برچسب: مقایسه

1 ماه قبل - 57 بازدید

نویسنده: مهدی مظفری می‌دانم دنیای شما بزرگ‌ترها پر از دغدغه و کار است. اما هر شب که به خانه می‌آیید، آرزوی کوچکی در دلم ریشه می‌دواند، آرزوی بازی کردن، نقاشی کشیدن و درد دل کردن با شما. نیازی به صرف ساعت‌ها زمان نیست، فقط ده دقیقه کافیست تا با زبانی کودکانه، حرف‌ها، ترس‌ها، نگرانی‌ها و شادمانی‌هایم را با شما در میان بگذارم. اگر باور ندارید، از همین امشب شروع کنید. فقط ده دقیقه از شبانه‌روزتان را به من اختصاص دهید و با من بازی کنید. مطمئنم بعد از چند روز، از نتیجه‌ی کار شگفت‌زده و خوشحال خواهید شد. پس به یاد داشته باشید که هر شب، سهمی ده دقیقه‌ای برای من کنار بگذارید. من تشنه‌ی لحظات ناب با شما هستم، لحظاتی که در آن محبت و صمیمیت موج می‌زند. اما خواهش می‌کنم، اینقدر به من دستور ندهید. «لباس‌هایت را آن جا بگذار»، «غذایت را نریز»، «خوب رفتار کن»، «آرام باش» و... . من چون شمار کردن بلد نیستم، نمی‌دانم در طول روز چند بار این جملات را از شما والدین عزیزم می‌شنوم، اما شما که ریاضی‌تان خوب است و حساب بلد هستید، می‌توانید یک روز فقط یک روز، تعداد تمام دستورات را که به من می‌دهید، بشمارید!. حالا خودتان را جای من بگذارید. اگر رئیس‌تان هر روز اینقدر به شما دستور می‌داد، حاضر بودید برایش کار کنید؟ می‌توانستید دوستش داشته باشید؟ اعصاب‌تان خرد نمی‌شد؟! باور کنید من با شنیدن این همه دستور چیزی یاد نمی‌گیرم. اگر رفتارهای من را دوست ندارید، به جای هزاران دستور و بایدها و نبایدها، الگوی مناسبی برای من باشید و زمانی که کاری را درست انجام می‌دهم، تشویقم کنید. آنگاه، خودتان می‌بینید که چقدر زود همان کارهایی را انجام می‌دهم که شما دوست دارید و رابطه‌مان به بهترین شکل ممکن تبدیل می‌شود. لطفا من را با هیچ کس مقایسه نکنید. به جای این که در نوجوانی و جوانی افسوس بخورید که چرا من این قدر اعتماد به نفسم پایین است، غمگین و خجالتی هستم یا نمی‌توانم روی پای خودم بایستم، امروز به فکر من باشید. می‌دانستید که پایه‌های اعتماد به نفس من از دوران نوزادی و همین الآن(کودکی) بنا می‌شود؟ پس از همین لحظه با اجتناب از مقایسه کردن من با کودکی خودتان، خواهر و برادرهایم یا بچه‌های فامیل به من کمک کنید تا شخصیت منحصر به فرد خودم را بشناسم و دوست بدارم. حتما شما بزرگترها بهتر می‌دانید «هیچ آدمی نباید و نمی‌تواند شبیه دیگران باشد.» مگر خود شما دقیقا مثل خواهر یا برادرتان هستید؟ که دوست دارید من مثل غیرم بشوم. به جای مقایسه کردن، لطفا با جملاتی ساده ویژگی‌های مثبت من را به خودم بگویید و به خاطر آن‌ها تشویقم کنید. به علاوه، کمکم کنید تا رفتارهای ناخوشایندم را تغییر بدهم. لطفا به من نگویید که دوستم ندارید. من فقط یک لیوان آب را روی میز ریختم و شما به من می‌گویید: «دیگر دوستت ندارم!» مگر ریختن یک لیوان آب و کارهای مسخره مثل این ارزشش را دارد که من را سرزنش کنید و توقع داشته باشید همیشه محتاط عمل کنم. اگر کسی خود شما را به علت کارهای مسخره سرزنش کند و به شما بگوید دیگر دوستتان ندارم، چه احساسی خواهید داشت؟ اگر آن فرد مهم‌ترین آدم زندگی‌تان باشد چه حالی پیدا می‌کنید؟ اگر ضعیف و ناتوان باشید و به خاطر کاری که انجام داده‌اید خیلی هم خجالت بکشید با شنیدن این جمله چکار می‌کنید؟ آرزوی من این است که یک روز بتوانم به خوبی شما همه‌ی کارها را انجام دهم و رفتارهای مناسبی داشته باشم. باور کنید تمام سعی‌ام را می‌کنم، اما تا آن زمان به کمک شما احتیاج دارم. اگر به جای این جمله به من بگویید که «این رفتارت خوب نیست.» و به من آموزش بدهید که آن کار را چطور انجام دهم یا چگونه رفتار خوبی داشته باشم، قلب کوچک من را نمی‌شکنید. در تربیت من هماهنگ باشید. والدین عزیزم! اگر دستوراتی که به من می‌دهید متفاوت باشند نه تنها چیزی یاد نمی‌گیرم بلکه سردرگم و گیج هم می‌شوم. دنیا برای من مثل یک مکان بزرگ و ناشناخته است که باید با کمک شما آن را کشف کنم. اگر یکی از شما به من بگوید که تا دیروقت نمی‌توانم بیدار بمانم، اما دیگری اجازه انجام هر کاری را به من بدهد، من فقط گیج و مردد می‌شوم و نمی‌دانم کدام کار درست هست تا انجام دهم. بنابر این، کمی وقت بگذارید و در مورد روش‌های تربیتی‌تان با هم صحبت کنید و به یک رویه واحد برسید. بعد از آن، می‌توانید آن را به من بگویید و من هم با خیال راحت‌تر آن را اجرا می‌کنم. این کار باعث می‌شود که همه ما راحت‌تر باشیم و زودتر به نتیجه دلخواهمان برسیم. من خیلی دوست دارم که در خانه‌ای با آرامش و بدون تنش زندگی کنم. لطفاً با هم هماهنگ باشید تا این اتفاق بیفتد. کاملا آگاهم که فرزندپروری سخت‌ترین کار دنیاست. از صمیم قلب از شما به خاطر تمام زحماتی که تا به حال برای من کشیده‌اید سپاسگزارم. نوشتن این نامه فقط برای یادآوری این نکته بود که تربیت من نیز به اندازه‌ی شغل شما اهمیت دارد. همانطور که روزانه ۸ ساعت برای کارتان وقت می‌گذارید، امیدوارم برای پرورش و تربیت من هم زمان و انرژی کافی صرف کنید. می‌دانم که هیچ کس کامل نیست و همه والدین(بدون استثناء) در طول مسیر اشتباهاتی مرتکب می‌شوند. گاهی اوقات ممکن است با من رفتار نامناسبی داشته باشید، اما من به عنوان فرزندتان به شما ایمان دارم و می‌دانم که شما در تلاش هستید تا عشق خود را به بهترین نحو به من نشان دهید. من هم قول می‌دهم که این عشق را در آینده به فرزندانم منتقل کنم. باعشق و احترام! فرزند دلبندتان!

ادامه مطلب


11 ماه قبل - 2750 بازدید

ما بارها با کودکانی مواجه شده‌ایم که با جراتی بسیار بالا در مقابل همه شروع به صحبت کردند، حاضرین از شیرینی کلام آن‌ها لذت بردند و حتی آن‌ها را با فرزندان خود مقایسه کردند. شاید در آن لحظه در دل خواستند که ای‌کاش فرزند و یا فرزندان آنان نیز چنین با جرات صحبت کرده و توانمند و با استعداد باشند. شماری حتی فورا خود را با چنین کودکان مقایسه می‌کنند، اینکه با وجود بزرگ بودن، توانمندی لازم صحبت در جمع را ندارند و یا هرگز خود را فردی توانمند و با استعداد نمی‌دانند. خبر خوب این است که تمام کودکان توانمندی لازم در تبدیل شدن به کودکان با اعتماد به نفس بالا را دارند، اما خبر بد این است که در قدم نخست والدین و سپس مکتب، دوستان و هم‌بازی‌ها، تک به تک می‌توانند در کاهش و نابودی جرات کودکان نقش داشته باشند. موضوع دیگر این است که کودکانی که از اعتماد به نفس کافی برخوردار هستند در آینده پیشرفت بیشتری در زندگی کرده و در مقابل، افرادی که با اعتماد به نفس پایین بزرگ می‌شوند نه تنها در کودکی از بسیاری جهت‌ها با مشکل مواجه می‌شوند که در بزرگ‌سالی نیز از فرصت‌های پیشرفت بسیاری، چه در زمینه‌ی زندگی شخصی و چه در زمینه‌ی زندگی شغلی، محروم خواهند شد. جرات همان خودباوری یا اعتماد به نفس است که به عنوان یکی از ویژگی‌های روانی افراد شناخته شده و شخص با توجه به تجربه‌های قبلی، به توانایی‌ها و استعدادهای خود در انجام کارها به‌طور موفقیت‌آمیز اعتماد و باور دارد. خصوصیت دارا بودن اعتمادِ به خویشتن، نقش حیاتی در توسعه و پیشرفت و موفقیت فرد دارد. پژوهشگران دریافته‌اند که برخلاف آنچه تصور می‌شود، اعتماد به نفس کودکان تا پنج سالگی به‌طور کامل شکل می‌گیرد. اعتماد به نفس، عامل اکتسابی است که از بدو تولد، پایه‌های آن در ذهن هر یک از انسان‌ها گذاشته می‌شود و به مرور زمان، این امر، گسترده‌تر و عمیق‌تر می‌شود. متأسفانه در بسیاری از خانواده‌های سنتی، چون مهم‌ترین مسئله برای والدین، حرف‌شنوی و تسلیم بودن فرزندان است، اغلب با ایجاد محدودیت‌های غیرضروری و مشکل‌آفرین، مانع رشد اعتماد به نفس در کودکان‌شان شده که همین امر در بزرگ‌سالی باعث عدم خودباوری و اتکای به نفس در آنان می‌شود. علاوه براین، کودکان بخش زیادی از وقت خود را در مکتب، بازی با هم‌سالان می‌گذرانند، رفتارها و وقایعی که در مکتب و یا حین بازی رخ می‌دهد، تأثیر قابل توجهی بر میزان اعتماد به‌نفس آن‌ها می‌گذارد. ما در این مطلب، به نشانه‌های کودکانی که اعتماد به نفس ندارند، عواملی که سبب نابودی اعتماد به نفس در کودکان می‌شود و چگونه با کودکان رفتار کرد تا  با اعتماد به نفس بزرگ شوند، خواهیم پرداخت. باشد که این آگاهی به شما در نحوه‌ی درست رفتار با کودک کمک کرده و از ایجاد آسیب‌های بیشتر روانی در آینده جلوگیری کند. [caption id="attachment_10734" align="aligncenter" width="618"] عکس: شبکه‌های اجتماعی[/caption] نشانه‌های عدم اعتماد به نفس در کودکان علائم کمبود اعتماد به نفس در کودکان متفاوت است. برخی از کودکان سعی می‌کنند که کمبود اعتماد به نفس خود را از دیگران مخفی کرده و به گونه‌ای رفتار کنند که کسی متوجه اضطراب و استرس و اعتماد به نفس پایین آن‌ها نشود. برخی دیگر از کودکان به صورت علنی کمبود اعتماد به نفس خود را به نمایش می‌گذارند. بنابر این، اگر شما سرپرست خانواده هستید به نشانه‌های کودکانی که از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیستند دقت کنید و در صورتی که کودکان شما نیز چنین نشانه‌ها را دارند، برای بهبود خودباوری آنان کار کنید. یکی از علائم کمبود اعتماد به نفس در کودکان این است که حتی بدون اینکه تلاش کند و یا شانس خود را امتحان کند، از انجام یک کار یا چالش اجتناب می‌کند. این رفتار اغلب نشانه ترس از شکست یا احساس درماندگی است. علائم و نشانه‌هایی از پس‌رفت در کار، درس و یا حتی بازی‌های گروهی نشان از ضعف اعتماد به نفس است. کودک رفتارهایی دارد که باعث تمسخر بچه‌های دیگر و طرد شدن از گروه‌ها می‌شود. طرد شدن می‌تواند عدم اعتماد به نفس در کودکان را شدیدتر کند. این کودکان هنگامی که فکر می‌کنند در یک بازی یا مسابقه شکست می‌خورند یا ضعیف عمل می‌کنند، تقلب کرده یا دروغ می‌گویند. آن‌ها برای پنهان کردن احساس بی‌کفایتی، سرخوردگی یا ناتوانی خود انعطاف ناپذیر می‌شوند و یا می‌خواهند رئیس باشند تا دیگران متوجه ضعف‌های آن‌ها نشوند. برخی از وقایع مهم را کم‌اهمیت نشان می‌دهند. مثلا شاید دوست داشته باشند با همسالان خود بازی کنند، اما سعی می‌کنند آن را کم‌اهمیت یا مسخره جلوه بدهند و مثلا از جملاتی مانند من از بازی با دیگران خوشم نمی‌آید استفاده ‌کنند. کمبود اعتماد به نفس در کودکان باعث می‌شود، آن‌ها در مکتب نتوانند ارتباط خوبی برقرار کنند و نمرات پایینی کسب کنند. علاقه کمتری به انجام فعالیت‌های معمول داشته و از بازی کردن به صورت گروهی استقبال نمی‌کنند. عدم اعتماد به نفس در کودکان باعث از دست دادن ارتباط با دیگران و کناره‌گیری اجتماعی می‌شود. از مهم‌ترین علائم کمبود اعتماد به نفس؛ نوسانات خلقی، غم، گریه، طغیان خشم، ناامیدی یا سکوت هستند. کودکان با اعتماد به نفس پایین نمی‌توانند انتقادهای دیگران را بپذیرند و در پذیرش ستایش یا انتقاد مشکل دارند. نسبت به خود نظرات منفی مانند: من هرگز نمی‌توانم، هیچ کسی مرا دوست ندارد، من زشتم، تقصیر من است، همه باهوش‌تر از من هستند و… دارند. نسبت به نظرات دیگران در مورد خودشان بیش از اندازه حساس یا نگران هستند. عدم اعتماد به نفس در کودکان باعث می‌شود که دائما خود را به روش منفی با دیگران مقایسه کنند. کمبود اعتماد به نفس در کودکان باعث می‌شود که اغلب برای اجتناب از قرار گرفتن در موقعیت‌های اجتماعی تلاش کنند. کودکان با اعتماد به نفس پایین، به راحتی تسلیم می‌شوند و می‌گویند من نمی‌دانم! هنگامی که با شکست روبه رو می‌شوند، دیگران آن‌ها را سرزنش می‌کنند و آن‌ها را مقصر می‌دانند. کودکان با اعتماد به نفس پایین، احتمالا رفتارهای منفی مانند غیبت از مکتب، سیگار کشیدن، نوشیدن الکل و… را برای فرار از نقاط ضعف خود امتحان می‌کنند. کودکانی که از سطح اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستند، احتمالا به اندازه‌ی کافی اطمینان دارند که حتی اگر در اولین تلاش نتوانستند نتیجه خوبی بدست آورند، دوباره امتحان کنند اما کودکان بی‌اعتماد به نفس اگر فعالیت جدیدی را شروع کنند و شکست بخورند، احتمالا دوباره آن فعالیت را انجام نمی‌دهند و تسلیم می‌شوند و فرار می‌کنند. کودکانی که اعتماد به نفس کافی ندارند، در مورد افراد و یا موقعیت‌های جدید احساس راحتی نمی‌کنند و تلاش می‌کنند از هرگونه محیط‌های ناآشنا فرار کنند زیرا در آن احساس امنیت نمی‌کنند.

ادامه مطلب