برچسب: پروانه فیاض

5 ساعت قبل - 11 بازدید

«پروانه فیاض» بانوی ۲۹ ساله‌ی است که در کابل به دنیا آمد و سپس همراه خانواده‌اش به پاکستان مهاجرت کرد. وی سپس برای تحصیل به بنگلادش و بعد از آن به آمریکا رفت. شعر «چهل اسم» سروده‌ی «پروانه فیاض» روایت چهل دختری است که از بیم تجاوز لشکریانی که به شهر هجوم آورده‌ بودند، به کوهی پناه می‌برند و در آخر برای حفاظت از نجابت‌شان از صخره‌ای می‌پرند. بانو فیاض شعر سرودن را از سال ۲۰۱۰ میلادی آغاز کرد. جایزه ادبی فوروارد برای اولین‌بار در سال ۱۹۹۱ میلادی با هدف ترغیب و تشویق مخاطبان برای شعرخوانی و معرفی شاعران نوقلم در انگستان و ایرلند راه‌اندازی شد که هر سال سه برنده را در سه بخش بهترین مجموعه شعر، بهترین قطعه شعر و بهترین کتاب شعر به مخاطبان معرفی می‌کند. این رویداد یکی از مهم‌ترین جوایز شعر در بریتانیا می‌باشد. موفقیت شعر «چهل اسم» از خانم پروانه فیاض در رقابت‌های شعر انگلستان، از طرفی موفقیت روایت‌های زنانه افغانستان است که توانسته فراتر از بوم فرهنگی خویش خوانده شود و از طرفی موفقیت تلاش‌های زنان افغانستان است که با کسب مهارت‌های امروزی می‌توانند مخاطبان جهانی داشته باشند. پروانه در لندن بعد از سفرهای بسیار و شنیدن قصه‌های مادرش و قصه‌های دیگر مادران با زحمت بسیار دست به خلاقیت زده است و در قالب شعر به روایت قصه مادرش از گذشته پرداخته است. قصه‌ای که مادران برای دختران‌شان بارها بازگو کرده‌اند. قصه حفظ حیثیت و نباختن به حریف، قصه مقاومت علیه ظلم، قصه مادرانی که برای گریز از بغاوت و ظلم روایت شده است، قصه کوه «چهل‌دختران» که قصه محوری زنان و مردانی است که برای گریز از ظلم عبدالرحمن(خانی) بخشی از حقیقت آن دوره بوده است و امروزه قصه زندگی ما شده است تا نجابت، شرم و فداکاری را به هم نسلان ما بیاموزد. او با زبان شاعرانه‌ای در این مورد گفت:"من برنده نشده‌ام، شعری که نوشته‌ام برنده شده و کلمات و کوه‌ها و افسانه این شعر برنده شده‌اند و افسانه‌ای که از پدر و مادرم شنیده بودم، آنها برنده شده اند. من فقط آن را نوشته‌ام." «چهل دختران» روایت غم‌های مردم ارزگان است که به سبب مهاجرت‌های اجباری به اقصی نقاط کشور و حتی خارج از کشور منتقل شده است. این بار این روایت به زبان انگلیسی باز آفرینی می‌شود، تا تاریخ درد زنان این کشور را فراتر از جغرافیای فرهنگی به دیگر مخاطبانش نیز فریاد کند. سرودن و خلق کردن به زبان انگلیسی سال‌هاست که توسط مهاجرین افغان در دیگر کشورها تجربه شده است، در قالب داستان و رمان، تحقیقات و کتاب‌های تاریخی ولی زبان شعر پدیده متفاوتی است که می‌تواند احساس و اندوه دختران و زنان این کشور را به شکلی بدیع‌تر فریاد کند. زنان تا زمانی که زبان خود را نیابند و تا زمانی که خود روایت‌گر مشکلات و دردهای خود نباشند نمی‌توانند جایگاه فرهنگی و تاریخی شان را بازیابند. زنان باید بتوانند با پیدا کردن زبان فرهنگی جهانی مخاطبان جهانی پیدا کنند. آنچه را که بسیاری از شاعران و نویسندگان انجام می‌دهند تا فیلم سازان و عکاسان، کار ارزشمند و ماندگاری است برای رساتر ساختن صدای زنان و بازگو کردن روایت‌های گم شده زنان در تمام فرهنگ‌ها و خرده فرهنگ‌های جهانی. موفقیت شعر «چهل اسم» از خانم پروانه فیاض در رقابت‌های شعر انگلستان، از طرفی موفقیت روایت‌های زنانه افغانستان است که توانسته فراتر از بوم فرهنگی خویش خوانده شود و از طرفی موفقیت تلاش‌های زنان افغانستان است که با کسب مهارت‌های امروزی می‌توانند مخاطبان جهانی داشته باشند و تلاش‌های‌شان مورد توجه قرار بگیرد. افغانستان گنجینه‌ی ذخایر فرهنگی است، هزاران داستان و قصه بومی که ظرفیت بازگو شدن و شعر شدن را دارد، در دل این خاک نهفته است. با توجه به تکثر فرهنگی در کشور می‌شود بسیاری از روایت‌های ناب بومی را به شعر و اثر ادبی تبدیل کرد و وضعیت زنان کشور را با زبان زنانه روایت کرد. در گفت‌وگویی که به زبان فارسی با پروانه شد، از مهاجرت‌های پی در پی خود و خانواده‌اش گفت و این که با ترک وطن و زادگاهش، مجبور به عادت کردن در کشوری دیگری و فرهنگی دیگر شد. زبان اول او فارسی است و می‌گوید وقتی تخیل می‌کند و فکر می‌کند و به خاطراتش سر می‌زند، همه با زبان فارسی پیوند دارند، اما با یادگرفتن زبان انگلیسی، توانسته زبانی برای ابراز خودش را پیدا کند. زبانی که به گفته او دارای سادگی و شفافیت است و امکان دسترسی به کار او را برای مخاطبان بیشتری در جهان فراهم می‌کند. می‌گوید به شکلی که برایش زمینه یادگیری انگلیسی مهیا شد، زمینه آموزش فارسی و زبان دیگری مهیا نبود. پروانه می‌گوید در کودکی شعرهای مولانا جلال الدین محمد بلخی را می‌خوانده است. به نظر او شعر معنی بخشیدن به چیزهایی است که بدون شعر معنایی ندارند و زندگی روزمره او با شعر معنی پیدا می‌کند. پروانه می‌گوید با شعر در حالی که از نوستالژی فرار می‌کند، می‌خواهد در زمان حال باقی بماند. یکی از سوژه‌های اصلی شعر پروانه مادر اوست. پروانه به این باور است که او همیشه یک شاعر بوده است ولی فقط اخیراً توانسته بنویسد. شعری که پروانه را برنده جایزه هزار پوندی فوروارد کرد، روایت چهل زنی است که به خاطر حفظ حیثیت و آبروی شان از صخره‌ای می‌پرند. این شعر زبانی ساده دارد و دارای ایماژ و استعاره‌هایی هم هست. پروانه می‌گوید در این شعر زنان به کوه‌ها بیشتر از آدم‌ها اعتماد کرده‌اند. پروانه امیدوار است پس از اتمام دوره دکترا مجموعه شعرش چاپ شود. او روی این مجموعه از ۲۰۱۲ به این طرف کار می‌کند. تم اصلی شعرهای او زنان، جنگ و حضور خود شاعر در میان این دوتا است. پروانه، این مجموعه شعرش را به مادرش و به نادیا انجمن تقدیم خواهد کرد. نادیا انجمن، شاعر هراتی که چند سال پیش به طور مرموزی در غرب افغانستان درگذشت، از شاعران محبوب اوست. او که در سال ۲۰۰۵ به افغانستان سفر کرده بود، خبر "کشته شدن" نادیا انجمن را شنید و به شدت تحت تاثیر آن قرار گرفت. او می‌گوید:"از این رویداد به شدت ترسیدم. چرا که کسی به خاطر نوشتن شعر کشته شده بود. در آن زمان شعر نمی‌نوشتم ولی این رویداد تا همیشه در ذهنم ماند." کمی بعدتر او باشعرهای نادیا انجمن آشنا شد ولی همیشه داستان زندگی او برایش مهم بود. پروانه حالا مجموعه‌ای از شعرهای خانم انجمن را به انگلیسی برگردانده است و قرار است منتشر کند.

ادامه مطلب