منابع محلی میگویند که سه زن جوان طی ۲۴ ساعت گذشته در ولایتهای فاریاب و هلمند به دلیل خشونتهای خانوادگی خودکشی کردند. دستکم چهار منبع به رسانه گوهرشاد گفتهاند که در رویداد نخست یک دختر ۱۸ ساله به نام عارفه در روستای «تخت زغن»، از مربوطات ولسوالی پشتونکوت ولایت فاریاب خودش را حلقآویز کرده و به زندگیاش پایان داده است. منبع گفت که عارفه متأهل بود و در خانه پدرش دست به خودکشی زده است. همچنین یک منبع دیگر گفت که یک دختر ۲۲ ساله دیگر بنام گلافزار در روستای «قلعه شاهان»، از مربوطات ولسوالی گرزیوان ولایت فاریاب خودکشی کرده است. منبع تاکید کرد که این دختر جوان نیز متأهل بود و با خوردن مواد زهری (مرگ موش) به زندگی خود پایان داده است. در عین حال، منبع دیگر میگوید که یک دختر ۲۴ ساله طی ۲۴ ساعت گذشته در ولسوالی مارجی ولایت هلمند خودکشی کرده است. منابع دلیل خودکشی این سه زن را خشونت و دعوای خانوادگی عنوان کردهاند. مسوولان حکومت سرپرست در ولایت فاریاب و هلمند تا اکنون در این باره اظهار نظری نکردهاند. باید گفت که میزان خودکشی زنان و دختران در سراسر افغانستان پس از تسلط حکومت فعلی بهطور چشمگیری افزایش یافته است. بیماریهای روانی، ازدواجهای اجباری، خشونت خانوادگی و فشارهای روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی خودکشیها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمیتوانند برای خشونتهای واردهی شان شکایت کنند و اینگونه خشونتها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا میکند.
برچسب: بیماری روانی
منابع محلی از ولایت فاریاب میگویند که یک دختر ۱۱ ساله در شهر میمنه، مرکز این ولایت خود را حلقآویز کرده و به زندگیاش پایان داده است. دستکم دو منبع در صحبت با رسانه گوهرشاد گفتهاند که این رویداد روز گذشته (شنبه، ۱۷ سنبله) در ساحهی «کوهیخانه»ی از مربوطات ناحیهی اول شهر میمنه رخ داده است. منبع تاکید کرد که این دختر «فاطمه» نام داشت و خود را حلقآویز کرده است. منبع افزود که این دختر ۱۱ ساله خود را در خانه حلقآویز کرده و جسدش برای تحقیقات بیشتر به شفاخانه مرکزی ولایت فاریاب منتقل شده است. منبع میگوید که هنوز دلیل و انگیزهی خودکشی این دختر خردسال روشن نیست. باید گفت که میزان خودکشی زنان و دختران در سراسر افغانستان و به ویژه در ولایت فاریاب پس از تسلط حکومت فعلی بر کشور بهطور چشمگیری افزایش یافته است. چند وقت پیش نیز، یک دختر ۱۶ ساله به نام «هدیه» که باشندهی روستای شور بازار ولسوالی شیرین تگاب بود، توسط افراد مسلح ناشناس ابتدا مورد تجاوز گروهی قرار گرفته و سپس به قتل رسید. بیماریهای روانی، ازدواجهای اجباری، خشونت خانوادگی و فشارهای روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی خودکشیها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمیتوانند برای خشونتهای واردهی شان شکایت کنند و اینگونه خشونتها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا میکند.
منابع صحی از شفاخانه حوزهای ولایت هرات میگویند که شمار افراد مبتلا به بیماریهای روانی در این ولایت افزایش یافته و اکثریت بیماران روانی زنان و دختران هستند. دستکم دو منبع صحی گفتند که روزانه بیش از ۵۰ بیمار روانی یا افراد مبتلا به افسردگی جهت درمان به شفاخانه حوزهای هرات مراجعه میکنند که بیشتر مبتلایان به بیماریهای روانی در این ولایت را زنان و دختران تشکیل میدهند. منبع گفت که مراجعهکنندگان اکثریت زنان و دختران جوان هستند که از محدودیتهای موجود و افزایش خشونتهای خانوادگی رنج میبرند. به گفتهی منبع، زنان و دختران مراجعهکننده به شفاخانه حوزهای از محدودیتها، خشونتهای خانوادگی و آزار و اذیت مردم در سرکهای عمومی شکایت دارند. منبع گفت: «اکثریت مراجعهکنندگان میگویند، اگر به این مشکلات رسیدگی نشود، در سالهای آینده تعداد افراد مبتلا به مشکلات روانی و افسردگی در جامعه و به ویژه در بین زنان و دختران چندبرابر خواهد شد. زمانیکه مشکلات روانی و افسردگی در جامعه افزایش پیدا کرد، کنترول و تداوی آن نیازمند هزینه هنگفت خواهد بود.» از سویی هم، شماری از دانشآموزان دختر و کارمندان زن در هرات میگویند که پس از بسته شدن مکتب و دانشگاه و ایجاد ممنوعیت شدید بر شغل زنان، به بیماری روانی مبتلا شدهاند و حتی تصمیم به خودکشی گرفتهاند. فشار روانی و دختران بازمانده از مکتب راضیه صادقی میگوید که خودش و همصنفیهایش به دلیل بسته ماندن مکاتب به افسردگی و مشکلات روانی مبتلا شدند. راضیه که ۱۶ سال سن دارد، زمانیکه او صنف دهم مکتب بود، مکاتب بسته شد و با گذشت سه سال، تا اکنون نیز مکاتب بسته میباشد. او با بغض گفت که شانههای کوچکش توان بار سنگین دوری از مکتب و همصنفیهایش را ندارند. راضیه و بیش از یک میلیون دختر دیگر از مکتب و دانشگاه منع شدهاند که شماری زیادی از آنان به کارهای شاقه، ازدواج اجباری و مهاجرت تن دادهاند. همچنین فاطمه، یکی از دانشجویانی بود که هفت سال سختی رشتهی طبابت را به جان خرید تا بتواند روزی پزشک شود و دردی از مردم بکاهد. روزگار اما به گونهای رقم خورد که اکنون نه تنها قادر نیست دردی از مردم بکاهد، خود نیز بیمار شده و توان مداوای دردهایش را ندارد. اکنون بجای نشستن بر صندلی پزشکی، پشت چرخ نشسته و خیاطی میکند. اکنون بجای اتاق جراحی، سر از کشور ایران درآورده و مثل دهها دختر دانشجویی که پس از سقوط افغانستان و مسدود شدن دانشگاهها، اجبار مهاجرت را به جان خریدند. مادریکه از کار بیکار شد از سویی هم، زبیده رسولی نیز کارمند یکی از نهادهای غیردولتی بود؛ اما پس از بازگشت حکومت سرپرست و محدودیت در برابر کار زنان، از کار بیکار شد. زبیده که مادر سه کودک است، میگوید: «دخترم صنف ششم مکتب بود که مکتبها بسته شد، پدرش از کار بیکار شد و من هم به موسسه کار میکردم، بعد از چند وقتی من هم از کار بیکار شدم، شوهرم بخاطر کارگری مجبور شد به ایران مهاجرت کند، حالت روانی من خیلی خراب شد و اقدام به خودکشی کردم. روان پزشک هم نتوانست به من کمک کند.» زبیده تاکید کرد: «آینده نامعلوم است، اقتصاد ضعیف خانواده، فقر و بیکاری طی این سه سال اخیر باعث شده که به مریضی روانی و افسردگی شدید دچار شوم و حتی از قرضهای آرامبخش استفاده کنم.» او افزود: «متاسفانه وضعیت کنونی زندگی در افغانستان، بهویژه زنان را دچار افسردگی کرده است. وقتی به کلینیکها مراجعه میکنیم؛ یکی از بخشهایی که بیشترین بیماران را دارد بخش اعصاب و روان است.» سه سال است که حکومت سرپرست مکتبها را به روی دانشآموزان دختر بالاتر از صنف ششم بستهاند. همزمان همه مرکزهای تحصیلی به روی دختران و زنان بسته شدهاند و کار زنان در نهادهای دولتی و غیردولتی نیز ممنوع شده است. راضیه، فاطمه و زبیده چون هزاران دختر و زن افغان نتوانست رویایش را به پایان برساند. به قول خودشان: «زن بودن در جامعه افغانستان سخت بود اما حالا مکافاتی بیش نیست وگرنه چرا اینقدر مجازات شویم؟» حق آموزش و اشتغال، از حقوق بنیادین بشر است که مانند سایر حقوق مشابه باید کلیهی افراد، بدون هیچگونه تبعیضی از آن برخوردار شوند. این حق در اسناد مختلف حقوق بشری مورد تأکید قرار گرفته است. ازاینرو، نابرابری جنسیتی در آموزش و اشتغال نقض آشکار این حق محسوب میشود. باید گفت که از زمان اعلام مسدود شدن دانشگاهها به روی دختران و منع کار زنان در نهادهای داخلی و بینالمللی، هیچ یک از مسوولان حکومت سرپرست در مورد علت و یا رفع ممنوعیت آموزش دختران و کار زنان پاسخگو نبودهاند.
یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد اعلام کرد که بیش از ۲۴ درصد کودکان بین پنج تا ۱۷ ساله در افغانستان اضطراب را تجربه میکنند و ۱۵ درصد آنها دچار افسردگی هستند. یونیسف با نشر گزارشی گفته است که کودکان اهل افغانستان ۱۰ مرتبه بیشتر از نرخ میانگین جهانی با بیماریهای روانی درگیر هستند. این نهاد تاکید کرد که بیماریهای روانی در میان کودکان افغانستان میراث جنگ، مهاجرت، آوارگی و فقر اقتصادی است. حوادث مکرر طبیعی و مهمات انفجاری مشکلات روانی کودکان افغان را افزایش داده است. یونیسف تاکید کرد که کودکان «بخش آسیبپذیر جامعه» هستند و آنها در زمان بحران در سطح بالایی از اضطراب، تروما و اختلال در زندگی روزمره مواجهاند. در گزارش صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل آمده است که اقدامات محدودکننده مستمر بر آموزش دختران در افغانستان دسترسی آنها را به خدمات بهداشتی و حمایت از سلامت روان کاهش داده است. این سازمان در ادامه افزود که در غیاب سیستم رسمی حمایت از کودکان، ۷۵۰ «واحد دوستانه» فعال در زمینه حقوق کودکان را در سراسر افغانستان اداره میکند. در ادامه آمده است که کودکان در این واحدها از مشورههای روانی نیز برخوردارند. این نهاد تاکید کرد که پارسال از طریق همین واحدها، از نزدیک به چهار میلیون کودک در ۳۴ ولایت افغانستان مراقب کرده و به آنها حمایتهای روانی ارایه کرده است. در گزارش یونیسف آمده است که این سازمان در سال ۲۰۲۳ نزدیک به سه هزار مددکار اجتماعی را در افغانستان آموزش داد که نیمی از آنها را زنان تشکیل میدادند. صندوق حمایت از کودکان ملل متحد در گزارش اخیر خود گفته است در نظر دارد از ۳.۶ میلیون کودک افغان در سال ۲۰۲۴ مراقبت کند و به آنان خدمات سلامت روان ارائه دهد.