بیماری آلزایمر شایعترین علت زوال عقل است. بیماری آلزایمر فرآیند بیولوژیکی است که با ظاهر شدن انباشته شدن پروتئینها به شکل پلاکهای آمیلوئید و گرههای نوروفیبریلاری در مغز آغاز میشود. این باعث میشود سلولهای مغز به مرور زمان بمیرند و مغز کوچک شود. علائم اولیه بیماری آلزایمر شامل فراموش کردن رویدادها یا مکالمات اخیر است. با گذشت زمان، بیماری آلزایمر منجر به از دست دادن جدی حافظه میشود و بر توانایی فرد برای انجام کارهای روزمره تأثیر میگذارد. هیچ درمانی برای بیماری آلزایمر وجود ندارد. در مراحل پیشرفته، از دست دادن عملکرد مغز میتواند باعث کم آبی، تغذیه نامناسب یا عفونت شود. این عوارض میتواند منجر به مرگ شود. اما داروها ممکن است علائم را بهبود بخشند یا کاهش دهند. برنامهها و خدمات میتوانند به حمایت از افراد مبتلا به این بیماری و مراقبان آنها کمک کنند. علائم از دست دادن حافظه علامت اصلی بیماری آلزایمر است. در اوایل بیماری، افراد ممکن است در یادآوری رویدادها یا مکالمات اخیر دچار مشکل شوند. با گذشت زمان، حافظه بدتر میشود و علائم دیگری بروز میکند. در ابتدا، فردی که به این بیماری مبتلا است ممکن است در به خاطر سپردن و یاد اوری مشکل داشته باشد با بدتر شدن علائم و نشانهها، یکی از اعضای خانواده یا دوستان ممکن است بیشتر متوجه این مسائل شود. تغییرات مغزی ناشی از بیماری آلزایمر منجر به علائم زیر میشود که با گذشت زمان بدتر میشوند. حافظه همه گاهی اوقات با حافظه مشکل دارند، اما از دست دادن حافظه مربوط به بیماری آلزایمر پایدار است. با گذشت زمان، از دست دادن حافظه بر توانایی عملکرد در محل کار و خانه تأثیر میگذارد. افراد مبتلا به آلزایمر ممکن است: جملات و سؤالات را بارها و بارها تکرار کنید. مکالمات، قرارها یا رویدادها را فراموش کنید. اقلام را اشتباه قرار دهند، اغلب آنها را در مکانهایی قرار دهند که منطقی نیست. در جاهایی که قبلاً خوب میشناختند گم شوید. نام اعضای خانواده واشیاء روزمره را فراموش کنید. در یافتن کلمات مناسب، بیان افکار یا مکالمه مشکل دارید. تفکر و استدلال بیماری آلزایمر باعث ایجاد مشکل در تمرکز و تفکر، به ویژه در مورد مفاهیم انتزاعی مانند اعداد میشود. انجام بیش از یک کار به طور همزمان بسیار سخت است. ممکن است مدیریت امور مالی، موجودی دسته چک و پرداخت قبوض به موقع دشوار باشد. در نهایت افراد مبتلا به آلزایمر ممکن است اعداد را تشخیص ندهند. قضاوت و تصمیمگیری بیماری آلزایمر تصمیمگیری و قضاوت معقول را سخت میکند. افراد مبتلا به بیماری آلزایمر ممکن است در محیطهای اجتماعی انتخابهای ضعیفی داشته باشند یا برای نوع نامناسب آب و هوا لباس بپوشند. حل مشکلات روزمره ممکن است سخت باشد. ممکن است فرد مبتلا به آلزایمر نداند که چگونه با سوختن غذا در اجاق گاز برخورد کند یا چگونه هنگام رانندگی تصمیم بگیرد. برنامهریزی و انجام کارهای آشنا فعالیتهای معمولی که شامل تکمیل مراحل به ترتیب خاصی است نیز برای افراد مبتلا به آلزایمر سخت است. آنها ممکن است در برنامهریزی و پختن غذا یا انجام یک بازی مورد علاقه دچار مشکل شوند. با پیشرفت بیماری آلزایمر، مردم فراموش میکنند که چگونه کارهای اساسی مانند لباس پوشیدن و حمام کردن را انجام دهند. علل علل دقیق بیماری آلزایمر به طور کامل شناخته نشده است. اما در سطح پایه، پروتئینهای مغز مانند همیشه عمل نمیکنند. این کار سلولهای مغزی را که نورونها نامیده میشوند مختل میکند و باعث ایجاد یک سری رویدادها میشود. نورونها آسیب میبینند و ارتباط خود را با یکدیگر از دست میدهند. آنها در نهایت میمیرند. دانشمندان بر این باورند که برای اکثر افراد، بیماری آلزایمر ناشی از ترکیبی از عوامل ژنتیکی، سبک زندگی و محیطی است که در طول زمان بر مغز تأثیر میگذارد. در کمتر از ۱ درصد افراد، آلزایمر ناشی از تغییرات ژنتیکی خاصی است که تقریباً تضمین میکند که فرد به این بیماری مبتلا شود. برای افراد این گروه، بیماری معمولاً در میانسالی شروع میشود. این بیماری سالها قبل از اولین علائم شروع میشود. آسیب اغلب در ناحیهای از مغز که حافظه را مدیریت میکند شروع میشود. از دست دادن نورونها در یک الگوی تا حدی قابل پیشبینی به سایر مناطق مغز گسترش مییابد. در مرحله آخر بیماری، مغز کوچک شده است. محققان در تلاش برای درک علت بیماری آلزایمر بر نقش دو پروتئین متمرکز شدهاند: پلاکها بتا آمیلوئید قطعهای از پروتئین بزرگتر است. وقتی این قطعات در کنار هم جمع میشوند، بر ارتباط بین سلولهای مغزی تأثیر میگذارند. تودهها رسوبات بزرگتری به نام پلاک آمیلوئید را تشکیل میدهند. درهم و برهم. پروتئینهای تاو نقشی در پشتیبانی و سیستم انتقال داخلی سلولهای مغز برای حمل مواد مغذی و سایر مواد ضروری دارند. در بیماری آلزایمر، پروتئینهای تاو تغییر شکل میدهند و به ساختارهایی به نام درهم تنیدههای نوروفیبریلاری سازماندهی میشوند. گرهها سیستم حمل و نقل را مختل میکنند و باعث آسیب به سلولها میشوند. عوامل خطر عوامل خطر ابتلا به آلزایمر شامل سن، سابقه خانوادگی، سبک زندگی و عوامل دیگر است. سن سن بالا قویترین عامل خطر شناخته شده برای بیماری آلزایمر است. آلزایمر بخشی از پیری معمولی نیست. اما با افزایش سن، احتمال ابتلا به این بیماری افزایش مییابد. سابقه خانوادگی و ژنتیک خطر ابتلا به بیماری آلزایمر در صورتی که یکی از بستگان درجه یک مانند والدین یا خواهر یا برادر مبتلا به این بیماری تشخیص داده شود، بیشتر است. اینکه چگونه ژنها در میان خانوادهها بر خطر تأثیر میگذارند تا حد زیادی مشخص نیست. جنسیت به طور کلی تعداد زنان مبتلا به آلزایمر بیشتر از مردان است. شاید به این دلیل که معمولاً زنها بیشتر از مردان عمر میکنند و سن بالا یکی از فاکتورهای مهم در ابتلا به آلزایمر است. سایر موارد: سندرومدان مصرف بیش از حد الکل الودگی هوا کم خوابی وبی خوابی سبکزندگیناسالم ضربه به سر تشخیص: هنوز هیچ آزمایشی وجود ندارد که بتواند با تشخیص صددرصد، بیماری آلزایمر را تأیید کند. از آنجایی که علائم آلزایمر بهکندی پیشرفت میکند، تشخیص این بیماری معمولاً دشوار است. با این حال برخی آزمایشهای تصویربرداری مغزی میتوانند رسوبات پروتئینی به نام آمیلوئید را در مغز شناسایی کرده و قبل از شروع علائم اصلی بیماری، امکان درمان را فراهم کنند. سایر روشهای تشخیصی: عکسبرداریهای مغزی سی اسکن وMEI درمان: در حال حاضر درمان بیماری آلزایمر بیشتر شامل درمانهای علامتی، درمان اختلالات رفتاری و داروهای کاهنده سیر پیشرفت بیماری است. درمان خاصی برای بیماری آلزایمر وجود ندارد، اما برخی داروها میتوانند به طور موقت بدتر شدن علائم زوال عقل را کاهش دهند. داروها و سایر مداخلات نیز میتوانند به علائم رفتاری کمک کنند. که حتماً باید تحت نظر پزشک متخصص باشد پیشگیری آیا میتوانم خطر ابتلا به بیماری آلزایمر را کاهش دهم؟ در حالی که برخی از عوامل خطر برای آلزایمر وجود دارد که نمیتوانید آنها را تغییر دهید، مانند سن و ژنتیک، ممکن است بتوانید سایر عوامل را برای کمک به کاهش خطر مدیریت کنید. عوامل خطر برای بیماری آلزایمر عبارتند از: سن (افزایش سن عامل خطر اصلی است). ژنتیک آسیب سر ضربهای. افسردگی بیماریهای قلبی عروقی و بیماریهای عروق مغزی. فشار خون بالا. کلسترول بالا. دیابت. سیگار کشیدن چاقی. تحقیقات نشان میدهد که داشتن یک سبک زندگی سالم به محافظت از مغز در برابر زوال شناختی کمک میکند. استراتژیهای زیر ممکن است به کاهش خطر ابتلا به بیماری آلزایمر کمک کند: از نظر ذهنی فعال بمانید: بازیهای رومیزی انجام دهید، بخوانید، جدول کلمات متقاطع انجام دهید، یک آلت موسیقی بنوازید یا سرگرمیهای دیگری را انجام دهید که به «قدرت مغز» نیاز دارد. فعالیت بدنی داشته باشید: ورزش باعث افزایش جریان خون و اکسیژن به مغز میشود که ممکن است بر سلامت سلولهای مغز تأثیر بگذارد. اگر در فعالیتهایی شرکت میکنید که خطر آسیب سر را افزایش میدهند، از پوشش محافظ سر استفاده کنید. از نظر اجتماعی فعال بمانید: به طور منظم با دوستان و خانواده صحبت کنید و در فعالیتهای گروهی مانند خدمات مذهبی، کلاسهای ورزشی، باشگاههای کتاب یا کار داوطلبانه اجتماعی شرکت کنید. سالم بخورید: رژیم غذایی مدیترانهای یا DASH یا رژیم غذایی سالم دیگری که حاوی آنتی اکسیدان است را دنبال کنید. نوشیدنیهای الکلی را در حد اعتدال مصرف کنید. نویسنده: داکتر معصومه پارسا
برچسب: جنسیت
نویسنده: مهدی مظفری کرامت، گوهر ناب وجود انسان است، گویی نوری درونی که از عمق وجود آدمی تابیده و او را موجودی ارزشمند و والا مینمایاند. کرامت به مثابه تاجی بر سر انسان است که عزت و احترام او را به ارمغان میآورد. حینی که اسلام طلوع کرد، در مهد این دین (جزیره العرب) و در بسیاری از جوامع بشری دیگر، کرامت انسانی؛ این گوهر ناب محقق نبود و بر خلاف آن به انواع و اشکال مختلف به برخی انسانها و شعبهای بشری تحقیر و توهین میشد. مردم آن زمان علیرغم اینکه همۀ ایشان بدون استثناء انسان بودند، به شخصیت همدیگر توهین میکردند و اصلا ارزشی به کرامت انسانی قائل نبودند. وضع آن چنان وخیم بود که جنسیت و نژاد تنها نشان برتری مردمان آن زمان تعریف شده بود. به گواه تاریخ، زن از همه بیشتر در پیش از ظهور اسلام مورد حقارت قرار میگرفت و در شرایط نابرابری زیست میکرد؛ بهمانند حیوانات خرید و فروش میشد و در نزد جامعه کمترین ارزش را هم نداشت. البته این مسئله خاص اعراب جاهلی نبود که زن را پست و حقیر میانگاشتند، بلکه به قول تاریخ، مردمان دیگر جوامع در سال (۵۸۶) میلادی در مجمع «ماکون» درباره این مسئله بحث میکردند که آیا زن انسان است؟ اسلام در چنین زمانی و در چنین جوامعی ظهور کرد و با تمام قدرتش و با به کارگیری متودهای مختلف در برابر حقارت انسانی به طور عام و به ویژه حقارت زنان جنگید و کرامت ذاتی انسانها را در همان جوامع تحقق بخشید. اسلام در کتاب هدایتی و تربیتی خود(قرآن کریم) در همان سالهای اول ظهورش صراحتا انسانها را مخاطب قرار میدهد و میفرماید ما ذاتا آدمیان را کرامت و برتری بخشیدیم؛ شما انسانها را طوری خلق نمودیم که کرامت جزء سرشت شما باشد؛ «وَلَقَدۡ كَرَّمۡنَا بَنِيٓ ءَادَمَ»(اسراء، ۷۰)؛ یعنی اینکه به درستی ما به عموم انسانها فارغ از جنسیت و نژاد کرامت و برتری بخشیدیم.» در میان مفسران بحث است که چگونه خالق کریم، انسانها را گرامی داشت. آیا با دادن عقل و خرد، این قوه سنجشگر و یا با دمیدن روحش بر کالبد آدمی. به هر حال، نکته مهم این است که خداوند تاکید دارد بر کرامت ذاتی انسانها فارغ از جنسیت و نژاد و موارد شبیه اینها. با این وجود مردمان آن زمان همدیگر را گرامی نمیداشتند و برخلاف سرشتشان یکدیگر را تحقیر و توهین میکردند و تا جایی که ممکن بود یکدیگر را پست جلوه میدادند. آری اسلام ظهور کرد و همراه خود احترام و کرامت را در جوامع بشری آورد و انسانها را متوجه سرشتشان کرد. امّا سوال اینجاست که اسلام و بنیانگذارش (پیامبر اکرم) و جانشینان آن پس از ایشان چگونه و از چه راهکارها و متودهای کارآمدی کار گرفتند تا عموم انسانها را متوجه کرامت ذاتیشان کنند؟ در این یادداشت و چند یادداشت بعدی به مسئله اسلام و کرامت زن میپردازیم و راهکارهای عرضه شدهی اسلام را در تحقق کرامت زن در خانواده و جامعه نام میگیریم. راهکارهای اسلام برای تحقق کرامت زن در خانواده: سفارش به تکریم زن: در سخنان گهربار پیامبر گرامی اسلام مکررا مردان به تکریم زنان سفارش شده است. ایشان یکجا میفرماید: «بهترين شما كسى است كه براى خانوادهاش بهتر باشد، و من از همه شما براى خانوادهام بهترم. زنان را گرامى نمىدارد، مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمىكند، مگر شخص پَست و بىمقدار.» این حدیث شریف به وضاحت بیان میدارد که مردانگی و شرافت و حتی کرامت مردان در گرو رفتار ایشان با اعضای خانواده مخصوصا همسرشان است. رسول خدا در جای دیگر میفرماید: «هر کس همسری گزیند، وی را تکریم کند.» سفارش به محبت به زنان: اسلام و پیامبر گرامی(ص) سفارشات بسیاری نسبت به جنس مؤنث کرده است. از این طریق اسلام در صدد بوده که حایل سفت و سختی بین مرد و زن را از بین ببرد و متابعتا کرامت هر دو را به ارمغان آورد. پیامبر(ص) علاقه و محبت به زنان را آنقدر مهم و حائز اهمیت میداند که آنرا از نشانه افزونی ایمان میشمارد. همچنین ایشان در جایی صراحتا یاد میکند که خوی و خصلت محبت به زنان یکی از خصلتهای هفتگانه ایشان و خاندانشان است؛ «أُعطينا أهل البيت سبعة لم يعطهنّ أحد قبلنا ، ولا يعطاها أحد بعدنا : الصّباحة ، والفصاحة : والسّماحة ، والشّجاعة ، والحلم ، والعلم ، والمحبّة من النّساء». اعطای حق انتخاب همسر: از دیگر کارهایی که اسلام در تحقق کرامت انسانی زنان پیش گرفته است، اعطای حق انتخاب همسر به زنان است. نقلهای تاریخی متعددی از چگونگی برخورد پیامبر گرامی نسبت به مسئله «ازدواج» و «انتخاب همسر» نشان میدهد که پیامبر هیچگاه به ازدواجهای اجباری زنان امتش راضی نبوده و این امر را مغایر با کرامت و حیثیت زن میداند. ایشان(ص) در جایی میفرماید: «زنها را پیش از مشورت با آنان شوهر ندهید.» همچنین فقیهان و عالمان دین از سیره و سنت پیامبر دریافتهاند که اگر زنی بدون رضایت خود به نکاح درآید، حق فسخ نکاح را دارد. ما در این مورد قبلا با موضوع «حق انتخاب همسر؛ حقی انسانی و اسلامی» به طور مفصل بحث کردیم. خوانندگان محترم برای مطالعه میتوانند به این نوشته مراجعه فرمایند. اختصاص دادن مهریه به زن: اسلام جایگاه انسانی زن را در بالاترین حد گرامی داشته است. این موضوع از جنبههای مختلف قابل پیگیری است. یکی از بارزترین و مهمترین آنها مهریه است. مهریه، پیشکشی است که مرد در هنگام ازدواج به همسرش تقدیم میکند؛ تا صداقت خویش را در این خواستگاری به اثبات رساند. با اینکه زن و مرد هر دو به ازدواج و تشکیل خانواده نیازمند هستند ولی مهریه بر دوش مرد گذاشته شده است تا لطافت روح و کرامت زن حفظ شود. برداشتن تأمین معیشت از دوش زن: یکی دیگر از جنبههای حفظ کرامت زن در اسلام، در مسائل اقتصادی است. در خانوادهای که اسلام نظام آن را ترسیم کرده است، تأمین مخارج روزمرهی زندگی به عهده مرد است نه زن. زن بر اساس کرامت و جایگاهی که دارد شایسته نیست با وجود مرد، وظیفه نانآوری خانه را برعهده بگیرد. از دید اسلام این خلاف کرامت یک زن است که از صبح تا غروب در بیرون از خانه برای تأمین معیشت خانوادهاش دست به کارهای شاقه بزند. زن باید بر اساس روحیات و اقتضائات جسمی خود مشغول امور خانوادگی و اجتماعی شود. راهکارهای اسلام در تحقق و حفظ کرامت زن در خانواده، منحصر به موارد فوق نیست. با جزءنگری و دقت بیشتر درخواهیم یافت که دین مبین اسلام مسائل حتی بسی ریزتری را در راه تکریم زن در نظر داشته است. با این وجود، با تأسف غمبار خاطر نشان میکنیم که اهالی کشور اسلامی افغانستان در گرامیداشت و پاسداشت مقام زن از آموزههای وحیانی این دین شریف هیچ کار نگرفتهاند و حتی میتوان گفت که برخلاف این معارف رحمانی مشی کردهاند.