برچسب: جسد

5 روز قبل - 128 بازدید

در گوشه‌ای از شهر، جایی که خانه‌ها نیم‌ساخته بود و بوی خاک خیس در کوچه‌ها پخش می‌شد، جایی که سیمان هنوز خشک نشده و سطل‌ها از آبِ گل‌آلود پر بود، دختری خردسال به نام مریم، با چشم‌هایی که هیچ‌گاه کودکانه نخندیده بود، هر صبح با صدای پاهای برادرش بیدار می‌شد. صدایی که دیگر نه هشدار ساعت بود و نه آواز پرنده؛ صدایی بود از جنس زنده‌ماندن، صدایی که هر روز پیش از طلوع آفتاب، می‌گفت: "من هنوز هستم، من هنوز می‌روم، تا تو نمانی." مریم، دوازده سال داشت، اما انگار سال‌های عمرش، بار سنگین قرن‌ها را بر دوش کشیده بود. از روزی که مادر در راه مهاجرت، در نیمه‌شب سرد و خاموش، به سکوت رفت و دیگر بازنگشت، تا روزی که پدر در آن‌سوی مرز، در میان دود و آتش، به تلی از خاکستر مبدل شد، مریم فقط مانده بود با یک برادر. و برادر، نامش رسول بود. رسول، آن جوان هجده‌ساله که گاه لباس‌هایش از بس شسته شده بود، دیگر رنگ نداشت. پسرکی که هنوز لبخندهایش بوی سادگی می‌داد، اما دستانش مثل مردی پنجاه‌ساله ترک برداشته و زخمی شده بود. از بام تا شام، در سرگ و کارهای ساختمانی، در ساختمان‌هایی که مال او نبود، در خانه‌هایی که هیچ‌گاه نامش بر سندشان نوشته نمی‌شد، کار می‌کرد. دیوار می‌چید، گچ می‌زد، آجر بالا می‌برد، بی‌آن‌که ناله‌ای کند یا لحظه‌ای زانویش خم شود. نه کسی از او پرسیده بود که چند ساله‌ای، نه کسی برایش پرسیده بود که آیا خسته نیستی؟ تنها چیزی که از او می‌خواستند، دو دست سالم بود و تن سالم برای روز بعد. و او هر روز، همان دست‌ها را، همان تن را، در اختیار شهر می‌گذاشت. هر غروب، وقتی آفتاب پشت ساختمان‌های نیمه‌کاره می‌مرد، و سایه‌ها در کوچه‌ها راه می‌افتاد، رسول با لباسی خسته، صورتی خاک‌آلود، و نانی در دست، به خانه برمی‌گشت. و مریم، پشت پنجره‌ای که شیشه‌هایش ترک خورده بود، همان‌جا می‌ایستاد، تا ببیند برادرش باز هم آمده یا نه. رسول، با همان لبخند مهربان، که همیشه اندوهی پشت آن پنهان بود، در را باز می‌کرد، می‌نشست، کفش‌هایش را درمی‌آورد، پاهای زخمی‌اش را زیر خود جمع می‌کرد، و چای تلخ را جرعه‌جرعه می‌نوشید. گاهی هم زیر لب، برای مریم آواز می‌خواند؛ نه با صدای خوش، که با دلی که می‌خواست برای خواهرش نقش پدر و مادر را بازی کند. اما روزی آمد، که هیچ شباهتی با روزهای دیگر نداشت. روزی که هنوز آفتاب به نیمه نرسیده بود، که صدای در زدن آمد. نه در زدن عادی، که کوبیدن در. انگار کسی آمده بود که نه برای احوال‌پرسی، بلکه برای پایان دادن آمده بود. در گشوده شد. دو مرد با لباس‌هایی اتوکشیده، اما نگاه‌هایی سردتر از زمستان داخل شدند. یکی‌شان گفت: "مدرک داری؟" رسول مکث کرد. بغض در گلویش پیچید. صدایش پایین بود. گفت: "نه، اما من این‌جا کار می‌کنم... من تنها نان‌آور خواهرم هستم... من..." اما جمله‌اش نیمه‌تمام ماند. در دنیای این مردها، واژه‌ها اگر روی کارت نباشند، اعتباری ندارند. دستش را گرفتند. مریم خواست چیزی بگوید، اما صدایش در نیامد. فقط نگاه کرد. رسول هم برگشت و نگاهش کرد. لبخند زد، آن لبخند خاموشِ همیشگی، اما این‌بار، لبخندش انگار می‌گفت: "نترس، زود برمی‌گردم." سوارش کردند در پشت وانت. پشت‌بامی بی‌سقف، روی زنگ‌زده‌ترین فلزها. جاده خاکی بود. گرد و خاک می‌خورد در دهان. وانت، تلو‌تلو می‌خورد. هیچ کمربندی نبود، هیچ حفاظی، هیچ کسی که بپرسد: "خسته‌ای؟ سردت است؟" و آن‌گاه که وانت در یکی از پیچ‌های تند شهرک‌های کرج، در دل کوه، خم برداشت، رسول، این کارگر بی‌مدرک، از پشت افتاد. تنش به زمین خورد، صدایی نکرد، فریادی نکشید. تنها خاک فهمید که چه گنجی را دارد در آغوش می‌گیرد. نه کسی ایستاد، نه کسی گریست. تنها چند چشم، شاید از دور، چیزی دیدند. اما او دیگر نفس نمی‌کشید. نه کفنی بود، نه گور رسمی، نه فاتحه‌ای. او رفته بود. مثل بادی در کوچه‌های بی‌صدا. مثل سطلی که از کارگاه پرت می‌شود، و فردا یکی دیگر جایش می‌آید. و مریم ماند. با لباسی که هنوز بوی برادرش را داشت. با لحافی که دو نفره بود، اما حالا تنها یک طرفش گرم می‌شد. با چای تلخی که دیگر هیچ‌وقت کسی ننوشید. مریم ماند. در خانه‌ای سرد، پشت پنجره‌ای شکسته، با روبانی قرمز در موهایش، و چشمانی که دیگر اشک نداشتند. تنها چیزی که از رسول ماند، آجرهایی بود که هیچ‌کس نپرسید چه دستی آن‌ها را چیده است. خانه‌هایی که روشن‌اند، گرم‌اند، مستحکم‌اند، اما صدای آن که آن‌ها را ساخت، خاموش شد، پیش از آن‌که حتی یک "خداحافظ" بگوید. او فقط کارگر بود. نه دزد بود، نه قاتل، نه قاچاقچی. نه باری بر دوش شهر، نه تهدیدی برای امنیت. او فقط نان می‌خواست. او فقط خواهرش را نمی‌خواست تنها بگذارد. او فقط… همین بود. نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 165 بازدید

در ادامه‌ی قتل زنان و دختران افغانستانی،‌ رسانه‌های ترکیه درتازه‌ترین مورد گزارش داده‌اند که جسد یک دختر ۱۷ ساله اهل افغانستان در شهر مانیسا در غرب ترکیه کشف شده است. رسانه سوزکو ترکی با نشر گزارشی به نقل از پولیس نوشته است که در پیوند به این رویداد، شوهر او تحت تعقیب است. این دومین مورد قتل زنان اهل افغانستانی در ترکیه طی کمتر از یک هفته گذشته است. در گزارش آمده است، این دختر که از او با نام اختصاری هـ.ا. یاد شده، در خانه‌اش در منطقه جمهوریت، شهر مانیسا پیدا شده است. در گزارش آمده است که خانواده و نزدیکان هـ.ا. پس از بی‌خبری چندساعته از او، به خانه‌اش مراجعه کرده‌اند و وی را بی‌حرکت و در حالی‌که پتو رویش کشیده شده بود، یافته‌اند. جسد او پس از بررسی ابتدایی دادستانی، به سردخانه شفاخانه دولتی منتقل شده است. قرار است کالبدشکافی برای مشخص شدن علت دقیق مرگ انجام شود. پولیس ترکیه گفته است که براساس اطلاعات جمع‌آوری‌شده از همسایه‌گان، این دختر شب پیش از مرگش با شوهرش مشاجره داشته است. پولیس، همسر وی را مظنون اصلی می‌داند و عملیات برای بازداشت او جریان دارد. این دومین مورد کشف جسد زن افغانستانی در ترکیه در یک هفته اخیر است. پیش از این، جسد یک زن ۲۹ ساله اهل افغانستان در شهر اسکی‌شهیر نیز با ضربات چاقو پیدا شده بود. پولیس فردی را که گفته می‌شود شریک زندگی سابق او بوده، در ساکاریا شناسایی و بازداشت کرد.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 215 بازدید

پایگاه خبری و تحلیلی «انصاف نیوز» ایران درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که بقایایی جسد کبرا رضایی، مهاجر جوان اهل افغانستان که پس از حدود ۵۰ روز ناپدید‌شدن به‌صورت فجیع به قتل رسیده بود، از خانه‌ی یک مرد ایرانی کشف شده است. این پایگاه خبری و تحلیلی در گزارشی نوشته است که پولیس پس از مظنون‌شدن خانواده‌ی کبرا رضایی به این مرد ۳۲ ساله‌ی ایرانی، با مجوز قضایی وارد خانه‌ی او شد و «باقی‌مانده‌ی پیکر تکه‌تکه‌شده‌ی کبرا، که ظاهراً با استفاده از اسید تلاش شده بود آثار آن از بین برود» را کشف کرده است. پیش از این بخشی دیگر از «جسد مثله‌شده‌ی»‌ این زن مهاجر اهل افغانستان از شهرستان «پیشوا» در تهران و از میان زباله‌ها کشف و با آزمایش «دی‌ان‌ای» هویت او تایید شده بود. همچنین سایت خبری «انصاف‌نیوز» در گزارشی نوشته است که این مرد از همکاران کبرا رضایی بوده و بررسی‌های فنی و تحلیل داده‌های تلفن همراه نیز نشان داده که «آخرین سیگنال موبایل کبرا پیش از ناپدید شدن، در نزدیکی محل سکونت این فرد ثبت شده» است. در ادامه آمده است که از این مرد به نام «ع. خ» نام برده شده و گفته شده است که او نگهبان یک کارخانه‌ی تولید لوازم خانگی در پاکدشت تهران بوده است. در گزارش آمده است که متهم در بازجویی‌های اولیه اتهام قتل این زن جوان اهل افغانستان را رد کرده بود، اما پس از ارائه‌ی شواهد از سوی پولیس، به ارتکاب جرم قتل اعتراف کرده است. این مرد در اظهارات خود گفته است که پس از آن‌که از نامزدی کبرا مطلع شده، «دچار حالت شدید عصبی و مرتکب جنایت» شده است. قابل ذکر است که اتهامات مطرح شده علیه این مرد شامل «قتل عمد، مثله‌ کردن جسد و تلاش برای از بین بردن آثار جرم از طریق استفاده از اسید» است. ممانعت از تصویربرداری در مراسم خاکسپاری همچنین بر اساس گزارش «انصاف‌نیوز» پس از پیدا شدن بقایایی جسد کبرا رضایی، مراسم خاکسپاری او روز دوشنبه (۱۹ جوزا) تحت نظارت شدید پولیس ایران برگزار شد. این رسانه به نقل از چند نفر از شرکت‌کنندگان نوشته است که پولیس به آنان اجازه‌ی تصویربرداری و گفت‌وگو با رسانه‌ها را نداد. در گزارش به نقل از یکی از شرکت‌کنندگان آمده است که خانواده‌ی کبرا رضایی از گفتگو با رسانه‌ها «معذور» است و به آنان گفته شده است که پیگیر «قصاص» متهم نباشند. این رسانه افزوده است که خواهر کبرا رضایی نیز با چهره‌ای «کاملا پوشیده» در مراسم خاکسپاری حضور داشت که نشانه‌ای از فضای پرتنش و نگران‌کننده‌ای بود که خانواده با آن روبه‌روست. قتل فجیع این زن مهاجر اهل افغانستان در حالی انجام شده است که در یک سال اخیر، موج‌های گسترده‌ای از مهاجرستیزی در ایران به راه افتاده و بارها مهاجران افغانستان در جاده‌ها و مکان‌های عمومی مورد آزار و اذیت‌ و لت‌وکوب قرار گرفته‌اند. علاوه بر این، دولت ایران نیز در سال جاری خورشیدی فشارها بر مهاجران افغانستان را افزایش داده و اسناد اقامت قانونی حدود دو میلیون نفر را باطل کرده است.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 150 بازدید

منابع محلی از ولایت تخار می‌گویند که یک دختر جوان توسط افراد مسلح ناشناس در ولسوالی ورسج این ولایت به قتل رسیده و سپس جسد او به آتش کشیده شده است. دست‌کم دو منبع تایید کردند که این جسد روز (سه‌شنبه، ۶ جوزا) در منطقه ترشت از مربوطات ولسوالی ورسج پیدا شده است و هنوز هویت قربانی مشخص نشده است. منبع تاکید کرده است که جسد سوخته این دختر جوان به این مرکز درمانی منتقل شده، اما تا اکنون موفق به شناسایی هویت او نشده است. مسوولان حکومت محلی در ولایت تخار تا اکنون در این مورد چیزی به رسانه‌ها نگفته‌اند. قابل ذکر است که پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتل‌های مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور افزایش کم‌پیشینه یافته است. بیماری‌های روانی، خصومت شخصی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتل‌ها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمی‌توانند برای خشونت‌های وارده‌ی شان شکایت کنند و این‌گونه خشونت‌‌ها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا می‌کند. براساس گزارش‌ها، عاملان قتل‌های مرموز غالبا «افراد مسلح ناشناس» دانسته می‌شود و حکومت فعلی کم‌تر از شناسایی و مجازات آنان خبر می‌دهند.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 161 بازدید

منابع محلی از ولایت نیمروز می‌گویند که جسد یک کودک پسر هفت ساله که به شکل فجیع به قتل رسیده است، از مرکز این ولایت پیدا شده است. دست‌کم دو منبع با تایید این قتل گفته‌اند که این کودک هفت ساله پسر، حدود دو هفته پیش ناپدید شده بود و جسد وی شام روز گذشته (سه‌شنبه، ۲ ثور) از مربوطات حوزه دوم شهر زرنج، مرکز ولایت نیمروز پیدا شده است. منبع تاکید کرده است که این کودک پسر ابتدا به شکل فجیع به قتل رسیده و سپس جسدش به داخل ذخیره آب انداخته شده است. همچنین مسوولان محلی حکومت سرپرست در ولایت نیمروز نیز این رویداد را تایید کرده و گفته‌اند که هویت این کودک در حال بررسی است. مسوولان محلی حکومت فعلی می‌گویند که تا اکنون دلیل و انگیزه‌ی این قتل روشن نیست. باید گفت که همه روزه مواردی از قتل‌های مرموز و کشف اجساد از ولایت‌ها گزارش می‌شود. همچنان روز گذشته جسد یک زن ۵۰ ساله در ولایت قندهار پیدا شده بود. پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتل‌های مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور افزایش کم‌پیشینه یافته است. بیماری‌های روانی، خصومت شخصی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتل‌ها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمی‌توانند برای خشونت‌های وارده‌ی شان شکایت کنند و این‌گونه خشونت‌‌ها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا می‌کند.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 131 بازدید

منابع محلی از ولایت قندهار می‌گویند که جسد یک زن ۵۰ ساله در این ولایت پیدا شده است. دست‌کم دو منبع تایید کرده‌اند که جسد این زن امروز (سه‌شنبه، ۲ ثور) از پل نساجی از مربوطات نزدیکی مرکز ولسوالی دامان این ولایت یافت شده است. همچنین شماری از رسانه‌های محلی گزارش داده‌اند که این زن فریده نام داشت و در نزدیکی ولسوالی دامان ولایت قندهار به‌تنهایی زند‌گی می‌کرد. در ادامه آمده است که جسد این زن توسط نیروهای حکومت سرپرست در ولایت قندهار به شفاخانه منتقل شده است. رسانه‌ها در مورد دلیل و عاملان قتل این زن تا اکنون جزییات خاص ارائه نکرده است. مسوولان محلی حکومت فعلی در قندهار نیز در این باره چیزی نگفته‌اند. چندی پیش نیز دو تن در قندهار توسط افراد ناشناس به قتل رسیده بودند. پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتل‌های مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور افزایش کم‌پیشینه یافته است. بیماری‌های روانی، خصومت شخصی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتل‌ها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمی‌توانند برای خشونت‌های وارده‌ی شان شکایت کنند و این‌گونه خشونت‌‌ها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا می‌کند.

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 231 بازدید

منابع محلی از ولایت هرات می‌گویند که جسد یک دختر پنج ‌ساله در ولسوالی رباط‌سنگی این ولایت پیدا شده است. دست‌کم دو منبع گفته‌اند که این دختر پنج‌ ساله هلینا نام داشته و چند روز قبل از روستای «بقرچر» از مربوطات ولسوالی رباط‌سنگی مفقود شده بود. منبع تاکید کرده است که جسد هلینا روز  گذشته (سه‌شنبه، ۲۶ حمل) از روستای «بقرچر» ولسوالی رباط‌سنگی پیدا شده است. منبع افزوده است که کودک دختر به شکل بی‌رحمانه به قتل رسیده است. همچنین شماری‌ از رسانه‌های محلی به نقل از فرماندهی پولیس ولسوالی ربا‌ط‌سنگی گزارش داده‌اند که یک زن و یک مرد را هنگام انتقال جسد بازداشت کرده است. در ادامه آمده است که در کل سه نفر، شامل دو زن و یک مرد که اعضای یک خانواده هستند، بازداشت شدند. منبع در مورد دلیل و انگیزه‌ی قتل کودک دختر پنج ساله معلومات ارائه نکرده است. همچنین مسوولان محلی حکومت فعلی در این زمینه چیزی نگفته‌اند. قابل ذکر است که از دو مورد قتل در قندهار نیز گزارش شده است. پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتل‌های مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور و به‌ویژه در ولایت فاریاب افزایش کم‌پیشینه یافته است. بیماری‌های روانی، خصومت شخصی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتل‌ها بیان شده است. براساس گزارش‌ها، عاملان قتل‌های مرموز غالبا «افراد مسلح ناشناس» دانسته می‌شود و حکومت فعلی کم‌تر از شناسایی و مجازات آنان خبر می‌دهند.

ادامه مطلب


4 ماه قبل - 179 بازدید

منابع محلی از ولایت ولایت غور می‌گویند که جسد سربریده شده یک کودک از ولسوالی پسابند این ولایت پیدا شده است. دست‌کم دو منبع گفته‌اند که این رویداد روز (سه‌شنبه، ۱۲ حمل) در روستای «سینی» از مربوطات ولسوالی پسابند ولایت غور به وقوع پیوسته است. منبع تاکید کرده است که این کودک سربریده شده کم‌تر از یک سال عمر داشته است. منبع در مورد دلیل و انگیزه‌ی این قتل جزییات نداده است. مسوولان محلی حکومت سرپرست نیز در این مورد اظهار نظری نکرده‌اند. پیش از این، جسد سربریده شده یک مرد در قندهار پیدا شده بود. پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتل‌های مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور افزایش کم‌پیشینه یافته است. بیماری‌های روانی، خصومت شخصی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتل‌ها بیان شده است. براساس گزارش‌ها، عاملان قتل‌های مرموز غالبا «افراد مسلح ناشناس» دانسته می‌شود و حکومت فعلی کم‌تر از شناسایی و مجازات آنان خبر می‌دهند.

ادامه مطلب


9 ماه قبل - 633 بازدید

رسانه‌های ایران گزارش داده‌اند که جسد یک زن جوان اهل افغانستان در منطقه قیام‌دشت، در جنوب تهران پیدا شده است. در گزارش آمده است که پولیس تهران سه مرد را به اتهام دست‌داشتن در قتل این زن بازداشت کرده‌اند. روزنامه جمهوری اسلامی نوشته است که تا اکنون روشن نیست که انگیزه اصلی قتل این زن جوان اهل افغانستان چی بوده است. طبق گزارش رسانه‌ها، جسد این زن جوان (روز جمعه، چهارم عقرب) در یکی از خیابان‌های قیام‌دشت تهران کشف شده است. روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: «بررسی‌های اولیه نشان می‌داد که مقتول در یک مکان دیگری قربانی شده است و عاملان جنایت، جسد را ابتدا داخل کمد دیواری گذاشتند و به روستای موردنظر منتقل کردند.» پس از تحقیقات پولیس جمهوری اسلامی سه متهم دخیل در این قضیه شناسایی و به بازداشت شده‌اند. گزارش شده است که جسد این زن جوان اهل افغانستان برای انجام معاینات دقیق‌تر به پزشکی قانونی منتقل شده و متهمان برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده تحت بازجویی قرار گرفته‌اند. هنوز انگیزه و چگونگی قتل این زن جوان افغانستانی روشن نشده است. باید گفت که شهروندان افغانستان طی چند ماه گذشته بارها مورد خشونت قرار گرفته و چند مورد نیز به جان باختن انجامیده است. گفتنی‌ست که ایران از سال‌ها به این‌سو میزبان میلیون‌ها افغانستانی‌ است. در ماه‌های اخیر این کشور، روند اخراج اجباری شهروندان افغانستان را آغاز کرده است. پس از حاکمیت حکومت فعلی در آگوست 2021، تعدادی از شهروندان افغانستان به‌شمول زنان معترض، فعالان حقوق زن، نظامیان پیشین و خبرنگاران به کشورهای مختلف از جمله ایران مهاجرت کردند.

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 237 بازدید

رسانه‌های محلی گزارش داده‌اند که یک دختر هفت ساله در ولایت هرات به شکل فجیع به قتل رسیده است. رسانه‌ها گزارش داده‌اند که جسد این کودک روز (سه‌شنبه، ۳ میزان) در حالی از ناحیه یازدهم شهر هرات یافت شده است که دست‌وپاهایش قطع شده است. در گزارش آمده است که این کودک دختر حدود سه روز پیش ناپدید شده و روز گذشته جسدش از ناحیه یازدهم شهر هرات پیدا شده است. در ادامه آمده است که افراد ناشناس گلوی این کودک هفت ساله را بریده و دست‌وپاهایش را قطع کرده‌اند. تا اکنون دلیل و انگیزه این رویداد مشخص نشده است. مسوولان محلی در هرات نیز در این مورد چیزی به رسانه‌ها نگفته‌اند. این در حالی است که چندی پیش یک کودک در ولایت نیمروز به‌گونه فجیع به قتل رسیده بود. پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتل‌های مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور و به‌ویژه در ولایات غربی افزایش کم‌پیشینه یافته است. بیماری‌های روانی، خصومت شخصی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتل‌ها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمی‌توانند برای خشونت‌های وارده‌ی شان شکایت کنند و این‌گونه خشونت‌‌ها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا می‌کند.

ادامه مطلب