در بخش اول مقاله به معرفی و توضیح اختلال اضطراب اجتماعی پرداختیم و حال در این بخش قصد داریم تا عوامل بوجود آورندهی آن، علائم و راهکارهای درمانی این اختلال را به بحث بگیریم، پس در ادامه با ما همراه باشید تا با آگاهی در این باره به علم بیشتری در این زمینه دست یابیم. عوامل بوجود آورندهی اضطراب اجتماعی در افراد مختلف متفاوت است ولی معمولا میتواند شامل موارد زیر باشد: ملاقات با افراد ناآشنا صحبت با دیگران در محل کار و سایر محیطهای اجتماعی سخنرانی در حضور جمع خوردن غذا و یا آشامیدن در حضور دیگران اجرای برنامه و یا نمایش در حضور دیگران متاسفانه بسیاری از این افراد به علت عدم آگاهی از این موضوع به دنبال حل این اختلال نیستند زیرا گمان میکنند این موضوع بخشی از شخصیت آنهاست در حالی که ممکن است برای مسائل دیگری همچون افسردگی یا سایر موارد از یک مشاور و یا کارشناس کمک بگیرند. علائم اضطراب اجتماعی اختلال اضطراب اجتماعی تاثیرات زیادی بر جسم و روان افراد دارد و باعث بروز علائم جسمانی، عاطفی و رفتاری میشود. این علائم که در برخی شرایط اجتماعی بروز میکنند، میتوانند شامل موارد زیر باشند: علائم جسمانی شامل (سرخ شدن صورت، تعریق، لرزیدن، حالت تهوع، افزایش ضربان قلب و خالی شدن ذهن.) احساس وحشت و یا حملات پنیک ترس و خجالت شدید از تجربهی احساس اضطراب در مقابل دیگران ترس شدید از مورد قضاوت قرار گرفتن احساس ترس و وحشت در موقعیتهایی که باید با فرد ناآشنایی صحبت کنند توجه بیش از حد به جزئیات رفتاری و پوششی خود و تجربهی احساس خجالت مشکل در صحبت در حضور دیگران اجتناب از حضور در موقعیتهایی که ریسک اضطراب را به همراه داشته باشد حالت صاف و خشک بدنی مشکل در برقراری تماس چشمی و یا حفظ تماس چشمی حساسیت به انتقاد عزت نفس پایین و گفتگوی درون ذهنی منفی با خود این علائم میتوانند بر ابعاد مختلفی از زندگی افراد همچون تحصیل، کار و روابط او تاثیر بگذارند و حتی گاهی آنها را به شدت مختل کند. درصورت درمان نشدن این اختلال، فرد ممکن است نتواند تواناییهای خود را در زندگی فردی، شغلی و تحصیلی خود شکوفا کند زیرا به صورت معمول از شرکت در هرنوع فعالیتی که حضور دیگران را به همراه داشته باشد، اجتناب میکند و از توسعهی روابط با دیگران باز میماند. در حالات شدید و یا مزمن، اختلال اضطراب اجتماعی میتواند منجر به سایر مشکلات همچون افسردگی و یا سوءمصرف مواد شود. در کودکان این علائم معمولا در هنگام تعامل با بزرگسالان غریبه و همسالان ظاهر میشود و احساس اضطرابشان را به صورت رفتارهای زیر نشان میدهند: گریه کردن رفتار پرخاشگرانه و پرتاب کردن اشیاء سکوت محض و بیتحرکی چسبیدن به والدین و یا فرد مراقب جمع شدن به سمت درون بدن خودداری از صحبت در موقعیتهای اجتماعی راهکارهای درمانی برای اختلال اضطراب اجتماعی روشهای مختلف درمانی میتواند به بهبود و مدیریت علائم این اختلال، کسب اعتماد به نفس و توانایی غلبه بر حالات اضطرابیشان کمک کند که در صورت عدم تشخیص و شناسایی این علائم میتواند در تمام طول عمر فرد وی را همراهی کند. هرچند با توجه به شرایط محیطی و ذهنی فرد میتواند شدت آن کمتر و یا بیشتر شود. برای درمان این اختلال از دو روش روان درمانی، دارو درمانی و درصورت لزوم از تلفیق هردوی آنها استفاده صورت میگیرد. روان درمانی: در روش روان درمانی با توجه به رویکردهای متفاوتی که هر درمانگر مورد استفاده قرار میدهد اغلب با تغییر در الگوهای ذهنی و فکری مراجع به تغییر رفتار و بهبود جوانب بیماری او پرداخته میشود. درمان شناختی رفتاری و یا CBT (Cognitive Behavior Therapy) یک روش درمانی رایج برای کمک به بهبود بیماران میباشد. هدف از این روش درمانی کمک به افراد در مسیر شناخت و تغییر افکار یا عقاید منفی دربارهی موقعیتهای اجتماعی است. و هدف بعدی آن تغییر رفتار و واکنشهای فرد نسبت به موقعیتهایی است که باعث بوجود آمدن اضطراب در او میشوند. درمان شناختی رفتاری به فرد کمک میکند تا متوجه شود که افکار خود اوست که میتواند نحوهی رفتار او را تعیین کند نه رفتار و قضاوت دیگران و اینکه بسیاری چیزها صرفا زادهی ذهن خود او هستند و هیچ نوع وجود خارجی ندارند. روش مواجه درمانی یا غرقه سازی نیز یکی از روشهای کمک کننده برای درمان این اختلال میباشد. با این رویکرد فرد به تدریج با شرایطی که از آن میترسد، روبرو میشود. البته این رویارویی با همکاری و کمک یک درمانگر و در یک محیط امن صورت میگیرد تا از آسیب و عوارض احتمالی جلوگیری شود. دارو درمانی: برای درمان علائم اختلال اضطراب اجتماعی از طیف وسیعی از داروها استفاده میشود که شامل سه دسته از داروهای ضد اضطراب، ضد افسردگی و مسدود کنندههای بتا هستند که با توجه به تخصص درمانگر و با توجه به نیاز و وضعیت مراجع میتوانند توصیه و تجویز شوند. نکاتی برای غلبه بر اضطراب اجتماعی دامنهی تعاملات خود را به تدریج افزایش دهید برای فعالیتهای آرام بخش وقت بگذارید افکار خودتان را بازنگری کنید از مصرف موارد و الکل خودداری کنید برای تشخیص و درمان از یک فرد کارشناس کمک بگیرید سخن پایانی: اختلال اضطراب اجتماعی یک اختلال نسبتا شایع در حوزهی سلامت روان میباشد که درصورت درمان نشدن میتواند باعث بروز سایر مشکلات روحی روانی در فرد شود و همچنان عدم تشخیص و درمان آن میتواند زندگی یک انسان در ابعاد مختلف دچار مشکل کند. پس با آگاهی از این اختلال میتوانیم در مسیر بهبود و درمان خود و اطرافیانمان عملکرد بهتر و کارآمدتری داشته باشیم. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»
برچسب: احساس
کودکان و یا افرادی که تاکنون روزه بر آنان واجب نشده است، یا بزرگسالانی که بنابر هر دلیلی (بیماری) نمیتوانند روزه بگیرند، احتمالا بخواهند در جریان روز غذایی بخورند. این افراد جهت صرف غذا باید نکاتی را در نظر بگیرند که باقی روزهداران اذیت نشوند. ۱- کسانی که روزه نمیگیرند، به هر دلیلی ممکن است در جریان روز نتوانند غذایی صرف کنند لذا بهتر این است که هنگام وعدهی سحری و افطار با روزهداران همراه شوند. ۲- در صورتی که میدانید از طرف روز نمیتوانید در خانه و یا جای دیگری غذا بخورید، بهتر است مقداری آجیلباب با خود به همراه داشته باشید تا در صورت گرسنه شدن از آن استفاده کنید. ۳- تلاش کنید غذاهای سرد و بیبو را انتخاب کنید تا باقی روزهداران اذیت نشوند. ۴- بهتر است وعدهی صبحانه را کامل در خانه صرف کنید تا در زمانی که بیرون از منزل هستید و زمینه صرف غذا را ندارید، کمتر گرسنه شوید. ۵- در صورتی که میخواهید در محل کارتان غذایی میل کنید، برای جلوگیری از آزار و اذیت باقی روزهداران، بهتر است مکان بدون رفت و آمدی را انتخاب کنید. ۶- آنانی که روزه نمیگیرند به ویژه بزرگسالان به دلیل نگرفتن روزه، ممکن احساس گناه کنند اما آنان باید بدانند که شرایط آنان استثنایی بوده و نمیتوانند روزه بگیرند.
نهاد خانواده در مقایسه با دیگر نهادها از قدیمیترین، با اهمیتترین و موثرترین نهادهای بشری است، که هدف آن تربیت فرزندان میباشد. از آنجا که هدف از پرورش فرزند، آماده سازی او برای ورود به جامعه است، نیاز است تا پدر و مادر در امر تربیت فرزندان با هم همسو و همعقیده باشند تا هرچه بهتر بتوانند فرزندانشان را متناسب با ارزشهای جامعه عیار سازند. حائز اهمیت است که بدانید هر اندازه که پدر و مادر در روش انتخابی برای تربیت فرزندان، همعقیده باشند، نتایج عملکرد آنان معقولتر و کارآمدتر خواهد بود، تعارض در روش تربیتی نیز کاهش مییابد و فرزندان هم در محیطی آرام تربیت خواهند شد. باید ذکر شود، زمانی که والدین بدون مشورت یکدیگر و خودسرانه و یا دخالت پدربزرگ و مادربزرگ و یا هر فرد دیگر، دست به پرورش و تربیت کودکان میزنند، تعدد و تنوع سبک تربیتی سبب میشود تا فرزندان نتوانند تشخیص دهند که حرف چه کسی را بپذیرند و آن الگو را دنبال کنند. به پدر و مادرها توصیه میشود که در روش تربیتی خود ابتدا با هم مشورت کنند، در صورت نیاز از بزرگان مشورت بگیرند و موافق با هم اقدام کنند. به خاطر داشته باشید زمانی که پدر و مادر؛ هر کدام به نوبهی خود دست به روش تربیتی جداگانه و متفاوت میزند، فرزندان نه تنها درست تربیت نمیشوند که حتی قادر نخواهند بود حداقل یک الگو را به شکل کامل دنبال کنند. با وصف همه این موارد، روش تربیتی کودکان انواع متفاوتی دارد. ما در مقالهی قبلی به دو نوع سبک تربیتی (خصوصیات خانواده سختگیر، خصوصیات خانواده سهلگیر) پرداختیم و در مقاله کنونی به (خصوصیات خانواده گسسته) و در بخش پایانی به (خصوصیات خانواده سالم) خواهیم پرداخت. باشد که این آگاهی زمینه انتخاب بهترین روش تربیتی را به شما میسر سازد. ۳- خصوصیات خانواده گسسته (پریشان): در این گروه از خانوادهها پدر و مادر در اکثر مواقع در حالت قهر و آشتی هستند که بر روحیه فرزندان اثر منفی میگذارد. در این نوع خانوادهها، کودکان در برخی موارد نقش قاضی را به عهده گرفته و گاهی نیز نقش قربانی را بازی میکنند. نیازهای جسمی و روانی این کودکان نه تنها رفع نمیشود، بلکه با گذشت زمان الگوهای پرخاشگری را نیز یاد میگیرند. در این خانوادهها، اعضای آن، ارزش و احترام بسیار کمی برای خود قائل هستند. حالت چهره اعضای این خانوادهها در اغلب موارد عصبانی، گرفتار، افسرده و فاقد احساس است. اعضای این نوع خانواده به خواستههای یکدیگر چندان توجهی نمیکنند و در هنگام صحبت با یکدیگر، عموماً صدای افراد بلند و گوشخراش بوده و یا به قدری آرام است که قابل شنیدن نیست. اعضای خانواده نسبت به یک دیگر عطوفت و مهر چندانی ندارند و در اکثر مواقع حتی از احوال یکدیگر نیز مطلع نیستند. اعضای این گروه از خانوادهها، با یکدیگر شوخیهای نامناسب، بیرحمانه و گزنده انجام میدهند. والدین در اکثر مواقع در حال نصیحت و دستور دادن هستند، به طور مثال والدین نسبت به ویژگیهای شخصیتی فرزندان اطلاع چندانی ندارند. در این خانوادهها، والدین کمتر رفتار انسانهای بالغ، باشعور، اصیل و دوست داشتنی را بروز میدهند. والدین برای دوری و اعتراض نسبت به رفتار یکدیگر، بیشتر وقت خود را در محیط بیرون از خانه سپری میکنند. اعضای خانواده عموماً با احساس تنهایی، بیچارگی، بدبختی و درماندگی مواجه هستند. رفتار خشونتآمیز و غیرانسانی در این خانوادهها به دلیل عصبانیت، احساس گناه و یا مورد ظلم قرار گرفتن بسیار شایع است. برای انجام کارهای غیرممکن، اعضای خانواده تلاش فراوانی میکنند و در اکثر موارد نیز، متوجه غیرممکن بودن انجام بعضی خواستهها نمیشوند. مشکل کمال طلبی در این خانوادهها شایع بوده که باعث فشارهای روانی برخود و دیگر اعضای خانواده میشود. نهایتگری در افراد خانواده قابل مشاهده است؛ از دید آنها تمام پدیدههای عالم در حد یک طیف قرار گرفته اند و هر چیزی در عالم، سفید بوده یا سیاه، بد بوده یا خوب، سودآور بوده یا زیان آور، از دید آنها حد وسطی برای هیچ پدیدهای، شی و ... وجود ندارد. وابستگی ناسالم در اعضای خانواده وجود داشته و در مواردی توجه چندانی به احساسات، خواستهها، و نیازهای خود نمیکنند و یا خود را محو عالم هستی میبینند و به شدت رفتارهای خودخواهانه بروز میدهند. استدلال و بروز رفتار منطقی در این خانوادهها به چشم نمیآید، به دلیل تعصب بیجایی که نسبت به یک موضوع یا اتفاق نشان میدهند. رقابت ناسالم بین افراد خانواده به ویژه فرزندان، شیوع زیادی داشته و زمانی که یکی از اعضا در یک زمینهی خاص به موفقیت دست پیدا کند، دیگر اعضا احساس نگرانی، اضطراب و حسادت نسبت به او بروز میدهند. انکار مشکلات و مسائل در این خانوادهها امری طبیعی بوده و به همین دلیل این مشکلات حل نشده باقی مانده و در رفتار آنها نیز متجلی میشود. رفتارهایی مانند غیبت و بدگویی از دیگران، در بین اعضای خانواده بسیار دیده شده که ناشی از داوریها و قضاوتهای نا به جایی است که انجام میدهند. افراد این خانواده برای جلوگیری از درگیری و دعواهای مداوم، به شدت به یکدیگر دروغ میگویند. فحش، ناسزا و خشونتهای جسمی در بین اعضای این خانوادهها امری رایج است و نسبت به یکدیگر این دیدگاه را دارند که شخص مقابل، خودخواه، خودرای و بدون فهم و درک بوده و بهترین راهحل جهت پیروز شدن، استفاده از خشونتهای جسمی و کتکزدن است. افراد خانواده دیدگاه خوبی در سایر زمینهها نداشته و جملاتی مانند: زنها قابل اعتماد نیستند، همه افراد عالم بد هستند و... در این گروه از خانوادهها به شدت استفاده میشود. فرزندان تمایل شدیدی به دریافت تایید از سوی پدر و مادر دارند و گاهی به همین دلیل به میل، خواست و هویت خود توجهی نکرده و سعی میکنند که تن به خواستهها، هرچند نادرست والدین بدهند. در رفتار افراد این خانوادهها، احساس عدم رضایت از خود و یا از خودراضی بودن غیرطبیعی رایج است. اعضای خانواده به شدت احساس تنهایی میکنند که در موارد بسیاری منجر به مشکلات روحی مانند غم و اندوه و افسردگی نیز میشود. اضطراب دائم و احساس سردرگمی در اعضای خانواده شیوع زیادی داشته که زمینه بروز اختلالاتی در مهارتهای شناختی، هیجانی و رفتاری میشود.
در بخش قبلی مقاله انواع خانواده، یادآور شدیم که روانشاسان خانواده را از نقطه نظر ساخت و روابط درون افراد، به شش دسته تقسیم کردهاند. خانوادههای هستهای، خانودههای گسترده و خانوادههای تک والدی، مواردی بودند که در بخش قبلی به شکل همه جانبه تشریح شد. در این بخش مقاله، به سه نوع دیگر انواع خانواده خواهیم پرداخت، باشد که این اطلاعات موجب پویایی و سلامت خانوادههای شما شود. ۴- خانواده بدون فرزند: این نوع خانواده از متداولترین نوع خانوادههاست. خانوادههای بدون فرزند خانوادههایی با دو شریک هستند که نمیتوانند یا نمیخواهند بچه داشته باشند. در دنیای انواع خانواده، این خانوادهها اغلب فراموش میشوند یا کنار گذاشته میشوند. در گذشته، بزرگ شدن، ازدواج و بچهدار شدن یک امر عادی بود، اما امروزه، افراد بیشتری تصمیم میگیرند بچهدار شدن را به تعویق بیندازند یا تصمیم به نداشتن بچه میگیرند. این خانوادهها شامل زوجیهایی میشوند که اغلب تمام وقت کار میکنند، معمولا دارای حیوانات خانگی هستند، از فرزندان برادر یا خواهر به جای فرزندان خود نگهداری میکنند. در حقیقت به این تلاش هستند که نبود فرزند خود را با بچههای فامیل یا حتی حیوانات خانگی پر کنند. آنها همچنین میتوانند زوجهای ماجراجویی باشند که احساس میکنند بچهدار شدن، برای سبک زندگیشان مناسب نیست. مزایای خانوادههای بدون فرزند: به طور معمول دارای درآمد بیشتری هستند (پس انداز بیشتری دارند) نیازی به مراقبت از فرزندان ندارند، چون فرزندی وجود ندارد آزادی بیشتر برای سفر، ماجراجویی، شغل و یا تحصیلات و برنامههای پیش بینی نشده دارند زوجها زمان بیشتری را با هم میگذرانند دل مشغولیهای این زوجها با دیگران فرق دارد معایب خانوادههای بدون فرزند: وقتی دوستان یا خانوادهی این زوجها شروع به بچهدار شدن میکنند، آنها احساس انزوا یا کنار گذاشته شدن میکنند. اگر این زوجها بچهدوست باشند، به احتمال بسیار کمبود فرزند را همیشه در زندگیشان خواهند داشت. ناباروری میتواند خانواده را مجبور به بی فرزندی کند، که میتواند برای زوجها سخت باشد. داشتن فرزند برای همه خانوادهها مناسب نیست؛ بعضی از خانوادهها بدون فرزند بهتر عمل میکنند. ۵- خانوادههای متحد یا ناتنی: این نوع خانوادهها شامل یک یا چند خانواده وابسته به یکدیگر است. ممکن است اعضای این خانواده به هر دلیلی از هم جدا شده باشند به همین دلیل، دیگر اعضا تصمیم میگیرند به شکل متحد با هم دیگر زندگی کنند. ادغام خانوادهها میتواند به روشهای مختلفی انجام شود، مانند دو والدین مطلقه با یک یا چند فرزند که خانوادههایشان را با هم ترکیب میکنند، یا یک والد مطلقه با فرزندانی که با کسی ازدواج میکند که هرگز ازدواج نکرده و بچهای ندارد. مزایای خانوادههای متحد: فرزندان جدای پدر و مادر، مراقبان دیگری نیز خواهند داشت. خواهر و برادرهای جدیدی برای فرزندان وجود دارد که میتواند زمینهی کسب تجارب جدید را فراهم سازد. همدلی و همبستگی بیشتر دیده میشود. درآمد بیشتر و کمک به یکدیگر وجود دارد. معایب خانوادههای متحد: تربیت و پرورش کودکان دشوار است. سازگاری میتواند برای والدین و فرزندان دشوار باشد. والدین ممکن است در تلاش برای تنبیه فرزندان یکدیگر با مشکل مواجه شوند. ممکن است فاقد نظم و انضباط یا ناسازگار باشد. ۶- خانوادههای وابسته به پدربزرگ یا مادربزرگ: در این سبک خانوادگی، وابستگی زیادی در جنبههای عاطفی و مالی به پدر بزرگ و مادر بزرگ یکی از زوجین قرار دارد. خانواده پدربزرگ و مادربزرگ زمانی است که یک یا چند پدربزرگ و مادربزرگ در حال بزرگ کردن نوه یا نوههای خود هستند. این وضعیت زمانی اتفاق میافتد که والدین برای مراقبت از فرزندان خود در دسترس نیستند یا نمیتوانند به درستی از فرزندان خود مراقبت کنند. به عنوان مثال، والدین ممکن است در زندان باشند، بسیار جوان باشند، ممکن اختلال سوءمصرف مواد داشته باشند، یا احتمالاً فوت کرده باشند. خوشبختانه، در این مواقع، پدربزرگ و مادربزرگ، قدم پیش میگذارند و به عنوان پدر و مادر برای نوههای خود عمل میکنند. این واحد خانواده بدون در نظر گرفتن ثروتمندبودن، فقیر یا طبقه متوسط بودن، میتواند اتفاق بیفتد. مزایای خانوادههای وابسته به پدربزرگ یا مادربزرگ: احترام در این خانوادهها حرف اول را میزند. ارتباط نزدیکی بین اعضا وجود دارد. تجربیات بزرگترها برای فرزندان بسیار مفید است. معایب خانوادههای وابسته به پدربزرگ یا مادربزرگ: پدربزرگ و مادربزرگ ممکن است کار نکنند یا شغل تمام وقت داشته باشند، ممکن است در مسئله درآمد مشکل داشته باشند. سلامت پدر بزرگ و مادر بزرگ ممکن است بر روحیهی فرزندان تاثیر بگذارد. آسایش و آرامش پدر بزرگ و مادر بزرگ مختل میشود. خانواده، انواع دیگری نیز دارد که در مقالات بعدی به ابعاد دیگر انواع خانواده خواهیم پرداخت. آنچه باید توجه داشته باشید این است که اگر مایل به تشکیل یک خانواده هستید، آن را ساده فکر نکنید. ممکن به این بیندیشید که پدر و مادرهای ما به سادگی خانوادهای تشکیل دادند و با حداقلها توانستند زندگی ساده و فرزندان سالم و صالحی را تربیت کنند اما حقیقت این است که جهان و نیازهای بشر در حال تغییر است؛ شما هرگز نمیتوانید با تفکر دیروز، خانوادهی امروزی بسازید. همانگونه که نسل جدید، تفکر و ایدههای متفاوتی را در ذهن میپروراند، برآیند این تفکرات نیز متفاوات خواهد بود. از پدر و مادرها توقع میرود که فرزندان؛ دختر و پسر خود را درک کرده و تلاش نکنند زندگی آنها را با زندگی خودشان مقایسه کنند. خانوادههای کنونی با خانوادههای نسل گذشته متفاوت هستند، همانگونه که نسل بعدی از نسل کنونی متفاوت خواهد بود.