نامه‌ای به آغوش گرم و پرمهر؛ نامه یک کودک به والدینش

2 هفته قبل
زمان مطالعه 3 دقیقه

نویسنده: مهدی مظفری

می‌دانم دنیای شما بزرگ‌ترها پر از دغدغه و کار است. اما هر شب که به خانه می‌آیید، آرزوی کوچکی در دلم ریشه می‌دواند، آرزوی بازی کردن، نقاشی کشیدن و درد دل کردن با شما. نیازی به صرف ساعت‌ها زمان نیست، فقط ده دقیقه کافیست تا با زبانی کودکانه، حرف‌ها، ترس‌ها، نگرانی‌ها و شادمانی‌هایم را با شما در میان بگذارم.

اگر باور ندارید، از همین امشب شروع کنید. فقط ده دقیقه از شبانه‌روزتان را به من اختصاص دهید و با من بازی کنید. مطمئنم بعد از چند روز، از نتیجه‌ی کار شگفت‌زده و خوشحال خواهید شد. پس به یاد داشته باشید که هر شب، سهمی ده دقیقه‌ای برای من کنار بگذارید.

من تشنه‌ی لحظات ناب با شما هستم، لحظاتی که در آن محبت و صمیمیت موج می‌زند.

اما خواهش می‌کنم، اینقدر به من دستور ندهید. «لباس‌هایت را آن جا بگذار»، «غذایت را نریز»، «خوب رفتار کن»، «آرام باش» و… . من چون شمار کردن بلد نیستم، نمی‌دانم در طول روز چند بار این جملات را از شما والدین عزیزم می‌شنوم، اما شما که ریاضی‌تان خوب است و حساب بلد هستید، می‌توانید یک روز فقط یک روز، تعداد تمام دستورات را که به من می‌دهید، بشمارید!.

حالا خودتان را جای من بگذارید. اگر رئیس‌تان هر روز اینقدر به شما دستور می‌داد، حاضر بودید برایش کار کنید؟ می‌توانستید دوستش داشته باشید؟ اعصاب‌تان خرد نمی‌شد؟!

باور کنید من با شنیدن این همه دستور چیزی یاد نمی‌گیرم. اگر رفتارهای من را دوست ندارید، به جای هزاران دستور و بایدها و نبایدها، الگوی مناسبی برای من باشید و زمانی که کاری را درست انجام می‌دهم، تشویقم کنید. آنگاه، خودتان می‌بینید که چقدر زود همان کارهایی را انجام می‌دهم که شما دوست دارید و رابطه‌مان به بهترین شکل ممکن تبدیل می‌شود.

لطفا من را با هیچ کس مقایسه نکنید. به جای این که در نوجوانی و جوانی افسوس بخورید که چرا من این قدر اعتماد به نفسم پایین است، غمگین و خجالتی هستم یا نمی‌توانم روی پای خودم بایستم، امروز به فکر من باشید. می‌دانستید که پایه‌های اعتماد به نفس من از دوران نوزادی و همین الآن(کودکی) بنا می‌شود؟ پس از همین لحظه با اجتناب از مقایسه کردن من با کودکی خودتان، خواهر و برادرهایم یا بچه‌های فامیل به من کمک کنید تا شخصیت منحصر به فرد خودم را بشناسم و دوست بدارم. حتما شما بزرگترها بهتر می‌دانید «هیچ آدمی نباید و نمی‌تواند شبیه دیگران باشد.» مگر خود شما دقیقا مثل خواهر یا برادرتان هستید؟ که دوست دارید من مثل غیرم بشوم. به جای مقایسه کردن، لطفا با جملاتی ساده ویژگی‌های مثبت من را به خودم بگویید و به خاطر آن‌ها تشویقم کنید. به علاوه، کمکم کنید تا رفتارهای ناخوشایندم را تغییر بدهم.

لطفا به من نگویید که دوستم ندارید. من فقط یک لیوان آب را روی میز ریختم و شما به من می‌گویید: «دیگر دوستت ندارم!» مگر ریختن یک لیوان آب و کارهای مسخره مثل این ارزشش را دارد که من را سرزنش کنید و توقع داشته باشید همیشه محتاط عمل کنم. اگر کسی خود شما را به علت کارهای مسخره سرزنش کند و به شما بگوید دیگر دوستتان ندارم، چه احساسی خواهید داشت؟ اگر آن فرد مهم‌ترین آدم زندگی‌تان باشد چه حالی پیدا می‌کنید؟ اگر ضعیف و ناتوان باشید و به خاطر کاری که انجام داده‌اید خیلی هم خجالت بکشید با شنیدن این جمله چکار می‌کنید؟ آرزوی من این است که یک روز بتوانم به خوبی شما همه‌ی کارها را انجام دهم و رفتارهای مناسبی داشته باشم. باور کنید تمام سعی‌ام را می‌کنم، اما تا آن زمان به کمک شما احتیاج دارم. اگر به جای این جمله به من بگویید که «این رفتارت خوب نیست.» و به من آموزش بدهید که آن کار را چطور انجام دهم یا چگونه رفتار خوبی داشته باشم، قلب کوچک من را نمی‌شکنید.

در تربیت من هماهنگ باشید. والدین عزیزم! اگر دستوراتی که به من می‌دهید متفاوت باشند نه تنها چیزی یاد نمی‌گیرم بلکه سردرگم و گیج هم می‌شوم. دنیا برای من مثل یک مکان بزرگ و ناشناخته است که باید با کمک شما آن را کشف کنم. اگر یکی از شما به من بگوید که تا دیروقت نمی‌توانم بیدار بمانم، اما دیگری اجازه انجام هر کاری را به من بدهد، من فقط گیج و مردد می‌شوم و نمی‌دانم کدام کار درست هست تا انجام دهم. بنابر این، کمی وقت بگذارید و در مورد روش‌های تربیتی‌تان با هم صحبت کنید و به یک رویه واحد برسید. بعد از آن، می‌توانید آن را به من بگویید و من هم با خیال راحت‌تر آن را اجرا می‌کنم. این کار باعث می‌شود که همه ما راحت‌تر باشیم و زودتر به نتیجه دلخواهمان برسیم.

من خیلی دوست دارم که در خانه‌ای با آرامش و بدون تنش زندگی کنم. لطفاً با هم هماهنگ باشید تا این اتفاق بیفتد.

کاملا آگاهم که فرزندپروری سخت‌ترین کار دنیاست. از صمیم قلب از شما به خاطر تمام زحماتی که تا به حال برای من کشیده‌اید سپاسگزارم. نوشتن این نامه فقط برای یادآوری این نکته بود که تربیت من نیز به اندازه‌ی شغل شما اهمیت دارد. همانطور که روزانه ۸ ساعت برای کارتان وقت می‌گذارید، امیدوارم برای پرورش و تربیت من هم زمان و انرژی کافی صرف کنید.

می‌دانم که هیچ کس کامل نیست و همه والدین(بدون استثناء) در طول مسیر اشتباهاتی مرتکب می‌شوند. گاهی اوقات ممکن است با من رفتار نامناسبی داشته باشید، اما من به عنوان فرزندتان به شما ایمان دارم و می‌دانم که شما در تلاش هستید تا عشق خود را به بهترین نحو به من نشان دهید. من هم قول می‌دهم که این عشق را در آینده به فرزندانم منتقل کنم.

باعشق و احترام!

فرزند دلبندتان!

لینک کوتاه : https://gowharshadmedia.com/?p=18163
اشتراک گذاری

نظرت را بنویس!

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

نظرات
هنوز نظری وجود ندارد