پروین پژواک در سال ۱۳۴۵خورشیدی در شهر کابل زاده شده است. او داستاننویس و شاعر معاصر كشور است. تحصیلات ابتدایی را در لیسه ملالی و تحصیلات عالی را در رشته طب در انستیتیوت ابوعلی سینای بلخی کابل به پایان رسانیده است.
پروین پژواک در حال حاضر با همسر و چهار فرزند (دو دختر و دو پسرش) در کانادا زندگی میکند. از جمله آثار ادبی پروین پژواک كه در میان ادیبان و خوانندگان از شهرت خوب برخوردار است، میتوان از مجموعه داستان نگینه و ستاره، رومان سلام مرجان و مجموعه شعری مرگ خورشید، نام برد كه همه اقبال چاپ یافتهاند.
پروین پژواک، شاعری است عاطفی كه با زبان ساده و صمیمی شعر میسراید و داستان مینویسد. او در خانواده بزرگ پژواک که شخصیتهای بزرگی را در خود داشته، رشد و پرورش یافته است. پروین باورمند به نواندیشی، دگرگونی و پیشرفت است. زنی كه برای کودکان افغان شعر و داستان مینویسد، نقاشی میکند، فلم و متنهای تربیتی و آموزشی ارائه میدهد.
در سالهای اخیر چندین کتاب پروین پژواک در قالب شعر، داستان و ترجمه، اقبال چاپ یافته و در اختیار کودکان و نوجوانان کشور در مکاتب و نهادهای آموزشی قرار گرفته است. پروین پژواک، اینک به صورت همه وقت در دفتر «انجمن زنان افغان» در شهر میسس آگا، کار میکند.
او در مورد اولین جرقههای شعری اش چنین بیان میدارد: من از روزی که به خاطر دارم، دوست داشتهام. انسانها را و طبیعت را بیحد دوست داشتهام. هنگامی که هنوز در صنوف ابتدایی مکتب بودم، در راه رفت و برگشت خود درختان سر راه را در آغوش میگرفتم. آن درختان چنار کهن با آن تنههای تنومند که دستان من هنگام در آغوش گرفتن شان از دو سو به همدیگر نمیرسید، هنگام برگریزان برگهای رنگارنگ خود را به من هدیه میکردند تا در میان ورقههای کتابچهام به عنوان یادگار حفظ کنم. من با پرندهها دوست بودم، من با مورچهها دوست بودم، من با ماهیها دوست بودم، آیا همین را میتوان سرشت شاعرانه و جرقههای شعری نامید؟ نمی دانم!
پژواک آغاز کار سرایشش را اینطور حکایت میکند: اولین نوشتهام که به نام شعر نزد من تاریخ خورده است، شعر بلند “مرگ خورشید” است. در آن هنگام من چهارده سال داشتم. این شعر در روزی سرد و غمگین در من انفجار کرد و سرتا پا به یکدم نوشته شد. آن شعر داغ لحظههای دلهره آور جنگ بود بر روان نوجوان من. همچون ضربههای سخت ژاله بر جوانهء برگ.
پروین پژواک یگانه قلم بدست زن افغان است که بیشتر از سه اثر چاپ شده دارد. آثار چاپ شده او از این قرار اند:
«دریا در شبنم» مجموعه شعرهای کوتاه عاشقانه، سال ۲۰۰۰ میلادی، چاپ پشاور
ترجمه پشتو اشعار «دریا در شبنم» توسط شاعر جوان اجمل اند به پایان رسیده است و در افغانستان آماده چاپ می باشد.
«”نگینه و ستاره» مجموعهء داستان کوتاه، سال ۲۰۰۱ میلادی، چاپ کانادا
«مرگ خورشید»، مجموعه شعر های میهنی، سال ۲۰۰۲ میلادی، چاپ کانادا
«سلام مرجان» رمان، سال ۲۰۰۳ میلادی، چاپ کانادا
ترجمه پشتو این رمان توسط خانم شریفه ساپی در کابل به چاپ رسیده است. همچنان ترجمه پشتو آن توسط محترم سید رحمان شینواری، در کانادا آماده چاپ می باشد. ترجمه سویدنی، این اثر را ظاهر افشار، انجام داده است. ترجمه فرانسوی این رمان سال گذشته توسط خانم مهری هاشم در فرانسه به پایان رسیده و ترجمه انگلیسی این اثر در سال جاری به همت محترم شهباز احسانی در کانادا صورت گرفته است.
«گنج دری» کتاب آموزش الفبای دری به طریق سرگرمی، سال ۲۰۰۴، چاپ کانادا
«ماجراهای آرش» رمان برای اطفال و نوجوانان، سال ۲۰۰۶ میلادی، چاپ افغانستان
«پرنده باش» مجموعه اشعار برای اطفال به صورت مصور، سال ۲۰۰۷ میلادی، چاپ افغانستان
تازه ترین کتاب های که زیر چاپ اند ترجمه دری و پشتو سلسله کتاب های ادریس شاه نویسندهء فقید افغان در آمریکا است که کار برگردان و تنظیم کتاب را به صورت مشترک پروین و همسرش هژبر شینواری انجام دادهاند و اولین کتاب آن «شیری که چهرهء خود را در آب دید» از سوی «انتشارات بوستون» در افغانستان به چاپ رسیده و میان شاگردان مکاتب توزیع گردیده است.
برعلاوه کتابهای چاپ شده پروین پژواک دارای چندین اثر ادبی میباشد که از طریق انتشارات انترنتی به نشر رسیدهاند. از جمله رمان «آبشار نسترن» که ترجمه فرانسوی آن دو سال قبل به همت خانم مهری هاشم در فرانسه به پایان رسیده است.
برگردان «سلام مرجان» به همت محترم شهباز احسانی اولین اثر پروین پژواک می باشد که به زبان انگلیسی به چاپ میرسد.
آثار آماده چاپ عبارتند از:
«تو از چشم من» مجموعه شعرهای عاشقانه
«ابر، باران، دریا» مجموعه نثرهای عرفانی
مجموعه شعر به دری و انگلیسی “The Tree and Me”
«زیر آسمان کبود» مجموعه قصه ها برای اطفال
«قصههای دریا» مجموعه داستان ها برای اطفال
«گل اکاسی» مجموعه داستان کوتاه برای نوجوانان و جوانان
«گهواره کاغذی» مجموعه داستان های کوتاه
«پر عقاب» یا شاید «زمانی برای برای زنده گی، زمانی برای مرگ» رمان
بانو پژواک در مورد بعضی آثارش چنین نظری دارد: مجموعه شعری « دریا در شبنم»، كتابی است كه من در هیچ کتابی به قدر آن، پروین نیستم. پروینِ زنده، پروینی که نه تنها در زمان حال، بلکه در لحظه لحظه امروز زندگی میکرد و اگر در جامعه خوشبخت میزیست، شاید هرگز جز عشق نمیسرود و جز عشق نمیخواند. حیرت خاموش من در برابر زیبایی و ستایش پایان ناپذیر من در برابر زندگی چنان حقیقی و پرجاذبه بود که من آن را جز در کوتاه ترین جملات نمیتوانستم بیان کنم. هر شعر «دریا در شبنم» برای من ثبت یک لحظه است، هرچند خاطره آن لحظه به بلندای قصه میرسد همچنان «گهواره کاغذی» كه به نحوی دردنامه زنان افغان است.
بانو پژواک در زمینه تاثیر گزاری شعر بر رشد ادبیات را این گونه بیان می دارد: شعر تاثیری شگفت بر رشد زبان دارد. همانگونه که کلمات نفس شعر اند، شعر نیز تپش قلب کلمات به شمار میآید. تاثیر شعر بر رشد ادبیات شعری ما مثبت است ولی همین ارج گذاری و توجه بسیار به شعر باعث شده است تا تاثیر آن بر رشد ادبیات نثری ما منفی باشد.
جایگاه شعر به شیوه کلاسیک در جامعه ما جا افتاده و محترم است. شعر به اوزان نیمایی نیز میرود که جای خود را بیابد. برای معرفی و قبول شعر بی وزن باید کار کرد.
پروانه
پروانه پرواز می کند
پرواز می کند
پروانه پروانه می کند
از فضای باز
پژواک در زمینهای روزی که دیگر شعر نگوید احساساتش را اینگونه بیان میدارد: من به همان روز رسیدهام. میتوان برای همیشه طبیعت شاعرانه داشت، ولی نمیتوان برای همیشه جرقههای شعری را حفظ نمود. در بهار نوجوانی و جوانی من شب و روز جاری بودم. شعر چون باران در من میبارید. همزمان نثرهای کوتاه ادبی در من جوانه زد. آهسته آهسته نوشتن داستان کوتاه در من شگفت. اینک اندیشهام در قالب رمان بهتر میوه میدهد. من میتوانم ننویسم؟ انسان نمیتواند همیشه شاعر بماند؛ اما تا هستم، نمیتوانم ننویسم!
تنها
من خود را تنها، بسیار تنها
من خود را تنهای تنها احساس میکنم
من تن خود را جدا از ها احساس میکنم
من متن تن تنهای یکتن خود را
وطن خود را…
نویسنده: قدسیه امینی