نویسنده: مهدی مظفری میدانم دنیای شما بزرگترها پر از دغدغه و کار است. اما هر شب که به خانه میآیید، آرزوی کوچکی در دلم ریشه میدواند، آرزوی بازی کردن، نقاشی کشیدن و درد دل کردن با شما. نیازی به صرف ساعتها زمان نیست، فقط ده دقیقه کافیست تا با زبانی کودکانه، حرفها، ترسها، نگرانیها و شادمانیهایم را با شما در میان بگذارم. اگر باور ندارید، از همین امشب شروع کنید. فقط ده دقیقه از شبانهروزتان را به من اختصاص دهید و با من بازی کنید. مطمئنم بعد از چند روز، از نتیجهی کار شگفتزده و خوشحال خواهید شد. پس به یاد داشته باشید که هر شب، سهمی ده دقیقهای برای من کنار بگذارید. من تشنهی لحظات ناب با شما هستم، لحظاتی که در آن محبت و صمیمیت موج میزند. اما خواهش میکنم، اینقدر به من دستور ندهید. «لباسهایت را آن جا بگذار»، «غذایت را نریز»، «خوب رفتار کن»، «آرام باش» و... . من چون شمار کردن بلد نیستم، نمیدانم در طول روز چند بار این جملات را از شما والدین عزیزم میشنوم، اما شما که ریاضیتان خوب است و حساب بلد هستید، میتوانید یک روز فقط یک روز، تعداد تمام دستورات را که به من میدهید، بشمارید!. حالا خودتان را جای من بگذارید. اگر رئیستان هر روز اینقدر به شما دستور میداد، حاضر بودید برایش کار کنید؟ میتوانستید دوستش داشته باشید؟ اعصابتان خرد نمیشد؟! باور کنید من با شنیدن این همه دستور چیزی یاد نمیگیرم. اگر رفتارهای من را دوست ندارید، به جای هزاران دستور و بایدها و نبایدها، الگوی مناسبی برای من باشید و زمانی که کاری را درست انجام میدهم، تشویقم کنید. آنگاه، خودتان میبینید که چقدر زود همان کارهایی را انجام میدهم که شما دوست دارید و رابطهمان به بهترین شکل ممکن تبدیل میشود. لطفا من را با هیچ کس مقایسه نکنید. به جای این که در نوجوانی و جوانی افسوس بخورید که چرا من این قدر اعتماد به نفسم پایین است، غمگین و خجالتی هستم یا نمیتوانم روی پای خودم بایستم، امروز به فکر من باشید. میدانستید که پایههای اعتماد به نفس من از دوران نوزادی و همین الآن(کودکی) بنا میشود؟ پس از همین لحظه با اجتناب از مقایسه کردن من با کودکی خودتان، خواهر و برادرهایم یا بچههای فامیل به من کمک کنید تا شخصیت منحصر به فرد خودم را بشناسم و دوست بدارم. حتما شما بزرگترها بهتر میدانید «هیچ آدمی نباید و نمیتواند شبیه دیگران باشد.» مگر خود شما دقیقا مثل خواهر یا برادرتان هستید؟ که دوست دارید من مثل غیرم بشوم. به جای مقایسه کردن، لطفا با جملاتی ساده ویژگیهای مثبت من را به خودم بگویید و به خاطر آنها تشویقم کنید. به علاوه، کمکم کنید تا رفتارهای ناخوشایندم را تغییر بدهم. لطفا به من نگویید که دوستم ندارید. من فقط یک لیوان آب را روی میز ریختم و شما به من میگویید: «دیگر دوستت ندارم!» مگر ریختن یک لیوان آب و کارهای مسخره مثل این ارزشش را دارد که من را سرزنش کنید و توقع داشته باشید همیشه محتاط عمل کنم. اگر کسی خود شما را به علت کارهای مسخره سرزنش کند و به شما بگوید دیگر دوستتان ندارم، چه احساسی خواهید داشت؟ اگر آن فرد مهمترین آدم زندگیتان باشد چه حالی پیدا میکنید؟ اگر ضعیف و ناتوان باشید و به خاطر کاری که انجام دادهاید خیلی هم خجالت بکشید با شنیدن این جمله چکار میکنید؟ آرزوی من این است که یک روز بتوانم به خوبی شما همهی کارها را انجام دهم و رفتارهای مناسبی داشته باشم. باور کنید تمام سعیام را میکنم، اما تا آن زمان به کمک شما احتیاج دارم. اگر به جای این جمله به من بگویید که «این رفتارت خوب نیست.» و به من آموزش بدهید که آن کار را چطور انجام دهم یا چگونه رفتار خوبی داشته باشم، قلب کوچک من را نمیشکنید. در تربیت من هماهنگ باشید. والدین عزیزم! اگر دستوراتی که به من میدهید متفاوت باشند نه تنها چیزی یاد نمیگیرم بلکه سردرگم و گیج هم میشوم. دنیا برای من مثل یک مکان بزرگ و ناشناخته است که باید با کمک شما آن را کشف کنم. اگر یکی از شما به من بگوید که تا دیروقت نمیتوانم بیدار بمانم، اما دیگری اجازه انجام هر کاری را به من بدهد، من فقط گیج و مردد میشوم و نمیدانم کدام کار درست هست تا انجام دهم. بنابر این، کمی وقت بگذارید و در مورد روشهای تربیتیتان با هم صحبت کنید و به یک رویه واحد برسید. بعد از آن، میتوانید آن را به من بگویید و من هم با خیال راحتتر آن را اجرا میکنم. این کار باعث میشود که همه ما راحتتر باشیم و زودتر به نتیجه دلخواهمان برسیم. من خیلی دوست دارم که در خانهای با آرامش و بدون تنش زندگی کنم. لطفاً با هم هماهنگ باشید تا این اتفاق بیفتد. کاملا آگاهم که فرزندپروری سختترین کار دنیاست. از صمیم قلب از شما به خاطر تمام زحماتی که تا به حال برای من کشیدهاید سپاسگزارم. نوشتن این نامه فقط برای یادآوری این نکته بود که تربیت من نیز به اندازهی شغل شما اهمیت دارد. همانطور که روزانه ۸ ساعت برای کارتان وقت میگذارید، امیدوارم برای پرورش و تربیت من هم زمان و انرژی کافی صرف کنید. میدانم که هیچ کس کامل نیست و همه والدین(بدون استثناء) در طول مسیر اشتباهاتی مرتکب میشوند. گاهی اوقات ممکن است با من رفتار نامناسبی داشته باشید، اما من به عنوان فرزندتان به شما ایمان دارم و میدانم که شما در تلاش هستید تا عشق خود را به بهترین نحو به من نشان دهید. من هم قول میدهم که این عشق را در آینده به فرزندانم منتقل کنم. باعشق و احترام! فرزند دلبندتان!
برچسب: بازی
نویسنده: مهدی مظفری مطالعهای جامع که توسط دانشگاه کمبریج انجام شده است، به بررسی ۷۸ تحقیق دیگر که بین سالهای ۱۹۷۷ تا ۲۰۱۷ در مورد بازی پدر و کودک صورت گرفته بود، میپردازد. این تحقیقات که بیشتر در اروپا و آمریکای شمالی انجام شده بود، اطلاعات مربوط به الگوهای مختلف بازی پدر و کودک، مانند فراوانی، ماهیت و تاثیرات آن بر رشد کودک را تجزیه و تحلیل میکند. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که اکثر پدران به طور متوسط هر روز با فرزندان خود بازی میکنند. این بازیها، به خصوص در مورد کودکان خردسال، بیشتر جنبه فیزیکی دارد. در مورد نوزادان، این بازیها شامل بغل کردن، بالا و پایین بردن دستها و پاها و یا بازیهای ساده دیگر میشود. برای کودکان نوپا، پدران معمولاً بازیهای پر جنب و جوش و هیجانی مانند دنبالبازی را انتخاب میکنند. نتایج جالب توجه این تحقیق نشان میدهد که همبستگی قدرتمندی بین بازی پدر و کودک و توانایی فرزند در تنظیم احساساتش وجود دارد. کودکانی که بیشتر با پدران خود بازی میکنند، در آینده کمتر دچار مشکلات رفتاری و عاطفی، پرخاشگری و یا رفتارهای خشونتآمیز در مکتب میشوند. محققان دلیل این امر را بازیهای فیزیکی میدانند که به طور خاص برای پرورش مهارتهای کنترل احساسات مناسب هستند. این نوع بازیها که پدران بیشتر به آن تمایل دارند، موقعیتهای مفرح و هیجانانگیزی را برای کودکان ایجاد میکنند که در آن باید یاد بگیرند در شرایط مختلف، به خصوص در شرایطی که تحریکپذیر هستند، خود را کنترل کنند و نظم را در رفتار خود برقرار کنند. در واقع، بازی پدر و کودک فرصتی ارزشمند برای یادگیری مهارتهای مهم زندگی از جمله کنترل احساسات، حل مسئله و تعاملات اجتماعی به کودکان میدهد. همچنین مطالعات انجامشده شواهدی یافت مبنی بر این که بازی پدر و کودک در سالهای اولیه کودکی به تدریج افزایش مییابد و سپس در دوران میانی کودکی (۶ تا ۱۲سالگی) کاهش مییابد. این موضوع میتواند به این دلیل باشد که بازیهای فیزیکی برای رشد و تکامل کودکان خردسال اهمیت بیشتری دارند. با ورود به مکتب و روبرو شدن با چالشهای جدید، کودکان به تدریج مستقلتر شده و نیاز به بازی فیزیکی با والدینشان کم میشود. با وجود فواید فراوان بازی پدر و کودک، محققان تاکید میکنند که کودکانی که فقط با مادرشان زندگی میکنند، از نظر رشدی در وضعیت نامطلوبی قرار ندارند. دکتر رامچاندانی، یکی از محققان این حوزه، بر اهمیت تنوع در بازیها و نقش برابر مادران و پدران در بازیهای فیزیکی با کودکان خردسال تاکید میکند. او معتقد است که والدین باید از منطقه امن خود خارج شده و با روشهای مختلف با فرزندانشان بازی کنند تا کودکان از مزایای بیشتری بهرهمند شوند.
سایت علمی اسدی در گزارشی نوشته است که پژوهشگران هشدار میدهند که سیستمهای هوش مصنوعی تا اکنون یاد گرفتهاند که چگونه انسانها را فریب دهند. محققان در مورد پتانسیل سیستمهای هوش مصنوعی برای درگیر شدن در رفتارهای فریبنده هشدار میدهند و میگویند هوش مصنوعی میتواند پیامدهای اجتماعی جدی داشته باشد. آنها بر نیاز به اقدامات نظارتی قوی برای مدیریت موثر این خطرات تاکید میکنند. بسیاری از سیستمهای هوش مصنوعی حتی آنهایی که برای مفید بودن و راستگویی طراحی شدهاند، یاد گرفتهاند که چگونه انسانها را فریب دهند. پژوهشگران در مقالهای که به تازگی در مجله Patterns منتشر شده است، خطرات فریب هوش مصنوعی را برجسته میکنند و از دولتها میخواهند که به سرعت مقرراتی قوی برای کاهش این خطرات وضع کنند. پیتر اس پارک فوق دکترای ایمنی وجودی هوش مصنوعی در موسسه فناوری ماساچوست(MIT) و نویسنده ارشد این مطالعه میگوید: توسعه دهندگان هوش مصنوعی درک مطمئنی از آنچه باعث رفتارهای نامطلوب هوش مصنوعی مانند فریب دادن میشود، ندارند. اما به طور کلی ما فکر میکنیم که فریب هوش مصنوعی به این دلیل به وجود میآید که یک استراتژی مبتنی بر فریب بهترین راه برای عملکرد خوب در وظیفه آموزشی هوش مصنوعی است. این فریب به آنها کمک میکند تا به اهداف خود برسند. پارک و همکارانش مقالاتی را تجزیه و تحلیل کردند که بر روشهایی متمرکز بود که سیستمهای هوش مصنوعی اطلاعات نادرست را از طریق فریبهای آموختهشده که در آن به طور سیستماتیک یاد میگیرند اطلاعات را دستکاری کنند و افراد را فریب دهند، منتشر میکنند. نمونههایی از فریب هوش مصنوعی بارزترین نمونه فریب هوش مصنوعی که محققان در تجزیه و تحلیل خود کشف کردند، متعلق به سیستم CICERO شرکت متا(فیسبوک سابق) بود که یک سیستم هوش مصنوعی طراحی شده برای بازی استراتژیک فتح جهان است. اگرچه متا ادعا میکند که CICERO را به گونهای آموزش داده است که تا حد زیادی صادق و مفید باشد و هیچ گاه عمداً به متحدان انسانی خود در حین بازی از پشت خنجر نزند، دادههایی که این شرکت به همراه مقاله علمی خود منتشر کرد، نشان داد که CICERO منصفانه بازی نمیکند. پارک میگوید: ما متوجه شدیم که هوش مصنوعی متا یاد گرفته است که در فریبکاری استاد باشد. در حالی که متا موفق شد هوش مصنوعی خود را برای برنده شدن در این بازی آموزش دهد، اما CICERO در بین ۱۰ درصد از بازیکنان انسانی برتر قرار گرفت که بیش از یک بازی انجام داده بودند. ضمنا متا نتوانسته هوش مصنوعی خود را برای برنده شدن صادقانه آموزش دهد. سایر سیستمهای هوش مصنوعی توانایی بلوف زدن در بازی پوکر علیه بازیکنان انسانی حرفهای، حملات جعلی در طول بازی استراتژیک Starcraft II به منظور شکست دادن حریفان و ارائه پیشنهادات نادرست در مذاکرات اقتصادی را نشان دادهاند. خطرات هوش مصنوعی فریبنده پارک افزود: اگرچه ممکن است تقلب سیستمهای هوش مصنوعی در بازیها بیضرر به نظر برسد، اما میتواند منجر به پیشرفت در قابلیتهای هوش مصنوعی فریبنده شود که میتواند در آینده به اشکال پیشرفتهتر فریب هوش مصنوعی تبدیل شود. محققان دریافتند برخی از سیستمهای هوش مصنوعی حتی یاد گرفتهاند که در آزمایشهایی که برای ارزیابی ایمنی آنها طراحی شدهاند، تقلب کنند. پارک میگوید: یک هوش مصنوعی فریبنده با ارتکاب تقلب سیستماتیک در آزمایشهای ایمنی توسعهدهندگان و تنظیمکنندههای انسانی میتواند ما انسانها را به سمت یک احساس امنیت کاذب سوق دهد. پارک هشدار میدهد که خطرات کوتاهمدت هوش مصنوعی فریبنده شامل آسانتر کردن تقلب و دستکاری در مسائلی نظیر انتخابات است. به گفته وی در نهایت اگر این سیستمها بتوانند این مجموعه مهارتهای ناراحتکننده را توسعه دهند و بهبود ببخشند، ممکن است روزی انسانها کنترل خود را روی هوش مصنوعی از دست بدهند. پارک میگوید: ما به عنوان یک جامعه به زمان بیشتری نیاز داریم تا برای فریب پیشرفتهتر محصولات آینده هوش مصنوعی و مدلهای منبع باز آماده شویم. با پیشرفتهتر شدن قابلیتهای فریبنده سیستمهای هوش مصنوعی، خطراتی که برای جامعه ایجاد میکنند، جدیتر میشوند. در حالی که پارک و همکارانش فکر میکنند جامعه علمی هنوز اقدام مناسبی برای رسیدگی به فریب هوش مصنوعی انجام نداده است، آنها سیاستگذاران را تشویق میکنند که اقداماتی مانند قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا و فرمان اجرایی هوش مصنوعی جو بایدن رئیس جمهور آمریکا را جدی بگیرند. پارک میگوید البته باید دید که آیا سیاستهای طراحیشده برای کاهش فریب هوش مصنوعی با توجه به اینکه توسعهدهندگان هوش مصنوعی هنوز تکنیکهایی برای کنترل این سیستمها ندارند، میتوانند به درستی اجرا شوند؟ وی افزود: اگر ممنوعیت فریبکاری هوش مصنوعی در حال حاضر از نظر سیاسی غیرممکن است، توصیه میکنیم که سیستمهای هوش مصنوعی فریبنده با برچسب پرخطر طبقهبندی شوند.
منابع محلی از ولایات غزنی و هرات از جان باختن ۱۰ کودک و زخمی شدن پنج تن دیگر در اثر انفجار ماینهای برجامانده از جنگ سالهای پسین خبر میدهند. ابوخالد سرحدی، سخنگوی فرماندهی پولیس غزنی در صحبت با رسانه گوهرشاد گفت که روز گذشته (یکشنبه، ۱۲ حمل) یک موتر حامل کوچیها در روستای زدران از مربوطات ولسوالی گیروی این ولایت با ماین کنار جاده برخورد کرده که در نتیجه ۹ کودک تن جان باختند. آقای سرحدی گفت که قربانیان این رویداد شامل پنج دختر ۱۰ تا ۱۵ ساله و چهار پسر هفت تا ۱۴ ساله میباشند. او افزود که قربانیان این رویداد همه اعضای یک فامیل هستند. وی در مورد اینکه کسی در این رویداد زخمی شده یا خیر، چیزی نگفته است. از سویی هم، شماری از رسانهها گزارش دادهاند که روز گذشته (یکشنبه، ۱۲ حمل) در انفجار یک ماین باقیمانده از جنگ در روستای خواجه تلختان از مربوطات ولسوالی کشک رباطسنگی هرات یک کودک ۱۰ ساله جان باخت و پنج کودک دیگر زخمی شدند. در گزارش آمده است که زخمیان این رویداد به شفاخانه حوزوی هرات منتقل شدند. این انفجار زمانی رخ داده است که کودکان با ماین بازی میکردند. این در حالی است که به دلیل چندین دهه جنگ، بخشی از اراضی افغانستان آلوده به ماین و مواد انفجاری به جامانده از جنگ است. انفجار این گونه مهمات هرازگاهی از شهروندان این کشور به ویژه کودکان قربانی میگیرد. براساس آمارهای موجود بیش از ۶۰۰ کیلومتر مربع خاک افغانستان ملوث به ماین و مهمات انفجاری است. با این وجود کمیته صلیب سرخ نیز گفته بود که در جریان سال گذشتهی میلادی ۹۹۵ نفر در نتیجهی انفجار ماین و مهمات منفجرناشده در افغانستان کشته یا زخمی شدهاند. از این میان، ۹۷ درصد غیرنظامیان و ۵۶ درصد از مجموع کل آنان، کودکان هستند که در پی ۴۵۰ انفجار ماین و مهمات منفجرناشده در افغانستان کشته یا زخمی شدهاند. همچنین گفته شده که ۱۳ درصد از نفوس افغانستان از معلولیت رنج میبرند.