قدردانی، همچون چراغی فروزان در دل هر خانواده، تاریکیهای ناامیدی و بیمهری را کنار میزند و فضایی سرشار از مهر و محبت را پدید میآورد. این احساس ارزشمند، ریشه در ذات انسان دارد و از دیرباز به عنوان یکی از مهمترین عوامل تقویت پیوندهای خانوادگی شناخته شده است. در دنیای پرهیاهوی امروز که اغلب درگیر روزمرگیها و تعجیلها هستیم، یادآوری اهمیت قدردانی و تمرین آن در زندگی روزمره، بیش از پیش ضروری به نظر میرسد. قدردانی؛ پلی به سوی قلبها قدردانی، پلی است که بین اعضای خانواده ساخته میشود و آنها را به یکدیگر نزدیکتر میکند. زمانی که ما از تلاشها، فداکاریها و محبتهای یکدیگر قدردانی میکنیم، در واقع به آنها میگوییم که برای ما ارزشمند هستند و حضورشان در زندگیمان را ارج مینهیم. این احساس ارزشمندی، باعث تقویت اعتماد و صمیمیت بین اعضای خانواده میشود و به ایجاد یک فضای امن و آرام کمک میکند. در چنین فضایی، همه احساس میکنند که به آنها تعلق دارند و میتوانند آزادانه افکار و احساسات خود را ابراز کنند. فواید بیشمار قدردانی در خانواده قدردانی، همچون بارانی رحمت، بر دشت دلهای ما میبارد و آن را سرسبز و خرم میکند. فواید قدردانی در خانواده بسیار فراتر از تقویت روابط است. برخی از مهمترین فواید قدردانی عبارتند از: * افزایش رضایت از زندگی: افرادی که از زندگی خود و اطرافیانشان قدردانی میکنند، احساس رضایت بیشتری از زندگی دارند و شادتر هستند. * کاهش استرس: ابراز قدردانی، باعث کاهش سطح استرس و افزایش احساس آرامش در خانواده میشود. * تقویت عزت نفس: زمانی که اعضای خانواده احساس کنند که مورد قدردانی قرار میگیرند، عزت نفس آنها تقویت میشود. * ایجاد انگیزه: قدردانی، انگیزهای قوی برای ادامه تلاش و پیشرفت است. * بهبود ارتباطات: قدردانی، به بهبود ارتباطات بین اعضای خانواده کمک میکند و به آنها یاد میدهد که چگونه بهتر به یکدیگر گوش دهند و درک متقابل داشته باشند. * تقویت روحیه همکاری: قدردانی، روحیه همکاری و همدلی را در خانواده تقویت میکند و به اعضای خانواده یاد میدهد که چگونه برای رسیدن به اهداف مشترک با یکدیگر همکاری کنند. راهکارهایی برای تقویت قدردانی در خانواده برای تقویت قدردانی در خانواده، میتوان از راهکارهای مختلفی استفاده کرد. برخی از این راهکارها عبارتند از: * ابراز قدردانی به صورت شفاهی: به سادگی و صمیمیت به اعضای خانواده بگویید که از آنها قدردان هستید. * نوشتن نامه قدردانی: نوشتن یک نامه دستنویس و بیان احساسات خود در آن، میتواند تأثیر ماندگاری بر فرد مقابل داشته باشد. * هدیه دادن: هدیه دادن، حتی یک هدیه کوچک، نشاندهنده توجه و قدردانی شماست. * کمک به یکدیگر: با انجام کارهای کوچک برای اعضای خانواده، نشان دهید که به آنها اهمیت میدهید. * گوش دادن فعال: به صحبتهای اعضای خانواده با دقت گوش دهید و نشان دهید که به آنها توجه میکنید. * توجه به جزئیات کوچک: به جزئیات کوچک توجه کنید و از آنها قدردانی کنید. * ایجاد آئینهای خانوادگی: ایجاد آئینهای خانوادگی، فرصتی برای ابراز قدردانی و تقویت پیوندهای خانوادگی است. * آموزش قدردانی به کودکان: به کودکان بیاموزید که چگونه از دیگران قدردانی کنند و به آنها نشان دهید که قدردانی یک مهارت مهم زندگی است. چالشها و راهکارها در برخی موارد، ابراز قدردانی ممکن است با چالشهایی همراه باشد. برای مثال، برخی افراد ممکن است در ابراز احساسات خود مشکل داشته باشند یا احساس کنند که قدردانی از آنها سوءاستفاده میشود. برای غلبه بر این چالشها، میتوان از راهکارهای زیر استفاده کرد: * تمرین مداوم: ابراز قدردانی یک عادت است و با تمرین مداوم میتوان آن را تقویت کرد. * شروع کوچک: با ابراز قدردانی از کارهای کوچک شروع کنید و به تدریج دامنه آن را گسترش دهید. * صراحت و صداقت: در ابراز قدردانی صادق و صریح باشید. * توجه به تفاوتهای فردی: هر فرد به روش خاصی احساس قدردانی میکند. سعی کنید روشهای مختلف را امتحان کنید تا ببینید کدام روش برای هر فرد موثرتر است. قدردانی؛ سرمایهای برای آینده قدردانی، سرمایهای است که هر خانوادهای میتواند برای آینده خود ذخیره کند. با کاشتن بذر قدردانی در دل خانواده، میتوانیم محیطی سرشار از عشق، احترام و همدلی ایجاد کنیم. فراموش نکنیم که قدردانی، نه تنها به دیگران، بلکه به خودمان نیز کمک میکند تا زندگی شادتر و پربارتری داشته باشیم. در پایان، میتوان گفت که قدردانی، یکی از مهمترین عوامل در ایجاد یک خانواده شاد و موفق است. با تمرین مداوم قدردانی، میتوانیم پیوندهای خانوادگی خود را تقویت کنیم، روابطمان را بهبود بخشیم و زندگی خود را با معنا کنیم. پس بیایید با هم عهد ببندیم که قدردانی را به بخشی از زندگی روزمره خود تبدیل کنیم و از نعمتهای بزرگی که در زندگی داریم، قدردان باشیم.
برچسب: والدین
نویسنده: مهدی مظفری میدانم دنیای شما بزرگترها پر از دغدغه و کار است. اما هر شب که به خانه میآیید، آرزوی کوچکی در دلم ریشه میدواند، آرزوی بازی کردن، نقاشی کشیدن و درد دل کردن با شما. نیازی به صرف ساعتها زمان نیست، فقط ده دقیقه کافیست تا با زبانی کودکانه، حرفها، ترسها، نگرانیها و شادمانیهایم را با شما در میان بگذارم. اگر باور ندارید، از همین امشب شروع کنید. فقط ده دقیقه از شبانهروزتان را به من اختصاص دهید و با من بازی کنید. مطمئنم بعد از چند روز، از نتیجهی کار شگفتزده و خوشحال خواهید شد. پس به یاد داشته باشید که هر شب، سهمی ده دقیقهای برای من کنار بگذارید. من تشنهی لحظات ناب با شما هستم، لحظاتی که در آن محبت و صمیمیت موج میزند. اما خواهش میکنم، اینقدر به من دستور ندهید. «لباسهایت را آن جا بگذار»، «غذایت را نریز»، «خوب رفتار کن»، «آرام باش» و... . من چون شمار کردن بلد نیستم، نمیدانم در طول روز چند بار این جملات را از شما والدین عزیزم میشنوم، اما شما که ریاضیتان خوب است و حساب بلد هستید، میتوانید یک روز فقط یک روز، تعداد تمام دستورات را که به من میدهید، بشمارید!. حالا خودتان را جای من بگذارید. اگر رئیستان هر روز اینقدر به شما دستور میداد، حاضر بودید برایش کار کنید؟ میتوانستید دوستش داشته باشید؟ اعصابتان خرد نمیشد؟! باور کنید من با شنیدن این همه دستور چیزی یاد نمیگیرم. اگر رفتارهای من را دوست ندارید، به جای هزاران دستور و بایدها و نبایدها، الگوی مناسبی برای من باشید و زمانی که کاری را درست انجام میدهم، تشویقم کنید. آنگاه، خودتان میبینید که چقدر زود همان کارهایی را انجام میدهم که شما دوست دارید و رابطهمان به بهترین شکل ممکن تبدیل میشود. لطفا من را با هیچ کس مقایسه نکنید. به جای این که در نوجوانی و جوانی افسوس بخورید که چرا من این قدر اعتماد به نفسم پایین است، غمگین و خجالتی هستم یا نمیتوانم روی پای خودم بایستم، امروز به فکر من باشید. میدانستید که پایههای اعتماد به نفس من از دوران نوزادی و همین الآن(کودکی) بنا میشود؟ پس از همین لحظه با اجتناب از مقایسه کردن من با کودکی خودتان، خواهر و برادرهایم یا بچههای فامیل به من کمک کنید تا شخصیت منحصر به فرد خودم را بشناسم و دوست بدارم. حتما شما بزرگترها بهتر میدانید «هیچ آدمی نباید و نمیتواند شبیه دیگران باشد.» مگر خود شما دقیقا مثل خواهر یا برادرتان هستید؟ که دوست دارید من مثل غیرم بشوم. به جای مقایسه کردن، لطفا با جملاتی ساده ویژگیهای مثبت من را به خودم بگویید و به خاطر آنها تشویقم کنید. به علاوه، کمکم کنید تا رفتارهای ناخوشایندم را تغییر بدهم. لطفا به من نگویید که دوستم ندارید. من فقط یک لیوان آب را روی میز ریختم و شما به من میگویید: «دیگر دوستت ندارم!» مگر ریختن یک لیوان آب و کارهای مسخره مثل این ارزشش را دارد که من را سرزنش کنید و توقع داشته باشید همیشه محتاط عمل کنم. اگر کسی خود شما را به علت کارهای مسخره سرزنش کند و به شما بگوید دیگر دوستتان ندارم، چه احساسی خواهید داشت؟ اگر آن فرد مهمترین آدم زندگیتان باشد چه حالی پیدا میکنید؟ اگر ضعیف و ناتوان باشید و به خاطر کاری که انجام دادهاید خیلی هم خجالت بکشید با شنیدن این جمله چکار میکنید؟ آرزوی من این است که یک روز بتوانم به خوبی شما همهی کارها را انجام دهم و رفتارهای مناسبی داشته باشم. باور کنید تمام سعیام را میکنم، اما تا آن زمان به کمک شما احتیاج دارم. اگر به جای این جمله به من بگویید که «این رفتارت خوب نیست.» و به من آموزش بدهید که آن کار را چطور انجام دهم یا چگونه رفتار خوبی داشته باشم، قلب کوچک من را نمیشکنید. در تربیت من هماهنگ باشید. والدین عزیزم! اگر دستوراتی که به من میدهید متفاوت باشند نه تنها چیزی یاد نمیگیرم بلکه سردرگم و گیج هم میشوم. دنیا برای من مثل یک مکان بزرگ و ناشناخته است که باید با کمک شما آن را کشف کنم. اگر یکی از شما به من بگوید که تا دیروقت نمیتوانم بیدار بمانم، اما دیگری اجازه انجام هر کاری را به من بدهد، من فقط گیج و مردد میشوم و نمیدانم کدام کار درست هست تا انجام دهم. بنابر این، کمی وقت بگذارید و در مورد روشهای تربیتیتان با هم صحبت کنید و به یک رویه واحد برسید. بعد از آن، میتوانید آن را به من بگویید و من هم با خیال راحتتر آن را اجرا میکنم. این کار باعث میشود که همه ما راحتتر باشیم و زودتر به نتیجه دلخواهمان برسیم. من خیلی دوست دارم که در خانهای با آرامش و بدون تنش زندگی کنم. لطفاً با هم هماهنگ باشید تا این اتفاق بیفتد. کاملا آگاهم که فرزندپروری سختترین کار دنیاست. از صمیم قلب از شما به خاطر تمام زحماتی که تا به حال برای من کشیدهاید سپاسگزارم. نوشتن این نامه فقط برای یادآوری این نکته بود که تربیت من نیز به اندازهی شغل شما اهمیت دارد. همانطور که روزانه ۸ ساعت برای کارتان وقت میگذارید، امیدوارم برای پرورش و تربیت من هم زمان و انرژی کافی صرف کنید. میدانم که هیچ کس کامل نیست و همه والدین(بدون استثناء) در طول مسیر اشتباهاتی مرتکب میشوند. گاهی اوقات ممکن است با من رفتار نامناسبی داشته باشید، اما من به عنوان فرزندتان به شما ایمان دارم و میدانم که شما در تلاش هستید تا عشق خود را به بهترین نحو به من نشان دهید. من هم قول میدهم که این عشق را در آینده به فرزندانم منتقل کنم. باعشق و احترام! فرزند دلبندتان!
نویسنده: مهدی مظفری یکی از دغدغههای همیشگی والدین، یافتن روشهای مناسب برای کمک به فرزندانشان در مسائل درسی و تحصیلی است. با توجه به تحولات سریع در سیستم آموزشی، تنوع روشهای تدریس و پیچیدهتر شدن محتوای کتب درسی، بسیاری از والدین احساس میکنند که توانایی کافی برای راهنمایی و همراهی فرزندان خود در این مسیر را ندارند. این نگرانی بهویژه زمانی شدت مییابد که والدین خود با روشهای آموزشی کنونی آشنایی کافی نداشته باشند. در چنین شرایطی، والدین به دنبال راهکارهای عملی و مؤثر هستند تا بتوانند به بهترین شکل ممکن از فرزندان خود در فرایند یادگیری پشتیبانی کنند. ایجاد یک محیط مناسب برای مطالعه، تعیین زمان مشخص برای انجام تکالیف، تشویق و تقویت روحیهی تلاش و پشتکار در کودک، و مهمتر از همه، همکاری نزدیک با معلم فرزند، از جمله راهکارهایی هستند که میتوانند به والدین در این زمینه کمک شایانی کنند. در این مقاله، به بررسی دقیقتر هر یک از این راهکارها پرداخته خواهد شد تا والدین بتوانند با استفاده از آنها، نقش مؤثری در موفقیت تعلیمی و تحصیلی فرزندان خود ایفا کنند. ملاحظات تفاوتهای فردی کودکان هر کودکی یک جهان کوچک و منحصر به فرد است. همانطور که اثر انگشت هیچ دونفری یکسان نیست، استعدادها، تواناییها، سرعت یادگیری و سبکهای یادگیری کودکان نیز با یکدیگر متفاوت است. این تفاوتها، گنجینه ارزشمندی از پتانسیلها هستند که با شناخت و پرورش مناسب میتوانند به شکوفایی کودک کمک کنند. والدین و مربیان نقش بسیار مهمی در کشف و پرورش این تفاوتها دارند. بهجای اینکه کودکان را در قالبهای از پیش تعیین شده قرار دهیم و آنها را با یکدیگر مقایسه کنیم، باید به نقاط قوت و ضعف هر کودک توجه کنیم. با شناخت دقیق از ویژگیهای منحصر به فرد فرزندمان، میتوانیم برنامههای آموزشی و تربیتی متناسب با او طراحی کنیم و به او کمک کنیم تا در زمینههایی که استعداد بیشتری دارد، رشد کند. برای مثال، کودکی که استعداد هنری دارد، بهجای اینکه مجبور شود ساعتها روی ریاضیات تمرکز کند، میتواند در ردههای نقاشی یا موسیقی شرکت کند. توجه به تفاوتهای فردی نه تنها به رشد و پیشرفت کودکان کمک میکند، بلکه اعتماد به نفس آنها را نیز تقویت میکند. کودکی که احساس کند مورد توجه و حمایت قرار گرفته و استعدادهایش دیده شده، انگیزه بیشتری برای یادگیری و تلاش خواهد داشت. همچنین، این رویکرد باعث کاهش استرس و اضطراب در کودکان نیز میشود. ایجاد عادت مطالعه: سنگ بنای موفقیت تحصیلی ایجاد عادت مطالعه، سنگ بنای موفقیت تحصیلی است. این عادت نه تنها به بهبود نمرات و عملکرد کودک در مدرسه تأثیر میگذارد، بلکه مهارتهای شناختی او را نیز تقویت میکند. تعیین یک زمان مشخص هر روز برای مطالعه، به کودک کمک میکند تا این فعالیت را به بخشی جداییناپذیر از روز خود تبدیل کند. ایجاد یک روتین منظم، مغز را برای یادگیری آماده میکند و تمرکز را افزایش میدهد. انتخاب مکانی آرام و بدون حواسپرتی، مانند یک گوشه مطالعه مخصوص در اتاق کودک، میتواند محیطی ایدهآل برای مطالعه باشد. علاوه بر این، فراهم کردن ابزارهای لازم مانند کتابها، دفترچه یادداشت و لوازم تحریر مناسب، به کودک انگیزه بیشتری برای مطالعه میدهد. ایجاد یک برنامه مطالعه واقعبینانه و قابل اجرا نیز بسیار مهم است. این برنامه باید شامل زمانهایی برای استراحت کوتاه و فعالیتهای مورد علاقه کودک باشد تا از خستگی و بیحوصلگی او جلوگیری شود. یادگیری روشهای مؤثر مطالعه: کلیدی برای درک عمیق آموزش روشهای مختلف مطالعه به کودکان یکی از مؤثرترین راهها برای ارتقای کیفیت یادگیری آنها و تقویت تواناییشان در درک و بهخاطر سپردن اطلاعات است. این روشها نهتنها به آنها کمک میکنند تا مفاهیم را بهتر بفهمند، بلکه باعث میشوند که فرایند یادگیری به تجربهای جذاب و لذتبخش تبدیل شود. یکی از این روشها، خلاصهنویسی است که به کودک میآموزد چگونه اطلاعات مهم و کلیدی را از متون استخراج کند و آنها را به زبانی سادهتر و قابلفهمتر تبدیل کند. این مهارت نهتنها باعث تقویت حافظه او میشود، بلکه به او در سازماندهی افکار و اطلاعات نیز یاری میرساند. از سوی دیگر، استفاده از نقشههای ذهنی ابزاری قدرتمند برای درک ارتباط بین مفاهیم مختلف است. این نقشهها به کودک کمک میکنند تا اطلاعات را بهصورت بصری سازماندهی کرده و مفاهیم پیچیده را در قالب نمودارهای ساده و قابلفهم تجسم کند که این امر در یادگیری مفاهیمی که دارای ارتباطات گسترده هستند، بسیار کاربردی است. علاوه بر این، فلش کارتها نیز یکی از ابزارهای محبوب و مؤثر برای مرور سریع مطالب و تقویت حافظه کوتاهمدت و بلندمدت هستند. با استفاده از فلش کارتها، کودک میتواند مفاهیم را به طور منظم مرور کرده و نقاط ضعف خود را در یادگیری شناسایی کند. این روش بهویژه در یادگیری واژگان جدید، فرمولهای ریاضی و تاریخهای مهم بسیار مفید است. همچنین، تشویق کودک به پرسیدن سؤالات مرتبط با موضوعات درسی و جستجوی پاسخهای آنها از طریق منابع مختلف، از دیگر روشهای کارآمد در یادگیری فعال است. این رویکرد باعث میشود که کودک نهتنها به یک یادگیرنده منفعل تبدیل نشود، بلکه با کنجکاوی و علاقه، به کشف و درک عمیق مفاهیم بپردازد. در مجموع، یادگیری این روشها فرایند مطالعه کودک را مؤثرتر و هدفمندتر میسازد و مهارتهایی را در او تقویت میکند که در طول زندگی برایش ارزشمند خواهند بود. ترکیب این روشها با حمایت و نظارت والدین و معلمان میتواند تجربهای مثبت و سازنده از یادگیری را برای کودک به ارمغان آورد. استفاده از منابع آموزشی متنوع: غنیسازی یادگیری و تقویت درک مفاهیم استفاده از منابع آموزشی متنوع یکی از بهترین راهکارها برای تقویت فرایند یادگیری کودکان است، زیرا این منابع امکان بررسی مفاهیم از زوایای مختلف را فراهم میکنند و به آنها کمک میکنند تا درک عمیقتر و پایدارتری از مطالب درسی داشته باشند. کتابهای کمکآموزشی که اغلب شامل تمرینهای متنوع و توضیحات تکمیلی هستند، میتوانند در کنار محتوای اصلی کتابهای درسی به کودک کمک کنند تا مهارتهای خود را گسترش دهد. علاوه بر این، نرمافزارهای آموزشی و اپلیکیشنهای تعاملی به کودکان اجازه میدهند که با روشهای جذابتری مانند بازیهای آموزشی، آزمونهای دیجیتال و شبیهسازیهای علمی، مطالب را یاد بگیرند. این نوع یادگیری تعاملی میتواند به افزایش انگیزه و علاقه کودک کمک کند و یادگیری را به تجربهای لذتبخش تبدیل نماید. وبسایتها و پلتفرمهای آموزشی نیز بهعنوان منبعی غنی و متنوع برای یادگیری خودآموز عمل میکنند. این منابع اغلب شامل ویدیوهای آموزشی، مقالات توضیحی، و آزمونهای آنلاین هستند که کودکان میتوانند از آنها برای تقویت نقاط ضعف خود و مرور مفاهیم استفاده کنند. بهویژه، فیلمهای آموزشی میتوانند مفاهیم پیچیده را با استفاده از تصاویر، انیمیشنها و مثالهای عملی به شیوهای ساده و قابلفهم توضیح دهند. استفاده از چنین ابزارهایی به کودک کمک میکند تا درسی را که ممکن است در کلاس به طور کامل متوجه نشده باشد، بهصورت خودآموز یاد بگیرد و تمرینهای اضافی برای تثبیت آموختههایش انجام دهد. همچنین، منابع آموزشی متنوع میتوانند باعث شوند که کودک یادگیری را فراتر از محیط کلاس تجربه کند و به کشف جنبههای جدید و خلاقانه از مطالب بپردازد. این امر نه تنها تواناییهای تحلیلی و حل مسأله او را تقویت میکند، بلکه باعث میشود که یادگیری به فعالیتی هیجانانگیز و پویا تبدیل شود. والدین و معلمان میتوانند با شناسایی منابع مناسب و هدایت کودکان به استفاده از آنها، نقش مهمی در غنیسازی فرایند یادگیری ایفا کنند و بستری فراهم آورند که کودک در آن بتواند به بهترین نسخه از تواناییهای خود دست پیدا کند. تشویق و قدردانی: سوخت انگیزه، اعتماد به نفس و رشد پایدار در کودکان تشویق و قدردانی از تلاشها و پیشرفتهای کودکان، حتی اگر کوچک باشند، نقشی بنیادین در شکلدهی انگیزه و تقویت اعتماد به نفس آنها دارد. این کار نهتنها سبب ایجاد احساس ارزشمندی و اهمیت در کودک میشود، بلکه او را به ادامه مسیر یادگیری و تلاش بیشتر ترغیب میکند. وقتی کودکان میبینند که والدین، معلمان یا اطرافیان آنها تلاشهایشان را میبینند و قدردانی میکنند، انگیزهای درونی برای تلاش دوباره و مقابله با چالشها در آنها ایجاد میشود. در این میان، نکته مهم این است که تمرکز اصلی نباید صرفاً بر نتایج نهایی، مانند نمرات یا رتبهها باشد، بلکه تأکید بر فرایند تلاش و پشتکاری که کودک نشان داده، از اهمیت بیشتری برخوردار است. بهعنوان مثال، حتی اگر کودک در یک آزمون یا پروژه موفق به کسب نمره عالی نشود، میتوان با تقدیر از زمانی که برای مطالعه صرف کرده یا تلاشی که برای حل مشکلات انجام داده، احساس رضایت و انگیزه را در او زنده نگه داشت. این رویکرد به کودک میآموزد که شکست یا عدم موفقیت، بخشی طبیعی از مسیر رشد و یادگیری است و تلاش مستمر و پشتکار در نهایت به نتایج مثبت منجر خواهد شد. علاوه بر این، قدردانی به روشهای مختلف، مانند تحسین کلامی، لبخند، آغوش یا پاداشهای کوچک، میتواند تأثیر عمیقی بر روحیه و اعتماد به نفس کودک داشته باشد. همکاری با معلم: پل ارتباطی مستحکم میان خانه و مدرسه برای موفقیت آموزشی کودک همکاری نزدیک و مداوم والدین با معلم، یکی از اساسیترین گامها برای حمایت از پیشرفت تحصیلی کودک است. این ارتباط مؤثر به والدین امکان میدهد تا بهطور دقیق از وضعیت تحصیلی، نقاط قوت و ضعف، و همچنین چالشهایی که کودک با آنها روبهروست، آگاه شوند. معلمان به دلیل تعامل روزانه با کودکان و آشنایی با روشهای آموزشی، منبعی ارزشمند از اطلاعات و راهنماییها هستند که والدین میتوانند با استفاده از آنها، راهبردهای آموزشی مناسبی را در خانه پیاده کنند. والدین با مشورت با معلم میتوانند دریابند که چگونه در زمینههایی که کودک نیاز به تقویت دارد، به او کمک کنند و در عین حال از تشویق او برای تقویت نقاط قوتش غافل نشوند. علاوه بر این، گفتوگو با معلم درباره رویکردهای آموزشی و انتظارات مدرسه، به والدین کمک میکند تا برنامههای درسی و تکالیف کودک را بهتر درک کرده و به شیوهای هماهنگ با مدرسه عمل کنند. معلمان میتوانند منابع آموزشی و کتابهای کمکآموزشی مناسب را به والدین معرفی کنند که این امر باعث میشود کودک در خانه نیز با استفاده از ابزارهای مناسب، فرایند یادگیری خود را تقویت کند. همچنین، ارتباط منظم و سازنده میان والدین و معلم به کودک احساس امنیت و پشتیبانی میدهد، زیرا او میبیند که بزرگترها در تلاش برای کمک به موفقیت او هستند. این همکاری میتواند از طریق شرکت در جلسات اولیا و مربیان، پیگیری مستمر گزارشهای عملکرد تحصیلی، و حتی تماسهای دورهای با معلم برقرار شود. زمانی که والدین و معلمان با یکدیگر همسو عمل کنند، نهتنها مشکلات تحصیلی کودک سریعتر شناسایی و برطرف میشوند، بلکه انگیزه و اعتماد به نفس او نیز به طرز قابل توجهی افزایش مییابد؛ بنابراین، یک ارتباط قوی و فعال میان خانه و مدرسه، کلیدی برای حمایت از کودک و ایجاد بستری مناسب برای موفقیت تحصیلی و رشد همهجانبه او است.
با موضوع حسادت در نزد کودکتان باید بصورت آگاهانه برخورد کنید تا تاثیر نامطلوبی بر کودکتان نداشته باشد. در ادامه به معرفی چندمورد از راهکارهای مفید میپردازیم که به مقابله با موضوع حسادت در کودکتان میتواند کمک کند. به حرف فرزندتان عمیقاً گوش دهید حسادت موضوعی سطحی نیست بلکه ریشه ای عمیق دارد. با کودک خود صحبت کنید و به نگرانی ها و دلایل او که باعث چنین رفتاری میشود گوش دهید. گوش دادن به ترس ها، نگرانی ها و مشکلات فرزندتان به او کمک میکند که بر حسادتش غلبه کند. احساسات منفی را به احساسات مثبت تبدیل کنید جهت دهی مثبت به افکار منفی کودک به او کمک میکند با حسادتش مقابله کند. اگر خواهر، برادر و یا دوستش در تحصیل از او بهتر عمل میکند باید فرزندتان را تشویق کنید تا بجای اینکه نسبت به افراد بهتر از خود حس بدی داشته باشد بیشتر تلاش کند و خودش را رشد دهد. ممکن است فرزندتان رفتاری پرخاشگرانه و منفی از خودش نشان دهد اما شما باید نسبت به او مهربان و صبور باشید و او را سرزنش یا تنبیه نکنید. درک این نکته ضروری است که فرزند شما با موقعیت عاطفی دشواری دست و پنجه نرم میکند و برای مقابله با آن به حمایت و مهربانی شما نیاز دارد. اهمیت به اشتراک گذاری و سهیم شدن را توضیح دهید هرکودکی باید اهمیت مهربانی و به اشتراک گذاری را بیاموزد. وقتی کودک یاد میگیرد که وسایل خود را با سایر کودکان به اشتراک بگذارد نه تنها میتواند دوستان بیشتری پیدا کند بلکه میتواند به محو احساس حسادتش نیز کمک کرده باشد. از مقایسه خودداری کنید مقایسه باعث ایجاد احساس منفی و بی ارزشی نزد افراد میشود. بنابراین لطفاً کودکتان را با سایر کودکان از جمله دوستان شان مقایسه نکنید. هر کودکی توانایی و رفتارهای منحصر به فرد خودش را دارا میباشد و استعدادهای متفاوتی دارد. کشف کنید که فرزند شما در چه زمینه ای خوب عمل میکند وکمکش کنید تا مهارتهای خود را در همان زمینه تقویت کند و به آنها مسلط شود نه اینکه آنها را با دیگران در مقام مقایسه قرار دهید. بیش از حد از کودک خود تعریف نکنید شما به عنوان والدین فرزندتان را میپرستید و دوستش دارید و ممکن است گاهی بخاطر تلاش ها و سختکوشیهایش از او تمجید کنید اما از افراط در این کار خودداری کنید. شاید هنگامی که سایر کودکان از فرزند شما بهتر بوده اند متوجه شوید که در حال تمجید بیش از حد از فرزندتان هستید و سخنان شما به کودک تان اطمینان خاطر دهد. بنابراین از انجام این کار خودداری کنید. از مقایسه ی عملکرد تحصیلی خودداری کنید بهتر است از مقایسه ی عملکرد تحصیلی فرزندتان در مکاتب با خواهر، برادر و یا دوستانش خودداری کنید. انجام این کار باعث ایجاد احساس خصومت و حسادت میشود. اگر فرزندتان نمرات خوبی کسب نمیکند تشویقش کنید بجای مقایسهی خودش با کسی که نمرهی خوبی گرفته تلاشش را بیشتر کند و شما نیز نباید او را به این خاطر مورد سرزنش قرار دهید. القای رفتار مثبت داشته باشید تا حد امکان از چیزهای که باعث ایجاد حسادت در فرزندتان میشود اجتناب کنید. شما باید از سنین پایین احساس عشق، به اشتراک گذاری و مهربانی را در وجود کودکتان رشد دهید. همچنین آموزش موضوع حسادت و جوانب آن نیز به کودک کمک میکند تا با روش بهتری با این حس مقابله کنند. زمان کافی را با آنها بگذرانید غالباً حسادت در کودکان به این دلیل شکل میگیرد که توجهی را که آنها میخواهند و شایستهی آن هستند از شما دریافت نمیکنند. زمانی را در روز به تعامل با آنها اختصاص دهید، چه برای بازی کردن و چه بیرون بردنشان و ساعات و دقایقی را با آنها قدم زدن در فضای باز، انجام یک بازی خانوادگی، تماشای فیلم شبانه، خواندن کتاب قبل از خواب یا فقط نشستن و صحبت کردن با آنها درباره ی اتفاقات روزانه شان. کمک شان کنید حسادت را به یک هدف تبدیل کنند اینکه به دیگران نگاه کنیم که به چیزهایی دست می یابند یا توانایی انجام کارهایی را دارند که ما نمی توانیم، طبیعی است. این مسئله باعث حسادت ما میشود. اما چه میشود اگر به فرزندتان کمک کنید حسادتشان را به اهدافی تبدیل کنند که از صمیم قلب آرزوی آن را دارند؟ اگر به دوستی که خوب فوتبال بازی میکند حسادت میکنند تلاش کنید تا در یادگیری همان حرفه او را حمایت کنید تا به آن توانایی که در دیگران دیده اند و در خود ندیده اند دست پیدا کنند. سخن پایانی: در این مقاله سعی بر آن شده تا بهتری نکات در رابطه به فرزند پروری در باب موضوع حسادت به شما معرفی و توضیح داده شوند. در نهایت پس از هر راهنمایی و مشاوره، والدین آگاه آنهایی هستند که به درستی مطالعه میکنند و در زمینه ی رشد فرزندشان با دانش و درک صحیح قدم برمیدارند. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»
کودکان وقتی پای ابراز وجودشان در میان است، بسیار صریح هستند. ممکن است در ابراز عشق، نفرت، غم، حسادت یا سایر احساسات تردیدی نداشته باشند. حسادت به طرق مختلف بر کودکان تأثیر میگذارد. بنابراین، وقتی متوجه شدید که فرزندتان حسادت میکند، چه باید بکنید؟ شاید نگران شوید که آیا این موضوع بر طبیعت کودک شما تأثیر منفی خواهد گذاشت یا خیر. این مقاله کمکتان میکند راجعبه حسادت در کودکان و نحوهی برخورد مؤثر با آن بیشتر بدانید. اگر این سوال برایتان پیش آمده که دلیل حسادت در وجود کودکتان چیست؟ لوس کردن بیش از حد اغلب والدین دوست دارند کودکانشان را لوس و ناز پرورده به بار بیآورند اما اگر فرزندتان را بیش از حد ناز و نوازش کنید ممکن است نسبت به دیگران احساس برتری غیر واقعی داشته باشد. بنابراین هرگاه با فرد جدیدی برخورد کند که بهتر از خودش باشد ( در هر زمینهی) یا چیزی بهتر از آنچه خودش دارد را داشته باشد احساس حسادت و نا امنی به او دست میدهد. مقایسه شدن بسیار طبیعی به نظر میرسد که والدین یک کودک را با کودک دیگر یا فرزندان دیگران مقایسه کند. اما تا زمانی که این موضوع در محرمیت خودتان بماند و فرزندتان از آن باخبر نشود اشکالی ندارد ولی فرض کنید که احساسات خودتان درباره ی این مقایسه را به صراحت اعلام میکنید و مدام فرزندتان را با خواهر، برادر یا دوستانش مقایسه میکنید. در این صورت نه تنها باعث ایجاد حس رقابت و پایین آمدن اعتماد به نفس او میشوید بلکه باعث تحریک احساس حسادت او نیز شده اید. والدین نگران و حمایتگر افراطی والدین حمایتگر نگران سلامتی فرزند خود هستند اما گاهی آنها در این کار زیاده روی میکنند و وقتی کودک خود را رها میکنند کودک احساس سردرگمی میکند و نسبت به کودکانی که اعتماد به نفس و استقلالیت بیشتری دارند احساس حسادت میکند. رقابت ناسالم رقابت های سالم برای رشد و یادگیری کودکان ضروری هست اما ایجاد رقابت زمانی که ضروری نیست ممکن است بر شخصیت کودک تأثیر منفی بگذارد و منجر به شکل گیری حس حسادت شود. این اتفاق زمانی رخ میدهد که شما کودکتان را مقایسه میکنید و از او انتظار داشته باشید کاری را انجام دهد که در توانش نیست. برای مثال کودکی را میبینید که خوب صحبت میکند و در عین زمان از کودکتان میخواهید که به خوبی او صحبت کند درحالی که این کار برای کودکتان قابل اجرأ نیست و یا دوست ندارد در آن لحظه صحبت کند. وقتی والدین بیش از حد سخت گیر و کنترلگر باشند و از فرزندانشان انتظار داشته باشند بدون دلیل و توضیح از آنها اطاعت کنند به احتمال زیاد در روان فرزندشان کینه و حسادت را جایگزین میکنند. فرزندان آنها ممکن است نسبت به همسالان شان احساس حقارت کنند زیرا دائماً در محیطی کنترل شده قرار دارند. حسادت های بین خواهر، برادری اغلب دیده میشود که فرزندانی که در یک خانه زندگی میکنند (خواهر و برادر) نسبت به یکدیگر حسادت میکنند. این اتفاق ممکن است زمانی رخ دهد که والدین تمرکز خود را از فرزندان بزرگتر به سمت نوزاد تازه متولد شده معطوف میکنند. شاید از نظر کودک بزرگتر برخورد با این موقعیت چالش برانگیز باشد و نسبت به خواهر یا برادر کوچکتر خود دچار حسادت شود. نشانههای حسادت یک کودک چیست؟ ممکن است بسیار تملک گرا باشد اگر کودک شما حسادت میکند ممکن است در رابطه به همه چیز بسیار تملک گرایانه عمل کند. این دیدگاه صرفا درمورد مسائل مادی نیست بلکه او ممکن است نسبت به خواهر، برادر و یا دوستان خود نیز احساس مالکیت کند. شاید او نخواهد هیچ چیز و یا هیچ یک از افرادی که در زندگی او اهمیت دارند را با دیگری به اشتراک بگذارد و این نگرش باعث بروز افسردگی نیز میتواند در نزد آنها شود. ممکن است داشته هایش را مقایسه کند: کودک حسود مهارتها، وسایل و چیزهای دیگرش را مدام با سایر کودکان مقایسه میکند. اگر کمبود داشته باشد و یا چیزی را نداشته باشد ابراز نارضایتی شدید و عصبانیت در او دیده میشود. درصورتی که فرزند شما نسبت به خواهر و برادرش حسادت میکند ممکن است سعی داشته باشد تا توجه شما را جلب کند. از نظر آنها بهترین راه برای جلب توجه والدین بدرفتاری است و دست به انواع و اقسام کارهای بزند که شما را عصبانی میکند. ممکن است پرخاشگری کند کودک حسود اغلب رفتار پرخاشگرانه و خشن از خود بروز میدهد. او نه تنها با اطرافیان بدرفتاری میکند بلکه ممکن است آنها را مورد آزار و اذیت نیز قرار دهد. در برخی موارد شاید حتی متوجه شوید او به خواهر، برادر و یا دوستانش آسیب میزند. ممکن است احساس ناامنی داشته باشد شاید فرزند شما به دلیل حسادتهایش احساس نا امنی داشته باشد. اغلب این رفتار با ورود نوزاد یا فرزند جدید به خانواده آشکار میشود و کودک شما از نظر احساس نیاز و جلب توجه عاطفی بسیار وابسته خواهد شد و بصورت مدام خواهان توجه بیشتر شما خواهد بود. عواقب حسادت که ممکن است کودکتان با آنها روبرو شود از آنجاییکه حسادت احساسی منفی است بنابراین بر شخصیت کودک شما تاثیر منفی نیز میگذارد که در ادامه برخی از این تاثیرات را ذکر میکنیم. پرخاشگری زورگویی کناره گیری و انزوا طلبی احساس درماندگی عزت نفس پائین اینها از جمله مشکلات و عوارض شخصیتی هستند که درصورت حسادت های مدام و طولانی مدت در نزد فرزندتان ممکن است به نحوههای متفاوت آشکار شوند. ادامه دارد... نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»
ارتباط مؤثر میان والدین و فرزندان یکی از ارکان اساسی روابط خانوادگی سالم و پایدار است. این ارتباط، نه تنها پایهای برای رشد عاطفی و روانی کودکان است، بلکه در شکلگیری شخصیت، اعتماد به نفس، و مهارتهای اجتماعی آنان نیز نقش کلیدی دارد. در مقابل، ضعف در ارتباطات خانوادگی میتواند منجر به بروز مشکلات رفتاری، اضطراب، افسردگی، و حتی اختلافات عمیق میان والدین و فرزندان شود. در این مقاله، به بررسی روشهای مختلف تقویت ارتباط میان والدین و فرزندان میپردازیم. اهمیت ارتباط میان والدین و فرزندان ارتباط صحیح و مؤثر میان والدین و فرزندان از چندین منظر اهمیت دارد: ایجاد اعتماد و احساس امنیت: کودکانی که رابطه قوی و نزدیک با والدین خود دارند، احساس امنیت بیشتری میکنند و میتوانند بهراحتی مشکلات و نگرانیهای خود را با والدین در میان بگذارند. توسعه عاطفی و اجتماعی: ارتباط خوب میان والدین و فرزندان موجب توسعه احساسات سالم و مهارتهای اجتماعی در کودک میشود. بهبود عملکرد تحصیلی: تحقیقات نشان میدهد کودکانی که والدینشان با آنها ارتباط نزدیکتری دارند، در تحصیل و یادگیری نیز موفقتر هستند. جلوگیری از بروز مشکلات رفتاری: ارتباط ضعیف میان والدین و فرزندان میتواند منجر به بروز مشکلات رفتاری مانند پرخاشگری، خودشیفتگی، و حتی بزهکاری شود. بنابراین، تقویت این ارتباط میتواند به پیشگیری از چنین مشکلاتی کمک کند. روشهای تقویت ارتباط میان والدین و فرزندان 1. گوش دادن فعال یکی از مؤثرترین روشهای تقویت ارتباط، گوش دادن فعال به فرزندان است. در این روش، والدین بهطور کامل و بدون قضاوت یا قطعکردن، به صحبتهای فرزندان خود گوش میدهند. گوش دادن فعال باعث میشود فرزندان احساس کنند که صحبتهایشان ارزشمند است و والدین به احساسات و نگرانیهایشان اهمیت میدهند. برخی از راهکارهای مرتبط با گوش دادن فعال عبارتند از: تمرکز بر صحبتهای کودک: در هنگام گوش دادن، تمرکز خود را بهطور کامل به کودک معطوف کنید. از انجام فعالیتهای دیگر خودداری کنید تا کودک احساس کند که او در آن لحظه مهمترین فرد برای شماست. سوالات باز بپرسید: بهجای سوالات کوتاه و بله/خیر، از سوالات باز استفاده کنید تا کودک بتواند احساسات و افکار خود را بهطور کامل بیان کند. برای مثال، بهجای اینکه بپرسید «روزت خوب بود؟»، بپرسید «امروز چه اتفاق جالبی برایت افتاد؟» تکرار و خلاصهسازی: گاهی اوقات، تکرار یا خلاصه کردن صحبتهای فرزندتان میتواند نشاندهنده این باشد که بهطور کامل متوجه حرفهای او شدهاید. برای مثال: «پس تو میگویی که...». ابراز محبت و توجه به نیازهای عاطفی فرزندان نیاز دارند که احساس کنند مورد محبت و توجه والدین خود هستند. این محبت باید هم بهصورت کلامی و هم از طریق رفتارهای محبتآمیز نشان داده شود. برخی از روشهای ابراز محبت شامل: تعریف و تمجید از فرزند: والدین باید تلاش کنند تا نقاط قوت فرزندان را تشخیص داده و به آنها افتخار کنند. این کار اعتماد به نفس کودک را افزایش میدهد. در آغوش گرفتن و تماس جسمی: تماس جسمی مانند در آغوش گرفتن، بوسیدن و لمس آرام میتواند نشاندهنده محبت و علاقه والدین به فرزند باشد. حضور فعال: صرف وقت کیفی با فرزندان و حضور واقعی در کنار آنها بدون عوامل حواسپرتکن مانند گوشی همراه یا تلویزیون بسیار مهم است. این زمان کیفی میتواند به تقویت رابطه و درک متقابل کمک کند. 3. تعیین مرزهای منطقی و سازگار مرزها و قوانین خانه باید بهگونهای تنظیم شود که هم منطقی باشد و هم بهصورت مستمر رعایت شود. در حالی که مرزها و قوانین میتوانند به انضباط کودکان کمک کنند، والدین باید تلاش کنند تا این قوانین بهصورت شفاف و با گفتگو تعیین شود. چند نکته در این زمینه عبارتند از: توضیح قوانین به کودک: کودکان باید دلیل و هدف قوانین خانه را بفهمند تا بهتر بتوانند آنها را رعایت کنند. بهجای اینکه تنها از کودک بخواهید که کاری را انجام دهد، برایش توضیح دهید که چرا این کار مهم است. قوانین انعطافپذیر و مناسب برای سن: قوانین باید با توجه به سن و سطح رشد کودک تنظیم شود. برای مثال، کودک پنجساله ممکن است نیاز به زمان استراحت و خواب بیشتری داشته باشد در حالی که نوجوانان نیاز به زمان بیشتری برای استقلال دارند. پایداری در اجرای قوانین: قوانین باید بهطور مستمر و بدون تغییر اجرا شوند. اگر کودکان مشاهده کنند که والدین گاهی قوانین را نادیده میگیرند یا تغییر میدهند، ممکن است مرزها را جدی نگیرند. 4. استفاده از زبان مثبت زبان مورد استفاده والدین نقش مهمی در شکلدهی ارتباط میان والدین و فرزندان دارد. استفاده از زبان مثبت میتواند به ایجاد ارتباط بهتر و افزایش حس اعتماد در فرزندان کمک کند. برخی از نکات مرتبط با زبان مثبت عبارتند از: تشویق بهجای سرزنش: بهجای انتقاد یا سرزنش مستقیم، والدین باید تلاش کنند تا نقاط مثبت رفتار فرزندان را تشخیص داده و آنها را تشویق کنند. پرهیز از استفاده از جملات منفی: استفاده مداوم از جملاتی مانند «نکن»، «نه» و «نمیشود» میتواند تأثیر منفی بر روحیه فرزندان داشته باشد. بهجای آن، سعی کنید جملات مثبتتری مانند «بهتر است این کار را اینگونه انجام دهی» یا «لطفاً این کار را امتحان کن» استفاده کنید. تأکید بر تلاش نه نتیجه: بهجای اینکه تنها بر نتایج عملکرد فرزندان تمرکز کنید، تلاشها و کوششهای آنها را نیز مورد تقدیر قرار دهید. این کار انگیزه فرزندان را برای پیشرفت افزایش میدهد. 5. مدیریت تعارضها با روشهای سازنده تعارض و اختلافنظر میان والدین و فرزندان امری طبیعی است. اما مهم این است که والدین بتوانند این تعارضها را بهصورت سازنده مدیریت کنند. برخی از راهکارهای مدیریت تعارض عبارتند از: گفتگو بهجای فریاد زدن: در هنگام بروز تعارضها، والدین باید سعی کنند تا بهجای فریاد زدن یا تهدید، بهطور مسالمتآمیز با فرزندان خود گفتگو کنند و از آنها بخواهند تا نظرات و احساسات خود را بیان کنند. جستجوی راهحل مشترک: در مواقع تعارض، بهتر است که والدین و فرزندان با هم به جستجوی راهحل مشترک بپردازند. این کار باعث میشود فرزندان احساس کنند که نظراتشان مورد احترام است. آموزش مهارتهای حل مسئله: والدین باید به فرزندان خود مهارتهای حل مسئله را آموزش دهند تا بتوانند در مواقع تعارض، بهطور مستقل به دنبال راهحل بگردند. تقویت ارتباط میان والدین و فرزندان نیازمند تلاش مستمر و توجه ویژه به نیازهای عاطفی، روانی و اجتماعی فرزندان است. با استفاده از روشهای ذکرشده در این مقاله، والدین میتوانند ارتباط قویتر و سالمتری با فرزندان خود برقرار کنند. ارتباط نزدیک و مؤثر میان والدین و فرزندان نه تنها به توسعه شخصیت و رفتارهای مثبت در کودکان کمک میکند، بلکه باعث ایجاد خانوادهای شاد و همدل میشود که میتواند پایهای برای جامعهای سالمتر و موفقتر باشد.
آموزش و تربیت کودکان کاری سخت و پر از چالش بنظر میرسد که میتواند همینطور نیز باشد اما با دانش و آگاهی کافی در رابطه با تربیت کودکان و استفاده از راهکارهای درست، والدین میتوانند این مسیر طولانی و چالش برانگیز را به شیوهی سادهتر و درستتر انجام دهند. در ادامهی این مطلب ما به معرفی راهکارهای مفید و معرفی سبکهای فرزند پروری میپردازیم. به ادب و تربیت کودکتان به عنوان نوعی آموزش نگاه کنید: به تربیت کودکتان به عنوان آموزش نگاه کنید نه صورتی از تنبیه. فرزندتان نیاز دارد که یاد بگیرد چگونه با دیگران کنار بیاید و از خطرات دور بماند، اون نیاز دارد یاد بگیرد تا در شرایط و وضعیتهای متعدد چگونه مدیریت کند و چه رفتاری از خود بروز دهد. او دانش آموز مشتاقی است اما مهمترین درسها که تقسیم کردن چیزها با دیگران، صبر، همکاری و احتیاط است، چندسال طول میکشد تا خوب فهمیده و در ذهن آنها تثبیت شوند. والدین به عنوان آموزگاران اصلی او این کار شماست تا با ثبات، صبر و دلسوزی خود این درسها را در ذهن او تثبیت کنید. از تنبیه بدنی خودداری کنید: با وجود اینکه گاهی ممکن است کودکان رفتارهای زشت و نادرستی از خودشان بروز دهند اما این نوع از تنبیه و یا به عبارتی کتک زدن نباید یکی از گزینههای شما باشد. کتک زدن کودکان به آنها میآموزد که باید از والدین خود هراس داشته باشند و مهمتر از آن این پیام را به آنها میرساند که درصورتی که قویتر باشی و در جایگاه تصمیم گیرنده قرار داشته باشی، زدن دیگران و آسیب رساندن به آنها ایرادی ندارد. اگرچه ممکن است شما هرگز قصد آسیب رساندن به کودکتان را نداشته باشید اما وقتی عصبانی هستید این احتمال وجود دارد که به آسانی کنترل خود را از دست بدهید و کاری از شما سر بزند که بعدا باعث پشیمانی خودتان و تاثیر بد و بلند مدت روی فرزندتان شود. اگر احساس میکنید نیاز است تا این تنبیه را بر روی کودکتان اعمال کنید به خودتان یک وقفه بدهید تا این احساس از شما گذر کند و همچنین درمورد عواقب و آثار بدرفتاری با کودکتان آگاه باشید و فکر کنید. با نگرش مثبت پیش بروید: انضباط دادن همیشه نباید از در منفی وارد شود، وقتی فرزندتان را در حال انجام یک رفتار خوب مثل شریک ساختن یک اسباب بازی با دوستانش یا جمع کردن لوازم بهم ریخته میبینید، غافلگیری او را تشویق کنید. در نتیجه او یاد میگیرد که مجبور نیست همیشه با بدرفتاری توجه شما را جلب کند بلکه از طریق رفتارهای مثبت نیز میتواند مورد توجه شما قرار بگیرد. در ثبات یک روش جدی عمل کنید: برای کودکان خصوصا در سالهای اولیۀ زندگی ثبات رفتار و روش تربیتی اهمیتی حیاتی دارد. اگر دست زدن به یک وسیلهی خاص تا دیروز برای کودک ممنوع بود، امروز نیز باید ممنوع باشد و نگران تکرار خواستههایتان نیز نباشید. برای کودکان ممکن است لازم باشد چیزی را از سوی شما بارها و بارها بشوند تا منظورتان را آنطوری که باید درک کند. از توضیحات طولانی و گیج کننده اجتناب کنید: وقتی کودک کار اشتباهی انجام میدهد نیازی به سخنرانی و صحبت های طولانی و زیاد ندارد. فقط میتوانید از کلماتی قاطع مثل یک "نه" یا توضیحات مختصر مثل "ممکن بود با اینکار به خودت یا دیگران آسیب بزنی" یا " اینجا جای مناسبی برای بازی نیست" استفاده کنید و سپس او را به فعالیت مناسبی سرگرم و راهنمایی کنید. کودکان خردسال بازهی توجه کوتاهی دارند. بنابراین، خوشحال خواهند شد اگر منظورتان را به کوتاهترین و سادهترین شکل ممکن به او منتقل کنید تا به فعالیت جدیدی مشغول شود. انجام کارها را آسان کنید: انجام کار درست را برای کودکتان تا جای ممکن آسان و ساده کنید، سعی کنید از قرار دادنش در شرایطی که نمیتواند خود را کنترل کند، خودداری کنید. برای مثال وقتی خسته و گرسنه است او را به یک خرید طولانی نبرید و او را با چیزهایی که مجاز به دست زدن به آنها نیست، احاطه نکنید. اگر دنیای اطراف کودک مملو از چیزهای وسوسه کننده باشد، شما مجبورید تمام روز را صرف نه گفتن و مهار کردن او کنید. سعی کنید فرصتهای او را برای شناخت و کشف جهان و چیزهای جدید به حداکثر برسانید ولی در عین حال از به دردسر افتادن او نیز جلوگیری کنید که این موضوع نیازمند ایجاد یک تعادل مدیریت شده و حوصلهمندانه از سوی والدین میباشد. آگاهانه از وقفههای تربیتی استفاده کنید: وقفه دادن میتواند مفید باشد اما بعضی از کودکان این مفهوم را تا زمانی که حداقل سه سال دارند درک نمیکنند. برای یک کودک کوچکتر وقفهها گیج کننده و معمولا ناراحت کننده خواهند بود. اگر کودکتان به اندازهای بزرگ شده است که معنای واقعی وقفهها را درک کند؛ بازهم از آنها با دقت بیشتری استفاده کنید و مدت کمتری را به آن اختصاص دهید همانقدر که کودک بتواند کنترل خودش را به دست بگیرد. مثلا به جای اینکه کودکتان را در اتاقش حبس کنید از او بخواهید کنار شما برای مدتی معین بیحرکت و ساکت بنشیند زیرا نباید ارتباطی بین اتاقش و تنبیه و کار اشتباه در ذهنش ایجاد کند و اینکه کنار شما باشد به احتمال زیاد زودتر نیز آرام خواهد شد. در ادامۀ این مقاله به معرفی سبکهای فرزندپروری و تاثیر روشها روی فرزندان خواهیم پرداخت. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»
نویسنده: مهدی مظفری در دنیای امروز که فناوریهای دیجیتال به طور گستردهای نفوذ کردهاند، کودکان بیش از پیش در معرض صفحه نمایشهای مختلف قرار دارند. این وابستگی بیش از حد میتواند عواقب جدی برای رشد شناختی، عاطفی و اجتماعی آنها داشته باشد. مطالعات نشان میدهند که نور آبی صفحات نمایش، اختلال در خواب، کاهش تمرکز و حتی افزایش خطر ابتلا به اختلالاتی مانند (ADHD) را در پی دارد. اما خبر خوب این است که میتوان با ایجاد تعادل و جایگزینی فعالیتهای مفید، اثرات منفی استفاده بیش از حد از فناوری را کاهش داد. بازیهای سنتی، داستانخوانی، فعالیتهای هنری و گفتگوهای صمیمانه، همگی نقش مهمی در رشد سالم کودکان ایفا میکنند. این فعالیتها نه تنها به تقویت مهارتهای اجتماعی و شناختی کمک میکنند، بلکه به ایجاد پیوند عاطفی قوی بین والدین و فرزندان نیز منجر میشوند. در ادامه، چند بازی جذاب و مفید معرفی شده است که به شما کمک میکنند تا اوقات خوشی را در کنار فرزندتان سپری کرده و به رشد او کمک کنید: ۱. خمیربازی خمیربازی، فراتر از یک بازی ساده، پنجرهای رو به دنیای خلاقیت و آرامش برای کودکان است. در حین وِرز دادن و شکل دادن به خمیر نرم و رنگارنگ، کودکان نه تنها مهارتهای حرکتی ظریف خود را تقویت میکنند، بلکه به دنیای خیالپردازی نیز قدم میگذارند. این بازی ساده، با ایجاد حس لامسهای لذتبخش و امکان ساختن اشکال بینهایت، به کاهش استرس و افزایش تمرکز کودکان کمک شایانی میکند. کودکان با ساختن شخصیتها و دنیای کوچک خود، اعتماد به نفسشان را تقویت کرده و خلاقیت ذاتی خود را شکوفا میسازند. خمیربازی، ابزاری ارزشمند برای والدین است تا بتوانند با فرزندانشان ارتباط عمیقتری برقرار کرده و لحظات شاد و آموزندهای را برای آنها رقم بزنند. ۲. لِگو بازی با لگو (Lego) بهطور حیرتانگیزی به توسعه مهارتهای تحلیلی و حل مسئله در کودکان کمک میکند. این بازی جذاب، به کودکان کمک میکند تا مفاهیم اولیه ریاضی مانند شمارش، اندازهها و اشکال هندسی را به صورت تجربی درک کنند. همچنین، ساختن سازههای مختلف با لِگو، توانایی تجسم فضایی کودکان را بهبود میبخشد و به آنها کمک میکند تا روابط بین اشیاء را درک کنند. علاوه بر این، بازی با لگو به پرورش خلاقیت کودکان نیز کمک شایانی میکند. کودکان با استفاده از تخیل خود، میتوانند سازههای بینظیری را خلق کنند و دنیای اطراف خود را به شکلی متفاوت تجربه کنند. بنابراین، والدین و مربیان باید به اهمیت بازی با لگو پی ببرند و فرصتهای مناسبی را برای کودکان فراهم کنند تا با این اسباب بازی جذاب بازی کنند. ۳. نقاشی احساسات نقاشی، همچون پنجرهای رو به دنیای درونی انسان، میتواند ابزاری قدرتمند برای شناسایی و ابراز احساسات باشد. هنگامی که کودکی احساساتش را به روی بوم نقاشی میآورد، در واقع یک پل ارتباطی میان دنیای درون و بیرون خود میسازد. با معرفی احساسات مختلف به کودک و دعوت او به نقاشی کردن، میتوانیم به او کمک کنیم تا احساسات پیچیده خود را بهتر درک کند. برای مثال، میتوانیم از کودک بخواهیم که احساس شادی را با رنگهای روشن و خطوط شاداب به تصویر بکشد، یا غم را با رنگهای تیره و اشکال ساده بیان کند. گفتگو درباره این نقاشیها میتواند به کودک کمک کند تا مفاهیم عمیقتری از احساسات را درک کند و بداند که هر احساسی طبیعی است و ارزش تجربه کردن را دارد. علاوه بر این، میتوانیم با معرفی روشهای مختلف ابراز احساسات مانند نوشتن، موسیقی، بازی، و یا حتی صحبت کردن با دیگران، به کودک کمک کنیم تا طیف وسیعی از ابزارها را برای مدیریت احساسات خود بیاموزد. این فرایند نه تنها به کودک کمک میکند تا با احساساتش ارتباط بهتری برقرار کند، بلکه به او اعتماد به نفس میدهد تا بتواند در موقعیتهای مختلف اجتماعی، احساسات خود را به شیوهای سالم بیان کند. ۴. بازی «جمله را تمام کن» با آغاز یک داستان کوتاه و جذاب، دنیایی از تخیلات را برای کودک خود بگشایید. این بازی ساده اما مؤثر، نه تنها به پرورش خلاقیت کودک شما کمک شایانی میکند، بلکه به او میآموزد که چگونه با استفاده از قوهی تخیل خود، داستانها را گسترش دهد و به آنها عمق ببخشد. با طرح یک پرسش باز در پایان داستان، کودک را به تفکر وامیدارید و او را تشویق میکنید تا با ایدههای نو و بدیع، ادامهی داستان را خلق کند. به یاد داشته باشید که در این بازی، هدف شما تنها رسیدن به یک پایان مشخص نیست؛ بلکه ایجاد فضایی امن و پر از انگیزه است تا کودک بتواند آزادانه به کشف دنیای داستانها بپردازد. با گوش دادن فعالانه به داستانهای کودک و تشویق او، به او نشان میدهید که ایدههای او ارزشمند هستند و شایستهی توجه هستند. این بازی نه تنها به تقویت اعتماد به نفس کودک کمک میکند، بلکه به او میآموزد که هر فردی دارای یک نگرش منحصر به فرد نسبت به جهان اطراف است و میتواند با استفاده از خلاقیت خود، دنیایی جدید را خلق کند. ۵. بازی «راه خروج» با تبدیل اتاق خواب به یک دنیای پر از رمز و راز، میتوانید لحظات شادی را برای کودک خود رقم بزنید. با استفاده از بالشتها، پتوها و سایر وسایل نرم موجود در خانه، یک هزارتوی پیچ در پیچ و جذاب بسازید. این هزارتو میتواند تونلهایی داشته باشد که از زیر تخت عبور میکنند، پلهایی که از روی مبلمان ساخته شدهاند و اتاقکهایی که با پتو محصور شدهاند. از کودک خود بخواهید تا با عبور از این مسیر پر پیچ و خم، به دنبال گنج پنهانی بگردد. این بازی نه تنها برای کودک بسیار سرگرمکننده خواهد بود، بلکه به او کمک میکند تا مهارتهای مهمی را بیاموزد. با هر مانعی که در هزارتو با آن روبرو میشود، کودک مجبور است تا راه حلی برای عبور از آن پیدا کند. این کار باعث تقویت مهارتهای حل مسئله و افزایش خلاقیت در او میشود. همچنین، عبور از این مسیر پر چالش، به کودک کمک میکند تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهد و یاد بگیرد که از موانع نترسد. با تشویق و حمایت شما، کودک شما میتواند این تجربه هیجانانگیز را به یک پیروزی بزرگ تبدیل کند. در نهایت، به یاد داشته باشید که کودکان معمولاً بهصورت مستقیم درباره احساسات خود گفتگو نمیکنند. اغلب آنها با عبارت «میتوانیم با هم بازی کنیم؟» درخواست توجه و گفتگو میکنند. بنابراین، بازی زبانی است که کودکان از طریق آن ارتباط برقرار میکنند. وقت گذاشتن برای این نوع بازیها نهتنها به رشد روانی فرزندتان کمک میکند، بلکه ارتباط شما را نیز عمیقتر و معنادارتر میکند. پس از هیچ فرصتی برای بازی کردن با او دریغ نکنید!
والدین چطور میتوانند به فرزندانشان کمک کنند؟ درصورتی که شما والد یک کودک دارای (ADHD) هستید، به منظور یاری رساندن به او جهت کنترل رفتارهایش، نقش مهمی را بر عهده دارید. نخستین چیزی که باید بدانید این است که این مشکل کودک هیچ ربطی به نقیصه یا کمبود شما ندارد و نباید خود را از این بابت که احتمالا چون والدین خوبی نبوده اید، سرزنش کنید. به منظور اصلاح رفتار و توجه کودکتان میتوانید برخی روشهای خاص جهت گفتگو کردن، بازی کردن و کار کردن با او را بیاموزید (البته استفاده از این روشها میتواند علاوه بر والدین کودک برای سایر مراقبین و دوستانی که با کودک (ADHD) سروکار دارند، مفید باشد.) درحال حاضر برنامههایی جهت کمک به والدین کودک دارای (ADHD) توسط متخصصین طراحی شده است. تاکید اصلی بیشتر این برنامهها بر روی کنترل رفتار است. والدین در این برنامهها میآموزند که چطور برنامهریزی کرده و فعالیتهای ساختارمندی را برای کودکشان ترتیب دهند و چطور او را به واسطهی کوچکترین مقادیر پیشرفتی که کسب میکند، تشویق کرده و پاداش دهند. رویکردهای کنترل رفتار معمولا با آموزش والدین و مراقبین کودک در سه مرحله صورت میگیرد که این مراحل به ترتیب عبارت اند از: شناسایی رویدادها یا شرایطی که به نظر میرسد باعث بروز مشکلات رفتاری یا آغاز مشکلات ویژه در کودکان میگردد. این رویدادها یا شرایط را با عنوان پیشامدها نام نهاده اند. توصیف کامل از رفتار واقعی کودک (کودک چه کار میکند، چه مدت این کارش ادامه مییابد و چه کاری را نباید انجام دهد.) مشاهدهی پیامدهای این رفتار (چه اتفاقی برای کودک میافتد، سایرین نسبت به این رفتار کودک چه واکنشی از خودشان نشان میدهند، چه نوع توجهی به کودک داده میشود.) سپس به والدین نشان داده میشود که چطور رفتار کودکشان را به طور تدریجی تغییر دهند، چطور بر روی تغییرات هرچند اندک کودک هربار تمرکز کنند و چطور او را به خاطر هر گام کوچکی که به سوی تغییر صحیح برمیدارد تشویق نمایند. یاری رساندن به کودکان بالای پنج سال درصورتی که والدین از همان اوایل سنین کودک، کمکها و حمایتهای لازم را دریافت کنند، از بروز مشکلات احتمالی در آینده فرزندشان پیشگیری به عمل خواهند آورد. به منظور انجام این کار در وهلهی نخست میبایست کودکانی که دارای علائم (ADHD) هستند، توسط مراکز استاندارد، مورد بررسی و شناسایی قرار گیرند. به عنوان مثال: کارمندان بخش سلامت روان در شهری در کشور انگلستان (هامپشر) اموزش دیده اند تا با والدینی که کودکانشان در سه سالگی مورد شناسایی قرار گرفته بودند، کار کنند. برخی از مهمترین اصولی که آنها به این دسته از والدین آموزش میدادند عبارت اند از: قبل از اینکه سعی کنید تا با کودکتان صحبت کنید با او تماس چشمی برقرار نمایید. اگر شما از اتاق دیگری او را مورد خطاب قرار دهید توجهی به حرف شما نخواهد کرد. دستوراتی که میدهید تا حد امکان ساده باشد (قانون یک جملهای). کودکان دارای (ADHD) مشکلاتی در زمینۀ حافظۀ کوتاه مدت دارند. بنابراین، هرچیزی را که در قالب بیش از یک جمله به آنها گفته شود، فراموش میکنند. برای هر رفتار قابل قبولی که از او سر میزند وی را صرفا بابت همان رفتار خاص تشویق کنید. همچنین او را طی کمترین زمان پس از انجام رفتار قابل قبول تشویق کنید در واقع باید این تشویق بلافاصله پس از بروز رفتار صورت بگیرد. خونسرد باشید، اگر از دست او بسیار عصبانی شده اید او نیز همین خشم را به شما منعکس خواهد کرد. استفاده از تن صدای آرام در چنین مواقعی به والدین و حتی به خود کودک نیز کمک خواهد کرد تا آرامش خود را حفظ کند. به دنبال روشهایی بگردید که حواس کودک را از بدخلقی در همان لحظه پرت کنید برای مثال (به آآآن گربه نگاه کن یا ببین اسباب بازیهایت اینجا روی زمین مانده اند چطور است با هم منظم شان کنیم.) کارهای روزمرهی واضحی برای او ترتیب دهید. لازم است برای کودک دارای (ADHD) بطور دقیق گفته شود که هرروز چه فعالیتهایی میبایست انجام دهد. برای این منظور میتوانید از جداول یا فهرستهایی که به عنوان یاداور کارها و امور روزمره عمل میکنند، استفاده کنید. زمانی که چیزی حدودا رو به پایان بوده و در حال تغییر است، بطور واضح به او هشدار بدهید. برای این منظور میتوانید از زنگ ساعت یا زمان سنج استفاده کنید. با کودکتان بازی کنید حتی برای مدت زمان اندک. کودکان دارای (ADHD) واکنش خوبی نسبت به بازیهای هیجان انگیز با فعالیت جسمانی بالا از خودشان نشان میدهند. راهکاری مداخلوی در کلاسهای درس کلاس درس طوری چیدمان شده باشد تا محرکهایی که باعث حواسپرتی کودکان میشود به حداقل رسانیده شده باشند به عنوان مثال (کودکان دارای (ADHD) را دور از پنجرهها بنشانید.) در طول هر کلاس فعالیتهای متفاوتی بگنجانید. اهداف کوتاه مدت و قابل دسترس برای کودک طراحی نمایید و زمانی که تکلیفی را به پایان رسانید بلافاصله او را تشویق نمایید. هنگام نوشتن از خطوط بزرگ استفاده نمایید و در هر صفحه تنها یک یا دو فعالیت را اختصاص دهید و از دادن توضیحاتی که مستقیما به فعالیت ارتباطی ندارند، خودداری نمایید. در فعالیتهای کلاسی او را شراکت دهید. قوانین کلاسی روشن و واضحی وضع کنید. این کودکان را تشویق کنید تا آنچه را که باید انجام دهد اول بصورت شفاهی، برای استاد و سپس به آرامی برای خودش توضیح دهد. مسئولیتهای خاصی را به آنها بسپارید به نحوی که سایر دانشآموزان، آنها را به دید مثبتی بنگرند. نتیجهگیری (ADHD) یک مشکل جدید نیست اما روشهای نوینی جهت کمک کردن به این دسته از کودکان و خانوادههایشان به منظور غلبه بر آن وجود دارد. جهت ارائه هرچه بهتر کمک به این دسته از کودکان و خانوادهها، والدین، معلمان و متخصصین سلامت روان، همگی میبایست دست به دست هم داده و منظور بهبود وضعیت با هم کارکنند تا حد امکان بتوانند آیندهی بهتری برای این دسته از کودکان رقم بزنند. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»
نویسنده: مهدی مظفری کودکان با آموزش، نظم و انضباط، مهارتهای بنیادی را برای موفقیت در زندگی فرا میگیرند. این مهارتها به آنها کمک میکند تا در مسیر درست گام بردارند و به اهداف خود دست پیدا کنند. نظم و انضباط به معنای اطاعت کورکورانه از قوانین نیست، بلکه به معنای مسئولیتپذیری در قبال اعمال و تعهدات خود است. کودکی که منظم و با انضباط است، یاد میگیرد که زمان خود را مدیریت کند، وظایف خود را به موقع انجام دهد و در برابر وسوسهها مقاومت کند. این مهارتها در تمام جنبههای زندگی او، از تحصیل و کار گرفته تا روابط اجتماعی و شخصی، نقش حیاتی دارند. یکی از مهمترین فواید آموزش نظم و انضباط به کودکان، تقویت عزت نفس آنهاست. زمانی که کودکان احساس میکنند که میتوانند کارهای خود را به درستی انجام دهند و به اهداف خود دست پیدا کنند، اعتماد به نفس آنها افزایش مییابد. این امر به آنها کمک میکند تا در مواجهه با چالشها مثبتاندیش باشند و از شکستها نترسند. علاوه بر این، نظم و انضباط به کودکان کمک میکند تا روابط سالم با دیگران برقرار کنند. آنها یاد میگیرند که به قوانین و مقررات احترام بگذارند، نوبت خود را رعایت کنند و به احساسات دیگران توجه کنند. این مهارتها برای موفقیت در اجتماع و ایجاد روابط پایدار ضروری هستند. آموزش نظم و انضباط به کودکان باید از سنین پایین آغاز شود. والدین و مربیان میتوانند با بهکارگیری روش مناسب، نظم و انضباط را به کودکان آموزش دهند. در ادامه چند روش مؤثر برای آموزش نظم و انضباط به کودکان آورده شده است: ۱. الگوی خوبی باشید: کودکان موجوداتی کنجکاو هستند که دائماً در حال یادگیری و الگوبرداری از دنیای اطرافشان، به خصوص بزرگسالان، هستند. از این رو، رفتار و منش شما به عنوان پدر و مادر یا مراقب، نقشی اساسی در شکلگیری شخصیت و عادات فرزندتان ایفا میکند. یکی از مهمترین جنبههای الگوبودن، نظم و انضباط است. اگر میخواهید فرزندتان فردی منظم و مسئولیتپذیر باشد، قبل از هر چیز باید خودتان این خصوصیات را به او نشان دهید. از سادهترین اقدامات برای شروع، منظم بودن در انجام کارهای روزمره است. سعی کنید سر وقت از خواب بیدار شوید، به موقع سر قرارهایتان برسید، وسایل خود را مرتب نگه دارید و وظایف خود را به تعویق نیندازید. برنامهریزی و مدیریت زمان نیز از کلیدهای اساسی نظم و انضباط است. به فرزندتان نشان دهید که چگونه میتوان با برنامهریزی و استفاده درست از زمان، به تمام کارها رسید. مسئولیتپذیری را نیز به فرزندتان بیاموزید. با دادن وظایف متناسب با سن و تواناییهایش به او، کمک کنید تا مفهوم تعهد و پاسخگویی را درک کند. صداقت و راستیگویی نیز از ارکان مهم الگوبودن هستند. با فرزندتان صادق باشید و به او نشان دهید که چگونه میتوان با صداقت و رو راست بودن، اعتماد دیگران را جلب کرد. به یاد داشته باشید که کودکان از مشاهدهی رفتار شما بیشتر از شنیدن حرفهایتان یاد میگیرند. بنابراین، اگر میخواهید فرزندتان الگوی مثبتی برای او باشید، ابتدا باید خودتان آن الگو را به نمایش بگذارید. در کنار این موارد، تشویق و قدردانی را نیز فراموش نکنید. زمانی که فرزندتان رفتار مثبتی از خود نشان میدهد، او را تشویق کنید و از او قدردانی نمایید. این کار به او انگیزه میدهد تا رفتارهای مثبت خود را ادامه دهد. ۲. انتظارات واضحی را تعیین کنید: تعیین انتظارات واضح یکی از مهمترین ارکانِ فرزندپروریِ موفق است. این امر به کودکان کمک میکند تا بفهمند از آنها چه رفتاری انتظار میرود و در چارچوبِ مشخصی عمل کنند. زمانی که انتظارات به طور واضح و مختصر بیان شوند و هراز گاهی یادآوری گردند، احتمالِ بروزِ سوءتفاهم و ناامیدی کاهش مییابد. لذا در موردِ انتظاراتتان با فرزندتان به طورِ مستقیم و صادقانه صحبت کنید. به جایِ اتکا به دستوراتِ کلی، قوانینِ خاص و قابلِ فهمی را برای رفتارهای موردِ نظر خود تعیین کنید. برای مثال، به جای گفتن «اتاقت را مرتب کن»، میتوانید بگویید «لطفاً تمامِ لباسهایت را در سبدِ لباسها بگذار و اسباببازیهایت را جمع کن و روی قفسهها قرار بده.» ۳. قاطع باشید: زمانی که قوانین را نقض میکند، عواقب ثابتی را اعمال کنید. قاطع باشید، اما عادلانه هم باشید. قاطعیت به معنای خشن یا دیکتاتور بودن نیست. مهم است که با مهربانی و احترام با کودک خود رفتار کنید. بنابراین از تنبیه بدنی یا فریاد زدن خودداری کنید، زیرا اینها فقط باعث عصبانیت و ترس کودک میشوند. ۴. به آنها مسئولیت بدهید: واگذار کردن مسئولیت به فرزندان، راهکاری مؤثر برای پرورش انسانهایی مستقل، کارآمد و مسئولیتپذیر است. این امر به آنها میآموزد که عضوی ارزشمند از خانواده و جامعه هستند و نقشی حیاتی در انجام کارها دارند. شروع این مسیر میتواند از سنین پایین با وظایف سادهای مانند مرتب کردن اسباببازیها، جمع کردن میز بعد از غذا یا کمک به آویزان کردن لباسها آغاز شود. با افزایش سن، پیچیدگی وظایف نیز باید بیشتر شود، تا جایی که فرزند شما در انجام کارهایی مانند آشپزی ساده، انجام تکالیف بدون نیاز به یادآوری، یا حتی مراقبت از حیوان خانگی سهم خود را بر عهده گیرد. مسئولیتپذیری تنها به انجام وظایف محوله محدود نمیشود. در واقع، این امر شامل درک عواقب اعمال خود، پاسخگویی در قبال اشتباهات و تلاش برای جبران آنها نیز میشود. زمانی که به فرزندانتان مسئولیت میدهید، به آنها فرصتی برای یادگیری مهارتهای حل مسئله، برنامهریزی و مدیریت زمان میدهید. ۵. از تشویق و تمجید استفاده کنید: تشویق و تمجید ابزاری قدرتمند و در دسترس والدین برای پرورش رفتارهای مثبت در فرزندانشان است. زمانی که فرزند شما کار خوبی انجام میدهد، چه بزرگ و چه کوچک، مهم است که آن را به اطلاع او برسانید. این کار به آنها نشان میدهد که شما متوجه تلاشهایشان شدهاید و از آنها قدردانی میکنید. تحسین و تمجید فواید بسیاری برای کودکان دارد. (در مقالات آینده به این مؤلفه بیشتر میپردازیم.) ۶. انعطافپذیر باشید: کودکان در حال یادگیری و رشد هستند و در این مسیر اشتباهات زیادی مرتکب میشوند. به عنوان یک بزرگسال، مهم است که در برابر این اشتباهات انعطافپذیر باشیم و آنها را درک کنیم. به جای خشم یا ناامیدی، باید با صبر و حوصله با آنها صحبت کنیم و به آنها کمک کنیم تا از اشتباهات خود درس بگیرند. در اینجا چند نکته برای برخورد با اشتباهات کودکان آورده شده است: ابتدا آرامش خود را حفظ کنید. عصبانی شدن یا فریاد زدن فقط اوضاع را بدتر میکند. به جای این کار، نفس عمیقی بکشید و سعی کنید آرام بمانید. با کودک خود صحبت کنید. به او بگویید که چه اشتباهی کرده است و چرا این کار اشتباه بوده است. از او بپرسید که چه فکری در مورد این اتفاق دارد و چگونه میتوانند از آن درس بگیرد. به جای تنبیه، بر راهحلها تمرکز کنید. به کودک خود کمک کنید تا راههایی برای جبران اشتباه خود پیدا کند. این میتواند شامل عذرخواهی، کمک به کسی که به او آسیب رسانده است یا انجام کار دیگری برای جبران اشتباه باشد. مثبت بمانید. به کودک خود یادآوری کنید که همه اشتباه میکنند و این به معنای بد بودن آنها نیست. به آنها ایمان داشته باشید که میتوانند از این تجربه یاد بگیرند و رشد کنند. به یاد داشته باشید که صبر و شکیبایی کلید اصلی در برخورد با اشتباهات کودکان است. با استفاده از این نکات، میتوانید به کودک خود کمک کنید تا از اشتباهات خود درس بگیرد و به یک فرد منضبط و مسئول و با اخلاق تبدیل شود.