتاد لزوم تدوین سندی در این زمینه مطرح گردد. در پی اقدامات کمیسیون مقام زن، مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۳ اعلامیه رفع خشونت نسبت به زنان را تصویب کرد. این اعلامیه نخستین بار خشونت علیه زنان را چنین تعریف کرد: «هرگونه عمل خشونت‏آمیز مبتنی بر جنسیت که موجب بروز، یا احتمال بروز صدمات و آسیب‏های جسمی، جنسی یا روانی و یا رنج و آزار زنان از جمله؛ تهدید به انجام عمل خشونت‏آمیز که نتیجه آن محرومیت اجباری یا اختیاری (در شرایط خاص) از آزادی در اجتماع و یا زندگی خصوصی می‏گردد.» نظر به تعریف، خشونت علیه زنان انواع مختلفی دارد که شایع‌ترین آن خشونت‌های لفظی، جسمی، روانی، عادی‌سازی نابرابری مرد و زن، آزارو اذیت‌های مختلف، احساس مالکیت به زن و عدم پذیرش اصل برابری اند. در کشور سنتی و قبیله‌ای ما (افغانستان) زنان از سوی خانواده، جامعه و دولت مورد آزار و اذیت‌های جسمی و روانی قرار می‌گیرند. مطابق گزارش‌ها و آمارها، ۸۷ درصد از زنان افغانستان نوعی از خشونت را در زندگی خانوادگی خود تجربه می‌کنند. البته زنان افغانستان خشونتی را که از دولت متحمل می‌شوند، بیش از خشونتی است که از سوی خانواده و جامعه متوجه‌شان می‌شود. دولت فعلی افغانستان وضعیت کنونی کشور را به گونه‌ای رقم زده است که زنان حتی از حقوق حدّاقلی خود مثل حق تحصیل، اشتغال و... محروم هستند. این امر (محرومیت) باعث می‌شود که دختران و زنان افغان در آینده خشونت‌های بیشتر و بغرنج‌تری را متحمل شوند. با اینکه دین مورد قبول افغانستان یعنی اسلام اکیدا خشونت علیه بشریت به ویژه زنان را منع کرده است؛ اما دولت فعلی و برخی از خانواده‌ها از آزار و اذیت زنان دست برنداشته و به این عمل زشت و کریه، خو گرفته‌اند. در حدیث قدسی آمده است: «لیاذن یجربٍ منی من آذی عبدی المومن»؛ کسی که بنده مؤمن مرا بیازارد با من به جنگ برخاسته.» در این حدیث، به نقل از پیامبر، خداوند بزرگ صراحتا خشونت علیه بشریت و زنان را محکوم کرده است. همچنان، یکی از رهبران دینی می‌فرماید: «خداوند بلند مرتبه برای هیچ چیز همانند آزار و ناراحت کردن زنان و کودکان خشمگین نمی‌شود؛ ان الله عز وجل ليس يغضب لشيء كغضبه للنساء و الصبيان.» علاوه‌ بر این، پیامبر اکرم (ص) در حدیثی فرموده است: «مردانی که همسران خود را کتک می‌زنند، چگونه آنان را دوباره به آغوش می‌کشند.» در این سخن، پیامبر مستقیم مردان را مورد خطاب قرار می‌دهد و کتک و آزار همسران را کار بی‌شرمانه‌‌ای می‌خواند. پس اسلام هیچ مجوزی به مردان و یا هر فردی که دست به خشونت می‌زند، نداده که زنان را مورد خشونت قرار دهند، بلکه زن را مخلوقی لطیف خداوند می‌داند که باید با او با ملایمت و نرمی برخورد کرد. در این‌باره از پیغمبر گرامی نقل شده است: «انّ الله تبارک و تعالى على الاناث ارأف منه على الذكور و ما من رجل يدخل فرحةً على امرأة بينه و بينها حرمة الاً فرحه الله تعالى يوم القيامة؛ رأفت و رحمت خدا بر زنان بیش از مردان است و مردی که زنی از محارم خویش را شاد سازد، خداوند او را در قیامت شادمان خواهد کرد.» در جای دیگری نیز ایشان می‌فرماید: «هر چه آدمی ایمانش افزایش یابد، علاقه و محبتش به زنان بیشتر گردد.» رأفت و مهربانی بیشتر با زنان تا حدی که شادمانی حق و شادسازی اهل لطف و مهربانی را به دنبال آورد، خود دلیل بر اهمیت زن و ارجمندی زنان، این تجلیات جمال الهی است. پس باید همگان به زن‌ها با دید کرامت و رأفت بنگرند و چنین دیدی زبان طبیعت عالم و آدم و مقتضای صفا و صمیمیت انسان و خرسندی زن و حضرت پروردگار است.

ادامه مطلب