برچسب: دوران کودکی

3 هفته قبل - 108 بازدید

احساس تعلق یکی از نیازهای بنیادین روانی انسان است. هر فرد نیاز دارد بداند که جایی به او تعلق دارد، پذیرفته شده و ارزشمند است. این احساس، از همان دوران کودکی و در بستر خانه شکل می‌گیرد؛ جایی که کودک نخستین تجربه‌های خود از عشق، امنیت و حمایت را کسب می‌کند. اگر فضای خانه محیطی امن، گرم و حمایتگر باشد، کودک به تدریج احساس تعلقی عمیق پیدا می‌کند؛ احساسی که سنگ‌بنای رشد اعتمادبه‌نفس، عزت‌نفس و مهارت‌های اجتماعی او در آینده خواهد بود. وقتی کودک بداند که صرف‌نظر از موفقیت یا شکستش، در خانواده پذیرفته می‌شود، جرأت تجربه‌ کردن و اشتباه‌ کردن را پیدا می‌کند. چنین کودکی در آینده شجاع‌تر، مستقل‌تر و خلاق‌تر خواهد بود. احساس تعلق در خانه، یعنی آگاهی از این‌که «من ارزشمندم و جایگاهی در این خانواده دارم.» این احساس می‌تواند با رفتارهای ساده اما مؤثری مانند گوش‌ دادن فعال، ابراز محبت، توجه به احساسات کودک و تحسین صادقانه، تقویت شود. در مقابل، وقتی خانه محیطی پر از سرزنش، مقایسه یا بی‌توجهی باشد، کودک به‌تدریج احساس می‌کند دیده نمی‌شود یا آن‌طور که هست، کافی نیست. این حس نادیده‌انگاری می‌تواند زمینه‌ساز اضطراب اجتماعی، کاهش عزت‌نفس و وابستگی شدید به تأیید دیگران در آینده شود. کودکی که مدام تصور می‌کند باید خود را اثبات کند تا دوست‌داشتنی باشد، در بزرگسالی ممکن است از شکست بترسد، نگران قضاوت دیگران باشد و اعتمادبه‌نفس پایدار نداشته باشد. احساس تعلق در خانواده همچنین به کیفیت ارتباط والدین و فرزندان بستگی دارد. والدینی که وقت می‌گذارند تا با گوش دادن بدون قضاوت، احساسات فرزندشان را درک کنند، پیام روشنی منتقل می‌کنند: «تو مهمی و ارزش داری.» این پیام در ذهن کودک به باور عمیق «من توانمندم» تبدیل می‌شود که بعدها در مدرسه، کار و روابط اجتماعی به‌روشنی دیده می‌شود. از دید روان‌شناسی، اعتمادبه‌نفس ریشه در تجربه پذیرش بی‌قید و شرط دارد. کودکانی که در محیطی رشد کرده‌اند که خطاهایشان با درک و حمایت مواجه شده، نه تحقیر، بیشتر به خود اعتماد دارند و در روابط اجتماعی نیز راحت‌تر ارتباط برقرار می‌کنند. آنها کمتر از قضاوت دیگران می‌ترسند، چون آموخته‌اند ارزشمندی‌شان وابسته به رضایت دیگران نیست. در خانه‌هایی که احساس تعلق قوی است، گفت‌وگو میان اعضا بیشتر و عمیق‌تر است. هر فرد می‌تواند بدون ترس از تمسخر یا بی‌توجهی احساسات و افکارش را بیان کند. این مهارت بعدها به آن‌ها کمک می‌کند تا در جامعه ارتباطی سالم و محترمانه برقرار کنند. در مقابل، در محیط‌هایی که احساس تعلق پایین است، کودکان ممکن است به انزوا، خشم یا رفتارهای پرخطر روی بیاورند تا جلب توجه کنند. یکی از عوامل مهم در تقویت احساس تعلق، مشارکت کودکان در تصمیم‌گیری‌های خانوادگی است. وقتی نظر آن‌ها درباره‌ی برنامه‌های خانوادگی یا چیدمان اتاق‌شان پرسیده می‌شود، احساس می‌کنند نقش مؤثری دارند و نظرشان ارزشمند است. این تجربه ساده به مرور حس ارزشمندی و مالکیت روانی نسبت به خانه را در آن‌ها تقویت می‌کند. از سوی دیگر، وجود تعادل میان قوانین و محبت ضروری است. خانه‌ای بدون هیچ محدودیتی ممکن است به کودک حس ناامنی بدهد، اما خانه‌ای که فقط پر از کنترل و امر و نهی باشد، حس آزادی و تعلق را از بین می‌برد. بنابراین والدین باید میان نظم و محبت تعادل برقرار کنند تا فرزند احساس کند هم آزادی دارد و هم حمایت می‌شود. در نهایت، احساس تعلق در خانه، پایه‌ی تمام روابط اجتماعی آینده است. فردی که در خانواده پذیرفته شده و امنیت عاطفی دارد، در جامعه نیز می‌تواند به دیگران اعتماد کند و روابط سالم بسازد. اما کسی که در خانواده طرد یا بی‌ارزش شده، ممکن است در جامعه و روابط عاطفی دچار ترس از صمیمیت یا حس ناکافی بودن شود.  نتیجه‌گیری:  احساس تعلق در خانه پایه‌ی اعتمادبه‌نفس و مهارت‌های ارتباطی سالم در جامعه است. کودکانی که در فضایی پر از پذیرش و حمایت رشد می‌کنند، در آینده افراد قوی، آرام و اجتماعی خواهند بود. خانه‌ای که در آن محبت، احترام و شنیدن وجود دارد، بهترین بستر برای پرورش انسان‌های متعادل و با اعتمادبه‌نفس است. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»

ادامه مطلب