
نیلوفر نیکسیر، شاعر و نویسندهی اهل هرات است. او دانشآموختهی رشته زبان و ادبیات فارسی است و سالها در این عرصه قلم زده است. از نیلوفر نیکسیر مجموعهی «گیسوانت گهوارهی شعرهای جهان است» توسط انتشارات انجمن ادبی هرات به نشر رسیده است. از دید خانم نیلوفرنیکسیر ادبیات یک پدیدهای است که دیگر زن و مرد نمیشناسد. هنر است و انسانها به آن گرایش پیدا میکنند. از گذشتههای دور تا امروز بنابراسنادی که در دست است، زنان نویسنده و شاعری که ماداشتیم بخصوص زنان شاعر، مثلا میتوانیم اشاره کنیم به رابعه بلخی ومهستی گنجوی که حتی در خفقان آورترین شرایط هم شعر میسرودن و یا مثلاً میتوانیم در دوران معاصراز فروغ فرخزاد نام ببریم که با پشت کارهای زیادی که داشت توانست شعر زنان را رنگ و بوی خاصی ببخشد. و اگر به امروز برسیم میبینیم که در ایران و در کل جهان برای نوشتن فضای بیشتر و امکانات بیشتری دارند ، درجامعه مانند افغانستان کسانی هستند که میسرایند و مینویسند اما با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند. نیک سیر در رابطه به اینکه آیا بین ادبیات مردانه و زنان تفاوتی هم وجود دارد؟ بیان می دارد که هر چند در این زمینه دیدگاههای متفاوتی وجود دارد و بعضی از خود زنان و مردان این موضوع را رد میکنند که شعری بنام شعر زنانه و یا ادبیات مردانه و زنانه وجود دارد. اما نظر شخصی خود من این است که ما ادبیات زنانه و مردانه داریم و این نام گذاری اشتباه نیست. مثلاً شما وقتی آثار زنان را میخوانید دنیای فکرشان و نوع جهانبینی شان تا دنیای ذهنی مردان بسیار فرق دارد. حالا ما با این تفاوت نمیخواهیم مرزی بزنیم بین شعر زنان ومردان یا تبعیض منفی قایل شویم. هرچند مردان نویسندهی هم هستند که بسیار زنانه نوشتند. حتی از خود زنان هم زنانهتر نوشتند. اما در کل اگر بیاییم بسنجیم، بلی تفاوتهای بین رگههای دید زنان و مردان وجود دارد. نیلوفر نیکسیر شاعر و نویسنده جوان در هرات در غرب افغانستان است. او عضو انجمن ادبی – انجمنی با نزدیک به یک قرن سابقه- است. يكدم بمان كنار دلم دم غنيمت است اين دم براي دوري ازغم غنيمت است اسم مرا به گوشهي قلبت نوشته كن قلبت بياد من بتپد كم غنيمت است اين زندهگي كه متن تمامي غصه هاست يكدم بيا كه بودن با هم غنيمت است يك لحظه شعريك دوسه ساعت قدم زدن دراين محيط يك دل بي غم غنيمت است طبق گفته های نیلوفرنیکسیر زنان نویسنده در گذشته بیشتر راه مردان را در پیش گرفته بودند. یعنی عاشقانه سرایی که مردان داشتند را در پیش گرفته بودند. مثلا شما اگر شعر رابعه بلخی را بخوانید کمتررگهای زنانه را میبیند، مگر این که با تشخیص رنگهای که او در شعر به کار میبرد، پیببرید که این یک شعر زنانه است. در کل شعر زن گذشته پیرو شعر مرد بود. همانطور که یک مرد از قد و بالای یک معشوق، از خط و خال ولب میگفت زن هم به همان شکل بود. اما؛ امروزه زنان دنیای خود را یافتند اگر امروز زن میخواهد یک شعر عاشقانه بسراید واقعاً معشوق خود را بصورت یک مرد توصیف میکند. مثلا« شعرمعشوق من» از فروغ را بخوانید میبینید که آمده یک مرد را توصیف کرده است و در بسا شعرهای فروغ معشوقش مرد است. این تفاوت را از لحاظ عاشقانهگی میتوانید ببیند. تفاوت دیگری که بین شعر زنان در گذشته و امروز وجود دارد این است که، در گذشته زنان در اجتماع نبودند درخانه بودند، بیشتر با احساسات درون خود سرو کار داشتند. اما امروز یک زن شاعر ممکن در یک اداره کار کند، گاهی با تبعیض گاهی با نا برابریهای جنیسیتی روبرو شود و یا دیگر ناهنجاری های که در جامعه میبیند بر شعرش سایه میافگند که بخوبی این تفاوت را میتوان در شعرش دید. وی در باره ی آثارش چنین بیان می دارد: کتاب ” گیسوانت گهواره شعر های جهان است” که نخستین کتاب من هم است حاصل تقریبا ده، دوازده سال نوشتن من است. من آدم کم کاری هستم و این کتاب هم کتاب کوچکی است ده تا نثر دارد چهار پاره، غزل و دوبیتی دارد.علاقه مند هستم که زیاد نقد شود تا بدانم که بازتاب این کتاب چگونه بوده و پهلوهای قوی وضعیف این کتاب مشخص شود. شبيه بودن خود روی جسم آيينه كناربودن تو نقش ميزنم دل را شبيه دست تودر خوابهای هرشبه ام كشيده سمت خودش قلب پای درگل را هميشه حس غريبی برای من می گفت: كه ازحضور كسی بيقرار خواهی شد هميشه حس غريبی برای من می گفت: كه ازطراوت او لاله زار خواهی شد من ازعبور تودركوچه های اوهامم به حس سبز رهايی رسيدم وديدم كسی حضور ترا خط نمی زند درمن كه من تمام خودم را به عشق بخشيدم و اما نیلوفر همچنان مینویسد. "دست هایت از لای خاک بیرون مانده، چوری های سرخت، حنا های دستت... چادر گل گلی تو بین پل های خانهی خشتی گیر مانده خانه سست بود، عشق سست نبود، رنگ سرخ چوری هایت سست نبود، دامنه های تپه های سر سبز سست نبود، کاش به دامنه ها پناه میبردی، خانه پل هایش سست بود." تازهترین کار نیلوفر است که در سوگ زلزله در شرق کشور نوشته. نویسنده: قدسیه امینی