استرس بیش از حد یا استرسی که از نوع نا مناسب آن باشد، به سلامتی ما آسیب میرساند. ولی گاهی استرس نیروی مثبتی است که منجر به افزایش تمرکز و هشیاری در ما میشود و کمکمان میکند تا عملکرد بهتری داشته باشیم. البته همهی این موارد بستگی به این دارد که چه نوعی استرسی داریم، چقدر برای رویارویی با آن آماده هستیم و چه دیدگاهی درمورد آن داریم. بیشتر مردم استرس را خطرناک و آسیبزا میدانند ولی استرس صرفا واکنش طبیعی بدن به نسبت به رویدادهای است که آنها را تهدیدآمیز یا خطرناک میپنداریم. وقتی احساس خطر (فیزیکی، ذهنی، عاطفی) میکنید، طی فرآیندی سریع و خودکار که به آن پاسخ جنگ و گریز یا پاسخ استرس گفته میشود واکنشهای دفاعی بدن شما به اوج خود میرسند. در واقع پاسخ به استرس مجموعه واکنشهای هستند که بدن برای حفاظت از خود آنها را به کار میگیرد. پاسخ استرس به شما کمک میکند تا برای رویارویی با چالش ها آمادگی بیشتری پیدا کنید. برای نمونه استرس موجب میشود که در طول سخنرانی در محل کار هشیار بمانید، تمرکز شما را در مواقع ضروری افزایش میدهد یا موجب میشود که شب قبل از امتحان به جای بیرون رفتن با دوستانتان در خانه بمانید و درس بخوانید. ولی اگر استرس از حد مشخصی فراتر برود دیگر مفید نخواهد بود و به سلامتی، خلق و خو، بهره وری، عملکرد مفید، روابط و کیفیت زندگی شما آسیب میزند. استرس مثبت: بعضی از استرس ها مثبت هستند که به آنها یوسترس (eustress)، استرس مثبت یا استرس خوب گفته میشود. استرس مثبت موجب میشود که به شیوهای مناسبی از محدودۀ امن خود بیرون بیایید. استرس مثبت موجب میشود بیاموزید، رشد کنید و قویتر شوید. برای مثال سوار شدن بر یک قطار شهربازی هیجان انگیز است. این سواری زمان کوتاهی طول میکشد و پس از آن احساس نشاط و شادی دارید ( البته اگر به این نوع وسیله علاقه داشته باشید). ورزش نیز میتواند شکل دیگری از استرس مثبت باشد. در هنگام ورزش کردن کمی احساس خستگی میکنید ولی پس از انجام آن حس خوبی دارید و پس از گذشت یک ساعت یا بیشتر این حس به تدریج کم شده یا پایان مییابد. ویژگی های استرس مثبت: به ندرت رخ میدهد میتواند بخشی از یک تجربهی مثبت در زندگی باشد شما را به انجام کاری یا اقدام ترغیب میکند موجب رشد و تقویت شما میشود چرا استرس را به شیوه های متفاوتی تجربه میکنیم؟ از آنجا که استرس به شیوه های گوناگونی بر ذهن، جسم و روان ما تاثیر میگذارد، هر یک از ما به شکل متفاوتی استرس را تجربه میکنیم و منطقهی بازیابی (recovery Zone) منحصر به فردی داریم که میتواند فیزیکی یا روانشناختی باشد. منطقهی بازیابی ما به عوامل زیادی بستگی دارد. در واقع به همان اندازه که استرس اهمیت دارد چگونگی درک کردن و واکنش نشان دادن به آن نیز اهمیت دارد، بعضی از افراد با جریان امور همراه میشوند و با رویدادهای که از نظر دیگران به شدت استرس زا هستند، به خوبی کنار می آیند در حالی که بعضی دیگر حتی در مواجهه با کوچکترین چالش ها یا ناامیدی ها خرد میشوند. عوامل زیر میتوانند در چگونگی برخورد و رویارویی ما با استرس تاثیرگذار باشند: نگرش و چشم انداز: افرادی که مثبت اندیشی و خوش بینی بیشتری را با زندگی شان همراه کرده اند در برابر استرس مقاومت بیشتری دارند. آنهایی که استرس را به عنوان چالش در زندگی مدنظر قرار میدهند و میدانند که تغییر نیز بخشی از زندگی است منطقه ی بازیابی بسیار گسترده تری دارند. تجربیات زندگی: استرس ها گذشته ( بسته به اینکه در چه زمانی رخ داده اند و چقدر قوی بوده اند) موجب تقویت یا تضعیف ما میشوند. به طور کلی استرس های محدود و متعادلی که توانایی مهارشان را داریم موجب بهتر شدن و افزایش انعطاف پذیری ما میشوند ولی روبرو شدن با استرس هنگامی که آسیب پذیر هستیم ( دوران کودکی یا دورانی که تحت تاثیر و فشار استرسهای فراوان هستیم) حال ما را واقعا بدتر میکنند. ژنتیک: بعضی از ما به لحاظ ژنتیکی بیشتر از دیگران مستعد استرس هستیم. به ویژه اگر با عواملی روبرو شویم که به طور اپی ژنتیکی، ژنهای مربوط به بروز استرس را روشن و خاموش میکنند. میزان توانایی فرد در مدیریت اوضاع: وقتی حس میکنیم در دام استرس افتادهایم استرس بیشترین آسیب را به ما وارد میکند. اگر در جنگ و گریز موفق باشیم معمولا حال بهتری پیدا میکنیم ولی اگر حس کنیم که نمیتوانیم اوضاع را تغییر بدهیم به مرحله ی بعدی پاسخ استرس یعنی پاسخ انجماد (freeze response) وارد میشویم در حالت است که احساس درماندگی، ناامیدی و ناتوانی داریم. نوع شخصیت و طبیعت فرد: اگر به خودتان و تواناییهایتان برای تاثیرگذاشتن بر رویدادها و پایداری کردن در برابر چالش ها اعتماد داشته باشید رویارویی با رویدادهای استرسزا برای شما آسانتر خواهد بود. معمولا افرادی که در برابر استرس آسیب پذیرتر هستند حس میکنند که توانایی تاثیر گذاشتن بر رویدادهای اطراف خودشان را ندارند. گاهی آنها افراد به شدت عاطفی هستند و بنابراین در برابر نیازها و خواسته های دیگران تحت فشار قرار میگیرند. شبکه ی پشتیبانی: داشتن گروهها و افراد حمایتگر از جمله دوستان و خانواده و ... میتوانند به عنوان ضربهگیر قدرتمندی در برابر شرایط استرسزا عمل کنند. محیط: محیط های طبیعی (هوای آزاد، فضاهایی با پنجره های نورگیر و فراوان، روشنایی طبیعی و ...) درست مانند محیطهای بیخطر و امن ما را آرام میکنند. در مقابل محیطهای صنعتی پر تحرک و شلوغ با ماشینها، نور های مصنوعی، سروصدا، خطرات محیطی و ... باعث عصبانیت و برانگیختگی در ما میشود. سخن پایانی: ما تا اندازهی به استرس مثبت نیاز داریم تا به ما انگیزه دهد و عامل محرکی برای پیشرفت ما باشد. ولی این استرس مثبت نباید آنقدر زیاد باشد که ما را از پای درآورد. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»
برچسب: مدیریت
همزمان با روز جهانی «زنان در سیاست»، بخش زنان سازمان ملل متحد با نشر آماری اعلام کرده است که در سال جاری میلادی در ۱۱۳ کشور جهان هیچ رهبر زن وجود ندارد و تنها ۲۶ کشور توسط زنان رهبری میشود. این سازمان امروز (سهشنبه، ۵ سرطان) به مناسبت زنان در سیاست پوستری نشر کرده که در آن زنان در پستهای اجرایی از جمله به عنوان روسای دولت و اعضای کابینه در رأس وزارتخانهها را نشان میدهد. براساس این اطلاعات، زنان در تمام سطوح تصمیمگیری اجرایی در سراسر جهان کمتر حضور دارند و دستیابی به برابری جنسیتی در زندگی سیاسی یک هدف دور باقی مانده است. براساس گزارش بخش زنان سازمان ملل متحد، تنها ۲۶ کشور توسط زنان رهبری میشوند و زنان ۲۳.۳ درصد از اعضای کابینهها را تشکیل میدهند. در سال ۲۰۲۴، تعداد زنانی که سرپرستی وزارتخانهها را برعهده دارند، کمتر از ۰.۵ درصد نسبت به سال ۲۰۲۳ افزایش یافته است. بر بنیاد این معلومات، ۱۱۳ کشور در جهان هرگز رییس دولت آنها زن نبوده است. طبق این پوستر، زنان در درجهی اول، امور خانواده و کودکان، امور اجتماعی، بومی و اقلیتها را رهبری میکنند و حوزههای امور اقتصادی، دفاع، عدالت و امور داخلی تحت سلطهی مردان قرار دارند. بخش زنان سازمان ملل متحد گزارش داده است که در دولتهای فنلند، نیکاراگوئه، شیلی و بلجیم زنان بیشتر از مردان در راس وزارتخانهها قرار دارند و بر عکس آن، در کشورهای آذربایجان، عربستان سعودی، مجارستان و یمن هیچ زنی در کابینهی دولتهایشان حضور ندارند. باید گفت که در این پوستر افغانستان و میانمار با رنگ خاکستاری و به عنوان کشورهای فاقد حاکمیت قانونی نشان داده شده است. سازمان ملل متحد در ادامه تاکید کرده است که دموکراسی کامل مستلزم مشارکت برابر زنان در تمام فرآیندهای آن است. در حالی این گزارش نشر میشود که حکومت سرپرست پس از تسلط دوباره بر افغانستان، ابتدا مکاتب دخترانه را تعطیل کردند، اما وزارت معارف این گروه در سوم ماه حمل سال ۱۴۰۱ خورشیدی اعلام کرد که مکاتب بهروی دختران بالاتر از صنف ششم تا اطلاع ثانوی مسدود است. پس از آن حکومت فعلی تحصیل دختران در دانشگاهها را نیز منع کرده و آموزشگاههای خصوصی را نیز بهروی آنان بستهاند. از آن زمان تا اکنون جامعهی جهانی و دیگر نهادهای بینالمللی بارها خواستار لغو ممنوعیت آموزش و تحصیل دختران شدهاند، اما حکومت فعلی همچنان این ممنوعیت را ادامه میدهند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
فرزندی را به تنهایی بزرگ کردن، دردسرهای خاص خودش را دارد، در مورد چالشهای تک والدی در مقالات قبلی به شکل مفصل توضیح داده شد. اینکه زن و مرد مکمل هم هستند و نبود یکی از آنها، در کنار سایر مشکلات، باعث عدم نقشپذیری یکی از والدین در فرآیند جامعهپذیری فرزندان میشود. این پدیده باعث میشود که درون فرزندان خلأهای عاطفی ناشی از نبود یکی از والدین اتفاق بیفتد. اگر در این فرآیند مادر ازدسترفته باشد جنسیت فرزندان بیشتر به سمت جنسیت مردگونه حرکت میکند و اگر پدر ازدسترفته باشد جنسیت فرزندان به سمت جنسیت زنگونه میرود. دلیل این اتفاق این است که فرد با الگوهای جنسیتی زنانه یا مردانه در خانواده آشنا نیست، همچنین اگر میزان تعهد والد به خانواده دچار خلل شود و به دلیل نیازهای عاطفی و جنسی تمایل به مرد یا زن دیگری پیدا کند، این فرآیند در الگوگیری زندگی اجتماعی فرزندان تأثیر منفی خواهد داشت. چون نقشهای پدری و مادری نقشهای متفاوتی است و اگر والد مادر باشد و بخواهد نیازهای مالی فرزندان را هم برآورده کند خودبهخود زن باید نقش مرد خانواده را هم ایفا کند، بنابراین میزان رسیدگی به حوزههای تربیتی فرزندان هم با مشکل مواجه میشود. با وصف این موارد، ممکن است به این بیندیشید که تک والد بهتر است ازدواج مجدد کرده تا این گونه خانوادهها بهتر مدیریت شوند و فرزندان نه تنها از وجود هر دو بهرمند شوند که تربیت درستی را نیز کسب کنند اما نکته اساسی همینجاست، اینکه اگر در چنین خانوادههایی، تک والد؛ پدر یا مادر تصمیم به ازدواج مجدد بگیرند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ تحقق این امر ممکن است به آسانی گفتن آن نباشد، زیرا در نخست این فرزندان هستند که با این تصمیم والد روبه رو شده و احتمالا مخالفت کرده و اعتراض کنند. اگر تعداد فرزندان بیشتر از یکی باشد و سن آنها نیز بزرگ، ممکن است دو حالت رخ دهد؛ یا والد را درک کرده و با ازدواج مجدد موافقت میکنند و یا بشدت مخالفت کرده و نسبت به آن اعتراض میکنند. البته در اینجا، سن والد نیز میتواند چالش دیگری باشد، در صورتی که والد به لحاظ سنی در دورهی جوانی، میانسالی و یا هم کهنسال باشد، هر دورهی سنی، چالشهای خاص خودش را دارد. و نکتهی دیگر اینکه، اگر والدی که ازدواج میکند پدر و یا مادر باشد و یا همسر قبلی به دلیل فوت یا طلاق از همدیگر جدا شده باشد، نیز میتواند فاکتورهای دیگری باشند که میتواند در پذیرش کودکان نقش داشته باشد. وجود پدر و یا مادر ناتنی، ممکن است به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و یا عاطفی کمک حال خانواده باشد اما کنار آمدن فرزندان با این موضوع، خود چالش دیگری است که باید ازدواج مجدد کرده باشید تا آن را درک کنید. در مطلب حاضر به چیستی ازدواج مجدد و ویژگیهای چنین خانوادهها خواهیم پرداخت. اگر شما در حال حاضر خانوادتان را به تنهایی سرپرستی میکنید و تصمیم به ازدواج مجدد دارید، این مطلب را ازدست ندهید. خانواده حاصل از ازدواج مجدد خانواده حاصل از ازدواج مجدد زمانی تشکیل میشود که طلاقی انجام شود یا یکی از دو همسر فوت کند. در این صورت، زن یا شوهر با ازدواج با فرد دیگری که او هم طلاق گرفته یا ازدواج نکرده، خانوادهای تشکیل میدهد که خانواده حاصل از ازدواج مجدد نامیده میشود. خانوادهی حاصل از ازدواج مجدد ترکیب جدیدی از افرادی است که در مقایسه با گذشته، با مشکلات و تعاملهای ویژهای روبه رو است. این خانوادهها با وظایف جدیدی مواجه میشوند که با دیگر خانوادهها متفاوت است. آنها به صورت نظامداری با شبکههای پیچیده خویشاوندی سر و کار دارند، باید هدفهایی نامشخص را تعیین کنند، الگوهای تعاملی را در جهت کمک به پیوستگی خانواده به وجود آورند، و به هدفهای توافقی دست یابند. [caption id="attachment_10381" align="aligncenter" width="646"] عکس: شبکههای اجتماعی[/caption] ترکیب خانواده حاصل از ازدواج مجدد عبارتند از: زن و شوهر بدون فرزند زن و شوهر با فرزند از دو طرف (زن دارای فرزند از شوهری دیگر و مرد دارای فرزند از زنی دیگر) زن و شوهر با فرزند شوهر زن و شوهر با فرزند زن زن و شوهر با فرزندان تنی و ناتنی این خانوادهها با هر ترکیبی، با شرایط جدیدی متفاوت با خانواده قبلی رو به رو هستند که باید با موقعیت و وضعیت جدید سازگار شوند. ویژگیهای خانوادههای حاصل از ازدواج مجدد از ویژگیهای اعضای خانوادههایی که در اثر ازدواج مجدد شکل میگیرند، مثبت اندیشی زوجین در زمینه چگونگی زندگی خانواده است. دو هستهای بودن، ویژگی دیگر چنین خانوادههاست، به این معنی که چنین خانوادهای زیر مجموعههای متعددی دارند که خویشاوندان دو خانواده پیوند یافته را در بر میگیرد که از جمله آنها دخترها یا پسرهای کاکا، عمهها، ماماها، یا خالهها و پدر و مادر متعلق به ناپدری و پدر و مادر متعلق به نامادری قابل ذکراند. خانوادههایی که به این ترتیب به وجود میآیند به علت عدم اعتماد ناشی از ازدواج اول، از سرمایهگذاری در روابط اکراه دارند. زن و شوهر این گونه خانوادهها هر یک با افرادی متعلق به دو خانواده (خانواده قبلی و خانواده جدید) با فرهنگهای متفاوتی رو به رو هستند و حصول توافق با آنها مستلزم قبول مشکلات جدید است. فرزندان این خانواده که از دو خانواده با قواعد و سبکهای زندگی متفاوت زیر یک سقف قرار گرفته اند، اغلب در تعارضاند و شاهد تعارض والدین خود نیز هستند. در بسیاری از موارد، بین فرزند خواندهها مشکلاتی به صورت همچشمی یا حسادت پیش میآید یا بین مادر واقعی و مادر خوانده رقابتهایی به وجود میآید که زندگی خانوادگی را تحت الشعاع قرار میدهد. رشد این خانوادهها در طی مراحلی انجام میگیرد که هر مرحله مستلزم توافق مجدد و سازماندهی یا شبکه ارتباطی پیچیده است و احتمالا سالها طول میکشد تا خانواده به وحدت و یکپارچگی برسد. باید تذکر داده شود که برای تشکیل روابط جدید، به هیچ وجه نباید وفاداریهای گذشته به خانواده پیشین فراموش شود. بسیاری از افراد خانواده جدید ممکن است چنین تصور کنند که دیگر نباید در مورد زندگی گذشته خود فکر کنند و بهتر است آن را فراموش کنند. این سرکوبی به جای سازگاری، موجب تنفر، محرومیت، انزوا و افسردگی میشود. نکته مهم در این مورد آن است که خانواده به جای آنکه دفع کننده باشد، باید جذب کننده باشد. یکی از راههایی که اعضای خانواده را به هم نزدیک و مرتبط میسازد این است که آنان تشویق شوند در برنامههایی مثل: رفتن به تفریح، بازیهای دسته جمعی، و دید و بازدید شرکت کنند و از شرکت در کارهای تعاملی و تعاونی استقبال کنند. توصیه اکید این است که ناپدری و نامادری باید در مورد فرزندان تنی و ناتنی عدالت و تساوی را رعایت کنند و به همه آنها به یک چشم نگاه کنند. بنابراین، والد ناتنی باید قبل و بعد از ازدواج مجدد، مشکلات حول و حوش روابط گذشته و نحوه تأثیرگذاری آنها را بر روابط خانواده جدید بررسی کند و مورد بحث قرار دهد. فراهم کردن امکان تحصیل برای کمک به خانوادههای حاصل از ازدواج مجدد به انطباق، سازگاری و رشد اعضای منجر میشوند. والد ناتنی اغلب در مورد منضبط بار آوردن بچههای همسر خود مردد و نامطمئن است. به طور کلی اگر ازدواج به شکل صحیح انجام شود برای کودکان قابلپذیرش است، اما درهرحال وجود پدر یا مادر ناتنی باعث تغییرات زیادی در خانواده میشود که گاه این تغییرات مثبت و گاهی منفی هستند. مثلا وقتی ناپدری وارد زندگی کودکان میشود، کودکان احساس آسودگی اقتصادی میکنند اما ممکن است وجود ناپدری در زندگی برخی کودکان باعث ایجاد مشکلاتی شود، چراکه منجر به عدم سازگاری، تغییر در نقش و رفتار کودک، رقابت در جهت کسب محبت از مادر، سردرگمی در هویتیابی و دشواری در شکلگیری رفتار طبیعی میشود و علاوه بر اینها ممکن است آسیبهای اجتماعی پنهان دیگری را نیز را در پی داشته باشد لذا در اینگونه خانوادهها، ازدواج مجدد باید با توجه به نوع جنسیت و سن فرزندان، همچنین زمان انجام این امر (با توجه به فاصله زمانی از دست دادن یکی از والدین تا ازدواج مجدد) انجام شود تا راحتتر از سوی کودکان موردپذیرش قرار گیرد. بنابراین، از همسران تقاضا میشود تا همه جوانب را سنجیده و اقدام به ازدواج مجدد کنند.
سایت علمی فوربس گزارش داده است که اگرچه هوش مصنوعی مولد به سرعت گسترش مییابد و کارآیی بسیاری را برای شرکتها دارد، اما با مشکلاتی نیز به همراه است که باید به آنها توجه شود. هوش مصنوعی مولد به ویژه مدلهای زبانی بزرگ مانند ChatGPT، مهمترین محصول نهایی هستند که از زمان آغازشدن پژوهش در حوزه هوش مصنوعی به کار گرفته شدهاند. درگزارش آمده است که اهمیت هوش مصنوعی مولد، یک موضوع قابل توجه است. شرکت مشاور مدیریت مککنزی تخمین میزند که هوش مصنوعی مولد میتواند سالانه ۷.۹ تریلیون دلار را به اقتصاد جهانی اضافه کند. در ادامه آمده است که هوش مصنوعی مولد با وجود پتانسیل فوقالعادهای که دارد، بدون کاستی نیست. به نقل از سایت علمی فوربس، در واقع، میتوان استدلال کرد که ورود آن فعلاً اوضاع را به هم ریخته است. حال که ۱۰ ماه از انتشار ChatGPT 4 میگذرد، بیایید نگاهی به مشکلات اصلی هوش مصنوعی مولد بیندازیم و چند ایده را در مورد چگونگی غلبه کردن بر آنها بررسی کنیم. ۱. دقت همه ما درباره مشکل توهم ChatGPT شنیدهایم. مدلهای زبانی بزرگ برای ارائه دادن پاسخهای احتمالی طراحی شدهاند که از دادههای آموزشی میگیرند و میتوانند کمی بیش از اندازه نسبت به ارائه دادن پاسخ مشتاق باشند. این موضوع مشخص شده است که مدلهای زبانی بزرگ به جای گفتن «نمیدانم»، پاسخهایی را درست میکنند و مشکلات بسیاری را از آسیبرساندن به یک برند گرفته تا نقض کردن مقررات به وجود میآورند. ایجاد حفاظهای اخلاقی و موضوعی برای مدلهای مولد هوش مصنوعی میتواند به حل کردن این مشکل کمک کند. بنابراین، تقویت کردن آموزش یک مدل هوش مصنوعی مولد با پایگاههای دانش مختص حوزههای سازمانی میتواند سودمند باشد. با وجود این، شرکتها به منظور آماده شدن برای یک آینده قابل پیشبینی باید دقت بهتری را در اعلانهای مهندسی داشته باشند و یک انسان را در جریان نگه دارند تا همه اطلاعات تولید شده با مدل زبانی بزرگ را بررسی کند. ۲. سوگیری شاید مشکل سوگیری هوش مصنوعی، یک خبر قدیمی باشد، اما گسترش سریع هوش مصنوعی مولد این نگرانی را بیش از حد تصور تشدید کرده است. اکنون، به جای نگرانی در مورد یک سوگیری کوچک، مدیران شرکتها باید نگران باشند که سوگیری هوش مصنوعی بتواند فرهنگ شرکت آنها را به طور کامل تحت سلطه خود درآورد. آیا سهولت استفاده کردن از برنامههایی مانند ChatGPT به این معناست که با توجه کردن به یک دیدگاه، تعدد صداهای ما خفه میشود؟ منتقدان ادعا کردهاند که این نرمافزار یک سوگیری آشکار دارد که تعصبات جنسیتی را تداوم میبخشد و ذاتا از نظر نژادی مغرضانه عمل میکند. برای اطمینان یافتن از اینکه هوش مصنوعی مولد نمیتواند دیدگاههای سمی را در یک سازمان یا شرکت تداوم ببخشد، گروه مهندسی شرکت باید در تماس نزدیک با این موضوع باشد و تلاش کند تا ارزشهای شرکتی و انسانی خود را به هوش مصنوعی القا کند. ۳. حجم اطلاعات با توجه به اینکه ایجاد محتوای جدید با هوش مصنوعی مولد بسیار آسان شده است، غرق در اطلاعات شدهایم. ایمیلها، کتابهای الکترونیکی، صفحات وب، پستهای منتشر شده در رسانههای اجتماعی و سایر آثار تولید شده، سیل اطلاعات را سرازیر میکنند. حتی حجم درخواستهای شغلی نیز افزایش یافته که به دلیل توانایی در تولید سریع رزومههای سفارشیسازیشده و نامههای پوششی با هوش مصنوعی است. مدیریت کردن این حجم بزرگ از اطلاعات جدید، کار دشواری است. چگونه میتوان از کوه اطلاعات ایجادشده در یک سازمان استفاده کرد؟ چگونه میتوان همه این اطلاعات را ذخیره کرد؟ چگونه میتوان با تحلیل دادهها همگام شد؟ وقتی همه محتوا با هوش مصنوعی تولید شده باشد، شایستگی اطلاعات و اشخاص چگونه ارزیابی خواهد شد؟ برای جلوگیری کردن از سردرگمی و فرسودگی کارمندان باید فناوریها و روشهای مناسبی را سازماندهی کرد، زیرا حجم اطلاعات پس از این بیشتر هم خواهد شد. ۴. امنیت سایبری هوش مصنوعی مولد، قابلیت انجام دادن حملات سایبری جدید را به شدت افزایش داده است. از این فناوری میتوان برای تحلیل رمز به منظور افزایش دادن آسیبپذیری و نوشتن بدافزار استفاده کرد. همچنین، میتوان از هوش مصنوعی مولد برای تولید کردن فیلمهای جعلی و صداهای شبیهسازیشده به منظور کلاهبرداری و آدمربایی مجازی استفاده کرد. هوش مصنوعی مولد میتواند ایمیلهای قانعکنندهای را در حمایت کردن از حملات فیشینگ و موارد دیگر بنویسد. علاوه بر این، رمزهایی که با کمک هوش مصنوعی نوشته میشوند، ممکن است بیشتر از رمزهای تولیدشده توسط انسان در معرض هک شدن باشند. بهترین راه مقابله کردن با آتش، خود آتش است. هوش مصنوعی میتواند برای تحلیل کردن رمز در جستجوی آسیبپذیریها و انجام دادن آزمایشهای نفوذ مداوم و بهبود مدلهای دفاعی استفاده شود. نباید آسیبپذیری شماره یک امنیت سایبری را در یک شرکت فراموش کرد. این آسیبپذیری، انسانها هستند. هوش مصنوعی مولد میتواند گزارشهای فعالیت کاربر را در جستجوی رفتار خطرناک تحلیل کند، اما اولین خط دفاعی شرکت باید آموزش دادن کارکنانی باشد که بیشتر از پیش هوشیاری به خرج دهند. ۵. مالکیت معنوی شکایتهای هنرمندان، نویسندگان، آژانسهای عکس و سایرین نشان میدهد که دادهها و سبکهای اختصاصی این افراد بدون اجازه آنها برای آموزش دادن نرمافزار هوش مصنوعی مولد استفاده شده است. شرکتهایی که از نرمافزار مولد هوش مصنوعی استفاده میکنند، نگران هستند که در این معضل گرفتار شوند. اگر هوش مصنوعی مولد تصاویری را از یک کمپین تبلیغاتی تولید کند که ناخواسته به حریم کار شخص دیگری وارد شود، مسئولیت آن با چه کسی خواهد بود؟ اطلاعاتی که با استفاده از هوش مصنوعی ایجاد میشوند، متعلق به چه کسی هستند؛ اشخاص، شرکتهای نرمافزاری مولد هوش مصنوعی یا خود هوش مصنوعی؟ تاکنون حکم این بوده که آثار تولید شده توسط انسانها با کمک هوش مصنوعی دارای حق چاپ هستند، اما هنوز در مورد ثبت اختراعات صحبت نشده است. توصیه کارشناسان این است که انسانها در جریان ایجاد همه اطلاعات قرار بگیرند و اطمینان حاصل شود که تیم حقوقی شرکت با توجه به سرعت تکامل قوانین، به انجام دادن بررسیهای لازم ادامه دهند. ۶. سایه هوش مصنوعی روی کار نظرسنجی شرکت رایانش ابری سیلزفورس که روی ۱۴ هزار نفر کارمند در ۱۴ کشور انجام شده است، نشان میدهد نیمی از کارکنانی که از فناوریهای مولد هوش مصنوعی استفاده میکنند، این کار را بدون تایید سازمانهای محل اشتغال خود انجام میدهند. بازگشت به روشهای پیشین در این مورد امکانپذیر نخواهد بود. بنابراین، بهتر است سیاستهایی را برای هوش مصنوعی مولد تعیین کرد و برنامههایی را برای آموزش دادن کارکنان به کار گرفت. همچنین، کارمندان باید با سرپرستهای فناوری اطلاعات شرکت خود در مورد کارهایی صحبت کنند که برای کشف و مدیریت نرمافزارهای هوش مصنوعی مولد روی دستگاههای شرکت انجام میدهند. هنوز مشکلاتی برای مدیریت کردن هوش مصنوعی مولد وجود دارد، اما این فناوری باید مدیریت شود زیرا ما در بحبوحه روند تغییر کردن نحوه انجام دادن تجارت به شیوهای هستیم که پیشتر توسط هیچکس انجام نشده است. هوش مصنوعی مولد، حوزههای گوناگونی را از جمله مراقبتهای بهداشتی، بانکداری، تدارکات، بیمه، خدمات مشتریان و تجارت الکترونیک تحت تاثیر قرار داده است. به سختی میتوان صنعتی را یافت که به دلیل استفاده کردن از هوش مصنوعی مولد، ناگهان در معرض اختلالات برقآسا قرار نگیرد. آسیبپذیری و سرعت اختلال هرگز بیشتر از این نبوده است. هوش مصنوعی امسال باید در اولویت هیئت مدیره شرکتها باشد.