برچسب: رابطه‌ی احساسی

5 ساعت قبل - 14 بازدید

کتاب اشتباهات یک زن اثری خواندنی و آموزنده از ام. سوسا است که در آن، از باورها و رفتارهای نادرستی سخن گفته شده که هر زنی باید در رابطه‌ی احساسی یا زناشویی خود، از آن‌ها اجتناب کند. لازم به ذکر است که کتاب حاضر که ‌اینک در یک نسخه‌ی واحد خدمتتان عرضه می‌شود، پیش از این در دو مجلد با عناوینِ فرعی «تجربه‌هایی ارزشمند» و «شروعی تازه» به انتشار رسیده بوده است. بی‌تردید هر انسانی در روابط عاطفی و احساسی خود مرتکب اشتباهاتی کوچک و بزرگ شده است. این گونه اشتباهات بعضی اوقات به خود آن فرد و گاهی نیز به طرف دیگر رابطه آسیب می‌زنند. با این حال، به نظر می‌رسد که بسیاری از این اشتباهات، به سادگی قابل پیشگیری‌اند؛ به شرط آنکه فرد به راستی عزم اصلاح خود و نجات رابطه‌ای را که در آن است داشته باشد. آنچه در کتاب اشتباهات یک زن (The Mistakes Of A Woman) آمده، توصیه‌هایی کاربردی در همین راستاست. ام. سوسا (M. Sosa) در این اثر، تجربه‌ی خود را از زندگی به عنوان یک زن، با آموخته‌های نظری‌اش در حیطه‌ی روانشناسی پیوند زده و از این طریق اثری جذاب و ارزشمند را به رشته‌ی تحریر درآورده است. او در کتاب اشتباهات یک زن شما را با ذهنیتی یکسره متفاوت نسبت به ماهیت رابطه آشنا می‌سازد و با برشمردن دسته‌ای از اصول کلی، برایتان نقشه‌ی راهی ترسیم می‌کند که با پیروی از آن، می‌توانید کیفیت رابطه‌ی عاطفی - زناشویی خود را تا حد زیادی بهبود ببخشید. همانطور که پیش از این ذکر شد، کتاب اشتباهات یک زن در اصل از دو جلد تشکیل شده (که هر دو در اثر حاضر موجودند). تکیه‌ی ام. سوسا در جلد نخست بیشتر بر تعریف یک رابطه‌ی سازنده بوده است. حال آنکه در جلد دوم، بیشتر کوشیده تا چگونگی بازسازی یک رابطه‌ی به بن‌بست‌رسیده یا نحوه‌ی عبور از روابط اصلاح‌ناپذیر را آموزش دهد. در نکوداشت کتاب اشتباهات یک زن چنین بیان داشته شده است: - اثری که همزمان شما را به گریه می‌اندازد، خاطرات تلخ گذشته را از ذهنتان می‌زداید و در نهایت، باعث رشد و پیشرفتتان می‌شود... (آمازون) این اثر را بیش از همه به آن دسته از زنانی توصیه می‌شود که خواهان ترمیم رابطه‌ی خود با شریک زندگی‌شان هستند. همچنین، علاقه‌مندان به کتاب‌هایی با موضوع روابط زناشویی و روانشناسی جنسی، از مخاطبین عام کتاب اشتباهات یک زن محسوب می‌شوند. ام. سوسا نویسنده‌ی سه کتاب با عناوین «اشتباهات یک زن»، «دوراهی‌»، «چیزهایی که می‌توانستم به او بگویم» است. ام. سوسا چندین سالی‌ست که افکار و تجریبات ارزشمند خود را علاوه بر نوشته‌های مکتوبش، در شبکه‌های اجتماعی نیز به اشتراک می‌گذارد. او از این طریق، به شهرت نسبتاً زیادی رسیده است. موضوعاتی که ام. سوسا به آن‌ها می‌پردازد، اغلب درباره زنان و مشکلات‌ گوناگونشان در روابط عاطفی است. او همواره از مخاطبینش می‌خواهد که به خود و دیگری احترام گذاشته و روابطشان را بر پایه‌ی عشقی بی‌شائبه بنا کنند. در بخشی از کتاب اشتباهات یک زن می‌خوانیم: همه‌ی مردها در دنیا بد نیستند. مردان خوب زیادی هم در دنیا وجود دارند که مانند من و شما دفعات بی‌شماری ضربه خورده‌اند و آن‌ها نیز فکر می‌کنند زن خوب در دنیا وجود ندارد، زیرا آن‌ها هم اشتباه متوجه شده‌اند. دیگر وقت ارزشمندم را برای کسی که حتی حاضر نیست، ببیند چه زنی در مقابل او ایستاده است، بیهوده تلف نمی‌کنم. این وظیفه‌ی من نیست که طرز فکر فرد دیگری را درست کنم، بنابراین اگر احساس کنم لیاقت بهترین‌ها را دارم، بهتر عمل خواهم کرد. غر زدن شرایط را بهتر نمی‌کند. همان‌گونه که دوست دارید طرف مقابل‌تان به شما احترام بگذارد، به او احترام بگذارید. اگر کاری را که همسرتان انجام می‌دهد دوست ندارید، به او بگویید. آن‌ها علم غیب ندارند و همیشه نمی‌توانند حدس بزنند که شما چه مشکلی دارید. به‌عنوان مثال وقتی مسئولیت همه‌ی کارها و کنترل همه‌ی امور را بدون این‌که به او اجازه‌ی کمک کردن بدهید بر عهده می‌گیرید، باعث می‌شوید او احساس بی‌ارزش بودن کند. اجازه دهید گاهی مردتان امور را کنترل کند. او دیگر به مادر نیاز ندارد، فقط یک همسر می‌خواهد. مشکلی که گاهی اوقات ما به‌عنوان یک زن با آن مواجه می‌شویم این است که به‌اندازه‌ی کافی با دقت گوش نمی‌کنیم که یک مرد سعی می‌کند چه چیزی به ما بگوید. فرصت نمی‌دهیم تا بفهمیم چه چیزی قرار است از دهان او خارج شود، فقط حرف‌هایی را که می‌خواهیم می‌شنویم. برادران بزرگ‌ترم الگوی خوبی برای بزرگ شدنم بودند. آن‌ها تنها مردهای زندگی‌ام بودند، زیرا مادرم به‌خاطر احترامی که برای بچه‌هایش قائل بود، هیچ‌وقت نپذیرفت که پای مرد دیگری را به خانه‌مان باز کند. او شادی خودش را قربانی بچه‌هایش کرد و به همین خاطر هرگز نمی‌توانم زحماتش را جبران کنم. چندین بار شکست خوردم، زیرا سعی می‌کردم پدرم را در وجود مردی که با او آشنا می‌شوم، جست‌وجو کنم. پدرم وقتی فقط هفت سالم بود ما را ترک کرد؛ آن هم در روز کریسمس. بله درست خواندید، روز کریسمس. عاشق پدرم بودم؛ در طول آن هفت سال، مرد فوق‌العاده‌ای بود و حتی مادرم هیچ‌گاه از او بد نگفته بود. همیشه احساس می‌کردم پدرم تأثیری منفی در آینده‌ام گذاشته است، زیرا او بود که مشکلات فراوانی را برایم پدید آورد. هیچ‌وقت به‌خاطر این‌که خودتان هستید، عذرخواهی نکنید. شما سزاوارید که بیش‌ترین احترام را دریافت کنید. هر چقدر که با شما بدرفتاری شده است، دیگر کافی است. یا به کائنات بفهمانید که سزاوار بهترین‌ها هستید و یا این‌که همیشه از کائنات شر و بدی دریافت کنید. به کائنات بگویید شما سزاوار فردی هستید که به شما متعهد باشد، لایق این هستید با فردی باشید که شما را در ژرفای عشق غرق کند. اگر باور داشته باشید که لایق هیچ‌کدام از این‌ها نیستید، در چرخه‌ای از شرارت گرفتار می‌شوید، این چرخه تا زمانی‌که شما نخواهید خود را تغییر دهید، در حال تکرار شدن است. مادرم هر چیزی راکه به آن نیاز داشتم و حتی بیش‌تر از آن را برایم فراهم می‌کرد و هیچ‌وقت کمبود عاطفه و محبت نداشتم، اما درونم حسی بود که نیاز داشت مردی کنارم باشد. به مردی نیاز داشتم که کاملم کند، زیرا فکر می‌کردم این راهی است برای این‌که به شادی دست یابم. فکر می‌کردم تنها راهی که بتوانم به یک عشق واقعی دست پیدا کنم، این است که با مردی در ارتباط باشم؛ اشتباه! مدت زیادی زمان برد تا بفهمم تنها کسی که می‌تواند کاملم کند، خودم هستم؛ فقط خودم. یک مرد اصیل، نه فرد نابالغی که می‌خواهد وارد بازی احمقانه‌ای شود، درست در همان ابتدا واقعیت را به شما می‌گوید و حقیقت را نمی‌پوشاند و اگر آینده‌ای را با شما ببیند، به شما خواهد گفت و یا این‌که منتظر فرصتی مناسب می‌ماند. مردی خوش‌چهره پا پیش می‌گذارد، چرب‌زبانی می‌کند و تمام آن‌چه را می‌خواهید بشنوید، به شما می‌گوید. از این‌که چقدر خوب به‌نظر می‌رسید، تا این‌که چقدر به شما اهمیت می‌دهد و این‌که می‌خواهد روزی با شما تشکیل خانواده دهد و همسرش بشوید. شما را بیرون می‌برد، برای‌تان هدیه می‌خرد، اظهار عشق می‌کند و در این‌جا شما به دلایل کاملاً اشتباه عاشق او می‌شوید. احساسات‌تان به‌خاطر این‌که او با نامزد قبلی‌تان متفاوت است، اوج می‌گیرد. این فرد اخلاق و ویژگی‌هایی دارد که او را از مردان دیگر متمایز می‌سازد؛ بنابراین شما زمان بیش‌تری را با او صرف می‌کنید و کم‌کم هر بار که او را می‌بینید، بیش‌تر عاشقش می‌شوید و بر این باور هستید که فقط یک قرار عاشقانه است. فکر می‌کنید همان چیزی‌که شما از رابطه می‌خواهید، او هم همان را می‌خواهد و قرار است درنهایت همسرش شوید. زمان می‌گذرد، ماه‌ها و حتی سال‌ها سپری می‌شوند و همه‌چیز همان‌گونه باقی می ماند. آن‌قدرها هم که فکر می‌کنید تنها ماندن بد نیست. این‌که بدانید قادر هستید وقت ارزشمندتان را به خودتان اختصاص دهید، ارزشمند است. درعوض یاد می‌گیرید به هیچ‌کس وابسته نشوید و مواظب احساسات و سلامت تن و روان خود باشید. زمانی‌که می‌پذیرید فردی منحصربه‌فرد و بی‌عیب برای خودتان هستید، یاد می‌گیرید که خود را آن‌طورکه هستید بپذیرید، نه آن‌طورکه دیگران از شما می‌خواهند باشید. عبرت گرفتن از اشتباهات گذشته و دوست داشتن عیب‌ونقص‌هایتان، زیباست. هیچ‌وقت به‌خاطر این‌که خودتان هستید، عذرخواهی نکنید. شما سزاوارید که بیش‌ترین احترام را دریافت کنید. هر چقدر که با شما بدرفتاری شده است، دیگر کافی است. یا به کائنات بفهمانید که سزاوار بهترین‌ها هستید و یا این‌که همیشه از کائنات شر و بدی دریافت کنید. برای شناخت صحیح یک مرد، باید به حرف‌های او گوش دهید و وقت بگذارید، چراکه این‌گونه قلب او را تسخیر خواهید کرد. مردان و زنان مانند یکدیگر عملکرد یکسانی ندارند؛ زن‌ها بسیار پیچیده‌تر هستند، به عبارت دیگر، وقتی مردی ما را دوست دارد، می‌خواهد به ما خدمت کرده و حمایت‌مان کند. اگر قدرت این را داشته باشید که مردان را تسخیر کنید و بتوانید به آن‌ها گوش بدهید و درک‌شان کنید و قدردان‌شان باشید، در به‌دست‌آوردن قلب‌شان پیروز خواهید شد. نویسنده: قدسیه امینی

ادامه مطلب