بیش از دوونیم سال است که زنان یکتنه در میدانهای دادخواهی علیه حکومت فعلی حضور داشتهاند و در جریان اعتراضات، بازداشت و زندانی شدند و مورد لتوکوب و شکنجه قرار گرفتند. گزارشهایی نیز وجود دارند که برخی از این زنان مورد خشونت و تعرض جنسی نیز قرار گرفتهاند. باوجود اینها، معترضان زن پا به عقب نکشیدند.
هرچند با گذشت هر روز به آمار زنان قربانی اعتراضات علیه حکومت فعلی، افزوده میشود؛ اما این صدا با تمام محدودیتها و محرومیتها همچنان بلند است.
ممکن تصور شود که قربانیهایی که تاکنون زنان در میدان مبارزه و دادخواهی دادهاند، نتایج ملموسی در پی نداشته و هیچ یک از حقوقی که از آنان به زور گرفته شده، باز نگشته است.
اما زنان معترض، کنشگران مدنی و فعالان حقوق بشر در صحبت با رسانه گوهرشاد گفتهاند که اگرچه زنان در میدان مبارزه به قیمت از دست دادن جانشان ایستادگی کرده و بهای هنگفتی پرداختهاند، اما هرچند اندک، ولی نتایجی در پی داشته است.
آنان میگویند در حالی که جهان، سازمانهای بینالمللی و حتی شماری از نهادها در تلاشاند تا به حاکمان فعلی مشروعیت بخشند و راههای برقراری ارتباط با آنها را جستوجو میکنند، اما این دادخواهی زنان بوده که تاکنون این امر تحقق نیفتاده است.
سلما مبارز، یکی از زنان معترض میگوید: «آفرین بر همت زنان افغانستان که با دست خالی و شکم گرسنه مقابل این گروه ایستادهاند، کشته شدند، لت و کوب شدند، اما به عقب برنگشتند. آن هم در برابر گروهی که به هیچ عنوان با عملکردهای انسانی آشنایی ندارد و هرگونه جنایتی را که میتوانستند طی این مدت انجام دادهاند.»
همزمان فائزه خردمند، روزنامهنگار بر این باور است همینکه زنان باعث شدند تمام جهان از ماهیت غیرانسانی این گروه مطلع شود و آنان را بهعنوان افرادی که «جنایات ضد بشری» را انجام میدهند، بشناسند، یعنی قطعا عملکرد زنان تاثیرگذار بوده است.
او میافزاید: «زنان اکنون اعلامیه میدهند، صدایشان را در شبکههای اجتماعی بلند میکنند و برای احقاق حقوقشان مبارزه میکنند، تمام اینها از برکت همین دادخواهیها میسر شده است. اگر زنان سکوت میکردند مطمئن باشید که اکنون این گروه به رسمیت شناخته شده بود و هیچ کسی هرگز از فعالیتهای ضد بشری آنان مطلع نمیشد.»
بنبستهای سد راه اعتراضات زنان
زنان در میدان مبارزات مدنی خود در بیش از دو و نیم سال اخیر، تنها بودهاند. آنان نه همراهی مردان را با خود داشتند و نه سازمانهایی که تنها ادعای همراهی را دارند و جز صدور اعلامیه و ابراز همدردی کاری انجام ندادهاند.
حقیقت این است که این دادخواهیها و اعتراضاتی که از زنان داخل افغانستان قربانی بسیاری گرفت، میتوانست به نتایج ملموستری بینجامد، اما کمکاریها، منفعت طلبیها، پراکندگی اعتراضهای داخلی و از آب گلآلود ماهی گرفتنها از سوی شماری افراد، نمایندگان و حتی سازمانها و کشورها سبب شد تا این تنها زنان داخل کشور باشند که بهای شرایط پس از سقوط افغانستان را بپردازند.
خانم مبارز، عدم حمایت جامعه جهانی و سازمانهای بینالمللی از زنان معترض را یکی از دلایلی میخواند که بانی تشدید شرایط فعلی و افزایش شمار قربانیان زن شده است.
او میگوید: «سازمان ملل و دیگر سازمانها بیشتر در راستای سفید نشان دادن حاکمان فعلی قدم برداشتند، در هر نشست و اجلاسی که بود به عوض زنان، مسوولان حکومت فعلی را دعوت کردند و آنها را به عنوان نمایندگان افغانستان معرفی کردند.»
این فعال حقوق زن تصریح میکند: «زنان لتوکوب شدند، بازداشت شدند، زندانی شدند و حتی مورد تجاوز قرار گرفتند؛ اما هیچ مرجعی، پاسخگوی چنین جنایاتی نبود، هیچ کسی نبود و نیست که پرسان زنان را کنند و بگویند به کدام جرم کشته میشوند؟»
در همین حال خانم خردمند میگوید که تمام واکنشی که سازمانهای جهانی در برابر «جنایات» انجام شده این گروه از خود نشان دادهاند، صدور اعلامیه بوده در حالی که آنها میتوانستند با رهبران حکومت فعلی نشست داشته باشند و آنها را برای بازگردادن حقوق زنان، قانع سازند.
این در حالی است که در نشست دوحه به رهبری سازمان ملل، به حقوق زنان افغانستان و موضوع حقوق بشر به شکل بسیار محدود و حاشیهای پرداخته شد. حال آنکه میتوانست محور اصلی این نشست باشد.
مولوده توانا، فعال مدنی بر این باور است که کشورها از شرایط بحرانیای که اکنون در افغانستان جریان دارد، تغذیه میکنند، منفعت بهدست میآورند و حتی در تلاش حفظ این شرایط هستند.
او میافزاید که از مسوولان حکومت کنونی توقع تغییر و درک دموکراسی، آزادیهای فردی و حقوق زن نمیرود اما جهان چگونه میتواند با چشمان باز چنین «جنایات ضد بشری» را مشاهده کند و سکوت کند.
تجربهها نشان داده که عواملی بیرونی نمیتوانند به تنهایی مقصر کل ماجرا باشند، همیشه این دستهای کمکی داخلی نیز بوده که به تشدید شرایط بحرانی افغانستان نقش داشتهاند.
کاوه طاهری، روزنامهنگار میگوید اکثر زنانی که به نمایندگی از زنان معترض در نشستهای بینالمللی میروند، بسیار ضعیف عمل میکنند و بیش از آنکه از شرایط زنان داخل کشور بگویند، در پی گرفتن پروژه، شهرت، و سایر امتیازات شخصی میباشند.
او میافزاید: «نمایندگان زن در نشستهای مهم جهانی، جایی که باید چانهزنیهای لازم را میکردند و خاموش نمیماندند، اما متاسفانه یا سکوت کردند و یا هم موضوعات حاشیهای را مطرح کردند و به هیچ عنوان صداقت گفتار نداشتند.»
دورنمای اعتراضات زنان
هماکنون زنان افغانستان در بحرانیترین شرایط بهسر میبرند؛ زیرا آنها بهشدت از سوی استخبارات حکومت فعلی تحت تعقیب قرار دارند و در صورت شناسایی، «فورا بازداشت، زندانی و مورد شکنجه» قرار میگیرند.
آقای طاهری میگوید حکومت فعلی افغانستان تاکنون تلاش کرده تا از هرگونه ابزار دستداشتهاش برای سرکوب اعتراضات داخلی استفاده کند و این کار در آینده نیز ادامه خواهد داشت.
با این حال، مولوده توانا، بهبود شرایط فعلی زنان افغانستان را در گرو محدود کردن رهبران حکومت فعلی میداند.
او به این باور است که جامعه جهانی و سایر نهادهای بینالمللی باید تلاش کنند تا سفرهای رهبران حکومت فعلی را محدود سازند و دیگر اجازه ندهند که آنان بهعنوان نمایندگان مردم افغانستان در نشستها دعوت شوند و حضور یابند.
او علاوه میکند که اعتراضات زنان نیز باید شکل منسجمتری را به خود گیرد و تلاش شود که زنان در قالب یک جنبش همهشمول و تحت یک رهبری مستقل، عمل کنند تا بتوانند از دادخواهیهای شان نتایج مثبتی را بهدست آورند.
این در حالی است که از شروع اعتراضات تااکنون حکومت فعلی هیچ واکنشی مثبتی در برابر درخواستها و فشارهای جامعه جهانی مبنی بر بهرسمیت شناختن حقوق زنان نداشته و همواره ادعا شده که تمام اعتراضات موضوع داخلی بوده و جهان نباید به مسائل داخلی افغانستان دخالت کند.
با این حال، تا زمانیکه مذاکرات به شکل درست و اساسی، آن هم در سطح بزرگ با رهبران حکومت فعلی انجام نشود و تغییری در تصامیم حکومت نیاید، دشوار خواهد بود که وضعیت زنان افغانستان بهبود یابد.
*به منظور امنیت مصاحبه شوندهها، اسامی برخیها مستعار ذکر شده است.
گزارشگر: عاطفه علیزاده