اتوود درست سه ماه بعد از شروع جنگجهانی دوم بهدنیا آمد. کودکی پرالتهابی را تجربه کرد و در نوجوانی و جوانی شاهد تلاطم جهان بود. او سرگذشت ندیمه را در بهار سال ۱۹۸۴، در برلین غربی و در جوار دیوار برلین نوشت. بنابراین میشود گفت آتوود جنگ و دیکتاتوری را خوب میشناسد و زیر سایهی اختناق زندگی کرده است. آتوود میداند دیکتاتورها چطور تا آخرین ذرهی زندگی را میبلعند. حکومت توصیف شده در سرگذشت ندیمه را میشود برآیندی از تمام حکومتهای دیکتاتوری دانست. سلب آزادیهای اجتماعی و فردی افراد، نظارت بر زندگی شخصی آنها، القای این تفکر که تنها راه سعادت همین است، تبعیضهای جنسیتی، طبقهبندی مردم، استفاده از مذهب بهعنوان ابزار، نابود کردن محیطزیست، بهرهبرداری از افراد ضعیفتر جامعه و… همهوهمه از ویژگیهای حکومتهای دیکتاتور هستند. او بهخوبی توانسته از پس توصیف این حکومتها بربیاید و اضطراب زیستن در چنین فضایی را برای خواننده ترسیم کند. «سعی میکنم زیاد فکر نکنم. حالا دیگر فکر کردن هم باید مثل چیزهای دیگر سهمیهبندی شود. خیلی از مسائل ارزش فکر کردن ندارند. فکر کردن فرصتهای آدم را از بین میبرد.» این جملهها را میتوان چکیدهی کتاب «سرگذشت ندیمه» و بهطور کلی آثار پادآرمانشهری دانست. شما حق فکر کردن ندارید؛ دیگرانی هستند که خودشان را محق میدانند به جای شما فکر کنند، به جای شما تصمیم بگیرند و حتی به جای شما زندگی کنند. پادآرمانشهری به معنای ویران شدن آرمانهاست و برای نسل بشر هیچ آرمانی والاتر از آزادی نیست. همهچیز از ترور رییسجمهوری در ماساچوست شروع میشود. گروه ناشناسی با عقاید افراطی مذهبی حکومت را بهدست میگیرند و جمهوری گیلیاد را تشکیل میدهند. گیلیاد قاتل زندگی است؛ حکومتی ضد زن، که زنها را تنها ابزاری برای تولید مثل میداند. در این حکومت همهچیز نابود شده؛ محیطزیست، جامعه، روابط و اخلاقیات. در گیلیاد تمام قراردادها و قوانین قبلی از جمله طلاق، سقط جنین و ازدواج مجدد لغو میشود و زنان تبدیل به اموال مردان میشوند و تمام حقوق مدنی و اجتماعیشان از بین میرود. ناظرهای حکومت با نام «چشمهای خدا»، مدام افراد را زیر نظر دارند و خفقان به شدت بر زندگی افراد سایه انداخته است. زنها در این حکومت باید بر اساس طبقهشان لباس بپوشند. بالاترین طبقه یعنی همسران فرماندهان لباس سبزآبی بر تن دارند، ندیمهها لباس قرمز، عمهها که مسئول آموزش کلفتها هستند لباس قهوهای، مارتاها (زنان ناباروری که کار و آشپزی می کنند) لباس سبز و… در این بین ندیمهها تنها ابزارهایی برای باروری هستند. زنانی قرمزپوش که حق خواندن و نوشتن و حتی حرف زدن ندارند و برای باروری به خانهی فرماندهان تعیین شده میروند چون در این حکومت بسیاری از افراد عقیم شدهاند. هر فرماندهای که همسرش قادر به فرزندآوری نیست، یک ندیمه دریافت میکند و در صورت تولد فرزند ترفیع میگیرد؛ ندیمه هم به خانهی دیگری میرود تا فرزند دیگری به دنیا بیاورد. داستان از نگاه یکی از همین ندیمهها روایت میشود؛ «آفرد»، زنی که قبلاً زندگی خوبی با همسر و دخترش داشته و حالا سعی میکند در این فضای وهمآلود، هویتش را نگه دارد. آفرد هنوز گذشته را به یاد دارد و نمیخواهد فراموش کند، هر چند تمام سعی گیلیاد بر این است که گذشته را از زنها بگیرد و به آنها بقبولاند زندگی همین است که هست! با تمام تلاش سران گیلیاد، جنبشهایی برای پس گرفتن زندگی پدید آمدهاند. سرگذشت ندیمه تلنگری است بر تعصب و ظلم. اگرچه امروزه زنها بسیاری از حقوقشان را بهدست آوردهاند و نگاهها به حقوق زن تغییر کرده است، بااینحال رمان آتوود هنوز میتواند هشداری برای آینده باشد. در ضمن کتاب بهغیر از مسئلهی زنان دغدغهی محیطزیستی نیز دارد و در اینباره هشدار داده است. مارگارت آتوود در اثر مشهورش جهانی را ترسیم کرده که وقوعش چندان هم غیر ممکن بهنظر نمیرسد؛ در واقع رمان آینهای جادویی است که به جامعهی جهانی نشان میدهد اگر در مقابل حکومتهای تمامیتخواه، آسیبهای زیستمحیطی، نقض حقوق زنان و… سکوت کند، چه چیزهایی در انتظارش است. آتوود استاد پرداختن به جزئیات و استفاده از نمادهاست. همین مهارت باعث شده سرگذشت ندیمه در ذهن مخاطب کاملاً باورپذیر ساخته و پرداخته شود و صرفاً اثری تخیلی بهشمار نیاید. گیلیاد برگرفته از نام شهری در اردن است و در عهد عتیق از آن یاد شده است. چشمهای ناظر نماد حکومتهای تمامیتخواهی هستند که در تمام ابعاد زندگی و حتی در ذهن و فکرتان سرک میکشند چون از آزادی، از رویاپردازی و از جسارت وحشت دارند و میخواهند بالهای افکار شما را بچینند. عقیم بودن بسیاری از مردم میتواند هشداری برای تغذیهی غلط، هوای آلوده، مواد سمی و سبک زندگی ویرانکننده باشد. ندیمهها و بهخصوص راوی یعنی آفرد نماد زناناند! زنان ستمدیدهای که هویت و شخصیتشان را از دست میدهند و تنها به مثابهی ابزار تولید مثل و جنس دوم شناخته میشوند. با وجود گذشت سالها از زمان انتشار کتاب، هنوز در گوشههایی از دنیا با زنان اینگونه رفتار میشود. در این کتاب ما با این زنان همراه میشویم و میتوانیم رنجشان را به شکل ملموسی درک کنیم. نویسنده هشدار میدهد که به بند کشیدن زنان به بند کشیدن زندگی و انسانیت است و نباید در مورد حقوق زنان سکوت کرد و بیتفاوت بود. همانطور که گفتیم رنگها در این شاهکار نویسنده نقش بسیار مهمی دارند. لباسهای ندیمهها به رنگ قرمز است و نمادی از باروری، قدرت جنسی، شور و اشتیاق و حیاتبخشی بهشمار میرود. لباس همسرهای فرماندهها سبزآبی است و نشانهی غم و تسلیمشدن محسوب میشود. عمهها به عنوان محافظان ندیمهها لباس قهوهای به تن دارند که نمادی از قدرت و صلابت است. زنان عقیم، بیوهها، طرد شدهها و مجرمها لباسهای مندرس خاکستری به تن دارند که در واقع نمادی از بیاهمیتی و طردشدگی آنهاست. و بهطور کلی سرگذشت ندیمه نماد حکومتهای دیکتاتور و افراطگر است. حکومتهایی متعصب و ظالم که دشمن آزادی، رهایی و تمام آرمانهای بشری هستند. احاطهی این حکومتها بر جهان میتواند به ضرر همهی انسانها تمام شود و آیندهی بشر را به نابودی و انحطاط بکشاند. طبق بررسیها هر وقت جهان با بحران یا جنگ یا اتفاق سیاسی مهمی روبهرو شده، بازار مطالعهی سرگذشت ندیمه هم داغ شده است. در ضمن این کتاب بسیاری از رکوردها را جابهجا کرده و چه در دنیای ادبیات و چه در دنیای سینما، مخاطبان بسیار زیادی دارد. این نشان میدهد مردم با اهالی گیلیاد همذاتپنداری میکنند و آتوود توانسته بهخوبی آیندهی حکومتهای دیکتاتوری را نشان بدهد و در نقش یک هشداردهنده عمل کند. این اثر علاوهبر خوانندگان، تحسین و تمجید منتقدان و نشریات را نیز برانگیخت. بسیاری از منتقدان صراحت و جزئیات اثر او را ستودند و از آن بهعنوان اثری هشداردهنده یاد کردند. در ادامه بعضی از نظرات را با هم مرور میکنیم: واشنگتن پست: «سرگذشت ندیمه رمانی است آمیخته با طنز، هراس و هشدار که از تلفیق تاریک سیاست و روابط زن و مرد بهشکلی هنرمندانه پرده برمیدارد. رمان اتوود به لحاظ تخیل آیندهنگرش، از جهاتی، کتاب ۱۹۸۴ اثر اورول را تداعی میکند.» روزنامه هیوستون کرونیکل: «اتوود بسیاری از احتمالات امروزی را انتخاب میکند و آنها را به منطق و نتیجهگیریهای دلخراش خود میکشاند. رمانی عالی درباره مسیرهایی که زندگی ما در حال حرکت است… تا زمانی که هنوز مجاز است، آن را بخوانید.» آمازون: «خنده دار، غیرمنتظره، هولناک، و در کل قانع کننده، سرگذشت ندیمه در عین حال استفاده از طنز تند، هشداری هولناک است.» نیویورکتایمز: «طنز تلخی که نویسنده ماهرانه به کار برده، باعث شده تا اکثر کنشهای داستانی و گفتگوها همزمان خندهدار و هرسناک باشند.» استقبالهای بینظیر از رمان سرگذشت ندیمه و سریال اقتباس شده بر اساس آن نشان میدهد رفتن دنیا به سمت تاریکی و دیکتاتوری دغدغهای جمعی است. نشان میدهد همهی ما در ناخودآگاهمان میدانیم که جهل و عطش قدرت تا چه حد قدرتمندند و میتواند تمامی آرمانهایی را که نسل بشر با سالها تلاش به دست آورده نابود کنند و انسانها به سالها پیش برگردانند. چنین آثار در واقع تلنگریاند بر جهان که هرگز تاریکی و دیکتاتوری را دستکم نگیرد و از آن ساده عبور نکند. نویسنده: قدسیه امینی
چهارشنبه, ۲۸ قوس ۱۴۰۳
|
Wednesday, 18 December 2024
برچسب: جایگاه اجتماعی
21 ساعت قبل
-
37 بازدید
ادامه مطلب