هما طرزی طراح، شاعر و نگارگر

5 ماه قبل
زمان مطالعه 4 دقیقه

هما طرزی، جوان‌ترين فرزند محمدصديق طرزی، نواده غلام محمدخان طرزی شاعر بزرگ قرن ۱۹ افغانستان است که در هفتم جنوری ۱۹۵۱ میلادی در شهر کابل زاده شد.

هما طرزی بعد از پایان دوره‌ای تحصیل در دانشگاه کابل و اخذ دیپلوم در رشته‌ای علوم تربیتی، جهت ادامه‌ای تحصیلات و اخذ دکترای ادبیات فارسی‌ در دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت، اما بحران ناشی از کودتای کمونيستی در افغانستان و سپس انقلاب اسلامی در ايران، سبب شد که تحصيلات را نيمه تمام رها کند و در ماه فبروری سال ۱۹٧۹میلادی عازم ایالات متحده آمریکا شود و در شهر نيويارک اقامت گزيند.

بانو طرزی از آوان جوانی شعر می‌‌سرود که اشعارش بین سال‌های ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۵ به طور مرتب در نشریات معتبر افغانستان چون: مجله پشتون ژغ، میرمن، ژوندون، اردو و روزنامه پر تیراژ کاروان بطور مرتب به چاپ رسیده است.

هم‌زمان آثار او در مجلات معتبر ایران مثل سخن، یغما و اطلاعات هفتگی به چاپ می‌رسید.

هما نخستین بانویست که شعر سپید و آزاد را در افغانستان سرود و نیز دو مجموعه کامل عرفانی را تقدیم دوستان شعر کلاسیک معنوی نمود.

هما طرزی بعد از مهاجرت به شهر نیویارک اندوخته‌های ادبی‌اش را برای مدتی کنار گذاشت و به هنر دیگرش، طراحی و دیزاین لباس پرداخت.

از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۲ به این هنر ادامه داد و از سال ۱۹۹۲ تا سال ۱۹۹۹ در شرکت Bergdorf Goodman به عنوان مدیر اصلاح و تعمیر لباس ایفای وظیفه نمود. از سال ۱۹۹۹ تا سال ۲۰۰۸ در شرکت طراح معروف ایتالیایی Giorgio Armani به عنوان رئیس اصلاح و تعمیر لباس در ایالات متحده آمریکا مشغول کار بود و از سال ۲۰۰۸ تا اکنون در شرکت Lord & Taylor به عنوان رئیس اصلاح و تعمیر لباس ایفای وظیفه نموده است.

یکی از هنرهای دیگر هما، نقاشی‌های اوست. نقاشی‌های هما بازتاب دهنده والایی مقام و موقف زن در جامعه است یعنی در موقع سرایش شعر هم همین مفهوم را در نظر داشته است.

هما هنر نقاشی را هم از خانواده‌اش به ارث برده و یکی از هنرمندانیست که برای اشعارش نقاشی می‌کند و یا برای نقاشی هایش شعر می‌‌سراید.

هما طرزی از شمار شاعران پر آوازۀ سال‌های شصت و هفتاد سده‌ای پيش در افغانستان و ايران است، اما به‌دلايل خاص، بيش از سی سال سکوت کرد و شعرهای خود را از انظار پنهان نگهداشت. تا اکنون پنج اثر از مجموعه غزلیات و یکی هم گزینه‌ای اشعار از وی زیور چاپ یافته است.

هما طرزی در باره سروده‌هایش می‌‌گوید که در عصر کوچ‌های پی‌ در پی‌ متاسفانه از اشعار قدیمی‌اش تعداد زیادی در دست نیست و آنچه موجود است به همت والای عده‌ی از دوستان از نشریات مختلف جمع‌آوری شده است، که برخی‌ از آنها در مجموعه‌ای (میلاد نسترن‌ها ) که نخستین گزینه سروده‌های اوست، گنجانیده شده‌ است که در سال ۲۰١۱ به چاپ رسید.

در سال ۲۰۱۲ دومین گزینه‌اش بنام (زمزمه‌های نیایش) در آمریکا به چاپ رسید. در بهار ۲۰۱۳ سومین گزینه‌ی او به‌نام (کوچ پرندگان) و در تابستان همان سال چهارمین گزینه شعری وی به‌نام (نوید سحری) به دست نشر سپرده شد. (شکوه برف‌ها) پنجمین گزینه‌ی سروده‌های اوست که در آمریکا به زینت چاپ آراسته ‌گردیده است.

در مورد اشعار هما طرزی، استاد لطیف ناظمی تقریظ زیبای نگاشته است که برخی از نکات آن برای معرفی کلام بانو طرزی قابل تذکر است:

«بیشترین شاعر زنان ما در آن سال‌ها نقاب سیاهی روی حس و عاطفه شان کشیده بودند تا جامعه‌ی واپس مانده، از نفرت و نفرین‌شان، دست بردارد. دروغ می‌گفتند؛ حرف دل‌شان را بر زبان نمی‌آوردند تا تازیانه‌ی شماتت و نفرت، شانه‌های خاطر‌شان را نیلگون نسازد.آنچه را که حس می‌کردند؛ نمی‌نوشتند و هرچه می‌نوشتند حس و خواست‌شان نبود، نه میراث‌دار رابعه‌ی بلخی بودند و نه مرده ریگی از مهستی و فروغ در شعرشان بود. سروده‌های بیخون پاره‌یی ازاین شاعر زنان، نشخواری از شاعر مردان پارینه بود و تکرار صداهای تکرار شده در رواق فرسوده‌ی تاریخ. تو از گلوی دیگران فریاد نمی‌زدی. صدای تو از خودت بود؛ صدایی که در آن خود سرایی شاعری را گواه بودیم.»

آقای ناظمی علاوه می‌کند: «همواره خود را می‌سرودی؛ بی‌هرگونه پنهان کاری. یادم می‌آید در همان سال‌ها در یکی از سروده‌هایت نوشته بودی. من منفجر می‌شوم؛ من منفجر می‌شوم و متولیان ادبیات با تمسخر به این گفته‌ات خندیده بودند. من در همان زمان، آنان را به دو گفتگوی (فروغ فرخزاد) رجعت داده بودم که گفته بود، به من چه که شاعر فارسی زبانی کلمه‌ای انفجار را در شعرش نیاورده است. من از صبح تا شب به هرطرف که نگاه می کنم می‌بینم چیزی منفجر می‌شود. من وقتی می‌خواهم شعر بگویم دیگر به خودم که نمی‌توانم خیانت کنم» تو در همان فضای هول و هراس بی باکانه، فریاد می‌زدی.»

ای مرد!

در سیاهی چشمان مست تو، صدها هزار شام بهاری پنهان شده

آن لحظه‌یی که جان من و تو در هم نهان شوند

وین جسم‌های غمکش و افسرده و کهن

با این همه هوس، با این همه نیاز، محو زمان شوند

من عشق را برای تو تکرار می‌کنم

شعر مرگ مادر او در سال ۱۹۷۰ برنده جایزه اول ادبی در دانشگاه کابل گردید که تا اکنون بارها به چاپ رسیده است.

هما نخستین زنی است که شعر سپید آزاد را در افغانستان سرود وهمچنان اولین زنی است که دو مجموعه کامل عرفانی را تقدیم دوستان شعرکلاسیک معنوی می‌‌نماید .

مرگ مادر

فغان که مرگ تو روز خوشم سیه کرده ست

گل جوانی من پر پر و تبه کرده ست

خراب گشت و بهم ریخت کاخ امیّدم

که غم به کلبه ی دل همچو سیل ره کرده ست

چه گویمت که ز مرگ تو بر سرم چه گذشت؟

ببین، که دخترت اکنون اسیر ماتم شد

ز آه سینه ی پرسوز، شام شد سحرم

که درد و زخم دلم بی‌ دوا ، مرهم شد

چه بود مادر من ؟ رونق جوانی من

نوازش و سخنش، عشق و کامرانی من

عتاب او شرر خارهای بلهوسی

نگاه او گل باغ غم نهانی من

ولی‌ گذشت دریغا، و پر ز اشک گذشت

براه تیره ی غم چشم انتظار مرا

ز مرگ خویش شکست او پر “هما”یش را

به باد حادثه بسپرد اختیار مرا

نویسنده: قدسیه امینی

لینک کوتاه : https://gowharshadmedia.com/?p=14442
اشتراک گذاری

نظرت را بنویس!

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

نظرات
هنوز نظری وجود ندارد