برچسب: فعالان آموزشی

2 ماه قبل - 83 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری سه سال از زمانی می‌گذرد که رژیم فعلی افغانستان با صدور فرمانی ناگهانی و ظالمانه، آموزش دختران بالاتر از کلاس ششم را در سراسر کشور ممنوع کرده است. این تصمیم نه‌تنها آینده‌ی میلیون‌ها دختر افغان را به‌طور جدی تحت تأثیر قرار داده و تباه کرده است، بلکه به یکی از بزرگ‌ترین بحران‌های انسانی در جهان تبدیل شده است. با گذشت هر روز، تعداد بیشتری از دختران افغان از حق مسلّم خود یعنی آموزش محروم می‌شوند. این ممنوعیت، رویاها و امیدهای نسلی از دختران را به خاکستر تبدیل کرده و آن‌ها را از فرصت رشد و شکوفایی بازداشته است. بر اساس آخرین آمار منتشر شده توسط صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف)، در سال جاری خورشیدی، ۳۸ هزار دختر دیگر به جمع دخترانی پیوسته‌اند که به دلیل این ممنوعیت، نمی‌توانند به تحصیل ادامه دهند. این آمار تکان‌دهنده، نشان‌دهنده‌ی عمق فاجعه‌ای است که بر سر دختران افغان آمده است. این ممنوعیت نه تنها به فرد دختر، بلکه به کل جامعه‌ی افغانستان آسیب می‌رساند؛ زیرا محرومیت نیمی از جمعیت این کشور از آموزش، به معنای محروم کردن کل جامعه از نیروی کار ماهر و متخصص است. کشورهای که زنان و دختران خود را از حق تحصیل محروم می‌کنند، در بلندمدت با بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی روبرو خواهند شد. چرا حکومت سرپرست ممنوعیت آموزش دختران را لغو نمی‌کند؟ از زمان تسلط حکومت فعلی بر افغانستان و ممنوعیت آموزش دختران بالاتر از کلاس ششم، این دولت علیرغم فشارهای داخلی و بین‌المللی، همچنان بر تصمیم خود پافشاری کرده است. حاکمان تاکنون دلیل روشن و قانع‌کننده‌ای برای این تصمیم ارائه نکرده و به انتقادات گسترده از سوی فعالان حقوق بشر، جامعه مدنی و حتی برخی از رهبران مذهبی پاسخی نداده‌اند. این سکوت معنادار و رویکرد سرکوبگرانه حکومت در قبال فعالان آموزشی، گمانه‌زنی‌ها در مورد انگیزه‌های واقعی  حکومت سرپرست را تقویت کرده است. مسئولین حکومتی در توجیه این ممنوعیت، دلایل مختلفی را مطرح کرده‌اند که هر یک به نوبه خود سست و بی‌بنیاد بوده است. ابتدا، نبود «فضای مناسب» برای آموزش جداگانه دختران بهانه‌ای بود که به سرعت با واقعیت‌های آموزشی افغانستان پیش از تسلط این حکومت در تضاد قرار گرفت. سپس، حاکمان کنونی ادعا کردند که مردم به دلایل فرهنگی با آموزش دختران بالاتر از کلاس ششم مخالف هستند. اما این ادعا با واکنش تند بزرگان قومی و فعالان مدنی روبرو شد که بر خواست مردم برای آموزش دخترانشان تأکید کردند. با شکست خوردن این توجیه‌هات، سردمداران حکومت به رویکردی سرکوبگرانه روی آوردند و فعالان آموزشی را بازداشت و زندانی کردند. بازداشت و زندانی کردن فعالان آموزشی مانند احمد فهیم عظیمی و مطیع‌الله ویسا نشان می‌دهد که حکومت نه تنها به دنبال ارائه توجیهی منطقی برای این ممنوعیت نیست، بلکه از هرگونه مخالفت و انتقادی هراس دارد. اضافه بر این، پافشاری بر تصمیم ناعادلانه و غیرانسانی حکومت سرپرست مبنی بر منع تحصیل و آموزش دختران، ریشه در تفکرات ارتجاعی و تنگ‌نظرانه‌ای دارد که نه تنها با ارزش‌های انسانی در تضاد است، بلکه با آموزه‌های اصیل اسلامی نیز منافات دارد. محروم کردن دختران از حق تحصیل، به معنای محروم کردن آن‌ها از ابزاری برای رشد، پیشرفت و استقلال است. این رویکرد سرکوبگرانه نه تنها به حقوق اساسی شهروندان افغانستان، به ویژه زنان و دختران، بلکه به آینده این کشور نیز آسیب جدی وارد می‌کند. جامعه جهانی و نهادهای بین‌المللی باید فشارهای خود را بر این حکومت برای لغو این‌گونه ممنوعیت‌های ظالمانه افزایش دهند و از حقوق اساسی مردم افغانستان دفاع کنند. پیامدهای ویرانگر سیاست‌های حکومت سرپرست در افغانستان، تبعات بسیار جدی و ویرانگری بر زندگی زنان و دختران این کشور داشته است. این تبعات نه تنها ابعاد فردی و اجتماعی، بلکه ابعاد اقتصادی و حتی سلامت روان زنان و دختران افغان را نیز تحت تأثیر قرار داده است. به گفته سیما باهوس، مدیر اجرایی بخش زنان سازمان ملل متحد، ۹۰ درصد زنان و دختران افغان وضعیت سلامت روان خود را «بد» و یا «بسیار بد» توصیف کرده‌اند. این آمار به تنهایی گویای عمق فاجعه‌ای است که بر این قشر از جامعه تحمیل شده است. زنان افغان اذعان می‌دارند که با گذر زمان و تغییر فصل‌ها، وضعیت روانی آن‌ها به طور فزاینده‌ای وخیم‌تر می‌شود و بسیاری از آن‌ها حتی به اقدام به خودکشی روی آورده‌اند. محدودیت‌های شدید در زمینه آموزش، یکی از مهم‌ترین پیامدهای سیاست‌های حکومت است. سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی سازمان ملل متحد (یونسکو) هشدار داده است که در نتیجه‌ی این سیاست‌ها، نیمی از جمعیت افغانستان بی‌سواد خواهد ماند. بی‌سوادی، مانعی جدی برای مشارکت کامل در جامعه است و باعث بیکاری گسترده، فقر، مشکلات بهداشتی و روانی می‌شود. این در حالی است که یونسکو بر این نکته تأکید می‌کند که خواندن و نوشتن، اولین پیام خداوند در قرآن کریم است. با این حال، حکومت‌داران فعلی افغانستان همچنان بر ممنوعیت آموزش دختران پافشاری می‌کنند و آینده‌ای مبهم را برای نسل‌های آینده این کشور رقم زده‌اند. نسلی از زنان بی‌سواد، نسلی از مادران بی‌سواد خواهد بود که به نوبه خود، فرزندانشان را نیز از حق آموزش محروم خواهند کرد. این چرخه معیوب، بی‌سوادی را در جامعه افغانستان برای دهه‌ها و چندین نسل تثبیت خواهد کرد. تبعات این وضعیت، فراتر از فرد و خانواده است و بر کل جامعه افغانستان تأثیرگذار خواهد بود. کاهش سطح سواد، مانعی بزرگ بر سر راه توسعه و پیشرفت افغانستان خواهد بود و این کشور را در دام فقر و عقب‌ماندگی گرفتار خواهد کرد.

ادامه مطلب