بسیاری از زوجهای که تازه ازدواج کردهاند، ممکن است دچار افسردگی پس از ازدواج شوند. این دوره از افسردگی میتواند بهطرز شگفتانگیزی زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد، بهگونهای که حتی انجام معمولترین امور زندگی و شغلی برای او مشکلساز شود. این نوع افسردگی ممکن است به دلیل تغییرات عمدهای که پس از ازدواج در زندگی افراد رخ میدهد، ایجاد شود. برای بسیاری از افراد، ازدواج یک تغییر بزرگ و گاه شگرف است که انتظارات، مسئولیتها و فشارهای جدیدی را به زندگی آنها اضافه میکند.
از جمله این فشارها میتوان به مسئولیتهای مالی و اقتصادی اشاره کرد. بهویژه برای زوجهایی که پیش از ازدواج بهطور مستقل زندگی نکردهاند، تقسیم هزینهها و مدیریت مالی خانوادگی میتواند یک چالش بزرگ باشد. استرسهای مالی شامل تأمین نیازهای روزمره، هزینههای مربوط به خانه، برنامهریزی برای آینده و حتی مدیریت بدهیها و وامهاست. در برخی موارد، زوجین ممکن است برای اولین بار پس از ازدواج با واقعیتهای اقتصادی زندگی مواجه شوند و این موضوع میتواند باعث استرس و نگرانیهای بیشتری شود.
علاوه بر استرسهای مالی، انتظارات از زندگی مشترک نیز میتواند باعث افزایش فشارهای روحی شود. بسیاری از افراد با تصویری ایدهآل و رویایی از زندگی زناشویی به ازدواج وارد میشوند، اما پس از مدتی با چالشهای واقعی زندگی مشترک روبهرو میشوند. این تضاد میان انتظارات و واقعیت میتواند منجر به احساس نارضایتی و حتی ناامیدی شود. زوجین ممکن است انتظارات متفاوتی از یکدیگر داشته باشند که اگر به درستی مدیریت نشوند، به تعارض و افسردگی منجر میشود.
از سوی دیگر، تغییرات در نقشهای اجتماعی و خانوادگی نیز ممکن است فشارهای روانی بیشتری را به افراد وارد کند. ازدواج باعث تغییر در روابط فرد با دیگران، از جمله خانواده و دوستان میشود. برای برخی افراد، این تغییرات ممکن است به احساس انزوا یا دوری از عزیزان منجر شود. همچنین، انتظارات فرهنگی و اجتماعی که از زوجین وجود دارد، میتواند بر نحوه تعامل آنها با یکدیگر و دیگران تأثیر بگذارد. برخی فرهنگها ممکن است از زوجها انتظار داشته باشند که به شکلی خاص رفتار کنند یا نقشهایی خاص را در زندگی مشترک بپذیرند، که این موضوع نیز به فشارهای روانی بیشتری منجر میشود.
در نهایت، تمام این عوامل میتوانند به افسردگی پس از ازدواج منجر شوند و برای مقابله با آن، زوجین باید به دنبال راهحلهایی برای مدیریت استرس و حفظ ارتباط مؤثر باشند.
علائم افسردگی پس از ازدواج:
علائم افسردگی پس از ازدواج میتواند شامل طیف وسیعی از نشانههای روحی و جسمی باشد. این علائم شامل کاهش علاقه به شغل یا حتی تمایل به استعفا دادن از کار است. کاهش ارتباطات اجتماعی و گوشهگیری نیز ممکن است اتفاق بیفتد. بسیاری از افراد با تغییرات غیرمعمول در عادات غذایی خود مواجه میشوند که ممکن است بهصورت بیاشتهایی یا پرخوری ظاهر شود. کاهش علاقه به فعالیتهای محبوب گذشته و کمرنگ شدن میل جنسی نیز از دیگر نشانههای رایج این افسردگی است. افراد معمولاً در این دوره احساس تنهایی بیشتری دارند و ممکن است از اجتماع دوری کنند. ناتوانی در هماهنگی کارها و تغییر در الگوی خواب نیز مشاهده میشود. به همین ترتیب، تغییر در مراقبتهای شخصی مانند کاهش تمایل به ورزش یا پیروی از رژیم غذایی سالم نیز دیده میشود. بروز احساسات پوچی و بیمعنایی زندگی نیز در این افراد رایج است.
علل بروز افسردگی پس از ازدواج:
افسردگی پس از ازدواج میتواند دلایل متعددی داشته باشد. همانطور که اشاره شد، حس ناراحتی، پشیمانی و حالت ناخوشایند پس از ورود به زندگی مشترک از جمله دلایل اصلی این نوع افسردگی است. افسردگی پس از ازدواج بهطور مستقیم به جنسیت افراد یا شخصیت همسر بستگی ندارد. حتی در ازدواجهایی که با رضایت کامل و عشق آغاز شدهاند، ممکن است این افسردگی رخ دهد. دلایلی مانند دوری از خانواده و دوستان نزدیک، تغییر ناگهانی در سبک زندگی، و انتظارات غیرواقعی از زندگی مشترک میتوانند به ایجاد این نوع افسردگی کمک کنند. علاوه بر این، اختلاف طبقاتی، فرهنگی یا مالی میان زوجین نیز میتواند یکی از علل بروز این احساسات باشد. همچنین، ازدواجهایی که با اختلاف سنی زیاد همراه هستند نیز ممکن است باعث به وجود آمدن چالشهای بیشتری شوند. احساس انزوا و تنهایی پس از شروع زندگی مشترک نیز در تشدید این افسردگی نقش دارد.
راهکارهای درمانی برای افسردگی پس از ازدواج:
روشهای متعددی برای درمان افسردگی پس از ازدواج وجود دارد که از جمله مهمترین آنها زوجدرمانی و خانوادهدرمانی است. این شیوههای درمانی بر مبنای گفتگو و ارتباط مؤثر میان زن و شوهر استوار هستند. هدف اصلی این روشها کمک به حل مشکلات و تنشهای موجود در زندگی مشترک و نجات روابط خانوادگی است. اگر یکی از زوجین با افسردگی دستوپنجه نرم میکند، ممکن است نیاز به درمان فردی نیز داشته باشد. در برخی موارد، افراد از حمایت اعضای خانواده برای بهبود وضعیت خود استفاده میکنند. آموزش و آگاهی دادن به اعضای خانواده در مورد افسردگی و نحوه برخورد با آن نیز میتواند بسیار مؤثر باشد. همچنین، تشویق زوجین به ایجاد ارتباط عمیقتر و بیشتر با یکدیگر، میتواند به بهبود روابط زناشویی کمک کند. مهم است که زوجین بدانند افسردگی پس از ازدواج یک مشکل رایج است و با حمایت متقابل میتوان بر آن غلبه کرد.
آشنایی با شرایط پس از ازدواج:
پس از فروکش کردن هیجانات اولیه ازدواج، بسیاری از زنان و مردان دچار نوعی فروپاشی عاطفی میشوند. آنها احساس میکنند که از یک فرد شاداب و پرانرژی به فردی خسته و بیروح تبدیل شدهاند. این احساس منفی میتواند به دلایل مختلفی در ذهن افراد شکل بگیرد. از جمله این دلایل میتوان به توقعات غیرواقعی از زندگی مشترک اشاره کرد. بسیاری از افراد پیش از ازدواج تصویری رویایی از زندگی زناشویی در ذهن خود میسازند، اما پس از ورود به زندگی واقعی و مواجهه با مسئولیتها و چالشهای مختلف، این تصویر در هم میشکند. همچنین، استرسها و فشارهای مالی جدید که معمولاً پس از ازدواج به وجود میآیند، میتوانند به احساس سرخوردگی و ناامیدی منجر شوند. تفاوت در دیدگاهها و اولویتهای مالی نیز ممکن است به این وضعیت دامن بزند. این تغییرات ممکن است افراد را دچار احساس عدم آمادگی برای زندگی مشترک کنند.
چند نکته برای مقابله با افسردگی پس از ازدواج:
برای مقابله با افسردگی پس از ازدواج، چند راهکار مؤثر وجود دارد. مشاوره با یک روانشناس یا مشاور خانواده میتواند در درک بهتر احساسات و افکار منفی کمک کند. افراد در این شرایط ممکن است احساس گناه یا سرزنش کنند، اما مشاوره با یک فرد متخصص میتواند به آرامش و پذیرش احساسات کمک کند. یکی از راهکارهای مؤثر دیگر، ایجاد چشمانداز جدید در زندگی مشترک است. به جای تمرکز بر افکار منفی، بهتر است به فعالیتهای مثبت و سازنده پرداخته و با همسر خود درباره اهداف و آرزوهای مشترک صحبت کنید. تعیین اهداف مشترک در زندگی میتواند امید به آینده را تقویت کرده و به بهبود روابط کمک کند. همچنین، ابراز احساسات و به اشتراک گذاشتن آنها با همسر یا خانواده میتواند به کاهش استرس و اضطراب کمک کند.
نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»