امروز (۲۴ جنوری) روز جهانی آموزش است؛ روزی که در آن از نقش آموزش در صلح جهانی و توسعه پایدار تجلیل میشود. در افغانستان کنونی اما، آموزش و پرورش، روزگار دشوار و بس سیاهی را سپری میکند.
از این روز، به عوان فرصتی، برای بررسی مسائل و مشکلات آموزشی در جوامع مختلف و پیدا کردن راهکارهای مناسب برای بهبود و رفع موانع فراروی آموزش و پرورش در سطح جهانی بهره گرفته میشود. با این وصف خوب است که همزمان با این روز، نگاهی به وضعیت آموزش در افغانستان انداخته و شرایط موجود بررسی شود.
حقیقت امر این است که مشکلات و چالشهای علمی – آموزشی در افغانستان بیش از آن است که بشود تمام آن را یک به یک نام برده و در مقالهای جا داد، زیرا ظرف دو سال گذشته و با تغییر رژیم، نظام آموزش و پرورش در افغانستان دستخوش تغییرات چشمگیری شده است که شمار زیادی از آنها دردآور و خلاف ارزشهای انسانی و حقوق بشری بوده است.
چالش برانگیزترین و بزرگترین مشکل آموزشی در افغانستان کنونی، مسئلهی «ممانعت تحصیل دختران» از سوی حکومت سرپرست است. بیش از دو سال است که زنان و دختران از آموزش و رفتن به مکتب و دانشگاه محروم شدهاند.
وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، در سوم حمل سال ۱۴۰۱، همزمان با آغاز سال تعلیمی در افغانستان و درست در زمانی که هزاران دانشآموز دختر بر اساس وعدههای قبلی، پشت دروازههای مکاتب منتظر بودند، اعلام کرد که تمام مکاتب دخترانه دورههای متوسطه و لیسه یعنی از صنف ششم به بالا «تا اطلاع ثانی» مسدود است. از آن زمان تاکنون، دسترسی زنان و دختران به آموزش، به صورت تدریجی از بین رفته و حالا تنها دختران در دوره ابتدایی اجازه دارند که به مکتب بروند.
حکومت فعلی افغانستان از بدو قدرتگیری تا کنون، بیش از هشت فرمان را به شکل مکتوب به هدف محدود کردن زنان و دختران از آموزش صادر کرده است، این فرمانها از مسدود شدن مکتبهای متوسطه و لیسه بر روی دختران آغاز شد و با تفکیک جنسیتی کلاسهای درسی دانشگاهها، پوشش اجباری روبند و لباس سیاه بلند (حجاب)، محدودیت در انتخاب رشته در آزمون سراسری کانکور، منع دختران از برگزاری جشن فارغ التحصیلی، ممنوع شدن تحصیل دختران در دانشگاههای دولتی و خصوصی و ممنوع شدن آموزش دختران در آموزشگاههای خصوصی ادامه یافت و با منع دختران از اشتراک در آزمون سراسری کانکور در کشور به پایان رسید.
در این مدت، بارها دانشجویان دختر به خیابانها برآمدند و برای احقاق حقوقشان دست به اعتراض خیابانی زدند، این اعتراضها اما با سرکوب شدید حکومت مواجه شد.
اعتراضها تنها به داخل کشور محدود نشد، شمار زیادی از سازمانهای ملی و بینالمللی در حمایت از تعلیم و تحصیل دختران اعلامیه صادر کردند و بارها از مسوولان حکومت فعلی خواستند تا از این فرمان صرفنظر کنند و اجازه بدهند تا دختران به مکتب و دانشگاه بروند، اما تمام این درخواستها از سوی حکومت رد شد و حکومت فعلی در پاسخ به این درخواستها، از سایرسازمانها و کشورها خواست تا به امور داخلی افغانستان دخالت نکنند.
محروم شدن دختران از مکتب و دانشگاه، پیامدهای بسیار زیادی برای دختران و زنان افغانستان به همراه داشت، شمار زیادی از دختران مجبور به ازدواج اجباری و زیر سن شدند، شماری مهاجرت کردند و اجبار ترک وطن را به جان خریدند، شماری نیز در داخل کشور باقی ماندند و مشغول به انجام کار شاقه شدند، خشونتهای خانوادگی افزایش یافت، آمار خودکشی دختران محروم از آموزش سیر صعودیاش در پیش گرفت و اینگونه هزاران آرزوی دانشآموز و دانشجوی دختر نابود شد.
محروم شدن زنان و دختران از تعلیم و تحصیل، بخشی از تغییرات بوجود آمده در نظام آموزشی است، زیرا فرمانهای دیگری نیز از سوی وزارت معارف افغانستان در این مدت صادر شد که برای دانشآموزان پوشش مخصوصی را صادر کردند، محتوای آموزشی کتابهای درسی مکاتب مطابق به میل حکومت فعلی تغییر یافت، دهها مدرسهی جهادی ایجاد شد تا دانشآموزان بیشتری در عوض رفتن به مکتب، به مدارس بروند.
این ممانعت و مخالفتهای حکومت فعلی در حالی است که دختران دانشآموز و دانشجو طی دو دههی گذشته موفقیتهای چشمگیری در زمینهی تحصیل بدست آوردند، دهها تن از دانشجویان دختر فارغ تحصیل از دانشگاه، معلم، خبرنگار، داکتر، انجینیر، مربی، خلبان و… شدند. این دستآوردها، بیانگر این است که در صورتی که به زنان و دختران افغانستان فرصت آموزش داده شود، توانمندی و پتانسیل کافی برای خلق بهترینها را دارند، فرصتی که اکنون از آنها گرفته شده است.
این درحالی است که اگر شرایط به همین روان ادامه یابد و دختران نتوانند به مکتب و دانشگاه بروند و از آموزش همچنان محروم باقی بمانند، نه تنها آیندهی نظام آموزش و پرورش افغانستان به سمت نابودی خواهد رفت، که دورنمای افغانستان نیز تاریک و روزهای روشنی به همراه نخواهد داشت.