برچسب: مغز

4 ماه قبل - 172 بازدید

یک دهم مغزهای زنانه در اولین سال بعد از زایمان افسرده خواهند شد. این ده درصد از زن‌ها، بنابر دلایلی مغزهایی دارند که بعد از تغییرات هورمونی فراگیری که به دنبال زایمان پیش می‌آیند، کاملا به حالت تعادل بر نمی‌گردند. تغییرات روان پزشکی بعد از زایمان ‌می‌تواند دامنه‌ای از غم مادر شدن تا روان پریشی داشته باشد، ولی متداول‌ترین آن افسردگی بعد از زایمان است. تصور می‌شود زن‌هایی که دچار این مشکل هستند در نتیجه‌ی تغییرات هورمونی که رخ می‌دهد به لحاظ ژنتیکی آمادگی بیشتری را برای ابتلا به افسردگی دارند و یا به عبارتی بیشتر مستعد آسیب روانی هستند. بر اساس تحقیقاتی دریافت شده است که ممکن است ژن‌هایی وجود داشته باشد که خطر افسردگی را در پاسخ زنان بخصوص در دوره‌ی بعد از زایمان به هورمون‌های جنسی تغییر دهند. چنین ژن‌هایی روی خطر ابتلای زن‌ها به افسردگی عمده تاثیر می‌گذارند ولی در مردها فعال نیستند زیرا مردها فاقد تغییرات هورمونی مربوط هستند. این نتایج نشان می‌دهند تغییراتی که در استروژن و پروژسترون روی می‌دهند در تسریع علائم خلقی در زن‌های مبتلا به افسردگی بعد از زایمان نقش دارند. این ده درصد از زن‌ها بنظر می‌رسد که به دلایل متعددی دچار افسردگی پس از زایمان می‌شوند. مغز (مهارهای) پاسخ‌های فشار روانی خود را در دوره‌ی حاملگی داشته است، این مهارها بعد از زایمان ناگهان دوباره از کار می‌افتند. در نود درصد زن‌ها مغز می‌تواند به یک پاسخ فشار روانی عادی برگردد اما درمورد زن‌هایی که آسیب پذیر هستند مغز قادر به انجام این کار نیست. سرانجام مغز زنی که آسیب پذیر است، پاسخ دهی بیش از حد به فشار روانی می‌دهد که باعث می‌شود هورمون فشار روانی یعنی کورتیزول بیش از حد ترشح شود. واکنش‌های تکانه‌ای شدید در این افراد رخ می‌دهد که او را عصبی می‌کند و باعث می‌شود از کاه کوه بسازد و همه چیز را در قالب مشکلات بزرگنمایی کند. او پر جنب و جوش و نسبت به فرزندش بیش از حد حساس می‌شود، نمی‌تواند بعد از شیردهی به نوزاد دوباره بخوابد و یا با وجود خستگی بسیار نمی‌تواند یک جا آرام بگیرد و تمام شبانه روز را به این صورت با بی‌قراری شدید و مزمن سپری می‌کند. عواملی که می‌توان با توجه به آن افسردگی بعد از زایمان را پیش بینی کرد عبارت اند از: افسردگی قبلی افسردگی در دوران بارداری نبود حمایت عاطفی کافی و مناسب فشار روانی بالا در محیط زن‌هایی که دچار افسردگی پس از زایمان هستند همچنین با هویت خود در مواجهه با نقش مادری دست و پنجه نرم می‌کنند. آن‌ها اینگونه بیان می‌کنند که گویا احساس فردیت خود را از دست داده اند و احساس می‌کنند زیر فشار مسئولیت کودک‌شان قرار گرفته اند. آن‌ها با احساساتی مانند اینکه از سوی همسر خود و دیگر نزدیکان که به قدر کافی حمایتگر هستند طرد شده اند، نگرانی‌های نامعقول درمورد اینکه بچه‌شان خواهد مرد، و نیز مشکلات شیردهی و تغذیه‌ی کودک روبرو هستند. آن‌ها احساس می‌کنند مادری بی‌کفایت هستند. اکثر این مادرها دوست ندارند درمورد احساساتی که دارند حرف بزنند و می‌خواهند خلق خود را به ضعف شخصی نسبت دهند تا به بیمار بودن که این موضوع باعث ایجاد فشار مضاعف بر روی آن‌ها می‌شود. این مادران در مبارزه با تقسیم کار برای مراقبت از کودک به صورت مساوی با همسرشان هستند. پدر یا مادر شدن اغلب همراه با افسردگی و فشار روانی همراه است زیرا آن‌ها زندگی‌ای کاملا جدید را تجربه می‌کنند بنابراین احساس تحت فشار قرار گرفتن با این تجربه کاملا قابل فهم خواهد بود. علاوه بر این، تغییرات هورمونی که در مدت کمتر از یک سال در مادرها روی می‌دهند به طور مکرر تغییرات ظریفی را در واقعیت آن‌ها ایجاد می‌کند. زن‌هایی که نسبت به افسردگی و فشار روانی آسیب پذیر هستند برای اینکه بعد از این تغییرات به حالت عادی برگردند، ممکن است دوران سختی را پشت سر بگذارند، و اگر در برقراری تعادل مجدد مشکل داشته باشند، داشتن فرزندی بداخلاق و بدخواب فقط باعث می‌شود آسیب پذیری‌های آن‌ها نسبت به افسردگی افزایش یابد. در برخی زن‌ها، این احساس فشار روانی ممکن است تا دوازده ماه پس از زایمان طول بکشد تا به اوج خود برسد. علاوه بر این، علائم افسردگی بعد از زایمان اغلب پنهان می‌مانند. زن‌ها خجالت می‌کشند زیرا دیگران از آن‌ها انتظار دارند که به خاطر به دنیا آوردن فرزند بسیار خوشحال باشند. بنابراین، مهم است که پیچیدگی خلق افسرده بعد از زایمان همراه با دست و پنجه نرم کردن با توازن درباره‌ی هورمون‌های مغزی، هویت جدید، شیردهی، خواب، کودک و همسر فهمیده و درک شود. برخی تصور می‌کنند که شیردهی می‌تواند مادر را در قبال افسردگی پس از زایمان ایمن کند، در دوره‌ای که شیر ترشح می‌شود، مادرها نسبت به انواع فشارزاهای روانی پاسخ‌های روانی و رفتاری کمتری از خودشان نشان می‌دهند البته به جز مواردی که تهدید برای نوزادشان باشد. خبر خوب در نهایت این است که برای این مشکلات درمان در دسترس است و اینکه درمان می‌تواند موثر واقع شود. موارد شیمیایی مغز مانند سروتونین که به حمایت و سلامت خلق کمک می‌کنند بعد از زایمان افت می‌کنند و مادران افسرده بعد از زایمان دچار کمبود این مواد می‌شوند. داروها و هورمون‌ها می‌توانند کمک کنند تا مغز به حالت عادی خود برگردد. متخصصان بر این باورند که برای زن‌های مبتلا به علائم افسردگی شدید، داروهای ضد افسردگی همراه با سایر درمان‌ها، مانند روانی درمانی حمایتی نیز تجویز شود. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»

ادامه مطلب


8 ماه قبل - 178 بازدید

یک مطالعه جدید از پژوهشگران دانشگاه «استنفورد» نشان می‌دهد که هوش مصنوعی می‌تواند با دقت ۹۰ درصدی تشخیص دهد که مخاطبش یک مرد یا یک زن است. سایت علمی آی‌ای در مطلبی نوشته است که «مردان مریخی هستند و زنان ونوسی» آیا قبلاً این عبارت را شنیده‌اید؟ در حالی که در قرن بیست و یکم، این بیشتر به عنوان یک استعاره در نظر گرفته می‌شود، دانشمندان دانشگاه «استنفورد» دریافته‌اند که بر اساس مطالعه جدیدی که در مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم منتشر شده است، ممکن است مبنایی وجود داشته باشد که چرا و چگونه یک جنسیت مشخص، کاری را انجام می‌دهد. آن‌ها مدل جدیدی از هوش مصنوعی ایجاد کرده‌اند که می‌تواند به دقت پیش‌بینی کند که آیا یک اسکن مغزی متعلق به یک مرد یا یک زن است و در بیش از ۹۰ درصد مواقع درست تشخیص می‌دهد. آی‌ای نوشته است که دانشمندان مدت‌هاست درباره تأثیر جنسیت افراد بر سازمان و عملکرد مغز بحث کرده‌اند. با وجود دانستن اینکه کروموزوم‌های جنسی بر قرار گرفتن در معرض هورمون‌ها تأثیر می‌گذارند، ارتباط جنسیت با تفاوت‌های مغزی مشخص همواره چالش‌برانگیز بوده است. دکتر وینود منون استاد روانپزشکی و علوم رفتاری و مدیر آزمایشگاه علوم اعصاب شناختی و سیستمی استنفورد در یک بیانیه مطبوعاتی گفت که انگیزه اصلی این مطالعه این است که جنسیت در رشد مغز انسان، در پیری و همچنین بروز اختلالات روانپزشکی و عصبی نقش مهمی دارد. تحقیقات قبلی نشان داده‌اند که ساختار یا عملکرد مغز بین مردان و زنان تطابق کمی دارد. اما منون و تیمش از هوش مصنوعی پیشرفته و مجموعه داده‌های بزرگ برای تجزیه و تحلیل اسکن مغز استفاده کردند. مدل آن‌ها از روش‌های قبلی بهتر عمل کرد و به طور قابل اعتمادی بین مغز مرد و زن تمایز قائل شد. این موفقیت نشان می‌دهد که تفاوت‌های جنسیتی قابل تشخیص در مغز وجود دارد که قبلا نادیده گرفته می‌شدند. عملکرد قابل قبول این مدل در مجموعه داده‌های متنوع، اعتبار یافته‌های این مطالعه را افزایش می‌دهد. پیچیدگی‌های آزمایش‌ها درون مغز انسان، نواحی خاصی درخشان‌تر می‌درخشند تا نشان دهند که متعلق به یک مرد است یا یک زن. پژوهشگران این نقاط درخشان خاص را شناسایی کردند که برای هوش مصنوعی به منظور شناسایی این موارد مفید بود. اولین مورد، شبکه حالت پیش‌فرض است که به ما کمک می‌کند در مورد خودمان فکر کنیم و مناطق دیگری مانند شبکه مخطط و لیمبیک مغز که برای یادگیری و نحوه واکنش ما به پاداش‌ها مهم هستند. منون می‌گوید: شناسایی تفاوت‌های جنسیتی ثابت و قابل تکرار در مغز بالغ سالم گامی حیاتی به سوی درک عمیق‌تر آسیب‌پذیری‌های جنسیتی در اختلالات روانپزشکی و عصبی است. این مدل هوش مصنوعی جدید می‌تواند اسکن‌های MRI متحرک را نیز تجزیه و تحلیل کند. پژوهشگران آن را روی حدود ۱۵۰۰ اسکن مغزی آزمایش و مشاهده کردند که می‌تواند تشخیص دهد که یک اسکن متعلق به یک مرد یا یک زن است. منون می‌گوید: این یک مدرک بسیار محکم است که نشان می‌دهد جنسیت یک عامل تعیین‌کننده مهم در سازمان مغز انسان است. وی افزود: مدل‌های هوش مصنوعی ما کاربرد بسیار گسترده‌ای دارند. به عنوان مثال، یک پژوهشگر می‌تواند از مدل‌های ما برای جستجوی تفاوت‌های مغزی مرتبط با اختلالات یادگیری یا تفاوت‌های عملکرد اجتماعی استفاده کند که جنبه‌هایی هستند که ما علاقه‌مند به درک بهتر آنها برای کمک به افراد در سازگاری و غلبه بر این چالش‌ها هستیم. سپس پژوهشگران به این فکر کردند که آیا می‌توانند از مدل دیگری برای پیش‌بینی اینکه افراد بر اساس ویژگی‌های مغزی که بین مردان و زنان متفاوت است، در برخی از وظایف چقدر خوب عمل می‌کنند، استفاده کنند؟ آن‌ها مدل‌های جداگانه‌ای برای مردان و زنان ساختند و هر کدام عملکرد شناختی را برای جنسیت خود بهتر پیش‌بینی کردند. این نشان می‌دهد که تفاوت در نحوه عملکرد مغز بین مردان و زنان می‌تواند بر رفتار آنها تأثیر بگذارد. در حالی که پژوهشگران از مدل خود برای بررسی تفاوت‌های جنسیتی استفاده کردند، منون می‌گوید که می‌توان از آن برای مطالعه اینکه ارتباطات مغزی چگونه با هر توانایی یا رفتار شناختی مرتبط است نیز استفاده کرد. اکنون آنها قصد دارند مدل خود را با سایر پژوهشگران به اشتراک بگذارند. یافته‌های این مطالعه در مجله Proceedings of the National Academy of Sciences منتشر شده است.

ادامه مطلب


10 ماه قبل - 154 بازدید

ایلان ماسک، مالک شرکت «نورالینک» در تازه‌ترین مورد اعلام کرده است که کاشت اولین تراشه‌ی این شرکت در مغز انسان با موفقیت کامل انجام شده است. آقای ماسک که مالک شرکت ایکس یا (توییتر سابق) نیز است، با نشر پیامی در این شبکه، این موضوع را مطرح کرده است. وی تاکید کرد، وضعیت صحی فردی که این تراشه را دریافت کرده، رو به بهبود است. او افزود که نتایج اولیه این موضوع نشان می‌دهد که «اسپایک نورون» عملکرد مطلوبی دارد. همچنین در گزارش‌ها آمده است که بر اساس تعریف موسسه ملی سلامت آمریکا، اسپایک‌ها فعالیت‌هایی در نورون‌ها است که از سیگنال‌های الکتریکی و شیمیایی برای ارسال اطلاعات به اطراف مغز و بدن استفاده می‌کنند. شرکت نورالینک گفته است که در این آزمایش، با استفاده از ربات رشته‌های بسیار ظریف و انعطاف‌پذیر تراشه در ناحیه‌ای از مغز که حرکات بدن را تحت کنترل دارد، قرار داده می‌شود. در ادامه آمده است که این تراشه سیگنال‌های مغز را ضبط می‌کند و از طریق ارتباط بی‌سیم، آن‌ها را برای رمزگشایی به یک برنامه‌ی کمپیوتری انتقال می‌دهد. هدف این شرکت از اولین آزمایش بررسی «رابط بی‌سیم مغز-کمپیوتر» و ارزیابی ایمنی کاشت و میزان دقت ربات جراحی است. شرکت نورالینک ادعا کرده است که این تراشه به افراد مبتلا به فلج چهار اندام اجازه می‌دهد تا دستگاه‌های الکتریکی را با افکار خود کنترل کنند؛ برای مثال، تنها با فکر خود اشاره‌گر ماوس را حرکت دهند و حتی تایپ کنند. قابل ذکر است که شرکت نورالینک سال گذشته توانست از سازمان غذا و داروی ایالات متحده آمریکا مجوز اولین آزمایش انسانی خود را دریافت کند.

ادامه مطلب