نویسنده: مهدی مظفری
دوازده ماه اول زندگی، دورانی سرنوشتساز در شکلگیری شخصیت انسان است. در این دوره حساس، نوزادی که به تازگی از دنیای امن رحم مادر پا به عرصهی وجود گذاشته، در حال کشف و سنجش دنیای پیرامون خود است. تجربیات این دوران، به ویژه در زمینهی اعتماد و امنیت، نقشی اساسی در پایهریزی شخصیت و نگرش فرد نسبت به خود و جهان ایفا میکند.
اریک اریکسون، روانشناس برجسته، این مرحلهی حیاتی را «اعتماد در برابر عدم اعتماد» نامگذاری کرده است. او معتقد است که اگر نیازهای اساسی کودک در سال اول زندگی، به ویژه نیاز به امنیت، ثبات و محبت به درستی پاسخ داده شود، او حس اعتماد به دنیا و اطرافیان را در خود پرورش میدهد. این حس اعتماد، بستر لازم برای شکلگیری روابط سالم، عزت نفس و استقلال در مراحل بعدی زندگی را فراهم میکند.
در مقابل، اگر تجربیات کودک در این دوران با کمبود محبت، بیتوجهی، ناکافی بودن مراقبتها، بیثباتی و ناامنی همراه باشد، احساس عدم اعتماد در او شکل میگیرد. این بیاعتمادی میتواند زمینهساز مشکلاتی مانند اضطراب، افسردگی، انزوا، پرخاشگری و سوءظن در روابط بین فردی در بزرگسالی شود.
عوامل متعددی میتوانند بر احساس اعتماد یا عدم اعتماد در کودک در سال اول زندگی اثر بگذارند:
مراقبتهای اولیه: کیفیت مراقبتهای اولیه نقشی اساسی در رشد و تکامل همهجانبه کودک ایفا میکند. این مراقبتها که شامل مراقبتهای جسمی، عاطفی، شناختی و اجتماعی میشود، زمینهای امن و پایدار را برای شکوفایی استعدادها و تواناییهای کودک فراهم میآورد.
یکی از مهمترین جنبههای مراقبتهای اولیه باکیفیت، ثبات و انسجام در ارائه مراقبتها است. کودکان در محیطی که ثبات و نظم وجود داشته باشد، احساس امنیت و آرامش بیشتری میکنند و میتوانند با اطمینان خاطر به کاوش در دنیای اطراف خود بپردازند.
از سوی دیگر، پاسخگویی به موقع به نیازهای کودک، چه نیازهای جسمی و چه نیازهای عاطفی، برای ایجاد حس اعتماد در او ضروری است. زمانی که کودک احساس میکند که نیازهایش بهدرستی درک و برآورده میشود، یاد میگیرد که به دیگران اعتماد کند و روابط سالم برقرار کند.
علاوه بر این، ابراز محبت و توجه کافی به کودک، نقش بسزایی در رشد عاطفی و اجتماعی او دارد. کودکانی که از عشق و توجه کافی برخوردارند، احساس ارزشمندی میکنند و عزت نفس بالایی دارند. آنها همچنین یاد میگیرند که چگونه با دیگران همدلی و محبت کنند.
در مجموع، کیفیت مراقبتهای اولیه نقشی بنیادی در ایجاد حس اعتماد، امنیت و عشق در کودک دارد. این حسها به کودک کمک میکنند تا به بهترین شکل ممکن رشد کند و به یک فرد سالم، شاد و موفق تبدیل شود.
محیط زندگی: محیط زندگی نقش بسزایی در رشد و شکوفایی کودک ایفا میکند. این فضا، چه در خانه، مکتب یا هر مکان دیگری، بستر مناسبی برای یادگیری، اکتشاف و پرورش استعدادها و خلاقیت کودک فراهم میکند. محیطی امن، حمایتی و سرشار از محرکهای مثبت، میتواند اعتماد به نفس، عزت نفس و حس استقلال کودک را تقویت کند و او را به سمت شکوفایی استعدادهایش سوق دهد.
عناصر مختلفی در ایجاد یک محیط زندگی مناسب برای کودکان دخیل هستند. دسترسی به فضای باز برای بازی و فعالیتهای فیزیکی، وجود اسباببازیها و وسایل آموزشی مناسب سن، فراهم کردن فرصتهای تعامل با همسالان و بزرگسالان، و ایجاد فضایی آرام و صمیمی برای گفتگو و تبادل نظر، از جمله این عناصر هستند.
با فراهم کردن یک محیط زندگی مناسب، میتوانیم به کودکان فرصت دهیم تا به بهترین نحو رشد و شکوفایی پیدا کنند و به انسانهایی بالغ، توانمند و شاد تبدیل شوند.
سلامت جسمی و روانی: سلامت جسمی و روانی، دو رکن اساسی در زندگی انسان هستند که به خصوص در دوران کودکی نقشی حیاتی ایفا میکنند. بیماری، درد، ناتوانیهای جسمی و مشکلات عاطفی میتوانند بنیان احساس امنیت و اعتماد را در کودکان لرزان کرده و پیامدهای مخربی بر سلامت روان و عزت نفس آنها بگذارند.
کودکی که به طور مکرر با بیماری یا درد دست و پنجه نرم میکند، ممکن است احساس ناتوانی و عدم کنترل بر زندگی خود داشته باشد. این امر میتواند منجر به اضطراب، افسردگی و حتی انزوا و گوشهگیری شود. ناتوانیهای جسمی نیز میتوانند چالشهای مشابهی را به وجود آورند، به خصوص اگر کودک احساس کند که به دلیل این ناتوانیها از سوی دیگران طرد شده یا مورد تمسخر قرار میگیرد.
مشکلات عاطفی، مانند اضطراب، افسردگی و سوء استفاده، نیز میتوانند به طور قابل توجهی بر احساس امنیت و اعتماد کودک تاثیر منفی بگذارند. کودکی که با این مشکلات دست و پنجه نرم میکند، ممکن است در روابط خود با دیگران، چه در خانه و چه در مدرسه، دچار مشکل شود.
در مقابل، سلامت جسمی و روانی مناسب به کودکان کمک میکند تا احساس امنیت، ثبات و قدرت درونی داشته باشند. آنها با اتکا به این احساس میتوانند دنیا را با کنجکاوی و شجاعت کاوش کنند، روابط سالم برقرار کنند و به چالشهای زندگی غلبه کنند.
بنابراین، مراقبت از سلامت جسمی و روانی کودکان از اهمیت بالایی برخوردار است. با فراهم کردن محیطی امن و حمایتی، تغذیه مناسب، فرصتهای کافی برای فعالیت بدنی و دسترسی به خدمات بهداشت روان، میتوانیم به کودکان کمک کنیم تا به بهترین نسخه از خود تبدیل شوند.
در آغوش گرفتن، کلید اعتماد به نفس و آرامش کودک
یکی از باورهای غلطی که متاسفانه گاه به گوش والدین جوان میرسد، این است که بغل کردن زیاد نوزاد آنها را “بغلی” میکند و در آینده باعث وابستگی بیش از حد او به آغوش و نوازش میشود. این تفکر نه تنها پایه و اساسی در علم روانشناسی کودک ندارد، بلکه میتواند پیامدهای منفی جدی برای سلامت عاطفی و روانی نوزاد در پی داشته باشد.
تحقیقات علمی نشان دادهاند که در سال اول زندگی، تماس فیزیکی و عاطفی به ویژه از طریق در آغوش گرفتن، نقشی اساسی در رشد و تکامل مغز، تقویت سیستم ایمنی و ایجاد حس امنیت و اعتماد به نفس در کودک ایفا میکند. در واقع، هر چه بیشتر کودک در آغوش گرم و محبتآمیز مادر و پدر خود قرار بگیرد، احساس آرامش و امنیت بیشتری را تجربه میکند و این امر به نوبه خود، پایه و اساسی برای اعتماد به نفس او در مواجهه با دنیای پیرامونش خواهد بود.
به همین دلیل، متخصصان و مشاوران کودک تاکید میکنند که نه تنها از در آغوش گرفتن و نوازش نوزاد خود دریغ نکنید، بلکه تا حد امکان، تماس پوست به پوست با او را نیز برقرار کنید. این تماس گرم و صمیمی، علاوه بر فواید ذکر شده، به تقویت پیوند عاطفی بین مادر و کودک نیز کمک میکند.
بنابراین، به یاد داشته باشید که در سال اول زندگی، نیاز به عشق، محبت و توجه در نوزاد شما از هر چیز دیگری مهمتر است. او را در آغوش بگیرید، با او حرف بزنید، لبخند بزنید، به نیازهایش توجه کنید و از او مراقبت کنید. با این کار، به او کمک میکنید تا به فردی اعتماد به نفس، آرام و امن تبدیل شود.
به خاطر داشته باشید که اعتماد و یا عدم اعتماد در انسان، ریشه در دوران کودکی، به خصوص ۱۲ ماه نخست زندگی دارد. این شما به عنوان اطرافیان کودک هستید که با محبت، توجه و مراقبت خود، نقش تعیینکنندهای در شکلگیری این حس در او ایفا میکنید.