برچسب: والدین

2 سال قبل - 2766 بازدید

نحوه‌ رفتار و برخورد با کودکانی که از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیستند، بسیار اهمیت دارد. کودکان دارای اعتماد به نفس پایین نشانه‌‌های خاص خودش را دارند که در نوشته‌های قبلی به آن پرداخته شد. حال اگر احساس می‌کنید چنین نشانه‌ها در کودک شما وجود دارد و یا اکنون در شرایطی هستید که تصمیم گرفته‌اید کودکان با اعتماد به نفس بالا داشته باشید، بهتر است به راهکارهایی که در ادامه‌ی این مطلب گفته می‌شود توجه کرده و آن را عملی سازید. حقیقت همین است؛ کسانی که اعتماد به نفس پایینی دارند بیشتر دچار مشکلات اجتماعی می‌شوند، در مواجه با سختی‌ها خیلی زود ناامید می‌شوند، پشتکار کافی برای رسیدن به هدف ندارند و احتمال بروز مشکلات رفتاری و هیجانی در آن‌ها بیشتر است. بنابر این ارزش دارد که وقت و انرژی بگذاریم تا اعتماد به نفس کودکان تقویت شود. با فرزندمان صحبت کنیم تا جنبه‌هایی از خود را که کمتر می‌بیند پیدا کند و دیدگاه واقعی نسبت به جنبه‌های واقعی شخصیت خود داشته باشد. کودکی که اعتماد به نفس داشته باشد برای پیشرفت و موفقیت در زندگی، به توانایی‌های خود اعتماد دارد  و در عین حال می‌داند اگر در کاری موفق نشد، نباید امید خود را از دست بدهد و با کسب تجربه و تسلط می‌تواند از عهده آن برآید. بالا بردن اعتماد به نفس کودک، تفاوت بزرگی را در زندگی او ایجاد خواهد کرد. بنابراین، برای تقویت اعتماد به نفس در کودکان این راهکارها را دنبال کنید. نوع نگاه ما به فرزندمان تاثیر عمیقی بر دید او نسبت به خودش می‌گذارد. به گونه‌ای با کودک خود رفتار کنید که بفهمد در هر شرایطی دوستش دارید و از او مراقبت می‌کنید. حتی هنگامی که اشتباه می‌کند یا تصمیمات نادرست می‌گیرد. کودکان اگر احساس کنند که والدین، آن‌ها را بخاطر توانایی‌های‌شان دوست‌ دارند، هنگامی که مرتکب اشتباهی می‌شوند، دست پاچه شده و نمی‌توانند تصمیم درستی بگیرند. دوست داشتن بی‌قید و شرط باعث افزایش اعتماد به نفس در کودکان می‌شود. از مقایسه کودک خود با خواهر یا برادران‌شان و یا با کودکان هم سن و سال فامیل و یا همسایه‌ها، جدا خودداری کنید. این مقایسه‌ها باعث می‌شود که کودکان باور کنند که توانایی انجام هیچ کاری را نداشته و نمی‌توانند شما را راضی و خشنود کنند. در نهایت اعتماد به نفس کودک از بین می‌رود. هم کودکان و هم بزرگسالان اغلب درگیر گفت و گوهای منفی و ناامید کننده می‌شوند. مانند: تو نمی‌توانی؟ تو برای انجام دادن این کار کوچک هستی، یا من در مورد این موضوع می‌ترسم و … سعی کنید خودگویی مثبت را به کودکان خود آموزش دهید. از جملاتی که باعث تقویت خودباوری کودک می‌شود، استفاده کنید. مانند: تو می‌توانی این کار را انجام دهی. تو دختر یا پسر قوی هستی و… به کودک خود وظایف و مسئولیتی را متناسب با سنش بدهید تا به شما کمک کند. این کار باعث می‌شود که فرزند شما احساس مفید بودن، مسئولیت پذیری و شایستگی کند. درخواست کمک از کودکان باعث بالابردن اعتماد به نفس کودکان شده و آن‌ها احساس می‌کنند که فرد مهمی هستند. این وظایف می‌تواند مانند: کمک کردن در آشپزی، کمک به مادر در جمع کردن لباس‌ها، غذا دادن به خواهر یا برادر کوچکتر یا پهن کردن سفره برای صرف غذا و… باشد. [caption id="attachment_10924" align="aligncenter" width="635"] عکس: شبکه‌های اجتماعی[/caption] والدین اولین و بهترین الگو برای کودک هستند. پس اگر احساس می‌کنید اعتماد به نفس پایینی دارید، بهتر است آن را بهبود بخشید. در صورت نیاز برای ترمیم و بازیابی اعتماد به نفس خود وقت بگذارید. اگر شما اعتماد به نفس پایینی داشته باشید، مسلما کودک شما نیز از شما الگو برداری کرده و دچار کمبود اعتماد به نفس می‌شود. اعتماد به نفس بالای والدین، یکی از مهم‌ترین مراحل برای افزایش اعتماد به نفس در کودکان است. متناسب با سن کودکان، در موقعیت‌های مناسب، از آن‌ها راهنمایی بگیرید. با آن‌ها در تصمیم گیری‌های خانوادگی خود مشورت کنید. تا نشان دهید که برای آن‌ها و ایده‌ها و نظرات‌شان ارزش قائل هستید. به طور کلی، احترام به نظرات و راهنمایی گرفتن از کودکان باعث افزایش اعتماد به نفس در کودکان می‌شود. انتخاب‌ها به کودکان کمک می‌کند تا احساس شایستگی و قدرت کنند. به کودکان اجازه دهید که تصمیمات متناسب با سن خود بگیرند. مانند اینکه چه چیزی بپوشند و یا برای صبحانه چه بخورند و کارهای کوچکی از این دست که مناسب سن‌اش است. کودکان هنگامی که متوجه شوند شما برای تصمیمات و انتخاب‌های آن‌ها ارزش و احترام قائل هستید، اعتماد به نفس آن‌ها افزایش می‌یابد. ترس از شکست اغلب کودکان را از سعی و تلاش برای دستیابی به آنچه که می‌خواهند، باز می‌دارد. این مورد به طور طبیعی می‌تواند باعث کاهش و از بین رفتن اعتماد به نفس کودکان نیز شود. به کودکان خود یاد بدهید که اشتباهات و شکست‌ها نیز بخش کاملا قابل قبولی از زندگی هستند. همچنین شکست برای همه اتفاق می‌افتد و نباید ناامید شوند. کودکانی که اعتماد به نفس پایینی دارند اغلب از امتحان‌کردن کارهای جدید یا چالش‌های تازه اجتناب می‌کنند. کودکان خود را تشویق کنید که مهارت‌های جدید را یاد بگیرند. به آن‌ها اطمینان بدهید که در کنارشان هستید و کمک‌شان می‌کنید. امتحان چالش‌های جدید باعث افزایش اعتماد به نفس در کودکان شده و آن‌ها یاد می‌گیرند که هنگام مواجه با مشکلات جدید چگونه عمل کنند. محبت جسمانی باعث می‌شود که دوست داشتن، پذیرش و تعلق را به کودک منتقل کند. همچنین باعث خوشحالی و اعتماد به نفس بالای کودک می‌شود. پس محبت کردن به کودکان را فراموش نکنید. آن‌ها را در آغوش بگیرید، نوازش کنید و ببوسید. به آن‌ها نشان دهید که بودن‌شان در کنار شما واقعا لذت بخش است.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 1162 بازدید

در اکثر خانواده‌ها، کودکان بیش‌ از آنکه شاهد در آغوش گرفتن و محبت پدر و مادر به یکدیگر باشند، شاهد دعوا و جنجال‌های آن‌ها بوده‌اند. در برخی مواقع پدر خانواده درست در وسط دعوا شروع به لت و کوب مادر و یا زنان دیگر خانواده کرده، بی‌آنکه به گریه‌ی کودکان و ترسی که آنان در آن لحظه تجربه می‌کنند، توجه داشته باشد. مادر کتک می‌خورد، بدنش آسیب می‌بیند و کودکان دقیقا این صحنه را می‌بییند. گاه این نیز اتفاق افتاده که کودکان در وسط دعوای پدر و مادر تلاش کردند جلو بروند و مانع پدر شوند تا مادر کمتر آسیب ببیند، اما آن‌ها نیز در آن میان کتک خوردند و آسیب دیدند. والدین و بزرگ‌ترها این موضوع را فراموش کرده‌اند و یا حداقل موقع دعوا به‌کلی از یاد می‌برند که هر چقدر آن‌ها به کودکان تصاویری از عشق و صمیمیت را نشان دهند، به همان پیمانه آن‌ها افرادی صلح‌جو، مهربان و از نظر عاطفی سالم‌تر پرورش خواهند یافت و در مقابل جنگ و لت و کوب، روح و روان آنان را متلاشی خواهد کرد. درست است که دعوا و مشاجره جزئی از زندگی زناشویی است و هیچ راهی برای دور زدن آن وجود ندارد. زن و شوهر به احتمال زیاد بر سر چیزهای کوچک و بزرگ دعوا می‌کنند، اما این دعواها بدون هیچ هشداری می‌توانند بدتر شوند و اینکه کودک شاهد چنین دعواهای بدی باشد را می‌توان به کودک آزاری نیز طبقه‌بندی کرد، زیرا می‌تواند بر سلامت روحی و جسمی کودک تأثیر منفی بگذارد و باورهای اشتباهی را در آن‌ها ایجاد کند. در این مطلب به تاثیرات احساس خشم، در صورتی که درست مدیریت نشده و مقابل کودک بروز کند، خواهیم پرداخت. هر زن و شوهر اختلاف نظرهایی دارند که وقتی به طور مسالمت آمیز حل کنند، سالم هستند. بروز اختلاف، مشکل بزرگی نیست، بحث نکردن در مقابل بچه‌ها و امتناع از آن، به کودک نشان می‌دهد که چگونه با اختلاف نظرها به شیوه‌‌ای سالم باید برخورد کرد. اما درگیری جدی‌‌تر، درگیری فیزیکی و توهین قطعا به بچه‌ها آسیب می‌رساند. برخی از تحقیقات نشان می‌دهند که کودک ۶ ماهه نیز می‌تواند تحت تأثیر مشاجرات تند والدین قرار گیرد، به همین دلیل مشاورین، هشدارهای زیادی درباره تاثیر دعوای والدین بر نوزاد داده اند. اما فقط خردسالان و کودکان نیستند که تحت تأثیر دعوای والدین قرار می‌گیرند زیرا طبق مطالعات انجام شده، بزرگسالان جوان تا سن ۱۹ سالگی ممکن است نسبت به تعارضات والدین خود حساس باشند. به همین خاطر تاثیر دعوای والدین در بزرگسالی بیشتر خود را نشان می‌دهد و آسیب‌های روانی شدیدی در رفتار و افکار افراد برجای می‌گذارد. به این ترتیب کودکان در تمام سنین، از دوران نوزادی تا اوایل بزرگسالی، تحت تأثیر نحوه برخورد والدین قرار می‌گیرند. [caption id="attachment_10493" align="aligncenter" width="608"] عکس: شبکه‌های اجتماعی[/caption] مهم‌ترین تاثیر دعوای والدین بر کودک کودکان خردسالی که والدین‌شان مکرر دعوا می‌‌کنند، احتمال بیشتری دارد تا افسردگی، اضطراب و مشکلات رفتاری را تجربه کنند. بچه‌ها در هنگام دعوای والدین‌شان، تنها با این مشکلات مواجه نیستند، ایجاد عادت‌های نامناسب مانند شب ادرای در کودکان یکی از این اثرات مخرب است. تحقیقات نشان داده، کودکانی که در مراحل اولیه زندگی خود شاهد خشونت خانگی هستند، شانس بیشتری برای تبدیل شدن به بزرگسالان ناامن با مشکلات عزت‌نفس ضعیف دارند. کودکان از عملکرد والدین‌شان تقلید می‌کنند. اگر شما و همسرتان مدام باهم دعوا می‌کنید، به احتمال زیاد فرزندتان همان چیز را یاد می‌گیرد. در نتیجه، رابطه فرزند شما با همسرش ممکن است در بزرگ‌سالی آسیب ببیند. حتی ممکن است به دلیل ترس از صدمه دیدن، از شروع یک رابطه اجتناب کند. دعوا، احساس امنیت کودکان در مورد ثبات خانواده را تضعیف می‌کند و آن‌ها را از خصوصیات یک کودک سالم دور نگه می‌دارد. کودکانی که در معرض دعواهای زیاد قرار دارند ممکن است نگران رفتار یکی از والدین بوده و نگران طلاق باشند. موقعیت‌های پرتعارض برای والدین نیز استرس‌زا هستند. والدینی که استرس دارند ممکن است زمان زیادی را با بچه‌ها نگذرانند. علاوه بر این، کیفیت رابطه ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد، زیرا برای والدین دشوار است هنگام عصبانیت و ناراحتی از طرف مقابل، گرمی و محبت نشان دهند. یکی از بدترین اثرات دعوا بر کودکان ایجاد تغییر در نحوه روابط آن‌ها با والدین است، به همین دلیل والدین بمنظور جلوگیری از شیوه رفتاری کودکان یا جلوگیری از منزوی شدن بچه‌ها، باید دعواهای خود را مدیریت کنند. استرس در کودکان یکی از معضلات دنیای امروز ما است، شنیدن دعواهای مکرر یا شدید برای کودکان استرس‌زا است. ترشح هورمون‌های استرس‌زا و تجربه‌ی احساسات مختلط شرم، گناه، بی لیاقتی و درماندگی ناشی از مشاهده خشونت خانگی می‌تواند بر سلامت روان کودک تأثیر بگذارد و در رشد طبیعی و سالم اختلال ایجاد می‌کند. مواجه با دعوای والدین، این احتمال را افزایش می‌دهد که کودکان با دیگران رفتار خصمانه داشته باشند. کودکان در دعواهای خواهر و برادری همان تاکتیک‌هایی را به کار می‌گیرند که شاهد بوده اند. اگر کودکان به اختلافات خانوادگی عادت کنند ممکن است در تشخیص اینکه واقعا در زندگی به چه کسی می‌توانند اعتماد کنند و برای حفظ روابط سالم با مشکل مواجه می‌شوند. چندین مطالعه اختلالات خوردن مانند بی‌اشتهایی و پرخوری عصبی را با اختلافات والدین مرتبط دانسته اند. همچنین ممکن است کودک مشکلات فیزیکی مانند مشکلات خواب، معده درد یا سردرد داشته باشد. محققان دریافته‌ اند زندگی در خانه‌‌ای با اختلافات زیاد، احتمال سیگار کشیدن، مصرف مشروبات الکلی و مصرف مواد مخدر را افزایش می‌دهد. در واقع میل به اعتیاد یکی از بدترین اثرات دعوا بر کودکان است که در سنین بالاتر دیده می‌شود. آن‌ها از مواد مخدر و الکل به عنوان راهی برای دوری از تنش‌های خانه استفاده می‌کنند. [caption id="attachment_10494" align="aligncenter" width="666"] عکس: شبکه‌های اجتماعی[/caption] نشانه‌های کودکی که از دعوای والدین متاثر شده است کودک از لحظه‌ای که پدر و مادرش را در حال مشاجره می‌بیند شروع به گریه کردن یا انجام کاری برای جلب توجه می‌کند. کودک با دیدن دعوای والدینش کاملا ساکت می‌شود یا طوری صحبت می‌کند که در مورد چیزی ناامن است. کودک وقتی می‌بیند پدر و مادرش فریاد می‌زنند، ترسیده به نظر می‌رسد. کودک تمایل دارد با همسالان خود دعوا کند. کودک زیاد با بچه‌های دیگر معاشرت نمی‌کند و بیشتر به او ضد اجتماعی می‌گویند. کودک نشانه‌هایی از رفتار غیرعادی را از خود نشان می‌دهد. وقتی والدین شروع به بحث و دعوا می‌کنند، کودک تمایل دارد خودش را سرزنش کند. کودک علائم افسردگی را نشان می‌دهد. کودک در مکتب و فعالیت‌های مشترک ضعیف عمل می‌کند. ممکن است کودک دوری از والدین خود را ترجیح دهد. کودک ممکن است از سردرد، معده درد یا سایر مشکلات سلامتی شکایت کند تا توجه والدین را از دعوا منحرف کند.

ادامه مطلب