نویسنده: مهدی مظفری
ازدواج، شروع سفر پرفراز و نشیبیست که با عشق آغاز میشود و با اعتماد و تعهد به ثمر مینشیند. ازدواج، عقد و تعهدی است که در سایهی آن دو روح برای رسیدن به کمال به پیوند هم در میآیند. در این پیوند، زن و شوهر دو رکن اصلی است و دیگران بایستی صرفا مشاوران نیکو برای آن دو باشند و هیچ خدشهای به آزادی انتخاب هر یک از مرد و زن وارد نسازند.
انتخاب همسر، حق طبیعی هر انسان است که باید با آزادی و اختیار کامل صورت گیرد. هیچ فردی نباید انسانها را به اجبار و اکراه به همسری خود و یا دیگری دربیاورد. زندگیای که با اجبار، تلخی و خشونت پیوند خورد، نه تنها به خوشبختی و سعادت نمیانجامد، بلکه منتج به فروپاشی و نابودی خانواده میشود.
اسلام به عنوان دین فطرت و عدالت میگوید که زن و مرد هر دو در امر خطیر ازدواج، صاحب حق و اختیار هستند. از دید اسلام، دختر و پسر هر دو انسانیست دارای عواطف و احساسات و شیوهی برخورد با انسان دیگری؛ هر دو این حق را دارند که در تمام امور شخصی بالأخص ازدواج، آزاد باشند. هر دختر و پسری حق این را دارد که فرد مناسبی را برای تشکیل زندگی زناشویی انتخاب کند.
دختر حق دارد که انسان متناسب با فرهنگ و خلقیات خویش را انتخاب کند؛ همانطور که پسر این حق را دارد. آیات متعددی در قرآن کریم به موضوع انتخاب همسر از سوی دختر و پسر تاکید دارند. به عنوان نمونه، آیه ۲۲۱ سوره بقره به استقلالیت انتخاب آنان اشاره دارد: «وَلاَ تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلاَ تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّىٰ يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ ۚ تِلْكَ دَعْوَاهُمْ إِلَىٰ الْجَحِيمِ ۖ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَىٰ الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ ۖ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ» این آیه، مرد و زن را مخاطب قرار میدهد و از آنان میخواهد که با افراد باایمان ازدواج کنند.
همچنین در سیره و سخنان پیغمبر اکرم (ص) به فراوانی دیده میشود که ایشان به آزادی انتخاب همسر حرمت نهاده است. در تاریخ سیره آوردهاند: «زنی از انصار همسر مردی از انصار(شهروندان مدینه) بود. شوهرش در جنگ «اُحُد» به شهادت رسید و از وی فرزندی داشت. در این حین عموی بچهاش (برادر شوهر) و مردی دیگر او را از پدرش خواستگاری کردند. پدر خانم، قصد این را کرد که دخترش را به ازدواج مرد بیگانه درآورد و برادر شوهر سابق دخترش را کنار گذارد. دختر نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: پدرم مرا به ازدواج مردی درمیآورد که او را نمیخواهم. پیامبر اکرم (ص) پدر را فراخواند و فرمود: آیا دخترت را به ازدواج فلان مرد درخواهی آورد؟ پدر گفت: بلی. حضرت پیامبر فرمود: تو اختیاردار ازدواج دختر نیستی و رو کرد به دختر و فرمود برو با همان که میخواهی ازدواج کن.»
نقل تاریخی فوق به وضاحت نشان میدهد که پیامبر هیچگاه به ازدواجهای اجباری زنان امتش، راضی نبوده و این امر را مغایر با کرامت و حیثیت زن میداند. ایشان (ص) در جایی میفرماید: «زنها را پیش از مشورت با آنان، شوهر ندهید.» همچنین فقیهان و عالمان دین از سیره و سنت پیامبر دریافتهاند که اگر زنی بدون رضایت خود به نکاح درآید، حق فسخ نکاح را دارد. البته این بدان معنا نیست که والدین از منظر شریعت اسلامی هیچگونه دخالتی در امر ازدواج و مراسم خواستگاری دخترشان ندارند. مجموعه معارف اسلامی در صدد آن است که مناسبترین شریک زندگی نصیب دختر و پسر شود. اسلام برای والدین در امر تربیت و خانواده حق نظارت و مدیریت را داده است. به همین خاطر در متون روایی پدران و مادران مورد مخاطب بسیار قرار گرفته اند تا مناسبترین افراد را برای همسری فرزندانشان برگزینند. در این باره در یادداشت بعدی در حوزه «زن در اندیشۀ دینی» بیشتر خواهیم پرداخت.
با وجود نگاه پرحساس و پرتأکید اسلام نسبت به گزارهی ازدواج، در جامعه افغانستان، امر ازدواج با بیمبالاتی بسیار صورت میگیرد و ازدواج اجباری یک امر مرسوم و مرقوم است. در بین بیشتر خانوادههای افغان معمول است که دختر، بدون مشورت به همسری داده شود. البته این امر(ازدواج دختران بدون مشورت با آنان) به خودی خود در جامعه افغانستان جای نگرفته است، بلکه عوامل متعددی باعث شده که خانوادهها دختران را به اجبار به ازدواج درآورند. بارزترین و مؤثرترین این عوامل از این قبیل اند:
جنگ: این گزاره به عنوان يك پديده شوم و ويرانگر، سالهاي زيادي است كه بهگونههاي مختلف از مردم افغانستان و بهويژه زنان، قرباني گرفته و روال عادي زندگی را براي زنان و دختران غيرممكن ساخته است؛ سرنوشت دختران يتيم و زنان بيوه، از اثر جنگها روی دیگر فاجعه است. عمق فاجعه زماني است كه در اثر جنگ زنان مجبور شوند از حقوق و ارزشهايشان بگذرند، به فروش برسند، تن به نكاح اجباري دهند و مورد خشونت و تجاوز قرار گيرند.
فقر: از فقر ميتوان بهعنوان عامل تحریكکننده خشونت و ازدواج اجباري در افغانستان نام برد. بيكاري، كمكاري و عدم توانايي پيشبُرد حيات براي خانوادههاي فقير در افغانستان، از اسباب اصلي ازدواجهاي اجباري، ازدواجهاي قبل از وقت (كودكهمسري) و حتا فروش دختران و زنان میباشد.
بيسوادي و سلب حق آموزش از دختران: بيسوادي خود فاجعه است. در افغانستان به دليل جنگهاي ۴۰ ساله، زنان زيادي بيسواد و يا كمسواد ماندهاند. در سرزميني كه زنان و مردانش دانش مطالعه و فهم احكام شرعي و قوانين را نداشته باشند و گروه حاكم نیز در بيسوادي مطلق به سر ببرد، مردم چه ميدانند كه ازدواج چه است و چه هدفی دارد؟ باور آنها این است كه زن، ابزاری براي تقاضاي جنسي مردان، توليد مثل و ادامه نسل بشر است. زن از خود نبايد اراده داشته باشد، حق و حقوق داشته باشد، آزادي داشته باشد ویا حق انتخاب همسر داشته باشد.
سنتهاي غلط: افغانستان يك كشور سنتي است. با وجود تاكيدهاي مكرري كه در رابطه به ممنوعيت ازدواجهاي اجباري وجود دارد، هنوز عرف ناميمون و سنتهاي غلط بر اين امر حكمروايي میکند. باورها و عقايد غلطی كه نسبت به زنان وجود دارد، رسوم و شيوههاي اشتباه در امر ازدواج دختران را تحكيم بخشیده و دختران را واداشته است در صورتيكه خانوادهها (به خصوص مردان) بر سرنوشتشان مُهر تاييد زدند، آنها حق ندارند واکنش نشان دهند؛ حتا اگر پای زندگیشان در میان باشد.
در پایان، بایستی خاطر نشان کرد که ریشهکن کردن عموم سنتهای غلط از جمله ازدواج اجباری رسالت انسانی و اسلامی بر تکتک افراد جامعه افغانستان است. از عالمان دین، صاحبان دانش و اندیشه گرفته تا فرهنگیان و توسعهدهندگان اجتماعی. بدون شک ازبین بردن ازدواج اجباری از جامعه به شدت سنتی افغانستان یک فرآیند زمانبر و نیازمند تعهد و تلاش همه افراد جامعه است. امّا با افزایش آگاهی، تقویت قوانین، حمایت از زنان و دختران، جلب مشارکت جامعه، و همکاری بین المللی میتوان به گامهای بلندی در جهت ریشهکن کردن این معضل اجتماعی دست یافت. همچنین مدیران و سیاستگذاران کشور با خاموشسازی آتش جنگ و معرکه و با به حداقل رساندن آمار فقر و بیسوادی در کشور خدمت بزرگی به زنان و جامعه افغانستان خواهند کرد.