طبق تحقیقات انجام شده مرد هم بهاندازهی زن دارای احساسات پیچیدهی است. اما آنها را به طور پنهان نگاه میدارد. با اینکه احساسات همیشه از خصوصیات زنانه به شمار میرود؛ اما مردان نیز به اندازهی زنان درگیر احساسات میشوند و تجربیات عاطفی مشابهی را توصیف میکنند.
در یک بررسی دررابطهبا هوش عاطفی 500 هزار فرد بالغ، ثابت شد که هوش عاطفی مردان به اندازهی زنان میباشد. مطالعاتی که بر روی زوج ها صورت گرفته نشان میدهد که مردان هم به اندازهی زنان با میزان استرس همسرشان هماهنگاند و به همان اندازه قادر به حمایت از آنها هستند.
دکتر کلمن، روانشناس و نویسنده میگوید: احساسات در زندگی مردان در پشت سر و در زندگی زنان در پیشرو قرار دارند. هورمون تستوسترون بر احساسات مردان تأثیر میگذارد و باعث میشود آنها بیشتر به طبقهبندی و تفکر منطقی بپردازند. به نظر میرسد زنان طبیعتاً با عواطف خود بیشتر در تماس هستند درحالیکه مردان باید روی این قضیه کار کنند و اگر این کار را بکنند شرایط کاملاً برابر میشود و همچنان روابط بین آنها شادتر و برای طرفین قابلفهمتر خواهد بود.
چرا به نظر میرسد مردان از نظر احساسات ضعیفتر هستند؟
این موضوع به مغز مردانه برمیگردد. دکتر دیوید پاول رئیس مرکز بینالمللی مطالعات سلامت میگوید: سیمکشی مغز مردان متفاوت است. او توضیح میدهد که ارتباط بین نیم کره چپ، جایگاه منطق و نیم کره راست، محل عواطف و احساسات در زنان قویتر است. ارتباط بین دونیم کره در زنان شبیه به یک شاهراه است؛ بنابراین میتوانند بهآسانی بین این دو نیمکره حرکت کنند؛ اما در مردان این مسیر مشابه به یک راه باریک است که باعث میشود حرکت در آن سخت باشد و دسترسی به احساسات را برای مردان دشوار میکند.
نتایج 125 مورد مطالعه در فرهنگ های مختلف نشان میدهد که مردها و پسرها همواره در تفسیر پیام های غیرکلامی نهفته در ژست بدن، حالت صورت و لحن صدا دقت کمتری دارند. همچنین واکنش مردان نسبت به احساسات ضعیف تر بوده و زودتر نیز آن را فراموش میکنند.
در آزمایشی که در دانشگاه استنفورد انجام شد، عکسهایی از حوادث تکاندهنده یا ناراحتکننده باعث تحریک بخش گستردهتری از مغز زنان شد. پس از سه هفته زنان در مقایسه با مردان جزئیات بیشتری از این تصاویر را بهخاطر داشتند. به همین صورت محققان گمان میکنند که یک زن ممکن است بهخاطر جدال یا بیاعتنایی کوچکی از سوی همسرش که او مدتهاست فراموش کرده همچنان ناراحت و عصبانی باشد.
پسرها در سن یکسالگی ارتباط چشمی کمتری نسبت به دختران برقرار میکنند و به اشیای متحرک مثل ماشین توجه بیشتری نشان میدهند تا چهرهی انسانها. والدین نیز کمتر با فرزند پسر درمورد احساسات و عواطف صحبت میکنند و دایرهی لغات پسران شامل واژههای عاطفی کمتری میشود.
در سنین بزرگسالی مردان از کلمات کمتری استفاده میکنند و صحبتکردن را در جمع ابزاری برای ارتقای موقعیت خود میدانند، برعکس زنان که از صحبتکردن و ارتباط کلامی برای نزدیکی و بروز صمیمیت با دیگران استفاده میکنند.
چرا مردان به یکباره خشمشان را بروز میدهند؟
اگرچه زنان نیز به اندازهی مردان عصبانی میشوند؛ اما خشم همچنان یک ویژگی مردانه بهحساب میآید. دکتر کنت دیلیو کریستین، روانشناس و نویسنده میگوید: خشم بهاینعلت به وجود میآید که شخص به علت سرکوبکردن احساسات خودش دچار سرخوردگی شدید میشود بااینوجود این کاری است که مردان زیادتر انجام میدهند؛ چون اغلب نگران این موضوع هستند که اگر به احساساتشان بها بدهند مبادا کنترل آن از دستشان خارج شود.
برخلاف باور عموم، زنان از مردان احساساتیتر نیستند!
اینکه کسی را ” احساساتی” خطاب کنیم در واقع به منزلهی توهین یا تحقیر او نیست. در حقیقت ما بهاشتباه احساسات را متضاد تفکر عقلانی یا مؤثر میدانیم. اگرچه دانشمندان علوم اعصاب مدتهاست به این نتیجه رسیدهاند که احساسات همان چیزی است که افکار هوشمندانهی ما را شکل میدهند. دانشمندان همچنان بهتازگی با کشف جدیدی در حوزهی شناخت احساسات مواجه شدهاند که تمام باورهای کلیشهای قبل را به چالش میکشد. علیرغم تمام باورهای کلیشهای قبلی نتایج این را نشان میدهد که زنان و مردان به یک اندازه احساساتی هستند. در حقیقت مردان هم همانند زنان فراز و نشیبهای احساساتی مشابهی را تجربه میکنند.
احساساتی مانند اشتیاق، عصبی بودن یا حس قدرت اغلب به جنسیت شخصی که آنها را تجربه میکند متفاوت تفسیر میشود؛ اما نتایج مطالعات جدید این سوگیریهای شناختی را زیر سؤال میبرد.
بهعنوانمثال نوسان احساسات یک مرد در جریان تماشای بازی فوتبال شور و اشتیاق تفسیر میشود اما زنی که احساساتش را به دلیل هر رویدادی بروز دهد غیرمنطقی و احساساتی تلقی میشود. در واقع تحقیقات این را نشان میدهد که تفاوت در بیان احساسی زنان و مردان بیشتر از اینکه یک واقعیت علمی و مستدل باشد نوعی سوگیری شناختی و کلیشهی بوده که افراد در جهت هم راستایی با این کلیشههای نادرست گاهی احساسات خودشان را سرکوب میکند تا از سوی جامعه برچسب زده نشوند.