یکی از قرائتهای به شدت واپسگرایانه از نقش و شخصیت زن در جامعه سنتی افغانستان، این است که اکثر افراد حساسیت شدید و بیمارگونهای نسبت به بُعد اخلاقی زن دارند و بر این اندیشه و باورند که رفتن زن به شماری از مکانها چون مکتب یا سایر مراکز آموزشی و یا فعالیت در کارخانهها یا هر محیط عمومی دیگری، زمینه سقوط اخلاقی او را فراهم میکند. گویی که او دارای هیچ عامل بازدارنده اخلاقی نیست و بازداشتن او از گمراهی اخلاقی تنها در سایهی نگهداری او در چهار دیواری و محبوس کردنش میسر است.
این در حالی است که مسئله منع اخلاقی بین مرد و زن مشترک است. خداوند و پیغمبر اکرم(ص) هر دو(زن و مرد) را منع اخلاقی کردهاند. قرآن در بسیاری از آیات، مرد و زن را با کلمه عام «ناس» مورد خطاب قرار میدهد. برای نمونه در آیه ۱۳ حجرات با بهکارگیری «ناس» مرد و زن را متوجه کرده و میگوید هر کدام شما پرهیزگارتر و خودنگهدارتر باشید، نزد خدا گرامیتر و محترمتر خواهی بود؛ «يَـٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقۡنَٰكُم مِّن ذَكَرٖ وَأُنثَىٰ وَجَعَلۡنَٰكُمۡ شُعُوبٗا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓاْ إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٞ.»
علاوه بر اینکه زن و مرد مشترکا منع اخلاقی میشود، عوامل بازدارنده اخلاقی در زن بیشتر و قویتر از مرد است که این امر ناشی از ترس زن از نگرش منفی جامعه نسبت به خودش است و اضافه بر این، ایمان اخلاقی او نیز عامل بازدارنده است. نظر به بررسیهایی که دینشناسان و فیلسوفان داشته اند، نشان میدهد که زنان در اعتقاد و پایبندی به اوامر و نواهی دین، راسختر از مردان هستند.
بنابراین، برخلاف نظر و باور متوهمانهای که جامعه افغانستان به ویژه مردان، نسبت به بُعد اخلاقی زن دارند، زنان با حضور در اجتماع دچار سقوط اخلاقی نمیشوند. البته نگارنده منکر این نیست که فعالیتهای اجتماعی هیچ آسیبی بر اخلاقیات زن نمیزند، اما باید تاکید کرد که زن و مرد هر دو متاثر از پیامدهای مفید و مخرّب فعالیتهای اجتماعی هستند و این بدان معنی است که زنان تنها تاثیرپذیر جامعه نیستند و ضررهایش بر مردان نیز وارد است.
جالب است بدانید! اگر به دورهی آغاز اسلام برگردیم، فعالیت زنان حتی در بعد سیاسی را امری کاملاً طبیعی مییابیم. ما در تاریخ سیاسی صدر اسلام، میخوانیم که حضرت فاطمه زهرا (دختر پیغمبر) در مسجدالنبی میایستد و خطبهای رسا میخواند. همچنان دختر ایشان حضرت زینب نیز در مجلس ابن زیاد و در اجتماع مردم کوفه به شیوهای کاملاً سیاسی و جسورانه سخن میگوید. این نمونهها، بیانگر آن است که چنین کارهایی(فعالیتهای اجتماعی و سیاسی) استثناپذیر و مخصوص جنس مشخصی نبوده، بلکه قاعده بوده است. از این رو مسلمانان آن زمان به عمل حضرت زهرا (س) یا حضرت زینب (س) اعتراض نکردند؛ چرا که ذهنیت اجتماعی مردم آن عصر، انجام این کارها (امور سیاسی و اجتماعی زنان) را برمیتابیده است. مسلمانان صدر اسلام به این باور نبودند که اگر زن از پستوی خانه به بیرون رود و فعالیت اجتماعی و سیاسی کند، آن وقت بُعد اخلاقیاش آسیب میبیند. آنان از پیغمبر اکرم آموخته بودند که کارها (مخصوصا فعالیتهای اجتماعی) را انحصاری نکنند.
با این وصف، ما مسلمانان امروزی بهتر است که نگاه و اندیشۀمان را نسبت به زن (کلاً جنس مؤنث) تغییر دهیم، مسئولیت زن را در عرصه اجتماع همتراز با مسئولیت مرد بدانیم و به این باور باشیم که همانطور که مرد باید با وجود همه چالشها و مشکلات در بستر اجتماع برای قرار گرفتن جامعه در مسیر عدالت و آزادی از خویش مایه بگذارد، زن نیز باید چنین کند و این مطلب را شاید بتوانیم از این آیه دریابیم: «وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖ يَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ؛ مردان و زنان مؤمن برخىشان یاوران و سرپرستان برخى دیگرند، به کارهاى پسندیده فرمان مىدهند و از کارهاى ناپسند بازمىدارند.» تفسیر آیه این است که مردان و زنان مؤمن باید مشتراکت داشته باشند و در همه اموری که سطح انسانی را بالا میبرد و از سقوط شخصیت انسانی و عقبماندگی اجتماعی باز میدارد، یار و یاور یکدیگر باشند.
با در نظرداشت آیه فوق، اسلام با همان شدتی که مرد را مسئول صعود و سقوط جامعه میداند، زن را نیز مسئول میداند و اگر خصوصیت مؤنث بودن، مسئولیت مادری را متوجه زن میکند، خصوصیت مذکر بودن هم مسئولیت پدری را متوجه مرد میکند. اگر شأن مادری، بخشی از وقت زن را میگیرد، شأن پدری هم پارهای از وقت پدر را. زن و مرد در خارج از عرصه مادری و پدری لازم است در میدان وسیع «اجتماع» وارد شوند و به عنوان دو جنس مستقل انسانی، جامعه را بسوی خیر و صلاح سوق دهند.
سخن پایانی اینکه، برای رسیدن به یک جامعه با ویژگیهای انسانی و عادلانه، لازم است قرائتهای واپسگرایانه نسبت به زن و مرد را مورد نقد قرار داده، در پی حذف آن از افکار عمومی باشیم. برای رسیدن به این منظور پیشنهادات زیر میتواند موثر باشد:
- آگاهیبخشی: ارائه آموزشهای درست در مکاتب، دانشگاهها و رسانهها با هدف افزایش آگاهی مردم از اهمیت برابری جنسیتی و پایان دادن به قرائتهای واپسگرایانه.
- ترویج فرهنگ برابری جنسیتی: ترویج فرهنگ برابری جنسیتی در جامعه از طریق تبلیغات، برنامههای رسانهای و فعالیتهای فرهنگی میسر است.
- ترویج نقد بنیادین: ترویج نقد بنیادین در برابر قرائتهای واپسگرایانه و اعمال عواقب آنها در جامعه و تأکید بر ضرورت تغییر این دیدگاهها.
- حمایت از زنان: حمایت از حقوق زنان، افزایش شرکت زنان در تصمیمگیریهای جامعه و ایجاد فرصتهای برابر برای آنها.