راوی خاطراتِ گمشده؛ گلی ترقی و نوستالژیای یک نسل

24 ساعت قبل
زمان مطالعه 5 دقیقه

گلی ترقی نویسنده‌ی مشهور ایرانی است که در فرانسه زندگی می‌کند. او در روایتگری و خاطره‌نویسی استاد است و در آثارش از مسائلی که دغدغه‌ی مردم است، به ویژه مهاجرت، صحبت می‌کند. کتاب‌های «دو دنیا» و «خاطره‌های پراکنده» از بهترین آثار گلی ترقی است.

گلی ترقی در ۱۷ مهر ۱۳۱۸ در تهران به دنیا آمد. خانه‌ی آن‌ها در خیابان خوشبختی تهران قرار داشت و او در شمیران به مدرسه رفت. پدرش، لطف‌الله ترقی، مجله‌ی ترقی را منتشر می‌کرد. مادرش نیز داستان‌هایی عاشقانه و رمانتیک می‌نوشت که البته از دست فرزندانش دور نگاهشان می‌داشت. اما به‌هرحال، گلی آن‌ها را می‌خواند. به این ترتیب، گلی ترقی در خانواده‌ای بزرگ شد که اهل اندیشه بودند و اندیشه‌هایشان را با قلم به روی کاغذ می‌آوردند. او در سن نوجوانی به آمریکا مهاجرت کرد تا در رشته‌ی فلسفه تحصیل کند. اما زندگی در آمریکا را دوست نداشت، بنابراین به ایران بازگشت.

گلی ترقی این بار در رشته‌ی شناخت اساطیر و نمادهای آغازین مشغول به تحصیل شد. در همان سال‌ها نیز با هژیر داریوش، کارگردان و فیلم‌ساز، آشنا شد و ازدواج کرد. ازدواج او با داریوش سبب شد تا پایش به محافل ادبی آن روزگار باز شود. رفت‌وآمد به خانه‌ی ابراهیم گلستان سبب شد تا با فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، صادق چوبک، پری صابری و هنرمندان دیگری آشنا شود. گلی ترقی در یکی از خاطراتش تعریف می‌کند که فروغ فرخزاد او را ترغیب کرد تا داستان‌هایش را منتشر کند.

گلی ترقی اولین داستانش را به نام «میعاد» در نشریه‌ی دانشگاهی چاپ کرد. همین داستان که با تشویق‌های فروغ منتشر شده بود سبب شد تا فروغ به او بگوید: «نگفتم تو نویسنده‌ای؟» این حرف برای همیشه در ذهنش ماند. گلی ترقی از سال ۱۳۴۸ کتاب‌هایش را منتشر کرد و همان‌طور که خودش هم می‌گوید، سیر و روند پیشرفتش در نوشتن از داستان‌های اولیه‌اش تا حالا مشخص است.

گلی ترقی در اوایل دهه‌ی پنجاه به فرانسه رفت و در حال حاضر در آنجا زندگی می‌کند و به ایران سفر می‌کند تا دوباره ایده‌هایی برای نوشتن داستان‌های جدید داشته باشد.

گلی ترقی داستان‌های خود را در سبک رئالیسم می‌نویسد و سعی دارد حوادث روزمره و زندگی معمولی مردم را به تصویر بکشد. او با زبانی ساده و لحنی صمیمی از تجربه‌های زیسته‌ی خود کمک می‌گیرد تا کشمکش‌های درونی افراد مختلف را در داستان‌هایش روایت کند. بیشتر اوقات از جملات کوتاه برای بیان مقصود خود کمک می‌گیرد و از ادبیات عامیانه نیز در نوشته‌هایش استفاده می‌کند؛ مسئله‌ای که باعث شده است داستان‌هایش نثری روان داشته باشد و مخاطب را به دنبال خود بکشاند. او از دغدغه‌های زنان صحبت می‌کند و نسبت به اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه نیز بی‌تفاوت نیست.

در موضوع کار و آثار گلی ترقی قبل و بعد از مهاجرت تفاوت‌هایی اساسی دیده می‌شود. او قبل از مهاجرت در داستان‌های خود راوی ترس از گذشتن زمان، تنهایی، حسرت، خمودگی، مرگ و… بود و بعد از مهاجرت کم‌کم از آن دنیای تاریک فاصله گرفت و به نمایش تقابل سنت و مدرنیته، مشکلات مهاجران و سختی‌های دوری از وطن مشغول شد و کوشید حس نوستالژی را در درون خود زنده کند و به خاطرات خوش گذشته پناه ببرد.

کتاب من هم چه‌گوارا هستم اولین کتاب گلی ترقی است که در سال ۱۳۴۸ منتشر شده است. این کتاب روایتگر داستان زندگی آقای حیدری است. مردی که گرفتار ناامیدی، دلزدگی و روزمرگی شده است. نویسنده با انتخاب زاویه‌ی دید سوم‌ شخص، از دغدغه‌ها و مسائل زندگی خودش صحبت کرده است.

کتاب خواب زمستانی در سال ۱۳۵۴ منتشر شد. این کتاب داستان زندگی چند دوست است که در اوایل جوانی باهم عهد می‌بندند هرگز از هم جدا نشوند، اما بازی‌های روزگار نقشه‌ی دیگری برایشان چیده است.

کتاب خاطره‌های پراکنده در سال ۱۳۷۳ انتشار یافت. این کتاب دربردارنده‌ی هشت داستان‌ کوتاه است. گلی ترقی در این داستان‌ها هم مانند آثار دیگرش، از احساس تعلق و تنهایی می‌گوید و خاطره‌بازی می‌کند.

کتاب دو دنیا در سال ۱۳۸۱ چاپ شد. این کتاب را شاید بتوان ادامه‌ی کتاب خاطره‌های پراکنده دانست. در این کتاب نیز هفت داستان کوتاه داریم که از یکدیگر مستقل‌اند و در عین‌ حال، در کنار یکدیگر وحدت موضوعی و مفهومی دارند.

مجموعه داستان جایی دیگر در سال 1379 منتشر شد. این کتاب 6 داستان کوتاه به نام‌های بازی ناتمام، اناربانو و پسرهایش، درخت گلابی، بزرگ‌بانوی روح من، سفر بزرگ امینه و جایی دیگر دارد که در عین استقلال، در مفاهیمی مانند تنهایی، انزوا و دوری از جامعه و ناامیدی اشتراک‌هایی دارند. در سال 1985 داستان بزرگ‌بانوی روح من از این مجموعه به‌عنوان بهترین داستان سال فرانسه انتخاب شده است.

گلی ترقی در کتاب خود داستان‌های عجیب‌وغریبی تعریف نمی‌کند و شاید بسیاری از این داستان‌ها را در اطرافمان دیده یا شنیده باشیم. داستان زنی که در هواپیما دوست دوران دبیرستانش را می‌بیند و خاطرات گذشته برایش زنده می‌شود، خدمتکاری که در کشورهای مختلف کار می‌کند و مجبور است درآمد خود را برای همسرش بفرستد و یا پیرزنی بی‌سواد که می‌خواهد به دیدن پسرهایش در خارج از کشور برود و از یک مسافر دیگر کمک می‌خواهد و با او درددل می‌کند. هنر نویسنده درواقع استفاده از زبان شیوا و روان و خلق شخصیت‌هایی به‌یادماندنی است که می‌تواند مخاطب را تا انتهای داستان با خود همراه کند.

از میان داستان‌ها و کتاب‌هایی که گلی ترقی تابه‌حال منتشر کرده است، بسیاری از آن‌ها افتخاراتی را از آن خود کرده‌اند:

  • داستان‌های «گل‌های شیراز» و «آن سوی دیوار» که در کتاب دو دنیا منتشر شده‌اند، در سومین دوره‌ی جایزه‌ی هوشنگ گلشیری، به عنوان داستان برگزیده شناخته شدند.
  • داستان «بزرگ بانوی روح من» به زبان فرانسوی ترجمه شده است و در همان سال، به عنوان داستان برتر سال فرانسه، انتخاب شد.
  • در سال ۱۳۸۰، سه داستان از کتاب «جایی دیگر» عنوان داستان‌های برجسته را از سوی هیئت داوران جایزه‌‌ی هوشنگ گلشیری از آن خود کردند.

حسن میرعابدینی، داستان‌نویس و منتقد ادبی اهل ایران، آثار گلی ترقی را عرفانی می‌داند. او معتقد است: «این داستان‌ها خاطره نیستند، خاطراتی نیستند که روایت می‌شوند، بلکه داستان‌های خاطره‌ای هستند. راوی داستان‌ها، خود گلی ترقی نیست؛ بلکه نویسنده‌ای ذهنی است که نقش نویسنده را برعهده گرفته است. به این ترتیب است که او پشت نقاب شخصیت‌ها پنهان می‌شود.» او همچنین درباره‌ی قالب و سبک داستان‌نویسی گلی ترقی این‌طور گفته است: «او داستان‌هایش را در چارچوب معیارهای شناخته‌شده‌ی داستان‌های واقع‌گرا می‌نویسد؛ این داستان‌ها موضوع مهمی دارند، طرح و پیرنگی قوی دارند و شخصیت‌پردازی‌هایشان با دقت انجام شده است.»

درتا سوآپا، نویسنده، مترجم و منتقد اهل لهستان، نقطه‌ی پررنگ و پراهمیت را در داستان‌های گلی ترقی حس زندگی می‌داند؛ برای او این جست‌وجوی به دنبال جواب برای سؤال‌هایی مربوط به معنا و مکان زندگی انسانی اهمیت دارد.

اقتباس‌های سینمایی از آثار گلی ترقی

  • فیلمنامه‌ی فیلم بیتا که هژیر داریوش در سال ۱۳۵۱ ساخت از گلی ترقی است. در این فیلم، هنرمندانی مانند فائقه آتشین، عزت‌الله انتظامی و مهین شهابی به ایفای نقش پرداختند.
  • فیلمنامه‌ی فیلم درخت گلابی اثر داریوش مهرجویی اثری از گلی ترقی است. این فیلم در سال ۱۳۷۶ و بر اساس یکی از داستان‌های کتاب جایی دیگر ساخته شد. هنرمندانی مانند همایون ارشادی و گلشیفته فراهانی در این فیلم بازی کردند.

قسمتی از کتاب جایی دیگر:

«سرتان را درد آوردم. نگذاشتم بخوابید. خواستم ببینید بچه چه به روز آدم می‌آورد. ده سال است توی خواب و بیداری با این پسرها حرف می‌زنم. می‌ترسیدم نسیان بیاورم و پسرها را فراموش کنم. شوهرم گفت:”نسیان برکت است. رحمت است. کاش عشق این پسرها از دلمان می‌رفت. کاش سرمان را می‌گذاشتیم زمین و می‌مردیم.” من قسم خوردم تا بچه‌هایم را نبینم، سرم را زمین نگذارم. نماز که می‌خواندم اسم پسرهایم را بلندبلند به زبان می‌آوردم. آنقدر گفتم تا صدایم به گوششان رسید. برایم بلیت دادند. از یزد آمدم تهران. رفتم منزل مهندس، برادر سهیلا خانم. آقای مهندس کمک کرد و من را آورد فرودگاه. گفتند:”سوئد بادمجان نیست.” چند کیلو با خودم آورده‌ام. کاش شما هم می‌آمدید به سوئد. همین امشب می‌خواهم خورشت بادمجان درست کنم. بعد هم خورشت فسنجان. هر شب یک‌جور غذای ایرانی برای این پسرهای نامهربان درست می‌کنم تا هوای یزد به سرشان بزند. سوئد کدام جهنم‌دره‌ای‌ست؟ سهیلا خانم گفت:”آب توی دهان یخ می‌زند. اشک توی چشم مثل خرده‌شیشه می‌شود. آدم را درجا کور می‌کند.” گفتم:”ای‌خدا، نکند بچه‌هام کور شده باشند؟ خدا می‌داند این مدت چی خورده‌اند؟” شوهرم گفت:”این‌ها گوشت خوک می‌خورند. واسه همین است که شکل زن‌ها شده‌اند.”»

نویسنده: قدسیه امینی

لینک کوتاه : https://gowharshadmedia.com/?p=25449
اشتراک گذاری

نظرت را بنویس!

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

نظرات
هنوز نظری وجود ندارد