برچسب: خودکارآمدی

10 ساعت قبل - 30 بازدید

احساس خودکارآمدی (Self-efficacy) مفهومی کلیدی در روان‌شناسی است که برای اولین بار توسط آلبرت بندورا، روان‌شناس برجسته کانادایی -آمریکایی، در چارچوب نظریه یادگیری اجتماعی معرفی شد. این مفهوم به باور فرد نسبت به توانایی‌اش برای انجام موفقیت‌آمیز یک فعالیت خاص اشاره دارد. خودکارآمدی تأثیر عمیقی بر رفتار، انگیزه، میزان تلاش و پایداری فرد در مواجهه با چالش‌ها و موانع زندگی دارد. بر اساس نظریه بندورا، افرادی که احساس خودکارآمدی بالایی دارند، به توانایی‌های خود اطمینان دارند و در مواجهه با مشکلات و موانع، به‌جای انصراف یا ناامیدی، تلاش بیشتری از خود نشان می‌دهند. در مقابل، افرادی که خودکارآمدی پایینی دارند، در برابر شکست‌ها زودتر تسلیم می‌شوند، انگیزه کافی برای ادامه مسیر ندارند و اغلب از تجربه‌های جدید و ناشناخته اجتناب می‌کنند. یکی از جنبه‌های مهم خودکارآمدی، تأثیر مستقیم آن بر انتخاب‌های فرد در زندگی است. افرادی که به توانایی‌های خود در انجام یک کار خاص باور دارند، تمایل بیشتری برای پیگیری و طی کردن آن مسیر نشان می‌دهند. برای مثال، دانش‌آموزانی که باور دارند در یک موضوع درسی توانمند هستند، احتمال بیشتری دارد که برای دستیابی به موفقیت‌های بزرگ‌تر در آن مسیر علاقه، پشتکار و تلاش نشان دهند. خودکارآمدی نه‌تنها در مسیرهای تحصیلی، بلکه در تمامی جنبه‌های زندگی، از جمله روابط اجتماعی، شغل، سبک زندگی سالم و حتی مدیریت و مقابله با استرس، نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. مطالعات متعدد نشان داده‌اند که احساس خودکارآمدی بالا می‌تواند از فرد در برابر مشکلاتی مانند اضطراب، افسردگی و فرسودگی روانی محافظت کند و به بهبود سلامت روان او کمک کند. منابع شکل‌گیری خودکارآمدی احساس خودکارآمدی از چهار منبع اصلی نشأت می‌گیرد: تجربیات موفق گذشته: موفقیت در انجام وظایف مشابه در گذشته می‌تواند اعتمادبه‌نفس فرد و باور به توانایی‌هایش را تقویت کند و او را برای مواجهه با چالش‌های جدید آماده سازد. الگوگیری از دیگران: مشاهده موفقیت دیگران، به‌ویژه افرادی که فرد با آن‌ها همذات‌پنداری می‌کند، می‌تواند حس «من هم می‌توانم» را در او تقویت کند و انگیزه او را افزایش دهد. تشویق اجتماعی: حمایت، تشویق و بازخوردهای مثبت از سوی اطرافیان، به‌ویژه افراد نزدیک و صمیمی، نقش بسزایی در شکل‌گیری و تقویت احساس خودکارآمدی در فرد ایفا می‌کند. حالات فیزیولوژیکی و روان‌شناختی: سطح اضطراب، استرس و وضعیت عمومی بدن می‌توانند بر احساس خودکارآمدی تأثیر بگذارند. زمانی که ذهن و بدن در شرایط متعادل و پرانرژی باشند، انگیزه و احساس توانمندی در فرد به طور قابل‌توجهی افزایش می‌یابد. راه‌های تقویت خودکارآمدی یکی از نکات کلیدی در تقویت خودکارآمدی، تمرکز بر فرآیند به جای صرفاً نتیجه است. برای مثال، استادی که تلاش دانش‌آموزان را مورد توجه و تحسین قرار می‌دهد (نه صرفاً نمرات نهایی یا نتایج یک امتحان)، به رشد احساس خودکارآمدی در آن‌ها کمک می‌کند. همچنین، ایجاد فرصت‌هایی برای کسب موفقیت‌های کوچک و تدریجی می‌تواند به‌مرور زمان این احساس را در فرد تثبیت کند و او را برای چالش‌های بزرگ‌تر آماده سازد. در فضای روان‌درمانی و مشاوره، تقویت احساس خودکارآمدی یکی از اهداف اصلی درمان است، به‌ویژه در مواجهه با اضطراب، افسردگی و تجربه‌های شکست. درمانگر تلاش می‌کند با تغییر گفت‌وگوهای ذهنی منفی، تشویق فرد به تجربه‌های جدید و یادآوری موفقیت‌های گذشته، حس خودکارآمدی را در او تقویت کند و او را به سمت رشد و پیشرفت هدایت کند. ارتباط خودکارآمدی با سندرم ایمپاستر احساس خودکارآمدی مفهومی پویا و قابل‌تغییر است که با تجربه‌های جدید، یادگیری مهارت‌های نو و دریافت حمایت‌های اجتماعی مناسب می‌توان آن را گسترش داد. در این زمینه، می‌توان به ارتباط خودکارآمدی با سندرم ایمپاستر اشاره کرد. زنانی که دچار سندرم ایمپاستر هستند، ممکن است از احساس خودکارآمدی پایینی برخوردار باشند. این مسئله در جامعه ما اغلب به دلیل نبود حمایت‌های خانوادگی و اجتماعی، باورهای کلیشه‌ای درباره زنان، مشکلات روانی و محیط‌های پراسترس خانوادگی تشدید می‌شود. غلبه بر این چالش اجتماعی و کاهش تأثیر سندرم ایمپاستر نیازمند حمایت‌های گسترده اجتماعی و مداخلات درمانی هدفمند است. سخن پایانی در نهایت، می‌توان گفت که احساس خودکارآمدی ریشه بسیاری از رفتارهای موفق و دستاوردهای زندگی، از جمله در زمینه‌های تحصیلی و شغلی، است. افراد با آگاهی از این مفهوم، درک نقش آن در زندگی و سرمایه‌گذاری روانی برای حفظ و تقویت این احساس، می‌توانند مسیر رشد فردی، حرفه‌ای و کیفیت زندگی خود را هموارتر سازند. با مداخله‌های هدفمند، می‌توان باورهای محدودکننده را به چالش کشید و حس توانمندی و اعتمادبه‌نفس را جایگزین آن‌ها کرد. خودکارآمدی به‌عنوان یک نیروی محرکه درونی، افراد را به سمت تحقق اهدافشان سوق می‌دهد. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»

ادامه مطلب