سیمای نور؛ فرحت زیبا در آینه‌ی اندیشه‌ها

5 ساعت قبل
زمان مطالعه 4 دقیقه

فرحت زیبا یوسفزی، یک نام آشنا در عرصه ادبیات و هنر است. او یک نویسنده، شاعر و مترجم است که آثار متنوعی را در قالب‌های مختلف ادبی خلق کرده است. آثار او معمولاً به زبان اردو و فارسی هستند و به مسائل اجتماعی، فرهنگی، و زنان می‌پردازند.

فرحت در سال ۱۳۸۰ در كشور پاكستان و در يک خانواده روشن‌فكر و خاندان سپه سالار غلام حيدر خان چرخی به دنیا قدم گذاشت، از آوان طفلیت علاقه‌مند مطالعه و نوشتن بود، از كتاب‌های داستانی خوشش می‌آمد و مطالعه می‌كرد تا اینكه در سن ۱۲ سالگی در حالی که متعلم صنف ششم بود، اقدام به نوشتن داستان‌های كوتاه نمود، بدون شک هر انسان هنرمندی را حسی می‌كشاند و او را حس و علاقه به نوشتن وادار به گرفتن قلم کرد تا بنویسد. دوری و رنج پدر کلمه گشت و از نوک قلمش جاری شد. بیشترین نوشته‌ها و شعرهایش نیز در وصف پدر است.

نویسند‌گی یکی از اهداف بزرگ فرحت است و به همین دلیل در ظرف یک‌سال توانست به یاری خداوند كتابی را به چاپ برساند، به نام(حقيقت‌های زندگی) كه موضوعات آن كشيدن واقعات ملى و اجتماعى توسط قلم و به زبان ساده مانند: دردها، رنج ها و آرزوهاى مردم اين سرزمين، به خصوص بانوان اين كشور كه با دشوارى‌ها دست و پنجه نرم می‌كنند و فرحت زيبا توانسته اين فرياد را به گوش ها رساند.

بعداً آهسته، آهسته توانست توجه بزرگان اهل ادب و فرهنگ كشور ما را به سمت نوشته‌هایش جلب نماید و بیشترین تقدیر وتمجید از طرف آنها شامل حال فرحت شد و در انجمن قلم افغانستان نیز عضویت کسب كرد و شروع به فعالیت کرد و همین طور از طرف رسانه.های دیداری در برنامه‌های مختلف شعر و ادب دعوت گرديد و در عین حال با رسانه‌های نوشتاری نیز همکار شد.

كار كرد‌هاى دوشيزه فرحت، جوانى قلم بدست و آگاه در راه روشن‌گرى جوانان اين نسل فراموش شده كشور، قابل قدر است.

فرحت در زمینه انگیزه جوانان این سرزمین چنین نظری دارد: همه چيز بر می‌گردد به سعی و تلاش خود انسان، آینده را برای آنانی كه در هر شرایطی سخت و دشوار با صبر و كوشش سپری می‌كنند روشن و روشنتر می‌نگرم. فرزندان این سرزمین دست از تلاش بر نمی‌دارند چون من چشم دیدم را می‌نویسم كه فرزند این وطن چگونه تحصیل می‌كند و درس می‌خواند، با آنكه زمینه‌های پیشرفت برایش مساعد نیست و یا اگر مساعد هم است دچار فقر و ناداری است. در پهلوی كار و غریبی‌اش در آفتاب سوزان، كتاب‌های مكتب را در بغل دارد و درس می خواند، پس چرا به این‌ها امیدوار نبود و همین سبب می گردد هرروز  از قبل خو‌ش‌بین‌تر ‌شوم و افتخار كنم بر فرزندان این سرزمین خسته!

فرحت زيبا يوسفزى با آنكه نويسنده‌ی خلاق است، شاعر مستعد نيز است كه شعرنو و سپيد را به زيبايى مى‌سرايد.

نويسنده‌گان مورد علاقه‌اش داکتر اكرم عثمان، سپوژمی زرياب، محمدقسيم سروش، كمال‌الدين مستان و خالد نويسا می‌باشند، بانو فرحت نیز نوشته‌هایش را تحت نظر جناب محمد قسيم سروش داستان پرداز، شاعر و منتقد ادبی كار می‌کند.

كوچه‌های سبز

من از آن كوچه بارها گذشتم

دیگر پاییز و سرد شده بود

كاش بارها گذشتنت را تكرار می‌كردی

خاطرات دیگر پژمرده شدند و زرد

همچو برگ‌های پاییز افتاده و

من از آن كوچه بارها گذشتم

ترانه‌های كوهسار،دریا،پرنده‌های

خوش آواز دیگر گذشتنش چون

قبل نبود، گذشتنت را تكرار كن!

تا من نیز لبخندها و گریه‌هایم را تكرار كنم

من از آن كوچه بارها گذشتم و گذشتم

برخی از آثار معروف فرحت زیبا یوسفزی عبارتند از:

رمان‌ها:

“سایه‌های شکسته”، “قلمرو خاکستر” و “رنگین کمان بعد از باران” از جمله رمان‌های او هستند که به مسائل زنان و جامعه می‌پردازند.

مجموعه داستان‌های کوتاه:

“آینه‌های روبرو” و “زخم‌های ناپیدا” از جمله مجموعه‌ داستان‌های کوتاه او هستند که به مسائل اجتماعی و انسانی توجه دارند.

شعر:

یوسفزی در زمینه شعر نیز فعالیت دارد و اشعار او اغلب مضامین عاشقانه، اجتماعی، و فلسفی را در بر می‌گیرند.

ترجمه:

او تعدادی از آثار ادبی را از زبان‌های دیگر به اردو و فارسی ترجمه کرده است که از جمله آنها می‌توان به ترجمه آثار برخی از نویسندگان معاصر اشاره کرد.

علاوه بر این، یوسفزی در زمینه هنر و هنرهای تجسمی نیز فعالیت دارد و گاهی اوقات آثار نقاشی و هنرهای دستی خود را نیز به نمایش می‌گذارد. او در محافل ادبی و فرهنگی نیز حضور فعالی دارد و به عنوان یک چهره برجسته در عرصه هنر و ادبیات شناخته می‌شود.

دوشيزه فرحت كه در جامعه سنتى كشور، جوانى خود را سپرى مى‌كند با درد مادران، زنان و دختران که به گونه‌ی مایوسانه در رنج و سختی به سر می‌برند، مى‌خواهد در آینده مدافع حقوق اين طبقه محروم جامعه منحيث قاضى و يا وكيل مدافع بانون انجام وظيفه كند و يا اينكه خبرنگار شود تا حال احوال بانوان رنجديده كشور را از دوردست هاى شهر و ولايت از طريق خبر و اطلاعات جمعى  به گوش مردم وجهانيان برساند تا از اين طريق به بانوان مظلوم خدمت نموده با قلم و ادب عليه خشونت زنان  كشور مبارزه نماید.
سوْال خیام خموش و جواب بانو فرحت

شعر: خیام خموش

ای وای! چـه زیبــا صنمی! اهل کجائی
خوش لحنی و شَکر شکنی، اهل کجائی
مانند تو سیمین بدنی نیست در این شهر
خوش صورت و موزون بدنی،اهل کجائی
لعل لبت از رنــگ عقیق اســت به ظاهر
انگــار کـه اهــل یَمَنی، اهـــل کجائی
دیریست که می گردم و الحق که ندیدم
در شهـــر بمثل تو زَنی، اهـــل کجائی
از نسـل بدخشــی، ســـمرقند و بخارا
یا دخت خُراســـــان وطنی، اهل کجائی
در کیش مســــلمانی و یا آئین ترســـا
یــا آنکـه تو هم دینِ منی، اهـل کجائی
“خیام” فـــتاده به رهت پُرســش آخــر
شاه بیت غــزلهـــای منی، اهل کجائی

شعر: بانو زیبا فرحت یوسفزی

حقــــا کــه چه زیبــا صنمم، اهل وفایم
خوش لحنم و شَکــر شــکنم، اهل وفایم

امثال من اندر نگهت نیست در این شــهر
غـــــم پرور این انجــــمنم، اهل وفایم

لعـــــل لبم از رنگ عقـیق اســت ولیکن
پشــــتانه و دری ســخنم، اهـــل وفایم

من دخــتر آزاده ولی گــــم شده جـویم
در شــــهر شـــما خویشتنم، اهل وفایم

نی نســل سـمرقندم و نی نســـل بخارا
تک دخـــــتر افغــــان وطنم، اهل وفایم

در کیش مســلمانم و فـــــارغ ز تعصب
بی خـــــانه ام و بی کفنم، اهــل وفایم

“فرحت” چو غزل سر بکند نالــه کند دهر
بلبل صفـــت اندر چمنم، اهــــــل وفایم

نویسنده: قدسیه امینی

لینک کوتاه : https://gowharshadmedia.com/?p=22651
اشتراک گذاری

نظرت را بنویس!

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

نظرات
هنوز نظری وجود ندارد