برچسب: نقش

3 هفته قبل - 63 بازدید

گاهی تصور می‌کنیم برای رسیدن به آرامش روان، باید تغییرات بزرگی در زندگی ایجاد کنیم؛ مثل عوض کردن شغل، مهاجرت یا رفتن به دوره‌های درمانی طولانی. هرچند این تغییرها در برخی شرایط ضروری‌اند، اما همیشه در دسترس ما نیستند. در مقابل، چیزی که اغلب نادیده گرفته می‌شود، قدرت عادت‌های کوچک و روزمره است. همین کارهای ساده و ظاهراً کم‌اهمیت، می‌توانند تأثیر چشمگیری بر حال روحی ما بگذارند. سلامت روان، بیش از آنچه فکر می‌کنیم، تحت تأثیر همین جزئیات کوچک است. یکی از نمونه‌های مهم این عادت‌ها، مرتب کردن اتاق یا فضای اطراف بلافاصله بعد از بیدار شدن است. بسیاری این کار را بی‌اهمیت می‌دانند، اما در واقع، این کار پیامی ناخودآگاه به ذهن می‌فرستد: «روزت را با نظم شروع کرده‌ای.» وقتی اولین کار روز را با موفقیت انجام می‌دهیم، احساس کنترل بیشتری بر ادامه روز داریم. همین اقدام ساده می‌تواند حس موفقیت و رضایت کوچکی در ما ایجاد کند که در تمام طول روز همراه‌مان باشد. عادت کوچک مؤثر دیگر، نوشیدن آب کافی است. کم‌آبی نه‌تنها موجب خستگی و سردرد می‌شود، بلکه مستقیماً بر خلق‌وخو تأثیر می‌گذارد. تحقیقات نشان داده‌اند حتی کاهش جزئی سطح آب بدن می‌تواند تمرکز را کاهش دهد، احساس تحریک‌پذیری و اضطراب را افزایش دهد. گاهی ما دلایل ناراحتی یا بی‌حوصلگی‌مان را به عوامل بیرونی نسبت می‌دهیم، در حالی‌که ممکن است تنها نیاز بدن‌مان یک لیوان آب باشد. حرکت کردن در طول روز نیز از آن عادت‌های ساده و کم‌هزینه‌ای است که اثر بزرگی بر سلامت روان دارد. این حرکت لزوماً ورزش سنگین یا رفتن به باشگاه نیست؛ حتی چند دقیقه پیاده‌روی یا انجام حرکات کششی در خانه می‌تواند جریان خون را بهبود دهد و ترشح اندورفین، ماده‌ی شیمیایی شادی‌آور مغز را افزایش دهد. این تغییرات فیزیولوژیکی، تأثیر فوری بر روحیه می‌گذارند. به همین دلیل، متخصصان توصیه می‌کنند حتی اگر زمان یا انرژی کمی دارید، همین فعالیت‌های کوتاه را نیز در برنامه‌ی روزانه‌تان بگنجانید. یکی دیگر از عادت‌های کوچک اما بسیار مؤثر برای آرامش روان، نوشتن است. منظور نوشتن ادبی یا حرفه‌ای نیست؛ بلکه صرفاً نوشتن احساسات، نگرانی‌ها یا حتی فهرست کارهای روزانه می‌تواند ذهن را سبک کند. وقتی افکار در ذهن انباشته می‌شوند، اضطراب افزایش می‌یابد. اما با نوشتن، این افکار از ذهن بیرون می‌آیند و نظم می‌گیرند، و این فرآیند احساس آرامش و تمرکز بیشتر به فرد می‌دهد. تنفس عمیق نیز از آن عادت‌های ساده و کم‌هزینه‌ای‌ست که تأثیر بزرگی بر کاهش اضطراب دارد. در زندگی شلوغ امروز، اغلب بدون اینکه متوجه باشیم، تنفس‌های سطحی و کوتاه داریم. این نوع تنفس، بدن را در حالت استرس نگه می‌دارد. اما اگر روزی چند بار آگاهانه چند نفس عمیق بکشیم، پیام آرامش به مغز و بدن فرستاده می‌شود. این تمرین تنها چند ثانیه طول می‌کشد، اما تأثیر آن می‌تواند ساعت‌ها باقی بماند. داشتن ارتباط کوتاه و مثبت با دیگران نیز یکی از عادت‌های ساده‌ای‌ست که نباید دست‌کم گرفته شود. یک سلام گرم، پیام دوستانه یا چند دقیقه گفت‌وگو با کسی که دوستش داریم، می‌تواند حال و هوای‌مان را تغییر دهد. انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است و همین ارتباط‌های کوچک، موجب ترشح هورمون‌هایی می‌شوند که استرس را کاهش داده و حس تعلق و آرامش را افزایش می‌دهند. قرار گرفتن در معرض نور طبیعی هم از آن عادت‌هایی‌ست که اثر بزرگی بر سلامت روان دارد. بسیاری از ما ساعت‌های زیادی را در فضاهای بسته سپری می‌کنیم و از نور آفتاب دور مانده‌ایم. نور طبیعی نقش مهمی در تنظیم ساعت زیستی بدن، کیفیت خواب و سطح انرژی روزانه دارد. حتی ایستادن چند دقیقه در کنار پنجره یا قدم زدن کوتاه در حیاط یا بالکن می‌تواند خلق‌وخو را به‌طور ملموسی بهبود بخشد. شکرگزاری روزانه نیز از عادت‌های ساده اما بسیار تأثیرگذار بر سلامت روان است. کافی‌ست هر شب پیش از خواب، سه مورد از چیزهایی را که بابت‌شان سپاسگزاریم در ذهن مرور کنیم یا روی کاغذ بنویسیم. این تمرین دید ما را از تمرکز بر کمبودها به سمت داشته‌ها تغییر می‌دهد و ذهن را به‌تدریج مثبت‌تر می‌سازد. افرادی که شکرگزاری را به یک عادت همیشگی تبدیل می‌کنند، در بلندمدت احساس شادی و رضایت بیشتری از زندگی تجربه می‌کنند. خواب کافی نیز یکی از پایه‌های اساسی سلامت روان است. شاید عجیب به نظر برسد که خواب به‌عنوان یک عادت کوچک شناخته شود، اما کیفیت آن به رفتارهای کوچکی که پیش از خواب انجام می‌دهیم، وابسته است. خاموش کردن وسایل دیجیتال، آماده کردن محیطی آرام و خوابیدن در ساعت مشخص، به مغز این پیام را می‌دهد که وقت استراحت فرا رسیده است. همین عادت‌های ساده، نقش مهمی در کیفیت خواب و در نتیجه، حال روحی ما دارند. در نهایت، مراقبت‌های کوچک از خود در طول روز نیز نباید نادیده گرفته شوند؛ مثل نوشیدن یک فنجان چای در سکوت، گوش دادن به موسیقی دل‌نشین، یا چند دقیقه وقت گذراندن در فضای باز. این فعالیت‌های کوتاه شاید ساده به نظر برسند، اما مانند سوخت‌گیری مجدد برای ذهن و روان عمل می‌کنند. البته باید یادآور شد که عادت‌های کوچک تنها زمانی اثرگذار می‌شوند که به‌طور مداوم و پیوسته تکرار شوند. انجام یکی‌دو بار این کارها تغییر بزرگی ایجاد نمی‌کند، اما وقتی بخشی از سبک زندگی شوند، اثر جمعی و تدریجی آن‌ها بسیار عمیق و پایدار خواهد بود. درست مانند قطره‌هایی که به مرور یک ظرف را پر می‌کنند، این عادت‌ها هم به‌تدریج ذهن و روان ما را سرشار از آرامش و انرژی مثبت می‌کنند. نکته‌ی مهم دیگر این است که نیازی نیست همه‌ی عادت‌های مفید را به‌صورت هم‌زمان شروع کنیم. کافی‌ست فقط یک یا دو عادت ساده را انتخاب کرده و برای مدتی به آن‌ها متعهد بمانیم. وقتی تأثیر آن‌ها را در زندگی‌مان دیدیم، می‌توانیم به‌تدریج عادت‌های دیگری را نیز اضافه کنیم. این روش آهسته اما مداوم، کلید ایجاد تغییر پایدار در سبک زندگی است. سخن پایانی: سلامت روان، چیزی نیست که تنها در جلسات درمانی یا شرایط خاص به دست بیاید. در بسیاری از موارد، آرامش ذهن و حال خوب از دل همین کارهای ساده و کوچک بیرون می‌آید. هرکدام از ما می‌توانیم با عاداتی مثل نوشیدن آب کافی، قدم زدن کوتاه، نوشتن روزانه، تنفس آگاهانه یا حتی لبخند زدن، گامی مؤثر برای بهبود حال درونی خود برداریم. این عادت‌های کوچک شاید در لحظه بی‌اهمیت به‌نظر برسند، اما در کنار هم قدرتی دارند که می‌توانند حال و حتی مسیر زندگی ما را دگرگون کنند. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 631 بازدید

خانواده به عنوان نخستین و مهم‌ترین نهاد اجتماعی در زندگی انسان، نقش بی‌بدیلی در شکل‌گیری هویت فردی و اجتماعی افراد ایفا می‌کند. هر انسانی از بدو تولد تا پایان زندگی خود در ارتباط با خانواده قرار دارد و بسیاری از باورها، ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی را از این نهاد فرا می‌گیرد. اگرچه دستیابی به هویت موضوعی است که هریک از افراد باید به تنهایی برای آن تلاش کنند، با این حال شرایط فرهنگی – اجتماعی و تأثیر والدین در  شکل گیری هویت غیر قابل انکار است. پدر و مادر اولین کسانی هستند که زیر بنای شخصیت سالم کودک را می سازند. والدین پایه‌گذار ارزشها و معیارهای فکری کودکان و نوجوانان هستند. برخورد کودک با الگوهاي خانوادگی در تکوین شخصیت او تأثير بسیار دارد. به زحمت می توان بخشی از آن را از صفحه ذهن و روان کودک پاك كرد. تأثير عوامل خانوادگی، از جمله سبک زندگی، عقاید و افکار، مذهب و اخلاق، عاطفه و خلق و خو، درکودکان و نوجوانان به سزاست. این مقاله به بررسی نقش خانواده در شکل‌گیری هویت فردی و اجتماعی پرداخته و تأثیرات آن را بر جنبه‌های مختلف زندگی افراد تحلیل می‌کند. هویت فردی: تعریفی و عوامل مؤثر تعریف هویت فردی هویت فردی به معنای شناخت فرد از خود، ارزش‌ها، باورها و ویژگی‌های منحصر به فردش است. این هویت شامل خودآگاهی، احساس تعلق و پذیرش ویژگی‌های شخصیتی می‌شود و پایه و اساس رفتارها و تصمیم‌گیری‌های فردی را تشکیل می‌دهد. نقش خانواده در شکل‌گیری هویت فردی خانواده اولین محیطی است که فرد در آن تجربه‌های اولیه خود را کسب می‌کند. والدین با ارائه الگوهای رفتاری، ارزش‌ها و نگرش‌ها، به طور مستقیم بر هویت فردی فرزندان تأثیر می‌گذارند. برای مثال، والدینی که محیطی حمایتی و امن برای فرزندان خود فراهم می‌کنند، زمینه‌ساز تقویت اعتماد به نفس و خودباوری در آن‌ها می‌شوند. تأثیر روابط خواهر و برادری روابط میان خواهران و برادران نیز نقش مهمی در شکل‌گیری هویت فردی دارد. این روابط، فضایی برای تمرین مهارت‌های اجتماعی، حل تعارضات و تجربه‌های مشترک فراهم می‌کند که به رشد شخصیت و تقویت هویت فردی کمک می‌کند. هویت اجتماعی: تعریفی و اهمیت آن تعریف هویت اجتماعی هویت اجتماعی به معنای احساس تعلق فرد به گروه‌ها و جامعه است. این نوع هویت شامل ارزش‌ها، باورها و هنجارهای اجتماعی است که فرد از طریق تعامل با محیط پیرامون خود کسب می‌کند. خانواده در این فرآیند نقش مهمی ایفا می‌کند. نقش خانواده در انتقال هنجارهای اجتماعی خانواده به عنوان اولین واسطه اجتماعی‌سازی، ارزش‌ها و هنجارهای جامعه را به فرزندان منتقل می‌کند. این انتقال می‌تواند از طریق رفتار والدین، گفت‌وگوهای خانوادگی و مشارکت در فعالیت‌های جمعی صورت گیرد. به عنوان مثال، خانواده‌ای که احترام به دیگران و همکاری را به فرزندان خود آموزش می‌دهد، به شکل‌گیری هویت اجتماعی مثبت در آن‌ها کمک می‌کند. نقش الگوهای خانوادگی در پذیرش تنوع خانواده می‌تواند با آموزش پذیرش تفاوت‌ها و احترام به تنوع، زمینه‌ساز تقویت هویت اجتماعی در فرزندان شود. این آموزش‌ها می‌تواند به کاهش تعصبات و افزایش توانایی تعامل با دیگران کمک کند. تأثیر عوامل مختلف خانوادگی بر شکل‌گیری هویت ساختار خانواده ساختار خانواده، شامل تعداد اعضا، روابط میان آن‌ها و نوع نقش‌هایی که افراد در خانواده بر عهده دارند، تأثیر زیادی بر شکل‌گیری هویت فردی و اجتماعی دارد. برای مثال، فرزندان در خانواده‌های گسترده ممکن است تجربه‌های متنوع‌تری در روابط اجتماعی داشته باشند که به تقویت هویت اجتماعی آن‌ها کمک می‌کند. الگوهای تربیتی نوع تربیت والدین، شامل روش‌های ارتباطی، نحوه تشویق و تنبیه و میزان حمایت‌گری، نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری هویت فرزندان دارد. والدینی که از روش‌های تربیتی مثبت استفاده می‌کنند، معمولاً به تقویت هویت مثبت در فرزندان خود کمک می‌کنند. محیط عاطفی خانواده محیط عاطفی خانواده، شامل میزان محبت، احترام و حمایت متقابل میان اعضا، تأثیر زیادی بر هویت فردی و اجتماعی دارد. خانواده‌ای که محیطی گرم و صمیمی فراهم می‌کند، زمینه‌ساز رشد روانی و اجتماعی سالم در فرزندان می‌شود. چالش‌های خانواده در شکل‌گیری هویت تعارضات خانوادگی تعارضات میان اعضای خانواده می‌تواند تأثیر منفی بر شکل‌گیری هویت فردی و اجتماعی فرزندان داشته باشد. این تعارضات ممکن است باعث ایجاد احساس ناامنی و کاهش اعتماد به نفس در فرزندان شود. فشارهای اقتصادی و اجتماعی فشارهای اقتصادی و اجتماعی می‌تواند توانایی خانواده در ارائه حمایت‌های لازم برای شکل‌گیری هویت مثبت را کاهش دهد. برای مثال، خانواده‌هایی که با مشکلات مالی مواجه هستند، ممکن است نتوانند فرصت‌های کافی برای آموزش و پرورش فرزندان فراهم کنند. تأثیر رسانه‌ها رسانه‌ها می‌توانند با ارائه الگوهای ناسازگار با ارزش‌های خانوادگی، در فرآیند شکل‌گیری هویت اختلال ایجاد کنند. خانواده‌ها باید با نظارت بر محتوای رسانه‌ای که فرزندان مصرف می‌کنند، تأثیرات منفی آن را کاهش دهند. راهکارهای تقویت نقش خانواده در شکل‌گیری هویت ایجاد محیطی امن و حمایتی خانواده باید محیطی فراهم کند که در آن اعضا بتوانند احساسات و نیازهای خود را به راحتی بیان کنند و از حمایت و توجه متقابل برخوردار شوند. آموزش مهارت‌های ارتباطی والدین و فرزندان باید مهارت‌های ارتباطی خود را تقویت کنند تا بتوانند بهتر با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و تعارضات را مدیریت کنند. تقویت ارزش‌های مثبت خانواده باید با آموزش ارزش‌های مثبت مانند احترام، صداقت و همکاری، زمینه‌ساز شکل‌گیری هویت مثبت در فرزندان شود. مشارکت در فعالیت‌های جمعی مشارکت در فعالیت‌های جمعی و اجتماعی می‌تواند به تقویت هویت اجتماعی فرزندان کمک کند. خانواده‌ها می‌توانند با تشویق خانواده به عنوان بنیادی‌ترین نهاد اجتماعی، نقش بی‌بدیلی در شکل‌گیری هویت فردی و اجتماعی افراد دارد. با ایجاد محیطی حمایتی، آموزش ارزش‌های مثبت و تقویت مهارت‌های ارتباطی، خانواده می‌تواند زمینه‌ساز رشد هویتی سالم در فرزندان شود. توجه به این نقش‌ها نه تنها به پایداری خانواده کمک می‌کند، بلکه تأثیرات مثبتی بر جامعه نیز خواهد داشت.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 573 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری ولادت با سعادت دخت پیغمبر خاتم حضرت زهرا را تبریک و تهنیت عرض می‌داریم. اینروزها که حرف از حقوق زنان و دختران در کشور ما سخن روز است، شایسته بل بایسته است رفتارهای پیامبر با دخترش حضرت زهرا(س) را با مداقه مطالعه کنیم و با تآمل و دقت به آن بیاندیشیم. سپس از آن نتیجه‌یی بدست آوریم. نتیجه‌یی که انتظار می‌رود مدعیان پیرو حضرت ختمی مرتبت(ص)، آنرا چراغ راه مدیریتی خود قرار دهند. قبل از شرح رفتار پیامبر(ص) با دخترش فاطمه(س)، بهتر است نظری بر رفتار جاهلان عرب با دختران در عربستان قبل از اسلام بیاندازیم. اینطوری بهتر برخورد و رفتار خودمان و سیاستمداران و مدیران جامعه‌مان را در قبال دختران قضاوت خواهیم کرد. با مقایسه برخورد جاهلان عرب با رفتار نظری و عملی حضرت محمد با دختران، پی خواهیم برد که ما امروزی‌ها اعم از مردانی که فقط پدرند و مردانی که هم پدر اند و هم سیاستمدار و مدیر جامعه، در برخورد با دختران، در کدام طرف قرار خواهیم گرفت. آیا برخورد ما با دختران جامعه بیشتر شبیه برخورد جاهلان عرب قبل از ظهور اسلام است یا رفتارمان با دختران، پیامبرگونه می‌باشد؟. جامعه جاهلیت شبه جزیره عربستان آنطوری که تاریخ‌نویسان و نویسندگان گفته‌اند در جهل مطلق به سر می‌بردند. عرب‌های جاهل چیزی که از سفرهای صحرایی و گذشتگانشان آموخته بودند این جمله بود: «برای اینکه زنده بمانی بکش.» عرب‌های جامعه جاهلی همه‌چیز و تمام زندگی‌شان را بر محور جنگ و خونریزی تنظیم می‌کردند. با تولد فرزند پسر خوشحال می‌شدند؛ چون در کودکی نگهبان شتر و در بزرگی همیار و همرزم در میدان جنگ بود. با ولادت دختر، اما رنگ از رخساره پدران جاهل می‌پرید و آه از اندرونشان برمی‌خواست که «چه بدبختی و بدیمنی بزرگی!»؛ بلی، برای دختران و زنان هیچ حقی قائل نبود آنان را مایۀ ننگ می‌پنداشتند. چونکه در جنگ‌ها در معرض اسارت بودند. در چنین محیطی حضرت ختمی مرتبت، طبیب جان‌ها ظهور می‌کند و رو به مردان عرب طنینی سر می‌دهد: ای بيابانگردان تيره روز! آن چه از صحرا آموخته‌ايد درست نيست! صحرا آموزگاري بد آموز است. شما بايد از خدا درس بگيريد! شعار شما آن نيست كه به آن خو گرفته‌ايد! شما خليفه خداييد و خدا نور، محبت، زندگي، لطف و رحمت است. هر یک از شما براي ديگري زنده‌ايد و همه براي خداييد. آن درس ديگري را هم كه سينه به سينه يا با تقليد از رفتار پدرانتان آموخته‌ايد فراموش كن! آنان نيز معلمان خوبي نبودند! بايد بدانيد كه درس را تقليدي نبايد آموخت! دختر نيز مانند پسر است! هر دو به كارتان مي‌آيند! هر دو نعمت خدايند! همه نعمت‌هاي خدا را بايد سپاس گفت و نبايد يكي را بر ديگري برتري داد! مردم! شما چرا با دختران‌تان چنين رفتاري مي‌كنيد؟ چرا به ديده كالاي بي‌ارزش به آنها مي‌نگريد؟ شما را چه كسي‌زاده و پرورده است؟ مگر شما در دامان همين دختران كه مادر شده‌اند پرورش نيافته‌ايد؟ بدانيد كه چون دختري در خانه‌اي به دنيا مي‌آيد، خداوند ملائكه را مي‌فرستد تا بگويند: «اي اهل خانه سلام بر شما! سپس آن دختر را با پرهاي خود مي‌پوشانند و دست‌هاي خويش را بر سر او مي‌كشند و مي‌گويند كسي كه نگاهباني او را بر عهده بگيرد تا روز رستاخيز ياري خواهد شد.» «كسي كه دختري داشته باشد و او را زنده به گور نكند، خوار نسازد و پسر را بر او ترجيح ندهد، خدا او را به بهشت خواهد رساند.» اما اين تعليمات آسماني كه گاه با آيات قرآن و گاه به زبان حديث برگوش‌هاي گران آن مردم دير فهم خوانده مي‌شد، بايد با آموزش‌هاي عملي نيز همراه باشد تا اثر آن بيشتر شود و نمونه اعلاي آن نحوۀ برخورد و رفتار پیامبر با دخترش فاطمه(س) است. درباره ابراز محبت بیش از حدّ پیامبر(ص) به دخت گرامی‌اش زهرا(س) نقل‌ها و حدیث‌های بسیاری است. ما با نقل یک سخن از عايشه همسر پيامبر(ص) بسنده می‌کنیم: «هرگاه فاطمه به خانه پيامبر وارد مي‌شد، پيامبر به او خوش‌آمد مي‌گفت و به استقبال او مي‌رفت و او را مي‌بوسيد و او را در جاي خودش مي‌نشاند.» و اين نمونه كوچكي از رفتار پيامبر با دخترش بود. رفتاري كه براي خانواده‌ها، به خصوص مردان آموزنده است. نه تنها براي مردم عصر پيامبر(ص) بلكه براي همه عصرها و نسل‌ها. و ما اهالی افغانستان به ويژه رهبران ديني و حکومتی جامعه چه سخت به اين آموزه‌ها نياز‌منديم! برخوردها و رفتارهای مردان حکومتی و برخی از پدران با دختران جامعه چنان بد و دل‌آزده است که آدم را به یاد دوران جاهلیت میاندازد. در جامعه می‌بینیم و از رسانه‌ها می‌شنویم که مسئولین چه رفتارها و برخورهایی با زنان و دختران دارند. از زمانی که حکومت خودخوانده اسلامی بر اریکه قدرت تکیه زد بیش از دو سال می‌گذرد و در تمام این مدت هر روز شاهد نادیده انگاشتن حقوق دختران از سوی این حکومت هستیم. آن هم حقوق حداقلّی که پسران از آن برخوردار اند و دختران نه. از نقطه نظر مسئولان دولت فعلی، پسران حق تعلیم و تحصیل و ایفای وظیفه دارند و دختران اما چنین حقی ندارند. البته تصمیم‌گیران حکومتی همۀ تصمیم‌ها و اقداماتشان را ادعا می‌کنند که مطابق شریعت اسلامی است و پیامبر از این کارشان خشنود اند. به نظر من، اما این تصمیم‌ها و رفتارهای آپارتایدی بیشتر شبیه کردارها و گفتارهای مردان عرب زمان جاهلیت است تا شبیه رفتار پیامبر عظیم الشأن اسلام.

ادامه مطلب