ورود زنان به دوره ی میانسالی و میانهی عمر برایشان اغلب به دو دلیل همراه با استرس خواهد بود، اول اینکه به دلیل تغییرات هورمونی در بدن آنها ازین تغییرات تاثیرپذیر میشوند و مورد دوم اینکه به دلیل تغییرات در سبک زندگی، بالا رفتن سن و دور شدن از نشاط جوانی، بزرگ شدن فرزندان و فاصله گرفتن محل زندگیشان و احساس تنهایی نسبت به باقی عمر آنها دچار استرس و تغییرات خلق و خویی و نحوهی تفکر نسبت به زندگی خواهند شد.
این تغییرات میتوانند گاهی صرفا در غالب گر گرفتگی، عرق کردن، تحریک پذیریهای وقفهای و امثالهم بروز کند اما در بعضی موارد علائمی که در برخی زنان ظاهر میشود چیزی بیش از رفتارهای موقتی بوده و در نحوهی عملکرد و پیشبرد زندگیشان تاثیرگذار میباشد که در این حالت احتمال اینکه فرد دچار افسردگی شده باشد با توجه به تشخیص فرد متخصص بالا میباشد.
در برخی زنان ممکن است ورود به دوران افسردگی پس از یائسگی از سوی خانواده قابل درک نباشد و به همین دلیل فشاری مضاعف را آنان تجربه خواهند کرد و در عین حال اینکه حمایتهای روانی و عاطفی کافی را از سوی اطرافیان دریافت نمیکنند، روبرو شدن و گذر از این شرایط برایشان بسیار دشوار خواهد بود که همین علت میتواند افسردگی را شدیدتر و یا فردی که هنوز دچار افسردگی نشده و صرفا مستعد آن میباشد، را مبتلا کند.
ما با توجه به برخی علائم موجود در رفتار و جسم مان قادر خواهیم بود تا تشخیص دهیم در چه وضعیتی نسبت به افسردگی قرار گرفته ایم، البته لازم به ذکر است که احساس غم و ناامیدی ممکن است در هر وهلهای از زندگی یک انسان خودش را نشان دهد و بهتر است این دست احساسات با افسردگی اشتباه گرفته نشوند زیرا معیارات این بیماری باید در طول دورهی مشخصی با حالات مشخصی عرض اندام کنند تا فرد مبتلا به افسردگی تشخیص داده شود. در ادامه ما برخی علائم افسردگی در این دوره را ذکر میکنیم:
- تحریک پذیری و فوران خشم
- احساس گر گرفتگی
- احساس گناه
- بیعلاقگی نسبت به فعالیتهای روزانه
- بیعلاقگی به شغل
- مرور خاطرات آزاردهنده
- کمبود یا عدم انرژی
- خواب بیش از حد زیاد و یا بیش از حد کم
- پرخوری یا کم خوری مفرط
- ضعف حافظه
- احساس دردهای جسمی-روانی
در کنار این موضوعات مسئلهی دیگری که شایان ذکر میباشد این است که زنان ممکن است با توجه به سایر محرکات محیطی میزان ریسک ابتلایشان به افسردگی پس از یائسگی بالا برود در حالیکه اگر این محرکات از سوی محیط مهار شود و شرایط ایده آل جایگزین آن باشد با درصد بالایی از عدم احتمال گرفتار شدن به افسردگی روبرو خواهیم بود، در ادامه عواملی را که به احتمال ابتلای زنان به افسردگی در دوران یائسگی و میانسالی دامن میزنند ذکر میکنیم:
- ابتلا به افسردگی در دوران قبل از یائسگی (سابقه افسردگی به دلایل دیگر)
- احساس و دیدگاه منفی نسبت به یائسگی
- دیدگاه منفی نسبت به میانسالی و افزایش سن
- ترس از ازدست دادن نشاط جوانی
- نارضایتی از محیط کار و زندگی
- فقدان اعتماد به نفس روانی و جسمی
- عدم دریافت حمایت روانی و عاطفی از سوی خانواده و همسر
- نداشتن فعالیت جسمی کافی
- سبک زندگی ناسالم (غذایی، روانی، جنسی و جسمی)
درمان و تشخیص افسردگی در یائسگی
در زمینهی تشخیص افسردگی ابتدا لازم است تا کلیهی احتمالات ابتلا به سایر بیماریها و یا مشکلات روانی از سوی فرد متخصص رد شود و سایر مشکلات به اشتباه به عنوان افسردگی مدنظر گرفته نشوند و پس از آن در صورت تشخیص دقیق افسردگی اولین درمان برای فرد مبتلا، جلسات مشاوره و تغییر در سبک زندگی میباشد. به نوعی که با رعایت برخی نکات در فعالیتهای روزمره و بلند مدت زندگی میتوانید به نتایج مطلوب در مسیر بهبود خود دست یابید.
تنظیم برنامهی خواب:
در دوران یائسگی به علت تغییرات هورمونی، زنان دچار مشکلات خواب میشوند و عدم داشتن خواب کافی باعث خستگی، کسالت و به تحلیل رفتن انرژی و در نهایت تغییر در خلق و خو میشود، با توجه به اینکه خواب کافی تاثیر مستقیم بر عملکرد جسم و مغز دارد پس تاثیرات آن بر روان فرد غیرقابل انکار میباشد. تنظیم ساعات مشخص خواب، تنظیم نور محل خواب و عدم مصرف کافئین در ساعات پیش از خواب از جمله مواردی میباشد که میتوانید جهت بهبود و کیفیت خواب رعایت کنید.
ورزش کردن:
انجام ورزش و فعالیتهای بدنی به صورت منظم یکی از راههای کاهش استرس برای شما میتواند باشد، با اجرای فعالیتهای ورزشی منظم حداقل به صورت روزانه به مدت ۳۰ دقیقه میتواند به بهبود عملکرد مغز، بازیابی انرژی جسمی، تازه کردن و رفع کسالت ذهن و دریافت احساس نشاط در شما موثر واقع شود.
تمرینات آرام بخش:
انجام یوگا، تمرکزهای روزانه، مدیتیشن و ماساژ نیز میتوانند به کاهش استرس و کیفیت خواب شما در طول شبانه روز کمک کنند که البته در کنار اینها قرارگرفتن در محیطهای آرام با کمترین آلودگی صوتی، کتاب خواندن، موسیقی آرام ، طبیعت و هوای تازه نیز برای بهبود روان تان خالی از لطف نخواهد بود.
قطع مصرف دخانیات:
با توجه به آمار و ارقام و تحقیقات انجام شده میزان ابتلای به افسردگی در زنانی که دخانیات مصرف میکنند به نسبت زنانی که مصرف نمیکنند بیشتر میباشند. پس درصورت مصرف هرگونه دخانیات بهتر است میزان مصرف را کاهش داده و آن را به صفر برسانید و ترک نمایید. بهتر است در این مسیر از متخصص مربوطه کمک بگیرید تا از شیوهی درست آن بتوانید به نتیجهی مطلوب دست پیدا کنید.
از فشار روانی و تصمیم گیریهای مهم موقتا دوری کنید:
در صورتی که در خانواده و یا محل کارتان مسئولیت تصمیمات مهم به عهدهی شماست بهتر است با توجه به شرایط جسمانی و روانی که دارید برای این تصمیمات به خودتان فرصت دهید و آنها را برای مدتی به تعویق بیندازید و یا اگر افرادی معتمد در اطرافتان حضور دارند، میتوانید با کمک آنها این شرایط و مسئولیت هایتان را مدیریت کنید زیرا هرنوع فشار ذهنی برای شما به منزلهی احتمال فوران روانی خواهد بود.
در هر زمینهی مهمی که قصد به تصمیم گیری در این دوره دارید بهتر است تا زمان بهبود کامل افسردگی تان دست نگه دارید تا با دید بهتری بتوانید به نسبت شرایط موجود اطرافتان تصمیم گیری کنید.
به خودتان استراحت دهید و با خود مهربان باشید:
شما در این دوران با تغییرات محیطی و درونی بسیاری در حال جدال هستید. پس با در نظر داشت همهی این حالات موجود به خودتان سخت نگیرید و این واقعیت را بپذیرید که شرایط برایتان شرایط معمولی نبوده و تظاهر به قوی بودن بسیار و کوچک شمردن مشکلات فعلی تان اصلا به نفع تان نخواهد بود، شما نیاز به استراحت بیشتر دارید که میتوانید با برنامه ریزی کارهایتان برای روزهای بیشتر و اولویت بندی آنها به تدریج به آنها رسیدگی کنید و از فشار آوردن به خود چه به لحاظ جسمانی و چه به لحاظ روانی بپرهیزید.
درمان از طریق دارو و جلسات مشاوره:
با مراجعه به مراکز درمانی به جهت درمان مشکل افسردگی تان ممکن است برایتان جلسات گفتار درمانی با یک مشاور برگذار شود و در این جلسات راهکارهای برخورد و کنار آمدن با شرایط پیش روی شما قرار خواهد گرفت و از طرفی این جلسات از احساس تنهایی و انزوای شما نیز میکاهد و میتواند احساس بهتری در شما ایجاد کند. در زمینهی درمانهای دارویی از ارائهی درمانهای هورمونی و یا داروهای ضد افسردگی برای کمک به شما استفاده خواهد شد که همهی این تجویزات باید توسط یک متخصص انجام شود.
سخن پایانی:
افسردگی در دوران یائسگی موردی قابل درمان میباشد و درصورتی که شما به تنهایی از پس آن نتوانید بربیایید با درخواست کمک از اطرافیان میتوانید مدیریت بهتری بر شرایط تان داشته باشید و همچنان با کسب اطلاعات کافی در این زمینه میتوانید حتی از بسیاری رخدادها نیز جلوگیری نمایید. در کنار این موارد پزشکان و مشاورین نیز برای کمک و بهبود وضعیت شما در کنار شما خواهند بود.
نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»