از مسائل بسیار مهم و چالش برانگیز جوامع بشری از قدیم تا عصر حاضر، مسئله «خشونت علیه زنان» بوده است. از ادوار گذشته تا دوره فعلی بیتوجه به سرشت انسانی، آدمهای قوی و زورگو، آدمهای ضعیف و ناتوان را مورد آزار و اذیت و خشونت قرار میدادند. با اینکه ادیان مختلف و پیامبران و معلمان اخلاق، بشریت را از این امر قبیح که به دور از انسانیت است، منع میکردند، اما باز هم آدمیزاد پی خوی وحشی و خشونت را میگرفتند. در این میان کسانی که آزار و اذیت بیشتری را متحمل میشدند، زنان بودند.
در عصر ما که این دوره به مدنیت شهره است و مردمانش هم مدرنیسم شناخته میشوند، دور از انتظارر اما همچنان ردپاهای خشونت دیده میشود. با اینکه نهادهای بشری و حقوقی قوی و فراوانی در دوره مدرن ما وجود دارد، ولی خشونت علیه انسانها به ویژه زنان از خانه و جوامع رخت بر نبسته بلکه به گونههای دیگر و متنوعتری ادامه یافته است. خشونت علیه بشریت در کشورهای توسعه یافته، متفاوتتر از خشونت در کشورهای در حال توسعه است و خشونتهایی که در کشورهای جهان سوم اتفاق میافتد، هیچ شباهتی با خشونت در دو نوع کشور قبلی ندارد. البته آزار و اذیتها و خشونتهایی که ملموستر است و همه از آن حرف میزنند، همین خشونت علیه بشریت در کشورهای عقب مانده و جهان سوم است. خشونت و نادیده گرفتن حقوق بشری انسانها در کشورهای جهان سوم مثل افغانستان خیلی شبیه به خشونت در زمان قدیم است. شاید به همین دلیل باشد که آزار و اذیتها و خشونتها در کشورهای جهان سوم دیده و تحت ذرهبین قرار میگیرند اما از خشونتهایی که در کشورهای توسعه یافته و نیمه پیشرفته اتفاق میافتد، هیچ ذکری نمیشود. ما هم در این نوشتار به آن خشونتهایی اشاره داریم که علیه زنان در کشور سنتی افغانستان اتفاق میافتد.
در حال حاضر تعاریفی که جامعهشناسان و حقوقدانان از خشونت علیه زن ارائه کردهاند، بیشتر شامل آن خشونتهایی است که در کشورهایی چون افغانستان اتفاق میافتد. فقدان تعریف مشخص از خشونت نسبت به زنان موجب شده که از اواخر دهه هشتاد لزوم تدوین سندی در این زمینه مطرح گردد. در پی اقدامات کمیسیون مقام زن، مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۳ اعلامیه رفع خشونت نسبت به زنان را تصویب کرد. این اعلامیه نخستین بار خشونت علیه زنان را چنین تعریف کرد: «هرگونه عمل خشونتآمیز مبتنی بر جنسیت که موجب بروز، یا احتمال بروز صدمات و آسیبهای جسمی، جنسی یا روانی و یا رنج و آزار زنان از جمله؛ تهدید به انجام عمل خشونتآمیز که نتیجه آن محرومیت اجباری یا اختیاری (در شرایط خاص) از آزادی در اجتماع و یا زندگی خصوصی میگردد.»
نظر به تعریف، خشونت علیه زنان انواع مختلفی دارد که شایعترین آن خشونتهای لفظی، جسمی، روانی، عادیسازی نابرابری مرد و زن، آزارو اذیتهای مختلف، احساس مالکیت به زن و عدم پذیرش اصل برابری اند.
در کشور سنتی و قبیلهای ما (افغانستان) زنان از سوی خانواده، جامعه و دولت مورد آزار و اذیتهای جسمی و روانی قرار میگیرند. مطابق گزارشها و آمارها، ۸۷ درصد از زنان افغانستان نوعی از خشونت را در زندگی خانوادگی خود تجربه میکنند. البته زنان افغانستان خشونتی را که از دولت متحمل میشوند، بیش از خشونتی است که از سوی خانواده و جامعه متوجهشان میشود. دولت فعلی افغانستان وضعیت کنونی کشور را به گونهای رقم زده است که زنان حتی از حقوق حدّاقلی خود مثل حق تحصیل، اشتغال و… محروم هستند. این امر (محرومیت) باعث میشود که دختران و زنان افغان در آینده خشونتهای بیشتر و بغرنجتری را متحمل شوند.
با اینکه دین مورد قبول افغانستان یعنی اسلام اکیدا خشونت علیه بشریت به ویژه زنان را منع کرده است؛ اما دولت فعلی و برخی از خانوادهها از آزار و اذیت زنان دست برنداشته و به این عمل زشت و کریه، خو گرفتهاند.
در حدیث قدسی آمده است: «لیاذن یجربٍ منی من آذی عبدی المومن»؛ کسی که بنده مؤمن مرا بیازارد با من به جنگ برخاسته.» در این حدیث، به نقل از پیامبر، خداوند بزرگ صراحتا خشونت علیه بشریت و زنان را محکوم کرده است.
همچنان، یکی از رهبران دینی میفرماید: «خداوند بلند مرتبه برای هیچ چیز همانند آزار و ناراحت کردن زنان و کودکان خشمگین نمیشود؛ ان الله عز وجل ليس يغضب لشيء كغضبه للنساء و الصبيان.»
علاوه بر این، پیامبر اکرم (ص) در حدیثی فرموده است: «مردانی که همسران خود را کتک میزنند، چگونه آنان را دوباره به آغوش میکشند.» در این سخن، پیامبر مستقیم مردان را مورد خطاب قرار میدهد و کتک و آزار همسران را کار بیشرمانهای میخواند.
پس اسلام هیچ مجوزی به مردان و یا هر فردی که دست به خشونت میزند، نداده که زنان را مورد خشونت قرار دهند، بلکه زن را مخلوقی لطیف خداوند میداند که باید با او با ملایمت و نرمی برخورد کرد. در اینباره از پیغمبر گرامی نقل شده است: «انّ الله تبارک و تعالى على الاناث ارأف منه على الذكور و ما من رجل يدخل فرحةً على امرأة بينه و بينها حرمة الاً فرحه الله تعالى يوم القيامة؛ رأفت و رحمت خدا بر زنان بیش از مردان است و مردی که زنی از محارم خویش را شاد سازد، خداوند او را در قیامت شادمان خواهد کرد.» در جای دیگری نیز ایشان میفرماید: «هر چه آدمی ایمانش افزایش یابد، علاقه و محبتش به زنان بیشتر گردد.»
رأفت و مهربانی بیشتر با زنان تا حدی که شادمانی حق و شادسازی اهل لطف و مهربانی را به دنبال آورد، خود دلیل بر اهمیت زن و ارجمندی زنان، این تجلیات جمال الهی است. پس باید همگان به زنها با دید کرامت و رأفت بنگرند و چنین دیدی زبان طبیعت عالم و آدم و مقتضای صفا و صمیمیت انسان و خرسندی زن و حضرت پروردگار است.