برچسب: والدین

2 روز قبل - 39 بازدید

نتایج تحقیقات منتشر شده توسط انجمن روان‌شناسی آمریکا نشان می‌دهد که والدین ممکن است برخی از فرزندان خود را بیش از سایرین دوست داشته باشند. اگر تا به حال به این فکر کرده‌اید که والدین شما به طور پنهانی یکی از خواهر و برادرهای شما را بیشتر دوست دارند، ممکن است این‌ تصور شما درست باشد. مطالعه منتشر شده توسط انجمن روان‌شناسی آمریکا نشان می‌دهد که والدین ممکن است فرزندان دارای شخصیت سازگار و وظیفه‌شناس را به عنوان "فرزند محبوب" خود بدانند. الکساندر جنسن، استاد دانشگاه بریگام یانگ و نویسنده اصلی این تحقیق گفت: برای دهه‌ها، محققان می‌دانستند که تفاوت در نحوه برخورد والدین با فرزندان می‌تواند پیامدهای بلندمدتی برای آن‌ها داشته باشد. این مطالعه به ما کمک می‌کند تا درک کنیم کدام کودکان بیشتر احتمال دارد که از طرف والدین مورد توجه ویژه قرار بگیرند، که این امر ممکن است هم جنبه‌های مثبت و هم منفی داشته باشد. این مطالعه ارتباط میان ویژگی‌های کودکان و تفاوت‌های رفتار والدین با آن‌ها را بررسی کرده است و عواملی همچون سن کودک، جنسیت والدین و روش‌های اندازه‌گیری را نیز در نظر گرفته است. پژوهشگران دریافتند که دختران و کودکانی که وظیفه‌شناس‌تر و با والدین خود سازگارتر هستند، بیشتر از سایرین محبوب والدین خود می‌باشند. دکتر الکساندر جنسن، دانشیار دانشگاه بریگم یانگ در ایالت یوتا و نویسنده اصلی این گزارش، می‌گوید: «بار بعدی که به این فکر افتادید که آیا خواهر یا برادرتان فرزند محبوب والدینتان است، به یاد داشته باشید که موضوع معمولاً به دلایلی فراتر از تنها بودن بزرگ‌ترین یا کوچک‌ترین فرزند خانواده بستگی دارد. ممکن است مسائل مربوط به میزان مسئولیت‌پذیری یا خلق‌وخو نیز در میان باشد؛ یا شاید کنار آمدن با او ساده‌تر باشد.» دکتر الن وبر لیبی، روانشناس بالینی بازنشسته، باور دارد که این ترجیحات ممکن است موقتی باشند و بسته به شرایط تغییر کنند. او بیان می‌کند که ممکن است فرزند مورد علاقه والدین به آن‌ها یاد مادربزرگ محبوبی بیاندازد که دیگر در قید حیات نیست؛ یا اینکه این کودک بهتر بتواند با احساسات والدین هماهنگ باشد و بعد از یک روز سخت، آن ها را آرام کند.  پیامدهای رفتار والدین با فرزندان بیشتر محبوب طبق این مطالعه، فرزندانی که بیشتر مورد علاقه والدین خود هستند، از مزایای زیادی بهره‌مند می شوند. این مزایا شامل سلامت روانی بهتر، نمرات تحصیلی بالاتر، توانایی بیشتر در کنترل احساسات و روابط سالم‌تر می‌باشد. خطرات پرورش «فرزند ارجح» با این وجود، دکتر لیبی هشدار می‌دهد که این ترجیحات لزوماً همیشه به نفع فرزند محبوب نیست. حمایت بیش از حد از این کودکان ممکن است منجر به این شود که آن‌ها نتوانند مهارت‌های لازم برای زندگی را به‌درستی یاد بگیرند. علاوه بر این، ممکن است دیگر فرزندان تحت تأثیر این وضعیت قرار بگیرند و به روش‌های خاصی برای کسب محبت والدین متوسل شوند که ممکن است آن‌ها را از داشتن یک زندگی آزاد و مستقل باز دارد. فرزندانی که کمتر مورد توجه والدین هستند، ممکن است در بزرگسالی با مشکلات بیشتری مواجه شوند. این مشکلات می‌تواند شامل خطر مصرف مواد مخدر، سلامت روانی ضعیف‌تر و روابط خانوادگی کم‌تر باشد. همچنین در محیط‌های تحصیلی و خانه نیز ممکن است بیشتر دچار مشکلات شوند. نحوه رفتار عادلانه با فرزندان دکتر جنسن تاکید می‌کند که چالش بزرگ والدین این است که فرزندان خود را به‌گونه‌ای متفاوت اما مناسب تربیت کنند. با این حال، والدین باید اطمینان حاصل کنند که تفاوت‌های رفتاری آن ها منصفانه و قابل درک باشد. به عقیده او، این مطالعه می‌تواند والدین را تشویق کند که به چگونگی رفتار خود با فرزندان توجه کنند و اطمینان یابند که تفاوت‌هایی که میان آن‌ها قائل سردند، منصفانه باشد. دکتر لیبی پیشنهاد می‌کند که والدین به نظرات دیگران نیز گوش دهند و زمانی که اعضای خانواده یا دوستان به تفاوت‌های فرزند پروری آن‌ها اشاره می‌کنند، آماده باشند رفتارشان را اصلاح کنند. همچنین دکتر جنسن توصیه می‌کند که والدین نباید از پرسیدن از فرزندان خود در این باره بترسند و سعی کنند با آن‌ها به آرامی گفتگو کنند تا اگر احساس نابرابری وجود دارد، برطرف شود.

ادامه مطلب


5 روز قبل - 51 بازدید

خانواده به عنوان نخستین و مهم‌ترین نهاد اجتماعی در زندگی انسان، نقش بی‌بدیلی در شکل‌گیری هویت فردی و اجتماعی افراد ایفا می‌کند. هر انسانی از بدو تولد تا پایان زندگی خود در ارتباط با خانواده قرار دارد و بسیاری از باورها، ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی را از این نهاد فرا می‌گیرد. اگرچه دستیابی به هویت موضوعی است که هریک از افراد باید به تنهایی برای آن تلاش کنند، با این حال شرایط فرهنگی – اجتماعی و تأثیر والدین در  شکل گیری هویت غیر قابل انکار است. پدر و مادر اولین کسانی هستند که زیر بنای شخصیت سالم کودک را می سازند. والدین پایه‌گذار ارزشها و معیارهای فکری کودکان و نوجوانان هستند. برخورد کودک با الگوهاي خانوادگی در تکوین شخصیت او تأثير بسیار دارد. به زحمت می توان بخشی از آن را از صفحه ذهن و روان کودک پاك كرد. تأثير عوامل خانوادگی، از جمله سبک زندگی، عقاید و افکار، مذهب و اخلاق، عاطفه و خلق و خو، درکودکان و نوجوانان به سزاست. این مقاله به بررسی نقش خانواده در شکل‌گیری هویت فردی و اجتماعی پرداخته و تأثیرات آن را بر جنبه‌های مختلف زندگی افراد تحلیل می‌کند. هویت فردی: تعریفی و عوامل مؤثر تعریف هویت فردی هویت فردی به معنای شناخت فرد از خود، ارزش‌ها، باورها و ویژگی‌های منحصر به فردش است. این هویت شامل خودآگاهی، احساس تعلق و پذیرش ویژگی‌های شخصیتی می‌شود و پایه و اساس رفتارها و تصمیم‌گیری‌های فردی را تشکیل می‌دهد. نقش خانواده در شکل‌گیری هویت فردی خانواده اولین محیطی است که فرد در آن تجربه‌های اولیه خود را کسب می‌کند. والدین با ارائه الگوهای رفتاری، ارزش‌ها و نگرش‌ها، به طور مستقیم بر هویت فردی فرزندان تأثیر می‌گذارند. برای مثال، والدینی که محیطی حمایتی و امن برای فرزندان خود فراهم می‌کنند، زمینه‌ساز تقویت اعتماد به نفس و خودباوری در آن‌ها می‌شوند. تأثیر روابط خواهر و برادری روابط میان خواهران و برادران نیز نقش مهمی در شکل‌گیری هویت فردی دارد. این روابط، فضایی برای تمرین مهارت‌های اجتماعی، حل تعارضات و تجربه‌های مشترک فراهم می‌کند که به رشد شخصیت و تقویت هویت فردی کمک می‌کند. هویت اجتماعی: تعریفی و اهمیت آن تعریف هویت اجتماعی هویت اجتماعی به معنای احساس تعلق فرد به گروه‌ها و جامعه است. این نوع هویت شامل ارزش‌ها، باورها و هنجارهای اجتماعی است که فرد از طریق تعامل با محیط پیرامون خود کسب می‌کند. خانواده در این فرآیند نقش مهمی ایفا می‌کند. نقش خانواده در انتقال هنجارهای اجتماعی خانواده به عنوان اولین واسطه اجتماعی‌سازی، ارزش‌ها و هنجارهای جامعه را به فرزندان منتقل می‌کند. این انتقال می‌تواند از طریق رفتار والدین، گفت‌وگوهای خانوادگی و مشارکت در فعالیت‌های جمعی صورت گیرد. به عنوان مثال، خانواده‌ای که احترام به دیگران و همکاری را به فرزندان خود آموزش می‌دهد، به شکل‌گیری هویت اجتماعی مثبت در آن‌ها کمک می‌کند. نقش الگوهای خانوادگی در پذیرش تنوع خانواده می‌تواند با آموزش پذیرش تفاوت‌ها و احترام به تنوع، زمینه‌ساز تقویت هویت اجتماعی در فرزندان شود. این آموزش‌ها می‌تواند به کاهش تعصبات و افزایش توانایی تعامل با دیگران کمک کند. تأثیر عوامل مختلف خانوادگی بر شکل‌گیری هویت ساختار خانواده ساختار خانواده، شامل تعداد اعضا، روابط میان آن‌ها و نوع نقش‌هایی که افراد در خانواده بر عهده دارند، تأثیر زیادی بر شکل‌گیری هویت فردی و اجتماعی دارد. برای مثال، فرزندان در خانواده‌های گسترده ممکن است تجربه‌های متنوع‌تری در روابط اجتماعی داشته باشند که به تقویت هویت اجتماعی آن‌ها کمک می‌کند. الگوهای تربیتی نوع تربیت والدین، شامل روش‌های ارتباطی، نحوه تشویق و تنبیه و میزان حمایت‌گری، نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری هویت فرزندان دارد. والدینی که از روش‌های تربیتی مثبت استفاده می‌کنند، معمولاً به تقویت هویت مثبت در فرزندان خود کمک می‌کنند. محیط عاطفی خانواده محیط عاطفی خانواده، شامل میزان محبت، احترام و حمایت متقابل میان اعضا، تأثیر زیادی بر هویت فردی و اجتماعی دارد. خانواده‌ای که محیطی گرم و صمیمی فراهم می‌کند، زمینه‌ساز رشد روانی و اجتماعی سالم در فرزندان می‌شود. چالش‌های خانواده در شکل‌گیری هویت تعارضات خانوادگی تعارضات میان اعضای خانواده می‌تواند تأثیر منفی بر شکل‌گیری هویت فردی و اجتماعی فرزندان داشته باشد. این تعارضات ممکن است باعث ایجاد احساس ناامنی و کاهش اعتماد به نفس در فرزندان شود. فشارهای اقتصادی و اجتماعی فشارهای اقتصادی و اجتماعی می‌تواند توانایی خانواده در ارائه حمایت‌های لازم برای شکل‌گیری هویت مثبت را کاهش دهد. برای مثال، خانواده‌هایی که با مشکلات مالی مواجه هستند، ممکن است نتوانند فرصت‌های کافی برای آموزش و پرورش فرزندان فراهم کنند. تأثیر رسانه‌ها رسانه‌ها می‌توانند با ارائه الگوهای ناسازگار با ارزش‌های خانوادگی، در فرآیند شکل‌گیری هویت اختلال ایجاد کنند. خانواده‌ها باید با نظارت بر محتوای رسانه‌ای که فرزندان مصرف می‌کنند، تأثیرات منفی آن را کاهش دهند. راهکارهای تقویت نقش خانواده در شکل‌گیری هویت ایجاد محیطی امن و حمایتی خانواده باید محیطی فراهم کند که در آن اعضا بتوانند احساسات و نیازهای خود را به راحتی بیان کنند و از حمایت و توجه متقابل برخوردار شوند. آموزش مهارت‌های ارتباطی والدین و فرزندان باید مهارت‌های ارتباطی خود را تقویت کنند تا بتوانند بهتر با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و تعارضات را مدیریت کنند. تقویت ارزش‌های مثبت خانواده باید با آموزش ارزش‌های مثبت مانند احترام، صداقت و همکاری، زمینه‌ساز شکل‌گیری هویت مثبت در فرزندان شود. مشارکت در فعالیت‌های جمعی مشارکت در فعالیت‌های جمعی و اجتماعی می‌تواند به تقویت هویت اجتماعی فرزندان کمک کند. خانواده‌ها می‌توانند با تشویق خانواده به عنوان بنیادی‌ترین نهاد اجتماعی، نقش بی‌بدیلی در شکل‌گیری هویت فردی و اجتماعی افراد دارد. با ایجاد محیطی حمایتی، آموزش ارزش‌های مثبت و تقویت مهارت‌های ارتباطی، خانواده می‌تواند زمینه‌ساز رشد هویتی سالم در فرزندان شود. توجه به این نقش‌ها نه تنها به پایداری خانواده کمک می‌کند، بلکه تأثیرات مثبتی بر جامعه نیز خواهد داشت.

ادامه مطلب


3 هفته قبل - 76 بازدید

خانواده به عنوان اصلی‌ترین نهاد اجتماعی، نقشی بی‌بدیل در رشد و پرورش فرد ایفا می‌کند. این نهاد، محیطی را فراهم می‌کند که در آن اعضا از حمایت عاطفی، اجتماعی و روانی برخوردار می‌شوند. اما سلامت روان والدین، که نقش اساسی در مدیریت و هدایت خانواده دارند، به طور مستقیم بر کیفیت روابط خانوادگی تأثیر می‌گذارد. والدینی که از سلامت روان مطلوب برخوردارند، می‌توانند روابط خانوادگی مثبت و پایداری را تقویت کنند، در حالی که مشکلات روانی والدین ممکن است منجر به تنش‌ها و چالش‌های جدی در خانواده شود. این مقاله به بررسی ارتباط میان سلامت روان والدین و کیفیت روابط خانوادگی می‌پردازد و تأثیرات مختلف این رابطه را مورد تحلیل قرار می‌دهد. سلامت روان والدین و تأثیر آن بر نقش‌های خانوادگی سلامت روان والدین بر نحوه انجام نقش‌های آن‌ها در خانواده تأثیر عمیقی دارد. والدینی که از نظر روانی سالم هستند، توانایی بیشتری در مدیریت وظایف روزمره، حمایت عاطفی از فرزندان و ایجاد محیطی امن و مثبت برای خانواده دارند. در مقابل، والدینی که با مشکلات روانی مانند اضطراب، افسردگی یا استرس مزمن دست‌وپنجه نرم می‌کنند، ممکن است در انجام این وظایف دچار مشکل شوند. این مشکلات می‌تواند به ایجاد فاصله عاطفی میان اعضای خانواده و کاهش کیفیت روابط منجر شود. تأثیر سلامت روان بر سبک‌های فرزندپروری سلامت روان والدین تأثیر مستقیمی بر سبک‌های فرزندپروری آن‌ها دارد. والدینی که از سلامت روان خوبی برخوردارند، معمولاً از سبک‌های فرزندپروری مثبت و حمایتی استفاده می‌کنند. آن‌ها به نیازهای عاطفی و روانی فرزندان خود توجه کرده و با برقراری ارتباط مؤثر، به پرورش شخصیتی مستقل و بااعتمادبه‌نفس در فرزندان کمک می‌کنند. در مقابل، والدینی که دچار مشکلات روانی هستند، ممکن است از سبک‌های فرزندپروری نامناسب مانند سخت‌گیری افراطی، بی‌توجهی یا حمایت‌های بیش‌ازحد استفاده کنند که این امر می‌تواند رشد عاطفی و روانی فرزندان را مختل کند. سلامت روان والدین و تأثیر آن بر روابط زناشویی روابط زناشویی یکی از مهم‌ترین جنبه‌های زندگی خانوادگی است که به طور مستقیم تحت تأثیر سلامت روان والدین قرار دارد. زوج‌هایی که از سلامت روان خوبی برخوردارند، معمولاً توانایی بیشتری در حل تعارضات، برقراری ارتباط مؤثر و حمایت عاطفی از یکدیگر دارند. این نوع روابط می‌تواند الگویی مثبت برای فرزندان باشد و به ایجاد محیطی سالم در خانواده کمک کند. اما مشکلات روانی والدین، مانند افسردگی یا استرس شدید، می‌تواند منجر به کاهش رضایت زناشویی، افزایش تعارضات و در نهایت آسیب به روابط خانوادگی شود. تأثیر مشکلات روانی والدین بر سلامت روان فرزندان مشکلات روانی والدین نه تنها بر روابط خانوادگی تأثیر می‌گذارد، بلکه می‌تواند به طور مستقیم بر سلامت روان فرزندان نیز تأثیرگذار باشد. فرزندانی که در خانواده‌هایی با والدین دچار مشکلات روانی زندگی می‌کنند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به مشکلات روانی مانند اضطراب، افسردگی و اختلالات رفتاری قرار دارند. این فرزندان ممکن است به دلیل فقدان حمایت عاطفی کافی یا تجربه تعارضات مکرر در خانواده، احساس ناامنی و ناتوانی کنند که این امر می‌تواند رشد عاطفی و اجتماعی آن‌ها را مختل کند. نقش حمایت‌های اجتماعی و درمانی در بهبود سلامت روان والدین حمایت‌های اجتماعی و درمانی می‌تواند نقش مهمی در بهبود سلامت روان والدین و در نتیجه ارتقای کیفیت روابط خانوادگی داشته باشد. دسترسی به خدمات مشاوره و روان‌درمانی، حمایت از والدین در مواجهه با مشکلات روانی و ارائه آموزش‌های لازم برای مدیریت استرس و بهبود مهارت‌های ارتباطی می‌تواند به کاهش تأثیرات منفی مشکلات روانی والدین بر خانواده کمک کند. علاوه بر این، ایجاد شبکه‌های حمایتی اجتماعی، مانند گروه‌های حمایتی والدین، می‌تواند به والدین کمک کند تا احساس تنهایی کمتری داشته باشند و از تجربیات دیگران بهره ببرند. راهکارهای ارتقای سلامت روان والدین افزایش آگاهی: افزایش آگاهی والدین درباره اهمیت سلامت روان و تأثیر آن بر خانواده می‌تواند اولین گام در پیشگیری و مدیریت مشکلات روانی باشد. تشویق به مراقبت از خود: والدین باید یاد بگیرند که به نیازهای خود توجه کنند و زمانی را برای استراحت و تجدید قوا اختصاص دهند. ترویج ارتباط مؤثر: آموزش مهارت‌های ارتباطی به والدین می‌تواند به بهبود روابط خانوادگی و کاهش تعارضات کمک کند. حمایت مالی و اجتماعی: ارائه حمایت‌های مالی و اجتماعی به خانواده‌ها می‌تواند به کاهش استرس‌های مرتبط با مسائل اقتصادی و اجتماعی کمک کند. دسترسی به خدمات روان‌درمانی: والدین باید به خدمات روان‌درمانی و مشاوره دسترسی داشته باشند تا بتوانند مشکلات روانی خود را مدیریت کنند. سلامت روان والدین به عنوان یک عامل کلیدی در کیفیت روابط خانوادگی نقش حیاتی دارد. والدینی که از سلامت روان خوبی برخوردارند، می‌توانند محیطی مثبت و حمایت‌کننده برای خانواده خود ایجاد کنند و به پرورش فرزندانی سالم و موفق کمک کنند. در مقابل، مشکلات روانی والدین می‌تواند تأثیرات منفی عمیقی بر روابط خانوادگی و سلامت روان فرزندان داشته باشد. بنابراین، توجه به سلامت روان والدین و ارائه حمایت‌های لازم برای مدیریت مشکلات روانی آن‌ها، می‌تواند به ایجاد خانواده‌هایی پایدارتر و جامعه‌ای سالم‌تر منجر شود.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 83 بازدید

قدردانی، همچون چراغی فروزان در دل هر خانواده، تاریکی‌های ناامیدی و بی‌مهری را کنار می‌زند و فضایی سرشار از مهر و محبت را پدید می‌آورد. این احساس ارزشمند، ریشه در ذات انسان دارد و از دیرباز به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل تقویت پیوندهای خانوادگی شناخته شده است. در دنیای پرهیاهوی امروز که اغلب درگیر روزمرگی‌ها و تعجیل‌ها هستیم، یادآوری اهمیت قدردانی و تمرین آن در زندگی روزمره، بیش از پیش ضروری به نظر می‌رسد. قدردانی؛ پلی به سوی قلب‌ها قدردانی، پلی است که بین اعضای خانواده ساخته می‌شود و آن‌ها را به یکدیگر نزدیک‌تر می‌کند. زمانی که ما از تلاش‌ها، فداکاری‌ها و محبت‌های یکدیگر قدردانی می‌کنیم، در واقع به آن‌ها می‌گوییم که برای ما ارزشمند هستند و حضورشان در زندگی‌مان را ارج می‌نهیم. این احساس ارزشمندی، باعث تقویت اعتماد و صمیمیت بین اعضای خانواده می‌شود و به ایجاد یک فضای امن و آرام کمک می‌کند. در چنین فضایی، همه احساس می‌کنند که به آن‌ها تعلق دارند و می‌توانند آزادانه افکار و احساسات خود را ابراز کنند. فواید بی‌شمار قدردانی در خانواده قدردانی، همچون بارانی رحمت، بر دشت دل‌های ما می‌بارد و آن را سرسبز و خرم می‌کند. فواید قدردانی در خانواده بسیار فراتر از تقویت روابط است. برخی از مهم‌ترین فواید قدردانی عبارتند از: * افزایش رضایت از زندگی: افرادی که از زندگی خود و اطرافیانشان قدردانی می‌کنند، احساس رضایت بیشتری از زندگی دارند و شادتر هستند. * کاهش استرس: ابراز قدردانی، باعث کاهش سطح استرس و افزایش احساس آرامش در خانواده می‌شود. * تقویت عزت نفس: زمانی که اعضای خانواده احساس کنند که مورد قدردانی قرار می‌گیرند، عزت نفس آن‌ها تقویت می‌شود. * ایجاد انگیزه: قدردانی، انگیزه‌ای قوی برای ادامه تلاش و پیشرفت است. * بهبود ارتباطات: قدردانی، به بهبود ارتباطات بین اعضای خانواده کمک می‌کند و به آن‌ها یاد می‌دهد که چگونه بهتر به یکدیگر گوش دهند و درک متقابل داشته باشند. * تقویت روحیه همکاری: قدردانی، روحیه همکاری و همدلی را در خانواده تقویت می‌کند و به اعضای خانواده یاد می‌دهد که چگونه برای رسیدن به اهداف مشترک با یکدیگر همکاری کنند. راهکارهایی برای تقویت قدردانی در خانواده برای تقویت قدردانی در خانواده، می‌توان از راهکارهای مختلفی استفاده کرد. برخی از این راهکارها عبارتند از: * ابراز قدردانی به صورت شفاهی: به سادگی و صمیمیت به اعضای خانواده بگویید که از آن‌ها قدردان هستید. * نوشتن نامه قدردانی: نوشتن یک نامه دست‌نویس و بیان احساسات خود در آن، می‌تواند تأثیر ماندگاری بر فرد مقابل داشته باشد. * هدیه دادن: هدیه دادن، حتی یک هدیه کوچک، نشان‌دهنده توجه و قدردانی شماست. * کمک به یکدیگر: با انجام کارهای کوچک برای اعضای خانواده، نشان دهید که به آن‌ها اهمیت می‌دهید. * گوش دادن فعال: به صحبت‌های اعضای خانواده با دقت گوش دهید و نشان دهید که به آن‌ها توجه می‌کنید. * توجه به جزئیات کوچک: به جزئیات کوچک توجه کنید و از آن‌ها قدردانی کنید. * ایجاد آئین‌های خانوادگی: ایجاد آئین‌های خانوادگی، فرصتی برای ابراز قدردانی و تقویت پیوندهای خانوادگی است. * آموزش قدردانی به کودکان: به کودکان بیاموزید که چگونه از دیگران قدردانی کنند و به آن‌ها نشان دهید که قدردانی یک مهارت مهم زندگی است. چالش‌ها و راهکارها در برخی موارد، ابراز قدردانی ممکن است با چالش‌هایی همراه باشد. برای مثال، برخی افراد ممکن است در ابراز احساسات خود مشکل داشته باشند یا احساس کنند که قدردانی از آن‌ها سوءاستفاده می‌شود. برای غلبه بر این چالش‌ها، می‌توان از راهکارهای زیر استفاده کرد: * تمرین مداوم: ابراز قدردانی یک عادت است و با تمرین مداوم می‌توان آن را تقویت کرد. * شروع کوچک: با ابراز قدردانی از کارهای کوچک شروع کنید و به تدریج دامنه آن را گسترش دهید. * صراحت و صداقت: در ابراز قدردانی صادق و صریح باشید. * توجه به تفاوت‌های فردی: هر فرد به روش خاصی احساس قدردانی می‌کند. سعی کنید روش‌های مختلف را امتحان کنید تا ببینید کدام روش برای هر فرد موثرتر است. قدردانی؛ سرمایه‌ای برای آینده قدردانی، سرمایه‌ای است که هر خانواده‌ای می‌تواند برای آینده خود ذخیره کند. با کاشتن بذر قدردانی در دل خانواده، می‌توانیم محیطی سرشار از عشق، احترام و همدلی ایجاد کنیم. فراموش نکنیم که قدردانی، نه تنها به دیگران، بلکه به خودمان نیز کمک می‌کند تا زندگی شادتر و پربارتری داشته باشیم. در پایان، می‌توان گفت که قدردانی، یکی از مهم‌ترین عوامل در ایجاد یک خانواده شاد و موفق است. با تمرین مداوم قدردانی، می‌توانیم پیوندهای خانوادگی خود را تقویت کنیم، روابطمان را بهبود بخشیم و زندگی خود را با معنا کنیم. پس بیایید با هم عهد ببندیم که قدردانی را به بخشی از زندگی روزمره خود تبدیل کنیم و از نعمت‌های بزرگی که در زندگی داریم، قدردان باشیم.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 63 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری می‌دانم دنیای شما بزرگ‌ترها پر از دغدغه و کار است. اما هر شب که به خانه می‌آیید، آرزوی کوچکی در دلم ریشه می‌دواند، آرزوی بازی کردن، نقاشی کشیدن و درد دل کردن با شما. نیازی به صرف ساعت‌ها زمان نیست، فقط ده دقیقه کافیست تا با زبانی کودکانه، حرف‌ها، ترس‌ها، نگرانی‌ها و شادمانی‌هایم را با شما در میان بگذارم. اگر باور ندارید، از همین امشب شروع کنید. فقط ده دقیقه از شبانه‌روزتان را به من اختصاص دهید و با من بازی کنید. مطمئنم بعد از چند روز، از نتیجه‌ی کار شگفت‌زده و خوشحال خواهید شد. پس به یاد داشته باشید که هر شب، سهمی ده دقیقه‌ای برای من کنار بگذارید. من تشنه‌ی لحظات ناب با شما هستم، لحظاتی که در آن محبت و صمیمیت موج می‌زند. اما خواهش می‌کنم، اینقدر به من دستور ندهید. «لباس‌هایت را آن جا بگذار»، «غذایت را نریز»، «خوب رفتار کن»، «آرام باش» و... . من چون شمار کردن بلد نیستم، نمی‌دانم در طول روز چند بار این جملات را از شما والدین عزیزم می‌شنوم، اما شما که ریاضی‌تان خوب است و حساب بلد هستید، می‌توانید یک روز فقط یک روز، تعداد تمام دستورات را که به من می‌دهید، بشمارید!. حالا خودتان را جای من بگذارید. اگر رئیس‌تان هر روز اینقدر به شما دستور می‌داد، حاضر بودید برایش کار کنید؟ می‌توانستید دوستش داشته باشید؟ اعصاب‌تان خرد نمی‌شد؟! باور کنید من با شنیدن این همه دستور چیزی یاد نمی‌گیرم. اگر رفتارهای من را دوست ندارید، به جای هزاران دستور و بایدها و نبایدها، الگوی مناسبی برای من باشید و زمانی که کاری را درست انجام می‌دهم، تشویقم کنید. آنگاه، خودتان می‌بینید که چقدر زود همان کارهایی را انجام می‌دهم که شما دوست دارید و رابطه‌مان به بهترین شکل ممکن تبدیل می‌شود. لطفا من را با هیچ کس مقایسه نکنید. به جای این که در نوجوانی و جوانی افسوس بخورید که چرا من این قدر اعتماد به نفسم پایین است، غمگین و خجالتی هستم یا نمی‌توانم روی پای خودم بایستم، امروز به فکر من باشید. می‌دانستید که پایه‌های اعتماد به نفس من از دوران نوزادی و همین الآن(کودکی) بنا می‌شود؟ پس از همین لحظه با اجتناب از مقایسه کردن من با کودکی خودتان، خواهر و برادرهایم یا بچه‌های فامیل به من کمک کنید تا شخصیت منحصر به فرد خودم را بشناسم و دوست بدارم. حتما شما بزرگترها بهتر می‌دانید «هیچ آدمی نباید و نمی‌تواند شبیه دیگران باشد.» مگر خود شما دقیقا مثل خواهر یا برادرتان هستید؟ که دوست دارید من مثل غیرم بشوم. به جای مقایسه کردن، لطفا با جملاتی ساده ویژگی‌های مثبت من را به خودم بگویید و به خاطر آن‌ها تشویقم کنید. به علاوه، کمکم کنید تا رفتارهای ناخوشایندم را تغییر بدهم. لطفا به من نگویید که دوستم ندارید. من فقط یک لیوان آب را روی میز ریختم و شما به من می‌گویید: «دیگر دوستت ندارم!» مگر ریختن یک لیوان آب و کارهای مسخره مثل این ارزشش را دارد که من را سرزنش کنید و توقع داشته باشید همیشه محتاط عمل کنم. اگر کسی خود شما را به علت کارهای مسخره سرزنش کند و به شما بگوید دیگر دوستتان ندارم، چه احساسی خواهید داشت؟ اگر آن فرد مهم‌ترین آدم زندگی‌تان باشد چه حالی پیدا می‌کنید؟ اگر ضعیف و ناتوان باشید و به خاطر کاری که انجام داده‌اید خیلی هم خجالت بکشید با شنیدن این جمله چکار می‌کنید؟ آرزوی من این است که یک روز بتوانم به خوبی شما همه‌ی کارها را انجام دهم و رفتارهای مناسبی داشته باشم. باور کنید تمام سعی‌ام را می‌کنم، اما تا آن زمان به کمک شما احتیاج دارم. اگر به جای این جمله به من بگویید که «این رفتارت خوب نیست.» و به من آموزش بدهید که آن کار را چطور انجام دهم یا چگونه رفتار خوبی داشته باشم، قلب کوچک من را نمی‌شکنید. در تربیت من هماهنگ باشید. والدین عزیزم! اگر دستوراتی که به من می‌دهید متفاوت باشند نه تنها چیزی یاد نمی‌گیرم بلکه سردرگم و گیج هم می‌شوم. دنیا برای من مثل یک مکان بزرگ و ناشناخته است که باید با کمک شما آن را کشف کنم. اگر یکی از شما به من بگوید که تا دیروقت نمی‌توانم بیدار بمانم، اما دیگری اجازه انجام هر کاری را به من بدهد، من فقط گیج و مردد می‌شوم و نمی‌دانم کدام کار درست هست تا انجام دهم. بنابر این، کمی وقت بگذارید و در مورد روش‌های تربیتی‌تان با هم صحبت کنید و به یک رویه واحد برسید. بعد از آن، می‌توانید آن را به من بگویید و من هم با خیال راحت‌تر آن را اجرا می‌کنم. این کار باعث می‌شود که همه ما راحت‌تر باشیم و زودتر به نتیجه دلخواهمان برسیم. من خیلی دوست دارم که در خانه‌ای با آرامش و بدون تنش زندگی کنم. لطفاً با هم هماهنگ باشید تا این اتفاق بیفتد. کاملا آگاهم که فرزندپروری سخت‌ترین کار دنیاست. از صمیم قلب از شما به خاطر تمام زحماتی که تا به حال برای من کشیده‌اید سپاسگزارم. نوشتن این نامه فقط برای یادآوری این نکته بود که تربیت من نیز به اندازه‌ی شغل شما اهمیت دارد. همانطور که روزانه ۸ ساعت برای کارتان وقت می‌گذارید، امیدوارم برای پرورش و تربیت من هم زمان و انرژی کافی صرف کنید. می‌دانم که هیچ کس کامل نیست و همه والدین(بدون استثناء) در طول مسیر اشتباهاتی مرتکب می‌شوند. گاهی اوقات ممکن است با من رفتار نامناسبی داشته باشید، اما من به عنوان فرزندتان به شما ایمان دارم و می‌دانم که شما در تلاش هستید تا عشق خود را به بهترین نحو به من نشان دهید. من هم قول می‌دهم که این عشق را در آینده به فرزندانم منتقل کنم. باعشق و احترام! فرزند دلبندتان!

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 73 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری یکی از دغدغه‌های همیشگی والدین، یافتن روش‌های مناسب برای کمک به فرزندانشان در مسائل درسی و تحصیلی است. با توجه به تحولات سریع در سیستم آموزشی، تنوع روش‌های تدریس و پیچیده‌تر شدن محتوای کتب درسی، بسیاری از والدین احساس می‌کنند که توانایی کافی برای راهنمایی و همراهی فرزندان خود در این مسیر را ندارند. این نگرانی به‌ویژه زمانی شدت می‌یابد که والدین خود با روش‌های آموزشی کنونی آشنایی کافی نداشته باشند. در چنین شرایطی، والدین به دنبال راهکارهای عملی و مؤثر هستند تا بتوانند به بهترین شکل ممکن از فرزندان خود در فرایند یادگیری پشتیبانی کنند. ایجاد یک محیط مناسب برای مطالعه، تعیین زمان مشخص برای انجام تکالیف، تشویق و تقویت روحیه‌ی تلاش و پشتکار در کودک، و مهم‌تر از همه، همکاری نزدیک با معلم فرزند، از جمله راهکار‌هایی هستند که می‌توانند به والدین در این زمینه کمک شایانی کنند. در این مقاله، به بررسی دقیق‌تر هر یک از این راهکار‌ها پرداخته خواهد شد تا والدین بتوانند با استفاده از آن‌ها، نقش مؤثری در موفقیت تعلیمی و تحصیلی فرزندان خود ایفا کنند. ملاحظات تفاوت‌های فردی کودکان هر کودکی یک جهان کوچک و منحصر به فرد است. همان‌طور که اثر انگشت هیچ دونفری یکسان نیست، استعداد‌ها، توانایی‌ها، سرعت یادگیری و سبک‌های یادگیری کودکان نیز با یکدیگر متفاوت است. این تفاوت‌ها، گنجینه ارزشمندی از پتانسیل‌ها هستند که با شناخت و پرورش مناسب می‌توانند به شکوفایی کودک کمک کنند. والدین و مربیان نقش بسیار مهمی در کشف و پرورش این تفاوت‌ها دارند. به‌جای اینکه کودکان را در قالب‌های از پیش تعیین شده قرار دهیم و آن‌ها را با یکدیگر مقایسه کنیم، باید به نقاط قوت و ضعف هر کودک توجه کنیم. با شناخت دقیق از ویژگی‌های منحصر به فرد فرزندمان، می‌توانیم برنامه‌های آموزشی و تربیتی متناسب با او طراحی کنیم و به او کمک کنیم تا در زمینه‌هایی که استعداد بیشتری دارد، رشد کند. برای مثال، کودکی که استعداد هنری دارد، به‌جای اینکه مجبور شود ساعت‌ها روی ریاضیات تمرکز کند، می‌تواند در رده‌های نقاشی یا موسیقی شرکت کند. توجه به تفاوت‌های فردی نه تنها به رشد و پیشرفت کودکان کمک می‌کند، بلکه اعتماد به نفس آنها را نیز تقویت می‌کند. کودکی که احساس کند مورد توجه و حمایت قرار گرفته و استعداد‌هایش دیده شده، انگیزه بیشتری برای یادگیری و تلاش خواهد داشت. همچنین، این رویکرد باعث کاهش استرس و اضطراب در کودکان نیز می‌شود. ایجاد عادت مطالعه: سنگ بنای موفقیت تحصیلی ایجاد عادت مطالعه، سنگ بنای موفقیت تحصیلی است. این عادت نه تنها به بهبود نمرات و عملکرد کودک در مدرسه تأثیر می‌گذارد، بلکه مهارت‌های شناختی او را نیز تقویت می‌کند. تعیین یک زمان مشخص هر روز برای مطالعه، به کودک کمک می‌کند تا این فعالیت را به بخشی جدایی‌ناپذیر از روز خود تبدیل کند. ایجاد یک روتین منظم، مغز را برای یادگیری آماده می‌کند و تمرکز را افزایش می‌دهد. انتخاب مکانی آرام و بدون حواس‌پرتی، مانند یک گوشه مطالعه مخصوص در اتاق کودک، می‌تواند محیطی ایده‌آل برای مطالعه باشد. علاوه بر این، فراهم کردن ابزار‌های لازم مانند کتاب‌ها، دفترچه یادداشت و لوازم تحریر مناسب، به کودک انگیزه بیشتری برای مطالعه می‌دهد. ایجاد یک برنامه مطالعه واقع‌بینانه و قابل اجرا نیز بسیار مهم است. این برنامه باید شامل زمان‌هایی برای استراحت کوتاه و فعالیت‌های مورد علاقه کودک باشد تا از خستگی و بی‌حوصلگی او جلوگیری شود. یادگیری روش‌های مؤثر مطالعه: کلیدی برای درک عمیق آموزش روش‌های مختلف مطالعه به کودکان یکی از مؤثرترین راه‌ها برای ارتقای کیفیت یادگیری آن‌ها و تقویت توانایی‌شان در درک و به‌خاطر سپردن اطلاعات است. این روش‌ها نه‌تنها به آن‌ها کمک می‌کنند تا مفاهیم را بهتر بفهمند، بلکه باعث می‌شوند که فرایند یادگیری به تجربه‌ای جذاب و لذت‌بخش تبدیل شود. یکی از این روش‌ها، خلاصه‌نویسی است که به کودک می‌آموزد چگونه اطلاعات مهم و کلیدی را از متون استخراج کند و آن‌ها را به زبانی ساده‌تر و قابل‌فهم‌تر تبدیل کند. این مهارت نه‌تنها باعث تقویت حافظه او می‌شود، بلکه به او در سازماندهی افکار و اطلاعات نیز یاری می‌رساند. از سوی دیگر، استفاده از نقشه‌های ذهنی ابزاری قدرتمند برای درک ارتباط بین مفاهیم مختلف است. این نقشه‌ها به کودک کمک می‌کنند تا اطلاعات را به‌صورت بصری سازماندهی کرده و مفاهیم پیچیده را در قالب نمودار‌های ساده و قابل‌فهم تجسم کند که این امر در یادگیری مفاهیمی که دارای ارتباطات گسترده هستند، بسیار کاربردی است. علاوه بر این، فلش کارت‌ها نیز یکی از ابزار‌های محبوب و مؤثر برای مرور سریع مطالب و تقویت حافظه کوتاه‌مدت و بلندمدت هستند. با استفاده از فلش کارت‌ها، کودک می‌تواند مفاهیم را به طور منظم مرور کرده و نقاط ضعف خود را در یادگیری شناسایی کند. این روش به‌ویژه در یادگیری واژگان جدید، فرمول‌های ریاضی و تاریخ‌های مهم بسیار مفید است. همچنین، تشویق کودک به پرسیدن سؤالات مرتبط با موضوعات درسی و جستجوی پاسخ‌های آن‌ها از طریق منابع مختلف، از دیگر روش‌های کارآمد در یادگیری فعال است. این رویکرد باعث می‌شود که کودک نه‌تنها به یک یادگیرنده منفعل تبدیل نشود، بلکه با کنجکاوی و علاقه، به کشف و درک عمیق مفاهیم بپردازد. در مجموع، یادگیری این روش‌ها فرایند مطالعه کودک را مؤثرتر و هدفمندتر می‌سازد و مهارت‌هایی را در او تقویت می‌کند که در طول زندگی برایش ارزشمند خواهند بود. ترکیب این روش‌ها با حمایت و نظارت والدین و معلمان می‌تواند تجربه‌ای مثبت و سازنده از یادگیری را برای کودک به ارمغان آورد. استفاده از منابع آموزشی متنوع: غنی‌سازی یادگیری و تقویت درک مفاهیم استفاده از منابع آموزشی متنوع یکی از بهترین راهکار‌ها برای تقویت فرایند یادگیری کودکان است، زیرا این منابع امکان بررسی مفاهیم از زوایای مختلف را فراهم می‌کنند و به آن‌ها کمک می‌کنند تا درک عمیق‌تر و پایدار‌تری از مطالب درسی داشته باشند. کتاب‌های کمک‌آموزشی که اغلب شامل تمرین‌های متنوع و توضیحات تکمیلی هستند، می‌توانند در کنار محتوای اصلی کتاب‌های درسی به کودک کمک کنند تا مهارت‌های خود را گسترش دهد. علاوه بر این، نرم‌افزار‌های آموزشی و اپلیکیشن‌های تعاملی به کودکان اجازه می‌دهند که با روش‌های جذاب‌تری مانند بازی‌های آموزشی، آزمون‌های دیجیتال و شبیه‌سازی‌های علمی، مطالب را یاد بگیرند. این نوع یادگیری تعاملی می‌تواند به افزایش انگیزه و علاقه کودک کمک کند و یادگیری را به تجربه‌ای لذت‌بخش تبدیل نماید. وب‌سایت‌ها و پلتفرم‌های آموزشی نیز به‌عنوان منبعی غنی و متنوع برای یادگیری خودآموز عمل می‌کنند. این منابع اغلب شامل ویدیو‌های آموزشی، مقالات توضیحی، و آزمون‌های آنلاین هستند که کودکان می‌توانند از آن‌ها برای تقویت نقاط ضعف خود و مرور مفاهیم استفاده کنند. به‌ویژه، فیلم‌های آموزشی می‌توانند مفاهیم پیچیده را با استفاده از تصاویر، انیمیشن‌ها و مثال‌های عملی به شیوه‌ای ساده و قابل‌فهم توضیح دهند. استفاده از چنین ابزار‌هایی به کودک کمک می‌کند تا درسی را که ممکن است در کلاس به طور کامل متوجه نشده باشد، به‌صورت خودآموز یاد بگیرد و تمرین‌های اضافی برای تثبیت آموخته‌هایش انجام دهد. همچنین، منابع آموزشی متنوع می‌توانند باعث شوند که کودک یادگیری را فراتر از محیط کلاس تجربه کند و به کشف جنبه‌های جدید و خلاقانه از مطالب بپردازد. این امر نه تنها توانایی‌های تحلیلی و حل مسأله او را تقویت می‌کند، بلکه باعث می‌شود که یادگیری به فعالیتی هیجان‌انگیز و پویا تبدیل شود. والدین و معلمان می‌توانند با شناسایی منابع مناسب و هدایت کودکان به استفاده از آن‌ها، نقش مهمی در غنی‌سازی فرایند یادگیری ایفا کنند و بستری فراهم آورند که کودک در آن بتواند به بهترین نسخه از توانایی‌های خود دست پیدا کند. تشویق و قدردانی: سوخت انگیزه، اعتماد به نفس و رشد پایدار در کودکان تشویق و قدردانی از تلاش‌ها و پیشرفت‌های کودکان، حتی اگر کوچک باشند، نقشی بنیادین در شکل‌دهی انگیزه و تقویت اعتماد به نفس آن‌ها دارد. این کار نه‌تنها سبب ایجاد احساس ارزشمندی و اهمیت در کودک می‌شود، بلکه او را به ادامه مسیر یادگیری و تلاش بیشتر ترغیب می‌کند. وقتی کودکان می‌بینند که والدین، معلمان یا اطرافیان آن‌ها تلاش‌هایشان را می‌بینند و قدردانی می‌کنند، انگیزه‌ای درونی برای تلاش دوباره و مقابله با چالش‌ها در آن‌ها ایجاد می‌شود. در این میان، نکته مهم این است که تمرکز اصلی نباید صرفاً بر نتایج نهایی، مانند نمرات یا رتبه‌ها باشد، بلکه تأکید بر فرایند تلاش و پشتکاری که کودک نشان داده، از اهمیت بیشتری برخوردار است. به‌عنوان مثال، حتی اگر کودک در یک آزمون یا پروژه موفق به کسب نمره عالی نشود، می‌توان با تقدیر از زمانی که برای مطالعه صرف کرده یا تلاشی که برای حل مشکلات انجام داده، احساس رضایت و انگیزه را در او زنده نگه داشت. این رویکرد به کودک می‌آموزد که شکست یا عدم موفقیت، بخشی طبیعی از مسیر رشد و یادگیری است و تلاش مستمر و پشتکار در نهایت به نتایج مثبت منجر خواهد شد. علاوه بر این، قدردانی به روش‌های مختلف، مانند تحسین کلامی، لبخند، آغوش یا پاداش‌های کوچک، می‌تواند تأثیر عمیقی بر روحیه و اعتماد به نفس کودک داشته باشد. همکاری با معلم: پل ارتباطی مستحکم میان خانه و مدرسه برای موفقیت آموزشی کودک همکاری نزدیک و مداوم والدین با معلم، یکی از اساسی‌ترین گام‌ها برای حمایت از پیشرفت تحصیلی کودک است. این ارتباط مؤثر به والدین امکان می‌دهد تا به‌طور دقیق از وضعیت تحصیلی، نقاط قوت و ضعف، و همچنین چالش‌هایی که کودک با آن‌ها روبه‌روست، آگاه شوند. معلمان به دلیل تعامل روزانه با کودکان و آشنایی با روش‌های آموزشی، منبعی ارزشمند از اطلاعات و راهنمایی‌ها هستند که والدین می‌توانند با استفاده از آن‌ها، راهبرد‌های آموزشی مناسبی را در خانه پیاده کنند. والدین با مشورت با معلم می‌توانند دریابند که چگونه در زمینه‌هایی که کودک نیاز به تقویت دارد، به او کمک کنند و در عین حال از تشویق او برای تقویت نقاط قوتش غافل نشوند. علاوه بر این، گفت‌وگو با معلم درباره رویکرد‌های آموزشی و انتظارات مدرسه، به والدین کمک می‌کند تا برنامه‌های درسی و تکالیف کودک را بهتر درک کرده و به شیوه‌ای هماهنگ با مدرسه عمل کنند. معلمان می‌توانند منابع آموزشی و کتاب‌های کمک‌آموزشی مناسب را به والدین معرفی کنند که این امر باعث می‌شود کودک در خانه نیز با استفاده از ابزار‌های مناسب، فرایند یادگیری خود را تقویت کند. همچنین، ارتباط منظم و سازنده میان والدین و معلم به کودک احساس امنیت و پشتیبانی می‌دهد، زیرا او می‌بیند که بزرگ‌تر‌ها در تلاش برای کمک به موفقیت او هستند. این همکاری می‌تواند از طریق شرکت در جلسات اولیا و مربیان، پیگیری مستمر گزارش‌های عملکرد تحصیلی، و حتی تماس‌های دوره‌ای با معلم برقرار شود. زمانی که والدین و معلمان با یکدیگر همسو عمل کنند، نه‌تنها مشکلات تحصیلی کودک سریع‌تر شناسایی و برطرف می‌شوند، بلکه انگیزه و اعتماد به نفس او نیز به طرز قابل توجهی افزایش می‌یابد؛ بنابراین، یک ارتباط قوی و فعال میان خانه و مدرسه، کلیدی برای حمایت از کودک و ایجاد بستری مناسب برای موفقیت تحصیلی و رشد همه‌جانبه او است.

ادامه مطلب


2 ماه قبل - 69 بازدید

با موضوع حسادت در نزد کودک‌تان باید بصورت آگاهانه برخورد کنید تا تاثیر نامطلوبی بر کودک‌تان نداشته باشد. در ادامه به معرفی چندمورد از راهکارهای مفید می‌پردازیم که به مقابله با موضوع حسادت در کودک‌تان می‌تواند کمک کند. به حرف فرزندتان عمیقاً گوش دهید حسادت موضوعی سطحی نیست بلکه  ریشه ای عمیق دارد. با کودک خود صحبت کنید و به نگرانی ها و دلایل او که باعث چنین رفتاری می‌شود گوش دهید. گوش دادن به ترس ها، نگرانی ها و مشکلات فرزندتان به او کمک می‌کند که بر حسادتش غلبه کند. احساسات منفی را به احساسات مثبت تبدیل کنید جهت دهی مثبت به افکار منفی کودک به او کمک می‌کند با حسادتش مقابله کند. اگر خواهر، برادر و یا دوستش در تحصیل از او بهتر عمل می‌کند باید فرزندتان را تشویق کنید تا بجای اینکه نسبت به افراد بهتر از خود حس بدی داشته باشد بیشتر تلاش کند و خودش را رشد دهد. ممکن است فرزندتان رفتاری پرخاشگرانه و منفی از خودش نشان دهد اما شما باید نسبت به او مهربان و صبور باشید و او را سرزنش یا تنبیه نکنید. درک این نکته ضروری است که فرزند شما با موقعیت عاطفی دشواری دست و پنجه نرم می‌کند و برای مقابله با آن به حمایت و مهربانی شما نیاز دارد. اهمی‌ت به اشتراک گذاری و سهیم شدن را توضیح دهید هرکودکی باید اهمیت مهربانی و به اشتراک گذاری را بیاموزد. وقتی کودک یاد می‌گیرد که وسایل خود را با سایر کودکان به اشتراک بگذارد نه تنها می‌تواند دوستان بیشتری پیدا کند بلکه می‌تواند به محو احساس حسادتش نیز کمک کرده باشد. از مقایسه خودداری کنید مقایسه باعث ایجاد احساس منفی و بی ارزشی نزد افراد می‌شود. بنابراین لطفاً کودک‌تان را با سایر کودکان از جمله دوستان شان مقایسه نکنید. هر کودکی توانایی و رفتارهای منحصر به فرد خودش را دارا می‌باشد و استعدادهای متفاوتی دارد. کشف کنید که فرزند شما در چه زمینه ای خوب عمل می‌کند وکمکش کنید تا مهارت‌های خود را در همان زمینه تقویت کند و به آنها مسلط شود نه اینکه آنها را با دیگران در مقام مقایسه قرار دهید. بیش از حد از کودک خود تعریف نکنید شما به عنوان والدین فرزندتان را می‌پرستید و دوستش دارید و ممکن است گاهی بخاطر تلاش ها و سخت‌کوشی‌هایش از او تمجید کنید اما از افراط در این کار خودداری کنید. شاید هنگامی‌ که سایر کودکان از فرزند شما بهتر بوده اند متوجه شوید که در حال تمجید بیش از حد از فرزندتان هستید و سخنان شما به کودک تان اطمینان خاطر دهد. بنابراین از انجام این کار خودداری کنید. از مقایسه ی عملکرد تحصیلی خودداری کنید بهتر است از مقایسه ی عملکرد تحصیلی فرزندتان در مکاتب با خواهر، برادر و یا دوستانش خودداری کنید. انجام این کار باعث ایجاد احساس خصومت و حسادت می‌شود. اگر فرزندتان نمرات خوبی کسب نمی‌کند تشویقش کنید بجای مقایسه‌ی خودش با کسی که نمره‌ی خوبی گرفته تلاشش را بیشتر کند و شما نیز نباید او را به این خاطر مورد سرزنش قرار دهید. القای رفتار مثبت داشته باشید تا حد امکان از چیزهای که باعث ایجاد حسادت در فرزندتان می‌شود اجتناب کنید. شما باید از سنین پایین احساس عشق، به اشتراک گذاری و مهربانی را در وجود کودک‌تان رشد دهید. همچنین آموزش موضوع حسادت و جوانب آن نیز به کودک کمک می‌کند تا با روش بهتری با این حس مقابله کنند. زمان کافی را با آنها بگذرانید غالباً حسادت در کودکان به این دلیل شکل می‌گیرد که توجهی را که آنها می‌خواهند و شایسته‌ی آن هستند از شما دریافت نمی‌کنند. زمانی را در روز به تعامل با آنها اختصاص دهید، چه برای بازی کردن و چه بیرون بردنشان و ساعات و دقایقی را با آنها قدم زدن در فضای باز، انجام یک بازی خانوادگی، تماشای فیلم شبانه، خواندن کتاب قبل از خواب یا فقط نشستن و صحبت کردن با آنها درباره ی اتفاقات روزانه شان. کمک شان کنید حسادت را به یک هدف تبدیل کنند اینکه به دیگران نگاه کنیم که به چیزهایی دست می‌ یابند یا توانایی انجام کارهایی را دارند که ما نمی‌ توانیم، طبیعی است. این مسئله باعث حسادت ما می‌شود. اما چه می‌شود اگر به فرزندتان کمک کنید حسادت‌شان را به اهدافی تبدیل کنند که از صمیم قلب آرزوی آن را دارند؟ اگر به دوستی که خوب فوتبال بازی می‌کند حسادت می‌کنند تلاش کنید تا در یادگیری همان حرفه او را حمایت کنید تا به آن توانایی که در دیگران دیده اند و در خود ندیده اند دست پیدا کنند. سخن پایانی: در این مقاله سعی بر آن شده تا بهتری نکات در رابطه به فرزند پروری در باب موضوع حسادت به شما معرفی و توضیح داده شوند. در نهایت پس از هر راهنمایی و مشاوره، والدین آگاه آنهایی هستند که به درستی مطالعه می‌کنند و در زمی‌نه ی رشد فرزندشان با دانش و درک صحیح قدم برمی‌دارند. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 86 بازدید

کودکان وقتی پای ابراز وجودشان در میان است، بسیار صریح هستند. ممکن است در ابراز عشق، نفرت، غم، حسادت یا سایر احساسات تردیدی نداشته باشند. حسادت به طرق مختلف بر کودکان تأثیر می‌گذارد. بنابراین، وقتی متوجه شدید که فرزندتان حسادت می‌کند، چه باید بکنید؟ شاید نگران شوید که آیا این موضوع بر طبیعت کودک شما تأثیر منفی خواهد گذاشت یا خیر. این مقاله کمک‌تان می‌کند راجع‌به حسادت در کودکان و نحوه‌ی برخورد مؤثر با آن بیشتر بدانید. اگر این سوال برای‌تان پیش آمده که دلیل حسادت در وجود کودک‌تان چیست؟ لوس کردن بیش از حد اغلب والدین دوست دارند کودکان‌شان را لوس و ناز پرورده به بار بیآورند اما اگر فرزندتان را بیش از حد ناز و نوازش کنید ممکن است نسبت به دیگران احساس برتری غیر واقعی داشته باشد. بنابراین هرگاه با فرد جدیدی برخورد کند که بهتر از خودش باشد ( در هر زمی‌نه‌ی) یا چیزی بهتر از آنچه خودش دارد را داشته باشد احساس حسادت و نا امنی به او دست می‌‌دهد. مقایسه شدن بسیار طبیعی به نظر می‌‌رسد که والدین یک کودک را با کودک دیگر یا فرزندان دیگران مقایسه کند. اما تا زمانی که این موضوع در محرمی‌ت خودتان بماند و فرزندتان از آن باخبر نشود اشکالی ندارد ولی فرض کنید که احساسات خودتان درباره ی این مقایسه را به صراحت اعلام می‌کنید و مدام فرزندتان را با خواهر، برادر یا دوستانش مقایسه می‌‌کنید. در این صورت نه تنها باعث ایجاد حس رقابت و پایین آمدن اعتماد به نفس او می‌‌شوید بلکه باعث تحریک احساس حسادت او نیز شده اید. والدین نگران و حمایت‌گر افراطی والدین حمایت‌گر نگران سلامتی فرزند خود هستند اما گاهی آنها در این کار زیاده روی می‌‌کنند و وقتی کودک خود را رها می‌‌کنند کودک احساس سردرگمی‌ می‌‌کند و نسبت به کودکانی که اعتماد به نفس و استقلالیت بیشتری دارند احساس حسادت می‌‌کند. رقابت ناسالم رقابت های سالم برای رشد و یادگیری کودکان ضروری هست اما ایجاد رقابت زمانی که ضروری نیست ممکن است بر شخصیت کودک تأثیر منفی بگذارد و منجر به شکل گیری حس حسادت شود. این اتفاق زمانی رخ می‌‌دهد که شما کودک‌تان را مقایسه می‌‌کنید و از او انتظار داشته باشید کاری را انجام دهد که در توانش نیست. برای مثال کودکی را می‌‌بینید که خوب صحبت می‌‌کند و در عین زمان از کودک‌تان می‌‌خواهید که به خوبی او صحبت کند درحالی که این کار برای کودک‌تان قابل اجرأ نیست و یا دوست ندارد در آن لحظه صحبت کند. وقتی والدین بیش از حد سخت گیر و کنترل‌گر باشند و از فرزندان‌شان انتظار داشته باشند بدون دلیل و توضیح از آنها اطاعت کنند به احتمال زیاد در روان فرزندشان کینه و حسادت را جایگزین می‌‌کنند. فرزندان آنها ممکن است نسبت به هم‌سالان شان احساس حقارت کنند  زیرا دائماً در محیطی کنترل شده قرار دارند. حسادت های بین خواهر، برادری اغلب دیده می‌‌شود که فرزندانی که در یک خانه زندگی می‌کنند (خواهر و برادر) نسبت به یکدیگر حسادت می‌‌کنند. این اتفاق ممکن است زمانی رخ دهد که والدین تمرکز خود را از فرزندان بزرگتر به سمت نوزاد تازه متولد شده معطوف می‌‌کنند. شاید از نظر کودک بزرگتر برخورد با این موقعیت چالش برانگیز باشد و نسبت به خواهر یا برادر کوچکتر خود دچار حسادت شود. نشانه‌های حسادت یک کودک چیست؟ ممکن است بسیار تملک گرا باشد اگر کودک شما حسادت می‌کند ممکن است در رابطه به همه چیز بسیار تملک گرایانه عمل کند. این دیدگاه صرفا درمورد مسائل مادی نیست بلکه او ممکن است نسبت به خواهر، برادر و یا دوستان خود نیز احساس مالکیت کند. شاید او نخواهد هیچ چیز و یا هیچ یک از افرادی که در زندگی او اهمیت دارند را با دیگری به اشتراک بگذارد و این نگرش باعث بروز افسردگی نیز می‌تواند در نزد آنها شود. ممکن است داشته هایش را مقایسه کند: کودک حسود مهارت‌ها، وسایل و چیزهای دیگرش را مدام با سایر کودکان مقایسه می‌کند. اگر کمبود داشته باشد و یا چیزی را نداشته باشد ابراز نارضایتی شدید و عصبانیت در او دیده می‌شود. درصورتی که فرزند شما نسبت به خواهر و برادرش حسادت می‌کند ممکن است سعی داشته باشد تا توجه شما را جلب کند. از نظر آنها بهترین راه برای جلب توجه والدین بدرفتاری است و دست به انواع و اقسام کارهای بزند که شما را عصبانی می‌کند. ممکن است پرخاشگری کند کودک حسود اغلب رفتار پرخاشگرانه و خشن از خود بروز می‌دهد. او نه تنها با اطرافیان بدرفتاری می‌کند بلکه ممکن است آنها را مورد آزار و اذیت نیز قرار دهد. در برخی موارد شاید حتی متوجه شوید او به خواهر، برادر و یا دوستانش آسیب می‌زند. ممکن است احساس ناامنی داشته باشد شاید فرزند شما به دلیل حسادت‌هایش احساس نا امنی داشته باشد. اغلب این رفتار با ورود نوزاد یا فرزند جدید به خانواده آشکار می‌شود و کودک شما از نظر احساس نیاز و جلب توجه عاطفی بسیار وابسته خواهد شد و بصورت مدام خواهان توجه بیشتر شما خواهد بود. عواقب حسادت که ممکن است کودک‌تان با آنها روبرو شود از آنجاییکه حسادت احساسی منفی است بنابراین بر شخصیت کودک شما تاثیر منفی نیز می‌گذارد که در ادامه برخی از این تاثیرات را ذکر می‌کنیم. پرخاشگری زورگویی کناره گیری و انزوا طلبی احساس درماندگی عزت نفس پائین این‌ها از جمله مشکلات و عوارض شخصیتی هستند که درصورت حسادت های مدام و طولانی مدت در نزد فرزندتان ممکن است به نحوه‌های متفاوت آشکار شوند. ادامه دارد... نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»

ادامه مطلب


3 ماه قبل - 108 بازدید

ارتباط مؤثر میان والدین و فرزندان یکی از ارکان اساسی روابط خانوادگی سالم و پایدار است. این ارتباط، نه تنها پایه‌ای برای رشد عاطفی و روانی کودکان است، بلکه در شکل‌گیری شخصیت، اعتماد به نفس، و مهارت‌های اجتماعی آنان نیز نقش کلیدی دارد. در مقابل، ضعف در ارتباطات خانوادگی می‌تواند منجر به بروز مشکلات رفتاری، اضطراب، افسردگی، و حتی اختلافات عمیق میان والدین و فرزندان شود. در این مقاله، به بررسی روش‌های مختلف تقویت ارتباط میان والدین و فرزندان می‌پردازیم. اهمیت ارتباط میان والدین و فرزندان ارتباط صحیح و مؤثر میان والدین و فرزندان از چندین منظر اهمیت دارد: ایجاد اعتماد و احساس امنیت: کودکانی که رابطه قوی و نزدیک با والدین خود دارند، احساس امنیت بیشتری می‌کنند و می‌توانند به‌راحتی مشکلات و نگرانی‌های خود را با والدین در میان بگذارند. توسعه عاطفی و اجتماعی: ارتباط خوب میان والدین و فرزندان موجب توسعه احساسات سالم و مهارت‌های اجتماعی در کودک می‌شود. بهبود عملکرد تحصیلی: تحقیقات نشان می‌دهد کودکانی که والدین‌شان با آنها ارتباط نزدیک‌تری دارند، در تحصیل و یادگیری نیز موفق‌تر هستند. جلوگیری از بروز مشکلات رفتاری: ارتباط ضعیف میان والدین و فرزندان می‌تواند منجر به بروز مشکلات رفتاری مانند پرخاشگری، خودشیفتگی، و حتی بزهکاری شود. بنابراین، تقویت این ارتباط می‌تواند به پیشگیری از چنین مشکلاتی کمک کند. روش‌های تقویت ارتباط میان والدین و فرزندان 1. گوش دادن فعال یکی از مؤثرترین روش‌های تقویت ارتباط، گوش دادن فعال به فرزندان است. در این روش، والدین به‌طور کامل و بدون قضاوت یا قطع‌کردن، به صحبت‌های فرزندان خود گوش می‌دهند. گوش دادن فعال باعث می‌شود فرزندان احساس کنند که صحبت‌هایشان ارزشمند است و والدین به احساسات و نگرانی‌هایشان اهمیت می‌دهند. برخی از راهکارهای مرتبط با گوش دادن فعال عبارتند از: تمرکز بر صحبت‌های کودک: در هنگام گوش دادن، تمرکز خود را به‌طور کامل به کودک معطوف کنید. از انجام فعالیت‌های دیگر خودداری کنید تا کودک احساس کند که او در آن لحظه مهم‌ترین فرد برای شماست. سوالات باز بپرسید: به‌جای سوالات کوتاه و بله/خیر، از سوالات باز استفاده کنید تا کودک بتواند احساسات و افکار خود را به‌طور کامل بیان کند. برای مثال، به‌جای اینکه بپرسید «روزت خوب بود؟»، بپرسید «امروز چه اتفاق جالبی برایت افتاد؟» تکرار و خلاصه‌سازی: گاهی اوقات، تکرار یا خلاصه کردن صحبت‌های فرزندتان می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که به‌طور کامل متوجه حرف‌های او شده‌اید. برای مثال: «پس تو می‌گویی که...». ابراز محبت و توجه به نیازهای عاطفی فرزندان نیاز دارند که احساس کنند مورد محبت و توجه والدین خود هستند. این محبت باید هم به‌صورت کلامی و هم از طریق رفتارهای محبت‌آمیز نشان داده شود. برخی از روش‌های ابراز محبت شامل: تعریف و تمجید از فرزند: والدین باید تلاش کنند تا نقاط قوت فرزندان را تشخیص داده و به آنها افتخار کنند. این کار اعتماد به نفس کودک را افزایش می‌دهد. در آغوش گرفتن و تماس جسمی: تماس جسمی مانند در آغوش گرفتن، بوسیدن و لمس آرام می‌تواند نشان‌دهنده محبت و علاقه والدین به فرزند باشد. حضور فعال: صرف وقت کیفی با فرزندان و حضور واقعی در کنار آنها بدون عوامل حواس‌پرت‌کن مانند گوشی همراه یا تلویزیون بسیار مهم است. این زمان کیفی می‌تواند به تقویت رابطه و درک متقابل کمک کند. 3. تعیین مرزهای منطقی و سازگار مرزها و قوانین خانه باید به‌گونه‌ای تنظیم شود که هم منطقی باشد و هم به‌صورت مستمر رعایت شود. در حالی که مرزها و قوانین می‌توانند به انضباط کودکان کمک کنند، والدین باید تلاش کنند تا این قوانین به‌صورت شفاف و با گفتگو تعیین شود. چند نکته در این زمینه عبارتند از: توضیح قوانین به کودک: کودکان باید دلیل و هدف قوانین خانه را بفهمند تا بهتر بتوانند آنها را رعایت کنند. به‌جای اینکه تنها از کودک بخواهید که کاری را انجام دهد، برایش توضیح دهید که چرا این کار مهم است. قوانین انعطاف‌پذیر و مناسب برای سن: قوانین باید با توجه به سن و سطح رشد کودک تنظیم شود. برای مثال، کودک پنج‌ساله ممکن است نیاز به زمان استراحت و خواب بیشتری داشته باشد در حالی که نوجوانان نیاز به زمان بیشتری برای استقلال دارند. پایداری در اجرای قوانین: قوانین باید به‌طور مستمر و بدون تغییر اجرا شوند. اگر کودکان مشاهده کنند که والدین گاهی قوانین را نادیده می‌گیرند یا تغییر می‌دهند، ممکن است مرزها را جدی نگیرند. 4. استفاده از زبان مثبت زبان مورد استفاده والدین نقش مهمی در شکل‌دهی ارتباط میان والدین و فرزندان دارد. استفاده از زبان مثبت می‌تواند به ایجاد ارتباط بهتر و افزایش حس اعتماد در فرزندان کمک کند. برخی از نکات مرتبط با زبان مثبت عبارتند از: تشویق به‌جای سرزنش: به‌جای انتقاد یا سرزنش مستقیم، والدین باید تلاش کنند تا نقاط مثبت رفتار فرزندان را تشخیص داده و آنها را تشویق کنند. پرهیز از استفاده از جملات منفی: استفاده مداوم از جملاتی مانند «نکن»، «نه» و «نمی‌شود» می‌تواند تأثیر منفی بر روحیه فرزندان داشته باشد. به‌جای آن، سعی کنید جملات مثبت‌تری مانند «بهتر است این کار را این‌گونه انجام دهی» یا «لطفاً این کار را امتحان کن» استفاده کنید. تأکید بر تلاش نه نتیجه: به‌جای اینکه تنها بر نتایج عملکرد فرزندان تمرکز کنید، تلاش‌ها و کوشش‌های آنها را نیز مورد تقدیر قرار دهید. این کار انگیزه فرزندان را برای پیشرفت افزایش می‌دهد. 5. مدیریت تعارض‌ها با روش‌های سازنده تعارض و اختلاف‌نظر میان والدین و فرزندان امری طبیعی است. اما مهم این است که والدین بتوانند این تعارض‌ها را به‌صورت سازنده مدیریت کنند. برخی از راهکارهای مدیریت تعارض عبارتند از: گفتگو به‌جای فریاد زدن: در هنگام بروز تعارض‌ها، والدین باید سعی کنند تا به‌جای فریاد زدن یا تهدید، به‌طور مسالمت‌آمیز با فرزندان خود گفتگو کنند و از آنها بخواهند تا نظرات و احساسات خود را بیان کنند. جستجوی راه‌حل مشترک: در مواقع تعارض، بهتر است که والدین و فرزندان با هم به جستجوی راه‌حل مشترک بپردازند. این کار باعث می‌شود فرزندان احساس کنند که نظرات‌شان مورد احترام است. آموزش مهارت‌های حل مسئله: والدین باید به فرزندان خود مهارت‌های حل مسئله را آموزش دهند تا بتوانند در مواقع تعارض، به‌طور مستقل به دنبال راه‌حل بگردند. تقویت ارتباط میان والدین و فرزندان نیازمند تلاش مستمر و توجه ویژه به نیازهای عاطفی، روانی و اجتماعی فرزندان است. با استفاده از روش‌های ذکرشده در این مقاله، والدین می‌توانند ارتباط قوی‌تر و سالم‌تری با فرزندان خود برقرار کنند. ارتباط نزدیک و مؤثر میان والدین و فرزندان نه تنها به توسعه شخصیت و رفتارهای مثبت در کودکان کمک می‌کند، بلکه باعث ایجاد خانواده‌ای شاد و همدل می‌شود که می‌تواند پایه‌ای برای جامعه‌ای سالم‌تر و موفق‌تر باشد.

ادامه مطلب


5 ماه قبل - 128 بازدید

آموزش و تربیت کودکان کاری سخت و پر از چالش بنظر می‌رسد که می‌تواند همینطور نیز باشد اما با دانش و آگاهی کافی در رابطه با تربیت کودکان و استفاده از راهکارهای درست، والدین می‌توانند این مسیر طولانی و چالش برانگیز را به شیوه‌ی ساده‌تر و درست‌تر انجام دهند. در ادامه‌ی این مطلب ما به معرفی راهکارهای مفید و معرفی سبک‌های فرزند پروری می‌پردازیم. به ادب و تربیت کودک‌تان به عنوان نوعی آموزش نگاه کنید: به تربیت کودک‌تان به عنوان آموزش نگاه کنید نه صورتی از تنبیه. فرزندتان نیاز دارد که یاد بگیرد چگونه با دیگران کنار بیاید و از خطرات دور بماند، اون نیاز دارد یاد بگیرد تا در شرایط و وضعیت‌های متعدد چگونه مدیریت کند و چه رفتاری از خود بروز دهد. او دانش آموز مشتاقی است اما مهم‌ترین درس‌ها که تقسیم کردن چیزها با دیگران، صبر، همکاری و احتیاط است، چندسال طول می‌کشد تا خوب فهمیده و در ذهن آن‌ها تثبیت شوند. والدین به عنوان آموزگاران اصلی او این کار شماست تا با ثبات، صبر و دلسوزی خود این درس‌ها را در ذهن او تثبیت کنید. از تنبیه بدنی خودداری کنید: با وجود اینکه گاهی ممکن است کودکان رفتارهای زشت و نادرستی از خودشان بروز دهند اما این نوع از تنبیه و یا به عبارتی کتک زدن نباید یکی از گزینه‌های شما باشد. کتک زدن کودکان به آن‌ها می‌آموزد که باید از والدین خود هراس داشته باشند و مهمتر از آن این پیام را به آن‌ها می‌رساند که درصورتی که قوی‌تر باشی و در جایگاه تصمیم گیرنده قرار داشته باشی، زدن دیگران و آسیب رساندن به آن‌ها ایرادی ندارد. اگرچه ممکن است شما هرگز قصد آسیب رساندن به کودک‌تان را نداشته باشید اما وقتی عصبانی هستید این احتمال وجود دارد که به آسانی کنترل خود را از دست بدهید و کاری از شما سر بزند که بعدا باعث پشیمانی خودتان و تاثیر بد و بلند مدت روی فرزندتان شود. اگر احساس می‌کنید نیاز است تا این تنبیه را بر روی کودک‌تان اعمال کنید به خودتان یک وقفه بدهید تا این احساس از شما گذر کند و همچنین درمورد عواقب و آثار بدرفتاری با کودک‌تان آگاه باشید و فکر کنید. با نگرش مثبت پیش بروید: انضباط دادن همیشه نباید از در منفی وارد شود، وقتی فرزندتان را در حال انجام یک رفتار خوب مثل شریک ساختن یک اسباب بازی با دوستانش یا جمع کردن لوازم بهم ریخته می‌بینید، غافلگیری او را تشویق کنید. در نتیجه او یاد می‌گیرد که مجبور نیست همیشه با بدرفتاری توجه شما را جلب کند بلکه از طریق رفتارهای مثبت نیز می‌تواند مورد توجه شما قرار بگیرد. در ثبات یک روش جدی عمل کنید: برای کودکان خصوصا در سال‌های اولیۀ زندگی ثبات رفتار و روش تربیتی اهمیتی حیاتی دارد. اگر دست زدن به یک وسیله‌ی خاص تا دیروز برای کودک ممنوع بود، امروز نیز باید ممنوع باشد و نگران تکرار خواسته‌های‌تان نیز نباشید. برای کودکان ممکن است لازم باشد چیزی را از سوی شما بارها و بارها بشوند تا منظورتان را آنطوری که باید درک کند. از توضیحات طولانی و گیج کننده اجتناب کنید: وقتی کودک کار اشتباهی انجام می‌دهد نیازی به سخنرانی و صحبت های طولانی و زیاد ندارد. فقط می‌توانید از کلماتی قاطع مثل یک "نه" یا توضیحات مختصر مثل "ممکن بود با اینکار به خودت یا دیگران آسیب بزنی" یا " اینجا جای مناسبی برای بازی نیست" استفاده کنید و سپس او را به فعالیت مناسبی سرگرم و راهنمایی کنید. کودکان خردسال بازه‌ی توجه کوتاهی دارند. بنابراین، خوشحال خواهند شد اگر منظورتان را به کوتاه‌ترین و ساده‌ترین شکل ممکن به او منتقل کنید تا به فعالیت جدیدی مشغول شود. انجام کارها را آسان کنید: انجام کار درست را برای کودک‌تان تا جای ممکن آسان و ساده کنید، سعی کنید از قرار دادنش در شرایطی که نمی‌تواند خود را کنترل کند، خودداری کنید. برای مثال وقتی خسته و گرسنه است او را به یک خرید طولانی نبرید و او را با چیزهایی که مجاز به دست زدن به آن‌ها نیست، احاطه نکنید. اگر دنیای اطراف کودک مملو از چیزهای وسوسه کننده باشد، شما مجبورید تمام روز را صرف نه گفتن و مهار کردن او کنید. سعی کنید فرصت‌های او را برای شناخت و کشف جهان و چیزهای جدید به حداکثر برسانید ولی در عین حال از به دردسر افتادن او نیز جلوگیری کنید که این موضوع نیازمند ایجاد یک تعادل مدیریت شده و حوصله‌مندانه از سوی والدین می‌باشد. آگاهانه از وقفه‌های تربیتی استفاده کنید: وقفه دادن می‌تواند مفید باشد اما بعضی از کودکان این مفهوم را تا زمانی که حداقل سه سال دارند درک نمی‌کنند. برای یک کودک کوچکتر وقفه‌ها گیج کننده و معمولا ناراحت کننده خواهند بود. اگر کودک‌تان به اندازه‌ای بزرگ شده است که معنای واقعی وقفه‌ها را درک کند؛ بازهم از آن‌ها با دقت بیشتری استفاده کنید و مدت کمتری را به آن اختصاص دهید همانقدر که کودک بتواند کنترل خودش را به دست بگیرد. مثلا به جای اینکه کودک‌تان را در اتاقش حبس کنید از او بخواهید کنار شما برای مدتی معین بی‌حرکت و ساکت بنشیند زیرا نباید ارتباطی بین اتاقش و تنبیه و کار اشتباه در ذهنش ایجاد کند و اینکه کنار شما باشد به احتمال زیاد زودتر نیز آرام خواهد شد. در ادامۀ این مقاله به معرفی سبک‌های فرزندپروری و تاثیر روش‌ها روی فرزندان خواهیم پرداخت. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»

ادامه مطلب