مهاجرت، اگرچه برای بسیاری یک تصمیم حیاتی و گاه تنها راه نجات از جنگ، فقر، تبعیض یا فشارهای سیاسی و اجتماعی است، اما از نظر روانی یکی از پرفشارترین و چالشبرانگیزترین تجربههای زندگی به شمار میرود. مهاجران معمولاً از بستری آشنا، حمایتگر و دارای هویت فرهنگی مشترک جدا میشوند و وارد فضایی ناشناخته و گاه سرد میگردند؛ جایی که زبان، رفتارهای روزمره، ساختار اجتماعی و نظام ارزشی متفاوت است.
این جدایی ناگهانی و انتقال به محیط جدید، میتواند بر سلامت روان فرد تأثیرات عمیق و ماندگاری بگذارد. بنابراین، لازم است جامعهی میزبان، اطرافیان و نهادهای حمایتی، مهاجرت را نه فقط یک جابهجایی جغرافیایی، بلکه یک زلزله درونی برای فرد درک کنند.
فشارهای روانی پس از مهاجرت
غم غربت و دلتنگی:
یکی از اولین و رایجترین احساسات مهاجرین، دلتنگی عمیق برای خانه، خانواده، دوستان و فضای آشناست. حتی اگر مهاجرت با امید به زندگی بهتر باشد، دوری از عزیزان، قطع ارتباط با خاطرات گذشته و نداشتن حس تعلق، باعث افسردگی، بیحوصلگی و تنهایی میشود.
بحران هویت:
مهاجران، بهویژه در جوامع با فرهنگ بسیار متفاوت، ممکن است بین دوگانگی فرهنگی سردرگم شوند. از یکسو در تلاش برای حفظ زبان، باورها و سبک زندگی پیشین خود هستند، و از سوی دیگر، ناچارند برای پذیرفته شدن، با فرهنگ جدید تطبیق یابند. این تعارض هویتی در نوجوانان مهاجر بسیار شدیدتر بروز میکند و میتواند منجر به انزوا یا سرکشی شود.
اضطراب آینده نامعلوم:
وضعیت اقامت نامشخص، نبود فرصتهای شغلی پایدار، محدودیت در دریافت خدمات درمانی یا آموزشی و ترس از بازگشت اجباری، همگی از عواملیاند که باعث اضطراب مزمن میشوند. این اضطراب ممکن است به اختلالات خواب، بیقراری ذهنی، کاهش تمرکز و احساس بیثباتی دائمی منجر میشود.
تجربهی تبعیض یا طرد:
یکی از دردناکترین تجربههای روانی مهاجرین، مواجهه با نگاههای بیگانهساز، تبعیضهای نژادی، فرهنگی یا دینی، و احساس طرد شدن از سوی جامعهی میزبان است. این تبعیضها میتوانند به اشکال مختلفی ظاهر شوند: از نگاههای سنگین و رفتارهای سرد گرفته تا محدودیتهای ناعادلانه در دسترسی به شغل، آموزش یا خدمات اجتماعی.
این تجربهها معمولاً با احساس خجالت، بیارزشی، انزوا و در برخی موارد خشمی فروخورده همراه است؛ خشمی که اگر شنیده و پردازش نشود، به مرور زمان به آسیبهای روانی جدیتر مانند افسردگی، اضطراب شدید یا اختلالات روانتنی منجر میشود.
نشانههای آسیب روانی در مهاجرین:
شناسایی زودهنگام مشکلات روانی در مهاجرین میتواند از وخیمتر شدن وضعیت جلوگیری کند. برخی از علائم رایج عبارتاند از:
– تغییرات شدید در خلقوخو (از شادی ناگهانی تا فروپاشی احساسی)
– گریههای مکرر یا بدون دلیل مشخص
– کاهش انرژی یا بیعلاقگی نسبت به فعالیتهای روزمره
– اختلالات خواب (بیخوابی یا خواب بیشازحد)
– انزواطلبی و دوری از جمع
– احساس ناامیدی، بیارزشی یا بیهویتی
– تحریکپذیری یا پرخاشگری، بهویژه در محیطهای اجتماعی
در کودکان مهاجر نیز ممکن است این نشانهها به شکل شبادراری، اضطراب جدایی، پرخاشگری یا افت تحصیلی بروز کند.
چگونه از مهاجران حمایت کنیم؟
درک و رفتار درست با مهاجرین مستلزم همدلی، احترام و آگاهی فرهنگی است. نکات زیر میتواند در بهبود ارتباط با آنها مؤثر باشد:
– گوش شنوا باشید، نه قاضی: مهاجرین بیش از هر چیز نیاز دارند شنیده شوند. قضاوتنکردن، قطع نکردن صحبت، و دادن فضای امن برای بیان احساسات، پایهی اعتماد است.
– فرهنگشان را بشناسید: شناخت عناصر فرهنگی، مذهبی و ارزشهای اجتماعی مهاجرین به شما کمک میکند از سوءتفاهمهای ارتباطی جلوگیری کنید و رابطهای محترمانه بسازید.
– حمایت عملی ارائه دهید: گاهی یک راهنمایی ساده برای یافتن مراکز درمانی، کمک در ترجمهی اسناد یا همراهی در جلسات میتواند باری بزرگ از دوش مهاجر بردارد.
– تشویق به مشاوره و خدمات سلامت روان: بسیاری از مهاجرین، بهدلایل فرهنگی یا ناآگاهی، از مراجعه به مشاور پرهیز میکنند. ایجاد فضایی ایمن، بدون قضاوت و معرفی خدمات مناسب، میتواند در مسیر درمان آنها بسیار مؤثر باشد.
مهاجرت تنها تغییر مکان نیست، بلکه تغییر زندگیست. جامعهی میزبان نقش بزرگی در سازگاری روانی مهاجرین دارد. هر برخورد همدلانه و آگاهانه، میتواند به مهاجری امید بازگرداند و قدمی باشد بهسوی جامعهای انسانیتر.
چگونه با مهاجرین رفتار کنیم؟
فضا برای حفظ هویت فراهم کنید:
از مهاجران نباید انتظار داشت که فوراً فرهنگ، زبان یا سبک زندگی پیشین خود را کنار بگذارند. اجازه دهید آنها به زبان مادریشان صحبت کنند، غذاهای سنتی خود را تهیه کنند، و با عناصر فرهنگی خود در تماس بمانند. فراهم کردن این فضا نهتنها به حفظ هویت شخصی کمک میکند، بلکه احساس امنیت روانی و تعلق را نیز تقویت مینماید.
کمک به دسترسی به منابع:
بسیاری از مهاجرین با ساختار خدماتی کشور میزبان (اعم از خدمات درمانی، آموزشی، حقوقی یا رفاهی) آشنا نیستند. راهنمایی مؤثر در این زمینه، از جمله معرفی نهادهای حمایتی، پر کردن فرمها یا همراهی در جلسات مهم، میتواند بخشی از سردرگمی و اضطراب آنها را کاهش دهد.
عادیسازی احساسات:
باید به مهاجرین یادآور شد که تجربهی احساساتی چون دلتنگی، خستگی روانی، ترس یا حتی افسردگی در این مرحله طبیعی است. این حمایت کلامی میتواند به کاهش احساس گناه یا شرم از داشتن این احساسات کمک کند و فرد را از دیدن خود بهعنوان فردی «ضعیف» باز دارد.
احترام به مرزها و سرعت تطبیق:
هر فرد با ریتم خاص خود با شرایط جدید سازگار میشود. مهاجران نباید برای اجتماعی شدن یا تطبیق فرهنگی تحت فشار قرار گیرند. احترام به مرزهای روانی و فرهنگی آنها و فراهمکردن فضا برای پیشروی تدریجی، به بازیابی حس کنترل و استقلال آنها کمک خواهد کرد.
ترویج ارتباطات اجتماعی سالم:
یکی از راههای مؤثر در کاهش احساس انزوا، ایجاد فرصت برای برقراری ارتباطات اجتماعی سالم است. معرفی مهاجر به گروههایی که دغدغهها، زبان یا پیشینهی فرهنگی مشترک دارند، میتواند به ایجاد حس تعلق کمک کند. همچنین، دعوت تدریجی از او به جمعهای صمیمی یا رویدادهای اجتماعی، فرصتی برای بازسازی شبکههای حمایتیست. اما این روند باید با دقت، احترام و مطابق با تمایل و آمادگی روانی خود فرد انجام گیرد تا فشار ناخواستهای ایجاد نکند.
نقش مشاوران و روانشناسان در حمایت از مهاجرین:
مشاوران و درمانگران، نقش کلیدی در حمایت از سلامت روان مهاجرین ایفا میکنند، اما این نقش زمانی مؤثر خواهد بود که آگاهی بینفرهنگی در کارشان وجود داشته باشد. درک تفاوتهای فرهنگی، باورهای دینی، سبکهای ارتباطی و تجربههای پیشین فرد، برای برقراری یک رابطهی درمانی مؤثر، حیاتی است.
ارائهی خدمات رواندرمانی به زبان مادری یا با کمک مترجمانی که آموزشهای تخصصی در زمینهی سلامت روان دیدهاند، میتواند احساس امنیت، درک و راحتی را در مراجع مهاجر افزایش دهد.
از دیگر رویکردهای مؤثر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
– برگزاری گروههای حمایتی یا درمان گروهی ویژهی مهاجرین
– آموزش تکنیکهای مدیریت استرس، تنفس عمیق، و آرامسازی ذهن
– تقویت مهارتهای مقابلهای در مواجهه با چالشهای جدید
– تشویق فرد به روایت تجربهی مهاجرت بهعنوان بخشی از روند بهبودی
نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»