فشارهای روانی ناشی از نقش‌های چندگانه‌ی زنان

13 ساعت قبل
زمان مطالعه 3 دقیقه

زنان در جوامع مختلف، اغلب در نقش‌های گوناگون و هم‌زمانی ظاهر می‌شوند؛ همسر، مادر، خانه‌دار، کارمند، مراقب اعضای خانواده و یا حتی فعال اجتماعی. این تنوع نقش‌ها اگرچه می‌تواند نشانه‌ای از توانایی و ظرفیت بالا باشد، اما در بسیاری از موارد به منبعی قوی از فشار روانی و جسمی تبدیل می‌شود.
در جوامعی که هنوز نگاه سنتی به نقش و جایگاه زنان غالب است، انتظار می‌رود که زن در همه‌ی زمینه‌ها کامل و بی‌نقص باشد؛ خانه‌ی مرتب، فرزندانی سالم و بی‌نقص، عملکردی خوب و تحسین‌برانگیز در محل کار و در عین حال حفظ زیبایی، طراوت و شادابی ظاهری و روابط اجتماعی و معاشرتی قوی و خوب. چنین انتظاراتی می‌توانند زنان را در معرض فرسودگی روانی و اضطراب‌های شدید قرار دهند.
مطالعات نشان داده‌اند که تعارض نقش‌ها یکی از عوامل اصلی استرس در زنان است. تعارض بین نقش مادری و شغلی به‌ویژه برای زنانی که فرزند خردسال دارند، بیش از دیگران خود را نشان می‌دهد. در این شرایط، احساس گناه، عذاب وجدان، نارضایتی از خود و اضطراب به‌تدریج بر سلامت روان زن تأثیر می‌گذارد.
از سوی دیگر، نبود حمایت اجتماعی کافی اعم از حمایت همسر و خانواده و همچنان اجتماع باعث تشدید این فشارها می‌شود. در بسیاری از موارد، زنانی که در خانه و محل کار به‌صورت هم‌زمان فعالیت دارند، از نظر عاطفی خسته و از نظر فیزیکی تحلیل‌رفته‌اند اما از سوی دیگران انتظار می‌رود که همچنان عملکرد بالا داشته باشند.
یک راهکار مهم برای کاهش این فشارها، بازتعریف نقش‌ها در خانواده و جامعه است. تقسیم مسئولیت‌های خانه و تربیت فرزندان میان زوجین، ایجاد امکانات حمایتی در محل کار برای مادران شاغل مانند محل نگهداری اطفال خردسال یا مرخصی‌های بیشتر برای مادران، و تغییر نگاه اجتماعی نسبت به زن ایده‌آل، می‌تواند به کاهش این فشارهای روانی کمک کند.
همچنین، آموزش مهارت‌های مدیریت استرس، تعیین اولویت‌ها، یادگیری مهارت «نه» گفتن، از جمله ابزارهای روان‌شناختی هستند که زنان می‌توانند برای بهبود سلامت روان خود به کار ببرند.
در نهایت باید به یاد داشت که سلامت روان زنان، مستقیماً بر سلامت روان خانواده و جامعه اثر می‌گذارد. حمایت از زنان برای داشتن تعادل در نقش‌ها، نه تنها به سود خودشان بلکه به نفع کل جامعه خواهد بود.

ساختارهای فرهنگی و تعارض نقش‌ها:
در بسیاری از فرهنگ‌ها، از زنان انتظار می‌رود که نقش مراقب اصلی خانواده را به عهده بگیرند، حتی اگر در بیرون از خانه نیز شاغل باشند. وظایف خانه‌داری و مراقبت از فرزندان همچنان بر دوش آن‌ها باقی می‌ماند. این انتظارات نانوشته ولی پرقدرت، باعث می‌شوند که زنان همواره احساس کنند باید در چندین جبهه بدرخشند، بدون آن‌که فرصت کافی برای مراقبت از خود یا تحقق رویاها و اهداف شخصی‌شان را داشته باشند.
در جوامعی که گذار از سنت به مدرنیته در حال وقوع است، زنان بیشتر و بیشتر با این چالش مواجه‌اند. از یک‌سو، ارزش‌های سنتی آن‌ها را به نقش‌های سنتی بازمی‌گرداند و از سوی دیگر، مدرنیته آنان را به استقلال، رشد فکری و مشارکت اجتماعی فرامی‌خواند. این کشمکش درونی، که در بسیاری مواقع بی‌صدا و نادیده گرفته می‌شود، یکی از زمینه‌های رایج انواع فشارهای عصبی و مشکلات روانی را در زنان ایجاد می‌کند.

راهکارهایی برای مدیریت تعارض نقش‌ها:
مقابله با تعارض نقش‌ها تنها وظیفه‌ی زن نیست، بلکه یک مسئولیت جمعی است که نیازمند بازنگری در ساختار اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. با این حال، در سطح فردی نیز می‌توان برخی اقدامات را عملی نمود:
مرزبندی آگاهانه: زنان باید بیاموزند که نه گفتن نشانه‌ی ضعف یا خودخواهی نبوده بلکه مهارتی حیاتی برای حفظ تعادل روانی و عاطفی است. تعیین مرزهای مشخص میان کار، خانه و روابط می‌تواند به کاهش تعارضات کمک کند.
گفت‌وگوهای سازنده با خانواده: بسیاری از زنان به دلیل ترس از قضاوت شدن یا عدم درک متقابل، مشکلات‌شان را با همسر یا اعضای خانواده در میان نمی‌گذارند. در حالی‌که گفت‌وگویی صریح و محترمانه درباره‌ی فشارهای نقش‌آفرینی می‌تواند زمینه‌ی درک متقابل را فراهم کند.
بازتعریف موفقیت: یکی از منابع تعارض درونی زنان، تصور غیرواقع‌بینانه از موفقیت است؛ این‌که باید هم‌زمان در همه چیز عالی و بی‌نقص باشند. اما در واقعیت، موفقیت می‌تواند معانی متنوعی داشته باشد که بسته به شرایط هر فردی متفاوت است و گاهی، اولویت دادن به یک نقش به معنای نادیده گرفتن سایر نقش‌ها نیست و دلیلی ندارد همه‌چیز در بالاترین سطح خودش به پیش برود.

نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»

لینک کوتاه : https://gowharshadmedia.com/?p=22445
اشتراک گذاری

نظرت را بنویس!

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

نظرات
هنوز نظری وجود ندارد