نویسنده: مهدی مظفری
تغییر نظام سیاسی در افغانستان، پیامدهای ویرانگری بر اقتصاد این کشور، بهویژه بر زندگی جوانان، داشته است. بسیاری از جوانان (اعم از دختر و پسر) پیش از تغییر حکومت، در سازمانهای دولتی و غیردولتی مشغول به کار بودند و از این طریق امرارمعاش میکردند؛ اما اکنون بیشتر آنان حتی تأمین مایحتاج اولیه زندگی نیز برایشان دشوار شده است. جوانان افغان، از تضاد فاحش بین وضعیت پیشین و کنونی بازار کار افغانستان سخن گفته و به یاد میآورند که پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه، فرصتهای شغلی بسیاری در دسترس بود؛ اما اکنون یافتن شغلی مناسب تقریباً غیرممکن شده است.
صحبتهای پسران و دختران افغان درباره اقتصاد و اشتغال نمایانگر بحرانی گستردهتر است که جوانان افغان با آن دستوپنجه نرم میکنند؛ بحرانی که با رکود اقتصادی، توقف پروژههای توسعهای و بیثباتی سیاسی تشدید شده است. گزارشهای بینالمللی نیز این وضعیت را تأیید میکنند: نرخ بیکاری در افغانستان در سال ۲۰۲۳ به ۱۵.۴ درصد رسیده که بالاترین میزان از سال ۱۹۹۱ میلادی و افزایش ۱۴ درصدی را نسبت به سال ۲۰۲۲ داشته است. این آمار تکان دهنده، نشان از وخامت وضعیت اقتصادی و تداوم چالشهای افغانستان از زمان روی کار آمدن حکومت سرپرست در سال ۲۰۲۱ دارد. پیش از آن، نرخ بیکاری ۸.۹۵ درصد بود و کمترین میزان آن در سال ۱۹۹۲، با میانگین ۷.۹ درصد، ثبت شده بود. این ارقام بهوضوح نشان میدهند که افغانستان با بحرانی جدی در زمینهی اشتغال روبروست که عواقب اجتماعی و اقتصادی ویرانگری را به همراه خواهد داشت.
مهاجرت و اعتیاد؛ چالشهای بیکاری!
افزایش بیسابقهی نرخ بیکاری و فقر در افغانستان، بسیاری از جوانان را به مهاجرت غیرقانونی سوق داده است. جستجوی زندگی بهتر و فرار از شرایط سخت اقتصادی، آنها را به سمت خطرات و ناامنیهای مسیرهای مهاجرت غیرقانونی میکشاند. گزارشهای بینالمللی نشان میدهند که تعداد پناهندگان و مهاجران افغان از ۲.۹ میلیون نفر در سال ۲۰۲۱ به ۵.۷ میلیون نفر در سال ۲۰۲۲ افزایش یافته است. این افزایش چشمگیر، حاکی از بحرانی عمیق و گسترده است که بخش عمدهی آن را جوانان تشکیل میدهند؛ نسلی که آیندهی کشور را به دوش میکشیدند، اکنون در جستجوی امیدی ناچیز در سرزمینهای بیگانه سرگردان هستند. تجربههای تلخ بسیاری از این جوانان، از جمله از دست رفتن شغل و ناامیدی از آینده، آنها را به مهاجرت واداشته است.
اما مهاجرت تنها راه فرار از وضعیت اسفناک اقتصادی نیست. برای بسیاری از جوانان، اعتیاد به مواد مخدر، راهی برای فرار از واقعیت تلخ فقر و بیکاری شده است. افغانستان، با سابقهای طولانی در تولید مواد مخدر، همواره یکی از بزرگترین تولیدکنندگان مواد مخدر در جهان بوده است. این وضعیت، زمینه را برای گسترش اعتیاد در میان جوانان، بهخصوص در شرایط دشوار اقتصادی و اجتماعی، فراهم کرده است. تجربیات بسیاری از جوانان نشان میدهد که بیکاری و فقر آنها را به سمت اعتیاد سوق داده و حس طردشدگی و بیکسی، فرایند ترک اعتیاد را سختتر میکند.
علاوه بر این چالشها، دختران افغانستانی نیز با محرومیت از تحصیل روبرو هستند. پس از تسلط دوباره حکومت سرپرست، مدارس متوسطه به روی دختران بسته شد و این امر منجر به محرومیت بیش از ۲.۵ میلیون دختر از آموزش و پرورش شده است. گزارشهای بینالمللی بر وخامت این وضعیت و تبعات طولانیمدت آن تأکید دارند. بسیاری از دختران جوان از دست رفتن رؤیاهایشان و ناامیدی حاکم بر جامعهی زنان افغانستان سخن میگویند؛ محرومیتی که نسلی از زنان را از فرصتهای پیشرفت و مشارکت در توسعهی کشور محروم کرده و آیندهی این کشور را به مخاطره میاندازد.
مشکلات روانی
مشکلات روانی در میان جوانان افغانستانی به معضلی فزاینده تبدیل شده است که ریشه در شرایط اقتصادی و اجتماعی نامساعد این کشور دارد. بررسیهای اخیر نشان میدهد که بخش قابل توجهی از جوانان افغان، در اثر فشارهای اقتصادی مستمر، از اختلالات روانی مانند اضطراب و افسردگی رنج میبرند. این آمار تکاندهنده، بیانگر بحرانی خاموش و گسترده است که بهطور مستقیم با وضعیت نامناسب اقتصادی و سیاسی افغانستان مرتبط است. فقر گسترده، فقدان فرصتهای شغلی، عدم امنیت و ناامیدی از آینده، همگی بهعنوان عوامل اصلی تشدید این مشکلات روانی در میان جوانان شناخته میشوند.
این معضل تنها مختص به یک گروه سنی یا جنسیتی خاص نیست؛ بلکه طیف وسیعی از جوانان، از هر دو جنس، در معرض خطر ابتلا به اختلالات روانی قرار دارند. عدم دسترسی به مراقبتهای روانشناختی مناسب و فقدان منابع کافی برای ارائه خدمات مرتبط، وضعیت را بحرانیتر میکند.
بسته شدن مکاتب و هرگونه مراکز آموزشی بر روی دختران، نه تنها به محرومیت از آموزش و آیندهی تحصیلی منجر شده، بلکه امید و انگیزه را از آنها سلب کرده است. این حس یأس و ناامیدی، همراه با سایر فشارهای اقتصادی و اجتماعی، زمینه را برای بروز مشکلات روانی شدیدتر فراهم میکند. پسران نیز با فقدان فرصتهای شغلی، آیندهای نامشخص و حس بیارزشی مواجه هستند. ناتوانی در تأمین نیازهای اولیه زندگی و عدم توانایی در برنامهریزی برای آینده، فشارهای روانی سنگینی را بر دوش جوانان میگذارد.
کارشناسان حوزه سلامت روان، ضمن تأیید افزایش مداوم مشکلات روانی در میان جوانان، بهویژه دختران، بر ضرورت تلاش بیشتر برای رفع این مسائل تأکید میکنند. بهبود شرایط اقتصادی، ایجاد فضای آموزشی و روانی مناسب، ارائه خدمات روانشناختی دسترسیپذیر و مقرونبهصرفه، آموزش مهارتهای مقابله با استرس و ایجاد حس امید به آینده، همگی از جمله اقداماتی هستند که میتوانند به بهبود وضعیت روانی جوانان و افزایش مشارکت مؤثر آنها در ساختن آیندهی افغانستان کمک کنند. بدون توجه جدی به این معضل، نه تنها سلامت روان جوانان در معرض خطر جدی قرار میگیرد، بلکه پتانسیلهای این نسل برای بازسازی و توسعهی کشور نیز از بین خواهد رفت؛ بنابراین، پرداختن به این چالش و ارائه راهکارهای جامع و فراگیر، ضروری و حیاتی به نظر میرسد.