تکتم حسینی؛ روایت خاموشی‌‌ که با واژه‌ها فریاد شد

6 ساعت قبل
زمان مطالعه 4 دقیقه

سیده تکتم حسینی، شاعر مهاجر افغانستانی اصالتاً از ولایت بلخ افغانستان و اکنون مقیم ایران و متولد ۱۳۶۶ است که هم‌اکنون در شهر قم سکونت دارد.

از آثار مهم او می‌توان به اشعار و کتاب‌های زیر اشاره کرد:

مجموعه شعر «لیلت»

مجموعه شعر «دوشنبه‌های کوهی»

مجموعه شعر «نارنج مویه‌ها»

مجموعه غزل «رشمه‌ی صدا»

مجموعه‌ غزل «تناهی»

کتاب «فصد اشیا»

مجموعه شعر «گذر از کوچه زلف»

گرداوری اشعار محمدانور بسمل

کتاب «دوشنبه‌های کوهی» که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسید، در جشنواره شعر فجر برگزیده شد و کتاب دومش «نارنج مویه‌ها» از برگزیده‌های «جایزه کتاب قیصر امین پور» بود.

تا حال در جشنواره‌های مختلفی مثل «علوی و شعر‌های آیینی»، «جشنواره نیاوران»، «جشنواره هرمزگان»، «جشنواره شعر فاطمی» و … اشتراک کرده است و سال های ۹۵ و ۹۶ از پرکارترین سال‌های فعالیتش بود. کتاب بعدی‌اش با همکاری انتشارات تاک افغاستان به چاپ رسید که گزیده اشعار شاعر فقید افغانستانی « محمدانور بسمل» با عنوان «گذر از کوچه زلف» بود.

تکتم حسینی در زمینه شهرت خود در سال‌های اخیر بیان می‌دارد که: فکر می‌کنم به دلیل اینکه زیادتر سعی کردم در اشعارم خودم باشم و اینکه مهم‌ترین مولفه‌ی برای من در شعر، عاطفه شعر است و در واقع عاطفه چیزیست که تمام افراد با آن در ارتباط اند و نمی‌شود از انسان‌ها گرفت.

بیشترین تاثیری که اشعارم بر روی مخاطبان می‌گذارد در واقع همان عاطفه شعر من هست، البته دلایل دیگری هم وجود دارد که یکی از آنها هم ذات‌پنداری است، بیشتر شعرهایم موضوع اجتماعی دارند و در مورد مهاجرت هستند که این موضوع باعث همذات‌پنداری بیشتر با اشعار بنده بوده است.

سیده تکتم حسینی، گفته است: شعر گفتن را از شهریور سال ۸۹ شروع کردم، در آن زمان چون عزادار بودیم چند ماهی بود که از خانه بیرون نرفته بودم، خواهرم فوت کرده بود. یک روز با خواهرم از خیابان رد می‌شدیم که دیدیم روی یک بنر نوشته شده بود، «شعرخوانی» نمی‌دانستم که اصلاً شعرخوانی وجود دارد.

به‌طور کلی، ورود من به دنیای انجمن و آشنایی با شاعران از شهریور شروع شد. اواخر سال بود که با انجمن «عوالم احساس» آشنا شدم و دو ماهی جمعه‌ها به شعرخوانی می‌رفتم و از همان ابتدا شعر را جدی گرفتم و بعد مرا معرفی کردند گفتند برو به انجمن قم، آنجا شاعران زیادی هستند و از سال ۹۰ وارد انجمن قم شدم.

سیده تکتم حسینی، پس از اینکه دوره‌های تخصصی شعرخوانی را در شهر قم گذراند، به رشد و مباهات رسید و در اولین کنگره شعرعاشورایی در کشور افغانستان

جشنواره شعر فجر و جشنواره کتاب قیصر امین پور برگزیده شد.

تکتم حسینی شعر را چنین تعریف می‌کند: همچو اسب سرکش دست نیافتنی است اما در عین حال زیباست، این تعریفی که اکنون به ذهنم می‌رسد شاید اگر بیشتر فکر کنم قطعاً تعریف متفاوتی بیان می کردم.

وطن در اکثر شعر‌هایش موج می‌زند و تعلق خاطر ویژه‌ای به آن دارد. فضای غزل‌هایش فوق‌العاده عاطفی است و مشکلات مردم افغانستان در اشعارش بسیار مورد توجه قرار گرفته است.

این مهربان سوخته‌جان، کابل من است / سیده تکتم حسینی

این زخم داس خورده ی پرپر، گل من است

این مهربان سوخته جان، کابل من است

 

این خون پایمال به ناحق روان شده

شمشاد و لاله و سمن و سنبل من است

 

در دست بادهای مخالف چه می کند؟

این بیشه زار سبز که چون کابل من است

 

در حسرت دوباره ی آواز و آسمان

پاسوزِ ناله های قفس، بلبل من است

 

گرگی لباس میش به تن کرده سال هاست

بر پنجه اش ببین پر قرقاول من است

 

با دیو لامروت وحشی بگو بترس

زین اسب زین نهاده که در آغل من است

تکتم حسینی درمورد وضعیت فرهنگی خانواده خود گفته: ”البته خانواده من شاعرند؛ خواهر و برادرم شاعر هستند. مریم‌سادات حسینی خواهرم شاعر خوبی است. به نظرم افرادی که در این‌طور خانواده‌ها هستند؛ تاثیر پذیری‌شان زیاد است ولی اشعارشان تحت‌تاثیر هم نیست. پدرم قصه‌های شاهنامه و مولوی می‌خواند. قصه‌های عاشقانه نیز می‌گفت‌. این قصه‌ها بی‌تاثیر نبوده‌اند. عمویم بداهه‌گوی معروفی است. دختر عموهایم هم شاعرند.”

تکتم حسینی چندین بار نیز در مجالس شعر خوانی با حضور رهبر جمهوری اسلامی شعر خوانده؛ او در رابطه با تاثیر دیدار‌هایش با ایشان در شعرهایش گفت: ”بعد از آن قضیه سعی کردم جدی‌‌تر بنویسم“.

این شاعر نام‌آشنا و جوان افغانستانی در جشنواره‌های مختلفی از جمله جشنواره «علوی و شعر‌های آیینی»، جشنواره «نیاوران»، «هرمزگان»، «شعر فاطمی» شرکت نموده و خوش درخشیده است.

سیده تکتم حسینی، شاعر جوان اهل افغانستان و مقیم قم است که بعد از شعرخوانی‌ او در محضر رهبری، اهل شعر بیشتر او را با غزل زیبای «خدا را شکر اگر امروز غم هست، حرم هست و حرم هست و حرم هست» می‌شناسند. این شاعر خوش‌ذوق به‌تازگی اعلام کرده است قصد چاپ مجموعه شعری را دارد که شامل اشعار عاشقانه، آیینی و اشعاری با موضوع مهاجرت است. گفتنی‎ست ایشان به تازگی در اولین کنگره‌ی شعر عاشورایی افغانستان، با غزل «آسمان است این که در گودال مقتل گم شده / یا که دنیای زنی آشفته بر تل گم شده؟» موفق به کسب رتبه‌ی اول شد.

شعر زیر از این شاعر جوان، به مناسبت ایام شهادت حضرت زهرای مرضیه :

بی‎ نگاهت، بی نگاهت مرده بودم بارها
ای كه چشمانت گره وا می‌كند از كارها

مهر تو جاری شده در سينه‌ی دريا و رود
دور دستاس تو می‌چرخند گندم‌زارها

بازهم چيزی به جز نان و نمک در خانه نيست
با تو شيرین است امّا سفره‌ی افطارها

باغ غمگين است، لبخندی بزن تا بشكفند
ياس‌ها، آلاله‌ها، گل پونه‌ها، گل‌نارها

برگ‌های نازكت را مرهمی  جز زخم نيست
دورت ای گل ، سر برآوردند از بس خارها

بعد تو دارد مدينه غربتی بی حدّ و مرز
خانه‌های شهر، درها، كوچه ها، ديوارها

نخل‌های بی‌شماری نيمه‌شب‌ها ديده‌اند

سر به چاهِ درد برده کوه صبری، بارها

نویسنده: قدسیه امینی

لینک کوتاه : https://gowharshadmedia.com/?p=23733
اشتراک گذاری

نظرت را بنویس!

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

نظرات
هنوز نظری وجود ندارد