برچسب: مغز

2 هفته قبل - 178 بازدید

چند روز پیش، وقتی مشغول انجام کارهای خانه بودم، آی‌پد همسرم را به کوچک‌ترین فرزندم دادم تا سرگرم شود. اما بعد از مدتی ناگهان احساس ناراحتی کردم. نمی‌دانستم چقدر وقت با آن گذرانده بود یا چه چیزی را نگاه می‌کرد. به همین دلیل به او گفتم وقتش تمام شده است. ناگهان بسیار خشمگین شد. لگد زد، داد کشید، به آن چنگ زد و سعی کرد با تمام قدرتش، که برای یک کودک زیر پنج سال قابل توجه بود، من را عقب بزند. باید اعتراف کنم، یکی از بدترین لحظاتم به عنوان والد بود و واکنش شدیدش مرا آزار داد. شبکه‌ی خبری فارسی بی‌بی‌سی با نشر مطلبی نوشته است، مشهور بود که استیو جابز، مدیرعامل وقت اپل در زمان عرضه آی‌پد، اجازه نمی‌داد فرزندانش از آن استفاده کنند. بیل گیتس هم گفته است که دسترسی فرزندانش به فناوری را محدود کرده بود. مدت‌زمان استفاده از صفحه ‌نمایش با خبرهای بد گره خورده است. آن را عامل افزایش افسردگی در جوانان، مشکلات رفتاری و کم‌خوابی می‌دانند. سوزان گرینفیلد، عصب‌شناس مشهور پا را فراتر گذاشته و گفته است که استفاده از اینترنت و بازی‌های کامپیوتری می‌تواند به مغز نوجوانان آسیب بزند. او در سال ۲۰۱۳ میلادی اثرات منفی استفاده طولانی از صفحه ‌نمایش را با روزهای نخست تغییرات اقلیمی مقایسه کرد: تغییری قابل توجه که مردم آن را جدی نمی‌گیرند. اکنون افراد بیشتری آن را جدی گرفته‌اند. اما هشدارها درباره جنبه‌های تاریک ماجرا شاید بازتابی از همه واقعیت نباشد. سرمقاله‌ای در «ژورنال پزشکی بریتانیا» ادعاهای بارونس گرینفیلد درباره مغز را «مبتنی بر ارزیابی علمی منصفانه از شواهد» نمی‌داند و آن را «برای والدین و عموم مردم گمراه‌کننده» خوانده است. اکنون گروه دیگری از دانشمندان بریتانیایی می‌گویند که شواهد علمی قطعی درباره پیامدهای منفی استفاده از صفحه ‌نمایش وجود ندارد. پس آیا درباره نگرانی‌هایمان برای کودکان و محدود کردن دسترسی آن‌ها به تبلت و گوشی هوشمند اشتباه می‌کردیم؟ آیا واقعا به آن بدی است که به نظر می‌رسد؟ همچنین پیت اچلز، استاد روان‌شناسی در دانشگاه باث اسپا در بریتانیا، از جمله پژوهشگرانی است که معتقدند شواهد کافی در این زمینه وجود ندارد. او صدها مطالعه را درباره مدت استفاده از صفحه ‌نمایش و سلامت روان، به همراه داده‌های گسترده‌ای درباره عادات دیجیتالی جوانان تجزیه و تحلیل کرده است. او در کتاب «کشف حقیقت: علم واقعی درباره مدت استفاده از صفحه‌نمایش»، استدلال می‌کند که علم پشت تیترهای جنجالی، ترکیبی از نتایج متناقض و در بسیاری موارد دارای ایراد است. او می‌نویسد: «اساسا شواهد علمی محکمی برای پشتیبانی از روایت‌ها درباره نتایج وحشتناک استفاده از صفحه‌نمایش وجود ندارد.» پژوهشی که انجمن روان‌شناسی آمریکا در سال ۲۰۲۱ منتشر کرد، داستان مشابهی را روایت می‌کرد. ۱۴ مولف از دانشگاه‌های مختلف جهان، ۳۳ مطالعه منتشرشده بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ را تحلیل کردند. آن‌ها دریافتند که استفاده از صفحه‌نمایش، از جمله گوشی هوشمند، شبکه‌های اجتماعی و بازی‌های ویدیویی، نقش اندکی در نگرانی‌های مربوط به سلامت روان ایفا می‌کند. و با آن که برخی مطالعات نشان داده‌اند نور آبی - مانند نوری که از صفحه‌نمایش‌ها ساطع می‌شود - خوابیدن را به دلیل سرکوب کردن هورمون ملاتونین دشوارتر می‌کند، مرور نظام‌مند ۱۱ مطالعه جهانی در سال ۲۰۲۴ هیچ شواهد قاطعی نیافت که نشان دهد نور صفحه‌ در یک ساعت پیش از خواب، واقعا خواب را مختل می‌کند. مشکلات با علم پروفسور اچلز اشاره می‌کند که یکی از بزرگ‌ترین مشکلات این است که بیشتر داده‌های مربوط به مدت استفاده از صفحه ‌نمایش به شدت به «خود گزارش‌دهی» متکی است. به بیان دیگر، پژوهشگران فقط از جوانان می‌پرسند که فکر می‌کنند چقدر وقت با صفحه ‌نمایش گذرانده‌اند، و چه احساسی داشته‌اند. او همچنین استدلال می‌کند که میلیون‌ها راه مختلف برای تفسیر این حجم عظیم از داده‌ها وجود دارد. او می‌گوید: «باید در بررسی همبستگی‌ داده‌ها دقت کنیم.» پروفسور اچلز به نمونه‌ای اشاره می‌کند که در آن افزایش آماری معنی‌داری، هم در فروش بستنی و هم در بروز علائم سرطان پوست در تابستان دیده شد. هر دو به هوای گرم ربط دارند، اما به یکدیگر نه. بستنی باعث سرطان پوست نمی‌شود. پروفسور اچلز همچنین به یک پروژه تحقیقاتی اشاره می‌کند که از مشاهده‌های یک پزشک عمومی الهام گرفته بود. پزشک عمومی متوجه دو چیز شده بود: اول، افزایش گفت‌وگو با نوجوانان درباره افسردگی و اضطراب و دوم، استفاده زیاد آن‌ها از تلفن همراه در اتاق‌های انتظار. او توضیح می‌دهد: «ما با پزشک همکاری کردیم و گفتیم بیایید این را آزمایش کنیم. می‌توانیم از داده‌ها برای درک این رابطه استفاده کنیم.» هرچند میان این دو همبستگی وجود داشت، اما یک عامل مهم دیگر نیز وجود داشت: میزان زمانی که افراد افسرده یا مضطرب، تنها می‌گذراندند. در نهایت این مطالعه نشان داد که تنهایی عامل اصلی مشکلات روانی آن‌ها بوده، نه صرفا استفاده از صفحه ‌نمایش. صرف زمان برای خواندن محتوای منفی یا نشاط‌آور؟ سپس موضوع مهم‌تری مطرح می‌شود: جزئیات مربوط به ماهیت زمان صرف‌شده پای صفحه‌نمایش اغلب نادیده گرفته می‌شود. پروفسور اچلز می‌گوید اصطلاح «زمان استفاده از صفحه» بیش از حد کلی و مبهم است. آیا این زمان تجربه‌ای انگیزه‌بخش بوده؟ مفید یا آموزنده بوده؟ یا صرف مرور بی‌پایان اخبار منفی شده؟ آیا نوجوان تنها بوده یا با دوستانش به صورت آنلاین در ارتباط بوده است؟ هر یک از این عوامل، تجربه‌ای کاملا متفاوت رقم می‌زند. در یک مطالعه، پژوهشگران آمریکایی و بریتانیایی ۱۱ هزار و ۵۰۰ اسکن مغزی از کودکان ۹ تا ۱۲ ساله را، همراه با ارزیابی‌های سلامت و گزارش شخصی آن‌ها از استفاده از صفحه ‌نمایش بررسی کردند. در حالی که الگوهای استفاده از صفحه ‌نمایش با تغییر در نحوه اتصال نواحی مختلف مغز مرتبط بود، این مطالعه هیچ شواهدی پیدا نکرد که استفاده از صفحه ‌نمایش به وضعیت نامطلوب روانی یا مشکلات شناختی مرتبط باشد، حتی در میان کسانی که روزانه ساعت‌های زیادی از صفحه ‌نمایش استفاده می‌کردند. این مطالعه که بین سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ انجام شد، تحت نظارت پروفسور اندرو پشبیلسکی از دانشگاه آکسفورد بود که تاثیر بازی‌های ویدیویی و شبکه‌های اجتماعی بر سلامت روان را بررسی کرده است. مطالعات او، که پژوهشگران دیگر هم آن را ارزیابی کرده‌اند، نشان می‌دهد هر دو می‌توانند در واقع به بهبود سلامت روان کمک کنند، نه اینکه به آن آسیب بزنند. پروفسور اچلز می‌گوید: «اگر واقعا فکر کنید که صفحه ‌نمایش وضعیت مغز را بدتر می‌کند، باید چنین نشانه‌ای را در یک مجموعه داده بزرگ ببینید. اما نمی‌بینید... بنابراین این ایده که صفحه ‌نمایش‌ها مغز را به طور مداوم یا پایدار تغییر می‌دهند، به نظر درست نمی‌آید.» این دیدگاه را پروفسور کریس چیمبرز، رئیس بخش تحریک مغز در دانشگاه کاردیف نیز تایید می‌کند. از او در کتاب پروفسور اچلز نقل شده که می‌گوید: «اگر افتی وجود داشت، واضح بود. به راحتی می‌شود به ۱۵ سال گذشته پژوهش‌ها نگاه کرد... اگر نظام شناختی ما تا این حد نسبت به تغییرات محیطی شکننده بود، ما دیگر وجود نداشتیم و خیلی وقت پیش منقرض شده بودیم.» «فرمولی فاجعه‌بار برای سلامت روان» نه پروفسور پشبیلسکی و نه پروفسور اچلز خطر جدی برخی آسیب‌های آنلاین مانند سوءاستفاده جنسی یا مواجهه با محتوای مضر یا بی‌پرده را انکار نمی‌کنند. اما هر دو هشدار می‌دهند که بحث‌های کنونی دربارهٔ زمان استفاده از صفحه‌نمایش ممکن است باعث شود استفاده از آن پنهانی‌تر شود و کمتر در معرض گفت‌وگوی باز قرار گیرد. پروفسور پشبیلسکی درباره استدلال‌هایی که خواهان محدود کردن یا حتی ممنوعیت دستگاه‌ها هستند، ابراز نگرانی می‌کند و معتقد است هرچه نظارت بر استفاده از صفحه ‌نمایش سخت‌گیرانه‌تر باشد، آن را بیشتر به «میوه ممنوعه» تبدیل می‌کند. بسیاری با او مخالفند. گروه کارزار «کودکی بدون تلفن هوشمند» در بریتانیا می‌گوید تاکنون ۱۵۰ هزار نفر پیمان این گروه را برای ممنوعیت تلفن‌های هوشمند برای کودکان زیر ۱۴ سال و به تاخیر انداختن دسترسی به شبکه‌های اجتماعی تا ۱۶ سالگی امضا کرده‌اند. جین تونج، استاد روان‌شناسی در دانشگاه ایالتی سن‌دیگو می‌گوید، هنگامی که او تحقیق در مورد افزایش نرخ افسردگی در میان نوجوانان آمریکایی را آغاز کرد، به دنبال این نبود که ثابت کند شبکه‌های اجتماعی و تلفن‌های هوشمند «وحشتناک» هستند. اما در نهایت به این نتیجه رسید که تنها وجه مشترک در میان تمامی نوجوانان، تلفن هوشمند است. امروز او معتقد است که دیگر در لزوم جدا کردن کودکان از صفحه‌نمایش‌ها تردیدی وجود ندارد و از والدین می‌خواهد که کودکان را تا حد امکان از تلفن‌های هوشمند دور نگه دارند. او می‌گوید: «مغز [کودکان] در ۱۶ سالگی رشد یافته‌تر و بالغ‌تر است و محیط اجتماعی در مدرسه و بین گروه‌های دوستانه در ۱۶ سالگی بسیار باثبات‌تر از ۱۲ سالگی است.» او با اینکه می‌پذیرد داده‌هایی که درباره استفاده جوانان از صفحه‌نمایش جمع‌آوری شده عمدتا گزارش‌های داوطلبانه هستند، استدلال می‌کند که این مسئله اعتبار شواهد را کم نمی‌کند. مطالعه‌ای در دانمارک که در سال ۲۰۲۴ منتشر شد، شامل ۱۸۱ کودک از ۸۹ خانواده بود. به مدت دو هفته، نیمی از آن‌ها به استفاده سه ساعته در هفته از صفحه‌نمایش محدود شدند و از آن‌ها خواسته شد که تبلت‌ها و تلفن‌های هوشمندشان را تحویل دهند. نتیجه‌گیری این بود که کاهش مصرف صفحه‌نمایش «تاثیر مثبتی بر علائم روان‌شناختی کودکان و نوجوانان داشت» و «رفتار اجتماعی مثبت» را افزایش داد. البته در همین پژوهش نیز بر لزوم تحقیقات بیشتر تاکید شده است. و در مطالعه‌ای در بریتانیا از شرکت‌کنندگان خواسته شد در یک دفترچه، مدت زمان استفاده از صفحه‌نمایش خود را ثبت کنند. در این پژوهش مشخص شد که استفاده بیشتر از شبکه‌های اجتماعی با احساس بیشتر افسردگی در دختران ارتباط دارد. پروفسور تونج می‌گوید: «اگر این فرمول را در نظر بگیرید: زمان بیشتر آنلاین، معمولا به تنهایی در مقابل صفحه‌نمایش، زمان کمتر برای خواب، و زمان کمتر برای سپری کردن با دوستان در دنیای واقعی منجر می‌شود. این فرمولی وحشتناک برای سلامت روان است.» او می‌افزاید: «اصلا نمی‌فهمم چرا گفتن چنین حرفی، جنجالی است.» «قضاوت در میان والدین» با پروفسور اچلز از طریق تماس تصویری صحبت می‌کنم. یکی از فرزندانش و سگ او گاه‌به‌گاه وارد و خارج می‌شوند. از او می‌پرسم آیا واقعا صفحه‌نمایش در حال سیم‌کشی مجدد مغز کودکان است و او با خنده پاسخ می‌دهد که همه چیز مغز را تغییر می‌دهد و انسان‌ها از این راه، چیزهای جدید یاد می‌گیرند. اما در عین حال او کاملا نسبت به ترس‌های والدین درباره آسیب‌های احتمالی همدلی نشان می‌دهد. نبود راهنمایی‌های روشن و این که این موضوع آکنده از تعصب و قضاوت است، به والدین کمکی نمی‌کند. جنی رادسکی، متخصص اطفال در دانشگاه میشیگان، در یک سخنرانی در بنیاد خیریه دانا، این وضعیت را چنین خلاصه کرد: «گفت‌وگو میان والدین، روزبه‌روز با قضاوت تندتری روبه‌رو می‌شود.» او گفت: «بخش زیادی از آنچه مردم درباره‌اش صحبت می‌کنند، بیشتر از آنکه به ما کمک کند بفهمیم پژوهش‌ها چه می‌گویند، فقط حس گناه والدین را تقویت می‌کند. و این واقعا مسئله مهمی است.» وقتی به گذشته نگاه می‌کنم، عصبانیت فرزند کوچک‌ترم بر سر آی‌پد در آن لحظه برایم نگران‌کننده بود. اما حالا که فکر می‌کنم، نمایش‌های مشابهی را در موقعیت‌های غیرمرتبط با صفحه‌نمایش نیز تجربه کرده‌ام: مثلا وقتی با برادرانش قایم‌باشک بازی می‌کرد و نمی‌خواست برای خواب آماده شود. زمان استفاده از صفحه‌نمایش، در گفت‌وگوهای من با والدین دیگر نیز زیاد مطرح می‌شود. برخی از ما سخت‌گیرتریم. راهنمایی‌های رسمی در حال حاضر ناسازگارند. نه آکادمی پزشکی اطفال آمریکا و نه کالج سلطنتی پزشکی کودکان و سلامت کودک بریتانیا، هیچ محدودیت زمانی خاصی برای کودکان توصیه نمی‌کنند. در همین حال، سازمان بهداشت جهانی پیشنهاد می‌کند که کودکان زیر یک سال اصلا از صفحه‌ نمایش استفاده نکنند و استفاده روزانه کودکان زیر چهار سال نیز بیش از یک ساعت نباشد (هرچند در توضیحات این توصیه، هدف اصلی آن اولویت دادن به فعالیت بدنی ذکر شده است). اما مسئله بزرگ‌تر این است که دانش علمی کافی برای ارائه توصیه‌ای قاطع وجود ندارد و همین موضوع، با وجود فشار اجتماعی شدید برای محدود کردن دسترسی کودکان، جامعه علمی را دچار اختلاف کرده است. در نبود راهنماهای مشخص، آیا ما در حال ایجاد شرایط ناعادلانه‌ای برای کودکانی نیستیم؟ کودکانی که تا بزرگسالی مهارت‌های فناوری را آموخته‌اند، در برابر آن‌هایی که از این مهارت‌ها بی‌بهره‌اند و در نتیجه، آسیب‌پذیرتر به حساب می‌آیند؟ در هر صورت، این مسئله مهم است. اگر واقعا صفحه‌نمایش‌ها به کودکان آسیب می‌زنند، ممکن است سال‌ها طول بکشد تا علم این موضوع را اثبات کند. یا اگر در نهایت مشخص شود که این‌طور نیست، ما انرژی و منابع را هدر داده‌ایم و در این میان تلاش کرده‌ایم کودکان را از چیزی دور نگه داریم که می‌تواند بسیار مفید هم باشد. و در این میان، در حالی‌که صفحه‌نمایش‌ها تبدیل به عینک‌های هوشمند می‌شوند، شبکه‌های اجتماعی پیرامون جوامع کوچک‌تر سازمان‌دهی مجدد می‌شوند، و مردم برای انجام تکالیف یا حتی مشاوره روان‌شناختی از چت‌بات‌های هوش مصنوعی استفاده می‌کنند، چه اجازه بدهیم کودکان از فناوری‌های جدید استفاده کنند چه نه، این فناوری‌هایی که هم‌اکنون وارد زندگی‌مان شده‌اند، به سرعت در حال تکامل‌اند.

ادامه مطلب


1 ماه قبل - 476 بازدید

یک مطالعه جدید از پژوهشگران دانشگاه «استنفورد» نشان می‌دهد که هوش مصنوعی می‌تواند با دقت ۹۰ درصدی تشخیص دهد که مخاطبش یک مرد یا یک زن است. سایت علمی آی‌ای در مطلبی نوشته است که «مردان مریخی هستند و زنان ونوسی» آیا قبلاً این عبارت را شنیده‌اید؟ در حالی که در قرن بیست و یکم، این بیشتر به عنوان یک استعاره در نظر گرفته می‌شود، دانشمندان دانشگاه «استنفورد» دریافته‌اند که بر اساس مطالعه جدیدی که در مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم منتشر شده است، ممکن است مبنایی وجود داشته باشد که چرا و چگونه یک جنسیت مشخص، کاری را انجام می‌دهد. آن‌ها مدل جدیدی از هوش مصنوعی ایجاد کرده‌اند که می‌تواند به دقت پیش‌بینی کند که آیا یک اسکن مغزی متعلق به یک مرد یا یک زن است و در بیش از ۹۰ درصد مواقع درست تشخیص می‌دهد. آی‌ای نوشته است که دانشمندان مدت‌هاست درباره تأثیر جنسیت افراد بر سازمان و عملکرد مغز بحث کرده‌اند. با وجود دانستن اینکه کروموزوم‌های جنسی بر قرار گرفتن در معرض هورمون‌ها تأثیر می‌گذارند، ارتباط جنسیت با تفاوت‌های مغزی مشخص همواره چالش‌برانگیز بوده است. دکتر وینود منون استاد روانپزشکی و علوم رفتاری و مدیر آزمایشگاه علوم اعصاب شناختی و سیستمی استنفورد در یک بیانیه مطبوعاتی گفت که انگیزه اصلی این مطالعه این است که جنسیت در رشد مغز انسان، در پیری و همچنین بروز اختلالات روانپزشکی و عصبی نقش مهمی دارد. تحقیقات قبلی نشان داده‌اند که ساختار یا عملکرد مغز بین مردان و زنان تطابق کمی دارد. اما منون و تیمش از هوش مصنوعی پیشرفته و مجموعه داده‌های بزرگ برای تجزیه و تحلیل اسکن مغز استفاده کردند. مدل آن‌ها از روش‌های قبلی بهتر عمل کرد و به طور قابل اعتمادی بین مغز مرد و زن تمایز قائل شد. این موفقیت نشان می‌دهد که تفاوت‌های جنسیتی قابل تشخیص در مغز وجود دارد که قبلا نادیده گرفته می‌شدند. عملکرد قابل قبول این مدل در مجموعه داده‌های متنوع، اعتبار یافته‌های این مطالعه را افزایش می‌دهد. پیچیدگی‌های آزمایش‌ها درون مغز انسان، نواحی خاصی درخشان‌تر می‌درخشند تا نشان دهند که متعلق به یک مرد است یا یک زن. پژوهشگران این نقاط درخشان خاص را شناسایی کردند که برای هوش مصنوعی به منظور شناسایی این موارد مفید بود. اولین مورد، شبکه حالت پیش‌فرض است که به ما کمک می‌کند در مورد خودمان فکر کنیم و مناطق دیگری مانند شبکه مخطط و لیمبیک مغز که برای یادگیری و نحوه واکنش ما به پاداش‌ها مهم هستند. منون می‌گوید: شناسایی تفاوت‌های جنسیتی ثابت و قابل تکرار در مغز بالغ سالم گامی حیاتی به سوی درک عمیق‌تر آسیب‌پذیری‌های جنسیتی در اختلالات روانپزشکی و عصبی است. این مدل هوش مصنوعی جدید می‌تواند اسکن‌های MRI متحرک را نیز تجزیه و تحلیل کند. پژوهشگران آن را روی حدود ۱۵۰۰ اسکن مغزی آزمایش و مشاهده کردند که می‌تواند تشخیص دهد که یک اسکن متعلق به یک مرد یا یک زن است. منون می‌گوید: این یک مدرک بسیار محکم است که نشان می‌دهد جنسیت یک عامل تعیین‌کننده مهم در سازمان مغز انسان است. وی افزود: مدل‌های هوش مصنوعی ما کاربرد بسیار گسترده‌ای دارند. به عنوان مثال، یک پژوهشگر می‌تواند از مدل‌های ما برای جستجوی تفاوت‌های مغزی مرتبط با اختلالات یادگیری یا تفاوت‌های عملکرد اجتماعی استفاده کند که جنبه‌هایی هستند که ما علاقه‌مند به درک بهتر آنها برای کمک به افراد در سازگاری و غلبه بر این چالش‌ها هستیم. سپس پژوهشگران به این فکر کردند که آیا می‌توانند از مدل دیگری برای پیش‌بینی اینکه افراد بر اساس ویژگی‌های مغزی که بین مردان و زنان متفاوت است، در برخی از وظایف چقدر خوب عمل می‌کنند، استفاده کنند؟ آن‌ها مدل‌های جداگانه‌ای برای مردان و زنان ساختند و هر کدام عملکرد شناختی را برای جنسیت خود بهتر پیش‌بینی کردند. این نشان می‌دهد که تفاوت در نحوه عملکرد مغز بین مردان و زنان می‌تواند بر رفتار آنها تأثیر بگذارد. در حالی که پژوهشگران از مدل خود برای بررسی تفاوت‌های جنسیتی استفاده کردند، منون می‌گوید که می‌توان از آن برای مطالعه اینکه ارتباطات مغزی چگونه با هر توانایی یا رفتار شناختی مرتبط است نیز استفاده کرد. اکنون آنها قصد دارند مدل خود را با سایر پژوهشگران به اشتراک بگذارند. یافته‌های این مطالعه در مجله Proceedings of the National Academy of Sciences منتشر شده است.

ادامه مطلب


5 ماه قبل - 181 بازدید

شرکت‌های «مایکروسافت» و شرکت «اینیت» در یک پروژه مشترک سعی دارند یک مدل جدید هوش مصنوعی ارائه دهند که بتواند قدرت استدلال مغز را شبیه‌سازی ‌کند. شرکت سوئیسی «اینیت»(inait) از همکاری خود با شرکت «مایکروسافت»(Microsoft) به منظور تسریع توسعه و تجاری‌سازی هوش مصنوعی خلاقانه با استفاده از پلتفرم هوش مصنوعی مغز دیجیتال منحصربه‌فرد خود خبر داد. در گزارش‌ها آمده است که این همکاری روی توسعه محصول مشترک، راهبردهای ورود به بازار و ابتکارات فروش مشترک متمرکز خواهد بود که در ابتدا بخش‌های مالی و رباتیک را هدف قرار می‌دهند. فناوری هوش مصنوعی اینیت که از دل دهه‌ها پژوهش در حوزه علوم اعصاب سر بر آورده است، یک تغییر اساسی را در هوش مصنوعی ارائه می‌کند. زبان برنامه‌نویسی مغز و توانایی آن برای یادگیری از تجربه و درک علت و معلول، توانایی‌های شناختی را برای تعاملات دنیای واقعی ​​ارائه می‌دهد تا بر محدودیت‌ سیستم‌های کنونی این پلتفرم غلبه کند. هنری مارکرام، بنیان‌گذار و رئیس اینیت، گفت: همکاری با مایکروسافت، یک لحظه مهم برای اینیت است. پس از دو دهه پژوهش و توسعه، اکنون ماکت‌های دیجیتالی مغز و دانش لازم را برای آموزش این موضوع داریم. اکوسیستم جهانی مایکروسافت یک گزینه ایده‌آل برای افزایش مقیاس جهانی هوش مصنوعی دیجیتال مبتنی بر مغز ماست. ریچارد فری، مدیرعامل اینیت اظهار کرد: هدف ما این است که به همراه مایکروسافت، راهبردهای کنونی این پلتفرم خود را به کار بگیریم و راه‌های متحول‌کننده حوزه صنعت را در آینده توسعه دهیم. کاترین هینکل، مدیرعامل شعبه سوئیس مایکروسافت گفت: ما معتقدیم که رویکرد اینیت به این پلتفرم می‌تواند ارزش قابل توجهی را برای صنعت به ارمغان بیاورد. فناوری الهام‌گرفته از علوم اعصاب این شرکت واقعا نوآورانه است و ما خوشحالیم که با آنها همکاری می‌کنیم تا این پیشرفت‌ها را به بازار بیاوریم.

ادامه مطلب


9 ماه قبل - 193 بازدید

بیماری آلزایمر شایع‌ترین علت زوال عقل است. بیماری آلزایمر فرآیند بیولوژیکی است که با ظاهر شدن انباشته شدن پروتئین‌ها به شکل پلاک‌های آمیلوئید و گره‌های نوروفیبریلاری در مغز آغاز می‌شود. این باعث می‌شود سلول‌های مغز به مرور زمان بمیرند و مغز کوچک شود. علائم اولیه بیماری آلزایمر شامل فراموش کردن رویداد‌ها یا مکالمات اخیر است. با گذشت زمان، بیماری آلزایمر منجر به از دست دادن جدی حافظه می‌شود و بر توانایی فرد برای انجام کار‌های روزمره تأثیر می‌گذارد. هیچ درمانی برای بیماری آلزایمر وجود ندارد. در مراحل پیشرفته، از دست دادن عملکرد مغز می‌تواند باعث کم آبی، تغذیه نامناسب یا عفونت شود. این عوارض می‌تواند منجر به مرگ شود. اما دارو‌ها ممکن است علائم را بهبود بخشند یا کاهش دهند. برنامه‌ها و خدمات می‌توانند به حمایت از افراد مبتلا به این بیماری و مراقبان آن‌ها کمک کنند. علائم از دست دادن حافظه علامت اصلی بیماری آلزایمر است. در اوایل بیماری، افراد ممکن است در یادآوری رویداد‌ها یا مکالمات اخیر دچار مشکل شوند. با گذشت زمان، حافظه بدتر می‌شود و علائم دیگری بروز می‌کند. در ابتدا، فردی که به این بیماری مبتلا است ممکن است در به خاطر سپردن و یاد اوری مشکل داشته باشد با بدتر شدن علائم و نشانه‌ها، یکی از اعضای خانواده یا دوستان ممکن است بیشتر متوجه این مسائل شود. تغییرات مغزی ناشی از بیماری آلزایمر منجر به علائم زیر می‌شود که با گذشت زمان بدتر می‌شوند. حافظه همه گاهی اوقات با حافظه مشکل دارند، اما از دست دادن حافظه مربوط به بیماری آلزایمر پایدار است. با گذشت زمان، از دست دادن حافظه بر توانایی عملکرد در محل کار و خانه تأثیر می‌گذارد. افراد مبتلا به آلزایمر ممکن است: جملات و سؤالات را بار‌ها و بار‌ها تکرار کنید. مکالمات، قرار‌ها یا رویداد‌ها را فراموش کنید. اقلام را اشتباه قرار دهند، اغلب آن‌ها را در مکان‌هایی قرار دهند که منطقی نیست. در جا‌هایی که قبلاً خوب می‌شناختند گم شوید. نام اعضای خانواده و‌اشیاء روزمره را فراموش کنید. در یافتن کلمات مناسب، بیان افکار یا مکالمه مشکل دارید. تفکر و استدلال بیماری آلزایمر باعث ایجاد مشکل در تمرکز و تفکر، به ویژه در مورد مفاهیم انتزاعی مانند اعداد می‌شود. انجام بیش از یک کار به طور همزمان بسیار سخت است. ممکن است مدیریت امور مالی، موجودی دسته چک و پرداخت قبوض به موقع دشوار باشد. در نهایت افراد مبتلا به آلزایمر ممکن است اعداد را تشخیص ندهند. قضاوت و تصمیم‌گیری بیماری آلزایمر تصمیم‌گیری و قضاوت معقول را سخت می‌کند. افراد مبتلا به بیماری آلزایمر ممکن است در محیط‌های اجتماعی انتخاب‌های ضعیفی داشته باشند یا برای نوع نامناسب آب و هوا لباس بپوشند. حل مشکلات روزمره ممکن است سخت باشد. ممکن است فرد مبتلا به آلزایمر نداند که چگونه با سوختن غذا در اجاق گاز برخورد کند یا چگونه هنگام رانندگی تصمیم بگیرد. برنامه‌ریزی و انجام کار‌های آشنا فعالیت‌های معمولی که شامل تکمیل مراحل به ترتیب خاصی است نیز برای افراد مبتلا به آلزایمر سخت است. آن‌ها ممکن است در برنامه‌ریزی و پختن غذا یا انجام یک بازی مورد علاقه دچار مشکل شوند. با پیشرفت بیماری آلزایمر، مردم فراموش می‌کنند که چگونه کار‌های اساسی مانند لباس پوشیدن و حمام کردن را انجام دهند. علل علل دقیق بیماری آلزایمر به طور کامل شناخته نشده است. اما در سطح پایه، پروتئین‌های مغز مانند همیشه عمل نمی‌کنند. این کار سلول‌های مغزی را که نورون‌ها نامیده می‌شوند مختل می‌کند و باعث ایجاد یک سری رویداد‌ها می‌شود. نورون‌ها آسیب می‌بینند و ارتباط خود را با یکدیگر از دست می‌دهند. آن‌ها در نهایت می‌میرند. دانشمندان بر این باورند که برای اکثر افراد، بیماری آلزایمر ناشی از ترکیبی از عوامل ژنتیکی، سبک زندگی و محیطی است که در طول زمان بر مغز تأثیر می‌گذارد. در کمتر از ۱ درصد افراد، آلزایمر ناشی از تغییرات ژنتیکی خاصی است که تقریباً تضمین می‌کند که فرد به این بیماری مبتلا شود. برای افراد این گروه، بیماری معمولاً در میانسالی شروع می‌شود. این بیماری سال‌ها قبل از اولین علائم شروع می‌شود. آسیب اغلب در ناحیه‌ای از مغز که حافظه را مدیریت می‌کند شروع می‌شود. از دست دادن نورون‌ها در یک الگوی تا حدی قابل پیش‌بینی به سایر مناطق مغز گسترش می‌یابد. در مرحله آخر بیماری، مغز کوچک شده است. محققان در تلاش برای درک علت بیماری آلزایمر بر نقش دو پروتئین متمرکز شده‌اند: پلاک‌ها بتا آمیلوئید قطعه‌ای از پروتئین بزرگتر است. وقتی این قطعات در کنار هم جمع می‌شوند، بر ارتباط بین سلول‌های مغزی تأثیر می‌گذارند. توده‌ها رسوبات بزرگتری به نام پلاک آمیلوئید را تشکیل می‌دهند. درهم و برهم. پروتئین‌های تاو نقشی در پشتیبانی و سیستم انتقال داخلی سلول‌های مغز برای حمل مواد مغذی و سایر مواد ضروری دارند. در بیماری آلزایمر، پروتئین‌های تاو تغییر شکل می‌دهند و به ساختار‌هایی به نام درهم تنیده‌های نوروفیبریلاری سازماندهی می‌شوند. گره‌ها سیستم حمل و نقل را مختل می‌کنند و باعث آسیب به سلول‌ها می‌شوند. عوامل خطر عوامل خطر ابتلا به آلزایمر شامل سن، سابقه خانوادگی، سبک زندگی و عوامل دیگر است. سن سن بالا قوی‌ترین عامل خطر شناخته شده برای بیماری آلزایمر است. آلزایمر بخشی از پیری معمولی نیست. اما با افزایش سن، احتمال ابتلا به این بیماری افزایش می‌یابد. سابقه خانوادگی و ژنتیک خطر ابتلا به بیماری آلزایمر در صورتی که یکی از بستگان درجه یک مانند والدین یا خواهر یا برادر مبتلا به این بیماری تشخیص داده شود، بیشتر است. اینکه چگونه ژن‌ها در میان خانواده‌ها بر خطر تأثیر می‌گذارند تا حد زیادی مشخص نیست. جنسیت به طور کلی تعداد زنان مبتلا به آلزایمر بیشتر از مردان است. شاید به این دلیل که معمولاً زن‌ها بیشتر از مردان عمر می‌کنند و سن بالا یکی از فاکتور‌های مهم در ابتلا به آلزایمر است. سایر موارد: سندروم‌دان مصرف بیش از حد الکل الودگی هوا کم خوابی و‌بی خوابی سبک‌زندگی‌ناسالم ضربه به سر تشخیص: هنوز هیچ آزمایشی وجود ندارد که بتواند با تشخیص صددرصد، بیماری آلزایمر را تأیید کند. از آنجایی که علائم آلزایمر به‌کندی پیشرفت می‌کند، تشخیص این بیماری معمولاً دشوار است. با این حال برخی آزمایش‌های تصویربرداری مغزی می‌توانند رسوبات پروتئینی به نام آمیلوئید را در مغز شناسایی کرده و قبل از شروع علائم اصلی بیماری، امکان درمان را فراهم کنند. سایر روش‌های تشخیصی: عکس‌برداری‌های مغزی سی اسکن وMEI درمان: در حال حاضر درمان بیماری آلزایمر بیشتر شامل درمان‌های علامتی، درمان اختلالات رفتاری و دارو‌های کاهنده سیر پیشرفت بیماری است. درمان خاصی برای بیماری آلزایمر وجود ندارد، اما برخی دارو‌ها می‌توانند به طور موقت بدتر شدن علائم زوال عقل را کاهش دهند. دارو‌ها و سایر مداخلات نیز می‌توانند به علائم رفتاری کمک کنند. که حتماً باید تحت نظر پزشک متخصص باشد پیشگیری آیا می‌توانم خطر ابتلا به بیماری آلزایمر را کاهش دهم؟ در حالی که برخی از عوامل خطر برای آلزایمر وجود دارد که نمی‌توانید آن‌ها را تغییر دهید، مانند سن و ژنتیک، ممکن است بتوانید سایر عوامل را برای کمک به کاهش خطر مدیریت کنید. عوامل خطر برای بیماری آلزایمر عبارتند از: سن (افزایش سن عامل خطر اصلی است). ژنتیک آسیب سر ضربه‌ای. افسردگی بیماری‌های قلبی عروقی و بیماری‌های عروق مغزی. فشار خون بالا. کلسترول بالا. دیابت. سیگار کشیدن چاقی. تحقیقات نشان می‌دهد که داشتن یک سبک زندگی سالم به محافظت از مغز در برابر زوال شناختی کمک می‌کند. استراتژی‌های زیر ممکن است به کاهش خطر ابتلا به بیماری آلزایمر کمک کند: از نظر ذهنی فعال بمانید: بازی‌های رومیزی انجام دهید، بخوانید، جدول کلمات متقاطع انجام دهید، یک آلت موسیقی بنوازید یا سرگرمی‌های دیگری را انجام دهید که به «قدرت مغز» نیاز دارد. فعالیت بدنی داشته باشید: ورزش باعث افزایش جریان خون و اکسیژن به مغز می‌شود که ممکن است بر سلامت سلول‌های مغز تأثیر بگذارد. اگر در فعالیت‌هایی شرکت می‌کنید که خطر آسیب سر را افزایش می‌دهند، از پوشش محافظ سر استفاده کنید. از نظر اجتماعی فعال بمانید: به طور منظم با دوستان و خانواده صحبت کنید و در فعالیت‌های گروهی مانند خدمات مذهبی، کلاس‌های ورزشی، باشگاه‌های کتاب یا کار داوطلبانه اجتماعی شرکت کنید. سالم بخورید: رژیم غذایی مدیترانه‌ای یا DASH یا رژیم غذایی سالم دیگری که حاوی آنتی اکسیدان است را دنبال کنید. نوشیدنی‌های الکلی را در حد اعتدال مصرف کنید. نویسنده: داکتر معصومه پارسا

ادامه مطلب


1 سال قبل - 382 بازدید

یک دهم مغزهای زنانه در اولین سال بعد از زایمان افسرده خواهند شد. این ده درصد از زن‌ها، بنابر دلایلی مغزهایی دارند که بعد از تغییرات هورمونی فراگیری که به دنبال زایمان پیش می‌آیند، کاملا به حالت تعادل بر نمی‌گردند. تغییرات روان پزشکی بعد از زایمان ‌می‌تواند دامنه‌ای از غم مادر شدن تا روان پریشی داشته باشد، ولی متداول‌ترین آن افسردگی بعد از زایمان است. تصور می‌شود زن‌هایی که دچار این مشکل هستند در نتیجه‌ی تغییرات هورمونی که رخ می‌دهد به لحاظ ژنتیکی آمادگی بیشتری را برای ابتلا به افسردگی دارند و یا به عبارتی بیشتر مستعد آسیب روانی هستند. بر اساس تحقیقاتی دریافت شده است که ممکن است ژن‌هایی وجود داشته باشد که خطر افسردگی را در پاسخ زنان بخصوص در دوره‌ی بعد از زایمان به هورمون‌های جنسی تغییر دهند. چنین ژن‌هایی روی خطر ابتلای زن‌ها به افسردگی عمده تاثیر می‌گذارند ولی در مردها فعال نیستند زیرا مردها فاقد تغییرات هورمونی مربوط هستند. این نتایج نشان می‌دهند تغییراتی که در استروژن و پروژسترون روی می‌دهند در تسریع علائم خلقی در زن‌های مبتلا به افسردگی بعد از زایمان نقش دارند. این ده درصد از زن‌ها بنظر می‌رسد که به دلایل متعددی دچار افسردگی پس از زایمان می‌شوند. مغز (مهارهای) پاسخ‌های فشار روانی خود را در دوره‌ی حاملگی داشته است، این مهارها بعد از زایمان ناگهان دوباره از کار می‌افتند. در نود درصد زن‌ها مغز می‌تواند به یک پاسخ فشار روانی عادی برگردد اما درمورد زن‌هایی که آسیب پذیر هستند مغز قادر به انجام این کار نیست. سرانجام مغز زنی که آسیب پذیر است، پاسخ دهی بیش از حد به فشار روانی می‌دهد که باعث می‌شود هورمون فشار روانی یعنی کورتیزول بیش از حد ترشح شود. واکنش‌های تکانه‌ای شدید در این افراد رخ می‌دهد که او را عصبی می‌کند و باعث می‌شود از کاه کوه بسازد و همه چیز را در قالب مشکلات بزرگنمایی کند. او پر جنب و جوش و نسبت به فرزندش بیش از حد حساس می‌شود، نمی‌تواند بعد از شیردهی به نوزاد دوباره بخوابد و یا با وجود خستگی بسیار نمی‌تواند یک جا آرام بگیرد و تمام شبانه روز را به این صورت با بی‌قراری شدید و مزمن سپری می‌کند. عواملی که می‌توان با توجه به آن افسردگی بعد از زایمان را پیش بینی کرد عبارت اند از: افسردگی قبلی افسردگی در دوران بارداری نبود حمایت عاطفی کافی و مناسب فشار روانی بالا در محیط زن‌هایی که دچار افسردگی پس از زایمان هستند همچنین با هویت خود در مواجهه با نقش مادری دست و پنجه نرم می‌کنند. آن‌ها اینگونه بیان می‌کنند که گویا احساس فردیت خود را از دست داده اند و احساس می‌کنند زیر فشار مسئولیت کودک‌شان قرار گرفته اند. آن‌ها با احساساتی مانند اینکه از سوی همسر خود و دیگر نزدیکان که به قدر کافی حمایتگر هستند طرد شده اند، نگرانی‌های نامعقول درمورد اینکه بچه‌شان خواهد مرد، و نیز مشکلات شیردهی و تغذیه‌ی کودک روبرو هستند. آن‌ها احساس می‌کنند مادری بی‌کفایت هستند. اکثر این مادرها دوست ندارند درمورد احساساتی که دارند حرف بزنند و می‌خواهند خلق خود را به ضعف شخصی نسبت دهند تا به بیمار بودن که این موضوع باعث ایجاد فشار مضاعف بر روی آن‌ها می‌شود. این مادران در مبارزه با تقسیم کار برای مراقبت از کودک به صورت مساوی با همسرشان هستند. پدر یا مادر شدن اغلب همراه با افسردگی و فشار روانی همراه است زیرا آن‌ها زندگی‌ای کاملا جدید را تجربه می‌کنند بنابراین احساس تحت فشار قرار گرفتن با این تجربه کاملا قابل فهم خواهد بود. علاوه بر این، تغییرات هورمونی که در مدت کمتر از یک سال در مادرها روی می‌دهند به طور مکرر تغییرات ظریفی را در واقعیت آن‌ها ایجاد می‌کند. زن‌هایی که نسبت به افسردگی و فشار روانی آسیب پذیر هستند برای اینکه بعد از این تغییرات به حالت عادی برگردند، ممکن است دوران سختی را پشت سر بگذارند، و اگر در برقراری تعادل مجدد مشکل داشته باشند، داشتن فرزندی بداخلاق و بدخواب فقط باعث می‌شود آسیب پذیری‌های آن‌ها نسبت به افسردگی افزایش یابد. در برخی زن‌ها، این احساس فشار روانی ممکن است تا دوازده ماه پس از زایمان طول بکشد تا به اوج خود برسد. علاوه بر این، علائم افسردگی بعد از زایمان اغلب پنهان می‌مانند. زن‌ها خجالت می‌کشند زیرا دیگران از آن‌ها انتظار دارند که به خاطر به دنیا آوردن فرزند بسیار خوشحال باشند. بنابراین، مهم است که پیچیدگی خلق افسرده بعد از زایمان همراه با دست و پنجه نرم کردن با توازن درباره‌ی هورمون‌های مغزی، هویت جدید، شیردهی، خواب، کودک و همسر فهمیده و درک شود. برخی تصور می‌کنند که شیردهی می‌تواند مادر را در قبال افسردگی پس از زایمان ایمن کند، در دوره‌ای که شیر ترشح می‌شود، مادرها نسبت به انواع فشارزاهای روانی پاسخ‌های روانی و رفتاری کمتری از خودشان نشان می‌دهند البته به جز مواردی که تهدید برای نوزادشان باشد. خبر خوب در نهایت این است که برای این مشکلات درمان در دسترس است و اینکه درمان می‌تواند موثر واقع شود. موارد شیمیایی مغز مانند سروتونین که به حمایت و سلامت خلق کمک می‌کنند بعد از زایمان افت می‌کنند و مادران افسرده بعد از زایمان دچار کمبود این مواد می‌شوند. داروها و هورمون‌ها می‌توانند کمک کنند تا مغز به حالت عادی خود برگردد. متخصصان بر این باورند که برای زن‌های مبتلا به علائم افسردگی شدید، داروهای ضد افسردگی همراه با سایر درمان‌ها، مانند روانی درمانی حمایتی نیز تجویز شود. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»

ادامه مطلب


2 سال قبل - 280 بازدید

ایلان ماسک، مالک شرکت «نورالینک» در تازه‌ترین مورد اعلام کرده است که کاشت اولین تراشه‌ی این شرکت در مغز انسان با موفقیت کامل انجام شده است. آقای ماسک که مالک شرکت ایکس یا (توییتر سابق) نیز است، با نشر پیامی در این شبکه، این موضوع را مطرح کرده است. وی تاکید کرد، وضعیت صحی فردی که این تراشه را دریافت کرده، رو به بهبود است. او افزود که نتایج اولیه این موضوع نشان می‌دهد که «اسپایک نورون» عملکرد مطلوبی دارد. همچنین در گزارش‌ها آمده است که بر اساس تعریف موسسه ملی سلامت آمریکا، اسپایک‌ها فعالیت‌هایی در نورون‌ها است که از سیگنال‌های الکتریکی و شیمیایی برای ارسال اطلاعات به اطراف مغز و بدن استفاده می‌کنند. شرکت نورالینک گفته است که در این آزمایش، با استفاده از ربات رشته‌های بسیار ظریف و انعطاف‌پذیر تراشه در ناحیه‌ای از مغز که حرکات بدن را تحت کنترل دارد، قرار داده می‌شود. در ادامه آمده است که این تراشه سیگنال‌های مغز را ضبط می‌کند و از طریق ارتباط بی‌سیم، آن‌ها را برای رمزگشایی به یک برنامه‌ی کمپیوتری انتقال می‌دهد. هدف این شرکت از اولین آزمایش بررسی «رابط بی‌سیم مغز-کمپیوتر» و ارزیابی ایمنی کاشت و میزان دقت ربات جراحی است. شرکت نورالینک ادعا کرده است که این تراشه به افراد مبتلا به فلج چهار اندام اجازه می‌دهد تا دستگاه‌های الکتریکی را با افکار خود کنترل کنند؛ برای مثال، تنها با فکر خود اشاره‌گر ماوس را حرکت دهند و حتی تایپ کنند. قابل ذکر است که شرکت نورالینک سال گذشته توانست از سازمان غذا و داروی ایالات متحده آمریکا مجوز اولین آزمایش انسانی خود را دریافت کند.

ادامه مطلب