برچسب: اختلاف

1 هفته قبل - 94 بازدید

در زندگی روزمره، بسیاری از زنان احساس می‌کنند باید آرامش دیگران را حفظ کنند. آن‌ها می‌کوشند ناراحتی اطرافیان را کاهش دهند، اختلاف‌ها را حل کنند و کاری کنند که کسی دلگیر نشود. این رفتار در ظاهر نشانه‌ی مهربانی و مسوولیت‌پذیری‌ست، اما اگر به‌صورت افراطی تکرار شود، می‌تواند به فرسودگی روانی و تضعیف سلامت روان منجر شود. در روان‌شناسی، از این وضعیت با عنوان «درمان‌گری هیجانی» یا «مراقبت عاطفی افراطی» یاد می‌شود؛ حالتی که در آن فرد بیش‌ازحد درگیر تنظیم احساسات دیگران می‌شود و در این میان، احساسات خود را نادیده می‌گیرد. ریشه‌ی این رفتار را باید در تربیت و فرهنگ جست‌وجو کرد. از کودکی به دختران یاد داده می‌شود مهربان، صبور و گذشت‌کار باشند. آن‌ها می‌آموزند گریه نکنند، خشم خود را فرو ببرند و به‌جای ابراز ناراحتی، سکوت کنند تا مبادا کسی را برنجانند. همین آموزش‌ها باعث می‌شود بسیاری از زنان در بزرگسالی نقش مراقبتگر عاطفی را به عهده بگیرند؛ در خانواده، محیط کار یا روابط عاطفی. همیشه آن‌ها هستند که تلاش می‌کنند فضا را آرام کنند، حرف‌ها را نرم‌تر بزنند و احساسات دیگران را مدیریت کنند – حتی اگر خودشان در درون، رنج بکشند. تفاوت مهمی میان همدلی سالم و مراقبت عاطفی افراطی وجود دارد. در همدلی، فرد احساسات دیگران را درک می‌کند اما مرزهای روانی خود را حفظ می‌نماید. اما در مراقبت افراطی، این مرزها از بین می‌رود و فرد خود را مسوول آرامش و شادی دیگران می‌داند. چنین وضعیتی باعث می‌شود که فرد به تدریج از نیازها و هیجانات خود غافل شود و در نتیجه دچار فشار روانی و فرسودگی شود. زنانی که به‌طور افراطی مراقب احساسات اطرافیان هستند، معمولاً ویژگی‌های مشترکی دارند: اگر باعث ناراحتی کسی شوند، احساس گناه می‌کنند، در گفتن «نه» دچار مشکل‌اند و برای رضایت دیگران، از خواسته‌ها و نیازهای خود می‌گذرند. تعارض برایشان دشوار است و اغلب از بحث و مخالفت پرهیز می‌کنند. در ظاهر آرام، مهربان و سازگار به نظر می‌رسند، اما در درون، با خستگی مزمن، اضطراب و احساس تهی‌شدگی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. این وضعیت می‌تواند پیامدهای روانی و جسمی گسترده‌ای داشته باشد. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که استرس مزمن ناشی از مراقبت افراطی از دیگران، سطح هورمون‌های استرس مانند کورتیزول را در بدن بالا نگه می‌دارد. این افزایش مداوم می‌تواند خواب را مختل کند، تمرکز را کاهش دهد، و حتی سیستم ایمنی بدن را تضعیف نماید. از نظر روانی نیز فرد ممکن است دچار خشم فروخورده، اضطراب، افسردگی خفیف یا احساس بی‌انگیزگی شود. گاه این هیجانات سرکوب‌شده به‌صورت دردهای جسمی یا اختلالات روان‌تنی بروز می‌کنند. از دیدگاه روان‌شناسی عمقی، این الگو اغلب در دوران کودکی شکل می‌گیرد. کودکانی که در خانواده‌های پرتنش یا آشفته رشد می‌کنند، یاد می‌گیرند برای جلوگیری از تنش و درگیری، احساسات خود را پنهان کنند و مسوول آرام نگه داشتن محیط باشند. این الگو در بزرگ‌سالی نیز ادامه می‌یابد و فرد ناخودآگاه نقش «مراقب عاطفی» را در روابط مختلف زندگی بر عهده می‌گیرد. همچنین بر اساس نظریه دلبستگی، افرادی با سبک دلبستگی اضطرابی بیشتر تمایل دارند احساسات خود را سرکوب کنند تا مبادا باعث ناراحتی، طرد یا فاصله گرفتن شریک عاطفی‌شان شوند. برای رهایی از این چرخه، نخستین گام آگاهی است؛ آگاهی از اینکه چنین الگویی در زندگی ما حضور دارد. بسیاری از زنان تا زمانی که دچار خستگی شدید، دل‌زدگی از روابط یا احساس تهی شدن نمی‌شوند، متوجه نمی‌شوند که سال‌هاست بار عاطفی دیگران را بر دوش کشیده‌اند. مرحله‌ی بعد، تمرین مرزگذاری است؛ یعنی پذیرفتن اینکه هرکس مسوول احساسات خودش است. می‌توان مهربان بود، بدون آنکه فراموش کرد خود نیز نیاز به آرامش و فضا داریم. «نه» گفتن، هرچند در آغاز دشوار است، اما یکی از نشانه‌های مهم احترام به خود و دیگران است. مراقبت از خود نیز نقشی کلیدی در بازسازی تعادل روانی دارد. وقت گذراندن با خود، استراحت، پرداختن به فعالیت‌های لذت‌بخش، ورزش، یا نوشتن احساسات، به بازیابی انرژی ذهنی کمک می‌کند. همچنین گفتگو با یک روان‌درمانگر می‌تواند به فرد کمک کند تا ریشه‌های این الگو را بهتر بشناسد و به‌تدریج روابطی سالم‌تر و متعادل‌تر بسازد. البته بار تغییر تنها بر دوش فرد نیست. جامعه نیز باید در بازتعریف نقش‌های عاطفی زنان سهم بگیرد. باید این باور نادرست کنار گذاشته شود که زن همیشه باید قوی، آرام و بی‌نقص باشد. زنان حق دارند خسته شوند، ناراحت باشند و احساسات خود را بدون ترس از قضاوت بیان کنند. مردان و سایر اعضای خانواده نیز باید بیاموزند که هر فرد مسوول احساسات خود است و نمی‌توان بار هیجانی را به دیگران، به‌ویژه زنان، تحمیل کرد. در نهایت، باید پذیرفت که مراقبت از دیگران رفتاری انسانی و ارزشمند است، اما اگر از حد بگذرد به خودفراموشی منجر می‌شود. زنی که همواره در تلاش است حال دیگران را خوب کند، دیر یا زود خودش از پا می‌افتد و نیازمند مراقبت می‌شود. سلامت روان واقعی در گرو یافتن تعادل است؛ تعادلی میان دلسوزی برای دیگران و شفقت به خود. زن، همان‌قدر که حق دارد دیگران را بفهمد، شایسته‌ی فهمیده شدن است. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»

ادامه مطلب


1 سال قبل - 503 بازدید

هیچ زن و شوهری به دنبال یک رابطه شکست خورده و ناسالم نیست. هر زوجی دوست دارد که در کنار همسرش بهترین زندگی را رقم بزند. هر دو تلاش می‌کنند بانی ناراحتی یکدیگر نشوند و به هر دلیلی خلق مشکل نسازند زیرا زوج‌ها به خوبی بر این حقیقت واقف هستند که زندگی مشترک، نیازمند همکاری مشترک در تمام بخش‌ها است و در صورت تک‌روی، خودرای بودن و یا دعوای همیشگی، چیزی از عشق و علاقه باقی نمی‌ماند. گاهی زن‌ها یا مردان متوجه این نمی‌شوند که رفتار اشتباهی را انجام داده اند و مجدد آن کار را تکرار می‌کنند. سعی کنید با همسر خود رفیق باشید تا بتوانید به راحتی اشتباهات و خطاهای همدیگر را گوش زد کنید. آگاهی از رایج‌ترین اشتباهات به شما کمک می‌کند تا با خودداری از انجام آن‌ها، زندگی مشترک خود را از تغییرات منفی حفظ کنید. بروز اشتباه زوج‌ها در زندگی مشترک مانند هر انسان دیگری اجتناب‌ناپذیر است. اما در مواردی با زیاد شدن این اشتباهات، زندگی زناشویی و خانواده دچار آسیب می‌شود. قطعا زوج‌هایی که سال‌ها از ازدواج‌شان می‌گذرد، خوب می‌دانند که زندگی مشترک بالا و پایین دارد. اما زوج‌هایی که تازه ازدواج کرده‌اند و هنوز در پیچ‌وخم‌های زندگی زناشویی آب‌دیده نشده‌اند، شاید در برخورد با اختلافاتی که گاه در زندگی مشترک اجتناب‌ناپذیرند، احساس کنند که ازدواج‌شان در مسیر سرازیری قرار گرفته است. تداوم یک رابطه در چنین شرایطی تا حد زیادی به درک طرفین و نوع واکنش‌شان بستگی دارد. البته برای پیشگیری از بروز چنین حالتی بهتر است خودتان را فراموش نکنید. به ظاهر و سلامت خود رسیدگی کنید، برای انجام کارهایی که دوست دارید، وقت بگذارید و به اهداف خود برسید. همچنین لازم است با همسرتان ارتباط برقرار کنید. در مورد احساسات و نیازهای خود با همسرتان صحبت کنید و به حرف‌های او نیز گوش دهید. در مجموع تعادل را حفظ کنید. بین مسئولیت‌های خانه و خانواده و نیازهای خود تعادل برقرار کنید. بسیاری از دختران و پسران جوان‌ و کم‌تجربه با این ادعا ازدواج می‌کنند که دیوانه‌وار عاشق هستند. اما این احساس آتشین در بسیاری مواقع خیلی زود فروکش می‌کند. ازدواج امری دشوار و جدی است و تنها درصورتی پایدار خواهد بود که طرفین با تأمل و تعمق کافی تصمیم به ازدواج بگیرند. پس اگر تصمیم به ازدواج دارید، سعی کنید همه‌ی جوانب را با دقت کامل بسنجید. پیش از ازدواج باید اطمینان حاصل کنید که آمادگی پذیرش مسئولیت‌های زندگی مشترک را دارید و قاطعانه حاضرید که رابطه‌تان را در مسیر رشد و تعالی پیش ببرید. روان‌شناسی مدرن بر این باور است که قوانین سفت‌وسخت در مورد امور منزل می‌تواند دلیل طلاق باشد. چنین قوانینی باعث می‌شوند که خانه به‌جای یک مکان گرم ‌و نرم به مکان شغل دوم تبدیل شود. بهتر است که خلاقیت به خرج بدهید. کمی شوخی و خوش‌مزگی می‌تواند فعالیت‌های عادی منزل را که به روزمرگی آلوده شده‌اند، بازی‌گونه و هیجان‌انگیز کند. خلاصه اینکه سخت نگیرید. اگر دیگر در انتهای روز هیچ رمقی برای‌تان باقی نمانده است، چه اشکالی دارد گاهی اوقات هم به‌جای اینکه خودتان آشپزی کنید، از بیرون غذا سفارش بدهید یا مثلا با همسرتان به یک کافه‌ی دنج بروید و نظافت منزل را به بعد موکول کنید. خیلی عالی است اموری مانند نظافت منزل را با انجام بازی‌های رقابتی به فعالیتی مفرح تبدیل کنید و مثلا قرار بگذارید که هرکس سریع‌تر گردگیری کرد برنده باشد و اگر دوست داشتید، جایزه هم تعیین کنید. روابط نزدیک با کسانی که در آستانه‌ی طلاق هستند نیز می‌تواند روی ازدواج‌تان تأثیر منفی بگذارد، به‌ویژه اگر در شرایط‌ و دلایل طلاق‌شان دچار سوتفاهم شده باشید. خطر از آنجایی آغاز می‌شود که زندگی خودتان را در قیاس با زندگی نافرجام دوستان و آشنایان‌تان قرار بدهید و به این نتیجه برسید که موارد مشترک زیادی در روابط خودتان با همسرتان و آن زوج شکست‌خورده وجود دارد. هستند کسانی که با این قیاس‌ها و نتیجه‌گیری‌ها به سرشان می‌زند همان‌طور که آن زوج دیگر طلاق گرفتند، به زندگی مشترک خودشان نیز هیچ امیدی نیست. واقعیت این است که اگر مشکلی با همسرتان دارید، حتی درصورتی‌که با این قبیل زوج‌های به ‌اصطلاح خطرزا رفت‌وآمد نکنید، باز هم مشکلات‌تان با همسرتان به‌قوت خود باقی خواهد ماند، به این معنی که قطع رابطه راه‌حل قطعی این مسئله نیست. روابط نزدیک‌تان را همیشه باید حفظ کنید و این‌طور نباشد که رابطه‌ی دوستی‌تان با کسی فقط محدود به قبل یا بعد از طلاقش باشد. برای اینکه زندگی مشترک‌ یک زوج از طلاق دوستان و آشنایان‌‌شان آسیب نبیند، زن و شوهر باید با یکدیگر روراست باشند و افکار و احساسات‌شان را به هم بگویند. اگر فضای مثبتی در زندگی مشترک‌تان برقرار باشد، آن‌وقت هیچ عامل یا بهانه‌ی خارجی نمی‌تواند رابطه‌تان را خراب کند. برخی از زوج‌ها گاه با خود می‌گویند اگر همسرمان ما را دوست داشته باشد هر کاری می‌کند البته اینکه انسان برای کسانی‌که دوست‌شان دارد و برایش مهمند دست به هر کاری می‌زند، اما این دلیل نمی‌شود از این ویژگی سوءاستفاده شود. ما باید بتوانیم منطقی فکر کنیم و همواره مانند دو فرد بالغ از هم انتظار داشته باشیم. عاشق‌بودن نباید سبب شود تا از طرف مقابل چیز‌هایی بخواهیم که او را آزمایش کنیم و زیرفشار بگذاریم. برخی زوج‌ها گمان می‌کنند یک رابطه خوب رابطه‌ایست که در آن هیچ‌گونه اختلاف دیدگاهی وجود نداشته باشد و اوضاع همیشه در وضعیت سفید و صلح باشد چیزی که شدنی نیست. برخی از بحث فراری‌اند، چون فکر می‌کنند هرگونه مشاجره نشان‌دهنده بدبودن رابطه است و بوی خطر می‌آید درصورتی‌که اصلا این‌گونه نیست. اگر نگرش خود را تغییر دهید حتی بحث و مشاجره می‌تواند به رابطه کمک هم بکند، چون هم تنش‌ها را تخلیه می‌کند و هم وقتی بتوانید احساسات‌تان را بدون توهین یا ترس از جدایی مطرح کنید به طرف مقابل اعتماد بیش‌تری خواهید کرد. بهتر است بدانید از دید روان‌شناسان رابطه بدون تنش بسیار خطرناک‌تر از رابطه‌ایست که همسران در آن با هم بحث می‌کنند. در دنیا حتی خوشبخت‌ترین زوج‌ها هم با هم بحث می‌کنند.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 366 بازدید

کسی را نمی‌توان یافت که خواهان یک زندگی مشترک همراه با آرامش، عشق و دوست‌ داشتن نباشد. تمام زوج‌ها برای ساختن و داشتن بهترین‌ها در زندگی تلاش می‌کنند. این تلاش‌ها گاه منجر به نتیجه‌ی دلخواه نمی‌شود و گاه راه را نمی‌دانیم و با تلاش در بی‌راهه و مسیر اشتباه، زندگی مشترک را پیچیده‌تر کرده و به ناکجا آباد می‌کشانیم. گاه زوج‌ها زندگی را با داستان‌ها و فیلم‌های عاشقانه که یک ساعت دوام دارند، اشتباه می‌گیرند. درست است که زندگی مشترک باید دارای احساسات و عواطف ژرف و عمیق باشد و در آن عشق موج بزند، اما یک زندگی واقعی هرگز مانند داستان‌ها و فیلم‌های عاشقانه نیست و اگر این‌گونه فکر کنید در واقع بیشتر خود را فریب می‌دهید. در مطلب قبلی این نوشته، ما شماری از اشتباهات رایج زوج‌ها را توضیح دادیم که با انجام دادن آن‌ها قطعا زندگی مشترک متاثر می‌شود. در این شماره به ادامه این اشتباهات می‌پردازیم. اگر شما خواهان رابطه‌ی بهتری هستید، با خواندن این مطلب، دانش‌تان در رابطه به زندگی‌ مشترک را گسترش دهید تا آرامش بیشتری را در زندگی‌تان تجربه کنید. زوج‌ها به ویژه زنان گاهی اوقات دوست دارند همسرشان را مطابق میل خود تغییر داده و فکر می‌کنند که اگر همسرشان رفتار، اخلاق، یا ظاهرش را تغییر دهد، زندگی مشترک آن‌ها بهتر خواهد شد. اما این کار یک مورد از اشتباهات زن در زندگی مشترک است. زیرا مردان دوست ندارند که دائم در حال انتقاد از آن‌ها باشید. با انتقاد از مردان، آآاآو زئیسدزیسنئذریسنترذنت.ن‌ها احساس می‌کنند همسرشان آن‌ها را دوست ندارد و فقط عیب‌های آن‌ها را می‌بیند. این کار باعث کاهش اعتماد به نفس مرد می‌شود. بهتر این است که اگر رفتار یا اخلاقی از همسرتان را دوست ندارید، به جای انتقاد، تلاش کنید با محبت و عشق با او رفتار کنید. این کار باعث می‌شود بیشتر به شما احترام بگذارد و رفتارش را تغییر دهد. قدردانی و تشکر از تلاش‌های همسر از مسئولیت‌های مهم در زندگی مشترک است. این کار باعث می‌شود همسر احساس ارزشمندی کند و انگیزه بیشتری برای تلاش داشته باشد. هنگامی که شوهر شما از وظیفه بر می‌گردد، برای شما کادو می‌خرد، فعالیتی در خانه انجام می‌دهد و... از او تشکر کنید. در مقابل مردان نیز باید این را بدانند که کار زنان در خانه بسیار ارزشمند است. لزوما چون زنان در خانه کار می‌کنند و نه در بیرون، نباید اینگونه تعبیر شود که کار منزل وظیفه‌ی زن است و در صورتی که انجام دهد هیچ تشکری‌ای از او نکنید. مردان باید بدانند که زنان بیش از هر کس دیگری نیاز به محبت آنان ‌دارند و نباید عشق‌شان را از همسر‌شان دریغ کنند. برخی زوج‌ها به ویژه زنان، گاهی اوقات، برای اینکه همسر خود را راضی کنند و یا راضی نگه دارند، بیش از حد خود را تغییر می‌دهند. آن‌ها ممکن است ظاهر، رفتار یا عقاید خود را تغییر دهند تا مطابق با خواسته‌های همسر خود باشند. این کار می‌تواند باعث مشکلات زیادی در زندگی مشترک از جمله کاهش اعتماد به نفس زن، احساس نارضایتی از خود، از بین رفتن صمیمیت و ارتباط بین زن و مرد و ایجاد فاصله بین زن و مرد شود. بهتر است که به ارزش‌های خود احترام بگذارید. به یاد داشته باشید که شما یک فرد کامل و ارزشمند هستید، حتی اگر همسر شما از شما بخواهد که تغییر کنید. در هر زندگی مشترکی، اختلاف و کشمکش وجود دارد. یکی از اشتباهات رایج زوج‌ها این است که ناراحتی‌ها و یا دعواهای خانه را برای خانواده و یا دوستان خود تعریف می‌کنند. این کار اغلب باعث مشکلات زیادی در زندگی مشترک می‌شود. از طرفی افراد خارج از زندگی شما نمی‌توانند کمکی به رفع مشکلات شما کنند و تخصصی در این زمینه ندارند. همچنین این کار می‌تواند به بروز مشکلاتی از قبیل ایجاد سوء تفاهم بین همسر و خانواده یا دوستان، کاهش اعتماد بین همسر و زن، ایجاد فاصله بین همسر و زن و آسیب رساندن به رابطه زوجین به عنوان اشتباه زوج‌ها در زندگی مشترک منجر شود. باید بدانید که حریم خصوصی شما نباید با دیگران حتی با خانواده شریک شود و اگر نیاز به راهنمایی دارید بهتر است از فردی آگاه، مشاور کمک بخواهید تا مشکل شما حل شود. هر پدر و مادری فرزندان خود را دوست دارد و برای آن‌ها هر کاری می‌کند تا در رفاه و آسایش باشند. اما اگر همسرتان را به خاطر رسیدگی به فرزندان فراموش کنید و یا کنار بگذارید، اشتباه بزرگی مرتکب شده اید. این کار باعث می‌شود همسرتان به این نتیجه برسد که برای شما دیگر مهم نیست و به او اهمیت نمی‌دهید. به یاد داشته باشید که چند سال دیگر فرزندان‌تان بزرگ شده و خودشان زندگی مستقلی را آغاز می‌کنند و باز هم این شما و همسرتان هستید که با هم تنها خواهید ماند. زوج‌ها گاهی اوقات، همسر خود را با دیگران از قبیل برادر، خواهر، دوست، یا آشنای خود مقایسه می‌کنند. این کار می‌تواند باعث مشکلات زیادی در زندگی مشترک شود. به زندگی خود توجه کنید. به جای اینکه دائم زندگی دیگران را زیر نظر داشته باشید، روی زندگی خود تمرکز کنید. به داشته‌های خود فکر کنید و از آن‌ها قدردانی کنید و اگر احساس می‌کنید که زندگی شما به اندازه کافی خوب نیست، تلاش کنید آن را بهبود ببخشید. متاسفانه اغلب زوج‌ها به ویژه زنان تصور می‌کنند بعد از ازدواج، اهمیت رابطه جنسی کم شده و برای همسر خود از نظر ظاهری اهمیتی ندارند بلکه خصوصیات اخلاقی، رفتاری، خانه‌داری و سایر موارد برای آن‌ها مهم است. لازم است بدانید که ازدواج یک راه مشروع برای برقراری رابطه جنسی بوده و دقیقا برعکس آن چیزی است که شما تصور می‌کنید. برای اینکه رابطه جنسی بعد از ازدواج را بهبود ببخشید، بیشتر به ظاهر خود اهمیت داده و سعی کنید آن را به یک فعالیت لذت‌بخش تبدیل کنید. یادتان باشد که این رابطه بخش مهمی از زندگی مشترک است و باید به آن اهمیت دهید. امتحان کردن وفاداری همسر، کاری است که بیشتر از جانب خانم‌ها اتفاق می‌افتد. آن‌ها برای اینکه به استحکام زندگی مشترک و تداوم عشق همسرشان پی ببرند دست به هر کاری می‌زنند. غافل از اینکه این وسواس می‌تواند زندگی زناشویی آن‌ها را دچار آسیب یا حتی سقوط کند. پرخاشگری به‌ویژه شیوه منفعلانه آن یعنی وقتی از کسی یا چیزی ناراحت هستید، در مورد آن صحبت نمی‌کنید و با سکوت و گوشه‌گیری، خشم و عصبانیت خود را نشان می‌دهید. این رفتار زوج‌ها باعث آزار دادن همسرشان می‌شود و متاسفانه بسیار متداول است. بهتر است وقتی همسرتان از شما دلیل سکوت و بی‌اعصابی و گوشه گیری شما را می‌پرسد، به جای گفتن چیزی نیست با او صحبت کنید. اگر او را در تاریکی رها کنید، بار دیگر که شما سکوت کردید، دلیل آن را نمی‌پرسد و سعی می‌کند بی‌اهمیت باشد.

ادامه مطلب