برچسب: انفجار

1 هفته قبل - 104 بازدید

شفاخانه امرجنسی در کابل درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که در پی انفجارهای عصر امروز (چهارشنبه، ۲۳ میزان) در کابل، ۴۰ نفر، به‌شمول پنج کشته به این شفاخانه منتقل شده‌اند. این شفاخانه با نشر اعلامیه‌ای گفته است که در اثر انفجارهای امروز کشته‌شدگان و زخمیان شامل زنان و کودکان هستند. در اعلامیه آمده است که ۱۰ نفر از زخمیان در وضعیت وخیمی قرار دارند. دژان پنیک، مدیر شفاخانه امرجنسی در کابل گفته است: «ما شروع به پذیرش آمبولانس‌هایی پر از مجروح کردیم و متوجه شدیم که انفجارهایی در چند کیلومتری شفاخانه‌ی ما رخ داده است.» او افزوده است: «تا کنون ۴۰ نفر، از جمله زنان و کودکان به محل رسیده‌اند. آنان زخم‌های ناشی از ترکش، ترومای غیرنافذ و سوختگی دارند.» شفاخانه امرجنسی گفته است که آمار زخمیان و کشته‌شدگان این انفجار ابتدایی است. قابل ذکر است که حوالی ساعت ۴:۰۰ عصر امروز صدای انفجارهای مهیب در کابل شنیده شد. در پی آن، ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی حکومت سرپرست اعلام کرد که این صداها ناشی از انفجار یک تانکر تیل است. اما ساعتی بعد، تلویزیون دولتی پاکستان گزارش داد که ارتش این کشور یک مقر «فتنه‌ی خوارج» را در کابل هدف حمله‌ی هوایی قرار داده است. پاکستان از اصطلاح «فتنه‌ی خوارج» برای تحریک طالبان آن کشور (تی‌تی‌پی) استفاده می‌کند. همچنین یوناما یا دفتر هیأت معاونت سازمان ملل در افغانستان گفته است که درگیری میان پاکستان و نیروهای حکومت سرپرست تلفات سنگینی بر غیرنظامیان وارد کرده است.

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 72 بازدید

صبح هنوز روشن نشده بود که باد خاک‌آلودی از سمت «چهارراهی تایمنی» وزیدن گرفت. زن چادری‌پوشی کنار دیوار بازار چوب‌فروشی نشسته بود. چادر خاک‌گرفته‌اش را محکم چسبیده بود و ظرف پلاستیکی کوچکی را پیش رویش گذاشته بود. هر از گاهی سرش را بلند می‌کرد تا ببیند کسی چیزی در آن انداخته یا نه. چشمانش گود رفته، گونه‌هایش لاغر و لب‌های خشکیده‌اش به سختی تکان می‌خوردند. نامش زرگل بود، ۳۷ ساله، اما چهره‌اش پیرتر از ۵۰ نشان می‌داد. سال‌هاست که زرگل در کوچه‌های کابل گدایی می‌کند؛ در سایه‌ی دیوارها، زیر آفتاب و باران، با دلی پر از اندوه و دستی خالی. اما کمتر کسی می‌داند که روزگاری در همین شهر، زندگی ساده اما پرمحبتی داشت. زرگل در سیزده‌سالگی به عقد درآمد. عروسی‌اش با گریه گذشت، نه با خوشی. پدرش کارگر سرک‌سازی بود و از فقر نجاتی نمی‌دید. وقتی مردی از همان محل به نام عبدالقدوس خواستگاری‌اش را کرد، پدرش گفت: «خوشبخت می‌شی دخترم. مرد آرامی‌ست، کارگر است، خانه هم دارد.» و او خاموش ماند؛ چون در آن قریه، دختر حق انتخاب نداشت. عبدالقدوس مردی ساده‌دل بود؛ نه دولتی، نه سیاست‌مدار، فقط یک مزدور روزانه که با بیل و کلنگ نان درمی‌آورد. اما دل نرم و مهربانی داشت. همیشه می‌گفت: «زرگل، اگر دنیا پر از ظلم هم باشه، مه نمی‌گذارم تو گرسنه بمانی.» و زرگل با همین حرف‌ها دلگرم می‌شد. خانه‌شان کوچک بود، در حاشیه‌ی شهر کابل، در محله‌ی شیدایی؛ خاکی اما پر از عشق. سال‌ها با کار و تلاش گذشت. پنج طفل آوردند؛ سه پسر و دو دختر. عبدالقدوس از صبح تا شام در شهر کار می‌کرد؛ گاهی در ساختمان، گاهی در باربری. شب‌ها با دستان زخمی اما چهره‌ی خندان برمی‌گشت و می‌گفت: «ما فقیر استیم، اما باهم خوش استیم.» و زرگل باور داشت که خوشبختی یعنی همین؛ سقف خانه، سایه‌ی شوهر، و لبخند طفل. اما در این سرزمین، خوشی عمر درازی ندارد... یک روز تابستانی بود، جمعه. عبدالقدوس گفت می‌رود مسجد جامع کابل برای نماز و بعد، چند بسته برنج و روغن بگیرد؛ از آن‌هایی که مردم برای نیازمندان می‌سپارند. زرگل چادرش را برداشت و گفت: «زود بیا، برنج تمام شده، بچه‌ها گرسنه‌اند.» و او خندید: «زود می‌آیم، نگران نباش.» اما دیگر هیچ‌وقت برنگشت. چند ساعت بعد، صدای انفجار در تمام شهر پیچید. مسجد جامع کابل لرزید، دود از گنبد بالا رفت. مردم می‌دویدند، فریاد می‌زدند، خون در کوچه‌ها جاری بود. گروه داعش مسئولیت حمله را گرفت. در آن حمله، بیش از پنجاه نفر کشته شدند؛ بیشترشان مردم بی‌دفاع، کارگر، پیر، کودک... و عبدالقدوس یکی از آن‌ها بود؛ تکه‌تکه، بی‌نام، بی‌نشانه. وقتی زرگل خبر را شنید، دوید تا مسجد. در میان جمعیت دنبال شوهرش گشت، اما چیزی از او نمانده بود. فقط کسی تکه‌ای از پیراهن خاکی‌اش را در دستش گذاشت و گفت: «شاید این از شوهرت باشد.» زرگل آن را گرفت، بویید و همان‌جا بی‌هوش شد. از آن روز، زندگی‌اش فرو ریخت. کسی نبود نان بیاورد. کسی نبود به طفل‌ها بگوید: «صبور باشید، پدرتان می‌آید.» پنج طفل کوچک و زنی تنها. حکومت آمد و گفت: «شاهد نداریم که شوهرت شهید است، کمکی نمی‌شود.» زرگل فقط گفت: «شهید نه، مظلوم.» اما کسی گوش نداد. ماه‌ها با نان خشک و اشک زنده ماندند. زرگل اول تلاش کرد کار کند؛ در خانه‌های مردم، ظرف شست، خیاطی کرد، اما مزدش ناچیز بود. هر جا رفت، گفتند زن تنها را نمی‌گیرند. وقتی دیگر هیچ راهی نماند، دلش را سنگ کرد و کنار بازار نشست؛ همان‌جایی که حالا نشسته است. اولین روزی که دستش را دراز کرد، از شرم تمام بدنش لرزید. چادر را روی صورت کشید تا کسی نشناسد. اما وقتی پسر کوچکش گفت: «مادر، نان می‌خواهم»، چشم‌هایش تار شد. همان روز، اولین ده افغانی را گرفت. آن را بوسید و زیر لب گفت: «این نان اطفال من است، نه گدایی.» از آن روز تا امروز، سال‌ها گذشته. زرگل هنوز هر صبح با صدای اذان بیدار می‌شود، وضو می‌گیرد، دست‌های زخم‌خورده‌اش را می‌بوسد و زیر لب می‌گوید: «خدایا، فقط مرا زنده نگه دار تا بچه‌هایم زنده بمانند.» سپس چادر خاکی‌اش را به سر می‌کشد و راه بازار چوب‌فروشی را پیش می‌گیرد. همان گوشه‌ی دیوار، جایی که سال‌هاست نشسته، باز هم می‌نشیند. مردم از کنارش می‌گذرند؛ بعضی با نگاهی دلسوز، بعضی با نیشخند و تمسخر. گاهی جوان‌ها صدایش می‌زنند: — «بی‌بی، چرا هر روز می‌آیی؟» او چیزی نمی‌گوید. فقط سرش را پایین می‌اندازد. بعضی‌ها هم خنده‌کنان می‌گویند: — «نمی‌خواهی گدایی کنی؟ بیا خانه‌ی ما، کار می‌دیم!» و همین حرف‌ها مثل خنجر، دلش را می‌شکافند. آری، گاهی مردم از فقر سنگ‌دل‌تر اند. بچه‌های زرگل حالا کنار او بزرگ شده‌اند. پسرش، جمال، شانزده‌ساله است؛ روزها پلاستیک و کاغذ جمع می‌کند. دخترهایش، پری‌گل و مه‌تاب، کنار مادرشان می‌نشینند و دستان کوچک‌شان را دراز می‌کنند. مردم گاهی دلسوزی می‌کنند، نانی، پیسه‌ای می‌دهند؛ اما بیشتر، بی‌تفاوت می‌گذرند، انگار که انسانی آن‌جا نیست. در این سال‌ها، زرگل بارها آسیب دیده. یک‌بار مردی با نام «خیر» او را به خانه برد، به‌ظاهر برای کمک. اما در را که بست، چهره‌ی واقعی‌اش را نشان داد. زرگل با ترس گریخت. از آن روز به بعد، دیگر به هیچ وعده‌ای اعتماد نکرد. همیشه می‌گوید: «خیر دروغین از دشمن هم خطرناک‌تر است.» خانه‌ی‌شان حالا یک اتاق نیمه‌خرابه است، در کوچه‌ای خاکی. سقفش چکه می‌کند، دیوارهایش نم‌زده و زمینش همیشه گل‌آلود. شب‌ها که همه می‌خوابند، زرگل بیدار می‌ماند. دعا می‌خواند، و آرام، با اشک، زیر لب می‌گوید: — «عبدالقدوس... ببین! بچه‌هایت زنده‌اند، اما فقیر. من هنوز نفس می‌کشم، اما مرده‌ام از درون. اگر تو بودی، هیچ‌وقت نمی‌گذاشتی این‌طور خوار شویم...» گاهی پسرش، جمال، از شدت گرسنگی فریاد می‌زند: — «مادر، من نمی‌خواهم فردا گدایی کنم. مردم به ما می‌خندند!» و زرگل، با اشک در چشمانش، آرام می‌گوید: — «اگر کار بود جان مادر، قسم به خدا، کار می‌کردم. اما در این شهر، حتی مردها بی‌کارند، زن‌ها چه کنند؟» دخترهایش نیز از آزار کوچه‌ها در امان نیستند. چند بار که کنار مادرشان نشسته بودند، پسران جوان با خنده و تمسخر از کنارشان گذشتند. یکی از آن‌ها گفته بود: — «این دختر گداست یا عروس آینده؟» زرگل دلش خواست فریاد بزند، دفاع کند، اما می‌دانست اگر چیزی بگوید، مردم بیشتر می‌خندند. فقط چادرش را پایین کشید و خاموش ماند. با آمدن زمستان، سرمای کابل نفس‌گیر می‌شود. زرگل و اطفالش در اتاق نیمه‌خرابه‌شان می‌لرزند. بخاری ندارند؛ تنها چند تخته چوب نم‌زده که از زباله‌ها جمع می‌کنند. دود آن چوب‌ها فضای اتاق را پر می‌کند، بچه‌ها سرفه می‌کنند. زرگل، در حالی که پتو را دورشان می‌پیچد، آرام می‌گوید: — «سرفه بهتر از مردن از سردی است.» هر بار که از جلوی مسجد جامع می‌گذرد، دلش می‌لرزد. بوی خون، فریاد، دود آن روز هنوز در ذهنش مانده. هنوز، وقتی صدای انفجاری از دور می‌شنود، فوری دستانش را روی گوش اطفالش می‌گذارد. هنوز باور ندارد که عبدالقدوس دیگر نیست. در خیال، همیشه فکر می‌کند روزی از دروازه وارد می‌شود و با همان لبخند همیشگی می‌گوید: — «زرگل، خسته نباشی، امروز نان آوردم.» اما واقعیت تلخ‌تر از خیال است. نه حکومت، نه مؤسسه‌ای، نه حتی همسایه‌ای—هیچ‌کس یادش نکرد. نه کمکی، نه توجهی، نه کلمه‌ای برای تسلای دل. زرگل سال‌هاست که با فقر، درد، آزار و سکوت زندگی می‌کند. با این‌همه، زبان به شکایت نگشوده. همیشه می‌گوید: — «اگر شکایت کنم، به چی کسی؟ همه خودشان گرفتار اند...» آن شب، وقتی همه خوابیدند، زرگل چادر کهنه‌اش را زیر سر گذاشت، به سقف نم‌زده‌ی اتاق خیره شد و صدای باد را از لای سوراخ‌های دیوار شنید. زیر لب زمزمه کرد: «عبدالقدوس... کاش امروز را می‌دیدی. کاش می‌دیدی که دخترت دست دراز کرده. کاش می‌دیدی که من هنوز زنده‌ام، ولی بی‌جان... کاش، فقط کاش...» و اشک‌هایش آرام، بی‌صدا، از گوشه‌ی چشم فرو ریخت و بر خاک سرد چکید. در آن شب طولانی، تنها صدای گریه‌ی زنی بود که با باد قاطی می‌شد—در کوچه‌ای خاموش، در شهری که دیگر هیچ‌کس یادش نبود، زنی هنوز زنده بود. زنده، فقط برای نانی خشک، برای لبخند کودکانش، برای فردایی که شاید... هرگز نیاید. گاهی در دل شب، وقتی همه در خواب‌اند، زرگل آهسته از خانه بیرون می‌رود. به آسمان خیره می‌شود، ستاره‌ها را نگاه می‌کند، دست‌های پینه‌بسته‌اش را بلند می‌کند و با صدایی که فقط خدا می‌شنود، می‌گوید: «خدایا، اگر قرار است ما همین‌طور زنده بمانیم، مرا ببر، اما بچه‌هایم را نجات بده. نمی‌خواهم دخترانم روزی سرنوشت مرا تکرار کنند.» صبح روز بعد، دوباره به همان دیوار بازار چوب‌فروشی برمی‌گردد. چادر را روی سر می‌کشد، ظرف پلاستیکی کوچک را پیش پایش می‌گذارد و در دل با خدا راز می‌گوید. مردم بی‌تفاوت از کنارش می‌گذرند؛ برخی افغانی‌ای می‌اندازند، برخی نه. اما هیچ‌کس نمی‌بیند که زیر آن چادر خاک‌خورده، زنی نشسته که روزی خانه‌ای داشت، شوهری داشت، امیدی داشت—و حالا تنها چیزی که دارد، درد است. خورشید که پایین می‌رود و سایه‌ها کش می‌آیند، بازار آرام‌آرام خلوت می‌شود. زرگل سکه‌های اندکش را جمع می‌کند و با اطفالش به سوی خانه می‌رود. در مسیر، از خانه‌های روشن صدای خنده‌ی کودکان دیگر می‌آید. مه‌تاب، دختر کوچکش، با چشمانی خسته می‌پرسد: «مادر، ما هم روزی خانه‌ی روشن می‌گیریم؟» زرگل لبخند تلخی می‌زند و می‌گوید: «اگر خدا خواست، مادرجان.» اما در دلش می‌داند این امید، بیشتر برای ادامه دادن است تا رسیدن. نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 177 بازدید

مسوولان محلی حکومت سرپرست در ولایت بادغیس می‌گویند که سه کودک در پی انفجار یک مرمی در ولسوالی بالامرغاب این ولایت زخمی شدند. فرماندهی پولیس بادغیس امروز (چهارشنبه ۵ سنبله) با نشر اعلامیه‌ای گفته است که این رویداد در روستای «قروتو» از مربوطات ولسوالی بالامرغاب رخ داده است. در اعلامیه آمده است که سه کودک هنگام چراندن مواشی در یک ‏دشت، با گلوله‌ای به‌جامانده از جنگ مواجه شده و در نتیجه‌ی انفجار آن ‏زخمی شده‌اند.‏ فرماندهی پولیس بادغیس تاکید کرده است که کودکان مرمی باقی‌مانده از جنگ را در آتش انداخته‌اند و سپس این مرمی منفجر شده است. این در حالی است که روز شنبه نیز در رویدادی مشابه، یک کودک در ولایت میدان وردک جان باخت و چهار کودک دیگر زخمی شدند. ماین‌ها و مهمات منفجرناشده همچنان تهدیدی جدی برای ‏شهروندان ‏افغانستان و به‌ویژه کودکان به شمار می‌رود.‏ اداره‌ی امور رسیدگی به حوادث ‏می‌گوید که حدود هزار و ۱۵۰ کیلومتر مربع از ‏اراضی افغانستان آلوده به ماین ‏است.‏ براساس گزارش سازمان ملل متحد، حدود ۳.۳ میلیون ‏نفر در ‏افغانستان در شعاع یک کیلومتری از مناطق ‏آلوده به ماین و مواد ‏منفجره زندگی می‌کنند.‏

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 176 بازدید

موسسه بین‌المللی «ورلد ویژن» درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که میلیون‌ها کودک در افغانستان، هر روز در معرض خطر ماین‌ها و مهمات منفجر ناشده قرار دارند و کاهش بودجه ماین روبی تهدید جدی برای جان و آینده کودکان است. این موسسه گزارشی از انفجار ماین در ولسوالی قادس ولایت بادغیس منتشر کرده است که در آن دو کودک به نام‌های صلاح‌الدین ۱۲ ساله و نجم‌الدین ۱۰ ساله جان باختند. این حادثه در ۱۸ ثور سال جاری، هنگام بازی و کار در زمینی حدود ۱۰ کیلومتر دورتر از خانه این کودکان رخ داده است. موسسه بین‌المللی «ورلد ویژن» تاکید کرده است که ۶.۴ میلیون شهروند افغانستان در معرض خطر مهمات منفجرناشده زندگی می‌کنند و کودکان ۸۰ درصد قربانیان کشته و زخمی ناشی از این انفجارها را تشکیل می‌دهند. در ادامه آمده است که برآوردها نشان می‌دهد هر ماه حدود ۴۰ کودک در افغانستان بر اثر این بقایای جنگ کشته یا به شدت زخمی می‌شوند. مدیر منطقه‌ای این سازمان در بادغیس گفته است: «به دلیل دهه‌ها جنگ، مهمات منفجرناشده تقریبا همه ولسوالی‌های بادغیس را تهدید می‌کند. در میان هفت ولسوالی، بالامرغاب و جوند بیشترین آلودگی را دارند.» در این گزارش آمده است که حدود ۱۳۳ کیلومتر مربع زمین زراعتی، ۸۷۸ کیلومتر مربع چراگاه، ۱۶۷ کیلومتر مربع مناطق مسکونی و عمومی و ۳۲ کیلومتر مربع کانال‌های آبیاری و جاده‌ها در افغانستان به ماین‌ها و مهمات منفجرناشده آلوده هستند. این سازمان هشدار داده است که در سال ۲۰۲۵ میلادی یک‌سوم ظرفیت بخش پاک‌سازی ماین‌ها در افغانستان به دلیل کاهش شدید بودجه و حمایت‌های مالی از بین رفته است.

ادامه مطلب


4 ماه قبل - 387 بازدید

منابع محلی از ولایت غور می‌گویند که در اثر انفجار یک ماین باقی مانده از دوران جنگ در شهر فیروزکوه، مرکز این ولایت دو کودک جان باخته و یک کودک دیگر زخمی شده است. دست‌کم دو منبع گفته‌اند که این رویداد صبح امروز (سه‌شنبه،۱۰ سرطان) در مسیر بند بایان از مربوطات شهر فیروزکوه، مرکز ولایت غور رخ داده است. منبع تاکید کرده است که این رویداد زمانی رخ داده است که این کودکان مصروف «چراندن» مواشی شان در بیابان بوده‌اند. منبع افزوده است که زخمی این رویداد برای درمان به شفاخانه‌ی ولایتی غور منتقل شده است. منبع در مورد هویت و جنسیت قربانیان این رویداد چیزی نگفته است. منبع در مورد این‌که این افراد، اعضای یک خانواده هستند یا خیر، جزییاتی ارائه نکرده است. مسوولان در غور این رویداد را تایید کرده و گفته‌اند: «این کودکان از اقوام کوچی هستند و زمانی‌که می‌خواستند این سرگلوله راکت را که از جنگ‌های گذشته باقی‌مانده جابه‌جا کنند، منفجر شده‌است.» در سال جاری میلادی به‌دلیل قطع کمک‌های مالی امریکا، بودجه‌ی برنامه‌های بشردوستانه در افغانستان، از جمله برنامه‌ی ماین پاکی، به شدت کاهش یافته است. سازمان ملل متحد بارها از کمبود بودجه و پیامدهای آن هشدار داده و خواستار کمک‌های بیشتر جامعه جهانی شده است. این در حالی است که سه روز پیش در نتیجه‌ی انفجار سرگلوله در ولایت پکتیا، یک کودک جان باخت و چهار تن دیگر زخمی شد. ماین‌ها و مهمات منفجر نشده باقی مانده از دوران‌های جنگ در کشور، سالانه جان‌ ده‌ها تن به‌ویژه کودکان را می‌گیرد.

ادامه مطلب


4 ماه قبل - 210 بازدید

مسوولان محلی حکومت سرپرست از ولایت ننگرهار می‌گویند که در نتیجه‌ی انفجار سر گلوله‌ی راکت در ولسوالی دره‌نور این ولایت، دو کودک جان باخته و دو کودک دیگر زخمی شدند. سید طیب حماد، سخنگوی فرماندهی پولیس ننگرهار گفته است که این رویداد بعدازظهر روز گذشته (سه‌شنبه، ۳ سرطان) در منطقه‌ی لمتک از مربوطات ولسوالی دره‌نور این ولایت رخ داده است. آقای حماد تاکید کرده است که این حادثه زمانی رخ داده که کودکان در حال بازی با یک سر گلوله‌ی قدیمی بوده‌اند. وی افزوده است که زخمی‌های این انفجار برای تداوی به شفاخانه‌ی حوزوی ننگرهار منتقل شده‌اند. به گفته‌ی سخنگوی پولیس ننگرهار، وضعیت سلامتی آن‌ها پایدار گزارش شده است. او در مورد سن، هویت و جنسیت قربانیان این رویداد چیزی نگفته است. سید طیب حماد می‌گوید که این انفجار زمانی رخ داده است که کودکان مشغول بازی با مرمی بودند. این در حالی است که روز شنبه‌ی هفته‌ی جاری نیز در نتیجه‌ی انفجار سر گلوله در ولسوالی شیرزاد این ولایت، یک زن جان باخته و یک کودک زخمی شده بود. چندی پیش سازمان ماین‌پاکی هلو ترست در گزارشی نوشته بود که بیش از ۸۰ درصد قربانیان ماین‌ها در افغانستان کودکان هستند. اين سازمان گفته بود که در حال حاضر ۶.۴ میلیون تن در افغانستان در معرض خطر مواد منفجره قرار دارند. سازمان هلوترست در ادامه تاکید کرده است که بر اساس آمار این سازمان، از هر ۵ تن در افغانستان، یک نفر از «ساحه‌ی عاری از ماین» بهره‌مند می‌شود. در ادامه آمده است که بیش از ۱۴۰۰ کیلومتر مربع زمین را پاک‌سازی کرده و به بیش از ۱۷ میلیون نفر کمک کرده است. موسسه هلوترست از جامعه‌ی بین‌المللی خواسته است که حمایت خود از پروسه ماین‌پاکی در افغانستان را حفظ کند. این موسسه افزوده است که از سال ۱۹۸۸ میلادی تا اکنون هزار و ۴۰۰ کیلومتر زمین را در افغانستان از ماین پاکسازی کرده و به این ترتیب به بیش از ۱۷ میلیون نفر کمک کرده است. در سال جاری میلادی به‌دلیل قطع کمک‌های مالی آمریکا، بودجه‌ی برنامه‌های بشردوستانه در افغانستان، از جمله برنامه‌ی ماین پاکی، به شدت کاهش یافته است. سازمان ملل متحد بارها از کمبود بودجه و پیامدهای آن هشدار داده و خواستار کمک‌های بیشتر جامعه جهانی شده است.

ادامه مطلب


4 ماه قبل - 286 بازدید

رسانه‌های محلی گزارش داده‌اند که در اثر انفجار یک سر گلوله جا مانده از جنگ در ولسوالی شیرزاد این ولایت، یک زن جان باخته و یک کودک زخمی شده است. دست‌کم دو منبع با تایید این رویداد گفته‌اند که این انفجار حوالی ساعت ۱۱:۰۰ ظهر روز گذشته (شنبه، ۳۱ جوزا) در روستای شاولی از مربوطات ولسوالی شیرزاد این ولایت رخ‌ داده است. در گزارش‌ها آمده است، این رویداد زمانی رخ داده است که یک زن و یک کودک  در کوه‌ مصروف «چراندن» مواشی شان بوده‌اند. منبع تاکید کرده است که در این انفجار، یک زن ۴۵ ساله جان باخته و یک کودک هشت ساله زخمی شده است. در گزارش‌ها آمده است که این زن در نتیجه‌ی «زخم‌های شدید» هنگام انتقال دادن به شفاخانه جان باخته است. منبع در مورد این‌که از این زن، چند اولاد به جا مانده است، جزییات ارائه نکرده است. قابل ذکر است که تا اکنون مسوولان محلی حکومت فعلی در ولایت ننگرهار در این مورد چیزی نگفته‌اند. چندی پیش سازمان ماین‌پاکی هلو ترست در گزارشی نوشته بود که بیش از ۸۰ درصد قربانیان ماین‌ها در افغانستان کودکان هستند. اين سازمان گفته بود که در حال حاضر ۶.۴ میلیون تن در افغانستان در معرض خطر مواد منفجره قرار دارند. سازمان هلوترست در ادامه تاکید کرده است که بر اساس آمار این سازمان، از هر ۵ تن در افغانستان، یک نفر از «ساحه‌ی عاری از ماین» بهره‌مند می‌شود. در ادامه آمده است که بیش از ۱۴۰۰ کیلومتر مربع زمین را پاک‌سازی کرده و به بیش از ۱۷ میلیون نفر کمک کرده است. موسسه هلوترست از جامعه‌ی بین‌المللی خواسته است که حمایت خود از پروسه ماین‌پاکی در افغانستان را حفظ کند. این موسسه افزوده است که از سال ۱۹۸۸ میلادی تا اکنون هزار و ۴۰۰ کیلومتر زمین را در افغانستان از ماین پاکسازی کرده و به این ترتیب به بیش از ۱۷ میلیون نفر کمک کرده است. در سال جاری میلادی به‌دلیل قطع کمک‌های مالی امریکا، بودجه‌ی برنامه‌های بشردوستانه در افغانستان، از جمله برنامه‌ی ماین پاکی، به شدت کاهش یافته است. سازمان ملل متحد بارها از کمبود بودجه و پیامدهای آن هشدار داده و خواستار کمک‌های بیشتر جامعه جهانی شده است.

ادامه مطلب


4 ماه قبل - 248 بازدید

مسوولان در فرماندهی پولیس ولایت ننگرهار می‌گویند که در نتیجه انفجار یک مرمی در این ولایت، یک کودک ۱۶ ساله کشته شده است. سیدطیب حماد، سخنگوی فرماندهی پولیس ننگرهار گفته است که این رویداد در منطقه «میرزاخیل» از مربوطات ولسوالی کامه رخ داده است. وی تاکید کرده است که در نتیجه این رویداد یک خواهر و یک برادر دیگر این کودک زخمی شدند. او در مورد سن و وضعیت صحی زخمیان جزییات ارائه نکرده است. سخنگوی فرماندهی پولیس ننگرهار افزوده است که این انفجار صبح روز شنبه‌ هفته‌ی جاری زمانی به وقوع پیوسته که کودکان با یک مرمی منفجر‌ناشده بازی می‌کردند. آقای حماد گفته است که زخمیان این رویداد برای درمان به شفاخانه منتقل شده‌اند. طی چندین دهه گذشته در بسیاری از ولایت‌های کشور هزاران کودک به‌دلیل انفجار سرگلوله‌های برجا مانده از جنگ‌های چندین ساله کشته شده و یا اعضای بدن خود را از دست داده‌اند. این در حالی است که اداره‌ی ملی مبارزه با حوادث حکومت سرپرست، اواخر ماه حمل سال جاری اعلام کرد که در هر ماه ۵۰ تن به‌ویژه کودکان در سراسر کشور بر اثر انفجار ماین‌ها کشته و زخمی می‌شوند. همچنین براساس آمار کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، در سال ۲۰۲۴ میلادی، دست‌کم ۵۶۴ نفر به‌شمول ۴۳۴ کودک در کشور بر اثر انفجار ماین جان باختند. بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، حدود ۳.۳ میلیون نفر در افغانستان در شعاع یک کیلومتری از مناطق آلوده به ماین و مواد منفجره زندگی می‌کنند. انفجار ماین‌‌ها و مهمات منفجرنشده‌ی باقی مانده از دوران جنگ‌های گذشته، سالانه جان ده‌ها تن به‌ویژه زنان و کودکان را می‌گیرد.

ادامه مطلب


4 ماه قبل - 219 بازدید

فرماندهی پولیس ولایت فاریاب اعلام کرده است که در نتیجه‌ی انفجار یک بمب دستی در ولسوالی دولت‌آباد این ولایت، دو کودک جان باخته و یک مرد و یک پسر دیگر زخمی شدند. فرماندهی پولیس فاریاب با نشر اعلامیه‌ای گفته است که این رویداد حوالی ساعت ۲:۳۰ بامداد (روز پنج‌شنبه، ۲۲جوزا) در روستای جغتای از مربوطات ولسوالی دولت‌آباد این ولایت رخ داده است. در اعلامیه‌ی فرماندهی پولیس فاریاب تاکید کرده است که این بمب دستی در یک منزل مسکونی در « زیر لحاف» نگهداری می‌شده که به‌طور ناگهانی منفجر شده است. در اعلامیه آمده است که در نتیجه‌ی انفجار این بمب دستی، دو کودک به نام‌های منصور و هارون جان باخته و یک مرد و یک پسر به ‌‌شدت زخمی شده‌اند. فرماندهی پولیس ولایت فاریاب در مورد سن و هویت این کودکان چیزی ننوشته است. در ادامه آمده است که زخمی‌های این رویداد برای درمان به شفاخانه ولایتی فاریاب منتقل شده‌اند و از وضعیت سلامتی آن‌ها معلوماتی داده نشده است. این در حالی است که اداره‌ی ملی مبارزه با حوادث حکومت سرپرست، اواخر ماه حمل سال جاری اعلام کرد که در هر ماه ۵۰ تن به‌ویژه کودکان در سراسر کشور بر اثر انفجار ماین‌ها کشته و زخمی می‌شوند. همچنین براساس آمار کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، در سال ۲۰۲۴ میلادی، دست‌کم ۵۶۴ نفر به‌شمول ۴۳۴ کودک در کشور بر اثر انفجار ماین جان باختند. بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، حدود ۳.۳ میلیون نفر در افغانستان در شعاع یک کیلومتری از مناطق آلوده به ماین و مواد منفجره زندگی می‌کنند. انفجار ماین‌‌ها و مهمات منفجرنشده‌ی باقی مانده از دوران جنگ‌های گذشته، سالانه جان ده‌ها تن به‌ویژه زنان و کودکان را می‌گیرد.

ادامه مطلب


4 ماه قبل - 176 بازدید

موسسه ماین‌پاکی هلوترست درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که بیش از ۸۰ درصد قربانیان انفجار ماین‌ها در افغانستان کودکان هستند. اين سازمان روز (سه‌شنبه، ۲۰ جوزا) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که در حال حاضر ۶.۴ میلیون تن در افغانستان در معرض خطر مواد منفجره قرار دارند. سازمان هلوترست در ادامه تاکید کرده است که بر اساس آمار این سازمان، از هر ۵ تن در افغانستان، یک نفر از «ساحه‌ی عاری از ماین» بهره‌مند می‌شود. در ادامه آمده است که بیش از ۱۴۰۰ کیلومتر مربع زمین را پاک‌سازی کرده و به بیش از ۱۷ میلیون نفر کمک کرده است. موسسه هلوترست از جامعه‌ی بین‌المللی خواسته است که حمایت خود از پروسه ماین‌پاکی در افغانستان را حفظ کند. این موسسه افزوده است که از سال ۱۹۸۸ میلادی تا اکنون هزار و ۴۰۰ کیلومتر زمین را در افغانستان از ماین پاکسازی کرده و به این ترتیب به بیش از ۱۷ میلیون نفر کمک کرده است. در سال جاری میلادی به‌دلیل قطع کمک‌های مالی امریکا، بودجه‌ی برنامه‌های بشردوستانه در افغانستان، از جمله برنامه‌ی ماین پاکی، به شدت کاهش یافته است. سازمان ملل متحد بارها از کمبود بودجه و پیامدهای آن هشدار داده و خواستار کمک‌های بیشتر جامعه جهانی شده است. این در حالی است که سه روز پیش در نتیجه‌ی انفجار سرگلوله در ولایت پکتیا، یک کودک جان باخت و چهار تن دیگر زخمی شد. ماین‌ها و مهمات منفجر نشده باقی مانده از دوران‌های جنگ در کشور، سالانه جان‌ ده‌ها تن به‌ویژه کودکان را می‌گیرد.

ادامه مطلب