
ملیندا گیتس یکی از مدیران سابق شرکت مایکروسافت و فعال و خیّری آمریکاییست که توسط نشریات گوناگون، بهعنوان یکی از قدرتمندترین زنان جهان خطاب شده است. او که همسر سابق بیل گیتس است، در سالهای نخست قرن بیستویکم، به همراه همسرش «بنیاد خیریهی بیل و ملیندا گیتس» را تأسیس کرد که اکنون به یکی از بزرگترین مؤسسههای خصوصی نیکوکاری در جهان تبدیل شده است. این زن نیکوکار، حاصل تجربیات خود در زندگی پرفرازونشیبش را در قالب کتاب «لحظهی برخاستن» منتشر ساخته است. ملیندا گیتس با نام کامل ملیندا فرنچ گیتس، روز پانزدهم اوت سال ۱۹۶۴ در ایالت تگزاس آمریکا به دنیا آمد. او در خانوادهای فرهیختهی بزرگ شد. پدرش یک مهندس هواوفضا و مادرش یک خانهدار بود. از آنجایی که خانوادهی ملیندا از کاتولیکهای معتقد بودند، وی دوران کودکی و نوجوانی خود را در مدرسهی کاتولیک سنت مونیکا گذراند. ملیندا گیتس در مدرسه، شاگرداول و در رفتارهای اجتماعیاش، منظم و موقر بود. در سن چهاردهسالگی بود که توسط پدرش و همچنین معلمش (که تأکید زیادی بر آموزش کامپیوتر در مدارس دخترانه داشت) با کامپیوتر «اپل ۲» آشنا شد. همین آشنایی در سنین نوجوانی بود که علاقه و گرایش به دنیای کامپیوتر و آموزش زبان برنامهنویسی را در فرنچ ایجاد کرد. ملیندا گیتس از آکادمی یورسلین دالاس، با بالاترین نمره فارغالتحصیل شد. او دوران دانشگاه خود را به تحصیل در رشتههای علوم کامپیوتر و اقتصاد سپری کرد و مدرک لیسانسش را از دانشگاه دوک دریافت کرد. پس از آن فرنچ مدرک کارشناسی ارشد مدیریت کسبوکار خود را از مدرسهی بیزینس فوکوآ کسب نمود. اولین شغل او آموزش و تعلیم ریاضی و پایههای زبان کامپیوتر به کودکان بود. پس از به پایان رساندن تحصیلات دانشگاهی، ملیندا گیتس بهعنوان مدیر بازاریابی در شرکت «مایکروسافت» مشغول به کار شد. یکی از وظایف او در این شرکت، توسعهی محصولات چندرسانهای بود. ملیندا گیتس در قسمتی از سالهای فعالیت خود به کار در شرکت «اکسپدیا» پرداخت. این شرکت زیر نظر او توسعه یافت و توانست به یکی از بزرگترین سایتهای خرید بلیط سفر تبدیل شود. ملیندا گیتس در سال ۲۰۰۶ نیز فعالیتهای خود را در وبسایت «دراگاستور» پی گرفت؛ اما بعد از مدتی برای آنکه به پروژههای انساندوستانهاش بپردازد، از آنجا بیرون آمد. او با کار کردن در حوزهی تکنولوژی، متوجه شد که این فضا، اغلب با مردان پر شده است و از کمتر زنی میتوان نام برد که در این حیطه قدرتنمایی کند. همین ویژگیِ مردسالارانهی موجود در این حیطهی تخصصی بود که ملیندا فرنچ گیتس را به تشویق زنان برای ورود به آن سوق داد. ملیندا گیتس همواره در سخنرانیها و نوشتههای خود سعی کرده است تا الهامبخش زنان باشد و آنان را به کسب قدرت بیشتر در حوزههای مختلف کاری و اجتماعی تشویق کند. کتاب لحظهی برخاستن کتابی برای زنانی که میخواهند به برابری دست یابند. اثری فمنیستی به قلم یکی از مهمترین و قدرتمندترین زنان جهان از دید آمارها. ملیندا گیتس در کتاب خود، داستان الهامبخش کسانی را بازگو میکند که در طول زندگیاش با آنها برخورد داشته است. کتابی که قصد دارد به بیعدالتیها و بیرحمیهایی که سیستم مردسالارانه در حق زنان روا داشته، بپردازد. گیتس بر آن است که از طریق این اتوبیوگرافی، الهامبخش زنان مختلف باشد تا آنها نیز مسیر زندگیشان را به سوی افقی روشنتر دنبال کنند. کتاب لحظهی برخاستن، توسط اغلب نشریههای ادبی و چهرههای مشهوری مانند میشل اوباما، تحسین شده است. لازم به ذکر است که این کتاب با عناوین دیگری مانند «لحظه صعود: توانمندسازی زنان چگونه دنیا را متحول میکند» و «لحظهی برخاستن: تاثیر توانمندسازی و شکوفایی زنان بر جهانی که در آن زندگی میکنیم» نیز به فارسی ترجمه شده است. او با دیدگاهی جامعهشناسانه، رویاهایش را در قالب داستان به تصویر میکشد تا بدین طریق به تمامی مردم دنیا نشان دهد که میتوان با ایجاد تغییراتی مثبت دنیا را به جای بهتری تبدیل کرد. ملیندا با باور داشتن به برابری زنان و مردان بیان میکند که آگاهی و بصیرت بخشیدن به زنان، راز موفقیت در بهبود اوضاع جهان است. ملیندا گیتس در بیست سال سفر به سراسر دنیا، به خصوص در شهرها و روستاهای حاشیهای با زنانی ملاقات کرده است که بدعتها را شکسته و قهرمان زندگی خود و دیگران شدهاند؛ کسانی که با تغییر در زندگی خود توانستهاند بر باورهای عموم مردم تاثیرگذار باشند. ملیندا در کتاب لحظه صعود از این زنان با نام قهرمان و الگوی خود در زندگی یاد میکند. در زمینه ی جوایز و افتخارات ملیندا گیتس می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم: انتخاب ملیندا فرنچ گیتس بهعنوان یکی از چهرهی برگزیدهی سال ۲۰۰۵، از دید نشریهی تایم. دریافت مدال آزادی از سوی کشور اسپانیا، بهپاس اعمال خیرخواهانهای که توسط او رهبری و مدیریت شده بود. قرار گرفتن کتاب «لحظهی برخاستن» در فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز. در بخشی از کتاب لحظه صعودیا توانمندسازی زنان چگونه دنیا را متحول میکند میخوانیم: زمانی که مینا از من درخواست کرد فرزندانش را با خودم ببرم، متوجه شدم باید کاری فراتر از کمک کردن به مادران برای یک زایمان ایمن انجام دهیم. ما باید تصویر و مفهوم بزرگ را میدیدیم. به همین دلیل، کار بنیادمان در حوزۀ «تنظیم خانواده» را گسترش دادیم، اما هر زمان که فکر میکردم بله ما اکنون در حال دیدن بزرگترین تصویر هستیم، زن دیگری را ملاقات میکردم که تصویر بزرگتری را به من نشان میداد. مهمترین آموزگاران من، متخصصانی نبودند که آنها را در سیاتل ملاقات کردم. مهمترین آموزگاران من، زنان و دخترانی بودند که در شهرهایشان با ما ملاقات و دربارۀ رؤیاهایشان صحبت میکردند. یکی از معلمهای ما یک دختر دهساله به نام سونا بود. او اهل یک روستای بسیار محروم به اسم کانپور و از یک خانوادۀ بسیار فقیرتر در کشور هندوستان بود. مردم آن جا روی یک تپۀ شش فوتی از زباله زندگی میکردند. شغلشان جمعآوری زباله بود. زبالهها را از مناطق دیگر جمعآوری میکردند و با خود به روستا میآوردند، آنهایی را که ارزش داشتند جدا میکردند و میفروختند و مابقی را همانجا کنار خودشان رها میکردند. آنها زندگی خود را به این روش اداره میکردند... نویسنده: قدسیه امینی